تأویل نمادین نقوش طاووس و سیمرغ در بناهای اصفهانِ عصر صفوی


تأویل نمادین نقوش طاووس و سیمرغ در بناهای اصفهانِ عصر صفوی

دکتر محمد خزائی

دانشیار دانشکده هنرِ دانشگاه تربیت مدرس

مقدمه:

در گذشته استادانی که خود اهل سیر و سلوک بودند، نه تنها به تعلیم مهارت های فنی می‌پرداختند بلکه شاگردان درمحضر آنها آئین و اسرار رمزآموزی را در پوشش آداب مذهبی نیز می آموختند. هنرمندان از طریق همین ارتباط روحانی، نظریه‌های جهان شناختی و متافیزیکی را که مبنای نمادپردازی هنر اسلامی است فرا می‌گرفتند. آنها جلوه‌هایی رمزگونه از حکمت وعرفان ایرانی – اسلامی را در آثار هنری خویش متجلی می نمودند. بررسی این بعد از هنر اسلامی در مقایسه با ابعاد تاریخی و سیر تحول تکنیکی آن، کمتر مورد بحث و موشکافی قرار گرفته است. به همین دلیل مفاهیمِ نمادینِ بخش عظیمی از آثار هنر ایران همچون لوحی درهم پیچیده، باقی مانده است. در این مقال سعی می شود بطور مختصر به بیان جلوه‌هایی از معنا و مفهوم نقش های طاووس و سیمرغ که در قالبی نمادین در آثار هنری اصفهانِ عصر صفوی تجسم یافته اشاره شود.

در طول تاریخ ایران، همیشه بین هنر و آداب معنوی برگرفته از مذهب، ارتباط بسیار نزدیکی وجود داشته است. در حقیقت دین یکی از مهمترین عامل شکل‌دهنده هنر، و هنر زبان عمیق ترین حکمت های بشر و جلوهگاه زیباترین احساس های عرفانی بوده است. در هنر ایران قبل از اسلام هم این ارتباط کاملاً مشهود است. بسیاری از آثار هنری برجای مانده در این ایام بر مبنای مفاهیم نمادین و به صورت انتزاعی طرح شده‌اند. ارتباط بین هنر و دین در طول دوره اسلامی بیش از هر زمان دیگر شکوفا و توسعه پیدا کرد. هنرمندان مسلمان تحت تعالیم دین مبین اسلام توانستند بسیاری از مفاهیم معنوی را در قالب نقشهای تزئینی مبتنی بر اصول زیبا شناختی ارائه نمایند. گر چه توجه هنرمندان به جنبه‌های تزئینی و ایجاد لطافت و رعایت مبادی زیباشناسی سبب شده، بسیاری از کارشناسان فرنگی در زمینه هنر اسلامی چنین ابراز نمایند که هدف اصلی هنرمندان از طرح اینگونه نقش‌ها، تنها بخاطر زیبا جلوه‌دادن آثار خود بوده‌اند و این نقشها فاقد هرگونه مفهوم ومعنای نمادین می‌باشند. وجود زیبائی و ایجاد ملاحت در آثار هنرمندان مسلمان تنها هدف هنرمند نبوده است. هنرمندان ایرانی بسیار مشتاق بودنده اند تا مفاهیم معنوی را به صورت رمز و نماد در قالب طرح و نقشهای زیبایی ارائه دهند. همانگونه که امام محمد غزالی در کتاب کیمیای سعادت در باب «جمال» می‌گوید: «نیکوئی ظاهر عنوان نیکوئی باطن بود». میرفندرسکی هم خوش می سراید:

چرخ با این اختران نغز چه خوش زیباستی        صورتی در زیر دارد هرچه در بالاستی

در حقیقت روح اسلام و آداب معنوی است که طبع و ابعاد درونی هنرمند را به سوی این بعد از هنر، هدایت می‌کند. بسیاری از عرفا بدون اینکه قصد شعر گفتن داشته باشند سخنان خود را در قالب نظم بیان داشته‌اند. به عنوان مثال شیخ محمود شبستری در ابتدای گلشن راز چنین ابراز می دارد:

همه دانند کاین کس در همه عمر            نکرده هیچ قصد گفتن شعر

به همین سبب، آثار بصری هنرمندان نیز به شکل تجریدی و با نظمی تزئینی تجسم یافته است. قاضی احمد منشی قمی(104-953 هجری) در کتاب «گلستان هنر» در شرح حال هنرمندان خوشنویس و نقاش به این موضوع اشاره دارد که بسیاری از هنرمندان عارف و اهل سلوک بوده‌اند و اسامی بسیاری از آنها را با عنوان «مولانا» آورده است.

اشاره شد در گذشته استادانی بودند که خود اهل سیر و سلوک بوده، به تعلیم و راهنمائی هنرمندان می‌پرداختند. هنرمندان درمحضر آنها آئین جوانمردی و رمزآموزی فرا می‌گرفتند. این استادان می‌کوشیدند تا آئین تقدسی برای همه حُرف و اصناف تنظیم کند و اسرار آن حرفه‌ها و اصناف را در پوشش آداب مذهبی نسل به نسل منتقل سازند. شاید به همین دلیل است که صدای چکش طلاکوبی صلاح الدین زرکوب در وسط بازار قونیه چنان پر از لطف و معنا بود که مولانا جلال الدین را به وجد و سر شوق می آورد:

یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی     زهی معنا زهی صورت زهی خوبی زهی خوبی

از آنجایی که در قرون گذشته این اصول و آئین مقدس و روحانی بر همه وجوه زندگی حاکم بود، بسیاری از طرح و نقش ها نیازی به تاًویل نداشتند، ولی امروز معنا و مفهوم نمادین آنها برای ما پنهان است. حتی هنرمندان متأخر هم ممکن است توجهی خاص به معنای محتوائی آنها نداشته و از مفاهیم نمادین نقش‌ها آگاه نبوده و تنها بخاطر احترام و دنباله‌روی از استادان خود در ادامه مهارتهای سنتی، تنها به تکرار این نقوش پرداخته باشند.

با مراجعه به منابع موجود، شامل آیات قرآن کریم، احادیث، متون عرفانی، ادبیات و … می‌توان شواهد قابل قبولی برای درک مفاهیم نمادین بعضی از نقوش تزئینی در هنر اسلامی دست یافت. نقوش طاووس و سیمرغ هم از جمله این دسته از نقوش نمادین در هنر ایران هستند که به طرز بسیار زیبا و استادانه‌ ای در تزئینات بسیاری از اماکن دوره صفوی در اصفهان کار شده اند. در اینجا به ارزیابی مضامین نمادین این نقوش پرداخته می شود.

نقش طاووس

نقش طاووس همراه با درخت زندگی جایگاه مهمی را در هنر ایران به خود اختصاص داده است. این نقش اغلب با مفاهیم مذهبی همراه می باشد. نقش طاووس نه تنها بعنوان نقشی نمادین در آثار هنری دوره اسلامی بکار گرفته شده است بلکه این پرنده در دوران باستان در آئین زرتشت به عنوان مرغی مقدس مورد توجه بوده است. طبری در مورد آتشکده ها ومعابد زرتشتی‌ که تا قرن سوم هجری باقی بوده، اشاره می کند در نزدیکی‌ آتشکده بخارا محل خاصی برای نگهداری طاووس‌ها اختصاص داده شده بود و در آنجا از طاووس ها نگهداری می‌کردند.

در دوران باستان معتقد بودند طاووس به دلیل نوشیدن آب حیات، عمر جاودانه یافته است. در بسیاری از آثار دوره ساسانی نقش طاووس در تزیینات و یا در دو طرف درخت زندگی قرار گرفته است. بطور مثال نقش طاووس در نقش برجسته های طاق بستان، پارچه ها و یا در لوح های گچی تیسفون دوره ی ساسانی دیده می شود.(شکل 1)

102314_0844_1.png

با توجه به همراهی نقش طاووس با «درخت زندگی» در هنر ایران باستان و همچنین حضور آن در دوره اسلامی خصوصاً در تزیینات معماری دوره صفویه لازم است در ابتدا به طور مختصر این نقش نمادین معرفی شود. نقش درخت زندگی یکی از مهمترین نقوش تجریدی و نمادین در هنر ایران دوره ساسانی است. حضور گسترده این درخت در جای جای آثار هنری ایران قابل توجه می باشد. درخت زندگی در تـزیینات بسیاری از آثار هنری بر جای مانده از دوره باستان خصوصاً ظروف سیمین و زرین، منسوجات، گچبری ها و نقش برجسته های ساسانی در میان دو طاووس به صورت رخ به رخ طرح شده است. علاوه بر طاووس حیوانات طبیعی مثل اردک، غزال و…، و یا نقش جانوران افسانه ای و ترکیبی چون اسفنگس، گاو بالدار، شیردال(گریفین) و… قرار دارد که از درخت و میوه اش محافظت می کنند. در فرهنگ باستان؛ اژدها(مار) نماد اهریمن در صدد تسلط بر درخت زندگی است. با سلطه ی مار بر درخت زندگی سبب خشکسالی و آب در روی زمین به آفت شوری و بدمزگی آمیخته می شود. با حضور این دو محافظ و جنگید با مار از سلطه آن بر درخت زندگی جلوگیری کنند.

شکل درخت زندگی در دوره اسلامی بر اساس جهان بینی اسلامی تعدیل شده و در آثار هنری مطابق با مفهوم “درخت طوبی” ظهور پیدا کرده است. در فرهنگ اسلامی درخت طوبی و یا سدره المنتهی، به عنوان درختی بهشتی اشاره می شود. احادیث و روایت های زیادی در باب این درخت در دست است. از جمله آنها، طـوبـی درختی است که شاخه های متعددی از آن منتشر شده و خانه های بهشتیان مزین به یکی از شاخه های این درخت بهشتـی است و هر چه بهشتیـان اراده کنند از خوردنی ها بر آن می روید. پس این درخت منشاء برکت و روزی بهشتیان است. این درخت یکی از چند درختی است که در قرآن کریم بدان اشاره شده است(سوره 53 آیات 14 تا16).

در هنر اسلامی اگر چه طاووس نقش مهمی دارد ولی در قرآن به آن اشاره ای نشده است، در نهج البلاغه خطبه 165 امام علی (ع) از آن به عنوان شگفت انگیز ترین پرندگان در آفرینش یاد می کند و رنگ پر های طاووس را با پارچه های زیبای پر نقش و نگار و پرده های رنگارنگ یمنی مقایسه می کند. حکیم سنائی در دیوانش پیامبر اسلام را به عنوان طاووس بوستان قدوسی بر می شمارد:

    کرده با شاهپر طاووسی                جلوه در بوستان قدوسی

در منطق الطیر عطار طاووس به عنوان یک مرغ بهشتی مورد توجه بوده است. وقتی حضرت آدم و حوا از بهشت رانده شدند، طاووس هم به دلیل اینکه رابط بین آنها و شیطان (در هیبت مار) بود، طاووس هم از بهشت رانده شد. عطار طاووس را مظهر بهشت پرستان می داند که در سر خیال پیشگاه سیمرغ را نمی پروراند. او مشتاق بازگشت به بهشتی است که به گناه همدستی با مار از آنجا رانده شد:

        یار شد بـا من به یک جـا مـار زشت        تا بیفتادم به خــواری از بهشت

        عـزم آن دارم کــزین تـاریک جـای        رهبری باشد به خلدم رهنمـای

        من نه آن مردم که در سلطان رسم        بس بود اینم که در دربان رسم

                 کـی بــود سیمــرغ را پـروای مـن        بس بود فردوس علی جـای من

102314_0844_2.png

نقش طاووس از جمله نقوشی است که در تزئینات مساجد و اماکن مذهبی از دوره صفویه حضوری چشم گیر دارد. نقش دو طاووس به صورت قرینه در دو طرف کوزه آب حیات که درخت زندگی از درون آن روئیده شده از جمله نقوشی است که تزئینات سر در ایوان ورودی مسجد امام اصفهان کار شده است(شکل 2). در تزئینات سر در ایوان ورودی دیگر مکانهای مذهبی دوره صفویه امامزاده هارونیه‌(شکل 3) و مدرسه ی چهار باغ دیده می شود(شکل4).

102314_0844_3.png

علاوه بر موارد فوق نقش طاووس در کاشیکاری های کلیسای وانگ(شکل 5)، نمای بیرونی کاخ هشت بهشت(شکل 6 ) وسر در بعضی بناها در خیابان هارونیه‌ اصفهان دیده می شود. یکی از زیباترین نقش طاووس همراه با درخت زندگی در تزیینات قصر صفویه در شهر نایین (خانه ی پیرنیا)است(شکل7). این نقش در اماکن مذهبی دوره قاجار(مسجد سید) و حتی درایوان مسجد اعظم قم از بناهای معصر نیز قابل ردیابی می باشد.

علل حضور این نقش بر پیشانی ایوان ورودی مساجد، مدارس دینی و امام زاده ها در عصر صفویه به ویژه در اصفهان، علاوه بر اینکه طاووس را یک مرغ بهشتی می‌دانند، شاید همانطوری که در اشعار عطار هم اشاره شده، به عنوان دربان و راهنمای مردم به مسجد باشد. طبق نظر عامه، نقش طاووس بر فراز درب ورودی مساجد، همزمان شیطان را دفع و مؤمنین را استقبال می کنند.

نقش سیمرغ

نقش سیمرغ هم مثل نقش طاووس از جمله نقوشی است که در تزئینات مساجد و اماکن مذهبی حضور دارد. سیمرغ در ادبیات حماسی قبل از سلام (شاهنامه) نماد خرد و مداوا بوده است. اگر برای زال و یا رستم مشکلی به وجود می‌آمد با راهنمائی و اندرز سیمرغ مشکل برطرف می شد. علاوه بر این پر سیمرغ مداوای زخم آنها هم بوده است. در دوره اسلامی هم سیمرغ در ادبیات و حکمت ایرانی حضور پیدا می کند. در اشعار عطار در منطق الطیر، آثار غزالی، سهروردی، شبستری و… به سیمرغ اشاره شده است. در اینجا سیمرغ دیگر نماد خرد ومداوا و سلامتی نیست، بلکه به عنوان نماد الوهیت، انسان کامل، جاودانگی و ذات واحد مطلق در عرفان اسلامی است. لاهیجی در شرح گلشن راز می گوید: سیمرغ را بجهت آن سیمرغ می خوانند که هر لون که در هر مرغی از انواع مرغان می باشد، در بال او موجود است.

در شاهنامه فردوسی از وجود دو سیمرغ سخن رفته است که تقریباً نقشی متضاد ایفاء می کنند. بسیاری از پژوهشگران این دوگانگی را به نبرد جاودانه اهورا مزدا و اهریمن منسوب می کنند. به عنوان مثال صادق هدایت در نیرنگستان سیمـرغ ناجی زال را سیمرغ اهورایی و سیمرغ هفتخوان اسفندیار را اهریمنی می داند. از سویی دیگر تقریباً تمام صفات این پرنده در فرهنگ اسلامی با جبرئیل منطبق است. از سیمرغ غالباً با عنوان شاه مرغان یاد می شود. خصوصیات ظاهری سیمرغ با خصوصیات جبرئیل از فرشتگان مقرب اسلامی مشابه است. جبرئیل اگرچه براساس نظریه حکمای مشایی دهمین فرشته یا دهمین فرشته عقل محسوب می شود؛ اما در واقع نقش او در ارتباط با عالم کون و فساد و واسطه وحی میان خدا و پیامبران بوده است و این امر سبب اهمیّت و توجه بیشتر آن در فرهنگ اسلامی شده است.

همان گونه که اشاره شد مفاهیم پیچیده و نمادین سیمرغ آن را بدل به یکی از مهمترین نشانه های فرهنگ عرفانی ایران کرده است. چنان که به اعتقاد عطّار در منطق الطیر چون مرغان کثرت خود را در آیینه تجلی حضرت حق دیدند، به سیمرغ وحدت پیوستند. همچنین به اعتقاد سهروردی سیمرغ مظهری از حقیقت راستین است، درمان هر دردی است و همراهی اش ایمن بخش است. در اشعار عرفانی ادب فارسی نسیم صبا از نفس اوست و به همین علت آن را محرم اسرار عاشقان می دانند. در واقع دور افتادن از حقیقت و شور و شوق در طلب باز رسیدن بدان در نقش سیمرغ آورده می شود چنان که سهروردی در رساله عقل سرخ آشیان سیمرغ را درخت طوبی می داند. از طرفی داریوش شایگان سیمرغ را رمزی از رمزهای بهشتی می داند. او نیز سیمرغ را رمزی از نقش اسرارآمیز فرشته و نشان حمایت خداوند و امداد غیبی می داند و جلوه گاه این پرنده را در ادب فارسی در دو وجه حماسی شاهنامه فردوسی و عرفانی منطق الطیر عطّار می داند.

    قدیمی ترین نقش سیمرغ در دوره‌ی اسلامی که تاکنون بدست آمده مربوط تزیینات آثار سفالی نیشابور در سده های سوم و چهارم هجری می باشد. این نقوش به صورت تجریدی کار شده اند. بطور مثال این نقش را بر روی بخشی از یک بشقاب بزرگ سفالینه ای نیشابور که هم اکنون در موزه ملی نگهداری می شود قابل مشاهده است(شکل 8). در این سفالینه، تمامی پیکره سیمرغ با خطوط و سطوح ساده طرح شده است. سر به سمت بال ها متمایل و دم پرنده به شکلی ساده ممکن ترسیم شده است. فضای میان بال پرنده با نقشی تزیینی به صورت منفی دیده می شود.

هنرمندان در سده های بعد خصوصاً در کاشی های دوره ی ایلخانان مغول و تیموری از نقش سیمرغ در تزئینات بنا ها استفاده کرده اند. در دوره ی صفویه این نقش به نسبت دوره های قبل و همچنین در مقایسه با نقش طاووس کمتر استفاده ‌شده است. یکی از زیباترین نقش سیمرغ در اصفهان در کاشیکاری های نمای بیرونی کاخ هشت بهشت می باشد(شکل 9). نقش سیمرغ در جدال با اژدها در تزیینات دیوار نگاری سقف قصر صفویه در شهر نایین (خانه ی پیرنیا) از زیبا ترین نقوش دوره صفویه است(شکل 10).

نقش سردر ورودی بعضی از ایوان های مجموعه گنج علی خان کرمان که در عهد صفویان کار شده است با نقش سیمرغ کاشیکاری شده است(شکل 11). از دیگر نقشهای سیمرغ تزیینات سر در ورودی مدرسه علمیه نادر دیوان بیگی در بخارا است که در سده دهم هجری ساخته شده است. هنرمند نقش سیمرغ به همراه نقش خورشید با کاشی معرق، را به صورت گرافیکی و با رنگ های متنوع طرح نموده است(شکل 12).

با توجه به گستردگی انواع نقوش تزئبنی طاووس و سیمرغ در هنر ایران، بررسی همه جوانب آنها در چارجوب این پژوهش نمی گنجد. در اینجا به همین چند مورد بسنده می گردد. امید است در آینده شاهد مطالعات و تحقیق های جامع تر و کاربردی تر در زمینه هنر سرزمین ایران که متاسفانه تا کنون مورد توجه شایسته قرار نگرفته باشیم.

نتیجه

نقوش تزئبنی طاووس و سیمرغ در فرهنگ و هنر ایرانی – اسلامی جایگاهی فراتر از زیبائی ظاهری دارد اگرچه زیبا جلوه دادن آثار هنری خود یکی از شاخصه‌های مهم هنر اسلامی است ولی این هنر از ارزشها والاتری هم برخوردار است. هر نقش فقط رنگ و شکل نیست بلکه معنایی هم دارد. در حقیقت ظاهر هر نقش در هنر اسلامی در آغاز، در حکم دیدن یک معنای نادیدنی و باطنی است. با مطالعه و پژوهش در این بعد از هنر اسلامی مطمئناً احیا و درک بسیاری از مفاهیم نمادین هنر اسلامی را در پی خواهد داشت.

بت پرستی چون بمانی در صور             بگذار از صورت بر معنی نگر

فهرست منابع و ماخذ

  1. الیاده، میرچیا. مقدمه ای بر فلسفه ای از تاریخ (اسطوره بازگشت جاودانه)، بهمن سرکاراتی تبریز، انتشارات نیما؛ چاپ اول 1365.
  2. الیاده، میرچیا. رساله در تاریخ ادیان، جلال ستاری، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول 1372.
  3. امام علی(ع)، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: انتشارات پارسیان، 1379.
  4. بهار، مهرداد. جستاری چند در فرهنگ ایران، تهران، انتشارات فکر و روز، چاپ اول 1373.
  5. پوپ، آرتور. ا ؛ معماری ایران، غلامحسین صدر افشار، ارومیه، نشر انزلی، چاپ اول 1366.
  6. پوپ، آرتور اپهام. شاهکارهای هنر ایران، پرویز ناتل خانلری، تهران، انتشارت علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1380.
  7. سهروردی، شهاب الدین. عقل سرخ، مهران سلگی،ناشر مهران سلگی، 1376.
  8. شایگان، داریوش. هانری کربن، آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی، باقر پرهام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1373.
  9. غزالی، محمد. کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، جلد دوم، 1368.
  10. گیرشمن، رمن. هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی، عیسی بهنام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم 1371.
  11. لاهیجی، محمد. شرح گلشن راز، مقدمه،تصحیح و… محمد رضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران: انتشارات زوار،1371.
  12. لسترنج، گی. جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، محمود عرفان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 1377.
  13. مجلسی، محمد باقر. بحار النوار، لبنان: دارحیاء، 1983، جلد 8..
  14. منشی، قمی قاضی احمد. گلستان هنر، به تصحیح و اهتمام احمد سهیلی خوانساری، تهران: کتابخانه منوچهری، چاپ سوم، 1360.
  15. هدایت، صادق. فرهنگ عامیانه مردم ایران، گردآورنده: جهانگیر هدایت، تهران، نشر چشمه، چاپ چهارم، 1381.
  16. هروی، جواد. تاریخ سامانیان ( عصر طلایی ایران بعد از اسلام)، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول 1380.
  17. واحد دوست، مهوش. نهادینه های اساطیری در شاهنامه فردوسی، تهران، انتشارات سروش، چاپ اول 1379.
    1. Grabar, O. The Mediation of Ornament, Princeton: Princeton University Press, 1992.
    2. Jorgensen, M. Golfer. Medieval Islamic Symbolism and the Paintings in the Cefalù Cathedral, Leiden: E. J. Brill, 1986.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *