مقدمه
روابط ایران و اروپا را می توان تا بیش از پانصد سال پیش، یعنی کمی قبل از پیدایش رنسانس و نوزایی در اروپا پیش برد. نخستین برخورد جامعه ایرانی با تمدن اروپا هنگامی صورت گرفت که تجار و نمایندگان تجاری و سیاسی دول اروپا بویژه ایتالیایی ها در قرون وسطی با ایران به داد و ستد پرداختند. با استیلای ترکان عثمانی بر راه های گرجستان، شبه جزیره کریمه و بندر اسکندرونه، رابطه ایران با کشورهای اروپایی قطع شد.(2) با شروع انقلاب صنعتی و تولید وسیع، ارتباط با شرق به منظور دستیابی به بازارهای آن ضرورت یافت. نخستین کشور اروپایی که بدین منظور پا به عرصه ایران گذاشت، پرتغالی ها بودند که در زمان شاه اسماعیل (913 ق / 1507 م) با هفت فروند کشتی وارد جزیره هرمز شدند و بیش از یک قرن به غارت و چپاول پرداختند.(3) پس از پرتغالی ها، هلندی ها در سال 1065 ق / 1654 م قراردادی با دولت ایران منعقد کردند و در سال های بعد، صدور ابریشم ایران را به انحصار خود درآوردند؛ سپس فرانسوی ها در زمان شاه عباس ثانی (1075 ق / 1664 م)، شاه سلطان حسین، کریم خان زند و فتحعلی شاه امتیازاتی از ایران گرفتند.(4)
هم زمان با ورود پرتغالی ها و هلندی ها، دولت انگلیس نیز متوجه ایران شد و علیه پرتغالی ها و هلندی ها موقتا با ایران متحد گردید و در ازای این اتحاد، از ایران امتیازات انحصاری و ویژه ای را دریافت کرد، ایران از این پس، به مدت چند قرن، به یکی از خرده حیات خلوت های انگلیس تبدیل شد.(5)
با تأخیر بیش تری، آلمان نیز از اوایل قرن 19 فعالیت خود در ایران را سرگرفت. آن ها موفق شدند در اوایل قرن، صادرات خود را به ایران ده برابر افزایش دهند. بازرگانان آلمان، مؤسسه ای به نام «شرکت سهامی فرش» را با شعبات گسترده در تبریز، اراک، همدان، کرمان، مشهد و شیراز تأسیس کردند. این شرکت به تدریج تجارت فرش ایران را در انحصار خود درآورد. در اواخر سال 1334 ق (1915 م) موقعیت آلمان ها در جنوب ایران به اندازه ای مستحکم بود که به وسیله واحدهای سوئدی ژاندارمری ایران که تحت نفوذ آنان بودند، به تصرف شیراز و اسیر کردن کنسول انگلیس و انگلیسی های مقیم شیراز توفیق یافتند و پس از شیراز، نفوذ خویش را در کرمان و شهرهای دیگر جنوب شرقی ایران گسترش دادند. بدین سان، می بینیم که نخستین تماس هایی که بین ایران و دولت های اروپایی برقرار شد، به دنبال ارتباط های اقتصادی و بازرگانی و به منظور استفاده از منابع سرشار ایران بوده است.(6)
روابط ایران و اروپا در ادوار تاریخی مختلف، اشکال متفاوتی به خود گرفته است. به هر اندازه که این روابط گسترده تر می شد، نیاز به مطالعه و شناخت ایران برای اروپاییان بیش تر احساس می گردید. مسلّما مطالعات آنان ـ به عنوان یک مقوله فرهنگی ـ درباره شرق، در بیش تر موارد تابعی از مقوله اقتصاد و سیاست بوده است. در یک نگاه کلان می توان چنین برداشت کرد که مطالعات غربی ها درباره شرق ـ از جمله ایران ـ در دو مقطع و دارای دو سیر و جهت بوده است:
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 93
حجم: 480کیلوبایت