یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم ویران شود این شهر که میخوانه ندارد یک نفر آمد صدایم کرد و رفت در قفس بودم، رهایم کرد و رفت الناز اسفند فر یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد میثم امانی یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم در میان لاله و گل آشیانی داشتیم رهی معیری یاد بگذشته به دل ماند و دریغ نیست یاری که مرا یاد کند فروغ فرخزاد یاد روزی که به عشق تو گرفتار شدم از سر خویش گذر کرده سوی یار شدم امام خمینی ره یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا شعله از توست اگر گرم زبانی ست مرا ساعد باقری یاد وصال می کنم، دیده …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...