فیلم تعمیر کار دوره گرد، خیاط، سرباز، جاسوس


 خوب عنوان فیلم و کتابی که میخوام امروز راجبش صحبت کنم یه خورده عجیب غریبه و برمیگرده به ماهیت فیلم که یک تم ماجرایی و در موردجاسوسی های دوران جنگ سرد هستش…
این فیلم با نام”تعمیر کار دوره گرد، خیاط، سرباز، جاسوس” به کارگردانی Tomas Alfredson و به نویسندگی Peter Straughan مباشد که برگردانی است سینمایی از روی رمانی با همین نام به نویسندگی جان لورکاره.خوب در ابتدا به معرفی جان لورکاره(+) می پردازم و در ادامه نقدی را راجب فیلم به تحریر جیمز براردینلی(+) برایتان می آورم.

کمی راجب جان لورکاره

«جان لوکاره» نویسنده تواناى انگلیسى و استاد خلق داستان هاى پرتعلیق و سیاه جاسوسى است. او که به واسطه جریان زندگى اش اطلاعات گسترده اى در باب جاسوسى بین المللى دارد خالق شخصیت داستانى مشهور «جورج اسمایلى» است که کاراکترى چخوفى به شمار مى آید و یکى از اعضاى همچون سایه سرویس اطلاعاتى برون مرزى انگلستان است.
«لوکاره» در آثارش کنکاشى در مفاهیمى همچون میهن پرستى و جاسوسى دارد و در بسیارى از آثارش به بررسى این دو واژه مى پردازد که گاه معنایى مترادف دارد و زمان هایى نیز متضاد یکدیگرند. «لوکاره» صاحب سبکى موجزگو و باسلیقه است و قدرت او در طرح داستان و دیالوگ هاى جذاب و طنز آلود داستان هایش در میان همگان صاحب شهرت است. او که با مامورین سرویس هاى اطلاعاتى آشنایى هاى داشته است توانسته در خلق داستان هایش نه تنها رابطه خوبى با آثار اسلاف خود «کریستوفر مارلو»، «بن جانسون» و «دانیل دوفو» برقرار کند که در عین حال با نویسندگان هم سبک ادبیات مدرن از جمله «گراهام گرین»، «دیکسون کار» و «آلک واف» نیز همراه است. «دیوید کورن ول» با تخلص ادبى «جان لوکاره» در ۱۹ اکتبر ۱۹۳۱ در «پول» به دنیا آمد. پدرش «رونى کورن ول» نام داشت و صاحب شخصیتى دروغگو و کلاهبردار بود که حتى مدتى را به همین جرم در زندان گذراند. بسیارى بر این اعتقادند که این واقعه در شیفتگى «لوکاره» به عالم پرراز و رمز زندگى بى تاثیر نبوده است. شخصیت دورو و بوقلمون صفتى پدرش که زمانى از فعالان سیاسى دوره خود نیز بوده است الهام بخش «لوکاره» در خلق رمان «جاسوس تمام عیار» به سال ۱۹۸۶ شد. «لوکاره» پنج سال بیش نداشت که مادرش خانواده شان را ترک گفت. او در جایى مى نویسد: «براى اینکه دلتنگ او شوم، از او هیچ خاطره اى ندارم.»
جان لوکاره
«جان بینگهام» نام مستعار ادبى نویسنده اى به نام «لرد کلان موریس» است و یکى از دو شخصیت الهام بخش «لوکاره» براى خلق قهرمان داستان هایش «جورج اسمایلى» بوده است. «مردى با قد کوتاه و فربه که پول فراوانى را صرف خریدن لباس هاى زشت مى کرد.» «بینگهام» که داستان هاى جنایى متعددى را به چاپ رسانیده بود هیچ گاه تصویرى را که «لوکاره» در آثارش از او به تصویر کشیده بود نپذیرفت. «لوکاره» براى چند دهه زندگى اطلاعاتى و جاسوسى خود در آلمان را نفى مى کرد تا اینکه در سال ۲۰۰۰ در برنامه اى تلویزیونى سکوت خود را شکست و بخش عمده اى از حقایق را فاش کرد، اما همیشه عنوان مى کرد که هیچ گاه «جیمز باند» نبوده و بیشتر وقت خود را پشت میزش مى گذرانده است.
First US edition cover-Tinker, Tailor, Soldier, Spy- novel
اولین رمان او «احضار مرده» نام دارد که در سال ۱۹۶۱ به چاپ رسید و «گراهام گرین» آن را بهترین رمان جاسوسى زندگى خود خواند. در پى موفقیت اولین رمانش او اثرى کاملاً متفاوت با نام «قتل باکیفیت» که بیشتر جنبه کارآگاهى داشت را آفرید. با خلق اثر مشهور «جاسوسى که از سرما مى آید» تمام وقت خود را صرف و وقف نوشتن کرد. «شهر کوچکى در آلمان»، «دخترک طبل زن»، «مسافر مرموز»، «تنهاى تنها»، «باغبان وفادار» و «دوستان واقعى» از آثار دیگر او است. او در ژانویه سال ۲۰۰۳ مقاله اى در مجله تایمز به چاپ رسانید و در آن به ضدیت با سیاست هاى خارجى آمریکا پرداخت و آنها را دیوانه وار خواند. او به همراه تعدادى از نویسندگان اروپایى و آمریکایى در مخالفت با حمله آمریکا به عراق تظاهرات کردند. او به همین جهت از پذیرفتن تمام القاب و افتخارات امتناع کرده است و مى گوید: «نام من هیچ گاه پیشوند «سر» (Sir) نخواهد داشت.»
متاسفانه در جست و جویی که من انجام دادم(که شاید هم ناقص باشه)متوجه شدم که هیچ برگردانی از این رمان به زبان فارسی وجود ندارد.و تنها داستانهای”جاسوسی که از سردسیر آمد” و “تلفن به مرد مرده” از جان لورکاره به فارسی ترجمه شده است!

درباره ی فیلم

اخطار– خطر لو رفتن داستان فیلم….

Tinker, Tailor, Soldier, Spy

چندین دهه بود که عنوان فیلم های جاسوسی تحت انحصار یک نفر بود: جیمز باند. جزئیات عملیات 007 که شامل آتشبازی و تیراندازی، تعقیب و گریز با اتومبیل های ویژه، شیرین کاری های مرگ آور، زن های زیبا و از این دست موارد است، به عنوان معرفی برای فیلم های این ‍‍ژانر در نظر گرفته می شد. با اینکه نمی توان تأثیر فراموش نشدنی جاسوس مخلوق Ian Fleming را بر دنیای رمان ها و فیلم های جاسوسی نفی کرد، منطقی به نظر نمی رسد داستان هایی که حاصل زحمات John le Carré و Len Deighton هستند هم طبق استانداردهای فیلم های جمیز باند روایت شوند. هر دوی این نویسندگان کار خود را در اوایل دهه ی 1960 آغاز کردند و قصد اصلی آنها خلق قهرمانی “متضاد جیمز باند” بود. قهرمان Deighton هری پالمر بود که اغلب Michael Caine نقش آنرا بازی کرده است. قهرمان le Carré هم جورج اسمایلی بود. او که ظاهرش عادی و رفتارش آرام و احساساتش کنترل شده است و با اجتماع هم میانه ی خوبی ندارد، به جای تفنگ از هوش و ذکاوتش به عنوان سلاح اصلی استفاده می کند. او متخصص فنون جنگی در دوران جنگ سرد است و نبوغ تاکتیکی او با بهترین افسران KGB برابری می کند.

از نظر منتقدین، رمان جاسوسی Tinker Tailor Soldier Spy از بهترین آثار Le Carré است. یک اقتباس وفادار (مانند این فیلم) مستلزم حفظ دو ویژگی است: عناصر داستانی فیلم بایستی متراکم و فشرده باشند و ریتم آن هم کند باشد. در داستان های Le Carré جایی برای خودنمایی اقدامات بی فکرانه وجود ندارد. نوشته های او به شدت بر پایه ی طرح و نقشه پیش می روند و همین ویژگی، اقتباس از آنها را مشکل می سازد. دو ساعت احتمالاً فرصت خیلی کوتاهی است. گنجاندن چکیده ای از مهمترین بخش های کتاب Tinker Tailor Soldier Spy در یک فیلم بلند سینمایی، نیاز به فشرده کردن بیش از حد وقایع دارد و احتمال می رود آن دسته از تماشاگرانی که همه ی حواس و دقت خود را معطوف به فیلم نمی کنند، در نیمه ی راه سر رشته ی داستان را از دست بدهند. حتی چند دقیقه خروج از سالن نمایش هم می تواند کل فیلم را برای تماشاگر ضایع کند. باید توجه داشت که گرچه ریتم فیلم کند است، اما وقایع به سرعت پیش می روند. اتفاقات زیادی می افتد اما از سر و صدا و هیجانات کاذب خبری نیست.

نمی توان از مقایسه ی فیلم Tinker Tailor Soldier Spy ساخته ی سال 2011، با سریال تلویزیونی کوتاه Alec Guinness که در سال 1979 با همین نام ساخته شد اجتناب کرد. البته این مقایسه از بسیاری جهات غیر منصفانه است. به عنوان مثال، با وجود اینکه Gary Oldman به این خوبی از پس نقش اصلی برآمده، از نظر خیلی هاAlec Guinness ( که در سریال Smiley’s People ساخته ی سال 1982 این نقش را ایفا کرده است) تا ابد جورج اسمایلی خواهد ماند. علاوه بر این، هنگامی که شش ساعت وقت در اختیار داشته باشیم، مسلماً خیلی بهتر و منسجم تر می شود ماجراهای کتاب را روایت کرد. احتمالاً فیلم Tinker Tailor Soldier Spy ساخته ی Tomas Alfredson بهترین نسخه ی سینمایی از این کتاب است، با اینحال نشان می دهد که پرده ی سینما رسانه ی مناسبی برای روایت داستانهایی به این پیچیدگی نیست.

فیلم Tinker Tailor Soldier Spy درباره ی یک مأمور بازنشسته ی انگلیسی به نام جورج اسمایلی (Gary Oldman) است که پس از اخراج شدن و مرگ شخصی به نام کنترل (John Hurt) تلاش می کند هویت جاسوس روسی را که در رده های بالای سازمان اطلاعات و جاسوسی انگلستان (در این فیلم این بخش از سازمان “سیرک” خوانده می شود) فعالیت می کند، فاش کند. پرسی آلیلین (Toby Jones)، بیلی هایدن (Colin Firth)، روی بلند (Ciaran Hinds) و توبی استرهیس (David Dencik) رؤسای این بخش هستند و به دلیل اینکه امکان دارد جاسوس هر یک از این چهار نفر باشد، اسمایلی مجبور است بیرون از سازمان کار کند و گروه کوچک و قابل اعتمادی گرد هم می آورد. با مرور زمان، اسمایلی به واسطه ی تعقیب سرسختانه ی سرنخ ها و استفاده از هوش و شمّ پلیسی بالای خود، متوجه می شود که طرف مقابل او باهوش ترین و خطرناک ترین عامل مرکز مسکو با نام عملیاتی “کارلا” ست. سپس با اجرای عملیاتی مخاطره آمیز که زندگی خود و سایر اعضای گروهش را به خطر می اندازد، برای گیر انداختن جاسوس دام پهن می کند.

این اولین فیلم کارگردان سوئدی Tomas Alfredson به زبان انگلیسی است. احتمالاً به خاطر دارید که فیلم خون آشامی او با نام Let the Right One In ساخته ی سال 2008 بود که وی را به سکوی سینمای جهان پرتاب کرد. چهره ای که او از انگلستان در دوران جنگ سرد تصویر می کند عبوس و غمگین است. نماهای خارجی آنچنان روشن تر از نماهای داخلی نیستند و فضای فیلم غالباً خاکستری و قهوه ای است. این نوع پردازش بصری درون تک تک عناصر صحنه رخنه کرده و به فیلم Tinker Tailor Soldier Spy کمک می کند تا به خوبی فضای بدبینانه ای را که در دهه های 70 و 80 بر روابط خارجی حکمفرما بود، بازسازی کند.

فشردگی پاره های داستانی تماشاگر را مجبور می کند تا حجم زیادی اطلاعات در مدت زمانی ناکافی دریافت و پردازش کند. با اینحال، حتی با وجود این نقص هم فیلم Tinker Tailor Soldier Spy به اندازه ی کافی لحظات تعلیق به وجود می آورد، به خصوص با در نظر گرفتن اینکه برای تماشاگرانی که داستان اولیه را نخوانده باشند، هویت جاسوس تا دقایق پایانی پنهان می ماند. مانند تمامی فیلم های رمز آلود، نکات گمراه کننده ی زیادی در فیلم مطرح می شود تا مخاطب همواره در حال حدس زدن و تغییر نظر خود باشد. با اینحال صحنه هایی که هیجان زیادی ایجاد کنند به تعداد انگشتان دست هستند و فاصله ی بین آنها زیاد است. شاید این فیلم از نظر کسانی که جزو طرفداران Le Carré نیستند، زیادی روشنفکرانه باشد.  فیلم با صحنه های هیجان آور آغاز می شود و اوج می گیرد، اما به جز آنچه دستیار اسمایلی، پیتر گیلام (Benedict Cumberbatch) درباره ی دزدیدن چیزی از درون “سیرک” مطرح می کند، در میان فیلم صحنه هایی از این دست نمی بینیم. به جای آن، با فلش بک ها و صحنه های کم تنش زیادی روبرو می شویم که اسمایلی را به واقعیت امر نزدیکتر می کنند.

نقش آفرینی بازیگران در فیلم Tinker Tailor Soldier Spy بسیار خوب است و انتظارات مخاطبان را برآورده می کند. تصویری که Gary Oldman از اسمایلی ترسیم می کند از همتای مکتوب وی احساساتی تر است اما هوش و ذکاوتش کمتر از او نیست. نقش آفرینی Gary Oldman در فیلم های Harry Potter و Batman برای وی شهرت گسترده ای رقم زد، اما این فیلم به او فرصت می دهد تا از توانایی های بازیگری خود در نقشی متفکرانه بهره گیرد. درست است که شخصیت اسمایلی با بازی او از شخصیتی که Alec Guinness تصویر کرده بود جوان تر است اما می توان آنرا به راحتی با شخصیت سری کتاب های Le Carré تطبیق داد.

Colin Firth که سال گذشته برنده ی جایزه ی اسکار بازیگر نقش اول مرد شد، به راحتی از ایفای نقش مکمل بر می آید. او و Ciaran Hinds، Toby Jones، David Dencik ایفا کنندگان نقش دیگر مافوقان “سیرک” در ایجاد حالت تعلیق و برانگیختن شک مخاطب نسبت به خود، موفق عمل می کنند. John Hurt که ابتدا قرار بود در نقش اسمایلی بازی کند، شخصیت کنترل را تصویر می کند. با وجود مرگ کنترل پیش از به پایان رسیدن تیتراژ اول فیلم، فلش بک ها به او فرصت می دهند تا به اندازه ی کافی بر پرده ی سینما دیده شود. Mark Strong در نقش جیم پریدوکس وTom Hardy در نقش ریکی تار، از حضور کوتاه خود نهایت استفاده را می برند. هیچ کدام نقش زیاد مهمی بر عهده ندارند اما شایستگی خود را نشان می دهند.

احتمال اینکه فیلم Tinker Tailor Soldier Spy میان مخاطبان سینمای هنری توفیق پیدا کند بیشتر است، زیرا این افراد برای تماشای فیلم هایی که حوصله و توجه می طلبند، اشتیاق بیشتری از خود نشان می دهند. اگر مخاطب حوصله و توجه لازم را از خود نشان ندهد، ممکن است این فیلم سرد و بی روح و غیرقابل درک به نظر بیاید. افرادی که از تماشای دنیای پر پیچ و خم و آلوده به خیانت ها و دوز و کلک های پیچیده – که سوژه ی اصلی نوشته های Le Carré و Deighton بوده – لذت می برند، با دیدن Tinker Tailor Soldier Spy به خاطر خواهند سپرد که برای هیجان انگیز بودن یک فیلم الزاماً به گنجاندن صحنه های اکشن و تعقیب و گریز نیازی نیست و هر چقدر هم که فیلمنامه ای در معرض خطر پیچیدگی بیش از حد باشد، از فیلمنامه های بی منطق و ابلهانه بهتر است.

* خوب همان طور که در نوشتار بالا امده بود که اگر مخاطب حوصله و توجه لازم را از خود نشان ندهد، ممکن است این فیلم سرد و بی روح و غیرقابل درک به نظر بیاید.من نیز متاسفانه دچار همین سرنوشت شدم…گرچه که این فیلم فیلمی هست که مخاطب جدی سینما رو طلب میکنه،اما با این وجود دیدنش لذت بخش و جالب هستش…

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *