شاید در همه کتابهایی که درباره تاریخ و جغرافیای ایران نوشته شده و در همه سفرنامه های جهانگردان از توجه به راه و ساختمانهای پیوسته به آن و همچنین راهداری و پست منظم از روزگاران بسیار کهن سخن رفته باشد و نیز وجود واژه هایی چون ساباط و رباط و برید در زبانهای زنده و مرده جهان که از گویشهای کهن ایرانی گرفته شده مؤید این نظر است که پهناوری سرزمین و دوری شهرها و آبادیهای ایران و کشورهای همسایه، ایرانی را ناچار میکرده است که راههای پاکیزه و امن داشته باشد و منزل به منزل و آبادی به آبادی آسایشگاه بسازد و نیز برای اینکه کاروانها در بیابان راه خود را بیابند برجها و میلهایی برافرازد که از دور مانند برج دریایی رهسپاران را راهنمایی کند .در میان نام ساختمانهایی که بیرون از شهر و در کنار جاده ها بگوش میخورد نام کهن کربات یا کارباط که باکرا و کاروان پیوستگی تمام دارد این واقعیت را میرساند که کاروانهای ایرانی و غیر ایرانی حتی در دشتهای دراز و پهناور بی سروسامان نبوده اند و به آسانی و آسودگی کالا و مسافر را از خاور به باختر و از شمال به جنوب میبرده اند.هر چند میلهای راهنمایی که در سراسر ایران زمین بخصوص در بیابانها و جنگلها وجود دارند امروزه اغلب تبدیل به آرامگاه شده ولی از نام میل که میتوان آنرا به میان راه تعبیر کرد و نام ویژه آنها چون رادگان یا رایگان، رسکت و لاجیم و یا قدمگاه بخوبی برمی آید که نخست اینگونه بناها برای راهنمایی یا آسودن مسافران ساخته شده ولی پس از آن گاهی تبدیل به آرامگاه بانی خود یا بزرگی که در آن نزدیکی یا در حین سفر درگذشته شده اند.مثلاً میدانیم قدمگاه نیشابور پیش از آنکه حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) به طوس تشریف فرما شود میل راهنمایی بیش نبوده و شاید در کنار خود ساباط یا رباطی داشته ولی پس از مسافرت آن حضرت و به یاد اجتماع پرشور و عظیمی که از پیروان و دوستاران خاندان پیغمبر(ص) در بیرون آن برپای شده نام قدمگاه یا به اصطلاح امروز بنای یادبود به خود گرفته و به همین مناسبت بعدها در زمان شاهان شیعی ایران گسترش یافته و ایوانها و صفه ها و رباط ها خانهایی برآن افزوده شده است.کاروانسراهای کنونی ایران اغلب شاه عباسی خوانده میشود و تقریباً برای کاروانسرا علم شده و در قرن چهارم هر کثرت رباطهایی که به همت ابوالحسن ماه برپاه شده نام ماهی برای بیشتر رباط ها علم بوده است و متاسفانه اکنون یک رباط آن بنام رباط ماهی در خراسان برای ما بجا مانده است.گاهی اشخاص نیک اندیش پیدا میشدند که حتی حاضر نبودند نام آنها بر اثر خیرشان بماند. رباط بسیار زیبا در نزدیکی سبزوار هست که بنام قلعه خدابنده مشهور شده و با نظر دقیق به سبک معماری آن بیننده به تردید می افتد که چنین بنایی در زمان خدا بنده معروف الجایتوایلخان شیعی مغول ساخته شده باشد و میتوان پنداشت نکوکاری تنها برای اینکه بنده خوبی برای خدای خود باشد این رباط را ساخته است. در کتب مسالک نام بسیاری از رباط ها و خانها آمده که سازنده اغلب آنها معلوم نیست و فقط با آبادی نزدیک آن نسبت داده شده مانند رباط ساغند، رباط پشت بادام، رباط سپید، خان لنجان…درباره کاروانسرهای شاه عباسی معروف است که وزیر او برای اینکه شماره آنها مشخص باشد و شماره های درست مانند ده و صد و هزار آسان به زبان می آید دستور میدهد یکی کمتر از هزار یعنی نهصد و نود و نه رباط سازند تا شمارش آنها اندکی درنگ شود و آیندگان ارج این کار بزرگ را بدانند.آقای ماکسیم سیرو فرانسوی که سالها در ایران بکار معماری و باستان شناسی مشغول بوده و چند سالی هم استادی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده داشته، کتابی ارجدار درباره کاروانسراها و رباط های ایران گرد آورده و پژوهندگان میتوانند در این موارد به کتاب ایشان رجوع کنند.نویسنده کتاب روزها در کاروانسراهای دور افتاده منزل کرده و همه جوانب و گوشه های آنها را با دقت بررسی نموده و از این جهت اثر وی میتواند یکی از منابع بسیار دقیق و سودمند باشد. و ما به همین سبب از تکرار مطالب آن در این کتاب خوداری کرده ایم و تنها فهرست و نام و نشان آنها را در پایان فصل می آوریم.- ویژگیها:الف – ساباط: این واژه که تقریباً به همه زبانهای خاوری و باختری و آرامی و ایرانی و فرنگی و تازی رفته در زبانهای ایرانی و منجمله فارسی ریشه کهن دارد. جزء اول آن سا به معنای آسایش و جزء دومش پسوند بات نمودار ساختمان و بنا و آبادی و عمارت است و در آخر بسیاری از واژه ها چون رباط و کاربات و خرابات و جز اینها آمده و روی هم رفته بجای آسایشگاه و استراحتگاه امروزه بکار میرفته است.ساباط به کلیه بناهایی که به منظور آسودن بپا میشده چه در شهر و چه در بیرون از آن اطلاق میشده، در شهرستانهای جنوبی ایران هنوز هم این واژه درست در جای خود بکار میرود.در تاریخ یزد تألیف جعفری در چند جا آمده است که فلان امیر یا فلان خواجه در کنار خانقاه یا مسجد خود چند ساباط ساخت ولی امروز ساباط را بطور اخص برای بنای سرپوشیده کوچکی بکار میبرند که برروی جاده های بیرون شهر و یا کنار آنها ساخته شده و منحصر است به چند تختگاه و یک آب انبار و گاهی یک یا دو اطاق کوچک که تنها میتوان به منظور رفع خستگی و اندکی آسودن پس از پیمودن راه خسته کننده، آنرا مورد استفاده قرار داد.در راه اصفهان _ یزد میان یزد و اردکان و نایین هنوز خوشبختانه دو دستگاه از این ساباط بر جای مانده و آب انبارهایی پر از آب خنک دارد و پناهگاه بسیار خوبی برای مسافران این راه دراز و خشک بیابانی است.ب – رباط: رباط منحصراً به ساختمانهای کنار راه و به ویژه بیرون از شهر و آبادی اطلاق میشود و از روزگاری بسیار کهن به زبان تازی راه یافته و حتی از آن فعل نیز ساخته اند و رباط به معنای منزل گرفتن و آسودن در میان راه بکار میرفته و شاید برخلاف آنچه در آغاز به نظر میآید ربط و ارتباط هم از این واژه آمده نه اینکه رباط مشتق از ربط باشد.رباط علاوه بر حوض و آب انبار دارای اتاقهای متعددی است که گرداگرد حیاطی را فرا گرفته و مسافران میتوانند یک یا چند شب در آن بیاسایند.پ – کاربات : کاربات چنانکه پیداست خانه کاروان است و پیش از اسلام بجای کاروانسرا بکار میرفته و آن نیز مانند رباط دارای اتاق و حوض و یا پایاب است و گاهی فقط دو یا سه اتاق دارد و نمونه آن در آبادیهای کنار شاهراه کهن فارس خود نمایی میکند.ت – کاروانسرا : به رباطهای بزرگ و جامع و کاروانسرا میگویند چه در شهر و چه بیرون از آن باشد.کاروانسرا علاوه بر اتاق و ایوان دارای باره بند و طویله و انبار است و اغلب ورودی آنرا بازار کوچکی بنام غلافخانه تشکیل میدهد و برروی سر در آن چند اتاق پاکیزه قرار گرفته که به کاروانسالار اختصاص دارد.گاهی در دو سوی در کاروانسرا و رباط برجهایی جای گرفته که در موقع ناامنی مورد استفاده مدافعان و راهداران قرار می گرفته است.ث – خان : خان نیز همان کاروانسرا است و این ویژه در زبان تازی بطور مطلق بجای کاروانسرا بکار گرفته شده است.ج – آب انبار : (امبار) آب انبار و منابع آب نوشیدنی در سراسر راههای ایران و در شهرهای این سرزمین به تعداد بسیار دیده میشود و بعضی از آنها که در شهرهای خشک و کم آب ساخته شده خود اثری بسیار زیبا و از لحاظ معماری شایان توجه است.چ – حوض، برکه، پایاب، چاه : تأمین آب نوشیدنی برای مسافران و چهارپایان ایشان به ویژه در مناطق خشک مسأله ای بسیار مهم و حیاتی بود که با ساختن حوضهایی جهت ذخیره آب باران یا کندن پایابها به منظور دسترسی به آب روان کاریزهایی که احتمالاً از میان دشت و نزدیک راه میگذشت، حل میشد. در جاده های پیوندی کویر و دشت پهناور میانه ایران که کمتر به آب دسترسی پیدا میشود و اگر هم آّبی باریک میگذشت چنان پرنمک و شور بود که نمیشد نام آب را بر آن نهاد شماره برکه ها چاهها و حوضهای آب باران بیش از همه جا بود و معمولاً هر دو فرسنگ یکبار و به ویژه در جایی که رباط و آّبادی نبود برکه های سرپوشیده یا چاه خانه به چشم میخورد که هنوز هم در راههای میان یزد و خراسان و راه دشتی تهران –کاشان – اردستان برجای مانده است و مورد استفاده قرار میگیرد.ح – مهمانخانه و دسکره : در کنار شهرهای نامی و آباد و به ویژه پایتختها کاروانسراهای بزرگ و زیبا و با شکوهی دیده میشود که بیشتر آنها مهمانخانه بوده است. از جمله مهمانخانه بزرگ شاه عباسی در کاشان و کاروانسرای مادرشاه (جای مهمانسرای شاه عباسی) اصفهان و کاروانسرای وزیر در قزوین است که تا صد سال پیش دایر بوده و فلاندن و کست معمار و نقاش فرانسوی از آنها سخن رانده اند. بیرون شهرهای آباد و بزرگ پیش از اسلام و آغاز اسلام دسکره هایی وجود داشته که پادشاهان و امیران به همین منظور و گاهی هم برای خوشگذرانی و گذراندن اوقات فراغت و شکار خود میساختند. چند دستگاه از این کوشکها تاکنون برجای مانده ولی مورد استفاده آن تغییر کرده مثلاً دسکره های جبلیه کرمان (گنبد گبران) و هارونیه طوس (که میگویند مزار امام محمد غزای است) و همچنین خواجه ربیع مشهد، و زنگیان یزد بعدها تبدیل به آرامگاه و مصلی شده یا به علت خشک شدن باغ و پردیس که معمولاً در پیرامون آنها بوده متروک مانده و رو به ویرانی رفته است.در کنار خانقاهها و پیوسته بدانها علاوه بر مسجد بناهایی بنام دارالسیاده _ داراالعربا _ دارا لضیافه و غیره وجود داشته و بیشتر مسافران و رهگذران غریب و درویش که راه بجایی نداشتند در اینگونه اماکن مسکن می گزیده اند و پذیرایی می شدند.ساباطهای خانقاه میرشمس الدین یزد (میر شمس الدین محمد پسر میررکن الدین حسینی یزدی وزیر ابوسیعد بوده است) و مجموعه بسیار جالب و خوش طرح بندرآباد یزد مسجد و خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی و مجموعه با ارزش افوشته نطنز و خانقاه مولانا زین الدین ابابکر تایبادی و خانقاه پیر بسطام و مزار شیخ جامی و مزار و خانقاه قطب الدین حیدر و مزار و خانقاه شاه نعمت الله ولی در ماهان و خانقاه فرزندش شاه خلیل الله در تفت و صدها خانقاه دیگر در گوشه و کنار ایران تا هزاره نخستین اسلام برپای بوده و نمونه هایی از مهمانخانه های رایگان هستند.در وقفنامه های کهن و در میان برگهای تاریخ و دیوانهای خراج بسیار دیده میشود که درآمد فلان آبادی وقف بر آینده و روند ابناء و غریبان است حتی برای درمان مسافران بیمار و گذران آنان تا بهبود کامل موقوفاتی برقرار میشده و کرایه و هزینه سفر درماندگان نیز تا رسیدن به شهر و دیار تأمین بوده است.- طرح رباط و کاروانسراپیشتر گفتیم که ساده ترین شکل آسایشگاههای کناره راه همان ساباط است که بیشتر استراحتگاه است تا منزل. ساباط دارای سه تا هفت دهانه سرپوشیده است که دو سوی آن تختگاههای کوچکی به اندازه یک تخت یا نیمکت قرار دارد و اغلب دهانه میانی آن درگاه آب انباری است که آب خنک و گوار دارد.رباط و کاروانسرا گاهی بسیار ساده و منحصر به حیاط دور بسته است که حوض پاپایابی در وسط دارد و آخیه و آخور رستوران در زیر سکو و ایوان پیشان اطاقها یا کنار صفحه های بیرون است و در نقاط سردسیر بجای حیاط گنبد خانه ای در میان دارد و گاه علاوه بر اتاق و ایوان و حیاط دارای باره بند و انبار و بازار و بالاخانه و برج و بارو و علافخانه است.در دالان کاروانسراهای با شکوه چند حجره آراسته برای پذیرایی از مسافران نامدار و سرشناس ساخته شده و گاهی بالای سردر، چند اتاق خوش منظر و مجلل دارد.درباره بند و اصطبل کاروانسرا صفه ها و تختگاههایی برای ستوربانان و خربندگان ساخته شده و در مدخل اصطبل اتاقهای پاکیزه تری هست که از یکسو به حیاط کاروانسرا و از سوی دیگر از میان رخنه یا روزنی درون باره بند را مینگرد و بنظر میآید که این اتاقها به سران یا به اصطلاح چاروادارها اختصاص داشته است.- معرفی و بررسی چند نمونهدر این قسمت به منظور آشنایی بیشتر با رباطها و کاروانسراها و نحوه عملکرد آنها چند نمونه معروف که تاکنون بجای مانده و نسبتاً سالم است را معرفی و بررسی می کنیم :۱- رباط شرف : در نزدیکی سرخس که به دستور مادر سنجر در سده پنجم هجری ساخته شده دارای دو حیاط تودرتو و حجرات متعدد است ولی اصطبل ندارد.منطقه رباط شرف دشتی خشک و بی آب است که بنیاد کنندگان رباط برای تأمین آب مصرفی مسافران با بستن کانه روی کلمبوها و گنبدها بامی شیبدار ساخته اند تا آب باران را به آب انبار سرپوشیده پایین رباط براند (و متأسفانه اکنون که کانه های بام ویران شده تأمین آب حتی برای تعمیر خود بنا هم میسر نیست). بنای رباط شرف و آرایشهای گوناگون و نغز آن یکی از شکاهکارهای معمار ایرانی است و شاید از لحاظ ظرافت و تنوع بی نظیر باشد. از تعمیرات و بازسازیهایی که در بنا و آرایش نمای آن معمول شده میتوان دانست که قرنها مورد توجه ارباب خیر و هنردوستان و بزرگان بوده است.۲ – رباط سپنج : در نزدیکی سبزوار قرار گرفته و هر چند که به بزرگی رباط شرف نیست از لحاظ ظرافت و دقت و ریزه کاری در طرح و نماسازی و آرایش کمتر از آن نمیباشد بلکه سادگی نقشها امتیازی برای آن به شمار میآید. نام دیگر این رباط قلعه خدابنده است. اگر چه گنبد سلطانیه هم دارای آجرکاریها و گره سازیهای بسیار هنرمندانه و نغز است ولی معماری و آرایش این رباط بیشتر بکار قرن ششم میماند. گمان میرود که بانی آن خدابنده دیگری بجز الجایتو باشد. مطلبی که نگارنده را در این اظهار نظر محق میدارد خالی بودن کتابهای نزهه اللقوب و تاریخ گزیده حمدالله مستوفی از ذکر آن است که از همه آثار خیرالجایتو به تفصیل سخن رانده و نامی از این رباط نبرده است در صورتی که حقاً معماری رباط سپنج پس از گنبد سلطانیه بر همه آثار آن روزگار برتری دارد.۳ – دیر گلچین : یا دیرالحص که از بناهای پیش از اسلام است و آثار معماری پارتی (زمان ساسانیان) را در بردارد و در هر دوره ای تا زمان صفویه بخشهای برآن افزوده شده است. این رباط در کنار جاده قدیم ری _ اصفهان و نزدیک حسن آباد (میان طهران و قم) در دل دشت افتاده است.۴ – رباط خرقان ساوه : که نزدیک پل الوبر در میان زرند (زاویه) کبود کمر قرار دارد. این رباط که با سنگ ساخته شده یکی از آثار نفیس معماری است و با وجودی که در منطقه زمین لرزه واقع شده و افراد نادان سنگهای پای بست آنرا برای ساختن پل و آغل بیرون آورده اند هنوز چون کوهی پای برجاست.۵ – رباط کرمانشاهان : (میان یزد و کرمان) _ درباره این رباط میگویند گنجعلیخان فرمانروای کرمان برای ساختن مجموعه میدان کاروانسرا و گرمابه و آب انبار خود در کرمان (که یکی از زیباترین مجموعه های شهری است) مردم را به بیگاری گرفته و در راه گردآوری هزینه ساختمان ستمگری و سنگدلی میکرده است. مردم کرمان از دست وی به شاه عباس شکایت میبرند و او برای اینکه بنا حق و نادیده سردار گرامی خود را سیاست نکرده باشد تنها به کرمان میرود و در راه بازگشت به سردار مینویسد کارت را به سامان برسان. مردمی که هزینه ساختمان را باکراه و هراس و بیم پرداخته اند میروند و فراموش میشوند ولی این آثار میماند.با اینکه رباطهای شاه عباسی هر یک در جای خود بسیار زیباست ولی رباط کرمانشاهان جای ویژه ای دارد و در «میان خوبرویان بخوبرویی مثل است».۶ – رباط یاغمیش : در فصلی که شاهراه بزرگ فارس و راههای پیوندی کویر سخن میرفت قول اصطخری را آوردیم که راه یزد _ طبس فارس را به خراسان می پیوسته و میان کثه (یزد) و طبس و رباطها و کاروانسراهای متعددی وجود داشته است. یکی از آنها همین رباط یاغمیش نزدیک عقدا است که در دل دشت افتاده و آثار چشمگیری از معماری روزگار ساسانی دارد. در کنار کویر به ویژه نزدیک عقدا _ نایین _ اردستان _ زواره _ ساوه _ کاشان و آبادیهای حاشیه کویر کرمان رباطها و ساباطهای بسیار کهن از پیش از اسلام بجای مانده که چون ریک روان مسیر آنها را بسته است، چیزی نمانده تا یکباره تباه و فراموش شود در صورتی که با اندک توجهی میتوانند سرچشمه درآمدهای چشمگیر جهانگردی باشند.کرانه کویر اگر چه خشک و بی آّب است ولی آرام و شاعرانه و گاهی روحانی است و گوشه گیران و خلوت نشینان را بخود می کشاند. چناکه در گذشته هم اهل دل، خانقاه خود را در همین گوشه ها بنیاد میکردند.۷ – رباط بیستون : در روستای پایین بیستون آثاری از رباطها و کوشکهای پیش از اسلام و آغاز اسلام در زیر خانه ها و کلبه های روستایی بجای مانده که فقط میتواند تماشاگاه جهانگردان باشد ولی یک کاروانسرای وسیع و مجلل و تقریباً سالم از زمان صفویه برجاست که بانی آن شیخ علیخان زنگنه بوده است. و میتوانند پس از بازپیرایی آسایشگاه جهانگردان باشد و آن سوی کرمانشاه نیز کاروانسرایی نظیر آن در ماهدشت افتاده است.۸ – رباط ماهیار : بر سر راه اصفهان به شیراز یکی از زیباترین کاروانسراهای ایران بنام ماهیار افتاده که جا دارد هرچه زودتر بازپیرایی و مورد بهره برداری واقع شود.۹ – کاروانسرای پاسنگان قم : اکنون پاسگاه است با اینکه در دوره انحطاط معماری ساخته شده یکی از کارونسراهای زیبای ایران است.همانطور که قبلاً گفتیم رباط ها و کاروانسراهای ایران بیشمار است و هر یک جداگانه در خور پژوهش و بررسی میباشد.کاروانسرای شرف در جادهنقشه طرح حرم شهر مشهدکاروانسرازائر سراکاروانسرای مادر شاهکاروانسرای خان اینچیزکاروانسرای خان سلطان اقامتگاههای درون شهریتکیه و حسینیه- مقدمه و تعریف : مفهوم واژه های «تکیه» و «حسینیه» در فرهنگ و زبان فارسی چنان با هم آمیخته که استفاده از دو واژه برای آن سؤال برانگیز است. فرهنگ عمید پس از معنی کردن تکیه و حسینیه آن دو را یکی دانسته است:تکیه: «مأخوذ از عربی» پشت دادن به چیزی، پشت خود را به چیزی نهادن، جای نگاهداری مستمندان، محل وسیع برای روضه خوانی و عزاداری.حسینیه: محلی که در ماه محرم در آنجا به مناسبت شهادت امام حسین روضه خوانی و عزاداری کنند.محمود متوسلی نیز در مقاله ای با عنوان «حسینیه ها، تکایا، مصلی ها». اظهار نظر در مورد تفاوت تکیه و حسینیه را به مطالعات موردی واگذار کرده است.در شهرهای قدیمی ایران تکیه، میدان و حسینیه فضاهای محوری بوده اند که در مسیر گذرهای اصلی شهر قرار داشته اند. این فضاها اغلب به صورت فضای عمومی یعنی جزئی مهم از گذر اصلی یا به صورت فضایی بسته اما در ارتباط با گذر اصلی وجود داشته اند. فضای تکایا و حسینه ها به ویژه در اعیاد اسلامی و ایام سوگواری خصوصاً محرم مورد استفاد قرار میگرفته اند… در مورد وجه تمایز تکیه و حسینیه و عملکرد خاص هر یک از این دو عنصر در شهر و محلات به دقت نمیتوان اظهار نظر کرد، چرا که در شهرهای ایران وضع متفاوت بوده است.ایرج افشار سیستانی نیز در کتاب یادگارهای یزد ضمن توصیف حسینیه، در زیر نویس همان صفحه حسینیه و تکیه را یکی دانسته است.حسینیه محوطه ای است که معمولاً چهار طرف آن دیوار کشی و غرفه بندی و طاقنماسازی شده است. در بسیار از حسینیه ها مسجد هم هست و احیاناً در آب انبار هم آنجا باز میشود…حسینیه محل تجمع مردم در ایام عزاداری است و در مواقع سوگواری بر روی آن «پوش» می کشیده اند. هریک از محلات شهر یک یا دو حسینیه دارد… در وسط حسینیه کلکی قرار دارد که از آجر ساخته شده است. کلک معمولاً هشت ضلعی و بلندی آن حدود یک متر و نیم است.کلک محل آن بوده است که بر روی آن آتش می افروخته اند. هنوز هم در عده ای از حسینیه ها آثار کلک باقی است. اما در بسیار جاها برای عبور و مرور اتومبیل آنرا خراب کرده اند.این دو واژه در فرهنگ دکتر محمد معین چنین معنی شده اند.تکیه. پشت دادن به چیزی، پشت نهادن، محل نگهداری تهیدستان، جای وسیع که در آن مراسم عزا و روضه خوانی برپا کنند.حسینیه، تکیه ای که در آنجا مرثیه حسین بن علی را خوانند و عزاداری کنند.حسین سلطان زاده در کتاب نائین شهر هزاره های تاریخی حسینیه و مراکز محله را یکی معرفی کرده است.کاروانسرای امیر چخماق یزدبافت تاریخی نائین متشکل از هفت محله موسوم به کلوان، درب مسجد، نوگاباد(نوآباد). پنجاهه، چهل دختران، گودالو(سنگ) و سرای نواست که هر یک، مرکز محله ای موسوم به حسینیه دارد.در کتاب زواره نمادی از اسطوره کویر حسینیه سرباز و میدان یکی معرفی شده است.دو میدان اصلی زواره که نقش و عملکردی اصلی آنها مذهبی است به عنوان دو حسینیه در شهر ساخته شده است. یک میدان در انتهای بازار (حسینیه بزرگ) و دیگری در مسیر شرقی – غربی شهر و نزدیک مسجد جامع ساخته شده است. درجوار هر دو میدان (حسینیه سرباز) یک حسینیه سرپوشیده ساخته شده است.حسینیه سنگدر فصلنامه راه دانش در مقاله «تکایای تفرش» تکیه و حسینیه به این شرح بیان شده است.تکیه در ا صطلاح به معنی محل برگزاری مراسم عزاداری ماه محرم است. اما در تفرش این نام تنها در مورد مکانی که در آن تعزیه میخوانند به کار برده میشود. در تهران و برخی نقاط دیگر از حوزه مرکزی ایران نیز واژه تکیه به همین مفهوم است و تکیه ها دارای همین کارکرد میباشند. تکیه دولت، از بناهای دروه ناصری در تهران و تکیه های تجریش و نیاوران از این شمارند. تعزیه نیز در تفرش، تنها به معنی شبیه خوانی است و معانی دیگر این واژه را در بر نمیگیرد… صورت دیگر سوگواری ماه محرم که نسبت به تعزیه، در مناطق مختلف ایران عمومیت دارد، روضه خوانی معمولاً در مسجد و گاهی در خانه ها انجام میشود. اما در دو سه دهه اخیر، پدیده دیگری به نام حسینیه به وجود آمده است.حسینیه مکانی است برای روضه خوانی، بویژه در ماه محرم در تفرش، این نام قبلاً به صورت صفت برای تکیه ها به کار میرفت. معماری حسینیه های جدید، شبیه معماری مسجدهایی است که در آنها بخشی از شبستان به صورت دو طبقه طراحی شده است. در این گونه مساجد و نیز در حسینیه های جدید، طبقه دوم – که مخصوص بانوان است – ورودی جداگانه ای دارد. این حسینیه ها به خلاف مساجد محراب ندارد، و این خود تفاوت کارکردی مسجد و حسینیه را مینمایاند. حسینیه نسبت به مسجد، از تقدس کمتری برخوردار است و از این لحاظ همانند تکیه، صورتی عمومی تر دارد و رعایت شرایط و محدودیتهای حضور در مسجد، از لحاظ پاکیزگی در آن الزامی نیست.دکتر محسن کیانی در کتاب تاریخ خانقاه در ایران میگوید:تکیه واژه ای است عربی از ریشه و کاء به معنی پشت به چیزی گذاشتن، به معنی متکا نیز آمده است. واژه تکیه در کاربرد مسلک تصوف عبارت است از خانقاه و منزل درویشان و جایی که در آن به درویشان و فقیران طعام داده میشود. اصطلاح تکیه در معنی خانقاه ابتدا در محدوده کشور عثمانی معمول میگردد، سپس در مناطق دیگر هم به کارمیرود. براون در این باره مینویسد واژه تکیه پس از حمله عثمانیها به روم شرقی در سال ۱۴۵۳ میلادی، در زبان ترکی و فارسی و مردم سوریه و مصر، به معنی رباط و خانقاه به کار رفته است. در کشورهای ترکیه، تکیه های بسیار وجود دارد که به سلسله های مختلف درویشان مربوط است. این تکیه ها از محل اوقاف و افراد نیکوکار اداره میشود. پنجاه و چند تکیه دارای اوقاف و ثروت فراوانی هستند. ولی بیشتر تکیه های دیگر از این پشتیبانی مادی و مثمر عایدی و درآمد بی بهره اند. و تکیه را در ایران به شرح زیر توضیح داده است.واژه تکیه با مفهوم و معنی خانقاهی خود به محدوده کشور ایران وارد شده و تأسیساتی تحت نام تکیه بوجود میآید و مورد استفاده صوفیان قرار میگیرد.و نیز به نقل از سهیل کاشانی در کتاب تاریخ کاشان مینویسد:امیر بهلول بن امیر جمشید (متوفی ۷۶۱ Ú) تکایای زیادی در هر آبادی برای فقرا و صوفیه احداث نمود.و در جای دیگر همان کتاب میگوید:تکیه دولتدر یک کتاب خطی مربوط به آداب تصوف هم که ظاهراً در قرون متاخر نوشته شده، کلمه تکیه در همان معنی خانقاه به کار رفته است. در عصر صفویه و پس از آن هم به علل مختلف، از جمله نفوذ و اقتدار روحانیون شیعه و مخالفت آنان با صوفی گری، رواج و رونق تصوف در ایران کاسته شده و کانونهای خانقاهی تعطیل میشود، با این حال که گاه به علتی خاص، به صوفیان روی موافق نشان داده شده و بر بالای گور دانشمندی شیعی و صوفی منش، تکیه ای ساخته میشود، یا در جایی تکیه ای پدید میآید. از جمله در سال ۱۰۶۸ بنا به فرمان شاه عباس دوم صفوی تکیه فیض به منظور استفاده صوفیان در اصفهان ساخته شده و املاکی بر آن وقف میگردد.در همان کتاب به نقل از کتاب نصف جهان فی تعریف اصفهان آمده است:برخی از اجله علما در تخت پولاد اصفهان مقبره ای دارند و عمارتی که در اینجاست تکیه می نامند.از جمله تکیه میر ابوالقاسم فندرسکی که به تکیه میر معروف است… و دیگر تکیه بابا رکن الدین که چون او به عرفان و درویشی معروف است، تکیه او را هم مناسب حال او ساخته و عوض گنبد بر سر آن به شکل کلاه درویشی مخروط و با ترک ساخته اند و نیز میگویند:در ناحیه فارس هم به برخی از بناهای آرامگاهی تکیه گفته شده است. مانند بقعه و تکیه شاه داعی در شیراز. واژه تکیه رفته رفته از معنی خانقاهی و مفهوم آرامگاهی خود بیرون رفته و معنی تازه ای پیدا میکند و با رواج مجلس تعزیه و روضه خوانی، کانونهایی تحت نام تکیه و حسینیه در نقاط مختلف کشور به وجود میآید که باشکوه ترین نمونه آن تکیه هایی است که از بودجه عمومی کشور و بنا به دستور فرمانروایان وقت به نام تکیه دولت، برای برپا کردن مراسم عزاداری ساخته میشود.به این ترتیب، همان طور که از اسمش برداشت میشود، حسینیه صرفاً برای مراسم عزاداری امام حسین(ع) و یارانش یا مسافرخانه زائران او ساخته شده و مکانی است دائمی، گاهی به صورت سرباز و اکثراً سرپوشیده و گاهی ترکیبی از هر دو است. میرشکرایی پدیده حسینیه را در تفرش به دو – سه دهه اخیر نسبت میدهد، ولی در شهرهای یزد، زواره و نائین قدیمی تر به نظر میرسد و بخشهایی از آن، از جمله اجاقی که وسط آن وجود داشته، از سنتی قدیمی تر حکایت میکند. حسینیه در شهرهای نائین و یزد محوطه ای است که چهار طرف آن دیوار کشی و طاقنماسازی شده و در وسط آن سکویی قرار دارد که در نائین به آن الوگاه و در یزد به آن کلک یا اجاق میگویند، که در آن آتش می افروختند. در آب انبار هم به آنجا باز میشد که با عملکرد حسینیه بی ارتباط است.تخت فولاد اصفهاندهخدا تکیه را مکان بودن فقرا، خانقاه، دیر و صومعه معنی میکند و تکیه را در هند و ایران و مصر مشابه زاویه در افریقا میداند. زاویه را دکتر محسن کیانی در کتاب تاریخ خانقاه در ایران به معنی محل انفرادی و تقریباً معادل صومعه راهب مسیحی، که فردی به تنهایی در آن زندگی میکرده آورده است. تکایای میرابوالقاسم فندرسکی و بابارکن الدین و نیز خوانساریها و شازده ها در تخت فولاد اصفهان و تکیه شاه داعی الله و هفت تنان و چهل تنان در شیراز، تکیه ملاباشی در تبریز، سید نصرالدین و سید اسماعیل در تهران و تکیه آقا عباس و آقا احمد در کرمانشاهان (که به توضیح آن خواهیم پرداخت) از این دست اند. در بعضی از محله های قدیمی شهر شوشتر مکانی به نام پیر مشاهده میشود که در محله دکان شمش و محله سید محمد شاه به صورت یک چهار طاقی و در سادات محله یک چهار طاقی با دو گوشوار، که مشابه تکایای فوق به نظر میرسد، وجود دارد. پیر در شوشتر وجود دارد در سایر شهرهای ایران بناهایی به نام بقعه یا آرامگاه (پیر) مشاهده میشود که ۲۰ مورد بقعه و ۱۱ مورد آرامگاه در کتاب دایره المعارف بناهای تاریخی، بناهای آرامگاهی معرفی شده است، که مشابه تکایای فوق هستند.در شهرهای قیروان، منستیر، مهدیا و سوس واقع در کشور تونس در داخل مدینه، که بافت قدیم شهر را شامل میشود و دارای دیوار، حصار، برج و بارو است. تعدادی زاویه قرار دارد که اکثراً آنها آرامگاه است و در حال حاضر، از بعضی آنها به عنوان مکانی برای جمع آوری اعانات و صدقات برای ایتام استفاده میشود.در کتاب کرمانشاهان – کردستان، درباره تکیه آقا عباس و آقا احمد آمده است:در شمال شرقی دهکده جون آوا (جیحون آّباد) در دامنه کوه خورتاب (برآفتاب) قرار گرفته است در روز جمعه و روزهای تعطیل بویژه عید قربان، روز زوار کشی این تکیه است که اکثراً به اتفاق خانواده خود به زیارت میآید. اشعار و مراسم مذهبی اهل حق همراه با ذکر که با تنبور، دوتار، همراهی میشود، انجام میگیرد. نذرهایی که به این تکیه میآورند بیشتر نفت، چراغ، پول و حیوان قربانی است. حیوانات مانند گوسفند(قوچ)، گوساله و گاو بایستی حتماً نر باشند و پرنده خانگی هم بایستی خروس (کله شیر) باشد. شخصی که میخواهد حیوان را سر ببرد بایستی کاملاً پاک بوده و سنش از ۱۸ سال کمتر نباشد.زنان حق دخالت در طبخ نذری را ندارند مگر زمانی که مردی در آنجا نباشد. قبل از اینکه نذری از دیگ خارج شود حلقه ذکر توسط جمعی از مردان بالغ گرفته میشود و آنوقت فقط گوشت قربانی را به حضور میآورند.در این جمع و این هنگام، هیچ فردی را بر فرد دیگر برتری نیست. در این مراسم صاحب قربانی نیز چون دیگران از قربانی سهم میبرد.در کتاب مهر پرستی در ایران، هند و روم، مهمترین کار و وظیفه میترا (مهر) در زمین، نبرد دلاورانه با گاو نر و کشتن جانور قید شده است و کشتن گاو، توسط میترا، به عمل آفرینش تعبیر شده است که با کشتن گاو نر نطفه جانوران و گیاهان آزاد میشود.در این کتاب آمده است: این گونه تصور میشود که مهرپرستان در هنگام مراسم خود به نوازندگی و سرود خواندن نیز میپرداختند.دکتر مهرداد بهار، در کتاب از اسطوره تا تاریخ میگوید:مراسم مهری معمولاً میبایست در غارها انجام می یافت. این غارها مظهر طاق آسمان بودند. در نزدیک این معابد، طبیعی یا در آن می بایست آبی روان وجود میداشت… درته صحن بر دیوار، منظره ای از مهر در حال کشتن گاو وجود داشت. درکنار در ورودی، ظرف پایه داری پر از آب تبرک شده قرار داشت و در طرف مقابل در پای تصویر مهر، دو آتشدان بود. بر دیوارهای معبد اغلب تصویرهای بسیار نقش شده بود. نکته عمومی درباره همه این معابد، کوچکی آنها بود که بیش از گروهی معدود را نمی توانستند در خود جای دهند. او در جای دیگر کتاب، زورخانه ها را مشابه معابد مهری توصیف میکند و میگوید: در زورخانه نیز مانند آیین مهر، زنان را راه نمیدهند در زورخانه نیز مانند آیین مهر مقام اجتماعی و ثروت ارزشی خاص ایجاد نمیکند و امتیازی نمی بخشد اما تنها خصوصیات مهر و رفتارها و مقررات مهر پرستان نیست که با خصوصیات پهلوانان و رفتارها و مقررات زورخانه تطبیق میکند، چنان که ذکر شد، معابد مهری در کنار یا نزدیک آب جاری ساخته میشد. شاید جالب باشد به دو زورخانه قدیمی شهر کاشان توجه کنیم که یکی در محله میدان کهنه کاشان، در زیر بنای حسینیه آن محل بنا شده است و در یک طرف آن آب انبار عمومی است و دیگری در محله پشت مشهد قرار دارد که مدخل آن در راه پله آب انبار عمومی باز میشود.در کتاب مهر پرستی در ایران، هند و روم، معابد میترا مهرابه نامیده شده و آمده است:چون مهر از صخره ای در یک غار زاده شده است پس غارها بهترین مکان برای پرستش او بودند که به (مهرابه) معروف است. اگر در مکان هایی که مهرپرستان زندگی میکردند، غاری وجود نداشت آنها زمین را می کندند و معابد خود را در زیرزمین، در کنار قنات ها یا جاهایی که آب روان نیز وجود داشت بنا میکردند.همچنین آمده است:معماری مهرابه ها یکسان بوده، آنها به حجره هایی تقسیم میشوند: سه دالان به هم چسبیده که دلان میانی گشادتر و دالان های پهلویی تنگ تر با سقف کوتاهتر بود.در مازندران نیز تکایای که در حد فاصل شهر قائم شهر تا آمل قرار دارند، معمولاً از سه فضا تشکیل شده اند. فضای وسط یا اصلی عریض تر و دو دالان باریک در کنار فضای اصلی قرار گرفته که سقف آن، کوتاهتر از فضای وسطی است. تکایا در کنار خود بنایی بنام سقانفار دارند، که دو طبقه است و پله تیزی دارند، طاق آنها پر از نقاشی است. تصاویر نقاشی شده بسیار متنوع است از وقایع کربلا و خیمه حضرت زینب، قصص قرآن از قبیل یونس در دهان ماهی، موجودات افسانه ای با سر انسان و بدن ماهی یا نیم تنه انسان، بدن چهار ا و دم اژدها و یا سر حیوان و بدن انسان، ملائک با نیم تنه برهنه در حال پرواز و … از نقشهای مقدس حکایت میکند. این بناها مخصوص جوانان است (پسران جوان) و به علت کوچکی فضا تعداد کمی در آن جای میگیرند. اصولاً در مازندران زنان به تکیه نمی رفتند (تکیه مکانی مردانه بود).سقانفاردر جایگاهی مشخص همچون سردرگاه که ورودی تکیه است بنا شده و سقا کسی جز ابوالفضل العباس نیست…. سقانفارها در شباهت مقام حضرت ابوالفضل در صحرای کربلا و نمادی به نام سقانفار در سر در تکیه محل عبور و رسیدن به تکیه جایگاه حسین (ع) میباشد.در معابد مهری افراد نابالغ را نمی پذیرفتند. آنها در مکان دیگری آموزش می دیدند و آیین ورود را تحت نظر پیر می آموختند و پس از گذراندن مراحل هفت گانه اجازه ورود به معبد را دریافت میکردند. احمد حامی در کتاب بغ مهر خود از مهرابه های متعددی چون ملا معصومه در مراغه، قدمگاه در آذرشهر و دکان داوود در سرپل ذهاب نام برده است.در بافت قدیم شهرهای ایران، سقاخانه به وفور یافت میشود و معمولاً در کنار هر تکیه سقاخانه ای قرار دارد. در سقاخانه ها آب وجود دارد و در آنها شمع روشن میکنند(آتش دان). در دیواره سقاخانه ها معمولاً نقشی وجود دارد که با مانند سقاخانه نوروز خان تهران قدمگاه یا جای پای مقدس است یا تصویری از حماسه عاشورا روی کاشی در آن نصب شده است.در جای دیگر کتاب از اسطوره تا تاریخ آمده است:تنها لازم است به ارتباط نزدیک ورزش باستانی با تصوف و عرفان اشاره کنم. این ارتباط تنها در مسایل فکری نیست بلکه اگر قول پرتو بیضایی را بپذیریم، ساختمان زورخانه ها نیز شباهت بسیار به تکایا و خانقاها دارد. در کتاب تاریخ خانقاه در ایران، این مکان به این شرح توصیف شده است: خانقاه یعنی محلی که دارای حجره های متعددی بوده و برای اقامت درویشان و گذریان و مسافران آماده شده است و این نکته نیز بدیهی است که وقتی کسی در جایی اقامت میکند به طور طبیعی به خوراک هم نیاز دارد و معمولاً صاحب خانه این کار را به عهده میگیرد.خانقاه یا مرکز تجمع صوفیان در آغاز تاسیس خود، محلی بود برای سکونت و تغذیه درویشان مقیم و مسافر. در واقع مسافرخانه رایگانی بود که غذا و مکان مجانی در اختیار مسافران و غریبان و صوفیان قرار میداد و در آنجا از آنان پذیرایی میشد و نخستین خانقاه یا خوراک خانه برمله هم بنا به نوشته خواجه عبدالله انصاری ۴۸۱ تحت تأثیر تغذیه دو درویش غذا خوره گمنام برای صوفیان ساخته میشود.و در جای دیگر آن آمده است:همچنین مراکز دیگری در تحت عنوان رباط، زاویه، دوبره، لنگر، تکیه و جز آن. کانون هایی بودند که در آنها تمام یا برخی برنامه های خانقاقی و مسلک تصوف اجرا میشد. بدین ترتیب، مشاهده میشود که پیش از این، عملکرد تکیه پیش از آنکه به حسینیه نزدیک باشد به خانقاه، صومعه، دیر و معبد شباهت داشته و بعدها و احتمالاً در همان دوران پدیده حسینیه نیز ظهور کرده است. اما مراسم عزاداریهای ماه محرم نیز به پیشینه ای دورتر از آن برمیگردد. کتاب نخل گردانی این عزاداریها را مشابه سوگواری سالانه مرگ سیاوش، حمل و گرداندن تابوت او عنوان کرده و میگوید:مردم فرارود (ماوراءالنهر) تا نخستین سده های اسلامی، هر ساله در مراسم یادمان سال مرگ سیاوش، قهرمان اسطوره ای ایران که خون پاکش به ناحق برزمین ریخت. شبیه او را می ساختند و در عماری یا محملی می گذاشتند و بر سرزنان و سینه کوبان و نوحه خوانان در شهر میگرداندند. در کتاب تخت جمشید، دکتر مهرداد بهار آیین عزاداریهای عمومی را به بین النهرین (بابل و آشور) نسبت میدهد که به تقلید از ایشان در عیلام نیز هر ساله برگزار میشد. آنها به بازگشت خدای شهید شونده دموزی معتقد بودند که هر ساله میمرد و در هنگام بهار بازمیگشت.مرگ او مرگ جهانی گیاهی و حیات مجدد او حیات مجدد همان جهان بود. البته در طبیعت میان دو مرحله فاصله ای زمانی هست ولی در آیین سال نو بین النهرین این دو مرحله به صورتی نمادین پشت هم انجام می یافت سپس در پی عزاداری هایی که برای خدای شهید شونده، مظهر برکت، مظهر زندگی و مرگ جهان نباتی انجام می یافت(این اشکهای ریخته شده نماد باران و نوع جادوی باران آروی آب بود)، خدای به شهادت رفته از نو زنده میشد و با همسر زیبایی خویش که خود الهه آب و عشق و جنگ بود، زندگی را از سر میگرفت تا سال دیگر..تکیه پنج شنبه بازاردر همان کتاب عزاداریهای سیاوشی را مشابه این آیین دانسته و میگوید:ما در دیگر ادیان آسیای غربی که درست همین باور مرگ خدای نباتی شهید شونده را داشتند، و آن را بنا به آیین های محلی اجرا میکردند، در شهادت خدای نباتی عزاداری های عمومی برپا میشد، سینه زنی، زنجیرزنی، زخم زنی به خویشتن و زارهای از وجوه عادی برگزاری این عزاداری بود. بویژه زنان در گریستن و زار زدن وظایف مشخصی داشتند، برمیآید که در میان بومیان ایران در همچنین عزاداری ها پیش از نوروز وجود داشته و دست کم در بخشهایی از ایران، از جمله ماوراءالنهر، باز مانده است. زیرا آثار متعددی به صورت نقش بردیوار پنجکنت، در دره رود زرافشان در تاجیکستان، یافت شده است. که عزاداری های سیاوسی را میرساند.او در همان کتاب اشاره میکند که سیاوش در اساطیر ایران خدا نیست و در دورانی که یکتا پرستی رواج می یابد این اساطیر به حماسه های شاهانه تبدیل میشوند.شخصیت سیاوش در روایات مربوط به او در ایام بسیار کهن آسیای غربی(حداقل هزاره سوم پ.م) متعلق به دموزی بوده است و در طی اسطوره زدایی عظیمی که به هنگام پیوستن به یگانه پرستی رخ داده است. بسیاری از اساطیر مقدس کهن به حماسه ها و تراژدی های شاهان و پهلوانان ما وارد شده است. از جمله، اسطوره آسیای غربی خدای شهید شونده در ایران تبدیل به داستان سوگ آور سیاوش و بازگشت کیخسرو گشته است.در تحقیقات اشاره ای به مکانی که این عزاداریها در آن آنجام میشده نشده است و معلوم نیست دیوار نگاره های پنجیکنت در بدنه کوه یا در غار یا در بنایی نقش شده است و آیا مراسم فقط در فضای باز و کوی و برزن برگزار میشد یا بخشی از مراسم در مکانی خاص صورت میگرفته و نام آن مکان چه بوده است.به این ترتیب، تکیه از نظر عملکرد به معبد، خانقاه، دیر، صومعه، بقعه یا آرامگاه پیر نزدیک بوده و شاید در گذشته بسیار دور نیز استفاده میشده است و پس از آنکه هر یک از این واژه ها به عملکرد خاص خود اختصاص یافتند و راه خود را از تکیه جدا کردند و مکانی خاص خود اختصاص یافتند و راه خود را از تکیه جدا کردند و مکانی خاص به آن عملکرد اختصاص دادند از تکیه تنها به عنوان مکانی برای عزاداریهای حسینی استفاده شده و رفته رفته به دلیل عملکرد اصلی، یعنی برگزاری مراسم عزاداری حسینی به حسینیه تغییر نام یافته است و عملکردهای دیگری به آن افزوده شده است. مانند تکیه دولت که برای رسیدگی به امور دولتی و گاهی مانند تکیه تجریش در تهران و تکیه ناسار در سمنان به صورت بازار روز استفاده میشده است و امروزه نیز از حسینیه ها به عنوان دفتر صندوقهای قرض الحسنه، کتابخانه و … استفاده میشود. زیرا اختصاص یک مکان برای حدود ۱۰ روز عزاداری در سال، منطقی به نظر نمیرسد. در مشهد تکیه قدیمی «علی اکبریها» دارای قدمت چندانی نیست و متعلق به دوران پهلوی است. آشپزخانه ای در کنار خود دارد و با حسینه های جدیدتر در این شهر تفاوت زیادی دارد، حسینیه های جدیدی مانند حسینیه اصفهانیها، قزوینیها، چهارده معصوم، حضرت عبدالعظیمیها و آل عمران لاهور پاکستان، عملاً زائر سرا هستند و شکل ظاهری آنها نیز کاملاً مشابه مسافر خانه است و به بنای مذهبی هیچ شباهتی ندارد.به این ترتیب، تکیه با مراسم عزاداری حسینی پیوند میخورد، به طوری که در دهه اول محرم در صورت نبود تکیه دائمی گاهی مواقع از منازل مسکونی، انبارها، فضاهای باز و… به صورت موقت برای این مراسم استفاده میشده است و در بعضی موارد به حسینیه تغییر نام داده است.کلمه کاروانسرا ترکیبی از دو واژه پهلوی کاروان (کاربان) به معنی گروهی مسافر که گـروهی سفر میکنند و سرای، به معنی خانه و مکان است. کاروانسراها به جاماندگان عصری هستند که هنوز پای هتل، ویلا، متل و مسافرخانه به زندگی مردم باز نشده بود. بنابراین، این محل، بنایی بود که از کاروان ها در مدت استراحت شان پذیرایی می کرد.کاروانسراها به طور کلی به دو دستهٔ اصلی تقسیم می شدند: کاروانسراهای درون شهری و کاروانسراهای برون شهری. اما کاروانسراهای قدیمی ایران در دو منطقه کوهستانی و کرانه های پست خلیج فارس قرار داشتند. این کاروانسراها که اغلب حیاط بزرگی هم داشتند، به اشکال مدور، چند ضلعی، دو ایوانی، چهار ایوانی و کاروانسراهایی با تالار ستون دار ساخته می شدند.پلان کاروانسراها هم معمولاً مربع یا مستطیل شکل بودند، با یک ورودی برجسته عظیم و بلند، و بدون نقش، با دیوارهایی که گاهی اوقات بادگیرهایی در انتهای آن تعبیه می شد. تحول و گسترش کاروانسراهای ایران در ادوار مختلف بستگی به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و … داشت. اما هر چه بود، اساس معماری آنها، مانند سایر بناها، تابع شیوه، سنت و سبک رایج زمان بوده است. به این ترتیب میتوان ادعا کرد که کاروانسراهای پیش از اسلام هم تابع شیوه معماری زمان بوده و معماری خاصی نداشته اند. شیوه معماری، محل و منطقه، مصالح ساختمانی و موقعیت جغرافیائی نقش موثری در ایجاد این گونه بناها داشته است.
در کاروانسراها اتاقهای مسافران معمولا پیرامون حیاط ساخته میشد و پشت آنها اصطبل قرار داشت که درب ورودی اصطبلها در چهار گوشه داخلی بنا قرار گرفته بود و گاهی در ایوان ورودی حیاط باز میشده است.با این حال، در دوره صفوی طرح معماری کاروانسراها متنوع شد و علاوه بر کاروانسراهای چهار ایوانی نوع کوهستانی، مدور، هشت ضلعی و کویری هم بر طبق موقعیت جغرافیائی و مکانی احداث شد. در دورههای زندیه، افشاریه و قاجاریه احداث کاروانسراها به شیوه گذشته ادامه پیدا کرد تا این که کم کم ساخت آنها متوقف شد تا بناهای مدرن تر جایگزین آنها شوند.از دوره صفویه تا قاجاریه، طرح و نقشه کاروانسراها عموما از نوع چهار ایوانی بود و از لحاظ مصالح ساختمانی هم بر خلاف دوره متقدم که از آجر و سنگ استفاده می شد، بیشتر بناهای دوران های بعدی از خشت ساخته می شدند.آثاری که از کاروانسراهای کهن به دست آمده نشان میدهد که اتاقهائی برای نگهبانان، کاروانسرادار یا مامورین ساخته میشده است. ولی کاروانسراهای تجارتی داخل شهرها عموما دوطبقه بودند.
در دو طرف دروازه ورودی داخل کاروانسرا هم معمولا اتاقهائی برای پاسداران و کاروانسرادارساخته می شد. این در حالی بود که معمولا هر کاروانسرا چاه آب و آب انباری اختصاصی داشت که گاهی در وسط کاروانسرا و در جایی خارج از محوطه ساخته می شدند تا آب مورد نیاز مسافران را تامین کنند.
جالب تر از همه این که در بسیاری از کاروانسراها بخصوص از دوره صفویه به بعد، بخاری دیواری یا مکانی برای بر افروختن آتش تعبیه شده است. بخاریهای دیواری یا در اتاقها ساخته میشدند یا در محلهای سر پوشیده. اهمیت این بخاری ها در کاروانسراهای نوع کوهستانی به حدی بود که محل وسیعی را برای قرار دادن آتش و بخاری انتخاب میکردند.مصالح ساختمانی اصلی بنای کاروانسراها در ایران از سنگ و آجر بوده است، در بعضی موارد سنگ ها کاملاً استادانه تراش داده میشده و در برخی اوقات از قطعات کوچک سنگهای نتراشیده استفاده میکردند. بامها هم اکثراً مسطح و با شیب کم ساخته میشدند و در قسمتهائی که اتاقهای بزرگ دارند سقفها شکل قوسی دارند. آب باران بوسیله ناودانهائی که در روی دیوار خارجی کاروانسرا ساخته میشد به بیرون از کاروانسرا هدایت میشد.در دوره اسلامی، معماری کاروانسراهـا از دیدگاه سبک و تنوع نقشهها به اوج شکوفائـی رسید و در مسیر شهرها و روستا ومعابر کوهستانی و نـواحی کویری، کاروانسرا و رباطهای برونشهـری و در مراکز اقتصادی و راسته بازارها، با ویژگیهای متفاوت کاربری احداث شدند. نمـونـههای بسیار زیبـا وجالب تـوجه از معماری این گونه بـناها که در سرزمین پـهناور ما از کرانههای رود ارس تـا سـواحل خلیج فارس بـه یـادگـار مـانـده، مـعـرف ذوق هنـری و مـهارت مـعـمـاران، بنـایـان واستادکارانی است که در ادوار مختـلف و با توجه به نیازهای گونـاگون، باعلاقه فـراوان در طریق تحول، تکامل، زیبـائی و گسترش کاروانسراها به جان کوشیدند. منابع تاریخى هخامنشیان را پایهگذار کاروانسراها دانستهاند؛ در روزگار اشکانی، ایستگاههاى میان را، و حمایت از کاروانیان اهمیت زیادى یافت و در اغلب جادهها بهخصوص جادهٔ معروف ابریشم بناهائى شبیه کاروانسرا ایجاد گردید. منابع تاریخى هخامنشیان را پایهگذار کاروانسراها دانستهاند؛ در روزگار اشکانی، ایستگاههاى میان را، و حمایت از کاروانیان اهمیت زیادى یافت و در اغلب جادهها بهخصوص جادهٔ معروف ابریشم بناهائى شبیه کاروانسرا ایجاد گردید. در دورهٔ ساسانیان بهدلیل اقتصاد وسیع و گسترده، راهها و امنیت کاروانیان اهمیت زیادى یافت؛ در نتیجه کاروانسراهاى بسیارى در مسیر جادهها و گذرهاى اصلى بنا گردید. نقشههاى کروانسراها در این دوره عمدتاً بهصورت چهارایوانى و مصالح ساختمانى آن بیشتر از سنگ، آهک و گچ بوده است. در دورهء اسلامى دلایل متعدد نظامی، اقتصادى و مذهبى و غیره موجب گسترش کاروانسراها گشت و ساخت بناهائى چون مساجد و مدارس و کاروانسراها در کنار هم انجام مىشد. نقشهٔ بناها بهصورت دو ایوانى و چهار ایوانى رواج یافت. زیباترین نمونه از کاروانسراهاى این دوره رباط یا کروانسراى شرف در خراسان است.
در روزگار صفویان ایجاد کاروانسراهاى درونشهرى نیز گسترش پیدا کرد و این کاروانسرها هر یک محل دادوستد کالاى ویژهاى قرار گرفت. در این دوره کاروانسراهائى با نقشهٔ مدور – هشت ضلعى نیز ساخته شدند.
در روزگار زندیه، افشاریه و قاجار تغییر چشمگیرى در امر ساخت کاروانسراها اتفاق نیفتاد و کاروانسرها بیشتر با نقشهٔ چهارایوانى و از خشت ساخته شدند.
کاروانسرا را در اصطلاح سرا، تیمچه، پاساژ، رباط، ساباط و خان نیز مىگفتند که البته از جهت ویژگىهاى معمارى برخى با کارانسر تفاوت دارند.
کاروانسراها با یک دیوار بلند محسور مىشدند که در هنگام جنگ یا حمله مهاجمان از آن بهره گرفته شود. در مدخل کاروانسرا، دروازهٔ مستحکمى قرار داشت و در دو سوى آن اتاقهاى مربوط به خدمه و متصدیان کاروانسرا تعبیه شده بود. پس از آن محوطه گستردهاى بود که در اطراف آن محل نگهدارى کالاها قرار داشت. اصطبل، انبار علوفه، دکان نعلبندی، و آهنگرى و قهوهخانه نیز در این قسمت وجود داشت. محل پذیرائى از مسافران در طبقهٔ فوقانى بود. عموماً در وسط محوطه کاروانسرا مسجد کوچکى قرار داشت.
در زیر به اختصار تفاوتهای چنین بنا هایی عنوان می شود:
ساباط
این واژه که به بسیاری از زبان ها راه یافته، در فارسی کهن ریشه دارد. جزء اول آن، سا به معنای آسایش و جزء دومش پسوند بات نمودار ساختمان و بنا و عمارت است که در انتهای واژه های دیگری نظیر رباط، کاربات و خرابات آمده است. روی هم رفته، این واژه به جای آسایشگاه و استراحتگاه امروز به کار می رفته است.
ساباط به کلیه بنا هایی که به منظور آسودن به پا می شده، چه در شهر و چه در بیرون از آن اطلاق می شده، سابات در اصل سایه بان و یا سایه باد بوده است یعنی سایه بانی در مسیر باد، سابات در مسیر راهها برای استراحت چند ساعته وکوتاه مدت و بیشتر برای استراخت در روز ساخته میشده و فقط طاق یا ایوانی بوده است بدون در و پناهگاه بعضی از ساباتها دارای آب انبار نیز بوده اند و بعضی دیگر فاقد آب انبار بوده و تنها سایه بان بوده است. بنظر میرسد کلمه رباط نیز واژهای فارسی باشد و نه عربی ممکن است رباط عرب شده ره بان یا ره پات باشد. راه بان یا ره پات همچم خانه راه است. آذر پات و آذرپاتگان هم از این ریشه بوده است. چنانچه کلمات عربی رهبان ربان و رهنامج نیز از راه فارسی گرفته شده است. در عربی محلی کلمه کاریان به معنی خانههای سرراهی و موقتی نیز از کاروان گرفته شده است. کاروان امروزه یک کلمه بین المللی است و در بیشتر زبانها وجود دارد در عربی قیروان و کراوان هم گفته میشود. در شهرستانهای جنوبی ایران هنوز هم این واژه در جای درست خود به کار می رود. این بنا ها عمدتا به چند تختگاه، یک آب انبار و گاهی یک یا دو اتاق کوچک که تنها می توان به منظور رفع خستگی و اندکی آسودن مورد استفاده قرار داد. ساباط دارای سه تا هفت دهانه سرپوشیده است که دو سوی آن، تختگاه های کوچکی به اندازه یک تخت یا نیمکت قرار دارد و اغلب دهانه میانی آن، درگاه آب انبار است.
رباط
این واژه به ساختمان های کنار راه و به ویژه بیرون از شهر و آبادی اطلاق می شود و از روزگاری بسیار کهن به زبان تازی راه یافته است. رباط علاوه بر حوض و آب انبار، دارای اتاق های متعددی است که گرداگرد حیاطی را فرا گرفته و مسافران می توانند یک یا چند شب در آن بیاسایند.
کاروانسرا
به رباط های بزرگ و جامع کاروانسرا می گویند چه در شهر و چه بیرون از آن واقع شده باشد. کاروانسرا علاوه بر اتاق و ایوان، دارای باره بند، طویله و انبار است و اغلب ورودی آن را بازار کوچکی به نام غلافخانه تشکیل می دهد و بر روی سردر آن چند اتاق پاکیزه قرار گرفته که به کاروانسالاراختصاص دارد. گاهی در دو سوی کاروانسرا، برجهایی قرار می گرفته که در مواقع نا امنی، مورد استفاده مدافعان و راهداران قرار می گرفته است . در زبان عربی واژه خان به جای کاروانسرا مورد استفاده قرار می گیرد.
کاروانسرای حوض سلطان یا رباط حوض سلطان ، بنایی است آجری که در جاده تهران – قم بر روی پایه ای سنگی استوار شده و در کنار یک کاروانسرا ی دوره صفویه در دشت های جنوبی کوهمره قرا ر دارد . این کاروانسرا در دوره ناصرالدین شاه قاجار احداث شد.
تنها مدخل کاروانسرا به صورت پیش خوانی دربرابر حیاط اصلی قرار می گیرد . از آنجا می توان وارد دروازه اصلی کاروانسرا شد . درطرفین این دروازه اتاق هایی برای نگهبانان و دوقهوه خانه وجود دارد. حیاط اصلی با قرینه سازی کامل ، شامل ایوان هایی است که در دیگر کاروانسراها مشاهده می شود . در کنار ایوان ها ، راهروهایی وجود دارد که به اصطبل ها راه دارد . در کناریکی از ایوان ها پلکانی به طرف بالاخانه می رود . پشت سراین ایوان ها تالاری وجود دارد که هوایش به وسیله چهارتنوره ، مطبوع و خنک می شود.اصطبل مرکب از دهلیز وسیعی درگوشه شمال شرقی است که به یک تالار ستون دار منتهی می شود.مجموعه ، آب انباری دارد که محل ذخیره آب مورد استفاده روزانه بود. اطراف حیاط نیز اتاق های آجری با ازاره ها یی از سنگ سفید آهکی وجود دارد. جلوی کاروانسرا حیاط دیگری با طاق نما دیده می شود . پیش از حیاط اصلی مکانی است که هنگام وزش غبار و بادهای سوزان ، کاروانیان با اقامت درآن محفوظ می ماندند .اطراف کاروانسرا طاق نماهایی وجود دارد که اسب سواران از آن استفاده می کردند . درسمت جنوب نیز چند اتاق ساخته شده که دیوارشان به دیوار کاروانسرای قدیمی صفویه چسبیده است.در گوشه جنوب غربی پیشخوان ، یک حمام ، مرکب از یک اتاق بزرگ و دو اتاق کوچک قرار دارد. اتاق بزرگ تر به عنوان رخت کن و سربینه به کا ر می رفت . یکی از دو اتاق کوچک برای شستشو بود و اتاق دوم حوضچه ای برای آ ب تنی داشت . کوره حمام در زیر این مجموعه قرار دارد. این کاروانسرا مدت زیادی دایر نبود و به سبب ایجاد دریاچه حوض سلطان راه عبور ازآن مسیر مسدود شد .
کاروانسرای قلعه سنگی
این کاروانسرا در کنار جاده ری – قم ساخته شده و تا سال ۱۸۸۳ م مورد استفاده بود و به همین دلیل سالم تر باقی مانده است . با توجه به کشف چند سکه مغولی از سده های هفتم وهشتم هجری ، احتمال می رود بانی این کاروانسرا غازان خان ( ۶۹۴هـ . ق ) باشد وحتی تاریخ بنای کاروانسرا مقدم بر حکومت پادشاه مغول باشد، د راین صورت باید قدمت آن را به اواخر دوران سلجوقی نسب داد.
حصارعظیمی مجموع کاروانسرا را احاطه کرده که ، برج ها ی متعددی آن را حمایت می کند . بقیه تأسیسات با ارتفاعی برابر با نصف ارتفاع حصار ساخته شده اند.
در کاروانسرا چهارایوان عمیق در چهار طرف حیاط مرکزی قرار دارد که دارای طاق گهواره ای هستند و در انتهای آنها راهی برا ی ورود به اصطبل ها دیده می شود. اتاق هایی نیز برای قراردادن توشه و بار مسافران وجود دارد که مستقیماً با هوای آزاد در ارتباط هستند. برای مسافران ویژه ، بخش های خصوصی در طرف چپ مدخل کاروانسرا ساخته شده بود. یکی از تالارهای این قسمت از کاروانسرا با گنبد بسیار زیبایی پوشیده شده بود.
قلعه در برابر گردنه کوچکی قرار دارد. دراین محل پلی وجود دارد که اززیر آن نهری عبور می کند و آب رودخانه ای را که در ۲۵ کیلومتری کاروانسرا قرار دارد به طرف کاروانسرای حوض سلطان هدایت می کند. بالای گردنه ، برج کوچک دیده بانی از دور پیدا ست .
کاروانسرای علی آباد
وقتی سیل راه کاروانسرای حوض سلطان را از میان برد ، راه جدید تهران – قم ساخته شد و در کنارآن مجموعه ی علی آباد شکل گرفت . ساختمان این کاروانسرا به سبک معمول دارای سه تالار ستون دار در سه گوشه ی بنا است . در هر یک ازاین تالا رها، سکویی بین چهار ستون وجود دارد .
از خصوصیا ت کاروانسرا این است که سر در آن به جای این که جلوتر از دیوارهای اطراف باشد ، عقب رفته و با ازاره های دالبری و ستون های کوتاه بالای دیوارها تزیین شده است . همچنین به جای ایوان اصلی ، یک عقب رفتگی در حیاط وجود دارد و پشت آن تالار پذیرایی ساخته شده است . این سبک ساختمانی در خانه های کاشان و یزد معمول بود ولی نظیر آن در کاروانسراهای دیگر مشاهده نشده است. در گوشه ی بنا برج هایی به کلاه فرنگی منتهی می شود . در محور بنا، قهوه خانه و حمام و سمت دیگر مسافرخانه ای برای مسافران درجات بالاتر اجتماعی وجود دارد. در پشت مسافرخانه باغ کوچکی با درخت های انار و حوض آب تمیزی وجود داشت . مجموع عناصر تشکیل دهنده این کاروانسرا و بناهای جنبی آن نشان از دورنگری بانی آن دارد.
کاروانسرای شاه عباسی ( قصر)این کاروانسرا با دو د ر، رو به شمال و رو به جنوب با کمی تفاوت نظیر کاروانسراهای معروف است . دروازه ی ورودی ، سرپوشیده ودر دو طرف آن دو سکو و دو اتاق دیده می شود. نمای خارجی کاروانسرا از سنگ های صافِ تراش صورتی رنگ پوشیده شده و دارای حیاط بزرگی است که دورادور آن را اتاق ها ی کوچک فرا گرفته است .
پشت ساختمان های داخل حیاط ، اصطبل سراسری با آخورهای متعدد ، سکوهایی برای استراحت چهار پادار و اجاقی برای طبخ ساخته شده است . آب مشروب از ” چشمه شاه ” در دامنه سیاهکوه که تا کاروانسرا هفت کیلومتر فاصله دارد، تأمین می شود .کاروانسرای دیر
کاروانسرای دیر یا دیر کاج ، بر روی خرابه های دیر الجص ( دیر گچین ، دیر کرد شیر ) معروف ساخته شده و ظاهراً ساختمان آن قدیمی به نظر نمی رسد. کناردروازه ورودی ، دو برج دو طبقه و داخل کاروانسرا حیاطی بزرگ با اتاق های کوچک بدون پنجره است که در پشت آنها ، طویله های سراسری ، سکویی برای چهارپادارو اجاقی تعبیه شده است . در سه طرف حیاط ایوان هایی بزرگ و در گوشه های آن شبستان بزرگ ، حمام ، کوره گچ پزی و حیاط داخلی نیز وجود دارد .در خارج ساختمان یک آ ب انبار قرار دارد. آب باران از اطراف به سوی این آ ب انبار سرازیر می شود و عمق آن زیاد نیست. آب مشروب و مصرفی ساکنان کاروانسرا از این آب انبارتأمین می شود.ساخت بناها نشان می دهد که ساختمان به منظور پذیرایی از قافله ها به کار می رفت . گچ از مصالح اصلی ساختمان قلعه دیر بود.
کاروانسرای پل دلاک
در جاده تهران – قم ، درسمت شمال رود مسیله وپل دلاک ، ساختمان چهارگوش سفید رنگی قرار دارد. پلان کاروانسرا چهار ایوانی ومصالح به کار رفته درآن آجر وسنگ است . تاریخ ساخت این کاروانسرا را به دوره کریم خان زند نسبت می دهند . از پل دلاک تا تهران در حدود ۱۹ فرسخ فاصله بود. در فاصله ۳۰ متری این بنا، یک کاروانسرای گلی وجود دارد که طول آن ۵/۲۳ متر وعرض آن ۲۲ متر است . گرداگرد حیاط را حجره هایی در بر گرفته است.
کاروانسرای سنگی محمد آباد
این کاروانسرا در ۵۰ کیلو متری شمال شرقی قم در جاده کوه سفید قراردارد . این کاروانسرا در مسیر کاروانی جاده ی بزرگ خراسان که شمال شرقی ایران را به جنوب غربی پیوند می داد ، واقع است .
کاروانسرای سنگی به شکل چهار ایوانی ، با حصارهای عظیم سنگی وهشت برج دیده بانی و مستحکم از سده های پنجم وششم هـ . ق بازمانده است . درساخت کاروانسرا از سنگ های کوه استفاده شده و دارای بخش های جداگانه برای نگهداری احشام و استراحت کاروانیان بود. کاروانسرای سنگی محمد آباد با مساحتی بالغ بر ۱۲۶۱۰ متر مربع یکی از بزرگ ترین و با شکوه ترین بناها ی تاریخی استان قم به شمار می رود.
کاروانسرای حسن آباد
کاروانسرای چهار ایوانی حسن آباد به دوره قاجاریه تعلق دارد . این کاروانسرا در مکان با صفایی قرار دارد و از هر سو مناظر زیبا و خرم مشاهده می شود. مصالح به کار رفته در این کاروانسرا خشت است .
کاروانسرای عباس آباد – سیاهکوه
این کاروانسرای چهار ایوانی نزدیک کاروانسرای سیاهکوه در جاده ری – ورامین در میان کویر نمک قرار دارد. بنا متعلق به دوره صفویه و برای ساخت آن از سنگ و آجر استفاده شده و با سنگ تزیین شده است . بنا دو حیاط مرکزی دارد که به احتمال زیاد در یکی از آنها از مسافران عادی و در دیگری از مسافران مخصوص و بزرگان حکومتی پذیرایی می شد .
کاروانسرای سفید آب
این کاروانسرا در جنوب تهران و شرق دریاچه نمک قرار دارد. بنای آن مربوط به عهد صفویه و قاجاریه است و چهار برج تزیینی در چهارگوشه دارد. مصالح به کار رفته در آن ازسنگ است .
دیگر کاروانسراهای استان قم ؛
کاروانسرای پاسنگان ؛ در۲۰ کیلومتری جاده قم – کاشان ، قاجاری .
کاروانسرای صدری؛ در ابتدای جاده گازران ، قاجاری.
کاروانسرای سنگی کوه نمک ؛ جاده گازران مقابل کوه نمک ، سلجوقی.
کاروانسرای عسگر آباد؛ کیلومتر شش جاده قدیم قم – تهران ، قاجاری.
کاروانسرای دهکده طالب ؛ در جاده قم – اراک درشمال سلفچگان ، چهار ایوانی با سنگ و آجر، سلجوقی و صفوی .
کاروانسرای آوه ؛ در جنوب جاده قم – ساوه با پلان چهار ایوانی و آجر، سلجوقی .
کاروانسرای کنارگرد؛ در جاده قم – اراک در شمال سلفچگان ، چهارایوانی با آجر و سنگ ، صفوی .
کاروانسرای صدرآباد ؛ جاده قم ، دو ایوانی با آجر، صفوی و قاجاری .
کاروانسرای باقر آباد؛ در جاده قم – تهران ( علی آبا د – منظریه ) ، از آجر و سنگ ، قاجاری .
کاروانسرای اتابکی ؛ در جاده قم – کاشان ، چهار ایوانی ، قاجاری و به شیوه ی معماری صفوی .
ساروج : مخلوطی است از آهک و خاکستر یا ریگ که در آب به مرور جذب انیدرید کربنیک کنند و آهکش به صورت سنگ آهک که محکم و پایدار است در می آید و از آن در جهت ساختن بنا استفاده می کنند.
ازاره : آن قسمت ا ز دیوار اتاق و یا ایوان که از کف طاقچه تا روی زمین بود. کاروانسرا هاکاروانسرا ها، مهمان خانه های بین راهی کشور ایران در طی قرون متمادی گذشته بوده و سابقه آن به دوره هخامنشی یعنی بیش از دو هزار و پانصد سال قبل می رسد. در مسیر راه های مهم بین شهری، کاروانسرا ها به فاصله مسافتی که کاروان در یک روز می توانسته طی کند، ساخته می شده است.به دلیل خشکی نسبی آب و هوا در بخش عمده ای از کشور ایران و دور بودن شهر ها و آبادی ها از یکدیگر، وجود نقاطی جهت استراحت و تهیه آذوقه در بین راه، امری حیاتی و ضروری بوده و بدون وجود این ایستگاه ها، طی طریق و ارتباط بین مناطق مختلف کشور غیر ممکن بوده است.از آنجایی که در دوره پیش از اسلام، خصوصاً در زمان پادشاهی هخامنشی، وسعت مملکت ایران بسیار زیاد بوده و کنترل این امپراطوری وسیع احتیاج به خطوط ارتباطی منظم و مطمین داشته، مورخین یونان باستان مانند هرودت و گزنفون از وجود راه های امن و کاروانسرا های خوب در ایران خبر می دهند. هرودت در مورد راه های امپراطوری هخامنشی می نویسد: «واحد مقیاس راه ها پرسنگ است و به مسافت هر چهار پرسنگ منزلی تهیه شده موسوم به ایستگاه؛ در این منازل مهمان خانه های خوب بر پا گردیده
در دوره حکومت اشکانی و ساسانی نیز وجود راه های امن و کاروانسرا های مناسب امری ضروری برای اداره کشور پهناور ایران در این دوره تاریخی بوده است. خصوصاً از آنجایی که ایران در مسیر تجارت بین المللی بین خاور دور از یک سو و سواحل مدیترانه و اروپا از طرف دیگر قرار داشته و بخش عمده ای از مسیر تجاری جاده ابریشم از سرحدات شمالی ایران می گذشته، تامین امنیت و رفاه بازرگانان در این مسیر طولانی که منبع درآمد مهمی برای دولت بوده، امری لازم و ضروری بوده است.از دوره پادشاهی هخامنشی و اشکانی کاروانسرای شناخته شده ای در ایران باقی نمانده است، ولی از زمان ساسانیان تعداد معدودی کاروانسرا باقی مانده که الگوی کاروانسرا های بعدی در دوره اسلامی قرار گرفته است. از قدیمی ترین کاروانسرا های ایران می توان از کاروانسرای دروازه گچ ( شکل ۱) (۲) ۞ نام برد. پایه ها و بخشی از دیوار های این کاروانسرا که با سنگ و آهک ساخته شده هنوز باقی است. این بنا دارای یک حیاط مرکزی و تعدادی دالان در اطراف حیاط است.ماکسیم سیرو (۳) ۞ در کتاب خود به نام «کاروانسرا های ایران و ساختمان های کوچک میان راه» می نویسد: «در اواخر دوران ساسانی دو نوع کاروانسرا در سرزمین ایران شناخته می شد. یکی از آنها شامل حیاطی بوده که در اطرافش یک نوع دالان عریضی برای چهارپایان ساخته بودند مانند کاروانسرای دروازه گچ …. نوع دوم شامل تالار های مستطیلی است که در اطراف حیات مرکزی قرار گرفته اند و این از خصوصات کاروانسرا های ایرانی است …. در آن کاروانسرا های نوع اول مسیله اقامت مسافران تقریباً نادیده گرفته شده است» (۴) ۞در دوره اسلامی پلان این دو نوع کاروانسرا به نحو بسیار منطقی ای تلفیق می شود به صورتی که در اطراف حیاط مرکزی، اطاق های کاروانیان و در پشت آنها دالان های عریضی برای نگهداری چهارپایان احداث می گردد و مانند بنای کاخ های اشکانی و ساسانی، در اغلب کاروانسرا ها در اطراف حیات مرکزی دو و یا چهار ایوان می سازند. این سبک کاروانسرا های ایرانی مورد تقلید بسیاری از کشور ها مانند پاکستان، افقانستان، هند و نواحی آسیای میانه قرار گرفته است.
۲- شکل کاروانسرا در اقلیم های مختلف ایران ۩
گرچه حیاط مرکزی شکل غالب کاروانسرا های ایران است، ولی در مورد این نوع ابنیه نیز مانند ساختمان مساجد و مدارس، با توجه به اقلیم هر منطقه از ایران، گوناگونی های مختلف جهت تطبیق با شرایط اقلیمی از لحاظ فرم و نوع مصالح دیده می شود.
کاروانسرا در سواحل جنوبی دریای خزر
تعداد کاروانسرا ها در سواحل جنوبی دریای خزر در مقایسه با سایر مناطق اقلیمی ایران نسبتاً کمتر است. در این سواحل بارندگی زیاد، شرایط آب و هوایی معتدل، آباد بودن کل منطقه، جمعیت نسبتاً زیاد و بر خلاف سایر مناطق اقلیمی ایران، نزدیک بودن مراکز جمعیت، جملگی باعث شده تا نیازی به کاروانسرا های بین راهی به تعداد بسیار نباشد. با توجه به کاروانسرا های باقی مانده مشاهده می شود که اغلب کاروانسرا ها در این منطقه در مسیر ارتباطی بین فلات مرکزی ایران و شهر های این سواحل بوده است.
قلعه سام آباد
این قلعه در جنوب شرقی قمرود در فاصله چهار تا پنج کیلومتری روستای قمرود قرار دارد. طول و عرض قلعه ۷۶ متر است و چهاربرج در چهار گوشه آن وجود دارد . قلعه دارای یک حیاط مرکزی و از نوع بناهای چهار ایوانی است که ایوان های شرقی وغربی آن به صورت دروازه است. در کنار دروازه غربی ، حمامی هنوز پا برجاست .
قلعه قرمز
در شمال کاروانسرای حوض سلطان ، بنایی به نام قلعه قرمز با کاربری نظامی ساخته شده است . این بنا ۱۱۲ متر عرض و ۱۱۵ متر طول دارد و کاملاً مشخص است که با شتاب ساخته شده و ناتمام مانده است . تمام بنا جز سر در ورودی آن از خشت و گل ساخته شده و دورادور آن اتاق های متعدد وجود داشت.
حیاط کوچکی در سمت شمال ، بنا شده و در برابر سر در اصلی ، یک باغ کوچک به کاشتن سبزیجات اختصاص داده شده است. به این ترتیب در زمان آبادی این راه ، قلعه قرمز ، محل مسکونی کشاورزان بود. در جلوی قلعه ، آب انبار بزرگی وجود دارد که از آب باران پر می شد .
قلعه قمرود
قمرود دارای دو قلعه کهن و جدید بود که امروزه فقط بخش هایی از آنها برجای مانده است . یکی از این قلعه ها احتمالاً مربوط به دوره صفویه یا پیش از آن است و اکنون به صورت باربند یا آغل گوسفند از آن استفاده می شود. قلعه ی دیگر توسط مهندس الممالک برای اسکان خود ، اطرافیان و خدمه اش در جوار شرقی قلعه کهن بر پا شده بود. قلعه دارای بازارچه ای مهم بود و حوضخانه و بارگیر داشت.
قلعه گلی
بعد از آبادی ” محمد آباد کاج ” در پای اولین تپه های آهکی به طرف شمال شرقی ، آثار این قلعه قدیمی مخروبه مشاهده می شود . این قلعه که در کنار قلعه سنگی محمد آباد قرار دارد ، مربوط به دوره اشکانی است و خرابه های آن شامل یک دیوار بلند از خشت های ضخیم است. برای ساخت این قلعه محوطه ای را محدود نموده و در وسط آن خرابه های خشتی و گلی ، بناهایی چند طبقه ساخته بودند . در برج ها و پی های سنگی ، ورقه های آهکی برا ی استحکام به کار رفته است . از آنجا که ساختمان به کلی فرو ریخته قبل از کاوش دقیق نمی توان نقشه اصلی آن را روشن نمود. به هر حال خشت های قطور و بزرگ بدنه و پایه ، از تعلق ساختمان به دوران پیش از اسلام حکایت می کند . در اطراف قلعه گلی بقایای ظروف شکسته و کاشیهای لعاب دار فراوان دیده می شود.
قلعه مظفرآباد
قلعه مظفر آباد که حدود ۵ کیلومتری شرق روستای قمرود واقع شده ، از آثار مهندس الممالک و به نام یکی از پسران اوست . قلعه دارای پنج برج است که چهار برج در چهار گوشه ی آن و برج پنجم در میانه ضلع شرقی قرار دارد. کنار در ورودی نیز حمامی ساخته بودند.
دیگر قلاع بازمانده استان قم
قلعه زا ر بلاغ ؛ از دوره ماد در جاده قدیم قم – تهران بعدازگردنه علی آباد واقع شده است .
قلعه تپه طغرود ؛ ا زدوره ایلخانی در کنار روستای طغرود قرار دارد.
قلعه چک ؛این قلعه متعلق به دوران اسلامی ، در بخش خلجستان بعد از روستای نویس ، روبه روی ارتفاعات روستا قرار دارد.
قلعه جمکران ( قلعه گبری ) ؛ در روستای جمکران و از بناهای پیش از اسلام است ومصالح به کار رفته در آن شامل خشت و گل است .
قیزقلعه سی جمکران ؛به دوره پیش از اسلام واسلامی تعلق دارد و در جنوب غربی مسجد جمکران در مقابل کوه دو برادران واقع است .
قلعه سیرو ؛این قلعه از دوره ساسانی باقی مانده و در بخش کهک در صخره ای مشرف بر روستای سیرو قرار دارد.
قلعه قنبرعلی؛درشرق روستا ی قمرود قرار دارد و دارای حیاط مرکزی و چهار برج در چهارگوشه است . قلعه احتمالا ً صفوی است .
قلعه ملک آباد؛ را مهندس الممالک برا ی دختر ش و به نام او برپا داشت. در کنار این قلعه آسیاب آبی احداث شده بود.
قلعه وتوس ( توس) کهندان ؛ به دوره اسلامی تعلق دارد و در بخش خلجستان بعد از روستای ونان ، در ارتفاعات کوه توس واقع است .
شیرین قلعه ( منصور آباد) ؛ در جنوب شرقی قمرود آثار کمی از آن باقی است .
منبع: پژوهشکده
سلام علیکم
با احترام ، ضمن تقدیر از مدیریت محترم ، دوستان وخوانندگان عزیز به استحضار میرساند: شبیه این بنا ها و کاروانسراها که نام بردید، در جاده آبعلی ، حداقل به دو کاروانسرا یا رباط بر می خوریم ۱-مزرعه یا مرتع اوزنه یا همان محدوده پیست اسکی آبعلی (استان تهران)۲-گمبوج یا گامبوش(واقع در استان مازندران) . جنب هواشناسی شهر آبعلی کاروانسرای سنگی تحت عنوان” کاروانسرای شاه عباسی “یا “رباط شاه عباسی” را نام می برند که از سنگ و ساروج ساخته شده است تا چندی قبل بخشی از بقایای آن مشهود بود.پیشینیان می گفتند آنقدر بزرگ بود دو قاطر با بار هم زمان از درب ورودی آن عبور میکرد.ظاهرا هردو بنا مربوط به دوره صفوی است.در خاطره بزرگان و چارواداران در مسیر ری به طبرستان یا تهران به مازندران تردد داشتند، خاطراتی را نقل کردند که مجال درج آن فرصت دیگری می طلبد، لذا از هردوی این مکان خاطراتی را در اذهان داشته و دارند…و نقل می کنند.بعلاوه در کتب تاریخی از جمله کتاب ه ، ل رابینو به یکی از منازل بین راهی مسیر مازندران(طبرستان) به تهران(ری) از منزل آبعلی(آه) در دو مسیر نام می برد!! پس یکی از منازل بین راهی در گذشته بوده است.
مراتب جهت اطلاع و بهره برداری علاقمندان،محققان ، پژوهشگران عزیز و …درج می گردد.
با امتنان_مصیبی پژوهشگر و کارشناس ارشد علوم اجتماعی
ممنون از مطالب و راهنمایی ارزشمندی که انجام فرمودید جناب آقای مصیبی