ترس


جانوران بدون وجود ترس قادر به حفظ امنیت خود نیستند. اضطراب یک علامت هشدار دهنده است، خبر از خطری قریب الوقوع می دهد و موجود را برای مقابله با تهدید آماده می کند. ترس نیز که علامت هشدار دهنده مشابهی است که با اضطراب با خصوصیات زیر تفکیک می شود: ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجی، قطعی و از نظرمنشاء بدون تعارض است. اضطراب واکنش در مقابل خطری نامعلوم، درونی، مبهم و از نظر منشاء همراه با تعارض است. به وضوح ترس نیز ممکن است به موضوعی نا خودآگاه، سر کوب شده و درونی مربوط باشد که به شیء در دنیای خارج انتقال یافته است.

ترس بعنوان یکی از رفتارهای تدافعی است که در حیات موجودات زنده و اجتناب آنها از خطر موثر است. بروز رفتار ترس در جانوران شامل واکنشهای اتونومیکی نورواندوکرینی و رفتاری است و در واقع یک پاسخ روانی فیزیولوژیکی به یک خطر حاد است.

مباحث عمده ای در ترس مطرح است ترس ناخودآگاه یا فطری که ترسی است که به ارث برده می­شود مثل ترس از صدای بلند یا محرک های دردناک و محرکی که آغاز کننده ترس است به عنوان محرک غیر شرطی نامیده می­شود.

دو نوع ترس وجود دارد:

1-ترس شرطی شده(ترس کلاسیک) یکسری از محرک های کلاسیک با محرک غیر شرطی جفت شده در این نوع ترس محیط، مورد را کنترل می­کند.

2-ترس بیزاری: با استفاده از ابزارهای شرطی کننده که پاسخ ها جفت شده با محرک های غیر شرطی مثل لامسه و درد و پاسخ بیزاری تحت تاثیر محرک غیر شرطی است. در ترس بیزاری مورد است که محیط را کنترل می کند.

1-1-2-تاریخچه ترس :

مترجمین اولیه آثار فروید، کلمه Angs آلمانی را که به معنی ترس است، به عنوان اضطراب ترجمه کردند. فروید خود معمولا این تفکیک را که اضطراب با  موضوعی سرکوب شده و ناخودآگاه در حالی که ترس با موضوعی معلوم و خارجی مربوط است، نادیده گرفته است.

داروین عقیده داشت که کلمه ترس از آنچه ناگهانی و خطرناک است مشتق شده است، اساسا به عنوان یک علامت هشدار دهنده، اضطراب را می­توان یک هیجانی نظیر ترس شمرد(95).

دانشمندانی چونneielson   Brestrap , در سال1985 پیشنهاد کردند که در پدیده رفتاری ترس واضطراب یک نوروترانسمیتر و یا یک ناحیه از مغز در گیر نیستند بلکه چند قسمت از مغز و چند نوروترانسمیتر درگیر می باشند.

1-1-3-نواحی مغزی درگیر در فرایند ترس:

1-1-3-1-سیستم لیمبیک(Limbic system)

واژه لیمبیک Limbic به معنی مرز یا حاشیه است. در ابتدا واژه لیمبیک برای توصیف تشکیلات

حاشیه ای در اطراف نواحی قاعده ای نیمکره های مغزی به کار می رفت، اما به تدریج که ما اطلاعات بیشتری در مورد اعمال سیستم لیمبیک فرا گرفته ایم واژه لیمبیک گسترش یافته و به معنی تمام مدارهای نورونی است که در رفتار هیجانی و احساسی و اعمال هدف دار را کنترل می­کند. سیستم لیمبیک به عنوان منطقه مهیج مغز پذیرفته شده است.

سیستم لیمبیک یک مدار بندی نورونی مرکب است که رفتار هیجانی و نیروهای انگیزشی را کنترل می­کند.این سیستم شامل نورونهای Cortical, Subcortical بوده و سه قسمت مهم آن شامل آمیگدال، سپتوم و هیپوکامپ است که اطلاعات آورانی را کامل کرده و بر عملکرد سیستم اتونوم، اندوکرین و حسی تاثیر می گذارد.

گروه زیر قشری هیپوتالاموس، سپتوم، ناحیه ورای بویایی(Paraolfactory) ، اپی تالاموس، هسته قدامی تالاموس، بخشهایی از هسته های قاعده ای، هیپوکامپ و آمیگدال است. قشر لیمبیک که پیرامون ساختمانهای زیر قشری را فرا گرفته متشکل از قشر اربیتوفرونتال، شکنج زیر پینه ای، شکنج سینگولیت و شکنج پاراهیپوکامپ می باشد.هیپوتالاموس مهمترین منبع خروجی در میان ساختمانهای زیر قشری است. بخش عمده ای از سسیتم لیمبیک هیپوتالاموس با ساختارهای وابسته به آن است. این نواحی علاوه بر نقشی که در کنترل رفتار دارند، بسیاری از شرایط داخلی بدن از قبیل دمای بدن، اسمولالیته مایعات بدن، میل به خوردن و آشامیدن و وزن بدن را کنترل می­کنند. این اعمال روی هم موسوم به اعمال نباتی مغز بوده و کنترل آنها ارتباط نزدیکی با رفتار دارد.

از لحاظ فیلوژنی و جنین شناسی هیپوکامپ، سپتوم، آمیگدال و هیپوتالاموس به هم نزدیک هستند و مسیر بین آنها مستقیم است. هنگامیکه مغز جلویی در حال گسترش است دستگاه لیمبیک همراه با فیبرهایش شکل می گیرد. به طور کلی سیستم لیمبیک شبیه حرف C بوده و آمیگدال در عمق قسمت گیجگاهی و متصل به قسمت انتهایی پارارهیپوکامپ در انتهای حرف C می­باشد.

این فایل ورد در 82 صفحه به خدمتتون ارئه میشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *