معماری پارسی
شیوه پارسی ، شیوه معماری عهد هخامنشیان است که در واقع ادامه دهنده روش های معماری قرون هفتم و هشتم پیش از میلاد در ایران است که در این دوره به اوج شکوه و عظمت و تکنیک خود می رسد . در حدود 550 سال پیش از میلاد، کوروش سر سلسله هخامنشیان مجموعه پاسارگاد را آغاز کرد . این مجموعه شامل چند آتشکده بزرگ و ساختمان های کوچکتر جهت خدمه و زیردستان در خدمت دربار بوده است . مساحت کل بنای مجموعه پاسارگاد 30 در 70 متر بوده است . مقبره کوروش با سقف شیبدار در همان زمان در این ناحیه ساخته شد . در حدود 521 سال پیش از میلاد ساختمان مجموعه شوش به دستور داریوش آغاز شد و حدودا” در سال 518 قبل از میلاد ساختمان مجموعه تخت جمشید ( پارس ) به دستور داریوش آغاز گشت . این سه مجموعه مهمترین آثار معماری باقیمانده از دوره هخامنشیان در ایران است که ضمن توضیح ویژگی های معماری این ساختمانها خصوصیات شیوه پارسی اشاره می گردد . یکی از ویژگیهای ساختمان سازی در این دوره احداث مجموعه های بزرگ ساختمانی بروی سکوهای ( صفه های ) بزرگ سنگی بوده است . این مسئله باعث می شده است که ساختمانها به محوطه اطراف خود ( که غالبا” با کاشتن درختان و گیاهان مختلف منظره بسیار زیبا و دلفریبی داشته است ) تسلط کامل داشته باشند و به اصطلاح « دلبازتر » باشند .
همچنین به روی نماهای این سکوهای بزرگ سنگی ( که در بعضی از جاها ارتفاع این سکوها حدود 15 متر است ) امکان ایجاد نقوش برجسته سنگی به وجود می آید . در تخت جمشید همین نقوش برجسته سنگی اطلاعات بسیار مفید و جالبی را در زمینه ملل تابع دولت هخامنشیان بدست می دهند که در جای خود به آنها پرداخته می شود . یکی دیگر از ویژگیهای مهم معماری این دوره عظمت گرایی در معماری است .
معماری پارتی
روشهای معماری سلسله های اشکانی و ساسانی در ایران تحت عنوان شیوه معماری پارتی مشخص می گردد. پس از انقراض حکومت سلوکیان بدست «ارشک » ( بنیان گذار سلسله اشکانیان )، قوم ایرانی نژاد « پارت » بر ایران مسلط می شود و بار دیگر اداره و کنترل کشور بدست ایرانیان می افتد و دوران غلبه عنصر هنری یونان، در ایران خاتمه می یابد. معماری پارتی با معماری پارسی تفاوت های بسیار دارد. در این دوره امکان فراهم آوردن بهترین و مرغوب ترین مصالح ساختمان از دورترین نقاط کشور وجود نداشت، بنابراین ساختمان ها بیشتر با مصالح دم دست و بومی ساخته می شدند. در این دوره معماران بجای بکاربردن تیرهای جهت پوشش افقی سقف ها، روش دیگری را برای پوشش نهایی ساختمان ها بکار گرفتند که شاید مهمترین تحول معماری قبل از اسلام در ایران باشد. بدین ترتیب استفاده از گنبد ( بجای سقف که برای تحمل وزن آن علاوه بر تیر و تیرچه های چوبی داخل سقف، می بایست تعداد زیادی ستون سنگی نیز در زیر آن بکار روند ) شروع می شود. علاوه برگنبد، پوشش های طاقی و قوسی نیز در ساختمان ها همزمان با گنبد آغاز می شوند. به کمک این نوع پوشش ها معماران این دوره توانستند دهانه های بزرگی را بدون نیاز به ستون بپوشانند. تمام پوشش ها در این دوره به تقلید از شکل پوسته تخم مرغ و « هلوچین » ( بیز یا تاب ) ساخته می شوند و به همین دلیل اسامی بیشتر قوس های این دوره از اسم تخم مرغ ( خاگ ) و تاب گرفته شده است مثل « هلوچین » – « بیز » – « خاگی » و مرغانه ». بناهای این دوره دارای حیاطی بودند که ایوان ها بطرف آن باز می شد و اطراف آن ها را باروهایی می ساختند. سیستم « حیاط مرکزی » که از ویژگی های معماری « درون گرای » ایران است در این دوره رسمیت یافت. در این دوره نیز مثل عهد هخامنشیان در ساختمان های با عظمت قرینه بودن بنا ( جفت )، رعایت می شده است. همچنین در بناها یا حتی کاخ هایی که برای اقامت و زندگی ساخته می شوند از سیستم « پدجفت » (عدم رعایت تقارن در ساختمان که باعث تنوع فضاهای معمارانه می گردد ) استفاده می شد و این امر را در کاخ « سروستان » به آن درجه رعایت کرده اند که حتی دو فضای یکسان در این کاخ دیده نمی شود.
مصالح ساختمانی مورد استفاده در زمان اشکانیان بیشتر سنگهای پاکتراش و در زمان ساسانیان اکثرا” از خشت خام، خشت پخته و سنگ لاشه ( لاشه سنگ ) می باشند. برای آراستن ساختمان ها کاشیهای لعابدار و لاجورد و نیز اندود گچ مورد استفاده قرار می گرفت. لازم به توضیح است که هنر گچ بری در زمان ساسانیان به اوج خود می رسد و زیباترین نقوش برجسته گچی در این دوره زینت بخش ساختمان های مختلف می گردند ) هم چنین برای فرش کردن کف کاخ ها از سنگ ریزه های رنگی استفاده می کردند. یکی از ملات های مورد استفاده در این دوره ملات « گیرچارو » ( قیرچارو ) می باشد. ملات قیر چارو تشکیل شده از: شیرآهک، خاک رس شسته شده و آسیا شده، گچ نیم پخته و نیم کوب، گاورس ( ماسه ای با دانه هایی به اندازه ارزن ) شکرسنگ، شیره ساخته انگور یا خرما، بعضی اوقات پشم بز یا پشم شتر نیز به این ملات اضافه می کرده اند. این ملات به علت استحکام زیاد در مقابل فشار و هم چنین داشتن مقاومت مطلوب در مقابل نفوذ آب در دیوار سد ها و پایه پل ها و هم چنین برای اندود سقف ساختمان ها و
… مورد استفاده قرار می گرفته است. هم چنین ملات دیگری بنام « ساروج » ( چارو ) که تشکیل شده شیر آهک، خاک رس لویی و پیرز و احتمالا” خاکستر و … می باشد برای ساخت بناهای آبی مورد استفاده قرار می گرفته است.
معماری رازی
شیوهٔ رازی، شیوهای در معماری ایرانی است که مربوط به سدهٔ پنجم تا آغاز سدهٔ هفتم(سامانیان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان) میباشد.
معماری این دوره را میتوان مجموعهای از تمام معماریهای گذشته ایران دانست در این زمان بود که ادبیات ایران نیز زنده گشت و فردوسی شاهنامه را برای ایرانیان به جا گذاشت که یکی از پر افتخارترین آثار ادبی ایران است. معماری نیز در این دوره با نغز کاری پارسی، شکوه و عظمت پارتی و ریزه کاری خراسانی همراه بود..
معماری در این دوره مشخصات معماری گذشته را در کار بریهای جدید به کار برد در این دوره با فراوانیهای انواع معماری روبرو هستیم که در آنها از معماریهای قبل از اسلام الگو گرفته شده و ساخته گردیدهاند. درواقع با تشکیل حکومت سامانین در شرق امپراطوری اعراب، اولین حکومت نیمه مستقل ایرانی تشکیل شدحکومت طولانی و نسبتا طولانی این دولت باعث گردیدتا نهضتی آغاز شود که به درستی از سوی بسیاری از محققین به عنوان تجدید خیات علمی و ادبی ایران دوره اسلامی نامگذاری شدهاست که در حدود چهار قرن که با دولت سامانیان آغاز و حضیض آن با دولت خوارزمشاهیان است.
علت وقوع چنین نهضتی را که حدود چهار قرن قبل از این در در چین آغاز شد و چهار قرن بعد از افول آن در اروپا تحت رنسانس آغاز شد را مورخین و جامعه شناسان چنین متذکر شده اند:
گنبد سرخ در مراغهبه هم ریختن نظام کاستی و جایگزین شدن جهان بینی اسلامی به جای تقسیم ارثی و اجتماعی کار، موقعیت اجتماعی و روابط ناش از آنها
آمیخته شدن تمدنها متفاوت، یونانی و مصری از یک سو و هندی و ایرانی از سوی دیگر در معجونی از فرهنگها محلی از بلخ تا اندلس چونماده خام در تفکر و جهان بینی اسلامی به هم جوش میخورد. و تمدن و هنر اسلامی را پایه گذاری میکند وتمدن و هنری که بنا به مورد خاص و بخصوصودر ایران سبب تجدید حیاط علمی و ادبی و هنری و رجوع به سنتها و رفتارهای کهن میگردد.
اختراع کاغذ در چین و رسیدن آن در قرن اول هجری قمری به سمرقند که موجب تکوین و تکثیر نظریههای گردید
امکان برخورد آزاد عقاید مختلف با یکدیگر بخصوصو در قرن دوم هجری قمری و نظریه پردازیهایی که در همه زمینهها، علی رغم ستیزهای عقیدتی وجود میداشت.
که شاید بتوان چنین گفت که در این دوره، در سر هوای بازگرداندن ایران به قدرت ساسانی را داشتندکه سعی بر آن داشتند که در معماری که در این دوران به جا میگذاشتند در واقع اشکال و ترکیبات هندسی بنا برای بیان قدرت و بقا به کار گرفته شود و نهایت سعی را در ایجاد ارزشهای شکلی ماندگار و بی نظیر به عمل میآوردند.
در معمار ی این دوره عملاً با توجه به موارد بالا با گوناگونی بناها روبرو هستیم در این دوره همانند دورههای قبل از اسلام مدرسه به عنوان بنایی جدا وارد معماری شد و بناهای چهار ایوانی نیز از نو زنده شده و تز ئینات نیز به بناها باز گردانده شد. میتوان دستاورهای معماری این دوره رابه صورت زیر دانست:
پدید آمدن ساختمان با کارکردهای متفاوت همچون مدارس، آرمگاهها و…
استفاده از طرح چها ایوانی در بناها
استفاده از تاقهای چهار بخش، کاربندی، تاق کلنبو و تاق چهار ترک
ساخت گنبد به روشهای مختلف همچون گنبد رک و گسسته ناری و ابداع گنبد دوپوسته و گنبد ترکین با تویزه
استفاده دوباره از مصالح مرغوب در بناها
به کاربردن آجر پیشبر به دو صورت لعاب دار و بی لعاب
ابداع شیوه معقلی که گره سازی با آجر و کاشی است
به کار بردن نگارههای آجری با خطوط شکسته و مستقیم
به کار بردن انواع گچ بریها در بناها
آنچه مسلم است دوره رازی را میتوان رنسانسی برای ایران قدیم دانست که متاسفانه با حمله مغول به این کشور اکثر آثار این دوره به نا بود گردید و باز در ایران وقفهای در امر هنر و معماری پیش آمد که این بار توسط اقوام وحشی تاتاربه وقوع پیوست.
معماری آذری
آذری، سبکی در معاماری اسلامی ایران، منسوب به اذربایجان، مشهور به سبک مغول یا ایرانی ـ مغول و مقارن با دورۀ حکومت ایلخانان بر ایران .
پژوهشگران تاریخ هنر و معماری، غالباً دوران 1400 سالۀ هنر و معماری ایران بعد از اسلام را به سلسلههای مهم حکومتی نسبت داده و زیر عنوانهای سدههای نخستین، دورۀ سلجوقی، مغول (ایرانی ـ مغول، ایلخانان)، تیموری، صفوی و قاجار به بحث کشیدهاند و جز تنی چند از اینان چون زکی محمدحسن و ارنست کونل غالباً بیهیچ توضیحی از به کار بردن واژۀ «سبک» که اصطلاحی است فنی، تن زدهاند. تنها ویلبر در تعلیل این نکته نوشته: چون فرمانروایان این روزگاران فقط پشتیبان و فراهمکنندۀ زمینۀ پیشرفت معماری بودند نه آفرینندۀ آن، به جای به کار بردن واژۀ «سبک» استفاده میشود .گرچه او خود در جای جای کتابش تعبیرات «سبک مغول»، «سبک ایلخانی» و گاه «سبک معماری دورۀ ایلخانی» را به کار برده است. در میان این پژوهشگران ظاهراً محمدکریم پیرنیا، نخستینبار در 1347ش در مقالۀ «سبکشناسی معماری ایران» آگاهانه واژۀ «سبک» را به کار برده و به منظور به دست دادن «نامهایی منطقی و مناسب» برای چند بنا که «به یک سبک ساخته شده» ولی ننامهای مغولی، تیموری، قراقویونلو و نظایر ان» گرفته اصطلاحاتی نو در پژوهش تاریخ معماری ایران بعد از اسلام عرضه کرده است. وی به پیروی از سبکشناسی شعر فارسی، سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و نامهای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی را در معماری پیشنهاد کرده است.
باتوجه به مشخصات تاریخی، جغرافیایی، ویژگیهای معماری و بناهای بازماندۀ منسوب به سبک آذری میتوان آن را بر معماری اسلامی ایران در دورۀ ایلخانی (مغول) منطبق ساخت. به نظر پیرنیا پس از استقرار هولاکو در مراغه معماری ایران جان تازهای گرفت و سبک آذری در پی دگرگونیهایی که بر اثر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ حکم بر جامعه، در سبک رازی (معماری دورۀ سلجوقی) پدید آمد، از مراغه آغاز شد و با نام سبک مغولی راه تبریز و سلطانیه را پیموده و به سراسر ایران و خارج ایران نفوذ کرد و روز به روز آراستهتر شد تا در اوج درخشش خود شاهکارهای روزگار فرزندان تیمور و به ویژه شاهرخ را پدید آورد. از این سخن پیرنیا و قراین دیگر در دو مقالۀ وی، چون ذکر مقبرۀ، شیخصفیّالدین اردبیلی و مسجد گوهرشاد و برخی دیگر از آثار دورۀ پس از ایلخانی در جزو بناهای سبک آذری، آشکارا برمیآید که او سبک آذری را بر معماری دو دورۀ ایلخانی و تیموری منطبق میسازد، درحالیکه غالب پژوهشگران، هنر و معماری دو دورۀ مغول (ایلخانی) و تیموری را جدا از یکدیگر و بهسان دو دورۀ مختلف به بحث کشیدهاند، حتی کونل که از این دوره زیر یک عنوان، سبک ایرانی ـ مغول، گفتوگو کرده، توجه دارد که در اینجا دو دورۀ متوالی با فاصلۀ زمانی کوتاه قابل تشخیص است که به عقیدۀ وی در دورۀ نخست که مربوط به ایلخانان است عنصر مغولی بر کارهای هنری ایران تأثیر میگذارد و در دورۀ دوم که عنصر مغولی در فرهنگ ایران حل و هضم میشود سبک تیموری ارزش و اعتبار مییابد .اما به هر حال باید این واقعیت را در اینجا پذیرفت که گرچه دورۀ ایلخانی با مرگ آخرین پادشاه مقتدر این سلسله، ابوسعید، در 736ق/1335م پایان مییابد، ولی چون مرگ او «نه در فعالیت ساختمانی وقفه ایجاد کرد و نه در سبک معماری» ساختمانهای بقیۀ سدۀ 8ق/14م را نیز میتوان جزو این دوره و سبک تصریح نمیکند، ولی با توجه به این جملهها میتوان جزو این دوره و سبک به شمار آورد.
وجه تسمیه: پیرنیا به وجه تسمیۀ این سبک تصریح نمیکند، ولی با توجه به این جملهها میتوان به علت این نامگذاری پی برد: این سبک «با آمیزش و ترکیب و تلفیق معماری جنوب و سنتها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومیِ آذربایجان شده بود» پدید امد و «به حق نام آذری گرفت» (پیرنیا، «سبک آذری»، 55)، اما وی روشن نمیسازد که این سبک کی و از سوی چه کسی و در کجا نام «آذری» گرفته و در کدام متن کهن یا نو به کار رفته است. البته توجه و اشاره به «معماری بومی آذربایجان» در نوشتههای دیگر پژوهشگران بیسابقه نیست. پیش از پیرنیا، آندره گدار در گفتوگو از مقابر مراغه، که در نیمۀ دوم قرن 6ق/12م (پیش از یورش مغول) ساخته شدهاند تعبیر «نوع ساختمانهای آذربایجان» و «معماری آذربایجان» را به کار برده است. همچنین وی در گفتوگو از آرامگاه الجایتو (سلطانمحمد خدابنده)، بناترین اثر معماری عصر ایلخانان، به «ابنیۀ پیشین آذربایجان» و «معماری قدیمی آذربایجانی» عنایت داشته است.
معماری خراسانی
شیوه معماری خراسانی
در همان هنگام که اهریمن نفاق کشور ساسانیان را به ورطه نیستی و نابودی می کشاند سروش خدایی بیابان نوردان عرب را از جاده کفر و نفاق به راه هدایت و نجات می خواند . عرب که حتی خود نیز خویشتن را پست و وحشی میخواند در زیر لوای دینی که محمد رسول الله آورده بود ، در راه وحدت و عظمت گام می زد . پیام تازه ای که خود را حامل آن می دانست همه جهان را به برادری و برابری و نیکی می خواند و از شرک و نفاق و ظلم و بیداد نهی می کرد . نه فقط همان اعراب که زندگیشان تماما” در فساد و شرک و تطاول می گذشت ، بلکه ایران و روم نیز که رسم و آئین دیرینشان دستخوش اختلاف و تعصب روحانیون گشته بود ، در آن روزگاران به چنین پیام دلنشین نیاز داشتند و آن را مژده رهایی و نجات تلقی می کردند . در اثر نشر این آئین اصول طبقاتی جامعه در هم فرو ریخت تا بدانجا که یعقوب لیث که میبایستی در سیستان به رویگری پردازد توانست امارات سیستان را بدست آورده و دودمان صفاریان را بنیان گذارد . از آنجایی که آئین اسلام بجز تقوی هیچ امتیاز دیگری برای برتری انسانها قائل نمی شود ، این امر به مزاج خلفای بنی امیه و بنی عباس که تفاخر نژادی و اشرافیت در خونشان جاری بود سازگار نمی آمد و سبب زیر پا گذاردن احکام گشته و به دنبال آن تضادهایی پدید آمد که طبعا” باعث بروز نهضت هایی در بین اعراب و ایرانیان و بر ضد این بندگان جاه و مقام و شهرت گشت .
از رهبران این جنبشها : به آفرید ، اسحاق ترک ، المقنع و بابک را می توان نام برد که همه برای نفوذ در دل مردم رنگ دینی به خود گرفتند و نیز از قیام هایی که منجر به تشکیل سلسله ای و تداومی هر چند کوتاه شد می توان از طاهریان در خراسان ، صفاریان در سیستان ، سامانیان در ماوراء النهر و علویان در طبرستان نام برد . به هر حال روش های رایج در معماری این دوره از تاریخ ایران تحت عنوان شیوه خراسانی نامیده می شود و مجموعه روش های معماری که از این به بعد مورد بررسی قرار خواهند گرفت یعنی خراسانی ، رازی ، آذری و اصفهانی در حقیقت هویت معماری ایران بعد از اسلام را مشخص می کنند و به همین دلیل از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند . در این قسمت به اولین شیوه معماری بعد از اسلام یعنی شیوه خراسانی پرداخته می شود.
معماری در این دوره
در دوران صدر اسلام ، شکوه و عظمت معماری گذشته ایران ( ساسانیان و … ) به هیچ وجه مورد پذیرش و قبول نبود. با ورود آئین جدید و فرهنگ پربار اسلام همچنانکه شکوه و تجمل از زندگی مردم رخت بربست، معماری نیز به سادگی و بی پیرایگی گرائید. در این دوران بناهای باشکوه را خراب می کردند و بر روی آن ها و با استفاده از مصالح آن ها بنایی « مردم وار » می ساختند. مسجد پیامبر که بنایی ساده و معمولی بود، سرمشق معماران ایرانی قرار گرفت، چنانکه تمام مساجد قرون اولیه اسلام با همان سادگی ساخته می شد. بدلیل اینکه خود پیامبر در ساخت این مسجد دست داشت. این ساختمان در نزد مردم ایران و معماران ایرانی از اهمیت خاصی برخوردار بود. مسجد پیامبر بنایی ساده و متشکل از فضایی حدودا” مربع شکل بود که در وسط آن تنه درخت نخلی قرار داشت که در هنگام نیاز به کمک آن بوسیله شاخ و برگ درختان سقفی برای آن فضا درست می کردند. در بیرون و کنار آن صفه ای برای اقامت مهاجرین و سایر پیروان پیامبر که بی جا و مکان بودند درست کردند. درضمن درجلوی آن زمینی صاف و هموار بود که برای تشکیل جماعت از آن استفاده می شد.
از ویژگی های بارز این دوره کوتاه شدن ارتفاع بناها است. گنبد را تا آنجا که ممکن بود کوتاه درست می کردند و همچنین گاهی درگاه ها را تا آن حد کوتاه می ساختند که انسان به هنگام ورود مجبور به خم شدن می گشت. تزئینات تقریبا” بکلی از بناها دور شده بود. ساختمان ها ساده و بی پیرایه ساخته می شدند. اکثر مساجد به شیوه پارتی، بصورت شبستانی و چهارطاقی ( البته بی پیرایه و کم ارتفاع ) ساخته می شدند. مساجد را در ابتدا بدون درب می ساختند و همیشه بروی هرکس باز بود، حتی در مناطق سردسیر هم برای مساجد درب نمی گذاشتند بلکه به کمک حصیر آن را می پوشاندند. اما بعدها به تقلید از معماری ساسانی ( پارتی ) مساجد را باشکوه می ساختند.
معماری اصفهانی
شیوه اصفهانیاز ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزادپرش به: ناوبری, جستجو
برای دیگر کاربردها، اصفهانی (ابهامزدایی) را ببینید.
مسجد امام، (مسجد شاه سابق)شیوه اصفهانی نام آخرین نوع شیوه معماری سنتی ایرانی است، و دو دوره دارد که دوره نخست آن به زمان قراقویونلوها باز میگردد.
شاه عباس کبیر دوره پر افتخاری برای ایران فراهم کرد و حدود ایران را در اطراف جلو برد ولی به وسعت مملکت داریوش نرسیداین پادشاه مقتدر با اقتداری که داشت فتوحات متعدد او موجب وحدت ملی و آرامش و ترقی ایران گردید ثروت و ترقی ایران در زمان او به جایی رسید که توانست مساجد و مدارس عالی و پلها و کاروانسراها را در تمام مملکت بسازد و شاهراههای خوبی بسازد و تجارت را ترویج دهد با وجود اینکه دشمنان او خرابیهای بسیاری در ساختمانهای او به یادگار گذاشتند اما در هر جای ایران از چاروداران بپرسید این بنا از کیست ؟بدون تامل جواب میدهد مال شاه عباس است
سفر نامه دیولافوا [ویرایش]به حکومت رسیدن سلسله صفویه در ایران موجب به وجود آمدن حکومتی شد که در ایران بعد از سلسله ساسانیان به خود ندیده بودکه سازمان فرقه ای(شیعه) و تشکیلات منظبط ناشی از آن باعث گردید که این دولت بر تمام شئون زندگی مرم مسلط گردد. اوج گرفتن حیات عقلی شیعه در این دوره که ملازم با تجمع متفکران و اندیشمندان شیعه در مراکز عمده آن روزگار به ویژه اصفهان و تبادل آراء و افکار آنان است، دوره جدیدی را در زمینه حکمت و فلسفه شیعه به همراه داشت و جلوه از تمدن را در این کشور پایه گذاری کرد. و حکومت بنا به سنتها گذشته سازماندهی، راه اندازی و ایجاد تا سیسات و تجهیزات زیر ساختیرا عمدا بر عهدهه گرفت در واقع این سیاستهای را دانباله و الگو گرفته سیاستهای ساسانیان میتوان دانست۳۲ آنچه مشخص است که دولت صفوی جمع بندی از تاریخ چند هزارساله ایران بوده که مکتبی را تحت عنوان اصفهانی را از جمع بندی ماهرانه فلسفه، هنر، معماری و شهر سازی روز گار کهن ارائه کردو آن را با توجه به مصادیق و مفاهیم روز خود به جامعه معرفی کرد.
مدرسه چهارباغ اصفهاناز مظاهر بارز این دوره و آثار شکوهمند آن که هنوز هم در سر تا سر ایران نمود دارد این است که یکی شبکه راههای عمودبرهم بوده، که از کوهستانها به داخل کویرها و نمکزارها گسترش یافته بودو دیگر ساختن رباطها و کاروانسراهای بزرگ و توقفگاهای آبرومند، کاخها و بستانهای زیبا و خوش منظر که در فواصل راهها که در آنها همه گونه وسائل آسایش و رفاه مردم فراهم آمده بود۳۳را دانست.
در باره معماری اصفهانی ان را به دوره تقسیم کردهاند که دوره اول که درزمان حکومت صفویه بود را دوره شکوفایی آن و دوره دوم را که از زمان حکوت نادر آغاز و پس از زندیه با سللسه قاجاریه به اتمام میرسد که این دوره را دوره انحطاط معماری صفویه میدانند که ورود معماری اروپایی در زمان قا جاریه از مهمترین دلایل انحطاط آن میباشد .
معماری در زمان افشاریه به علت لشکر کشیهای پیاپی و عدم رسیدگی به مسائل داخلی کشور آثاری قابل توجه برای ارائه ندارد و در زمان زندیه هم به علت تمر کز خکومت در شیراز اکثر تاثیرات آن در شیراز پدیدار گشت و در زمان قاجار نیز به علت مسایل فنی و نبود نیروی کافی برای ساخت به صورت گذشته به آرامی کشور را از روند معماری ایرانی خارج کرد . اما در باره ویژگیهای و دستاوردهای معماری اصفهانی نکات زیر را میتوان نام برد:
ساده شدن طرحها که در بیشتر ساختمانها، فضاها یا چهار پهلو هستند
هندسه ساده و شکلها و خطهای شکسته بیشتر استفاده میشد
در تهرنگ ساختمانها نخیر و نهاز کمتر شد و لی ساخت گوشههای پخ از این زمان آغاز شد
پیمون بندی و بهره گیری از اندامها و اندازههای یکسان
سادگی طرح در بناها هم آشکار گردید.
البته شاید بتوان بیشترین دستاور دهای این دوره را در شهر سازی پیگیر شد چرا که در این دوره مجموعههای شهری قابل توجهی را برای آیند گان به جا گذاشتهاست .