تغيي و تحول در عرصه های مختلف اجتماعی,اقتصادی, سياسی, فرهنگی


مقدمه

تغيي و تحول در عرصه های مختلف اجتماعی,اقتصادی, سياسی, فرهنگی و در عصر حاضر امری اجتناب ناپذير است و اين تغيير و تحول به نوبة خود از پيشرفتهايي که بطور روزمره در علوم و تکنولوژي های مختلف در سطح جهان نشأت می گيرد, از اين گذشته نيز در عرصه زندگی او پديد می آيد. از آنجايي که در جهان پيچيده امروزی بدنبال تغيير و تحولات نيز در عرصه ها, فرصتهاو تهديدهای گسترده ای نيز ايجاد می شود, لذا سازمانها و شرکتها به روشها, راه حل ها و طرز نگرش های تازه برخورد صحيح و اصولی با اين فرصتها و تهديدها نياز دارند, به طوری که بتوانند فرصتها را غنيمت شمرده و به مقابله با تهديد ها بپردازند. خلاقيت مقوله ای است که ارتباط نزديکي با تغيير و تحول دارد . به عبارت, می توان تغيير و تحول را ناشی از خلاقيت و ايده های خلاق پنداشت, به همين دليل است که دستاوردهای علمی بشر در عرصه های مختلف اجتماعی, اقتصادی, سياسی, فرهنگی و… جملگی اشاره به اين نکته دارند. که با ايده های خلاق و به مفهوم عام آن يعنی خلاقيت می توان پيشرفتها و دستاوردهای تازه ای را برای زندگي بشر به ارمغان آورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

موانع خلاقيت در محيط خانواده

1.تأکيد بيش از حد والدين بر هوش و حافظه کودک

بسياری از والدين, ناآگاهانه کودک خود را فقط با هدف تقويت مهارت های حافظه ای و انباشتن ذهن وی از اطلاعات لغوی, تربيت و هدايت می کنند و برای حافظه و هوش کودک خود اهميتي بيش از حد قائل می شوند. اين گروه از والدين بدون در نظر گرفتن اين اصل تربيتی مهم که تنها اطلاعات عمومی وداشتن حافظه قوی برای تکامل و رشد فکری و باروری استعدادهای کودک کافی نيست, با اصل قراردادن هوش و پرورش کودک از ساير توانمندي های ذهنی و روانی کودک خود که مهم ترين انها تفکر خلاق است, غافل مي مانند.

 

2.ايجاد رقابت ميان کودکان

معمولاً رقابت ميان کودکان وقتی پديد می آيد مه الف: نوعی ارزيابی و رتبه بندی توسط والدين وجود داشته باشد. ب: پاداشی يا جايزه ای در ميان باشد. معمولاً کودکان چنان احساس می کنند که کار آنها توسط والدين مورد ارزشگذاری قرار خواد گرفت و يا به بهترين کار جايزه يا پاداش داده خواهد شد,بيش تر از آنکه به انجام بهتر آن کار بينديشند, به کسب جايزه فکر می کنند. ضمن اينکه گاهی اين رقابت ها به ستيزه جويي ميان کودکان تبديل می شود  و سبب  می گردد تا آنها نتوانند از توانايي ها واستعدادهای واقعی خود استفاده کنند.

 

3.تأکيد افراطی بر جنسيت کودک

تأکيد زياد بر جنسيت کودک و تمايز قائل شدن زياد ميان دختر و پسر يکي از موانع مهم رشد خلاقيت کودکان در گروهی از خانواده هاست. دربرخی از فرهنگ ها بسياری از دختران و پسرانی که از تفکرهايي خلاق برخوردار هستند, به سبب ملزم شدن به رعايت پاره ای مقررات و هنجارهای از پيش تعيين شده و همچنين به دليل قرار گرفتن در نقشهای قالبی که فرهنگ و محيط برآنها تحميل کرده, علايق و تمايلات خلاقانه خود را سرکوب می کنند ودر نتيجه به تدريج دچار تعازض شده و خلاقيت آنها از بين می رود.

4.قراردادن قوانين خشک و دست و پا گيردر منزل

بسياری از والدين برای کودک خود قوانين و مقررات خشک و محدود کننده ای نظير تعداد ساعت های درس خواندن در روز, رأس ساعت معين خوابيدن, استفاده از لوازم خاص و… قرار می دهند. پديدآوردن چنين شرايطي در منزل و اصرار و پافشاری بر رعايت آنها از جانب کودکان,سبب می شود کودک تدريجاً به کليشه ای و تکراری رفتار کردن عادت کند . بايد توجه داشت که افکار و رفتارهای کليشه ای و تکراری نقطه متضاد خلاقيت است.

 

5.عدم آشنايي والدين با مفهوم واقعی خلاقيت

عدم آگاهی  و شناخت برخی والدين از فرآيند رشد خلاقيت در کودکان و مطالعه نکردن آن ها در اين زمينه, سبب می شود آن ها هيچگاه نتوانند برای پرورش و شکوفايي خلاقيت کودک خود برنامه ريزي و اقدام صحيحي نمايند و به اين ترتيب ناخواسته سبب می شوند استعداد های خلاق کودک آنها به هدر رود.

 

6.انتقاد مکرر از رفتارهای کودک

ارزيابی پی در پی رفتارهای کودک و زير ذره بين قراردادن وانتقاد از کارهای او در خانواده,آزادی, امنيت خاطر و اعتماد به نفس کودک را مختل می سازد و ترس از اشتباه را در وی تقويت می کند. اين ترس چنانچه در کودک حالت مرضي پيدا کند, جرأت ابراز هرگونه انديشه جديد و يا انجام کارهايي که در عين خلاق بودن احتمال وجود اشتباه نيز در آن ها وجود دارد را در کودک از بين می برد و به اين ترتيب خلاقيت کودک که لازمه اش داشتن آزادی وامنيت خاطر در محيط خانواده و ريسک پذيري و عدم ترس از اشتباه می باشد,با مانع روبه رو می گردد.

 

7.بيهوده شمردن تخيلات کودک

تخيل کودک اساس خلاقيت اوست و چنان چه تخيلات و رؤياهاي کودک با بی توجهی , تمسخر و يا بيهوده انگاشتن از جانب والدين روبه رو شود, در واقع سرچشمه خلاقيت او خشکانده شده است.

محکوم کردن خيال پردازی کودک و وادار نمودن او به واقع بينی در خانواده نگرش و شيوه ای کاملاً اشتباه استبذر حساس و زودرنج خلاقيت کودک آفتی مهلک محسوب می شود.

 

8.عدم شناسايي علائق درونی کودک

بسياری از کودکان خصوصاً در سن پايين, از علائق و کشش های خود نسبت به موضوعات و پديده های پيرامون اطلاع روشنی نداردند و يا اين که نمی توانند آن را به زبان بياورند. اين موضوع از مواردی بسيار حساس به شمار می روئ که بايد از همان دوران کودکی مورد توجه والدين قرار گيرد.خانواده هايي که نسبت به اين مسئله بی تفاوت هستند و سعی نمی کنند انگيزه ها و موضوعات مورد علاقه کودک خود را شناسايي و کشق کنند , ناخواسته فرصتهای زيادی برای رشد خلاقيت کودک از وی سلب می کنند.

 

9.عدم وجود حس شوخ طبعی در منزل

شوخ طبعی از شاخصهای مهم خلاقيت به شمار می رود و  وجود حس شوخ طبعی در فضای خانواده بسيار حائز اهميت است, زيرا مستقيماً به رشد خلاقيت کودک کمک می کند. اما در خانواده هايي که فضای زندگی آنها خشک, رسمی و جدی است,زمينه ای برای بروز حس شوخ طبعی کودک بوجود نمی ايد و دز نتيجه در چنين محيطي بسياری از کشش های خلاقانه ی کودک پنهان می ماند.

 

10.تحميل نقش بزرگسال به کودک

بسياری از والدين علاقمند هستند که کودک آنها سريعاً رشد کند و کودکی خود را پشت سر بگذارد. آن ها  گاهی برای تسريع اين امر سعی می کنند با کودک خود همانند بزرگسالان رفتار می کنند و به تبع آن از کودک خود ايفای نقش های بزرگتر از محدوده سنی آنها را دارند. تحميل نقش های کاذب بزرگسالی به کودکان, روند رشد اجتماعی آنان را مختل می سازد وسبب پديد آمدن رفتارهای نا به هنجار و تصنعی درآنها می گردد و همين امر باعث از بين رفتن بسياری از استعدادهای خلاق دوران کودکی می گردد.

 

نويسنده:افشين سليمانی

ويراستار : پريسا پور جهان

چاپ اول : تابستان 81

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرزندان خلاق خود را بشناسيم

برای شناخت تواناييهای فرزندانمان بهتر است به تحقيقاتی که درباره فرآيند يادگيری و مهارت های مختلف فکری مطالعه ای داشته باشيم. دانشمندان بسياری در اين خصوص پژوهش هايي داشته اند ازجمله ند هرمان که شکل 4 ربعی مغز و و تمايلات تفکری رانشان می دهد, مغز را مانند دايره اي تجسم کردهه که به 4 ربع تقسيم شده است. ربعها را به ترتيب الفبايي نام گذاری می کنيم ؛ قسمت بالايي ربع (قشرمخ) با A نشان داده شده است و در جهت خلاف حرکت عقربه های ساعت قسمتهاي B,CوD در پي آن قرار مي گيرند و هر کدام ازاين مربعها گروههای بسيار متمايزی از توانايي های تفکری يا روشهای يادگيري و دانستن را دارا هستند.

ربع A: ويژگيهای تفکر تحليلي اين ربع واقعی, تحليلي , کمی, فنی و منطقی و استدلالی و انتقادی است. اين ربع با تحليل داده ها,ارزيابی, ريسک, آمار, بودجه های مالی, محاسبات, همچنين با سخت افزار فنی, حل مسائل تحليلي و تصميم گيری بر اساس منطق و استدلال سر و کار دارد. موضوع ها و حرفه های مورد پسند افرادی که تفکر ربعA را ترجيح می دهند حساب, جبر, حسابان, حسابداری بعلاوه علوم و فن آوری است. وکلا, مهندسان, دانشمندان رايانه, تحليل گران و تکنسين ها, بانکداران و فيزيکدانان تفکر ربع A را ترجيح می دهند و درباره واقعيت ها و تحليل های انتقادی صحبت می کنند. اگر متفکر ربع A نباشيد و مايل باشيد اين تواناييها را در خود توسعه دهيد, بايد رياضيات و دوره های علمی و تمرينات بسياری را انجام دهيد که باعث توسعه مهارت های تفکر A در شما شود.

ربع B:ويژگي های تفکر تحليلي اين ربع سازمان يافته, با توالی, کنترل, برنامه ريز, محافظه کار, ساختار يافته, منظم و با پشتکار است. شکل آن سازمانی است و به اجرا در اوردن راه حل را حمايت می کند , توليد کننده و وظيفه طلب است. موضوع ها و حرفه های مورد پسند افرادی که تفکر ربع B راترجيح می دهند, بسيار ساختارمند و سازمان دهی شده است. طراحان و مديران اجرايي و دفترداران نمايانگر تمايل تفکر Bهستند و آنها مشکل پسند, ايرادگير و سخت کوش می نامند. اگر متفکر ربع B نباشيد و مايل باشيد اين توانايي را در خود توسعه دهيد, دوره ای برای دفترداری, ديسکها, کتابها و عکسهای خود تنظيم کنيد و شجره خانوادگی درست کنيد. همه روزه به موقع در محل کار خود حضور داشته باشيد و برای هر يک از دانش پژوهان خود پرونده تحصيلی تهيه کنيد, بودجه شخصي طراحی کنيد و آن را به مدت دو هفته رعايت کنيد. غذای جديدي را با پی گرفتن دستورالعمل يک دستور غذايي پيچيده بپزيد. بايد بدانيم برای برخورداری از زندگی متوازن تفکر B ضروری است؛ اما اگر اين ربع منحصراً مورد استفاده قرار گيرد, می تواند مانع پرقدرتی در برابر تفکر خلاق باشد.

ربع C:ويژگيهای تفکر تحليلي اين ربع حسی,احساسی, بين فردی(انسان گرا) است. اين ربع با آگاهی از احساسات , هيجانات فيزيکی, ارزشها , موسيقی و ارتباطات, سر وکاردارد وبرای تدريس و تربيت لازم استفرهنگ ربع C انسان گرايانه ؛ هميار و معنوی باشد. اين ربع ارزش طلب و احساسگر است .موضوع ها و حرفه های مورد پسندی که تفکر ربع C دارند برای موضوع های درسی خاص در مدرسه مانند علوم اجتماعی,موسيقی /ع تئاتر, ورزشهای حرفه ای تمايل نشان می دهند و در فعاليت های گروهی شرکت می کنند و معلمان, پرستاران , مددکاران اجتماعی, موسيقيدان ها تمايل بيشتری به تفکر ربع C  دارند, آنها درباره خانواده, کار تيمي , رشد شخصی و ارزشها صحبت می کنند.

رفتار اين متفکران در حال رشد است و به ديگران نزديک و علاقمند به کار موسيقی می شوند و تمايل به در ميان گذاشتن ايده ها با ديگران هستند و احساس همياری دارند, البته نه رقابت.

اگر مايل باشيد اين توانايي را در خود توسعه دهيد, بايد تدريس کنيد. پرستاری و مراقبت از بچه ها نياز به تفکر ربع C دارد . به فعاليتهايي که ارتباط خوب را تقويت می کند و درباره کارهايي که ديگران برايتان انجام داده اند فکر کنيد و روشی برای تشکر از آنها بيابيد. يک شخص مسن را برای نگهداری انتخاب يا به انجمن های خيريه کمک کنيد, روان خود را در نور ديد و کتابهای مذهبي اديان الهی را بخوانيد, سبزی يا ميوه ای که تا بحال نخورده ايد را بچشيد و گياهان دارويي بکاريد و از آن استفاده کنيد, گل بکاريد و دسته گلی را هنرمندانه درست کنيد و کسی که دلتنگ است را شاد کنيد, از گردش در طبيعت لذت ببريد و به صداها و بوی گلها توجه کنيد, در سميناری درباره اينکه چگونه احساسات خود را بهتر منتقل يا بيان کنيد شرکت کنيد, برای خوردن غذا با خانواده وقت بگذاريد ودليلي برای برگزاری جشنی خاص پيدا کنيد.

ربع D:ويژگي های تفکر تحليلي اين ربع ها, اينها کلی نگر, نوآور, بصری, خلاق, تخيلي, مفهومی, انعطاف پذير و شهودی هستند . اين ربع تفکر اکتشافی , تأسيس کننده, مبتکر و آينده نگر است. همچنين بازيگوش, ريسک طلب, و مستقل است.متفکر ربع D ترجيح می دهد به موضوع های درسی مانند هنر(نقاشی, مجسمه سازی) هندسه, طراحی, شعر و معماری توجه کند و گاهی بی نظم , رويايي و غير واقع بين هستند.رفتار ربع D اگر با خود انضباطی, توجه و منطق تعديل شود موفق تر خواهد بود.

اگر متفکر ربع D نباشيد و مايل باشيد توانايي را در خود توسعه دهيد چه کار بايد بکنيد؟

زمان حل هر مسأله ای 2 يا 3 راه متفاوت بيابيد, زيبايي يک طراحی يا ساختمان , يا شي ء را ارج نهيد, با وسايل بازی مختلف , بازی کنيد, به کلاس نقاشی برويد, با گل قالبسازی بازی کنيد, به خود مجال خيالبافی بدهيد, سوال های متفاوت بپرسيد و پاسخهای متفاتوت بسياری بيابيد, يک غذای حرفه ای اختراع کنيد سپس آن را درست کنيد , بدون احساس گناه از اتلاف وقت به مقصد محل نامشخص رانندگی يا قدم بزنيد, بدون نگرانی درباره هزينه 200 عکس بگيريد و بکوشيد از مناظر عجيب عکس بگيريد, يک بادبادک بسازيد و به ان صورتی که برای پرواز کردن ساخته شده پرواز دهيد. اگر از يکی از اين ربعها گريزان هستيد بايد نقشه کاری را برگزينيد که همه روز مجبور به عمل کردن به ان شيوه نباشيد. زيرا ميزان دلسردی و سطح انرژی تلف شده آن بالا خواهد بود. مغز برای يک کل بودن طراحی شده است, ولی با وجود اين مس توانيم و بايد بياموزيم که بی همتايي مغز خويش و ديگران را ارج نهيم. سازمان ها برای موفق شدن و به منظور حل موثر مساله در واکنش در برابر موقعيت های در حال تحول بايد همه 4 ربع مغز را داشته باشند. بهتر است ما نيز از تصوير 4 ربع مغز استفاده کنيم . دو نوع آموزش برای حمايت تمام مغزي مورد نياز وجود دارد,

اول:مهارت های تفکر خلاق  تقويت و توسعه داده شود.

دوم: مهارت ها با آميخته شدن در فرايند حل خلاقانه مساله دنبال شوند .

لازم است بدانيم آمار نشان داده است که خانه داران نيز بسيار خلاق هستند, چرا که نوع کارشان نياز به انعطاف و مهارت های مختلف دارد و يا بايد کارها را بصورت همزمان انجام دهند.برای همين مي گوييم “خلاق” هستند.

خلاقيت با هوش بالا ارتباط مستقيم ندارد, به آن معنی که اگر کسی خلاق باشد حتماً بايد تيز هوش باشد. طی مزاح به تفکر خلاق کمک می کند؛ چرا که ذهن را از مسير معمول و قابل پيش بيني جدا می کند و بايد ياد بگيريم چگونه از اين توانايي ها استفاده کنيم و اين توانايي ها برای تفکر و حل مساله بايد به کارگيری کل مغز در هم آميزد.

اميدواريم فرزندانی خلاق و ساعی را در خانه های خود بيابيم و با تلاش و استعداد آنها را شکوفا کنيم و زحمت خود را ارج نهيم.

 

روزنامه جام جم

فرزندان خلاق خود را بشناسيم

شماره 1978

 

 

 

 

 

 

کودکان 3 تا 6 ساله در راه زندگی خلاق

ايجاد عادتهای خلاق يک شبه امکانپذير نيست.چه بهتر که با بچه ها شروع کنيم. در کودکستان فورسايت سنت لويس, با مديريت خانم مری دون بار, کودکان سه تا شش ساله بی آنکه بدانند, مفاهيم سايکو سيبرنتيک را می آموزند تا در دوران بلوغ از مزاياي آن استفاده کنند. چند صد کودک اين کودکستان, هدف دار بودن و طرز استفاده درست از تصور و قبول اشتباهات و محبت به دوستان و ساير اصول مرتبط با مکانيزم موفقيت,سايکوسيبرنتيک و روانشناسی تصوير ذهنی را ياد ميگيرند.

ياد ميگيرند که هماهنگ باهم زندگی کنند .

مديره کودکستان تعريف می کرد که گروهی از بچه های شش ساله, به هزار زحمت از شن و ماسه حانه ای درست کرده بودند و کودک سه ساله ای, بی آنکه بداند چه می کند, در فرصت صرف ناهار, آن را خراب می کند. آنگاه پسرهای شش ساله در مقام توضيح و توجيه کار پسرک سه ساله می خواستند مدير را متقاعد کنند که او تقصيري نداشته و نمی دانسته که چه می کند.

يکی از آنها گفته بود:«مهم نيست, خانه ديگري مي سازيم, قول می دهم از اولی هم بهتر شود.»

چندی پيش از اين کودکستان ديدن کردم. به شدت تحت تأثير آموزشهايي که بچه ها می ديدند و عاداتی که پيدا می کردند قرار گرفتم.

در جريان يک تمرين, بچه هادست در دست يکديگر,سرگرم بازی بودند. بايد از رومی موانعی می پريدند. ظاهراً يکی از بچه ها نمی توانست همپای ديگران بازی کند.

از او خواستند روی صندلی بنشيند و صحنة ناکامی خود و موفقيت ديگران را در ذهن مجسم کند.

روز بعد شنيدم که کودک مزبور, پرش از روی موانع را به خوبی ديگران ياد گرفته است.

تنها نظم و انضباط اجباری که از سوی مربيان کودکستان وضع می شد,نشستن روی “صندلی فکر”  بود. کودکی که ديگران را آزار می دهد, بايد روی صندلی بنشيند و فکر کند که کيست و چه کرده است.

هنگام بازديد از کودکستان, پسری که کودک ديگري را آزرده بود, روی صندلی نشسته و اشک مي ريخت, در همين حال, کودکی که مورد آزار قرار گرفته بود , دلش بحال او سوخت؛ برايش کتابی آورد تا ورق بزند و ناراحتی اش تمام شود.

دراين مدرسه, کودکان سه تا شش ساله عاداتی را فرا می گرفتند تا دوران کودکی , نوجوانی, بلئغ, ميانسالی و بالاخره بازنشستگی را به خوبی و خوشی پشت سر گذارند. ياد می گرفتند که زندگی در لحظه کنونی را فرا گيرند.

 

عنوان:روانشناسی خلاقيت مالتازماکسول

مترجم: مهدی قراچه داغی

چاپ پنجم:1374

انتشارات جيهون

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازيهای رقابت انگيز برای کودکان خلاق

کوشش برای شناخت کيفيتهايي که بر حسب آن بعضی از کودکان در مقياس بالاتری از فهم و خلاقيت قرار مي گيرند, برای دهه های متمادی اذهان روانشناسان و متخصصان اموزش و پرورش را به خود مشغول کرده است. توجه به اندازه گيري هوش کودکان منجر به تحقيقات موازی با ان برای شناخت خلاقيت در کودکان در چند دهه اول قرن حاتضر شده است. اخيراً روان شناسانی که توجه خود را به کيفيتها و عواملی که نشان دهنده خلاقيت در کودکان است معطوف داشته اند, دريافته اند که خلاقيت و داشتن نمرات بالا در ازمونهای هوشی, همواره قرين هم نيستند (گزل و جکسون 1962): مثلاً تورنس(1979) با انجام آزمونهايي متوجه شد که اگر 20درصد از کودکان در يک آزمون هوشی بالاترين نمرات را آورده باشند,و دوباره به تمامی اين گروه آزمون خلاقيت فکری داده شود,  70درصد از کسانيکه در اين آزمون بالاترين نمرات را می اورند, از ميان 20درصدی که بالاترين نمرات هوش را آورده اند نخواهند بود.

اخيراً در شناسايي ” کودکان استثنايي” کوششهايي به منظور  انتخاب استعدادهای درخشان به عمل آمده است. (تايلر,1968), يکي از جديدترين مدلها در اين زمينه را پيشنهاد می کند مه غالب کودکان حداقل در يکی از شش زمينه زير دارای استعداد هستند:

  • استعداد تحصيلي
  • خلاقيت
  • عقل
  • تواناييهای طراحی
  • پيش بينی و آينده نگری
  • تواناييهای ارتباطی

اين جهت گيري جديد در ارزيابی و شناسايي تواناييهای برتر در کودکان هميشه با کوششهايي مساوی در امر برنامه های درسی که بتوانند در بارور ساختن و پرورش اين تواناييهای بالقوه موثر باشند و همينطور تربيت معلمانی دلسوز و کارآمد که شايستگی آموزش و پرورش کودکان مستعد, خلاق و سرامد را داشته باشند, همراه نبوده است(تايلر,1961).

بسياری از خصوصيات افراد سرآمد را در کودکان خلاق و مستعد نيز می توان ديد, اما علاوه برآن کودکان خلاق مشتاق جستجو برای راه حلهای تازه و غير معمول برایس مسائل خويش هستند و معمولاً در حل مسائل مختلف از خطرکردن های منطقی پرهيز نمی کنند. در کودکان خلاق و مستعد در کاربرد و استفاده از عوامل نو در دنياي خويش, از انجام کارهای مخاطره آميز ابائي ندارند . غالباً اين خصوصيات ويژه نتايج و بازتابهای مطلوب اجتماعی را نه در داخل کلاسهای درس به روش سنتی و حتی از آن هم نامطلوب تر دز زنگ ورزش با معلم شديداً محافظه کار, برای اين کودکتن به ارمغان نخواهد آورد. معمولاً کودکان خلاق به خانواده هايي تعلق دارند که در داخل منزل به آنها آزاديهای لازم داده شده و والدين آنان در گسترش انرژيهای خلاق خود کاملاً آزادانه رفتار می کنند و تفکرات اصيل کودکان خود را با ديدي انتقادی نمی نگرند. و باين جهت غالباً اين کودکان در رفتار داخل مدرسه و خانه که درست نقطه مقابل يکديگر هستند, دچار سردرگمی می شوند.هم کودکان خلاق و هم کودکان سرآمد از نظر ميزان واژه ها و عقايد مختلف,غنی و پربار و همچنين دارای قابليت انطباق خوبی هستند. آنان قادرند که مشکلات را مشخص کنند و ابهامات معمول را تحمل کنند. عادات کاری قوی دارند و از هيچ کوششی در جمع آوری اطلاعات کوتاهی نمی کنند. اطلاعاتی که بعداً بتوانند آنها را مورد آزمايش قرار دهند يا آنها را به صورت تازه ای با يکديگر تلفيق کنند.مسير زندگی آنان ناهموار است. گرايش انان به تک روی غالباً سبب می شود که برچسب “سرکش” به آنان زده شود. پيوند دادان ميان واقعيت های موجود زندگی اجتماعی و محيط آموزشی با دنيای غنی,ممتاز و غالباً پيچيده ذهنی آنان, تنش هايي را در مدرسه و بازی ايجائ می کند(برن سايد1942, تايلر1961).پيشرفت و پرورش تواناييهای کودکان سرامد و خلاق يکباره ممکن نيست. براساس تحقيقات و ارزيابيهای انجام شده در مورد آنان (تورنس 1968) عقب ماندگی در جايي از زندگی انان ميان سالهای نه و ده سالگی وجود دارد. اين امر به اين علت است که فشار ناشي از برابر و مساوی قراردادن اين کودکان با کودکان معمولی و ارائه امکانات آموزشي مساوی با بقيه به گونه ای در مسدود ساختن راه آنان و جلوگيري از انجام بهترين کوششهای ايشان تاثير می گذارد.غالباً فشارهای روحی اجتماعی بر کودکان سرامد و خلاق سبب می شود که آنان به نوعی بر استعدادهای خود سرپوش گذارند ـ ممکن است اين کودکان به جای تمرکز ب رامور تحصيلي, به عنوان رهبران فعال و با انرژی در جامعه خود عمل کنند, يا اينکه بصورت افرادی غيرقابل انعطاف و سرکش معرفی شوند که رفتار آنان هيچ هدف مفيدی را تعقيب نخواهد کرد(خانتا 1982).جوانان و کودکان سرآمد, خلاق و با استعداد, کسانی هستند که وقتی به بلوغ می رسند, بتوانند در جامعه تغيير ايحاد کنند. علاوه بر اين, تيزهوشی, خلاقيت و استعدادهای خاص آنان,شايستگی به کارگيري آنها در فعاليتهای بيشتر, مثل طراحی, تفکر و برنامه ريزي های مدرسهنسبت به ساير کودکان نشان می دهد. غالباً کودکان سرامد از جهت اجتماعی و بدنی از ساير همکلاسان خود قويتر ونيرومندتر هستند (ترمن1926). يافته هاي معتبری از تحقيقات نشان داده است که کودکان تيزهوش در مهارتهای بدنی بالای حد متوسط هستند(دهان 1957, واکر1966, کلازمر1958). در فعاليتهای مدرسه ای کودکان سرآمد و خلاق بيشتر درفعاليتهای رقابت آميز و قهرمانی شرکت می کنند و در تيمهای مدرسه ای غالباً موفقيتای لازم را بدست مي آوردند . به اين جه ت کودکان خجول که در فعاليتهای بدنی هم توانايي لازم را ندارند اما احتمالاً درسهای کلاسی را بخوبی می خوانند, غالباً نمی توانند خود را با نتايج تحقيقات معاصر در مورد کودکان تيزهوش و خلاق وفق دهند.مهمتر از همه تحقيقات نشان داده اند که کودکان خلاق و تيز هوش تحرک و فعاليت را در جريان آموزش بيشتر از ساکت نشستن و گوش دادن ترجيح می دهند(دان و پرايس1980)

 

مولف:بريان ج کرتی        ترجمه:فروغ تن ساز           ويراستار:حسن طلايي

تنوع خلاق ها

در بيشتر نقاط جهان, جوانان و کودکان اکثريت جمعيت را تشکيل می دهند. در واقع,هيچ نسلی هرگز اين چنين پرشمار و اين چنين جوان نبوده است؛ تقريباً يک پنجم جمعيت جهان بين 15 تا 24 سال سن دارد. با آن که تا سال 2000  از تعداد افراد جوان در کشورهای پردرامد کاسته می شود, گروه جوانان در کشورهای روبه رشد افزايش چشمگيري خواهد يافت. دراين کشورها جوانان و کودکان در شروع هزاره سوم ميلادی بيش از پنجاه درصد جمعيت را تشکيل می دهند. اين ارقام گواه ماهيت و عظمت بی سابقه مشکلاتی است که حضور جوانان و کودکان به جامعه های معاصر تحميل می کند.

