معماری موزه
بی شک وجود موزه به عنوان یک نهاد فرهنگی در اجتماع بسیار ضروری است فرهنگ هر جامعه یک مفهوم کلی است و تمامی ارزشها و یافتههای معنوی مردمان آن جامعه را در بر میگیرد.
پس فرهنگ. میراث هر قومی است که از پیشینیان بر گرفته شده و در آن تغییراتی داده شده و به نسلهای بعد انتقال یافته است. فرهنگها و تمدنها مانند انسان سه مرحله تکامل دارند:
زاده میشوند، کودکی و نوجوانی دارند. کمال مییابند و به پیری میرسند و بالاخره از میان میروند. خاصیت فرهنگها و تمدنهای پویا و لازم میبیند از فرهنگهای دیگر میگیرد و آنچه را زائد میداند فرو مینهد و دور میریزد.
سخنانی از ماریوبوتا در ایران:
اولین تلاش من در طراحی و کار روی پروژه؛ فهم موضوع است مثلاً وقتی موضوع؛ موزه باشد اول از خودم میپرسم: «موزه امروز چیست؟» برای من موزه نهادی است با خصلت معنوی نیرومند.
مردم به موزه میروند تا در آن از هنرمندان و آثار هنری سوال کنند. بنابراین مسأله معنویت در آن مطرح است معنویتی که در پس شکلهای زیبایی شناسی است. در
واقع در پشت این شکلهای زیبایی شناسی یک تنش اخلاقی است که باید منتقل شود. برای من موزه امروز همان عملکرد کلیسای جامع باستان را دارد البته به عنوان کلیسای جامع غیر مذهبی جهان معاصر …
چنین باز اندیشی در درون موزه دو قهرمان را ایجاد میکند قهرمان اول بازدید کننده است و دومی اثر هنری که باید در موزه به سخن در آید پس من هم فضا را با این دیدگاه به دو فصل تقسیم میکنم:
1) فضایی که بازدید کننده در آن حرکت میکند.
2) فضای ملایمی که اثر هنری در آن قرار میگیرد. (و در آن نباید اثر هنری تحت تأثیر معماری قرار گیرد.)
در مرحله بعدی در حالی که هنوز هیچ خطی نکشیدهام سعی میکنم در خود محل سئوال را جستجو کنم. زمین و وضعیت آن به خوبی به ما پاسخ میدهند. من از زمین میپرسم که دوست دارد چه بشود؟ پس از آن رابطه با زمین برای من مفهوم پیدا میکند نه شکل معماری. و آنچه که برای من مهم است رابطه و پیوند معماری با محیط است نه شکل معماری.
1ـ تعریف موزه:
تا کنون هیچ تعریف تئوری جامعی برای این که مشخص کند موزه چگونه مکانی است ابراز نگردیده است، البته این بدان معنا نیست که هیچ درک صحیحی از اینکه موزه چیست وجود نداشته باشد زیرا موزههایی که ساخته شدهاند و طرحهایی که بوسیله طراحان مختلف عرضه گشتهاند هر کدام خود گویای این مطلب است که موزه بدون تعریف خاصی بتواند بطورجامع درموردکلیه موزهها صادق باشد میتواند بوجود آید و هر موزهای شکل خاص خود را یافته و در دسترس عموم قرار گیرد.
1 .1ـ تعریف لغوی موزه:این واژه که زبان لاتین و از کلمه موزن بوده و به معنی مجلس فرشتگان الهامفصل، مشتق شده است، توسط “گیوم” و در واژهنامهاش به نام، فرهنگ یونانی لاتین، به عنوان مکانی وقف شده به فرشتگان الهامفصل و مطالعه که در آن آدمی به مقولههای اصیل میپردازد تعریف گشته است.
تعریف موزه از فرهنگ لغت عمید: مجموعه اثار باستانی، عمارتی
که آثار باستانی در آنجا نگهداری یا به معرض نمایش گذارده میشود. در یونان قدیم نام محلی بوده که در آنجا به مطالعه صنایع و علوم میپرداختند و نیز نام تپهای بوده در آتن که در انجا عبادتگاه و محل مخصوصی برای چندین تن از خدایتان خود ساخته بودند.
مبدأ اسم موزه در یونان قدیم از روی معبدی که به میوزها مختص بود، بوجود آمده است و میوزها عبارت از دختران ژوپیتر بودهاند که خدایان الهامفصل علم و ادبیات و هنر و موسیقی و حجاری محسوب می شدهاند.تاریخ میوزها یا پریان الهامفصل شعر و هنر جای بس مهمی را در میتولوژی یونان اشغال کرده است و داستانهای آن همیشه برای نویسندگان منبع الهام بوده است. بدین جهت در تاریخ رب النوعهای یونان و همچنین در تاریخ هنر و ادبیات جهان موزههای نهگانه اساطیر یونان اهمیت و مقامی خاص دارند.
برای این کلمه، نمیتوان معادل مناسبی در زبان پارسی پیدا نمود زیرا “میوز ” در افسانه خدایان یونان خدای کوچکی است که وظیفهاش الهام فصلیدن به شاعر و هنرمند است.
بنابراین مبداء لغت موزه بطورکلی از یونان بوده و از نام میوزها اقتباس شده است. همچنین به معبدی که روی تپه کوچکی در آتن به نام موزه ساخته شده بود اطلاق میگردید.
بعدها این اسم را روی معابد دیگر که به عنوان ادبیات علوم و هنر و بنام نهدختر ژوپیتر (خدایان) ساخته شده گذاردهاند.
تعاریف فوق منشأ پیدایش لغت موزه را روشن میسازد. شکلگیری سازمانی به نام موزه با اهداف یاد شده آن تقریباً از قرن 14 و 15 میلادی آغاز گردیده است.
اطلاق لفظ موزه به سازمانی که وظیفهاش نگهداری از اشیاء دارای ارزشهای فرهنگی میباشد پس از تشکیل اجلاس F. N. C در فرانسه به سال 1792 میلادی صورت گرفته و از آن زمان به بعد جنبه عمومی یافته است.
- 1 تعریف اصطلاحی موزه: موزه محل غیر انتفاعی است که اهداف آموزشی داشته و بوسیله جمعی متخصص اداره میشود. از جمله وظایف اصلی هر موزه جمعاوری و نگهداری آثار است.
هدف اولیه از پیدایش موزهها به مفهوم نوین و به روش شناخته شده امروزی ایجاد مکانهایی برای نگهداری اموال شخصی و یا ثروتهای صرفاً ملی بوده است.
اشتیاق به گردآوری اشیاء زیبا، گرانبها و کمیاب و یا صرفاً غریب امری است که ریشه در نهاد و سرشت آدمی داشته و دارد.
همه تمدنها از ابتدایی ترین تا پیشرفتهترین آنها در تمایل به گردآوری اشتراک داشتهاند.
از ارضای بنیادی غریزی گردآوری در طی زمان به استفاده از مجموعه آثار در جهت برآوردن نیازها به مطالعه میرسیم.
موزهها به عنوان مؤسساتی در جوامع نوین وظیفه دارند اشیائی را که به لحاظ ارزش فرهنگیشان گرامی داشته میشوند را نگهداری نموده و تا سر حد امکان از ویرانی و زوال مصون بدارند و در قال اینگونه اشیاء همان نقشی را بر عهده دارند که کتابخانهها در برابر کتب و بایگانیها در قبال اسناد رسمی ایفا میکنند.
جوامع این اشیاء را نه به انگیزه احتکار بلکه به منظور بهرهگیری از آنها محفوظ میدارند.
موزهها به وجهی سازمان یافتهاند که از گنجینههایشان در جهت اهداف فرهنگی استفاده شود.
به دیگر سخن موزهها از خلال ارزشهایی که آنها را فرا میگیرند و به صور مرتبی بیان میدارند منظری عینی از جهان سه بعدی را در ذهن بازدیدکنندگان خود متبادر میسازند و به آنان امکان میدهند که روح نافذ خویش را در مورد میراث خود بکار بسته و از این راه به کنجکاوی خود میدان عمل دهند
هدف نمایش:
ایجاد تسهیل تماس مستقیم بین فرد و شیء است، خواه فرد یک کودک دبستانی باشد یا یک بزرگسال و خواه شیء نمونهای متعلق به
علوم طبیعی و یا یک متنوع عرضه شده در تالار تاریخچه علوم و فنون باشد و یا یک اثر هنری، لذا باید در نظر داشت که:
* اولا: موزه وسیله نمایش اشیاء است، نه اشیاء وسیله نمایش موزه.
* ثانیاً : آنچه مسلم است موزه تنها وسیله ارتباط عینی نیست، بلکه هدف اساسی آن القاء تأثیر فرهنگی و هنری و ایجاد رابطه بصری از طریق برخورد مستقیم با اشیائ دوبعدی به صورت رویارویی یک جهت با اشیاء سه بعدی از راه برخورد چند جهت است.
از این رو موزه نقشهای اجتماعی متعددی را ایفا نموده است، از قبیل ارائه بازتابی از قدرت دولت یا مذهب ارائه میدان گستردهای در جهت پژوهش دانشگاهیان و محققین منفرد، ارائه تصویری از علائق متنوع قشرهای فرهیخته جامعه، ارائه نمادی از ثروت و پایگاه اجتماعی گرد آورندهها و …… و ارائه یک بنیاد فرهنگی در تجلیل از یک شهر یا کشور.
موزه حتی نقش مهمتری را ایفا نموده و قادر است با بیدار کردن روح خلاقی که در هر یک از ما نهفته است توان هنری و قصد فکری ما را برانگیزاند.
از این رو نخستین وظیفه هر موزهای مشخص ساختن جامعه مخاطب خویش و در یافتن نیازهای آن، اعم از کلی و جزئی است و با مستند قرار دادن طبقات اجتماعی، اقلیت ها و سطح فکری آحاد این جامعه برنامه هر موزهای با ملاحظه گسترده و دیدگاه مجموعههایش تبیین گردیده و دامنه فعالیتها و توانائی های مالی جامعه مزبور میتواند در راستای تحقق اهداف و برنامههای فوق تأثیر شگرفی داشته باشد.
موزه برای آن که بتواند از عهده ایفای نقش اجتماعی، آموزشی و فرهنگی خود برآید نمیبایستی صرفاً به گردآوری بپردازد بلکه باید سلامت میراثی را که در اختیارش نهاده شده را تأمین نماید.
از همین روست که وظیفه نگهداری که از وظایف دیرینه موزههاست بسیار اهمیت مییابد.
اکنون تمایزی بین نگهداری و مرمت پدید آمده است، نگهداری عبارت است از توجهی که صرف مجموعهها بطورکلی میشود تا از علل سهگانه خرابی محیطی (حرارت، رطوبت، آلودگی هوا، نور و …) درونی (عمل بیولوژیکی، فیزیکی، شیمیایی یا مکانیکی درون خود شیء) و انسانی (تماس با دست، حمل و نقل و غیره) مصون بماند.
و مرمت عبارت است از کار تعمیر و بازسازی و این کاری است که به چیرهدستی و دانش کافی نیازمند است.از دیگر سو پژوهشگران را باید گروه مهمی از مراجعین به موزهها برشمرد، چرا که هر موزهای میبایست فعالیتهای خود را به مطالعه عمیق مجموعههایش مبتنی سازد. از این رو پژوهش، خواه بوسیله کارکنان علمی خود موزه انجام شود، خواه بوسیله پژوهشگران غیر عضو موزه که از منابع مستند آن استفاده میکنند فصلی جدا نشدنی از زندگی موزه را تشکیل میدهد.
از این رو منابع میباید به صورتی عرضه شوند که پاسخگوی نیازها باشند، نخستین ضرورت این است که کتابچههای راهنما و کاتالوگهای مجموعهها تا حد امکان کامل باشند.
بنابراین موزهها علاوه بر مستند ساختن مجموعههای خویش میباید برای کارکنان خود پژوهشگران مستقل تسهیلات مکملی فراهم نمایند، از قبیل: تالار مطالعه، دسترسی به مخازن کتابخانه، آرشیو و احیاناص همانطور که در ممالک در حال توسعه متداول است پیش بینیهایی در جهت اسکان دیدار کنندگان بیگانه.
امروزه گسترش روزافزون رسالتهای اجتماعی و علمی موزه دربر گیرنده تنشهای درونی در قالب مؤسسه مزبور و کارکنان آن میباشد، در حالی که در گذشته موزه عبارت از یک پرستگاه یا یک خزانه آثار و اشیائی به منظور استفاده یک اقلیت خاص بود.
لیکن اکنون باید پاسخگوی نیازهای متضاد باشد، باید آموزش بدهد، وسائل تفریح و انبساط خاطر را فراهم سازد و در جهت گسترش دانش تلاش نماید
موزههای پویا که تعدادشان رو به افزایش است همه امکانات خود را وقف آموزش و فرهنگ کرده و همانند یک دانشگاه در صدد برقرار نمودن آشتی بین خواستههای دانش که نمیتوانند گامی فراتر از پژوهش بردارند و خواستههای فرهنگ که باید متوجه جمعیتی هرچه وسیتر باشند، برآیند و در این راستا گامهای مؤثری بر میدارند.
2ـ تاریخچه موزه:
- 2 ـ تاریخچه موزه در جهان:
در دوران کلاسیک واژه موزه به جایگاه نه خدای یونانی که ربالنوع های هنر و اندیشه بودند اطلاق میشد. در اواخر قرن سوم قبل از میلاد بطلمیوس اول (284 ـ 246) قبل از میلاد اولین موزه را در شهر اسکندریه تأسیس کرد، بنای این موزه در قسمتی از کاخ سلطنتی ساخته شده بود و در عین حال به عنوان کتابخانه از آن استفاده میشد، بطلمیوس در آن محل که بعدها کتابخانه بزرگی شد نسخههای منحصر بفردی را گردآوری کرده بود که معروفترین فلسفه و دانشمندان عصر را در آنجا به کار تحقیق و تتبع وا میداشت.
- بعد از وی یکی از امپراطوران روم به نام کلود موزهای نظیر اسکندریه بوجود آورد که مرکز تحقیقات علمی آن دوران به شمار میرفت.
در قرون وسطی نام موزه به عنوان محلی بکار برده میشد که در آنجا مجموعههایی از اشیاء کم یاب و جالب ادوار گذشته از قبیل تاریخ طبیعی یا آثار هنری را به نمایش در آوردند.
از همان زمانی که علوم زیبایی شناسی شروع به تقویت و بالندگی قدرت هنری نمود، رومیها به خلاقیت هنری زایدالوصفشان و با تکیه بر ذوق و نبوغ خود صاحب مجموعهها کلکسیونهای نفیسی گشتند. ولی ده قرن مصامحه و سهلانگاری از یک طرف و غارت و چپاول و سوء استفادههای بیشمار از طرف دیگر میرفت که موجب نابودی و محو این نوع ثمرات گرانبها در این سرزمین بشود لیکن با آغاز دوره رنسانی و بیداری و آگاهی دوباره ملتها از انهدام کامل این گنجینهها جلوگیری بعمل آمد. بطوریکه از این پس کلکسیون نمودن کارهای هنری با جدیت بیشتری بخصوص در مناطق اروپای شمالی دنبال شد.
تا قبل از قرن 15 میلادی دو ایده در کلکسیون نمودن و گردآوری آثار با ارزش وجود داشت.
1ـ جمعآوری اشیاء به منظور مذهبی و اعتقادی جهت گنجینههای صومعهها.
– گردآوری آثار بخاطر ارضاء تمایلات نفسانی نظیر کلکسیونهایی که شاهزادگان و اسقفهای اعظم از طریق اقدام به جمعآوری کارهای هنری، جهت قصرهایشان تهیه نمودند.
شرایط لازم برای ایجاد موزه در دوره Helenistico و Roman و اواخر دوره Renaissance در ایتالیا بوجود آمد.
پاپ سیکتوس چهارم اولین شخصی است که در سال 1471 میلادی نخستین موزه با مفهوم امروزی آن را ایجاد کرده است.
موزه گزارینی Cesarini در سال 1500 م و فانر Fonese در سال 1546 م و آفیتزن Afitizen در سال 1581 م به ترتیب در اروپا افتتاح شدند.
حدود 100 سال بعد موزه آشمولین Ashmolean یا بعبارت صحیحتر Foundahion of the Ashmolean در آکسفورد Oxford پا گرفت.
اولین موزه در آمریکا بسال 1750 م در دانشگاه هاروارد تحت عنوان اتاق عجائب تاسیس گردید.
در سال 1759 م ویلیام هشتم در آلمان موسس موزه Kassel گردید و همزمان با او موزه British museum در انگلیس گشایش یافت.
موزهها و گالریها از اواسط قرن هیجدهم در پایتختهای اروپایی پدیدار شدند. این امر غالباً با حمایت و جانبداری سلاطین صورت میگرفت و اکثر کشورها با همکاری یکدیگر اقدام به تأسیس موزههایی جهت تبادل آثار باستانی و هنری خویش مینمودند.
در تاریخ 30 اوت 1792 م در فرانسه بر اساس تصویب نامه F. N. C. موزهها جنبه عمومی و ملی یافت.
همزمان با این عمل موزه لوور
louver بعنوان مکانی برای استفاده عموم در سال 1792 م افتتاح شد که سنگ زیرین بنای موزهها در قرن 19 میلادی گردید.
موزه تاریخ فرانسه Museedi Histoirede France که بوسیله لویی فیلیپ (1850 ـ 1773 م) در ورسای بوجود آمد وقایع و شخصیتهای برجسته تاریخ این کشور را در طی بیش از 100 سال به کمک تصاویر معرفی مینمود. نمایشگاه عمومی برلن در پائیز 1815 م متشکل از غنائم مربوط به دور جنگهای ناپلئون بناپارت بوجود آمد هفت سال بعد از این نمایشگاه Sehinkel طرع با ارزش احیاء یونان را برای موزه Altes ارائه داد در سال 1877 م به همت Sir Walker گالری و اگر در انگلیس افتتاح شد که همزمان با آن گالری Freeer در واشنگتن D . C شکل گرفت از این به بعد سیر تحول موزهها با سبک نوین آغاز گردید. از گنجینههای کلیساهای قرون وسطی تا انواع موزههای پایان سده نوزدهم ارائه آثار تحول چندانی نیافت، در طی دهه قرن بیستم مفهوم ارائهای توام با رعایت زیبایی شناسی حتی از موزههای بدون ارتباط با هنر از اولویت ویژهای برخوردار شد.
از دهه 1950 م به بعد تحول چشمگیری در جهت ارائه اشیاء در ارتباط با یکدیگر مشاهده میگردد.
فنون نمایش نیز در طی یک صد سال گذشته تحول عمدهای بخود دیده است و در سایه پیشرفتهای شگرف علمی و فنی و … نمایشهای اشیاء گذشته جای خود را به آرایشهای بسیار متنوعتر سپردهاند.
ملحقات استنادی که به شدت تحت تاثیر گرافیسم Bauhouseا قرار گرفتهاند به عنصری از چهارچوب زیبایی شناختی بدل شدهاند نمایشگاههای موقت و سیار نیز مفصل تر شده و موزههای مدرنی نظیر تالار ملی ویکتوریا در ملبورن که از حجمهای نجومی تشکیل یافته است بگونهای طراحی شدهاند که پوشش کفها و دیوارها و سقفها میتوانند در ظرف چند ساعت تعویض گردند.
- 2 ـ تاریخچه موزه در ایران:
پیرامون تاریخچه موزه در ایران باید اظهار داشت که جمعآوری و نگهداری اشیاء ذی قیمت در ایران با انگیزه حفظ آثار شخصی بوده و بیشتر حالت خصوصی داشته است.
اولین نمونههای آن را میتوان در دوران سلسله هخامنشی و با شکلگیری حکومت مستقل ایران مشاهده نمود که صرفاً جنبه خصوصی داشته و تنها مورد استفاده حکام و امرای وقت قرار گرفته است.
موزه با مفهوم نوین امروزی آن در ایران از 120 سال پیش شکل گرفت، اولین نمونه آن را در زمان حکومت محمد علیشاه میتوان مشاهده نمود در زمانی این شاه قاجار فصلی از کاخ گلستان به موزه ابزار و اشیاء قیمتی و سلطنتی تبدیل شد که مورد بازدید اعیان و اشراف واقع میشد.
در یکی دو قرن اخیر و بر اثر کاوشها و حفریات باستانشناسی و یا بر حسب تصادف بتدریج آثار باستانی که دلیل بر وجود تمدنهای پیشین این مرز و بوم بوده در اکناف ایران آشکار و کشف میگردید که متأسفانه بر اثر بی مبالاتی و بی توجهی زمامداران وقت عموماً به خارج از کشور حمل و زینت فصل موزههای جهان گردیده است و فقط تعدادی معدود از آنها در ایران باقی مانده است که آنهم در مجموعههای شخصی اعیان جمعآوری و نگهداری میشده است.
این وضع اسفبار که موجب خروج گنجینههای هنری و ملی و اشیاء گرانبهای تمدن گذشته این سرزمین از ایران میگردید کم کم اولیاء وزارت فرهنگ را بر آن داشت تا در این زمینه چارهاندیشی کرده و ترتیبی اتخاذ نمایند که خروج بی رویه این آثار باستانی جلوگیری بعمل آید.
بر مبنای همین تفکر در سال 1295 هجری شمسی و در زمانی که مرتضی خان ممتازالملک عهدهدار مقام وزارت معارف و اوقاف بود اراده کوچکی بنام شعبه عتیقات در این وزارتخانه بوجود آمد که بعدها این شعبه به دایره عقیقات تغییر نام داده وزیر نظر سازمان اداره کل معارف به فعالیت خویش ادامه داد.
و به موجب قانون آثار عتیقه که در سال 1299 هجری شمسی (برابر با سال 1920 م) به تصویب رسید تمام حفاریها و کاوشها تحت نظر مستقیم دولت در آمد و امتیاز انحصاری چندین ساله فرانسویها پیرامون حفاری زمین جهت کشف آثار عتیقه لغو گردید و در عوض دولت ایران تقبل نمود که در تهران یک موزه آثار عتیقه و یک کتابخانه ملی سازد و ریاست آن را تا سه نوبت و هر نوبت پنج سال به فرانسویان واگذار نماید و در اجرای این طرح آندرهگدار معمار و مهندس فرانسوی به عنوان مدیریت موزه و کتابخانه ملی مشغول بکار گردید.
مرتضی خان ممتازالملک که در حقیقت میتوان گفت موسس اولین موزه ملی ایران بوده است. برای تشکیل یک موزه غنی و با ارزش در تهران تلاشهای بسیاری نموده است، وی توانست موزه ملی ایران را با 270 قلم شیئ عتیقه در یکی از اتاقهای بزرگ عمارت قدیم وزارت معارف که در قسمت شمال بنای مدرسه دارالفنون قرار داشت تاسیس کند و پس از خریداری و اهدأ کاخ مسعودیه (محل فعلی وزارت آموزش و پرورش واقع در خیابان اکباتان) این موزه به تالار آیینه آن کاخ منتقل شد (1304 ه. شش) جهت رشد و اعتلای هنرهای سنتی موزه هنرهای ملی بفرمان رضاخان در حوض خانه باغ نگارستان ایجاد گردیده که در کنار این موزه کارگاههای بومی جهت تولید و ساخت و ارائه آثار در نظر گرفته شد.
در سال 1310 هجری شمسی با کشف آثار باستانی در تخت جمشید موزه تخت جمشید جهت نگهداری این اشیاء بوجود آمد در سال 1314 هجری شمسی بنای موزه مردم شناسی ایران بنیاد نهاده شد و پس از 20 سال موزه مردمشناسی در خیابان ارامنه (بوعلی) گشایش یافت جهت ارائه هر چه بهتر آثار موزه مردم شناسی به کاخ ابیض جنب کاخ گلستان، کهن سالترین موزه کشور انتقال یافت (1347 هجری شمسی).
در سال 1335 موزه قزوین در کلاه فرنگی شاه طهماسب (بنای چهل ستون قزوین) برپا گردیده و در ادامه این روند موزه چهل ستون اصفهان در کاخ چهل ستون افتتاح گردید (1337) موزه هنرهای تزئینی در سال 1338 بنیاد نهاده شد. موزه جواهرات سلطنتی در دیماه 1339 شمسی در طبقه زیرین ساختمان بانک ملی گشایش یافت.
در سال 1341 موزه تبریز و گرگان و در سال 1345 موزه شوش و در سال 1346 موزه ارومیه افتتاح شدند که آثار موجود در این موزهها بیشتر جنبه تاریخی و مردمشناسی داشته است، موزه رشت در سال 1349 و موزه حمام گنجعلی خان کرمان در سال 1350 تأسیس یافتند، موزه مجموعه فرهنگی آزادی در سال 1350 و موزه خانه صبا در منزل مسکونی شادروان صبا در تاریخ 21/8/52 تأسیس و افتتاح شد. از سال 1359 به بعد تغییرات وسیعتری در زمینه توسعه و تکمیل و تجهیز موزههای ایران انجام گرفته است که بعنوان مثال میتوان به موزههای مردم شناسی هنرهای تزئینی، صبا در تهران، رشت، آبادان، شوش ، هفت تپه، قزوین، کاخ رودسر، دژ شاهپور در خرمآباد و … بالاخره به موزه پارس در ارگ کریمخانی شیراز اشاره نمود.
سال 1355 اوج احداث بناهای موزهای در ایران بوده است در این سال انگیزه ایجاد بناهایی با عملکرد صرفاً موزه عمومیت مییابد که موزه هنرهای معاصر، فرش، فرهنگ سرای نیاوران حاصل آن میباشند.
- 2ـ موزه در بینش اسلامی:
در اینجا بی مناسبت نیست که هر چند فشرده و با نگرشی الهی به موزه نگریسته و جایگاه و منزلت آن را در جهانبینی اسلامی مورد مطالعه قرار دهیم بنابراین به قرآن روی آورده و شیوه برخورد آن را با حوادث تاریخی و آثار باقیمانده از پیشینیان بررسی مینمائیم، مشاهده میکنیم که قرآن این کتاب همیشه جاوید و آموزنده سرگذشت اقوام و ملل گذشته را به تکرار بازگو نموده و از آثار بر جای ماندهشان که خود موزه است طبیعی یاد میکند اما نه گزارشگر تاریخ است و نه قصه پرداز بلکه به نتایج اخلاقی و بعد تربیتی این مناظر تکیه نموده و هر اثری را آمیزهای جهت تنبیه و بخود آوردن بر میشمرد.
«ایکوم»
شورای بینالمللی موزهها
- C. O. M.
طبق آخرین آمار که در اجلاس ایکوم در ملبورن اعلام شد، در جهان و در حال حاضر حدود 000/50 موزه مشغول فعالیت هستند، یعنی به طور میانگین در هر کشور حدود 330 موزه.
کشورها را میتوان از نظر تعداد موزه به دو فصل تقسیم کرد.
نوع اول: کشورهای پر تعداد از نظر موزه شامل کشورهای اروپای غربی و روسیه، آمریکای شمالی و استرالیا، هریک تقریباً 1000 موزه و یا بیشتر دارند.
نوع دوم: کشورهای کم تعداد از نظر موزه شامل کشورهای آسیایی ، آفریقایی. و کشورهایی که در آمریکای جنوبی و مرکزی قرار دارند.
در بین کشورهای نوع دوم، فعالیت موزهداری و تعداد موزهها در کشورهای چین، هند، آرژانتین. رژیم صهیونستی، مکزیک، برزیل و ژاپن بیش از بقیه است.
در ایران 140 موزه وجود دارد که در مقایسه با تمدن، قدمت، تعداد ابنیه و آثار و … خیلی پایین است (حسب مصاحبه جناب آقای بهشتی ریاست محترم سازمان میراث فرهنگی در ایران قریب یک میلیون اثر میراثی داریم. لذا تعداد ما به مجموعه میراث فرهنگی خودمان و در مقایسه با کشورهای نوع اول بسیار پایین است).
بالاخره این که در جهان و تا ژانویه 1996 تعداد 496 اثر به عنوان میراث جهانی به ثبت رسیده است که 350 اثر ارزش میراث فرهنگی، 102 اثر اترزش میراث طبیعی و 17 اثر واجد هر دو ارزش بوده است.در این مجموعه تعداد آثاری که از ایران ثبت شده در محدوده انگشتان یک دست است.
خواستهها و تمایلات مردم و نیز ابعا علمی و پژوهشی و ایجاد موزههای تخصصی قائل هستند و ما در چه سطحی قرار داریم و آیا همین آمار نقش موزهها در توسعه فرهنگی آن کشورها را نشان نمیدهد و نیز نمیگوید که چه راه طولانی و پر پیچ و خمی را در پیش داریم و چه قدر ضرورت دارد تا همه دست بدست هم بدهیم و همراه هم باشیم، دوست هم باشیم، یاور هم باشیم تا این نقش را به موزههای خود بدهیم.
ما بیش از آنها میراث منقول و غیر منقول فرهنگی داریم ولی کمتر از این میراث عظیم استفاده کردهایم.
ما تاریخ و تمدن طولانی تر و گستردهتر و نیز پر محتواتر داریم ولی خوب آنها را به نمایش نگذاشتهایم. تفاوت ما در این است که کمتر خود را میشناسیم، کمتر انگیزه داریم و کمتر میتوانیم در راه اهداف ملی با هم کار کنیم.
معرفی ایکوم
ICOM مخفف International Council Museums
به معنی شورای بینالمللی موزههاست.
این سازمان در سال 1946 و بنا به پیشنهاد یک شهروند آمریکائی به نام چانسی . جی. هاملین (Chancey J. Hamlin) تأسیس شده و اولین مجله خود را بنام مجله موزهها با همکاری یونسکو منتشر کرد. این سازمان تا امروز 55 سال که فعالیت میکند.
ایکوم بنا به ماده یک اساس نامه خود سازمان نیمه دولتی مشتمل از موزهها و کارکنان حرفهای موزه است که برای اشاعه منافع موزه شناسی و دیگر رشتههای وابسته ایجاد شده است.
اهداف و موضوعات اصلی کار ایکوم که در ماده 3 اساس نامه آمده عبارتند از:
الف) تشویق و حمایت از ایجاد، توسعه و اداره حرفهای تمامی انواع موزهها.
ب) تعالی فصلیدن به امر شناخت و فهم طبیعت، کارکرد و نقش موزه ها در خدمت به جامعه و توسعه آن.
انواع موزه:
موزههای تاریخی
همه موزههایی که مجموعههایشان از دیدگاه تاریخی تشکیل و عرضه شدهاند موزه تاریخی شمرده میشوند، و هدفشان اساساً ارائه مستند تسلسل زمانی به یک رشته رویداد یا مجتمعی نمایانگر لحظه ای از یک لحظه متحول است. مدرنترین این موزهها تمام تاریخ یک کشور، یک منطقه یا یک شهر را (همراه با تاریخی طبیعی یا جغرافیای آن از زمان پیدایش آن تا عصر حاضر، و بدون نادیده انگاشتن دیدگاههای واقعی رشد، از قبیل دسترسی به زمین رشد شهری، نمایش میگذارند. علم و هنر را تلفیق می کنند، از انواع وسایل سمعی ـ بصری کمک میگیرند، و مکان عمدهای به اسناد مکتوب، به بازسازیها و مدلهای اقلیمی، و به نقشهها اختصاص میدهند. نمایشهایشان غالباً در بنای کهن. که خود یک نماد تاریخی است، صورت میگیرند.سایر انواع موزههای تاریخی مشتملند بر موزههای واقع در مواضع باستانشناسی، موزههای مستقر در یک بنای تاریخی یا در یک میدان جنگ و نیز موزههای یادبود شخصیتها.
این موزهها معمولاً جنبه تعلیمی دارند و بازسازیها و مدلهایی را در بر میگیرند. مخازن و تالارهای مطالعه در این بناها فضای عمدهای را اشغال میکنند، چون وسعت موضوعات موردنظر چنان است که دانش مربوط به آنها بیوقفه پیشرفت میکند.
موزههای علمی
موزههای علوم طبیعی، موزههای علوم کاربردی و موزههای فنی (به استثنای موزههای تاریخ علوم و فنون، که تاریخی شمرده میشوند) در زمره موزههای علمی قرار دارند. وظیفه موزههای علمی این است که روحیه و ذهنیت علمی را به صورت سهبعدی منتقل کنند، تمایل طبیعی به دانش را برانگیزند، اطلاعاتی در مورد پژوهشها و پیشرفتها بدهند، به هر فردی احساس مشارکت در پیشرفت فنی را فصلند، و درک و قدردانی نسبت به حفظ محیط طبیعی از دیدگاه اقلیمی و تاریخی را تشویق کنند، تا بینندگان را با سیر تحول طبیعت و بشریت آشنا سازند. همه این موزهها شئ واقعی را (اعم از اینکه موجود طبیعی باشد، یا ماشین مصنوعی و با مدل آن (به صورت اسلاید تمام پرده رنگی، ماکت یا نمونه متحرک) و با نمایش (یعنی تجربیات فیزیکی، بازسازیهای کیهانی یا گردشهای علمی) پیوند میدهند. هدفشان اساساً تعلیمی است، و فعالیتهای آموزشی آنها بسیار مهم و بدور از تمرکز هستند. بعضی از موزهها نمایشگاههای قابل حمل و سوار کردن به راه میاندازند تا به مناطق دورافتاده و محروم از موهبات تکنولوژی خدمت برسانند؛ برخی دیگر، مانند موزه کلکته، از موزههای بسیار استفاده میکنند؛ عدهای نیز انواع تسهیلات را در اختیار مدارس فاقد آزمایشگاه و کارگاه میگذارند، همچنان که در میلان دیده میشود. موزههای علمی محتملاً مواظبت شدهترین و پرفعالیتترین موزهها هستند. پیشرفتشان در موزهشناسی و در فنون ارائه از همه حیاتیتر بوده است.
موزههای تخصصی
اگر چه همه موزههای تخصصی را میتوان در طبقهبندیهایی که دیدم گنجاند، لیکن نفس تخصص بودنشان مسایل ویژهای برای آنها پدید میآورد. بسیاری از این موزهها از فعالیتهای محدود اقتصادی حکایت میکنند (از قبیل کاوشهای کانی، صنعت کفاشی) و در اینگونه موارد، کم و بیش به صنعتی که در آنها مصور شده وابسته هستند، موزههای دیگری به معرفی یک فعالیت هنری میپردازند (نظیر تئاتر، خیمهشببازی، موسیقی، سینما) و جنبه های ؟ هنری و فنی.
میتوان در همین مقوله از موزهها یی نام برد که یک فصل از جامعه هستند، مانند فصلی مختص کودکان در یک موزه یا موزههای ویژه نابینایان
موزههای منطقهای
موزههای منطقهای، یا محلی، که به معرفی همه جنبههای (طبیعی، تاریخی و هنری) یک استان یا ولایت میپردازند و نظایر آنها را میتوان در اروپای غربی یا شرقی، هند، مکزیک، شیلی و کانادا یافت، از حیث تعداد ارزشهایشان واجد اهمیت هستند و در عین حال اینها هم مربوط به جامعهای هستند که از نظر فرهنگی همگی قابلیت جذب بازدیدکننده را دارند
از این رو نخستین مسئولیتشان ارائه بازتابی از این جامعه و ارزش فصلیدن به سنن و روح خلاق آن است؛ مسئولیت دومشان گشودن آن جامعه به روی جهان برونی است، بویژه با ایفای نقش امتداد موزههای مرکزی، که میتوانند آثار یا مجموعههایی را که میراث فرهنگی و طبیعی، ملی و بینالمللی را مصور میسازند به رسم امانت برایشان بفرستند.
موزههای فضای آزاد
اشارهای لازم است به موزههایی که یک بنای مشخص و مختص نمایش، بلکه در محدوده یک باغ یا یک پارک مستقر شدهاند، و اشیاء آنها را در هوای آزاد عرضه میگردند. این موزهها به همه رشتههای علوم متکی هستند، ولی مسایل خاصی از حیث موزهشناسی و موزهنگاری مطرح میکنند. بدینسان در بین آنها به موزههای مردمشناسی، موزههای علوم طبیعی، موزههای باستانشناسی، موزههای هنری و موزههای تاریخ و فنون برمیخوریم. در این موزهها اگر چه مدیریت، خدمات و مخازن در ساختمانهای وسیعی مستقر هستند، معهذا مسایل خاصی در موارد نگهداری اشیاء و جریان دیدارکنندگان باقیاند. به سبب حالت پارک مانندشان، این موزهها بسیار جذاب هستند و دیدارکنندگان غالباً آنها را «سرزندهتر» از موزههای سنتی مینگرند. به علاوه، ابعادشان پذیرای از جمعیتی پرنفرتر از هر نوع موزه دیگر را ممکن میسازد از نقطه نظر ارائه، در این موزهها امکانات بازسازی تصنعی اقالیم به وجهی رضایتفصلتر از آن که در موزههای سرپوشیده میسر میشود فراهم است. لیکن خطری نیز در کار است، و آن وسوسه «جعل» است، به ویژه در مورد موزههای مردمشناسی در هوای آزاد، سرانجام، نگهداری، به علت عوامل آب و هوا، در این موزهها مشکلتر است. چرا که مجموعهها بدون حفاظی در هوای آزاد میمانند و تحت تأثیر تغییرات حرارت و رطوبت قرار میگیرند بدون اینکه راهی برای ممانعت یا اصلاحی وجود داشته باشد.
بناهای تبدیل شده به موزه
اغلب موزههایی که در فاصله سالهای 1800 تا 1950 بوجود آمدند درون بناهای موجود تاریخی جا داده شدند:از جمله لوور در پاریس، آرمیتاژ در لنینگراد، اوفیتزی در فلورانس، پرادو در مادرید، در تبدیل این بناها به موزه، گاه مسائلی مطرح میشوند که تبدیل آنها را با مشکل مواجه میسازد، همچنین محدودیتهایی را به ملاحظه خصوصیات زیبایی شناختی و تاریخی خود باعث میشوند. «موقعیت این گونه موزهها به ندرت خوب است، چرا که در مرکز تاریخی شهرها واقع شدهاند، و در نتیجه مشکلاتی از حیث عبور و مرور و نیز امکان دسترسی به همراه میآورند. رطوبت دیوارها و جو درونی بنا غالباً به مجموعهها آسیب میرسانند. نور طبیعی، گاه نامکفی است، و گاه خیره کننده، بطوری که میباید بر تعداد پنجرهها افزود و یا از آن کاست. فضا به قدر کافی انعطافپذیر نیست، تجهیزات موزهنگاری میباید برای کار در سطوح نامناسب تطبیق داده شود. بطور کلی حالت صمیمانه این بناها آنها را بیشتر در خور موزههای نقاشی، موزههای یادبودی، موزههای تخصصی تاریخی، و حتی نمایش مجموعههای خصوصی میسازد. جنبه تعلیمی موزهنگاری معاصر در اینها به آسانی جامه عمل نمیپوشد، و به استثنای چند بنای وسیع از قبیل لوور و ورسای، این موزهها نمیتوانند در آن واحد پذیرای عده زیادی از مراجعان بشوند.» مسأله دیگری که باید به آن توجه نمود، ایمنی مجموعههاست، خصوصاً که بناهای تاریخی عموماً بیش از سایر موزهها در معرض خطر حریق و یا سرقت هستند. با وجود تمامی این مشکلات، تمایل به استفاده از اینگونه بناها در سرزمینهایی که از این لحاظ غنی هستند، همچنان وجود دارد. اما نکته درخور توجه در این بناها این است که مجموعههایی که در آنها گردآوری و به معرض نمایش گذارده میشوند، بایستی با حالت بنا تناسب و مطابقت داشته باشد. (به عنوان مثال نباید یک مجموعه فولکلور را در یک کاخ و یا مجموعه هنری غیر مذهبی را در یک کلیسای قدیمی به نمایش گذاشت.
بناهایی که به عنوان موزه ساخته شده اند:
هر چند که پیدایش موزه حداقل به قرن سوم پیش از میلاد باز می گردد، اما میتوان گفت طراحی ساختمانهایی با عملکرد خاص، برای موزه، در اواخر قرن 18 آغاز شد. در این دوران معبد ـ موزهها یا کاخ ـ موزهها شکل گرفتند که معمولاً به تقلید از معابد یونانی ساخته میشدند. پس از آن در دوران معماری معاصر از دیدگاهی متفاوت به معماری موزهها پرداخته شد. در ادامه، ویژگیهای این دو نوع معماری بررسی میگردد.
الف ـ معبد ـ موزهها یا کاخ ـ موزه ها
اینگونه موزهها، ساختمانهایی با خصلت یادبودی هستند، و معمولا منظر برونیشان تقلیدی از معابد یونانی است: با ستونهای ردیف شده پیشانی مثلثی شکل و تزئین ثقیل کلاسیک. همانند موزه هنری مستروپولیتن در نیویورک، تالار ملی هنر در واشنگتن دی. سی. و تالار ملی در لندن این روش در موزهسازی در اواخر قرن هجدهم آغاز شد و در طی قرن نوزدهم ادامه یافت. تالارهای درون این موزهها از مرمر یا سنگ سخت پوشیده شدهاند. «سقف مرتفع دارند، به پلکانهای وسیعی که گاهی تا یک سوم از فضای موجود را اشغال کردهاند مجهز هستند، مسیرهای ناراحتی را برای مراجعان فراهم آوردهاند، و روشنایی در آنها از ارتفاع بیش از اندازه میتابد ـ اینها همه عناصری هستند که به قصد تأکید بر ارزش مجموعههای شاهکارها ور جوی جدی و تقریباً مذهبی طرح شدهاند. چشم بیننده باید از جلال قرون گذشته تسخیر و خیره شود … در همه این بناها فضاهائی که به مخازن و خدمات اختصاص یافته، کم و نامناسب است، بطوریکه کاربرد چندانی ندارد» از جهتی میتوان موزه فلسطین اشغالی را در بیتالمقدس و تالار ملی، اثر میس وان در روهه را که در برلن غربی واقع شده، و هر دو در طی دهه 1960 ساخته شدهاند. نمایانگر مفهوم نوین معبد ـ موزه دانست.
این نوع موزهها معمولاً در مرکز شهرهای قدیمی ساخته میشوند و برای اینکه با نیازهای جامعه امروزی منطبق گردند. هزینه و زحمت زیادی صرف آنها میگردد. از طرف دیگر، اینها خود، به انبیه تاریخی بدل میشوند و همین مسأله توسعه آنها را با اشکال روبرو میسازد. «راه حل هایی که برای دگرگون ساختن و مبدل کردن این بناها به موزههای مدرن اتحاد میشوند معمولا جنبه بنیادی دارند: از قبیل نصب سقفهای کاذب یا طبقات واسط حذف نور طبیعی با کو کردن پنجرهها و سقفهای شیشهای، تقسیم فضای تالارها، حذف نقاشیها و مجسمههای تزئینی و غیره. در موارد متعددی حیاطهای درونی را به منظور استقرار مخازن پوشاندهاند، و امتدادهایی از بنا در زمینهای هم جوار ساختهاند».
ب ـ موزههای جدید.
چنانچه اشاره شد تا دهه 1950 موزهها به عنوان پوسته زیبایی برای مجموعههای نهفته در آن در نظر گرفته میشدند. پس از آن نیز بسیاری از بناهایی که به عنوان موزه ساخته شدهاند، جنبه یادبودی یافتند و بدین سان اینها نیز از همان مفهوم معبد ـ موزه و یا کاخ ـ موزه پیروی کردهاند. معماران بزرگی مانند لوکوربوزیه سوئیسی و میس راندرو و فرانک لویدرایت آمریکایی، در موزههای توکیو، چاندیگار، برلین، و موزه سالومون آر. گوگنهایم در نیویورک کوشیدهاند عملاً اندیشههای خود را در زمینه موزه شناسی نشان دهند «این گونه راهحلها به ندرت موزههای واقعاً کارآیی بوجود آوردهاندجدای اینکه منظرشان شهرت آنها را تأمین کرده باشد، این بناها در واقع از دیدگاه برونی آفریده شدهاند، و فضای درونشان، گو اینکه گاهی درخور نمایشگاههای آثار همخوان با معیارهای زمان ساختمان آنهاست، نمیتواند با دگرگونیهای بیوقفه مفاهیم موزهشناسی وفق داده شود.» البته در اینجا باید بیان کرد که از لحاظ طراحی معماری میان موزههای خصوصی یا نیمه خصوصی (دارای هیأت امنا یا شورا) و موزههای عمومی تفاوتی وجود دارد. در موزههای نوع اول نظر مدیر و کارکنان علمی، در گزینش معمار بسیار مؤثر است. از این جهت مسئولان موزه برنامهریز طرحی هستند که معمار ملزم به اجرای آن است، ولی در موزههای عمومی، معمار از جانب کسانی به غیر از کارکنان موزه به آنان تحمیل میگردد ولی مدیریت موزه دیگر از آنچنان آزادی برای برنامهریزی برخوردار خواهد بود، بنابراین میتوان گفت: طراحی موزههایی موفقیتآمیز بوده است که بسیاری از آنان ، آنچنان آوازه بلندی ندارند و بوسیله معماران عموماً گم نامی ساخته شدهاند که تمایل به همکاری نزدیکتری با کارکنان موزه، که قادر بودند برنامه دقیقی تهیه کنند، داشتهاند. همانند موزه ادمونتون در کانادا، موزه هنرها و سنن مردمی در پاریس، موزه آثار عتیقه سیسیل در سیراکوز و مجتمع موزههای مدرن مکزیک. ویژگی این موزهها عبارت است از: «استفاده اصولی از پیشرفتهترین مصالح و فنون تقسیم فضایی سطوح مختص خدمات و مناطقپذیرش مراجعان، ایجاد فضاهایی با حجم انعطافپذیر جهت نمایشگاههای ثابت و موقت، گسترش مخازن و تسهیلات پژوهشی و مطالعه دقیق نقشهای که در ارتباط با نقشه کلی شهر و امکانات حمل و نقل و پارکینگ باشد.»
خصوصیات فیزیکی ساختمان موزه با عملکرد صحیح
خوانایی مسیر: در طراحی یک موزه به منظور نمایش، باید به نکات خاصی توجه نمود تا بازدید کنندگان از موزه بتوانند به راحتی و بدون اینکه در فضاهای پیچدر پیچ آن سر در گم گردند به راحتی در مسیری روشن به حرکت در آمده و از کلیه سالنهای نمایش در صورت تمایل از ساختمان موزه خارج شوند.
تناسبات اشیاء با سالنهای نمایش: تالارهای نمایش میبایست که متناسب با ابعاد و اندازههای سورههای نمایش انتخاب شود. برای مثال در سالنی بزرگ به نمایش در آوردن آثار ظریف و کوچک که بازدید کننده می بایست در فاصله نزدیک به آن قرار گیرد به هیچ وجه مناسب نیست و بالعکس آثار هنری در اندازههاتی بزرگ را در تالارهای کوچک به نمایش در آوردن صحیح نمیباشد.
ایجاد ارتباطی با فضای بیرونی از آنجایی که عموماً سالنهای نمایش اشیا و آثار مختلف در موزهها فضایی بسته را تشکیل میدهند و نورهای غیر مستقیم طبیعی و مصنوعی روشنایی این مکانها را تأمین میکنند میبایست در مسیر حرکت بازدید کنندگان مکانهایی را جهت دید به فضایی باز و نور گل و گیاه ایجاد نمود تا از احساس دلتنگی از یکنواختی مسیر حرکت بازدید کننده کاسته شود و وی را تشویق به ماندن نماید.
ایجاد نمایشگاههای موقت در زمینه های هنری: به منظور هرچه فعالتر کردن ساختمان یک موزه میبایست در جوار عملکرد اصلی یک موزه که همانا تالارهای نمایش، در دورههای طولانیتر برگزار میشوند، یک سری تالارهای آزاد به منظور برپایی نمایشگاههای دورهای و فصلی از آثار با ارزش در زمینههای مختلف هنری از هنرمندان قدیمی و یا معاصر (در رابطه با طبیعت) پیشبینی نمود. تا همواره برنامههای جدیدی به منظور بازدید افرادی که قبلاً از تالارهای اصلی و دائمی موزه دیدن کردهاند فراهم نمود. و تا ارتباط اینگونه افراد با موزه همواره حفظ شده باشد.
ایجاد فضای تحقیق و کتابخانه: ایجاد فضاهایی به منظور تحقیق و آموزش در زمینههای خاص، به رشد و تکامل ذهنی و فرهنگی افراد علاقهمند کمک مؤثری مینماید. به طور مثال وجود کتابخانهای با کتبی در زمینههای مختلف موجود در موزه به منظور تحقیق افراد علاقهمند.
ایجاد سالن نمایش: وجود سالنهای نمایش فیلم، اسلاید، سخنرانی و غیره به منظور آموزشهای سمعی و بصری به مراجعین چنین مراکزی.
اموزش فنی و حرفهای: ایجاد کلاسهای آموزش تئوری و عملی به منظور ارتقاء سطح فرهنگ و آموزش جوانان کشور و تشویق به فراگیری هنرها و فنها و آموزش مرمت این گونه آثار و خلق آن.
غرفههای فروش و بوفه و چایخانه و …. در کنار این عملکردها ایجاد فضایی مناسب در بهترین نقطه از ساختمان با دیدی متنوع و جاذب جهت استراحت مراجعین به صورت چایخانه بسیار مفید میباشد تولید، ضمن معرفی بیشتر صنایع تولید از طریق فروش به مراجعین داخلی و بویژه خارجی امکان رشد اقتصادی موزه را میتوان فراهم نمود