روش جلوگيري از اسراف و كاهش ضايعات


 

 

روش جلوگيري از اسراف و كاهش ضايعات

 

محمد زارعي امين

مشهد مقدس، بنياد پژوهشهاي اسلامي، گروه كلام و فلسفه

 

                    چكيده

اسراف عبارتست از خرج كردن مال بسيار در غرض كوچك، يا تجاوز از حدّ كه در آيات و رواياتي فروان از اين كار نهي شده است.

 

راههاي پيشگيري از اتلاف و اسراف

  • تعيين حدود مالكيت و مشتركات كه در اسلام اطلاق مي شود به آبها، زمين و متعلقاتش از قبيل معادن، جنگلها و مراتع، انفال و غيره …
  • تعيين شيوه هاي بهره برداري
  • سهم صاحبان توليد
  • اولويت منافع جامعه بر فرد
  • حرمت اتلاف و ضمانت جبران
  • عدم اكل مال به باطل
  • نظارت دقيق حاكم اسلامي
  • اطلاعات و آمار دقيق از نيازهاي اجتماعي و مقدار توليد.

مقدمه

موضوع اتلاف و اسراف موضوع مهمي است كه با پيدايش انسان همواره در زندگي فردي و اجتماعي مطرح بوده است و اين خود نشانگر اهميت موضوع و ارتباط با حيات انسانيت و عدالت اجتماعي است و بسياري از اختلالات در زندگي انسان از قبيل فقر تبعيض و جنگ ها با اين موضوع مرتبط است و در تمام امور مادي و معنوي انسان مصداق دارد و در نظر همه عقلاء اتلاف و اسراف منابع، چيزي زشت شمرده شده و مبارزه همگاني با اين بيماري صورت گرفته است ولي ميزان موفقيت اين مبارزه بستگي دارد به نوع بينش و شناخت انسان از جهان و نوع جهان بيني انسان، به هر ميزاني كه جهان بيني دقيقتر باشد و ارتباط انسان و جهان را بهتر توضيح دهد انسان در مبارزه با اين موضوع موفقيت بهتري بدست خواهد آورد.

بايد اعتراف كرد جهان بيني كه اسلام براي انسان عرضه داشته است بهترين شناخت است كه موافق فطرت انسان نه اينكه از برون بر او تحميل شده باشد بلكه كتاب تشريع را بر كتاب تكوين تطبيق داده است و در اين مقاله سعي شده است كه موضوع اسراف و اتلاف منابع به عنوان كلي و راههاي پيشگيري آن به نحو اختصار بيان شود.

 

اسراف و معاني لغوي آن

اسراف در كلام لغويين شامل معاني فراوانی است كه ملا احمد نراقي در كتاب ارزنده خويش عوائد الايام ص 634 آورده است كه از آن جمله است: اغفال، جهل، ناداني، خطا، تبذير، ضدالقصد و ….

ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشري متوفاي 538 در اساس البلاغه ص 209 اسراف را از حد تجاوز كردن، افراط و زياده روي دانسته است.

علي اكبر دهخدا نيز در كتاب با ارزش لغتنامه خويش معاني مختلفي را آورده است. اسراف عبارت از خرج كردن مال بسيار زياد است در غرض كوچك. يا به معناي تجاوز كردن از حدّ‌ معمول و يا خرج كردن چيزي در محل خود زياده از حدّ لازم و تبذير خرج كردن چيزي است در غيرمحل.

لغتنامه دهخدا 4: 2283

 

و مضمون اين معاني در صحاح جوهري، در قاموس فيروزآبادي و در مجمع البحرين طريحي آمده است.

الصحاح 4: 1373،‌ القاموس المحيط 3/156، مجمع البحرين 69:5

 

اسراف در قرآن

در اسلام حرمت اسراف از ضروريات بشمار مي آيد و كتاب و سنت بر حرمت آن تأكيد دارد و اجماع قطعي در بين علماء و فقها بر آن وجود دارد. قرآن كريم در آيات فراواني از اسراف نهي كرده است:

  • سورة‌ اعراف 7: 31 «كلو واشربوا و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين»

استفاده از نعمتهاي الهي در حد لازم نيكو، ولي زياده روي حرام و انسانهايي كه از حدّ تجاوز مي كنند خداوند آنها را دوست ندارد.

  • سورة بني اسرائيل 27 – 26 مي فرمايد: «ولا تبذر تبذيراً انّ المبذّرين كانوا إخوان الشاطين»

آنان كه ثروت و منابع اقتصادي را در غيرمحل صرف مي كنند برادران شيطانند.