در تاريخ بشر هيچ نسلی به اندازه نسل حاضر با تحولاتی چنين سريع و گسترده مواجه نبوده است. اين تحولات سريع بر اوضاع زندگی کودکان در همه جا عميقاً تأثير گذاشته است, و اگر بخواهيم که کودکان در جهان فردا مشارکت کامل داشته باشند, بايد اين تحولات را در نظر گيريم. جوامع به چه نحو می توانند شرايط سهيم کردن اقتصادی, مشارکت مدنی و فرهنگی , و رفع نيازهای بهداشتی و آموزشی همگان را تأمين کنند؟ چگونه می توانند به بهترين نحو پاسخگوی آرزوها و خواسته های جوانان باشند؟ و شايد از همه مهمتر, نسل های جديد چگونه می توانند ياد بگيرند که از عهده مشکلات آينده برآيند؟ ما چگونه    مي توانيم دنيايي بسازيم که در آن «دفاع از صلح در نهادها و اذهان زنان و مردان شکل گيرد؟»

اگر به جوانان فرصت ابراز وجود داده شود, پاسخ بسياری از اين معضلات در دست خود آنان است. توانايي آنان بسيار گسترده است . به رغم اختلافات بسيار در نحوه آموزش, هيچ نسلی هرگز به اندازه نسل حاضر, از ماهيت چند فرهنگی جهان آگاه, و از نابرابری ها و ستيزه های موجود مطلع نبوده است. به جای پرورش مصرف کنندگان منفعل,تماشاگران بی اعتنا به سرنوشت خوي. بايد به جوانان کمک کرد که به عوامل فعال و مشارکت کننده در حيات جوامع خويش بدل شووند.

 

به صدای کودکان گوش بسپاريم

اين کار ممکن است امری خطير به نظر برسد, به ويژه اگر بی عدالتی های عظيمی را که جوانان هم چنان به آن مواجه اند, و وضعيت کودکان را که غالباً نخستين قربانيان خشونت در جوامع هستند در نظر بگيريم. به طور مثال برآوردهشده است که تنها در دهة گذشته ,5/1 ميليون کودک در نبردهای مسلحانه جان باخته اند. معضلات ديرپايي سوء استفاده و بهره کشی از کودکان, و به بردگی کشاندن آنان بار ديگر با شدت هرچه تمام تر رخ می نمايد بيش از صد ميليون کودک بی خانمان, در سراسر جهان ار عرصه های خانوادگی و جامعه انسانی کنار گذاشته شده اند, ميليونها کودک را بايد از اوضاع تباه کننده سيگاری که سلامتی, تحصيل و بهزيستی و رفاه شان را به خطر می اندازد نجات دهيم برای مقابله با قربانی شدن کودکان در سراسر جهان نمی توان يک راه حل منحصر به فرد دريافت که در همه جا به کار آيد.

هر اوضاعی راه حل خاصی را می طلبد. با اين حال سه رويکرد اساسی وجود دارد : اموزش دادن, حمايت کردن و گوش سپردن.

آموزش ابتدايي همگانی و اجباری در سراسر جهان بايد بر رشد اقتصادی مقدم باشد. اين نکته نه تنها برای پايه ريزي نيروی کار ماهر بلکه برای ريشه کن سازی کار اجباری اطفال اساسی است. به کار گماشتن کودکان سرنوشت آينده آنها را خرابتر می کند. کار اطفال موجب کاهش نرخ دستمزدها شده , جای بزرگسالان را می گيرد.کودکان تحصيل کرده در سراسر عمر از درآمد بالاتری برخوردارند, سلامتی و امنيتشان بيشتر می شود, و در صورتی که کودکان از عرصة کار حذف شوند, بزرگسالان بيکار شغل پيدا خواهند کرد. کار کودکان نه تنها نتيجه فقر, بلکه خود يکي از علل آن نيز هست. آموزش يک حق اساسی انسان و در عين حال يک اجبار است, اجباری برای والدين و دولت ها. ناتوانی در از بين بردن کار اطفال نتيجه گزينش های فردی و اجتماعی است, نه فقط حاصل فقر يا فشار گروههای ذينفع. کودکان آينده ما را به ما می نمايانند. سرمايه گذاری در مورد آنان به عنوان موجودات انسانی بايد از اولويت های اساسی باشد. آموزش ابتدايي و متوسطه اجباری ـ در صورتی که به نحوی واقعگرايانه اعمال شودـ و جبران درآمدهای ازدست رفته اين کودکان برای خانواده هايشان گام های اوليه مهمی است؛ از بين بردن کار اطفال جا را برای استخدام جوانان باز خواهد کرد. اگر بازار به حال خود رها شود, ممکن است به استثمار بی رحمانه کودکان و ناديده گرفتن جوانان بينجامد.شايد سازنده ترين برخورد شنيدن حرفهای خود کودکان باشد. آنها بهترين وکيل های خود و حتی بهترين وکيل های ديگران هستند. همان گونه که اقبال مسيح(کودک 12ساله پاکستانی, مقتول در 1995) با تجربياتش به عنوان قربانی پِشگی(Peshgi) – وامی که قرارداد آن را خانواده ها با نزولخوران محلی می بندند و از طريق بيگاری کودکان بازپرداخت می شود ـ نشان داده است. والدينش اقبال را هنگامی که چهار سال داشت, به قيمت 12دلار به صاحبان يک کارگاه قاليبافی فروختند تا بدهی خانواده را بازپرداخت کند. هنگامی که در روز يکشنبه عيد پاک در نزديکي خانه مادربزرگش دوچرخه سواری می کرد؛ گلوله يک آدمکش به زندگی کوتاه و حزن انگيزش پايان داد. کار اجباری هشت ميليون کودک پاکستانی را در کارگاههای قاليبافی و آجرپزي در بر می گيرد, آنان در اين مکانها غالباً به زنجير کشيده و تنبيه می شوند. وضعيت در هند نيز چنين است. در صورتی که آموزش اجباری به اجرا درآيد, اين شيوه بهره کشی پايان مي يابد . ولی برای تحقق چنين آموزشی, بايد فقيرترين خانواده ها به نحوی از جبران خسارت برخوردار شوند.

گوش سپردن به صدای کودکان مستلزم آن است که آنان بتوانند حرف خود را به گوش ديگران برسانند. در مؤسسات فرهنگی و در رسانه ها خلاقيت و توانايي کودکان برای کمک به توسعه فرهنگی بايد به وضوح تشخيص داده شود و تقويت شود. دراين راستا, بيان هنری با کودکان يا برای کودکان بايد تشويق شود.

 

چالش دگرگونی فن آوری

خلاقيت و توانايي کودکان برای کمک به توسعه فرهنگی بايد به روشی شناخته و تشويق شود, ذهن های جوان در صورت يافتن فرصت مناسب, بی هيچ دشواری وارد دنيای رايانه شوند, تأثير فن آوری های جديد بر زندگی کودکان و نوجوانان مشهود است و بسياری از اين فن آوری ها, چشم اندازهای تازه ای را       مي گشايند. با اين همه دست بالا گرفتن و آرمانی ساختن نيروی اين فن آوری های جديد برای جوانان, دست کم گرفتن هزينه چنين وسايلی, يا احساساتی شدن در مورد روند سريع تبادل اطلاعات خيلي ساده است, در هر کشوری انقلاب فن آورانه مسائل جديد بهره مندی يا محروميت بخشی از جمعيت را به دنبال دارد که مستقيماً بر آموزش اثر می گذارند.

بايد روی کودکان از سنين پايين از سه يا چهار سالگی کارکنيمع گيرم فقط برای آنکه به آنها بياموزيم که زبانهای مختلفی وجود دارد, تا مفهوم تنوع را جذب و درک کنند. مثلاً بايد به آنها نشان بدهيم که در زبانهای مختلف اسامی مختلفی برای خرگوش وجود دارد, و به گوييم که کسانی که نام ديگري روی خرگوش گذاشته اند لزوماً وحشی نيستند. از آنجا که نشانه شناسی علاوه بر زبان ها, با همة نظام های فرهنگی نيز سروکار دارد, می تواند کمک کند تا به کودکان ياد بدهيم که شيوه های ديگری برای لباس پوشيدن, يا غذا خوردن و خلاصه اشکال متفاوتی از رفتارهای آيينی در جوامع مختلف وجود دارد که هريک در جامعه خودشان خيالی دارد.

 

تنوع  خلاق ما

نويسنده: خاويرپرز دکوئيار

ترجمه: گروه مترجمان

ويراستار:محمدجعفر پوينده

 

 

 

 

خلاقيت و يادگيري در کودکان

 

همه ما اغلب با ديدن کودکاني که رفتار قابل ملاحظه اي دارند، از آنها به عنوان کودکان نابهنجار ياد مي کنيم. برخي از معلمان نيز با ديدن چنين دانش آموزاني، بدون ارزيابي هوش و توان خلاقيت او، برخوردهاي نادرستي از خود نشان مي دهند. البته اين رويه در مورد پدر و مادران چنين فرزنداني هم صادق است. يکي از دوستان مي گويد: چند سال پيش در گفت و گو با يکي از پدران مراجعه کننده به کانون اصلاح و تربيت، متوجه شدم که پدري، فرزندش را به خاطر شيطنت، شوخ طبعي، رفتار گاه احمقانه و در نهايت زبل بازي بر زمين کوفته بود، به عبارت ديگر او با اين عمل خود، فرزند خلاق خود را ناخواسته به فرزند بزهکار مبدل کرده بود؛ چون فرزندش پس از اين رفتارهاي نابهنجار پدر، دچار دگرگوني اساسي شده بود: از آن فرزند خلاق با فکر مثبت ديگر اثري نبود. آيا او بايد اين بار خلاقيت اش را در رفتارهاي بزهکارانه دنبال مي کرد؟

به راستي شما پدران و مادران و اولياي مدرسه ها، چقدر با مقوله خلاقيت و ارتباط آن با يادگيري کودکان آشنايي داريد؟ مطلبي را که خانم «نگين برات دستجردي» در اين مورد گردآوري کرده است، در ذيل مي خوانيد.

اگرچه تمدن و فرهنگ بشري نتيجه تلاش همه آدميان در تمام دوران هاست، اما غنا و عظمت آن را مديون گروه کوچکي از انسان ها هستيم که کاشف، مخترع، هنرمند يا متفکر ناميده مي شوند. از کشف آتش تا اختراع راديو و سفينه هاي فضايي، از نقاشي هاي ديواري در غارها تا آثار هنرمنداني نظير کمال الملک  و  پيکاسو  و از اولين آثار مکتوب نانوشته ها ، سروده هاي  فردوسي  و شکسپير ، همه محصول کار و انديشه جمع کوچکي از بشريت است. تمدن بشر مرهون انديشه خلاق آدمي بوده و دوام آن نيز بدون بهره گيري از خلاقيت که عالي ترين عملکرد ذهن انسان محسوب مي شود، غير ممکن خواهد بود. عصاره خلاقيت غيرقابل پيشگويي بودن است.

 

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=14381

استفاده از خلاقیت کودکان مهمترین راهکار حفظ محیط زیست است
مدیرعامل سازمان بازیافت و تبدیل مواد شهرداری تهران به اجرای طرح ” پلیس محیط زیست شهری ویژه کودکان ونوجوانان ” اشاره و گفت: استفاده از ذهن خلاق و مشتاق کودکان و نوجوانان ، مهمترین راهکار حفاظت و نگهداری از محیط زیست است.
به گزارش خبرگزاری مهر ، دکتر ابوالفضل ابراهیمی افزود: پلیس محیط زیست شهری به منظور جلب مشارکت کودکان و نوجوانان در دو مقطع دبستانی و راهنمایی با رویکرد آموزشی برای انتقال پیام زیست محیطی در مدارس ، خانواده و اجتماعی تشکیل شده است.

وی اظهارداشت: در اجرای این طرح تلاش شده همان گونه که پلیس ، نگهدارنده و حافظ امنیت  جامعه است، با استفاده از نقش مهم و تاثیرگذار فرزندان در خانواده و اجتماع ، بتوانیم از وجود آنان برای نگهداری محیط زیست استفاده کنیم.

مدیرعامل سازمان بازیافت و تبدیل مواد شهرداری تهران با اشاره به اینکه در اجرای این طرح آموزشهای لازم به کودکان و نوجوانان داده می شود ، گفت: به مرور زمان باید این آموزشها به نگرش و نگرش به رفتارهای شهروندی تبدیل شود.

ابراهیمی تصریح کرد: پلیس محیط زیست کودکان و نوجوانان دارای چند یگان ویژه از جمله بازیافت ، فضای سبز، آلودگی هوا و انرژی بوده و در سالهای بعد اجرای این طرح با اضافه شدن موضوعات دیگری چون ترافیک ، آسیبهای اجتماعی و … ادامه خواهد یافت.

وی خاطرنشان کرد: پلیس محیط زیست شهری از این پس یارجدید سامانه 137 شهرداری تهران خواهد بود.

ابراهیمی اظهار امیدواری کرد : که تا 17 مهر ماه سالجاری یعنی روز جهانی کودک ،22 هزار دانش آموز به طرح پلیس محیط زیست شهری بپیوندند.

طرح پلیس محیط زیست شهری ویژه کودکان و نوجوانان با حضور شهردار و اعضای شورای شهر شهر تهران ، 30 اردیبهشت ماه از ساعت 15 تا 17 در بوستان گفتگو برگزار می شود.

http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=328075

بنام خدای مهربان که گلهای باغ بهشت را آفرید…

درباره ی کار با کودکان، به خصوص آموزش نقاشی به کودکان و این که برای آموزش نقاشی به آنان چگونه باید برخورد کرد و چه نوع رفتاری داشت نظرهای گوناگونی مطرح می باشد:

نقاشی یکی از راههای تقویت خلاقیت و توانمندیهای کودکان است.

ترسیم بدون خلاقیت، ترسیمی بی روح و خشک است، و خلاقیت بدون ترسیم، بی معنا.

میل نقاشی کشیدن همان قدر که فطری است،اکتسابی هم می باشد. بنابراین در ابتدا مهم نیست که کودک چه و چگونه می کشد، بلکه مهم این است که چگونه با او همراهی کنیم. و همه ی گفتگوها و نظرها در این باره، سعی در ساختن پل ارتباطی بین افکار ما( والدین، مربیان،مدرسه، جامعه و…) با کودکان است.

کودکان از همان سنین خردسالی، یادگیری را به طور مستقیم شروع می کنند و به تدریج که بزرگتر می شوند با محیط اطراف خود آشنا می شوند و توسط آثار تجسمیشان میان دنیای درون و بیرون ارتباط برقرار می کنند که برای بزرگترها زبان گویایی ندارد و غالباً بزرگترها درک درستی از آن پیدا نمی کنند.

نقاشی کودک از زمانی که بتواند قلم یا هر شیء اثر گذار را به دست بگیرد ، شروع می شود و او مقید به هیچ قانون و قراردادی نیست اما برای هر خطی که می گذارد تعریفی دارد که هیچ اتباطی به لحاظ شکل، و یا رنگ با واقعیت ندارد. در این دوران ( ۵/۲ تا ۴ سالگی) نباید تخیل و خلاقیت کودک را بر هم زد، باید گذاشت او با خیال راحت به کارش بپردازد.

باید توجه داشت که دید کودکان با ما متفاوت است، و آموزش الگوهای از پیش تعیین شده مانع رشد خلاقیت کودکان می شود.

متأسفانه اولیای کودکان در این سنین ( ۵/۲ تا ۴ سالگی) اصرار دارند که آنها را به کلاس نقاشی بفرستند تا آموزش ببینند. باید خدمت این گروه از اولیای گرامی عرض کنم که این کودکان به هیچ وجه آمادگی حضور در کلاس را ندارند زیرا آن ها هنوز وابستگی شدید به خانواده، مخصوصاً مادر دارند و نمی توانند از او دور شوند.

بهتر است این کودکان در منزل یا مهد کودک، به نقاشی های مورد علاقه ی خود بپردازند و فقط به این کار ، تشویق شوند و اولیا و مربیان دنیای خیالی آن ها را ویران نکنند چرا که خیال مهمترین گام در جهت پرورش خلاقیت آن  هاست،واقعیات به تدریج کشف خواهد شد پس عجله برای رسیدن به این مرحله نداشته باشید.

گاهی از روی ناآگاهی و یا بی توجهی، اظهار نظرهای نادرستی در مورد نقاشی کودکان می شود و یا در مقام مقایسه قرار می گیرند که لطمه ی بزرگی به آنان می زند و مهمترین موارد که تخیل، خلاقیت، اعتماد به نفس کودکان است را تضعیف می کند و آنها برای خوشایند و جلب نظر دیگران نقاشی می کنند نه به خاطر آنچه که دوست دارند. بنابراین نقش پدر و مادر و مربی در پرورش خلاقیت بسیار مهم است. باید به آنچه کودکان می کشند دل داد و توجه، تشویق و هدایت مناسب نمود.

کودکان تمایل به خود اظهاری ( بیان شخصی ) دارند و این حس را در نقاشی هایشان می توان دید و بیتر مایلند خود را در قالب بزرگترها بیان کنند.

کودکان علایق، نیازها و کمبودهای عاطفی خود را در نقاشی به خوبی نشان می دهند. اگر می خواهیم کودکان، نوجوانی و جوانی سازنده ای داشته باشند، باید دوران کودکی را تقویت و روی آن سرمایه گذاری کنیم.

روش آموزش نقاشی به کودکان در سنین مختلف تفاوت هایی دارد. پایان ۴سالگی بهترین سن برای شروع آموزش نقاشی است، چرا که آن ها از راه نقاشی به کشف محیط اطراف خود می پردازند و هرچه بزرگتر می شوند، تفاوت ها را بیشتر درک میکنند.

کودکان با توجه به اختلاف فرهنگی و رفتاری خانواده های خود و هم چنین به تناسب توانایی های شخصی، استعداد، ارتباط اجتماعی، قوه ی  تخیل و توانایی های جسمانی  با هم تفاوت دارند.

بنابراین برقراری ارتباط با آنها کمی مشکل است و انعطاف پذیری خاص لازم دارد.

استفاده از زبان و رفتار ساده ی کودکانه، اخلاق خوش،مهربانی ونشاط هنر آموز می تواند ارتباط صمیمانه با کودکان را میسر سازد. ضمناً هنر آموزی که با کودکان کار می کند باید با خلقیات کودکان و روانشناسی کودک آشنا باشد تا بتواند اعتماد هنرجویان خردسال خود را جلب نماید تا آنان بتوانند با اطمینان خاطر و آرامش بیشتری در کلاس فعالیت کنند.

بازی با کودکان (بازی با خط، اشکال هندسی، رنگ و…) را نباید در کلاس نقاشی فراموش کرد زیرا کودکان عاشق بازی هستند و این امر به شادابی و خلاقیت آنها کمک بسیاری میکند.

 

http://www.naghashikodakan.blogfa.com/

 

ويژگی  های  افراد خلاق

1- در کار انديشيدن  تا جايی که ممکن است  از قالب و چهارچوب می گريزند.

2-به وضع موجود  رضايت  نمی دهند  و طالب تغيير هستند .

3-درمواجه  با مشکلات  از خود  صبر و مداومت  بيشتری نشان می  دهند  و به دنبال  راه حل  مشکل می گردند.

4-از شخصيتی پويا و استقلال طلب برخوردارند.

5-در برخورد با  پديده ها کنجکاو  هستند.

6-فرد خلاق جهت دستيابی به ناشناخته های  خود تلاش مضاعفی از خود نشان می دهند.

7-قدرت ريسک و خطر پذيری بالايی دارند.

8- عقايد خود را  هر چند  مخالف ديگران باشد مطرح می کند.

9-از  شکست مايوس نمی  شوند.

10-معمولا درونگرا  هستند.

رشد  خلاقيت در بچه ها

برای پرورش  خلاقيت در کودکان  می بايد  به تمام  ابعاد وجودی  آنان  اعم از بعد عاطفی ، اجتماعی ، شناختی  ، آموزشی و….توجه  شود.پرورش  خلاقيت  با عوامل  محيطی مثل خانواده  و اجتماع رابطه  تنگاتنگی دارد. از جمله  عواملی  که در پرورش  خلاقيت  دخالت  دارند  می  توان  موارد  زير  را نام  برد.

1-فراهم آوردن  محيط غنی  از فرهنگ

2- برقراری  جو  عاطفی  مناسب  بين  افراد خانواده

3-ضمن  توجه  به تخيلات  بچه ها ، آن ها را به سوی  واقعيت سوق دادن .

4-توجه به پرورش  حواس  پنج گانه بچه ها .

5-فراهم آوردن  محيطی که امکان  اشتباه کردن ، تجربه کردن  و ريسک کردن را به بچه ها بدهد.

6-بردن بچه ها به دامن طبيعت ، نمايشگاه های  هنری ، موزه ها ، کارخانه ها و….

7-استفاده از  اسباب بازی  های فکری  و ساختنی  که بچه ها  بتوانند  ايده های  مختلف را روی  آن پياده کنند مانند : استفاده  از انواع پازل ها ، مدل  سازی ف جدول ها و…..

8-انجام کاردستی  ،  استفاده  بهينه  از وسايل دور ريختنی  ، تهيه کلاژ و……

9-تشويق  بچه ها به داشتن  انديشه های  بکر و تازه .

10- توجه  به سوالات  عجيب و غير معمول  بچه ها .

11- توجه  و احترام  به عقايد و پيشنهادهای  بچه ها.

12- عدم مقايسه  بچه ها با هم.

13-قصه گفتن ، اجرای  نمايش ، شرکت بچه ها  در گروه های  شعر و موسيقی

14-حذف تنبيهات  بدنی .

15-تشويق بچه ها به دستکاری  اشياء و عقايد.

http://www.fekreno.org/Arfek143.htm

 

خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. بعنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین, به سرعت از بین می رود. یک بازیکن خوب، دائماً تمرین می کند. بدون تمرین ، توانایی نوشتن ، موسیقی ، آواز ، رقص ، نقاشی و بسیاری دیگر … ممکن است متوقف شود.

خلاقیت بعنوان یک مهارت:

گرچه همه کودکان بالقوه خلاق هستند اما این توانایی بدون تمرین خاموش می شود.

خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. بعنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین, به سرعت از بین می رود. یک بازیکن خوب، دائماً تمرین می کند. بدون تمرین ، توانایی نوشتن ، موسیقی ، آواز ، رقص ، نقاشی و بسیاری دیگر … ممکن است متوقف شود.

خلاقیت به عنوان یکسری ویژگی های شخصیتی: برخی از محققان ویژگی هایی را برای افراد خلاق مطرح می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: جسارت ، کنجکاوی ، انعطاف پذیری، استقلاب، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی گرایش به تجربه کردن و…. .

خلاقیت به عنوان یکسری شرایط محیطی:

منظور از شرایط محیطی، افراد، مکان ها، اشیا، و تجربیات است. کودکان از هیچ قادر به خلق چیزی نیستند. آنها برای ترسیم کردن یا خلق چیزی نیاز به تجربه دارند. بعنوان نمونه، کودکی که فرودگاه یا مرز هوایی را ندیده است به سختی می تواند در بازی ها یا فعالیت دیگرش، فعالیت خلاقانه ای داشته باشد. به همین ترتیب، در بیان خلاقیت، هرچه زمینه تجربیات فرد یا مکان ها، اشیا و سایر افراد بیشتر باشد، عملکرد وی در فعالیت های خلاقانه بیشتر است.

محیط خانه یکی از عوامل مهم در پرورش خلاقیت محسوب می گردد. اگر در محیط خانه دیدگاه خوش بینانه ای نسبت به این موضوع وجود داشته باشد. کودکان بیشتر استعداد های خود را بروز می دهند. تحقیقات نشان داده است که اگر:

– والدین به کودکانشان احترام بگذارند،

– نسبت به توانایی فرزندشان اعتماد داشته باشند،

– به کودکان شان اجازه کشف کردن و تصمیم گیری بدهند،

– ارزش های خانواده همیشه بر مبنای صداقت، شایستگی، منطق و موفقیت باشد، به پرورش و رشد خلاق کودکان خود کمک کرده اند.

موانع خلاقیت:

همانطور که محرک های محیطی و عوامل خانوادگی می توانند خلاقیت را افزایش دهد، شرایط منفی هم می تواند آن را محدود کند. ٤ نوع شرایط محیطی که مانع توانایی خلاقیت می شوند عبارتند از:

 

والدین:

والدین اغلب انتظارات خاصی از کودکان شان دارند، متأسفانه کودکان خلاق ممکن است با این انتظارات هماهنگ نیاشند. کودکان خلاق اغلب اقتدار. محدودیت ها ، منطق و انتظارات والدین را زیر سؤال می برند. این کودکان بصورت متفاوتی عمل و رفتار می کنند. والدین ممکن است این رفتارهای خلاق را نوعی بی ادبی قلمداد کنند یا رفتارهای کودک شان را خیلی عجیب و غریب ، نابالغ، غیر عادی یا شیطانی بداند. بنابراین لازم است والدین اطلاعات کافی و لازم درخصوص ماهیت خلاقیت و فرایند آن داشته باشند.

مدرسه :

معلم ممکن است ارزش کودک خلاق را درک نکند. اغلب کودک خلاق باید در موقعیت مدرسه بر اساس همنوایی کامل عمل کند . کودک یاد میگیرد شب سیاه است و اگر در نقاشی اش از رنگ دیگری غیر از آن استفاده کند مورد تمسخر قرار می گیرد.

اخیراً تأکید بسیاری در این خصوص وجود دارد که در مدارس فرصت بسیار کم و نا محدودی برای فعالیت های خلاق کودکان در نظر گرفته می شود. همچنین برخی از کودکان در کلاس های درسی غیر خلاق زندان می شوند و به آنها گفته می شود« بنشین سرجایت». به همین دلیل یکی از ضروریات نظام آموزشی، توجه به استعداد های خلاق کودکان و پرورش معلمان در خصوص فراهم آوردن فضای مناسب برای پرورش آن استعدادهاست.

نقش های جنسی:

در هر جامعه ای نقش های جنسی خاصی وجود دارد، در اغلب مواقع این نقش ها علاوه بر محاسنش محدودیت هایی برای کودکان فراهم می کند. وقتی ما انتظار داریم کودک پسرمان فعال، مستقل و قوی باشد و برعکس دخترمان منفعل، وابسته و از خود گذشته و فداکار باشد با این شیوه به کودکان مان آسیب می رسانیم اگر نقش های جنسی به این صورت برای کودک دیکته شود، پسرها از رسیدن به فعالیت های آرام خودداری می کنند و دخترها از دستیابی به فعالیت ها و تجربیات فعال و زنده دوری می کنند. در حالی که هر دو نوع تجربه برای فرایندخلاقیت ضروری است.
جامعه، سنت و فرهنگ:
مفاهیم متفاوتی هستند اما هر یک، رفتارها، ارزش ها و نگرش های خاصی را دیکته می کنند، اینها به شکل انتظارات منتقل می شوند. متأسفانه ممکن است کودکان خلاق با یک دستور کار متفاوت عمل کنند. مشکل زمانی بروز می کند که بزرگسال همه پاسخ ها را دارد و از کودک انتظار دارد که در قالب چارچوب ها رفتار کند. مثلاً اغلب گفته می شود : « این شیوه ای است که خانواده من اینطور عمل می کند». بدیهی است که احترام به انتظارات جامعه، سنت ها و فرهنگ از اهمیت بسیاری برخوردار است به شرط آنکه قید و بندهای دست و پا گیر برای افراد بوجود نیاورد.

چگونه خلاقیت کودکان را افزایش دهیم:

١- محیطی مناسب برای انجام کارهای خلاق آنها فراهم نمایید.

٢- امکانات و وسایلی در اختیار آنها قرار دهید تا به کمک آنها خلاقیت ها ی خود را ابراز نمایند.( به عنوان مثال وسایل موسیقی، نقاشی و طراحی و(

٣- کارهای خلاق کودکان را تشویق کنید و آنها را در معرض نمایش قرار داده و از ارزیابی بیش از حد آنان خودداری کنید.
٤- به عنوان بزرگسال، خود به انجام کارهای خلاق بپردازد و اجازه دهید کودکان شما شاهد کارهای خلاق تان باشند.
٥- به شیو ه های آموزشی در خانواده خود توجه داشته باشید.

٦- برای کارهای خلاق دیگران ارزش قائل شوید.

٧- از تأکید بر تصورات قالبی در خصوص جنسیت کودکان شدیداً خودداری نمایید. ( به عنوان مثال دختر ماشین بازی نمی کند، پسر عروسک بازی نمی کند یا پسر گریه نمی کند(

٨- امکان شرکت در فعالیت ها و کلاسهای ویژه را برای آنان فراهم نمایید.

٩- اگر مشکلات یا گرفتاریهای در خانواده وجود دارد از آن مشکلات به شیوه مثبتی استفاده کنید و با تشویق به کودک خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهید.
١٠- توجه داشته باشیید که استعداد فقط سهم کوچکی از خلاقیت است و تمرین و نظم بخشیدن به آن از اهمیت بیشتری بر خوردار است.
١- اجازه بدهید کودک خودش باشد حتی اگر رفتارهای عجیب از او سر بزند و سعی کنید در حضور جمع کودک خود را خلاق معرفی نکنید؛ در غیر این صورت اطرافیان انتظارات بیش از حدی از کودک شما خواهند داشت.
١٢- با کودک خود شوخ طبع و مهربان باشید.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب صحیفه. لایسنس فعال نشده است، برای فعال کردن لایسنس به صفحه تنظیمات پوسته بروید.