لغت زبان


ظلم  Cruel

 

مناسب Proper

پرداخت به کاری، اقدام کردن Proceed

بسته بودن Shut down

فریاد بودن  Shout

اوج Peak

حمله کردن Attack

کتک زدن Beat

به طور وحشیانه Savagely

تفنگ Rifle

قسمت پهن،انتهای  Butt

هجوم آوردن Poured

حکومت نظامی Martial

رسماً بیان کردن Declare

غیر قابل شمارش  Innumerable

شاهنشاهی Imperial

در محلی ریختن Swarm

Motion جنبش

Commander فرمانده

Residence مسکن، خانه

Soldiers سربازها

Mass توده

Murder آدم کش، قتل

Slaughter قتل عام

Reach رسیدن

Bloody خونی

Scene صحنه

Demonstrator تظاهر کردن

Confronte مقابله کردن

Exile تبعید

Historic تاریخی

Activites فعالیت ها

Envision  پیام رسان – فرستاده

Patience شکیبایی

On one side از یک طرف

Effort کوشش، تلاش

Strive تلاش و تقلی کردن

Comrade رفیق، همراه

 

Puplis

 

Revolution انقلاب

Die مردن

Bring up پرورش دادن

Issue موضوع

Guardian Ship قیومیت

Jurisprudent

Steps قدم ها

Towards به سوی، به جهت

Bornمتولد شدن

Feudals زمین داران وابسته به نظام خانی

Gun اسلحه هفت تیر

Troops سربازهایی

All Over سرتاسر

Bully فرد زورگو

Stand Up  مقاومت کردن

Against علیه

Harass آزار دادن، به ستوه آوردن

Eventually بالاخره، سرانجام

Martyr شهید

There fore بنابراین

Or phan یتیم

Spent گذشته به معنی گذراندن

Raise بزرگ کردن، پرورش دادن

Recieve به دست آوردن

Education تحصیلات

Elderly میانسال

Locate قرارداشتن در محلی

Preliminaryمقدماتی،ابتدائی

Basic پایه ای

Scholar دانشمند، فاضل

Theology الهیات

Exalte والا کردم، تعادل بخشیدن

Upon پس ازف بعد از

Request درخواست، تقاضا

Spiritual روحانی

Ieader رهبر

Settle سامان بخشیدن، رسیدگی کردن

Establish احداث کردن

Master استاد

Era دوره، عصر

Coincide همزمان بودن با

Coup detat کودتا- واژگون سازی

Virtuous با تقوا، شریف

Youth جوانی

Result  نتیجه

Qualification شایستگی، لیاقت

Cleric روحانی

Interfere دخالت کردن

Se parable جدایی پذیر

Politic سیاست

Affair کار

In sensitive فاقد حساسیت

Society جامعه، اجتماع

Struggle مبارزه پیکار

Courageously با شجاعت

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *