فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: بازیگران قادر به تولید سلاحهای شیمیایی و تحولات کاربرد این سلاحها،
فصل دوم: تمایل کشورهای شمال برای انعقاد معاهده منع سلاحهای شیمیایی و تلاشهایی که انجام گرفت،
فصل سوم: کاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق ، نقطه عطفی در جلب توجه
جها نیان،
فصل چهارم: سلاحهای شیمیایی قدیمی
فصل پنجم: تجارت شیمیایی
فصل ششم: تحولات جنگ سرد و آثار آن بر مذاکرات منع سلاحهای شیمیایی،
نتیجه
مقدمه:
سلاحهای کشتار جمعی به عنوان ابزارهایی که بگونه ای غیرتبعیض آمیز انسان ها را نابود می کنند و آثار بسیار زیانباری برای محیط زیست نیز بهمراه دارند همواره مورد مذمت اصحاب سیاست و صاحبان فکر و قلم بوده است و جامعه بین المللی بویژه در دو سده گذشته علیرغم اینکه توفیق چندانی در نابودی این سلاح ها و جلوگیری از تولید آنها نداشته, تلاش های قابل توجهی را برای منع استفاده از اینگونه سلاحهای غیرانسانی بعمل آورده است. محصول این تلاش ها انعقاد چندین سند بین المللی است که مهمترین آنها پروتکل 1925 ژنو برای منع کاربرد سلاحهای سمی در زمان جنگ, معاهده عدم اشاعه هسته ای 1968, کنوانسیون منع سلاحهای میکربی 1972 و کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی 1993 می باشد. البته معاهده منع جامع آزمایش های هسته ای (CTBT) نیز آخرین تلاش در این جهت است که علیرغم تصویب آن در مجمع عمومی سال 1997 هنوز لازم الاجرا نشده است. انعقاد این معاهدات هر کدام با افت و خیزهایی همراه بود که عمدتا ناشی از شرایط بین الملل انعقاد این معاهدات بوده است. کما اینکه لازم الاجرا نشدن آخرین معاهده یعنی CTBT نیز بدلیل روی کار آمدن نئو محافظه کاران در کاخ سفید و مخالفت آنها با تصویب معاهده در سنای امریکا صورت گرفت وگرنه درصورت تداوم حاکمیت دمکرات ها قطعا ایالات متحده امریکا و به تبع آن روسیه این معاهده را تصویب کرده و این معاهده لازم الاجرا شده بود.
در این نوشتار بر آنیم تا علل انعقاد معاهده منع سلاحهای شیمیایی 1993 که شاید بتوان بطور قطع آن را جامع ترین معاهده خلع سلاحی که یک رده از سلاحهای کشتار جمعی را بطور کامل از میان بر می دارد بپردازیم.
علل و عوامل متعددی در انعقاد این کنوانسیون نقش داشته اند ولی مهمترین عاملی که به عنوان متغیر مستقل در این تحقیق مد نظر قرار میگیرد. افزایش توان تولید سلاحهای شیمیایی توسط کشورهای ناراضی جنوب است. متغیر واسطه ای و تسریع کننده، کاربرد گسترده عراق از این سلاحها در دهه 1980 می باشد که باعث نگرانی کشورهای مختلف گردید. و باعث شد آنها برای انعقاد یک معاهده بین المللی جهت امحاء این سلاحها اقدام کنند. اما بواسطه رقابتهای دو قدرت در خلال جنگ سرد، متغیر مستقل « افزایش توان کشورهای جنوب» و متغیرهای واسطه ای « کاربرد این سلاحها توسط عراق» و « تمایل شمال به انعقاد معاهده» نتوانست منجر به تدوین نهایی معاهده منع سلاحهای شیمیایی گردد. فرضیه تحقیق اینست که« پایان جنگ سرد» و « شروع روند فروپاشی» به عنوان عوامل تسهیل کننده زمینه مساعدی را برای انعقاد معاهده منع سلاحهای شیمیایی و نهایی شدن آن فراهم آورد ند. اهمیت یافتن تجارت مواد شیمیایی در سطح بین المللی و تلاش شمال برای سلطه بر این تجارت و مشکل نگهداری ذخایر عظیم سلاحها هم از عوامل موثر دیگر بر انعقاد این معاهده بودند.
در این تحقیق ، پس از بررسی تاریخچه تولید و کاربرد سلاحهای شیمیایی و تلاشهایی که برای انعقاد معاهده ای لازم الاجرا و جهانشمول برای منع این سلاحها صورت گرفته به تعریف متغیرهای دخیل در تحقیق پرداخته و ضمن بررسی ادبیات موجود و بیان کاستی های آنها سئوال اصلی تحقیق را مطرح می نماییم. سئوال اصلی تحقیق اینست که چرا معاهده جامعی برای منع سلاحهای شیمیایی در همه ابعاد آن تا پایان جنگ سرد منعقد نشد و بعبارت دیگر موانع شکل گیری چنین معاهده ای چه بود. پس از طرح سئوال به آزمون فرضیه های مختلف برای این سئوال می پردازیم. بدین منظور بطور اجمالی به پیشرفتهایی که در دوران جنگ سرد و قبل از آن برای انعقاد چنین معاهده ای صورت گرفته و نقاط ضعف دستاوردهای آن دوران اشاره می نماییم. بلوک بندیهای نظام بین المللی و تأثیر آن بر خلع سلاح شیمیایی را مورد بررسی قرار می دهیم و فراز و فرود روابط دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد و ارتباط آن با مذاکرات خلع سلاح را مورد توجه قرار می دهیم. سپس عوامل متعددی که می توانسته بر انعقاد کنوانسیون تأثیر گذار باشند از جمله تجارت شیمیایی و علاقه دول توسعه یافته در حفظ انحصارات خود، اشاعه سلاحهای شیمیایی در دست کشورهای جهان سوم، وجود سلاحهای قدیمی شیمیایی و هزینه های سرسام آور آنها برای دارندگان و در نهایت پایان جنگ سرد را مورد بررسی قرار می دهیم و به این نتیجه می رسیم که انعقاد کنوانسیون عوامل متعددی داشته است که همه موارد فوق از جمله آنها بوده اند ولی علیرغم وجود این علل، بدون پایان یافتن جنگ سرد بین دو ابرقدرت امکان انعقاد چنین معاهده ای وجود نداشت.
متدولوژی تحقیق تبیینی و کشف رابطه علت و معلول بوده و نحوه جمع آوری داده ها بصورت کتا بخانه ای و اینترنتی بوده است.
آنچه تاکنون نوشته اند،
با توجه به جدید بودن معاهده تحقیقات قابل توجهی به فارسی در خصوص این موضوع صورت نگرفته است.
تحقیقات داخلی:
جنگ شیمیایی تهدید فزاینده، نوشته حسین علایی ، بیشتر به ویژگیهای سلاحهای شیمیایی و نحوه بکارگیری آنها پرداخته تنها در بخشی از کتاب آنهم بصورت پراکنده به مذاکرات تدوین معاهده اشاره کرده است.
چند کتاب دیگر هم وجود دارد که عمدتاً جنبه تخصصی و فنی دارند و بیشتر به بحث پیرامون انواع و اقسام سلاحهای شیمیایی پرداخته اند. جنگ شیمیایی و میکربی ستاد کل نیروهای مسلح نیز پژوهشی دیگر است که بیشتر به تاریخ استفاده از سلاحهای شیمیایی پرداخته و قبل از اتمام کنوانسیون منع سلاحهای شیمیایی تدوین شده است. شاید مهمترین کتابی که به این پژوهش نزدیک باشد، صنایع، تسلیحات و خلع سلاح شیمیایی از حسین علایی است در این کتاب بطور مفصل به کاربرد دوگانه مواد شیمیایی در تسلیحات و صنایع غیر نظامی اشاره شده ولی با توجه به تکیه این تحقیق بر صنایع، مسئله مورد نظر ما در آن مورد بررسی قرار نگرفته است.
در میان منابع خارجی، کتب منتشره توسط سیپری بطور پراکنده به سابقه کاربرد سلاحهای شیمیایی و مذاکرات خلع سلاح شیمیایی پرداخته اند که عمدتاً مربوط به پیش از انعقاد معاهده است. یکی دیگر از منابع این بحث کتاب « کنوانسیون آینده سلاحهای شیمیایی» است که سیر تحولات کنوانسیون را تا پیش از اتمام آن تدوین نموده ولی به صورت جزیی به عوامل موثر بر انعقاد آن نپرداخته است. از جمله مهمترین منابع و ادبیات موجود اسناد کنفرانس خلع سلاح، سخنرانیها و تحول این اسناد و مذاکرات است که خوشبختانه موجود می باشند ولی تنها به عنوان منابعی برای اثبات تحقیق مورد نظر می توانند مورد استفاده باشند.