معماری مسکونی ایران در دورهی پهلوی اول
چکیده
تاریخ معماری ایران همواره دستخوش تحولات بزرگی بوده است. پس از سالها ثبات در زمینهی معماری، در دورهی حکومت پهلوی و به دلیل داد و ستد با کشورهای اروپایی نظیر روسیه، انگلیس و تا حدی آلمان، کشور در ابعاد مختلف تحت تأثیر نفوذ فرهنگ، علوم و فلسفهی غرب قرار گرفت و نهادهای اجتماعی و علمی و مدنی به ظاهر جدید بهوجود آمدند. دورهی پهلوی، آغاز تغییرات وسیع است، این تحولات تقریباً در همهی زمینهها ایجاد شد، تغییراتی که تفاوتی اساسی نسبت به سیر تاریخی گذشتهی آن داشت.
حاصل بیست سال معماری دورهی پهلوی اول مجموعهای از بناها و ساختمانهای فراوان در تهران و شهرها بود که خود بیانگر توجه حاکمیت به بهرهگیری مناسب از ساخت آنهاست. ناسیونالیسم و مدرنیسم، نگاه حاکمیت را هم به گذشته انداخت و هم به آینده. بنابراین مفهوم توسعه دو پسوند به خود گرفت: «نو» و «باستان». همچنین در دورهی پهلوی اول، به شکل رسمی و آشکار، معماری جدید در مقابل زیربنایی با معماری سنتی قرار میگیرد. دیدگاههای نوین سیاسی ـ اجتماعی از جمله دینگریزی، باستانگرایی و تجددطلبی، عملاً در معماری به نمایش درمیآید و حاکمیت در واقع با معماری تازهی خود، بیان اندیشههای خویش را اعلام میدارد. در این میان، معماری مسکونی پهلوی اول نیز چهرهی جدیدی به خود میگیرد که به نوعی تحت تأثیر تحولات این دوره است. در این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اسنادی اطلاعات انجام گرفته است، بر آن هستیم تا با برشمردن ویژگیها و سبکهای معماری پهلوی اول، به بررسی تعدادی از بناهای مسکونی این دوره بپردازیم.
مقدمه
در هر دورهای از تاریخ معماری، نوع ساختمانها، شکل بناها و به طور کلی تمام عواملی که بیانگر یک نوع معماری هستند، معرف اندیشه و گرایش سازندگان آن دوره است (کیانی، 1386، 42). به بیان دیگر، اندیشهی معمار از طریق اثر او شناخته میشود و به عکس از طریق معماری میتوان به اندیشهی معمار آن پی برد. در میان گونههای مختلف معماری، خانه به عنوان سکونتگاه انسانی از جایگاه ویژهای برخوردار است. نزد ایرانیان، خانه و کاشانه از دیرباز مکان امن، آسایش، نیایش و زایش بوده و بر همین اساس در دورههای مختلف، جنبههای فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی، زیباییشناسی و هنر در ساخت آن لحاظ شده است. در دوره پهلوی اول (1320-1304) نیز، تحولات فرهنگی و اجتماعی بازتاب زیادی در معماری مسکن این دوره داشت. معماری این دوره حاصل تحول اندیشهای اجتماعی بود که اندک اندک از دورهی قاجار آغاز و با روی کار آمدن حکومت پهلوی به حرکتی پرشتاب تبدیل شد. تحول در ساختار و ارتباطات سیاسی از طریق سیاستمداران و سفرا، تحول در نگرشهای اقتصادی از طریق بازرگانان و پیوندهای تازهی اقتصادی، تجاری و تحول در زمینههای اجتماعی و فرهنگی به سبب وجود روشنفکران و تربیتیافتگان جدید شهرنشین تماماً زمینهای برای اصلاحات و نوسازی فراهم ساخت که نخستین قدمهای آن در نهضت مشروطیت برداشته شده بود. تحولات ایجادشده در طی دورهی بیستساله و در سیر خود نیز دارای نگرشهای مختلف بود. از یک طرف نگرش گذر و دوری از تفکر سنتی یا مذهبی، از طرف دیگر بازیابی و احیای دورهی اقتدار باستانی و از جانب دیگر نگرش مدرنیزاسیون و طلب کردن هر چیز تازهی خارجی، سه دیدگاه فکری بود که متعاقب آن سه نگرش سبکی در معماری این دوره حاصل شد. بنابراین تجزیه و تحلیل معماری دورهی پهلوی اول، اندیشههای نهفته و تحولات ایجادشدهی فکری را برای ما بیان میکند و از این جهت از اهمیت بالایی برخوردار است و ما را در دستیابی به شناخت معماری مسکونی این دوره رهنمون میسازد.
ساختار کلی این تحقیق شامل چهار بخش است. در بخش اول ویژگیهای معماری دورهی پهلوی اول شرح داده میشود، در بخش دوم به تنوع سبکهای معماری این دوره پرداخته میشود. در بخش سوم معماران دورهی پهلوی اول به اختصار معرفی میشوند و در نهایت در بخش چهارم تعدادی از بناهای مسکونی پهلوی اول مورد بررسی قرار میگیرند.
1. ویژگیهای معماری دورهی پهلوی اول
برونگرایی
برونگرایی که پدیدهای زاییدهی تفکر مدرن و پیوندخورده با فرآیند تجددگرایانه بود، نخست در اندیشهها شکل گرفت و سپس با پذیرش آن به معماری و ایجاد بناهای شهری نوین سرایت کرد. اولین ساختمانهای بزرگ و مهم شهر نظیر شهربانی، شهرداری، وزارتخانهها، بانکها و مراکز تجاری در راستهی خیابانها به نمایش فعالیت و رفتارهای خود پرداختند که پیش از این در درون انجام میشد. این نهضت نمایشی علاوه بر اینکه فضای بیرونی را فعالتر، زندهتر، شلوغتر و متنوعتر ساخت به سرعت وارد بافت شهری و حوزهی مسکونی نیز شد و بافت شهرها به گونهای درآمد که اگر چه دیر یا زود این امر انجام میشد، اما بیپروا و گستاخانه صورت گرفت؛ همچنانکه حصار ناصری به مثابه نماد درونگرایی در شهرسازی کهن فرو ریخت، در حالی که هیچ مانعی برای توسعهی شهر و گرایش برونگرایانه نبود.
