نی و نار


چه خوش قریحه بود آن مرد، می نوشت  از نی و نار .. وبا بی توجهی تک و توک عابرانی که از آنجا عبور می کردند، مواجه می شد..

اما باز می نوشت، برای دلی که شاید از آنجا رد شود، و ببیند..!

ایستادم، دیدم، لذت بردم و به مانند سایرین من هم عبور کردم…


پی نوشت: عکس رو دو سال پیش از دربند انداخته بودم؛ همان موقع هم منتشر شده بود..همین!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *