بینش معماری ارگانیک که ریشه در فلسفه رمانتیک دارد. رمانیسم یک جنبش فلسفی هنری و ادبی در اواخر قرن 18 و 19 میلادی در شمال غربی اروپا بود که به سایر نقاط اروپاو آمریکا سرایت کرد.
این جنبش واکنشی در مقابل خردگرایی عقل مدرن بود، رمانتیک ها همانند پیروان تفکر کلاسیک به ذهن انسان اعتقاد داشتند، به آن بخش از ذهن توجه داشتند که بیشتر درباره احساس و عواطف بود، در صورتی که برای فلاسفه کلاسیک عقل و منطق اهمیت داشت.
رالف والدو امرسون نویسنده شاعر و کشیش آمریکایی هنرمندان را تشویق می کرد که از طبیعت الهام بگیرند. وی هنرمندان را برای یافتن رابطه بین فرم و عملکرد در طبیعت هدایت می کرد، او می نویس: طبیعت سیستمی از فرم ها و روش های به وجود آوردن را خلق می کند که مستقیما قابل تطبیق در هنر است.
همچنین ویوله لودوک معمار معروف فرانسوی معماران را ترغیب می کرد قوانین طبیعی خلقت را به کار گیرند همانند مجسمه سازان قرون وسطی که گیاهان و حیوانات را مطالعه می کردند تا بفهمند چگونه به فرم های آنها عملکردی را نشان می دهند.
معماری ارگانیک در آمریکا در قرن 19 توسط فرانک فرنس و لویی سالیوان شکل گرفت. اوج شکوفایی این نظریه را می توان در نیمه اول قرن بیستم در نوشتارها و طرح های فرانک لوید رایت مشاهده کرد. به اعتقاد فرانک فرنس بر اساس نظریه ارگانیک همه فرم ها طبیعی و پویا هستند.
نیروها و فشارهایی که در ساختار یک حیوان دخیل هستند کشش ماهیچه ها و مفاصل هنگامی که موجود حرکت می کند طرح رشد و گسترش که در فرم گیاهان و صدف ها دیده می شود تصویری از یک شکل زنده است. اگر یک کار هنری بخواهد بیان کننده واقعیات طبیعی باشد می بایست به صورت ارگانیک ساخته شود، اجزای آن نمی توانند به صورت بخش های مجزا باشند بلکه آنها باید در یک سیستم پویا و شکل پذیر در یکدیگر ادغام شده باشند.
بیان در معماری باید در حل کردن نیروهای فیزیکی که در یک کالبد ارگانیک عمل می کند صورت می گیرد، سالیوان از پایه گذاران مکتب شیکاگو و معماری مدرن در آمریکا اعتقاد بسیار زیادی به فرم های طبیعی و سبک ارگانیک داشت و به روشی معتقد بود که مشابه پروسه به وجود آوردن در طبیعت بود.
او برای اولین بار اصطلاح فرم تابع عملکرد را بیان نمود، یعنی سالیوان فرم تابع عملکرد را در پروسه رشد و حرکت طبیعی می دید.
ارتباط معماری با ارگانیسم های طبیعی به طور موثر به 4 مورد محدود می شود:
1- رابطه ی ارگانیسم ها با محیط خود
2- وابستگی بین ارگان ها با یکدیگر
3- رابطه ی بین فرم و عملکرد
4- اصل حیات
معماری ارگانیک در واقع دارای قوانین مجرد فضا نیست بلکه دارای قوانینی است که در رشد ونمو عناصر طبیعی از پیش موجود است. این نوع معماری نه بر اساس قوانین شکل بلکه بر اساس قوانین ماده استوار می باشد که در این مورد رایت متفکر و نظریه پرداز اصلی این تفکر چنین می گوید: «مطالعه طبیعت مواد را آغاز کردم و دیدن آن ها را آموختم، آن وقت آموختم تا آجر را همچون آجر و چوب را همچون چوب و شیشه و سیمان وفلز را در ذات خود و در مجموع همه را چون خود مطالعه کنم، گفتن این امر عجب به نظر می آید اما این کار نیازمند تمرکز بسیار و قدرت تصور بود. هر ماده ای می باید به گونه ای متفاوت مطرح شود.
آرمان سادگی به مثابه جسمانیت ارگانیک است. طرحی که برای یک ماده مناسب بود و برای ماده ای دیگر مناسب نبود.
وی در 20 مه 1953 در تبیین معماری ارگانیک را در نه عبارت ذیل تعریف کرد:
1- طبیعت:فقط شامل محیط خارج مانند ابرها درختان حیوانات نمی شود بلکه شامل داخل بنا و اجزا و مصالح آن می باشد.
2- ارگانیک:به معنای همگونی و تلفیق اجزا نسبت به کل و کل نسبت به اجزا است.
3- شکل تابع عملکرد:عملکرد صرف صحیح نمی باشد بلکه تلفیق فرم و عملکرد و استفاده از ابداع و قدرت تفکر انسان در رابطه با عملکرد ضروری است، فرم و عملکرد یکی هستند.
4- لطافت:تفکر و تخیل انسان باید مصالح و سازه سخت ساختمان را به صورت فرم های دلپذیر و انسانی شکل دهد.
همان گونه که پوشش درخت و گل پونه ها شاخه های آنها را تکمیل می کند. مکانیک ساختمان باید در اختیار انسان باشد و نه بالعکس.
5- سنت:تبعیت و نه تقلید از سنت اساس تفکر معماری ارگانیک است.
6- تزیینات:بخش جدایی ناپذیر از معماری است. رابطه تزیینات به معماری همانند گل ها به شاخه های بوته می باشد
7- روح:روح چیزی نیست که به ساختمان القا شود بلکه باید در درون آن وجود داشته باشد و از داخل به خارج گسترش یابد.
8- بعد سوم:بر خلاف اعتقاد عمومی بعد سوم عرض نیست بلکه ضخامت و عمق است.
9- فضا:عنصری است که دائما باید در حال گسترش باشد فضا یک شالوده پنهانی است که تمام ریتم های ساختمان باید از آن منبعث شود و در آن جریان داشته باشد.
رایت اعتقاد داشت که ماهیت مصالح در ساختمان می بایست نشان داده شود. در واقع رایت به دنبال مجرد سازی عناصر طبیعی در محدوده مهندسی ناب است.
البته مقصود هندسه اقلیدسی نیست و شاید هم به نحوی این مساله برای رایت به دنبال مساله شخصیت و فعالیت انسانی در رابطه مستقیم با طبیعت و یا تحقق آزادی فردی به مثابه یک ابداع ارگانیک یا آمیختگی وابسته و پیوسته به آموخته های طبیعت است، اما برای درک بهتر معماری ارگانیک و دیدگاه های رایت این ویژگی ها را برای این معماری عنوان می کنیم:
– دارای پلان آزاد است
– به دنبال تحقق تداوم فضایی و شادی و سرزندگی فضایی است
– در طراحی داخلی فضاهای معماری شکل اولیه حجمی را نفی می کند.
– در مسئله ارتباط انسان با طبیعت و معماری تاکید می کند
– معماری در آنچه که باید باشد و هست دخالت می کند
– چارچوب و قوانین ثابت و بی حرکت و محدود کننده را نفی می کند
– در بین اجزا نوعی پیوسنگی طبیعی وجود دارد که با طبیعت پیرامون آمیخته شده است.
– به معماری به گونه ای تقدیس گونه نگاه می کند رایت می گوید: منظور من از معماری ارگانیک ان است که این معماری از درون به بیرون در هماهنگی با شرایطی که ایجاد آن را میسر می دارد توسعه یابد.
همچنین از ایده ی تکامل تدریجی به مثابه یک تفکر نوین در قیاس ریست شناسانه می توان استفاده کرد این تکامل تدریجی عینا در مورد معماری نیز مصداق دارد
شاهکار معماری رایت و نظریه معماری ارگانیک را می توان در خانه آبشار در ایالت پنسیلوانیا در آمریکا دید
این خانه مه در سال 1937 ساخته شده به بهترین شکل عقاید رایت در مورد معماری ارگانیک را نمایش می دهد موارد طراحی و اجرایی را که رایت برای این خانه ویلایی درنظر گرفته بود می توان در هشت مورد ذیل خلاصه کرد:
1- حداقل دخالت در محیط طبیعی
2- تلفیق حجم ساختمان با محیط طبیعی به گونه ای که هریک مکمل دیگری باشند.
3- ایجاد فضاهای خارجی بین ساختمان و محیط طبیعی
4- تلفیق فضاهای داخل با خارج
5- نصب پنجره های سرتاسری و از بین بردن گوشه های اتاق
6- استفاده از مصالح محیط طبیعی مانند صخره ها و گیاهان چه در داخل و چه در خارج بنا
7- نمایش مصالح به همان گونه که هست «چه سنگ باشند و چه چوب ویا آجر»
8 – استمرار نمایش مصالح از داخل به خارج بنا
منبع: روزنامه پیام ساختمان و تاسیسات-بهمن 1387