بایگانی/آرشیو برچسب ها : رمان

کتاب خدمتکار و پروفسور

مدت زیادی میشه که کتاب جدیدی نخوندئم و اصلا حوصله خوندن یک برگ کاغذ رو هم ندارم، کتاب خدمتکار و پروفسور رو خوندنش رو توی عید تموم کرده بودم که بد ندیدم بعد از مدتها توی سایت چیزی بنویسم و این کتاب رو معرفی کنم. از خوندن این رمان لذت بردم. درسته که رابطم با ریاضی مثل جن و بسم الله میمونه ولی اون قدرها هم ریاضیش سخت نبود گرچه که بخش های ریاضیش رو زیاد متوجه نمیشدم، اما سیر داستان و اتفاقاتش خیلی جالب بودن. کتاب رو دوست داشتم. یه نکته ی دیگه هم راجب طراحی جلد و رنگ زیبای کتاب هستش. عاشق شکوفه های روی جلد کتاب شدم. اگه دوست داشتید و وقت داشتید و هزینه خواستید بکنید، …

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...

رمان “عاشق” از مارگریت دوراس

قبلا از خانم دوراس رمان باران تابستان رو خونده بودم،چد وقتی میشه که خوندن رمان عاشق از ایشون رو هم تموم کردم، ولی نمیدونم چرا اصلا از این رمان خوشم نیومدش، نمیدونم شاید قبل از خوندن این رمان، انظار فضایی شاد و رمانتیک رو داشتم ولی اثری از این چیزها توی این رمان ندیدم، به نوعی زندگی اون روی خشن و جدیش رو توی این رمان به نمایش گذاشته بود. توضیحی کوتاه درباره کتاب: این کتاب به نوعی خودزندگی‌نامه مارگریت دوراس است که در یک برش زمانی از دوره‌ی نوجوانی‌اش، به روایت مکان- زمان و آدم‌های اطرافش می‌پردازد. در مستعمره‌ی هندوچین، یک مرد چینی پولدار عاشق دختر پانزده ساله‌ای می‌شود که با کرجی در حین گذر از رودخانه است. راوی …

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...

کتاب راسموس و مرد آواره

راسموس در آرزوی داشتن پدر و مادری بود که او را دوست داشته باشند و خانه ای که از آن خودش باشد. به همین دلیل یک شب از پرورش گاه فرار کرد و در راه با اسکار بهشتی آشنا شد، مرد آواره ی مهربانی که راسموس را در سفرهایش همراه خود کرد. وقتی دو نفری در جاده های بی انتها پیش می رفتند، با خطرها حوادث، دزدها و پلیس روبه رو شدند و یک روز راسموس فهمید که یک چیزی بیش از آن چه قبلا می خواسته، می خواهد…

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...

کتاب باران تابستان

کتاب باران تابستان رو خوندنش رو دو هفته پیش تمام کردم…خیلی تمایل داشتم که زودتر از اینها در موردش بنویسم و اینکه چه حسی داشت خوندن این کتاب…البته اول دوست دارم  یه کم در مورد نویسنده این کتاب توضیحاتی رو بدم.

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...

فیلم تعمیر کار دوره گرد، خیاط، سرباز، جاسوس

 خوب عنوان فیلم و کتابی که میخوام امروز راجبش صحبت کنم یه خورده عجیب غریبه و برمیگرده به ماهیت فیلم که یک تم ماجرایی و در موردجاسوسی های دوران جنگ سرد هستش… این فیلم با نام”تعمیر کار دوره گرد، خیاط، سرباز، جاسوس” به کارگردانی Tomas Alfredson و به نویسندگی Peter Straughan مباشد که برگردانی است سینمایی از روی رمانی با همین نام به نویسندگی جان لورکاره.خوب در ابتدا به معرفی جان لورکاره(+) می پردازم و در ادامه نقدی را راجب فیلم به تحریر جیمز براردینلی(+) برایتان می آورم.

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...