  • سورة شعراء مي فرمايد: «و لا تطيعوا امرالمسرفين»

پيروي از مسرفين را نهي كرده است و به فرمايش علامه طباطبائي در الميزان ج 8: 82 افراط و تفريط اجتماع انسان را تهديد مي كند و موجب فساد در زمين مي گردد.

 

اسراف و اتلاف در روايات

اميرالمؤمنين (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: «أن اعطاء المال في غير حقّه تبذير و اسراف» (الدّليل علي نهج البلاغه 886)

خرج كردن مال در غير جائيكه بايد خرج شود تبذير و اسراف است.

امام صادق (ع) مي فرمايد: «إن السرف يورث الفقر و إن القصد يورث الغني»

كافي 4: 53. وسايل 15. 258

اسراف را علت فقر و ميانه روي را سبب غني و آباد شدن كشور دانسته است.

در روايات ديگر از امام صادق (ع): «إن مع الاسراف قلّه البركه»: اسراف بركت را از بين مي برد.

و در روايت ديگر اسراف كننده از كساني شمرده شده كه دعاي او مستجاب نمي شود و خداوند به او خطاب مي كند: «اَلم اَمرك بالاقتصاد»                                           كافي 4: 56، الوسائل: 261: 15

 

اسلام و منابع ملي

مالكيت منابع طبيعي: حق مالكيت بر زمين در صدر اسلام بر مبناي عقيده و تلاش در راه تحقق آن بدست آمده و حقوق و مالكيت مسلمانها و غير مسلمانهايي كه سر جنگ با مسلمين نداشتند محترم شمرده مي شود و توزيع اوليه، ثروت به نفع عموم مي باشد. اسلام تمام آبهاي سطحي و زيرزميني را جزء مشتركات قرار داده و معادن و جنگلها و مراتع و درياها از انفال و مشتركات محسوب مي شوند.

 

اولويت منافع جامعه بر فرد

علاوه بر حقوق ياد شده پيامبر بزرگوار اسلام، ضوابطي را اعلام داشت كه مصلحت جامعه را هنگام تعارض با منافع افراد تضمين مي نمود كه برخي از آن مقررات به شرح زير است:

  • جلوگیری از اتلاف: در اسلام حقي كه از راههاي مشروع به دست آمده محترم است و هيچ كس حق تلف كردن آن را ندارد و چنانچه كسي زياني را وارد سازد ضامن است و در فقه به قاعده اتلاف و عدم تسبيب مشهورند.
  • جلوگيري از اسراف كه شرح آن بيان شد.
  • عدم اكل مال به باطل: حق تملك بايد با رعايت ارزشها و موازيني كه در احكام اسلامي بيان شده باشد و فعاليتهاي اقتصادي كه در اين جهت انجام مي گيرد در قرآن عمل صالح خوانده مي شود و در مقابل درآمدهاي نامشروع مانند ربا، غصب و انجام معاملات حرام اكل مال به باطل ناميده مي شود.
  • نهي از اختلال نظم و نظارت دقيق: حاكم مي تواند از هر فعاليت اقتصادي، يا سياسي كه موجب هرج و مرج يا عسر و هرج شود جلوگيري نمايد؛ براي مثال بهره برداري از مشتركات كه حق همگان است كه مصرف بي رويه آن منابع آبي يا انرژي موجب اختلال در نظام شود ولو در دراز مدت حاكم مي تواند آزادي را محدود كند.
  • ابزار قانوني

در اسلام مقررات متعددي كه موجبات رشد توليد و جلوگيري از اتلاف نمايد وضع شده است:

  • هر گاه شخصي زميني را بلااستفاده بگذارد تا حدي كه آثار ويراني به او راه يابد مالكيت او را لغو مي‌كند زيرا زمين همواره عامل مؤثري در زندگي انسان بوده و بايد در تأمين رفاه عمومي انسانها به كار گرفته شود.
  • اسلام اجازه نمي‌دهد احياءكنندگان منابع طبيعي آنها را بدون استفاده بگذارند.
  • اسلام اجازه نمي‌دهد دولت بيشتر از قدرت فردي منابع طبيعي يا شغلهاي متعدد در اختيار يك فرد قرار دهد زيرا در اين صورت بازدهي آن كم خواهد شد و متأسفانه يكي از عوامل اتلاف، شغلهاي متعدد و كارهاي بزرگ را به افراد كوچك و نالايق سپردن است كه به قول يكي از دانشمندان اگر در يك روز يكصد دانشمند بميرند ضررش كمتر است از واگذار كردن مسئوليتهاي بزرگ به افراد كوچك.
  • درآمدهاي بدون كار و واسطه گري را اسلام منع كرده است. بديهي است كه با از بين رفتن واسطه‌ها سطح توليد افزايش مي‌يابد، زيرا واسطه‌ها بدون آن كه خدمتي انجام دهند به دستگاه توليد تحميل مي‌شوند.
  • بهره و نزول سرمايه را تحريم نموده و سرمايه‌هاي نقدي را به سمت فعاليتهاي صنعتي و بازرگاني و توليدي سوق داده است.
  • اسلام با ذخيره نمودن نقدينه، ركود و خروج آن را از جريان توليد مخالفت كرده است و طلا و نقره ذخيره شده را مالياتي به نام ذكات قرار داده است. ماليت مذبور تا وقتي كه قيمت  مال به بيست دينار كاهش نيافته اخذ مي‌شود، در حقيقت اين نوعي مصادره تدريجي سرمايه ذخيره شده است.
  • ممنوعيت تمركز ثروت، طبق نص قرآن كريم «كي لايكون دوله بين الاغنياء منكم» (صوره   حشر 7) تمركز ثروت تهديدي است براي نظام توليدي كشور.

توليد و ايجاد اشتغال

امروز بسياري از زيانها و ضررهائي كه عايد كشور مي‌گردد از ناحيه افراد بيكار يا شغلهاي كاذب است چقدر از نيروهاي انساني كه عمرشان صرف توزيع مواد مخدر يا كالاهاي قاچاق يا نشستن پاي فيلمها و دچار لغزشهاي اجتماعي و يا بر اثر فقر دچار سرقت يا گناهان ديگر، و چقدر از نيروها كه با ماشينهاي فرسوده براي لقمه ناني گرفتار،‌ و با ايجاد ترافيك و تخلفات و مصرف بنزين خسارات فراواني وارد مي‌سازند و چقدر از نيروهاي انتظامي و قضايي عمرشان صرف در مبارزه با افرا و مجرم مي گردد آيا اين اتلاف منابع مالي و انساني نيست؟ آيا بهتر نيست به جاي اين كه اين همه سرمايه‌هاي ملي صرف زندانها، سلاح، نيروي انتظامي و غيره مي‌شود در راه توليد و اشتغال صحيح در بخش صنعت، معدن، كشاورزي و ديگر كارهاي مفيد برداشته شود و دولت اين پولها را در مبارزه با فقر فرهنگي و تأمين عدالت اجتماعي به مصرف برساند و چه چيزي مي‌تواند جاي فرهنگ و عدالت اجتماعي و كار را پر كند و آيا به سيره پيامبر اسلام نظر نمي‌كنيد كه ظرف چند سال با اجراي قوانين حياتبخش اسلام توانست ملتي سربلند و باعزت و پيروز در همه زمينه‌ها بسازد.

 

اطلاعات و آمار دقيق

اطلاعات و آمار دقيق از منابع و از مقدار نياز جامعه به آن مي‌تواند نقش مهمي در جلوگيري از اسراف و اتلاف منابع داشته باشد، اسلام، سازمان توليد اجتماعي را موظف به توليد كالائي كرده كه مورد نياز عمومي جامعه است و ميزان آن را تا حد اشباع نيازمنديهاي حياتي تعيين كرده است، اسلام اسراف را در سطح توليد نيز ممنوع اعلام كرده است هم از نظر مصرف كننده و هم از نظر توليد كننده نبايد مازاد بر احتياج و قدرت بازرگاني جامعه توليد شود زيرا توليد مازاد بر احتياج عمومي اسراف و اتلاف و از بين بردن غير منطقي سرمايه‌ها است.

 

 

 

منابع

  • قرآن كريم
  • نهج البلاغه
  • الكافي: ابوجعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق الكليني الرازي المتوفاي 329.
  • الصحاح للجوهري: اسماعيل بن حماد الجوهري المتوفاي 393.
  • اساس البلاغه: ابوالقاسم محمد بن عمر زمخشري متوفاي 538.
  • قاموس المحيط: شيخ مجد الدين محمد بن يعقوب الفيروز آبادي متوفاي 816.
  • مجمع البحرين: الطريحي فخر الدين بن محمد بن علي بن احمد بن طريحي المتوفاي 1085
  • وسائل اشيعه: محمد بن الحسن الحر العاملي 1104
  • لغتنامه دهخدا – علي اكبر

10- اقتصاد ما: سيد محمد باقر صدر متوفاي 1979

11- اقتصاد در صدر اسلام: سيد كاظم صدر

12- الميزان: العلامه السيد محمد حسين طباطبائي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

قالب صحیفه. لایسنس فعال نشده است، برای فعال کردن لایسنس به صفحه تنظیمات پوسته بروید.