پـلان
پلانها به دلیل حضور سریع و بدون وقفهی عملکردهای جدید در معماری، عیناً و بدون تطبیق محلی و فرهنگی وارد حوزه معماری ایران شد و رشد این پدیدهی بدون پیشینه، بیشتر در حوزهی آموزشی نظیر مدارس و دانشگاهها و حوزهی اداری و حکومتی نظیر وزارتخانهها، پست، شهرداری، شهربانی و بانکها صورت پذیرفت، پدیدهای که بهطور کامل از غرب وارد معماری ایران شد. در این دوره، هرچند ظاهر بناها گاه توانست عناصر گذشتهی معماری را به خود بگیرد، ولی داخل بنا نتوانست روابط فضایی پیشین را در خود جای دهد. در این میان پلهها و راهروها از اهمیتی بالا در تنظیم روابط و عملکرد فضاهای داخلی برخوردار شدند و عناصر دیگر نظیر آب، آبنما، باغچه و گیاه به بیرون ساختمان کشانده شدند. از طرف دیگر پلکان داخلی بناها که قبل از دورهی معاصر از ارزش فضایی و مکانی کمتری نسبت به دیگر فضاهای داخلی برخوردار بود و این ویژگی در تمامی بناها از خانهها تا مساجد و کاخها وجود داشت، به فضایی بزرگ، چشمگیر و تشریفاتی بدل شد و از نظر ترکیببندی فضاها، مکانی مهم، با ارزش و قابل دسترسی سریع را به خود اختصاص داد. بهترین نمونههای استفاده از پلکان وسیع داخلی در بناهای این دوره را میتوان در مجموعه بناهای شهرداریها، شهربانیها و به طور کلی در بناهای اداری بزرگ، پررفتوآمد و حجیم مشاهده کرد. شکل غالب پلکانهای داخلی بناها به گونهای است که در ابتدا با پلکان عریض شروع و سپس در ادامه و در محل پاگرد به دو پلکان در طرفین تقسیم میشود یا از ابتدا با دو پلکان از طرفین که معمولاً به شکل حلزونی و بدون پاگرد هستند، ساخته شده که تمامی این شکل از پلهها از معماری اروپایی به ایران وارد شد.
ساخت، مواد و مصالح
نمونههای متعدد بناهای دورهی پهلوی اول، به ویژه آثاری که در دههی اول ساخته شدند، نشان میدهد که ساخت آنها ترکیبی از مواد و مصالح مختلف است. این مصالح ساختمانی شامل کاشی، آجر و سنگ و پنجرهها و درهای چوبی و نیز نردهها و محافظهای پنجرهها و بعضاً سقفهای فلزکاریشده است؛ ترکیبی که بیشترین نقش را در این آرایش ساختمانی دارد، آجر است.
بناهای دورهی پهلوی اول در تأثیر از معماری غرب، کمترین و دیرترین بهرهگیری را در تکنولوژی ساخت و سیستمهای ساختمانی داشته است. هنگامی که در اروپا و امریکا، کاربرد فلز، بتن و سیستمهای سازهای مورد استفاده قرار میگرفت، ساختمانهای این دوره در ایران هنوز به شیوههای سنتی و با خشت و آجر اجرا میشد. تیرآهن اولین و شاید تنها مادهی مورد استفاده در این دوره است که تنها برای پوشش سقفها بهکار گرفته شد.
نـمــا
از آنجا که اندیشهی تمرکزگرا، سنتشکن، تجددطلب و مدرن و دارای اسلوب نظامی در دورهی بیست ساله ظهور کرد، ساختار دولت نیز به گونهای شد که چنین تفکری را به اجرا درآورد: بالاتر قرار گرفتن ساختمان از سطح زمین و نیز نمایش آشکار آن در وسط و محل ورودی ساختمان تقریباً در تمامی بناهای دورهی پهلوی اول مشاهده میشود. برآمدن بنا از سطح زمین، علاوه بر اینکه یک اثر را نسبت به اطراف خود بهتر بیان میکند، با ایجاد ارتفاعی کاذب و البته دلپذیر بر سیما و نمای آن تأکید میکند. ورودیهای بلند و ستونهای مرتفع و کشیده در بناها، اگرچه از یک نگاه به معماری دورهی قدرتگرایی آلمان و آغاز قرن بیستم و از نگاه دیگر به عظمت و قدرت باستانگرایانهی ایران کهن نظر دارد، در پی اقتدار و عظمت است. نمای بناهای دورهی پهلوی اول بیشترین استفاده را از نشانهها و عناصر خطی ـ عمودی برده است. ستونها و پنجرهها بیشترین نقش را در این کاربرد داشتهاند تا بتوانند بر ایجاد حس ابهت و شکوه بنا در بیننده بیفزایند. بر خلاف این حرکت عمودی، خود بناها در جهت افقی کشیده شدهاند و به گونهای سنگین و حجیم بر زمین نشستهاند. تلفیقی از این عناصر خطی افقی و عمودی در نمای ساختمانها تصوری از تکرار غیریکنواخت را دارد.
پنجره و بالکن
پنجرهها، به معنای آنچه توسط معماری دولتی و سپس مردمی در منظر عمومی قرار گرفت، در دوره پهلوی اول ظهور یافت. پیش از این زمان، بنا به فرهنگ و نگرش اجتماعی و نیز خواست و تمایل طولانی به معماری درونگرا بناهای عمدهی شهرهای ایران، جز یک درب اصلی خانه، ارتباطی با کوچه و خیابان نداشت.
در این دوره برای نخستین بار پنجرهها یکی پس از دیگری به روی کوچهها و خیابانهای جدیدالاحداث گشوده میشوند. دیوارهای حیاطها کوتاهتر میشوند و چون باز شدن پنجرهها به کوچهها و خیابانها حرمتی تازه به آنها میبخشد و برای نخستین بار از طریق پنجرهها راهی به درون خانههای خود مییابند، از آرایش بیشتری برخوردار میشوند.
خیابانهای پهن و کوچههای نوخاسته، میدان دید کافی در اختیار بینندگان رهگذر میگذارند و صاحبان بناها ناگزیرند به حکم ضرورت و آبرو در عرضهی آنچه به نمایش میگذارند، سلیقهی بیشتری به خرج بدهند و سلیقهی دیگران را نیز در نظر بگیرند. (رجبی، 1355، ص112)
بالکن نیز که پیش از این کارکردی شاهانه داشت، به عنوان یک پدیدهی کاملاً وارداتی در این دوره به شدت در عملکرد خانههای شخصی و کاربرد اجتماعی قرار میگیرد.
پنجرهها، علاوه بر کاربرد چوب و شیشه در شکلی ساده و اجراییتر، برای اولین بار فلز را در شکل نرده و محافظ به کار میگیرند. به همین دلیل هماهنگ با نردههای بالکنها، فلزکاری با طرح و نقوش جدید ـ که بیشتر منعکسکنندهی آثار فلزی قرن نوزدهم اروپاست تا برگرفته از نقوش قدیم و سنتی ـ زیبندهی بناها و نماهای شهری میشود، تأثیری که مستقیماً از غرب برآمده است.
تزیینات
معماری این دوره در استفادهی بجا از تزیینات -هر چند ساده، و مختصر و متحولشده- هنوز نگاه در گذشته دارد. این بناها، اعم از دولتی و مردمی، سردر ورودیها، نبشها، پخها، لبهها و انتهای فوقانی بناها، حاشیه و بالای پنجرهها را بدون توجه رها نکرد و با تزییناتی که گاه از معماری باستانی الگو میگیرد و گاه نگاه غربگرایانه یا مدرن دارد و نیز بعضاً مبتنی بر تزیینات دورهی اسلامی است، استفاده کرد.
استفاده از آجر در بنا به دلیل سرعت و سهولت باعث شد که تزیینات آجری نیز نقش تازهتری پیدا کند. تزیینات حصیریشکل و پس و پیشآمدگیها در آجرچینی این بناها علاوه بر سایهروشنهای متنوع بر دیوارهای صاف و سادهی آن، ترکیبی جدید از تزیین شرقی بر نمای تازه و بعضاً غربی بناهاست.
اتفاق تازه در این دوره، رویکرد به عناصر حجمی و مجسمهسازی است که در آن همچنان نگاه دوگانهی باستانی و غربی به خوبی قابل تشخیص است. دولت مدرن پهلوی با اندیشهی غربی ـ باستانی و زمینهی تجددخواهی مانعی نداشت که استفاده از تندیسهای باستانی یا مجسمههای غربی را مذموم بداند. بنابراین در کنار استفاده از نقوشی نظیر فروهر، لوتوس، ستونها، نقوش حجاری هخامنشی و بهکارگیری وسیع تمامی عناصر باستانی، با ساختن مجسمهها در وسط میادین یا حجاریهای مشابه غربی عملاً اتفاق تازهای در نمایش دکوراتیو بناها رخ داد (کیانی، 1386، صص 245-234).
2. تنوع سبکهای معماری دورهی پهلوی اول
برای تبیین گرایشهای مختلف معماری این دوران، تلاشهای بسیاری انجام و تقسیمبندیهای گوناگونی نیز ارائه شده است. به طور مثال علیاکبر صارمی معماری این دوره را این گونه تقسیمبندی میکند:
• ادامهی راه گذشتگان و سیر تاریخی معماری،
• توجه آگاهانه به معماری پیش از اسلام،
• توجه به معماری پیش از مدرن غرب،
• ترکیب معماری پیش از اسلام، معماری دوران اسلامی و معماری پیش از مدرن اروپا.
محسن حبیبی نیز تقسیمبندی خود را از معماری این دوره اینگونه شرح میدهد:
• معماری شهری و معماری ساختمانی مبتنی بر ادامهی سبک تهران دورهی قاجاریه، تلفیقی از عناصر بومی و بیگانه،
• معماری مبتنی بر تلفیق شکوه و جلال گذشتههای دور و آرمانهای نوگرایانه، تقلید شکل معماری کهن از دورههای قبل و بعد از اسلام،
• معماری مبتنی بر سبک بینالملل، متأثر از جنبش معماری نوین اروپا،
• معماری مبتنی بر سبک کلاسیک اروپا (شیرازی و یونسی، 1390، 61).
بهروز پاکدامن درباره معماری این دوره مینویسد:
«در این دوره، گذشته از ادامهی دو شیوهی دورهی قبل یعنی معماری اواخر قاجار و شیوهی معماری نئوکلاسیک غرب، گرایشهای متنوع معماری متأثر از آرتنوو به خصوص شیوهی معماری اوایل مدرن (pre- modern) و ادامهی آن در اواخر دورهی مذکور در شیوهی معماری مدرن نیز رواج پیدا کرد. همچنین در این دوره فعالیت بسیاری در ارتباط با ایجاد یک «سبک ملی» که معرف تاریخ و فرهنگ کهن این سرزمین باشد، انجام شد» (پاکدامن، 1376، صص121-120).
بانیمسعود نیز در کتاب «معماری معاصر ایران» به سه گرایش در معماری این دوران اشاره میکند که عبارتند از:
• تداوم معماری اواخر قاجار
• سبک معماری اوایل مدرن
• نئوکلاسیک اروپا با تلفیق موتیفهای ایرانی (سبک ملی)
و در ادامه در شرح این گرایشها چنین بیان میکند:
اولین گرایش معماری این دوره را میتوان همان معماری اواخر قاجار با تلفیق عناصر وارداتی دانست. معماران سنتی در ایران دورهی پهلوی اول بیشترین حامیان این گرایش بودند. در این دوره اکثریت مردم برای ساختن ساختمانهای کوچک و معمولی مانند خانهها و ساختمانهای تجاری، اغلب موارد به مهندس معمار مراجعه نمیکردند و با کمک معماران سنتی اقدام به ساخت آنها میکردند. معماران سنتی این دوره با آموزههای سنتی خود و با الگوبرداری از ساختمانهای مهندسان طراح سعی میکردند که جنبهها و نکتههای معماری جدید را با روشها و آنچه خود از معماری سنتی میدانستند، بیامیزند. از آنجا که در این دوره معماران سنتی هنوز با منبع غنی معماری ایرانی اتصال داشتند، از این آمیزش نتایج جالبتوجه و گاه ارزشمندی در سبک معماری بناهای مسکونی و تجاری دورهی پهلوی اول حاصل شد. لذا ساختمانهای این دوره را میتوان در اصل تداوم همان سبک معماری دورگهی قاجاری اواخر دورهی ناصری با کمی تغییر در مصالح و تکنیک ساخت دانست.
دومین گرایش معماری این دوره (گرایش به معماری اوایل مدرن) عمدتاً از سوی معماران خارجی و تحصیلکردگان ایرانی در خارج از کشور حمایت میشد. معماری مدرن شکلگرفته در این دوره، در اصل معماری مدرنی بود که تحت تأثیر معماری مکتب وین و هنر و معماری اکسپرسیونیسم آلمان پیش از سال 1930 میلادی قرار داشت. این شیوه تا حدودی تحت تأثیر تزیینات جنبش آرنووی (Art Nouveau) فرانسه بود. یکی از مهمترین معماران این سبک در دورهی پهلوی اول که حدود شش سال (از 1314تا 1320 خورشیدی) در ساخت و سازهای پهلوی اول فعالیت چشمگیری داشت، وارطان هوانسیان بود. جوهرهی مباحث وارطان، آشتی دادن هوشمندانهی معماری مدرن با معماری ایرانی است.
سومین گرایش معماری، که در اصل میتوان آن را به عنوان سبک معماری دورهی پهلوی اول نامید، معماری نئوکلاسیک اروپایی با تلفیق موتیفهای ایرانی عمدتاً ایران باستان است. این سبک در دوران بعدی، به خصوص در دورهی پهلوی دوم، به عنوان «سبک ملی» نامگذاری شد. در اصل این سبک چیزی نیست مگر خوانشی از معماری فاشیسم اروپا، عمدتاً معماری آلمان هیتلری، از زاویهی معماری نئوکلاسیک اروپایی که با چاشنی موتیفهای ایران باستان (تخت جمشید) و دوران اسلامی (به خصوص در کارهای نیکلای مارکوف) رنگ و بوی ایرانی یافت (بانیمسعود، 1388، صص 187-190).
3. معماران دورهی پهلوی اول
معماران این دوره با توجه به شیوهی آموزش معماری (آموزش سنتی و آموزش آکادمیک) در طبقهبندی خاصی قرار میگیرند:
• معماران سنتی در طول این دوره کمکم به عنوان سازندگان اصلی بناها موقعیت خود را از دست داده و جای خود را به معماران جدیدی دادند که بر اساس طراحی و نقشه و نظام نوین معماری کار میکردند. در واقع معماران سنتی در حاشیه قرار میگرفتند. همچنین آنها که با یک دوگانگی اصولی در معماری روبهرو شده بودند، در نهایت در طرحهایی که به جا گذاشتند توانستند تلفیقی مناسب و منطقی ایجاد کرده و دیدگاه فرهنگی و ملی و شرایط اجتماعی را تا آنجا که میتوانستند ملحوظ دارند. از جملهی این معماران و استادکاران میتوان به جعفرخان کاشی، حسین لرزاده، حاجحسین بهشتی، استاد حسین میدانی، استاد حاجعلی، استاد محمدتقی، استاد یحیی، استاد محمود قمی، استاد رحیمی، استاد حسینعلی ایزدمهر، حاج عباسعلی معمارباشی، حاج حسین و معمار صانعی، لئون طاطاوسیان و اسکندر خان، حاج ابوالحسنخان معمارباشی، استاد حیدرخان، استاد حاجاکبر کاچار، استاد جعفر خرمشاهی، استاد حسین نوری، استاد محمد ماهرالنقش، استاد رضا معماران بنام، استاد گودرزی، استاد محمد شعرباف، استاد حسینعلی و … اشاره کرد.
• معماران خارجی که به دلایل گوناگون در ایران اقامت کرده بودند، نقش قابل توجهی در معماری، شهرسازی و عمران این دوره پدید آوردند. این گروه نقش مؤثری در آنچه از غرب به ایران آمد داشتند، ضمن اینکه بعضی از این معماران نظیر گدار، سیرو و مارکف از الگوهای معماری ایرانی در آثارشان بهره بردند. از جملهی این معماران میتوان به آندره گدار، نیکلای مارکف، ماکسیم سیرو، رولان دوبرول، هاینریش، موزر، کرفتر، شولتز، مهندس فیتیسوف، مهندس فیشر و … اشاره کرد.
• معماران ایرانی تحصیلکرده در فرنگ، با آموزش مدرن و اروپایی خود در نهایت عملاً پیشگامان نهضت معماری مدرن در ایران شدند و با کمرنگ شدن معماران سنتی و خارجی، به ویژه در سالهای بعد از 1320 آیندهی معماری ایران را در دست گرفتند. از جملهی این معماران میتوان به محسن فروغی، کریم طاهرزاده بهزاد، وارطان هوانسیان، پل آبکار، گابریل گِوُرکیان، مهندس الگال ارمنی، قلیچ باقلیان، کیقباد ظفر، اسمعیل دیباج، مهندس زنگنه، حسین آموزگار، شریفزاده قفقازی، فتحالله خان فردوس و … اشاره کرد (کیانی، 1386، صص 231-215).
4. بناهای مسکونی پهلوی اول
مجتمع تجاری ـ مسکونی جامی، تهران، وارطان هوانسیان
وارطان هوانسیان در 17 فوریهی 1896 میلادی در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در آن شهر به پایان رساند و همانجا مشغول بهکار شد. سپس به تهران آمد و پس از چهار سال در رشتهی معماری فارغالتحصیل شد. او به دنبال اخذ مدرک معماری خود به آموزش در رشتهی شهرسازی روی آورد و همزمان در پاریس مشغول بهکار شد.
هوانسیان در سال 1314، پس از هفده سال اقامت در اروپا به ایران بازگشت و در اولین اقدام در مسابقهی «طرح بنای هنرستان دختران» شرکت کرد و مقام اول را به دست آورد.
او در طی دوران فعالیت حرفهای خود موفق به ساخت دهها ساختمان با کارکردهای مختلف، از کاخ سلطنتی گرفته تا مدرسه و ویلای مسکونی شد و به موازات آن، به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی نیز پرداخت. وی از اعضای مؤثر تأسیس «انجمن ایرانیان مقیم فرانسه» در پاریس و «انجمن آرشیتکتهای ایرانی دیپلمه» در ایران بود و در طی فعالیتهای حرفهای، فعالیت علمی را با چاپ مقاله در نشریات و انتشار دو نشریه در زمینهی معماری پی گرفت.
وارطان هوانسیان یکی از مدافعان سرسخت معماری مدرن در ایران بود. سبک کارهای وارطان را باید در معماری پیش از جنگ جهانی دوم، و در حال و هوای سبک آرنووی فرانسه و مدرسهی باوهاوس آلمان و کارهای معمارانی نظیر آگوست پره، آدولف لوس و لوکوربوزیه جستجو کرد. مدرنسیم وارطان ریشه در تاریخگرایی داشت. وارطان مخالف تقلید از شکلهای سنتی بود، ولی به نظر میرسد که ضرورت تطبیق شکلهای مدرن با نیازهای فرهنگی و اقلیمی ایران را به خوبی احساس میکرد. میراث سبک هوانسیان را میتوان در عدم استفاده از تقارن، رعایت اصول عقلانی و عملی، خالصگرایی فرمها، پنجرههای افقی به سبک لوکوربوزیه، ایجاد خم در نبش ساختمانهای دو نبش، نما و پیشآمدگی و روکار سازیهای سیمانی با رنگهای مختلف، پلکانهای معلق، لبههای سیمانی بالای پنجرهها، دور سادهی سقف یا به اصطلاح «چفتهی وارطان» یافت.
در میان کارهای مهم وارطان، آپارتمانهای او جایگاه خاصی دارد. مجتمعهای آپارتمانی او در نوع خود مفهومی جدید در تهران به شمار میآمدند. این ساختمانها کاربری مختلط تجاری، اداری و مسکونی داشتند، و عموماً در سه تا پنج طبقه و در زمینهای بزرگ دونبش ساخته میشدند و ورودی قسمتهای عمومی از خصوصی جدا بود. در واحدهای مسکونی که وارطان طراحی کرد، حساسیت ویژهای نسبت به رسوم اجتماعی دیده میشد و در آنها به جای حیاطهای سنتی، باغچه و حیاط روی بام در نظر گرفته شده بود. آپارتمانهای وارطان همگی ویژگیهایی دارند که سبب میشود هم از لحاظ زیبایی و هم عملکرد بسیار موفق باشند. وارطان با استفاده از فرمهای مدور، پنجرههای پیشآمدهی کمانی و بالکنهای کمانی و پنجرههای پیشآمدهی مثلثی، تجربهی خود از کار با معمار فرانسوی، آنری سوواژ، و از جمله جلوههای خاص آرنوو را، که در کار سوواژ شهرت داشت، وارد طرح این آپارتمانها کرد (بانیمسعود، 1388، صص 220-224).
بنای مجموعهی تجاری ـ مسکونی جامی، شامل دو دستگاه ساختمان است که در نبش دو خیابان حافظ و جامی استقرار یافتهاند و توسط کوچهای باریک منشعب از خیابان حافظ از یکدیگر جدا میشوند. هر دو ساختمان مذکور، عملکردی تجاری- مسکونی دارند؛ به طوری که در طبقهی همکف واحدهای تجاری تعبیه شده و سه طبقهی روی آنها مسکونی هستند. طبقهی آخر هر دو ساختمان دارای سطح اشغال کمتری نسبت به سایر طبقات است، چنانکه در مابقی فضای آن، دو تراس قرینه رو به کوچه میانی دیده میشود. هر دو بلوک آپارتمانی، دارای فضاهای ورودی از خیابانهای جامی و حافظ و نیز از کوچهی مشترکشان هستند. پس از ورود به هر یک از ساختمانها، یک پلکان ارتباطی امکان دسترسی به زیرزمین و طبقات را فراهم میکند. همان طور که گفته شد، طبقهی همکف با واحدهای تجاری خود، رو به خیابانهای اصلی واقع شده است. در پشت واحدهای تجاری هر بلوک، دو واحد مسکونی کوچک با امکانات کامل و نیز اتاق دربان (سرایداری) قرار دارد. طبقات اول و دوم نیز شامل سه واحد مسکونی با دو دسترسی جداگانه هستند که دو واحد آن رو به خیابان حافظ و واحد دیگر رو به خیابان جامی است. ارتباط بین فضاهای داخلی هر واحد مسکونی از طریق یک سرسرا یا یک راهرو برقرار میشود. هر واحد مسکونی دارای یک یا دو اتاق خواب، یک فضای نشیمن، سرویس بهداشتی، آشپزخانه و گاه ناهارخوری و انباری است. زیرزمین بنا نیز به فضاهای خدماتی چون انبار مغازهها و منازل، انبار سوخت، شوفاژ و تهویهی هوا و … اختصاص دارد. فضاهای اصلی ساختمان یا از طریق پنجرههای اصلی رو به خیابان و یا توسط تراس بامها نورگیری میشوند. این تراسها از طریق راهپلهی عمومی ساختمان دسترسی دارند، بنابراین بیشتر نقش نورگیر را در واحدهای مجاور خود بر عهده میگیرند.
نمای مجموعه تجاری ـ مسکونی جامی گسترده و ممتد بوده و بخشی از بدنهی خیابان حافظ و در ادامهی آن ابتدای خیابان جامی را شکل میدهد. این مجموعه سه جبههی مهم و اصلی دارد که مهمترین آنها بدنهی رو به خیابان حافظ است. این بدنه به شکلی متقارن در دو طرف کوچهی میانی طراحی شده و به دلیل استفاده از فضاهای پر و خالی و خطوط ممتد در نما، ترکیبی پیوسته و همپیوند را به وجود میآورد.
نمای جنوبی ساختمان، رو به خیابان جامی، ترکیبی است از خطوط عمودی و افقی که در تداوم نمای بدنهی غربی و گوشهی ساختمان مشاهده میشود. ایجاد تقارن موضعی و حجم فرورفته در بخش میانی نما، در قالب بالکن مرتفع رو به خیابان از جمله ویژگیهایی است که وارطان بعدها در ساخت تعدادی دیگر از بناهای تجاری ـ مسکونی خود از آنها بهره میبرد.
بخش مرکزی مجموعه، رو به کوچه میانی با ترکیبی متقارن، جبههای دیگر از بنا را شامل میشود که بیشتر از اصول طراحی شهری تبعیت میکند و از تمایل معمار به خلق یک گذر عمومی و شهری حکایت دارد. عقبنشینی بنا در طبقات تا حد زیادی عرض کم گذر را جبران کرده و فضایی امن، مناسب و آفتابگیر را برای عبور عابران به وجود آورده است.
به طور کلی میتوان گفت بهکارگیری خطوط کشیدهی افقی که تقسیمات عمودی بنا را به حاشیه رانده و تنوعی از احجام پر و خالی را به نمایش میگذارد، تأثیر حرکت خطوط ممتد را در نمای ساختمان نشان میدهد. همینطور در خارج و داخل بنا از تزییناتی استفاده شده که میتوان نمونههای مکرر آن را در دستانداز بالکنها، حرکتهای عمودی حاشیهی پنجرهها، قابهای دور تراسهای واقع در طبقات بالای ساختمان، طرح درهای ورودی و دستانداز پلکان داخلی، گوشههای مدور داخل فضاهای اصلی و چفت دور سقف مشاهده کرد.
طرح خانههای مسکونی گابریل گِوُرکیان
گابریل گِوُرکیان معمار مدرنیستی در سطح بینالملل بود. معماری او ریشه در کارها و اندیشههای سبک بینالمللی کارهای یوزف هوفمان، لوکوربوزیه و آدولف لوس داشت. روح مدرنیستی گِوُرکیان را میتوان در طرح خانههای مسکونی او دید. این خانهها کاملاً با اهداف مدرن و سبک بینالمللی طراحی شدهاند و نباید این نکته را از نظر دور داشت که طرح خانههای گِوُرکیان شدیداً وامدار اندیشهها و کارهای اسکار اشترناد و آدولف لوس، به خصوص در سازماندهی فضاهای خصوصی و عمومی، سیرکولاسیون فضای داخلی و از همه مهمتر هندسه، مصالح و فضاهای پر و خالی احجام است. از طرفی میتوان مشخصات عمومی خانههای او را چنین بیان کرد: تمام این خانهها به منظور استفاده از نور خورشید در زمستان مطابق محور شمالی ـ جنوبی قرار گرفتهاند. این خانهها عموماً بین یک حیاط ورودی در شمال و یک حیاط بزرگ در جنوب واقعند و به دلیل بادهای گرم و خشک، نماها از سمت شرق به غرب مسدود شدهاند. انتخاب جهت شمالی ـ جنوبی گاهی به دلیل دسترسی، قرار دادن دو ورودی در دو طرف بنا را الزامی میکند.
گِوُرکیان در طرحهای خود بسیار آزادانه عمل میکرد، هر چند گرایشهایش را به تقارن و یادمانسازی در ویلای پناهی و ویلای ملکاصلانی به طور کامل کنار نگذاشت. در میان آثار وی که در سبکهای خانهسازی بعدی تأثیر گذاشت، ویلای علیاکبر سیاسی یکی از مهمترین نمونههاست. در این ویلا حجم اصلی مکعب مستطیل شکل است ولی کشیدگی به سمت غرب، تقارن کلی نمای جنوبی را بر هم میزند. ریتم سهتایی منظم نما با بازی مصالح (بتن برای اسکلت سایبان، آجر برای دیوارها، جانپناه یا نردهی فلزی افقی برای تراسها) و با طرح تراس همکف تلطیف شده است. این تراس در شرق به شکل نیمدایرهی ارتفاع یافته و با دو پلکان متوالی تلفیق شده است. یکی از مهمترین عناصر این ویلا، تراس نیمدایرهای آن است که شباهت زیادی به طرحهای لوکوربویه و یوزف هوفمان دارد. فرم نیمدایرهای تراس نخستین نمونهی اجراشده در ایران بود که بعدها به عنوان الگویی برای معماران ایرانی، در طراحی ساختمانهای مسکونی قرار گرفت.
طرح خانههای مسکونی پل آبکار
پل آبکار معماری مدرنیست بود که درصدد آشتیدادن تاریخ و فرهنگ ایران با مباحث مدرنیسم برآمد. از مهمترین کارهای آبکارکه میتوان روح مدرنیسم را در آن دید، طراحی خانههای مسکونی اوست. آنچه طرح خانههای آبکار را شاخص میکند، برخورد معمار با ساماندهی فضاها و ترکیب احجام و انتخاب خوب مقیاس احجام و فضاهاست. احجام طراحیشدهی خانههای آبکار، یادآور اشکال کوبیستی و کارهای معمارانی نظیر لوکوربوزیه و آلوار آلتو است و این در حالی است که با انتخاب هوشمندانهی مصالح، آبکار درصدد خلق معماری شاخص خود است. ترکیب ایوانها با تراس و سایبانهای بتنی در حالتی زیبا، طوری طراحی شدهاند که جزئی از حجم کلی ساختمان به نظر برسد و این جذابیت زمانی به اوج میرسد که مصالحی چون بتن و آجر، عمدتاً آجر بهمنی با هم ترکیب میشوند و در کنار نقوش برجستهی تزیینی در نماها، جزئی از زیباییشناسی ساختمان را تشکیل میدهند (بانیمسعود، 1388، صص 237-236).
منزل قدیمی صالح، تهران
منزل قدیمی صالح در ضلع غربی خیابان حافظ، بعد از تقاطع خیابان جمهوری، کوچهی امیری واقع شده است. موقعیت قرارگیری بنا که در دورهی پهلوی اول شکل گرفته و همچنین خصوصیات سبکی بهکار رفته در ساخت بنا حاکی از آن است که بنا متعلق به نیمهی اول دههی 20-1310 شمسی است و جزو نمونههای شاخص معماری دوران انتقال در تهران به شمار میرود.
این بنا در زمینی به ابعاد 38×17 متر احداث شده و بدین ترتیب مساحت عرصهی آن بالغ بر 646 متر مربع میشود. ساختمان اصلی در ضلع شمالی حیاط واقع شده و در ضلع جنوبی و در طرفین ورودی اصلی، یک فضای کوچک به ابعاد 3×25/4 متر در بخش جنوبغربی حیاط به چشم میخورد که نقش توقفگاه ماشین را دارد.
طرح کلی پلان شامل مستطیلی به ابعاد 5/13×5/11 متر است که دو بیرونزدگی به شکل مستطیل در ضلع جنوبشرقی و چندضلعی در بخش جنوبغربی به آن اضافه شده که این خود از خصوصیات معماری دوران انتقال به شمار میرود.
شکل و فرم درِ ورودی بنا با تزیینات زیبای آجری و همچنین محوطهسازی حیاط با دو باغچهی مستطیلشکل در طرفین و حوض هشتضلعی در وسط که در محور طولی عرصه به طرز زیبایی طراحی شده و مسیر مطبوعی را برای دسترسی به بنای اصلی فراهم میسازد، از جمله خصوصیات قابل ذکر بناست که نزدیکی آن را با معماری ایرانی به ذهن متبادر میسازد.
ورودی اصلی بنا در ضلع جنوبی و در مرکز بنا تعبیه شده و دسترسی به طبقهی همکف به واسطهی پلکان 9پلهای از حیاط به این طبقه امکانپذیر است. در امتداد این ورودی، یک راهروی سراسری قرار گرفته که در سمت غرب آن اتاق پذیرایی و در سمت شرق دو اتاق نشیمن واقع شده است. در انتهای این راهرو و در ضلع شمالشرقی این طبقه سرویس بهداشتی و آشپزخانه طراحی شده و پلکان دسترسی به طبقهی فوقانی نیز در همین قسمت قرار گرفته و دسترسی به زیرزمین نیز از همین بخش ممکن است. طبقهی فوقانی هم دقیقاً با تناسبات و فرم کلی طبقهی زیرین طراحی شده و تنها تفاوت آن تقسیمبندی فضاهای اتاقهاست که با کاربری آنها (فضاهای خصوصی و اتاق خواب) تناسب دارد. در همین طبقه در ضلع شمالغربی و بر روی آشپزخانهی طبقهی پایین، حمام و سرویس بهداشتی خصوصی طراحی شده است.
شالودهی بنا بر اساس جرزهای آجری نسبتاً قطور (حدود 80 سانتیمتر) و پوشش چوبی با تیرآهن شکل گرفته و پوشش نهایی بنا، شیروانی با استفاده از خرپای چوبی است.
مهمترین عامل تزیینی در بنا آجر است که هم به عنوان مصالح اصلی در سازهی بنا، چهارچوب آن را شکل میدهد و هم به عنوان یک عامل تزیینی با چیدمان مختلف در نقاط مختلف جلب نظر میکند، به عنوان مثال در پیشانی بنا به شکل سنتوری به اشکال فرشتههای بالدار و نقوش گل و برگ یادآور بناهای سبک نئوکلاسیک اروپایی است و هم به شکل قطاربندی و هرهچینی در رخبام و قاب پنجرهها دیده میشود. گذشته از آن تزیینات گچبری سادهای نیز در بخشهای داخلی و شومینهها دیده میشود.
آنچه از شکل و فرم ساختمانی در این بنا قابل مشاهده است، نشانگر سبک معماری «دورهی انتقال» است که تلفیق مایههای معماری ایرانی و غربی و حرکت به سوی برونگرایی در طراحی و استفاده از مصالح جدیدی نظیر تیرآهن از خصوصیات آن به شمار میرود (شیخالاسلامی، 1380، صص 1-3).
خانهی تیمورتاش، تهران
عمارت تیمورتاش در محدودهی پادگان باغشاه سابق و در بخش شمالغرب این پادگان واقع شده است و در حال حاضر در داخل محوطهی دانشگاه فرماندهی و ستاد و به عنوان ستاد فرماندهی این دانشگاه مورد استفاده است. این بنای تاریخی در حدود سال 1310 ساخته شد و همان طور که از نامش پیداست، متعلق به عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار پهلوی اول بود.
بنای مورد نظر در دو طبقه ساخته شده و در بخشهایی از ساختمان زیرزمین نیز وجود دارد. ابعاد تقریبی هر یک از طبقات 20×17 متر است و پلان طبقهی اول و دوم کاملاً برهم منطبق هستند. ارتفاع در طبقات مختلف این ساختمان به سبب فرم خاص معماری آن و نیز نوع پوشش سقف که در زیرزمین از نوع پوشش ضربی و در طبقات دیگر به صورت تخت و با تیرچوبی است، با هم تفاوت دارد؛ به ترتیبی که ارتفاع سقف در زیرزمین حدود 3 متر و در طبقهی همکف 70/4 و در طبقهی فوقانی حدود 40/5 متر است. پوشش نهایی ساختمان، شیروانی با خرپای چوبی است و ارتفاع نهایی آن تا سطح تراز محوطه حدود 15 متر است.
نظام سازهای بهکاررفته در بنا دیوارهای ضخیم باربر آجریست که ضخامت آن در زیرزمین به بیش از 1 متر میرسد و از پوشش تخت چوبی (در زیرزمین پوشش ضربی) تبعیت میکند. مصالح عمدهی بهکاررفته در بنا آجر با ملات و چوب است که هر یک با توجه به خواص خود در بخشی از بنا به کار رفتهاند.
عوامل تزیینی بهکاررفته در این عمارت عبارتند از: نمای آجری عمارت که در ساخت آن از آجر به نحوی استادانه و هنرمندانه برای تزیین نما استفاده شده و بسیار چشمنواز و زیباست؛ آینهکاریهای نفیس و زیبای موجود در بنا که در گیلوییها و سقف تالار اصلی کار شدهاند؛ گچبریهای ظریف و زیبای سرستونها و سایر بخشهای بنا؛ درها و پنجرههای چوبی با فرمها و اشکال خاص (موسوی، 1383).
نتیجهگیری
با مسائل مطرحشده در خصوص معماری ایران در دورهی پهلوی اول این نکته مشهود است که از آغاز تحولات شکلگرفته در این دوره و ورود ایران به دنیای مدرن، خواه ناخواه حرکت به سوی نو شدن اتفاق میافتد و به دلیل مسائل جاری در آن دوره این امر تحت نفوذ قدرتهای برتر با شدت بیشتری به وقوع پیوست. رشد سریع صنعت باعث شکلگیری عناصر جدیدی در معماری شد که چهرهی مراکز شهری را دگرگون کرد. در این زمان به لحاظ تحولات مهمی که در زمینهی مصالح ساختمانی جدید، نظیر بتن، آهن و… به وجود آمد، معماری جدیدی منطبق با این مصالح شکل گرفت که متأثر از معماری غرب بود. در این میان، معماری مسکونی نیز تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت؛ همان طور که در نمونهها بررسی شد، شاهد ظهور گونههایی از طراحی بناهای مسکونی هستیم که در آنها حرکت به سوی برونگرایی در طراحی، تلفیق مایههای معماری ایرانی و غربی و استفاده از مصالح جدیدی نظیر تیرآهن از خصوصیات اصلی به شمار میرود.
منابع
بانی مسعود، امیر (1388)، معماری معاصر ایران، تهران، هنر معماری قرن.
پاکدامن، بهروز (1376)، «نگاهی کوتاه بر شیوهها و گرایشهای معماری تهران»، کتاب تهران، ج 5-6، تهران، روشنگران.
رجبی، پرویز (1355)، معماری ایران در عصر پهلوی، تهران، دانشگاه تهران.
شیخالاسلامی، محسن (1380)، «منزل قدیمی صالح»، گزارش ثبتی اداره کل میراث فرهنگی استان تهران.
شیرازی، علیاصغر؛ یونسی، میلاد (1390)، «تأثیر ملیگرایی بر معماری بناهای حکومتی دوره پهلوی اول»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، سال اول، ش4، صص59-69.
کیانی، مصطفی (1386)، معماری دوره پهلوی اول: دگرگونی اندیشهها، پیدایش و شکلگیری معماری دورهی بیستسالهی معاصر ایران، چاپ دوم، تهران، مؤسسهی فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر.
موسوی، رضا (1383)، «خانهی تیمورتاش»، گزارش ثبتی اداره کل میراث فرهنگی استان تهران.
سروشیانی، سهراب؛ دانیال ویکتور؛ شافعی بیژن (1387)، «معماری وارطان هوانسیان»، معماری دوران تحول در ایران، تهران، انتشارات دید.
دانیال ویکتور؛ شافعی بیژن؛ سروشیانی سهراب (1382)، «معماری نیکلای مارکف»، معماری دوران تحول در ایران، تهران، انتشارات دید.