اندیشه ها و آثار آدام اسمیت بنیان گذار علم اقتصاد جدید و پیشرو مکتب کلاسیک


اندیشه ها و آثار آدام اسمیت بنیان گذار علم اقتصاد جدید و پیشرو مکتب کلاسیک

مقدمه

آدام اسمیت (1790_1723)بنیان گذار علم اقتصاد جدید و پیشرو مکتب کلاسیک است.کتاب ” ثروت ملل” وی به طور کلی مجموعه ای شامل : تحولات صنعتی دوران انقلاب صنعتی ، کوچک بودن واحد اقتصادی در رقابت شدید و انباشته شدن سرمایه و پس انداز است.

اسمیت در امور اقتصادی اعتقاد به دکترین قوانین طبیعی داشت. او با این باور که افراد بهترین قاض و بهترین تشخیص دهنده در مورد منافع شخصی خود هستند.عنوان می کرد که افراد جامعه با داشتن آزادی اقتصادی ، در پی بدست آوردن حداکثر منافع شخصی خود خواهند بود.این امر سبب می شود تا افراد از طریق «دست نا مرئی» که همان راهنمای مکانیسم بازار رقابت کامل است ، هدایت شوند و در بهترین مسیر قرار گیرند و نهایتا ، در مجموع منافع عمومی جامعه تامین و حداکثر ثروت نصیب جامعه شود. اسمیت عنوان می کند که :«این حس نوع سرپرستی نیست که نانوا را وا می دارد که نان تولید کند ، بلکه خدمت به منافع شخصی خودش است که او را وا میدارد تا نان را بپزد و بفروشد.»

از نظر اسمیت بر حسب نظام آزادی طبیعی ، دولت فقط باید به انجام سه وظیفه بپردازد. این وظایف عبارتند از :

1-تامین امنیت خارجی

2-تامین امنیت داخلی

3-خدمات عمومی

 

 

تئوری

از آدام اسمیت به عنوان اقتصاد دان پیشتاز مکتب کلاسیک یاد می کنند. مهمترین کتاب وی در زمینه علم اقتصاد، تحقیق درباره طبیعت و علل ثروت ملل است که به طور خلاصه ثروت ملل نیز خوانده می شود. این کتاب در سال 1776 نوشته شده در مورد توسعه اقتصادی نیز مطالبی در بر دارد. هر چند وی یک تئوری رشد اقتصادی کامل و اصولی عرضه نمی کند ولیکن اقتصاد دانان مکتب کلاسیک در سالهای بعد با استفاده از نوشته های وی تئوری رشد اقتصادی موسوم به«اسمیت» را تنظیم نمودند.

قوانین طبیعی

آدام اسمیت معتقد به دکترین قوانین طبیعی در امور اقتصادی بود. او باور داشت که هر فردی در جامعه می تواند بهترن داور در مورد منافع شخصی خود باشد، بنابراین می بایست هر فرد در جامعه را ترغیب کرد تا دنبال منافع خود باشد. چون هر فرد بهترین داور در مورد منافع خود هست، بنابراین جامعه نیز در بهترین مسیر افتاده و بهترین شکل بندی روابط اقتصادی نصیب چنین جامعه ای خواهد شد. به عقیده وی هر فرد به وسیله یک « دست نامرئی» که راهنمای مکانیسم بازار است هدایت می شود. « این حسن نوع پرستی نیست که نانوا را وا می دارد که نان تولید کند، بلکه خدمت به منافع شخصی خودش هست که او را وا میدارد تا نان بپزد و بفروشد». از آنجا که هر فرد، اگر آزاد گذاشته شود، سعی می کند که حداکثر ثروت را کسب کند، بنابراین تمام افراد اگر آزاد گذاشته شوند، در مجموع ثروت اجتماع را به حداکثر خواهند رسانید. آدام اسمیت طبیعتاً مخالف هر گونه دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی بود. او پشتیبان سرسخت سیاست تجارت آزاد در سطح بین المللی و داخلی و طرفدار سیاست آزادی کامل اقتصادی (Laissez – Faire) برای تمام مردم جامعه بود.« دست نامرئی» به طور خودکار از طریق اعمال مکانیسم رقابت کامل ثروت ملت را نیز به حداکثر خواهد رسانید.

تقسیم کار

تقسیم کار نقطه آغازین تئوری رشد اقتصادی آدام اسمیت است. این تقسیم کار است که به بهترین وجه سبب بهبود نیروی تولید کار می شود. وی معتقد بود که این افزایش قدرت بهره وری نیروی کار است که: 1) موجب افزایش مهارت هر کارگر خواهد شد، 2) سبب افزایش میزان پس اندازها برای تولید بیشتر کالا خواهد شد، 3)سبب ابداع تعداد زیادی ماشین آلات برای صرفه جوئی در استفاده از نیروی کار خواهد شد. آخرین مورد افزایش بازدهی نه از نیروی کار بلکه از سرمایه چشمه می گیرد. این تکنولوژی و پیشرفتهای فنی است که سبب تقسیم کار بر اساس تخصصها و گسترش بازارها می شود. اما وجود یک میل باطنی در طبیعت بشر است.(میل باطنی به معامله کردن، تجارت کردن و مبادله کردن یک چیز در مقابل چیز دیگر). یکی از گفته های معروف وی در این زمینه که« تقسیم کار با توجه به ابعاد بازار محدود است». نمودار این مسئله است که تقسیم کار همراه با افزایش ابعاد بازار افزایش می یابد. بدین منظور گسترش بازرگانی و تجارت بین المللی به ویژه سود آور است. توأم با افزایش جمعیت و تسهیلات حمل و نقل تقسیم کار گسترده تر شده و سرمایه نیز افزایش می یابد.

پروسه تمرکز سرمایه

آدام اسمیت تاکید می کند که تمرکز سرمایه قبل از شروع روند تقسیم کار صورت گیرد. مانند اغلب اقتصاد دانان جدید، اسمیت از تمرکز سرمایه به مثابه شرط لازم برای توسعه اقتصادی یاد می کند. بنابراین حل مشکل توسعه اقتصادی تا حد زیادی بستگی به توانائیهای مردم به پس انداز بیشتر و سرمایه گذاریهای بیشتر در یک کشور دارد. به عقیده وی نرخ سرمایه گذاری از طریق نرخ پس انداز تعیین می شود و تماماً پس اندازها نیز سرمایه گذاری می شوند. در نتیجه زمانی اقتصاد در حالت تعادل است که میزان پس اندازها برابر با سرمایه گذاریها باشد. وی معتقد است که تقریباً قسمت اعظم پس اندازها از طریق سرمایه گذاری سرمایه ها و به اجاره دادن زمینها تأمین می شوند. بنابراین، تنها زمین داران توانایی پس انداز کردن دارند. این باور از« قانون آهنین غیر قابل انعطاف دستمزد» نشأت می گیرد. اقتصاد دانان کلاسیک همینطور معتقد به وجود دستمزدها هستند. وجوه دستمزدها به معنی آن است که دستمزدها در سطحی قرار می گیرند که برابر با سطح حداقل معاش است. اگر کل وجوه دستنمزدها در هر زمانی از سطح حداقل معیشت بیشتر شود، عرضه نیروی کار زیاد شده و رقابت برای اشتغال تشدید می شود و در نتیجه دستمزدها کاهش یافته و سطح حداقل معاش خواهد رسید. در چنین شرایطی، تغییر استاندارد زندگی به ویژه کاهش سطح زندگی برای برخی از کارگران مشکلاتی اجیاد خواهد نمود. در این شرایط کارگران از مصرف خود نمی کاهند بلکه آیا پس انداز منفی کرده و از مایه خواهند خورد و یا از مخارج جانبی جلوگیری خواهند کرد، بدین طریق از مواردی مانند ازدواج و یا داشتن فرزند صرفنظر خواهند کرد. اگر سطح دستمزدها از سطح حداقل معاش کمتر باشد، عرضه نیروی کار کاهش یافته و در نتیجه ثابت بودن و یا افزیش تقاضا برای نیروی کار، دستمزدها افزایش می یابد تا به نقطه تعادل یا سطح حداقل معاش برسد. بنابراین آدام اسمیت معتقد است که تحت شرایط رکود، سطح دستمزدها آنقدر کاهش می یابد تا به حداقل سطح معاش برسد و در زمان رونق اقتصادی آنقدر افزایش می یابد تا مجدداً به حالت تعادل برسد. میزان افزایش سطح دستمزدها محدود و بستگی به نرخ تمرکز سرمایه و نرخ رشد جمعیت دارد». به هر حال وجوه دستمزد از جمع آوری پس اندازها برپا شده و در بکارگیری و اشتغال نیروی کار از طریق سرمایه گذاری استفاده می شود. او معتقد بود که پس اندازها راه خود به طرف سرمایه گذاری را کم و بیش به طور خودکار پیدا خواهند کرد. بنابراین وجوه دستمزدها را می توان به کمک افزایش نرخ خالص سرمایه گذاری افزایش داد.

چرا سرمایه داران، سرمایه گذاری می کنند؟

به عقیده آدام اسمیت، سرمایه داران سرمایه گذاری می کنند چون انتظار دارند که سود کسب کنند،و انتظارات آتی در رابطه با سود بستگی به شرایط فعلی برای سرمایه گذاری و سود واقعی دارد. ولی رفتار سود در زمان تولید اقتصادی چگونه خواهد بود؟ آدام اسمیت می نویسد که « توأم با پیشرفت اقتصادی، سود نیز کاهش خواهد یافت» زمانی که نرخ تمرکز سرمایه افزایش یابد. به عبارت دیگر میزان موجودی سرمایه ها افزیش یافته، رقابت رو به تزاید بین سرمایه داران برای نیروی کار محدود سبب افزایش دستمزدها می شود و نرخ سود و بازدهی سرمایه را کاهش می دهد. در حقیقت، به دلیل مشکلات زیاد در پیدا کردن پروژه های جدید سود آور برای سرمایه گذاری، به طور خودکار سودآوری کاهش خواهد یافت.

در مورد نرخ بهره و رابطه آن با توسعه اقتصادی آدام اسمیت نوشت:« همراه با افزیش رفاه، پیشرفت و جمعیت – در نتیجه افزایش عرضه سرمایه – نرخ بهره کاهش خواهد یافت. دلیل این مسئله این است که با سقوط نرخ بهره، وام دهندگان و نزولخواران، وام بیشتری به مردم پرداخت می کنند تا درآمد بیشتری کسب کنند و بتوانند کاهش درآمد خود در نتیجه کاهش نرخ بهره را جبران کنند و سطح زندگی را در سطح قبلی آن تثبیت نمایند. بنابراین کمیت سرمایه برای قرض دادن همراه با کاهش نرخ بهره افزایش خواهد یافت. اما زمانی که نرخ بهره به اندازه قابل ملاحظه ای کاهش یافت، دیگر وام دهندگان و نزولخواران توانایی آنرا ندارند که پول بیشتری وام بدهند تا اثر کاهش درآمدی خود را جبران کنند و بتوانند استاندارد قبلی زندگی خود را حفظ کنند. تحت چنین شرایطی، به جای وام دهی، آنها خودشان شروع به سرمایه گذاری تولیدی کرده و تبدیل به تولید کننده می شوند. بنابراین، حتی با سقوط نرخ بهره نیز تمرکز سرمایه کماکان ادامه داشته و پیشرفت اقتصادی را شتاب خواهد داد. در مورد اجاره بها، آدام اسمیت معتقد است که پیشرفت اقتصادی موجب افزایش در میزان پول در گردش شده و این خود اجاره بها را افزیش خواهد داد، افزایش هم اجاره در تولید ناخالص ملی افزایش می یابد. این بدان دلیل است که منافع زمین داران در ارتباط تنگاتنگ با منافع کلی اجتماع است.

عوامل رشد

به عقیده آدام اسمیت کشاورزان، تولید کنندگان و تجار عوامل اصلی پیشرفت اقتصادی هستند. این تجارت آزاد با آزادی مالکیت و رقابت است که کشاورزان تولید کنندگان و تجار را وا می دارد تا بازارها را گسترش دهند، که این نیز به نوبه خود توسعه اقتصادی را ممکن می سازد. وظایف این سه عامل شد با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ دارند. برای آدام اسمیت، توسعه کشاورزی افزایش فعالتهای ساختمانی و تجارت رابه دنبال خواهد آورد. وقتی که بازار تولید کشاورزی در نتیجه توسعه اقتصادی ایجاد گردد، تقاضا برای خدمات تجاری و محصولات صنعتی نیز افزایش می یابد، و این خود سبب پیشرفت تجاری و گسترش فعالیتهای صنعتی خواهد شد. از طرف دیگر توسعه بخش تجارت و صنعت خود موجب رشد تولید کشاورزی می شود، چون دهقانان از روشهای نوین در تولید کشاورزی استفاده می کنند. بنابراین تمرکز سرمایه و توسعه اقتصادی به دلیل تشکیل اقشار تاجر، کشاورز و تولید کننده است.

روند رشد

با در نظر داشتن عوامل سیاسی، نهادی و طبیعی در اندیشه، آدام اسمیت تعریف روند یا مسیر حرکت اقتصادی را با این پیشفرض آغاز می کند که« یک گروه اجتماعی(که ما آن را ملت می نامیم) نرخهای مشخصی از رشد اقتصادی را آزمون می کند که از طریق افزایش در میزان پس اندازها اندازه گیری می شود. این خود سبب گسترش بازارها می شود که خود تقسیم نیروی کار را افزایش می دهد و در نهایت بازدهی نیز افزایش خواهد یافت… در این تئوری اقتصاد ملی مانند یک درخت رشد می کند. بی شک این روند در مقابل تهدیدات عوامل خارجی آسیب پذیر است، البته این عوامل غیر اقتصادی هستند… ولی روند رشد کماکان به صورت آرام و مداوم حرکت خود را ادامه می دهد. مسیر حرکت اقتصادی در شرایط گوناگون قرار گرفته و به رشد خود کماکان ادامه می دهد. نحوه عمل یکایک افراد، مجموع عمل جامعه را می سازد، عمل هر فرد مانند یک سلول از درخت رشد است. به عقیده آدام اسمیت روند رشد به صورت به هم پیسوته و مجتمع است. زمانی که در نتیجه پیشرفت، بخش های کشاورزی، صنعت و تجارت رفاه ایجاد گردد؛ موجب تمرکز سرمایه، پیشرفت فنی، افزایش جمعیت، گسترش بازارها، تقسیم کار بر اساس تخصص ها و افزایش سود به طور همزمان می شود. تمام این شرایط تنها در«موقعیت ترقی و پیش رونده» آدام اسمیت رخ خواهد داد که « یک موقعیت مناسب و آماده برای پیشرفت در تمام زمینه های موجود در جامعه است».

موقعیت ساکن یا رکودی

همانطور که آدام اسمیت یادآوری می کند موقعیت پیش رونده و مترقی، دائمی نیست. در پایان هر خوشبختی، دوران تلخ کامی نیز به وجود می آید، به همین ترتیب پایان «موقعیت پیشرونده» مصادف است با ظهور « موقعیت رکودی». توقف رشد اقتصادی تنها به دلیل کمیابی منابع طبیعی است. در شرایط رونق اقتصادی یا دوران موقعیت پیش رونده رقابت برای اشتغال دستمزدها را حتی از سطح حداقل معیشت نیز کمتر می کند و رقابت میان تجار سبب کاهش سودها به پایین ترین سطح خواهد شد. وقتی که سود کاهش یابد سرمایه گذاری ها نیز شروع به کاهش می کند و در این حالت سیستم سرمایه داری در حالت رکودی فرو می رود. زمانی که این حالت ایجاد شود تمرکز سرمایه متوقف می شود، رشد جمعیت نیز ساکن شده و سود دهی به حداقل خود می رسد. دستمزدها حتی در سطح پایین تر از حداقل معیشت قرار می گیرند. تغییر در تولید و درآمد سرانه ایجاد می شود و اقتصاد در شرایط رکود واقع می شود. به عقیده آدام اسمیت «موقعیت راکد» بسیار کسل کننده است و شور زندگی را کاهش می دهد. زندگی برای تمام اقشار جامعه بسیار سخت شده و بینوایی به شدت گسترش می یابد. تمام این پدیده ها در دوران اقتصاد بازار آزاد رخ می دهد. برای درک بهتر از تئوری آدام اسمیت به نمودار شماره 1 مراجعه کنید. در این نمودار بر روی محور عمودی نرخ تمرکز سرمایه و بر روی محور افقی زمان را خواهیم داشت، اقتصاد از نقطه O شروع به رشد می کند و از نقطهK به نقطه S می رسد. میزان زمان به کار رفته برای رسیدن به نقطهS برابر باOT می باشد. بعد از زمانOT و یا نقطهS اقتصاد وارد موقعیت رکودی می شود. یعنی بعد از نقطهS رشد اقتصادی وجود نخواهد داشت، زیرا دستمزدها به قدری افزایش می یابند که سود برابر با صفر شده و تمرکز سرمایه نیز به علت اسراف در سرمایه گذاریها در دروان «موقعیت پیش رونده» صفر خواهد شد.

تجارت خارجی به مثابه موتور رشد اقتصادی

آدام اسمیت معتقد است که تنها آن دسته از ملل رشد اقتصادی خواهند داشت که شرایط تجارت آزاد را بپذیرند. وی برای ملل عقب افتاده تنها یک راه برای رشد و توسعه اقتصادی پیشنهاد می کند و آن تجارت آزاد با مناطق پیشرفته تر است . وی معتقد است که تجارت

آزاد می تواند به مثابه موتور رشد اقتصادی عمل کند. هر چند آدام اسمیت چندان در این مورد نننشت، ولیکن پیروان نوین وی و سایر اقتصاد دانان پایه گذار مکتب کلاسیک معتقدند که هر ملتی قادر است که در تولید یک یا چند کالا در سطح بین المللی از نظر هزینه برتری نسبی پیدا کند. اگر هر ملتی سعی کند در تولید کالایی که در آن برتری نسبی دارد، همچنان برتری خود را حفظ کند، می تواند از طریق مبادله آن با سایر کالاها و خدمات مورد نیاز خود، به آن دسته از کالاها و خدمات دست یابد که برای رشد اقتصادی ضروری است. آدام اسمیت معتقد است که رابطه مبادله بین کالاها و خدمات مختلف از طریق ارزش اجتماعی و اقتصادی آن کالا از یک طرف و میزان هزینه تولید آن تعیین می شود. البته تعیین میزان ارزش اقتصادی یک کالا تنها از طریق قیمت تمام شده آن( یعنی هزینه های به کار رفته) امکان پذیر است. در غیر این صورت ارزش معنوی یک کالا را نمی توان به صورت پولی محاسبه کرد. آدام اسمیت در مورد ترم مبادله بحث زیادی را به عمل نیاورده است، و تنها ذکر می کند که برای توسعه اقتصادی بایستی درهای کشورها بر روی کالاها و خدمات تولیدی دیگران باز باشد تا بدینوسیله با کالاهای جدید آشنا شده و در صورت تولید کیفیت تولید داخلی افزیش یابد و از سوی دیگر نفع اقتصادی خود را با در اختیار گرفتن بهترین کالا از نظر کیفیت و قیمت به حداکثر رسانید.

یک ارزیابی انتقادی از تئوریهای آدام اسمیت

تئوری آدام اسمیت در مورد توسعه اقتصادی سعی بر این دارد که مشخص کند«چگونه رشد اقتصادی صورت می گیرد و چه عوامل و سیاستهایی آن را تهییج و تشویق می کند» وی سعی نمود که اهمیت پس انداز و تمرکز سرمایه، بهبود تکنولوژی، تقسیم کار و توسعه بازار تولید، و روند رشد اقتصادی متعادل را با توجه به فعالیت کشاورزان، تجار و صنعتگران نشان بدهد. علیرغم تمام این مسائل دارای نقاط ضعف زیادی نیز هست:

1.خشکی و انعطاف ناپذیری جامعه: تئوری اسمیت بر اساس شرایط سیاسی- اجتماعی حاکم بر بریتانیا و برخی دیگر از نقاط اروپا بنا شده است . او معتقد به انعطاف ناپذیر بودن تقسیم جامعه بین سرمایه داران(منجمله زمین داران) و کارگران است. در حالی که طبقه متوسط نقش مهمی در جوامع مدرن دارد. بنابراین، این تئوری از نقش طبقه متوسط که در توسعه اقتصادی نقش مهمی دارد غافل می باشد.

2.پیشفرض وجود رقابت کامل: بر اساس نوشته های آدام اسمیت، کل تئوری وی در مورد رشد اقتصادی بر اساس این پیشفرض غیر واقعی است که شرایط رقابت کامل بر اقتصاد ملی حاکم است. سیاست آزادی مطلق کسب و کار و رقابت آراء را نمی توان در هیچ اقتصادی یافت. از طرف دیگر با توجه به پیدایش انحصارات محدودیتهایی بر فعالیت آزاد اقتصادی ایجاد شده است. همینطور یک چنین محدودیتهایی بر سر راه تجارت بین المللی نیز به وجود آمده است.

3.پس انداز یک جانبه: بر اساس تئوری آدام اسمیت تنها سرمایه داران، زمین داران و نزولخواران می توانند پس انداز کنند. این نمایانگر یک طرفه بودن تجزیه و تحلیل وی در مورد پس انداز است. در حالیکه در جوامع مدرن پس انداز کنندگان، سرمایه داران نیستند بلکه صاحبان درآمدند.

4.غفلت از قوه ابتکار: آدام اسمیت نقش قوه ابتکار در توسعه اقتصادی را نادیده می گیرد. این مسئله شدیداً تئوری وی را در زمینه رشد و توسعه اقتصادی آسیب پذیر کرده است. در حقیقت یکی از عوامل مؤثر در توسعه اقتصادی وجود قوه خلاقیت و ابتکار است. همانطور که شومپیتر می گوید این قوه خلاقیت و ابتکار است که سبب نوآوری در جریان تولید شده و رشد اقتصادی را تهییج می کند.

5.پیشفرض غیر واقعی موقعیت راکد یا رکودی: اسمیت معتقد بود که یکی از ثمرات اقتصاد باز سرمایه داری ایجاد شرایط راکد اقتصادی است. تغییرات در یک چنین اقتصادی صورت می گیرد و لیکن تغیرات محدود به دایره کوچکی در حدود نقطه متعادل مانند رشد یک درخت. بنابراین، یک چنین تفسیری در مورد روند توسعه اقتصادی قابل قبول نیست، چون توسعه از طریق اعلام آمادگی آغاز می شود و یکپارچه و آرام نیست. بنابراین پیش شرط موقعیت راکد یا درجا زدن اقتصادی غیر واقعی است.

6.مدل ایستا: به عقیده هیکس، مدل اسمیت هر چند که مانند یک مدل رشد اقتصادی است ولی به صورت یک مدل رشد اقتصادی کامل به شکل امروزی آن نیست. چون این مدل رشد، سیستم پیوستگی توالی را رعایت نمی کند. بنابراین نه یک مدل پویا بلکه مدل ایستای رشد اقتصادی است.

کاربرد تئوری رشد آدام اسمیت در کشورهای در حال توسعه

تئوری آدام اسمیت در مورد توسعه اقتصادی دچار کمبودهایی است که کاربرد آن در کشورهای در حال توسعه را دچار مشکلات عمده ای می کند. در اقتصاد این کشورها اندازه ها و یا ابعاد بارز بسیار محدود است. در نتیجه ظرفیت پس انداز کردن و استفاده از آن برای سرمایه گذاری بسیار اندک است. اندازه های بازار از طریق حجم تولید تعیین می شود. تولید نیز خود بستگی به سطح درآمدها دارد. «ظرفیت خرید به معنی ظرفیت تولید است و بهره وری یا بازدهی تولید بستگی به میزان سرمایه به کار رفته در جریان تولید دارد». از آنجا که اندازه ها و ابعاد بازار کوچک و محدود است، بهره وری کم است و بهره وری کم خود را به صورت درآمدهای کم نشان می دهد. درآمدهای ناچیز، سبب کاهش پس انداز و سرمایه گذاری شده که این خود ابعاد بازار را کماکان کوچک و محدود نگاه خواهد داشت. اگر بخواهیم در تجزیه و تحلیل تئوری آدام اسمیت از جملات و تفاسیر کینز استفاده کنیم در خواهیم یافت که سطح درآمدهای واقعی در کشورهای در حال توسعه ناچیز بوده ولی میل نهایی به مصرف زیاد است و هر گونه افزایش در درآمدها نیز عیناً صرف تقاضای برای کالاهای مصرفی به ویژه مواد غذایی می شود. در نتیجه مقدار کمی پس انداز و سرمایه گذاری می شود. متعاقباً ابعاد بازار کماکان کوچک باقی خواهد ماند. به علاوه پیش فرض های اسمیت در مورد شرایط سیاسی، اجتماعی و نهاد با شرایط کشورهای در حال توسعه وفق نمی دهد. اقتصاد مطلقاً آزاد کشورهای در حال توسعه نقش مهمی ندارد و رقابت جای خود را به انحصارات داده است. این مسئله موجب شدت گرفتن ابعاد و قدرت دورهای باطل شده است. بنابراین، توسعه اقتصادی تنها از طریق دخالت دولت امکانپذیر است. در این شوراها مکانیسم قیمت نمی تواند به صورت خودکار و مستقل عمل کند. وجود یک قدرت خارجی(مانند دولت) برای تنظیم مکانیسم قیمت بازار ضروری است. علیرغم تمام این معایب و نواقص تئوری رشد آدام اسمیت میتواند تا حدی به روند رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه کمک کند. تولید کنندگان، رباخواران و کشاورزان سه عامل اصلی رشد اقتصادی که اسمیت از آنها یاد می کند، می توانند از طریق افزایش بازدهی تولید حتی به رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه کمک کنند. در شرایط فقدان مکانیسم رقابت آزاد در کشورهای در حال توسعه دولت می تواند نقش تنظیم کننده را ایفا کرده و از طریق انتخاب سیاستهای پولی و مالی درست آنها را واردار به افزایش تولید نماید، همانطور که در کشور هندوستان دولت این کار را انجام می دهد.

در تجزیه و تحلیل های آدام اسمیت پس انداز نقش مهمی را در شتاب دادن به رشد اقتصادی ایفا می کند. به عقیده وی پس انداز نقش قابل توجهی در روند تمرکز سرمایه دارد. او می نویسد:« ولخرجی و اسراف دشمن منافع عمومی و صرفه جوئی به سود منافع اجتماعی است».

علاوه بر این، تأکید وی بر روی مسئله بهبود تکنولوژی، تقسیم کار و گسترش بازارها طی روند توسعه اقتصادی از مهمترین تنگناهای اقتصادی موجود در این کشورهاست. همانطور که روستو اشاره می کند « با توجه به شرایط حاضر جهان، کتاب ثروت ملل یک تجزیه و تحلیل دینامیک و برنامه رشد اقتصادی برای یک کشور در حال توسعه است».

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *