عدالت در حقوق متقابل زن و مرد
چکیده:
عدالت مهمترین آرمان و آرزوی بشر از آغاز خلقت تا کنون بوده است. عدالت عرصههای گوناگونی دارد امّا در این میان، عدالت در حقوق متقابل زن و مرد به عنوان دو رکن عالم هستی جایگاهی بس ویژه دارد. زن مظهر جمال و مرد مظهر جلال خداوند میباشد و هر کدام در نظام آفرینش مقامی خاص و ویژه دارند و هدف هر دو رسیدن به کمال است بدون این که بر یکدیگر برتری داشته باشند. زن و مرد در انسانیت و بهرهمندی از فضائل معنوی مساوی هستند و هیچ تفاوتی باهم ندارند امّا در دو بعد جسم و روح ـ در عین داشتن برخی اشتراکها ـ باهم متفاوتند؛ البته خلقت هر دو به احسن وجه است و جای هیچ گونه تردیدی نیست که خداوند عادل حتی در آفرینش این دو موجود به عدالت رفتار نموده و هیچ کدام را بر دیگری برتری نداده است. زن و مرد مکمّل یکدیگرند و هر کدام وظایف و حقوقی خاص دارند. این تفاوت در حقوق به دلیل تفاوت در خلقت، وظایف و نقشهای آنهاست بدون این که تبعیضی در کار باشد. عدالت در حقوق زن و مرد را باید با در نظر گرفتن مجموعهی حقوق هر کدام بررسی نمود تا روشن شود که دین مبین اسلام در وضع حقوق و تکالیف یکی را بر دیگری برتری نداده است.
مقدمه
عدالت در حقوق زن و مرد از جنبههای مختلف قابل بحث و بررسی است. فرض بر این است که منشاء تفاوت در حقوق زن و مرد تفاوتهای طبیعی آنهاست و این تفاوتها نه تنها تبعیض آمیز نیست بلکه بر مبنای عدالت پیریزی شده است. برای اثبات این فرضیه در قالب چهار بخش به تبیین این موضوع میپردازیم:
1. تفاوتهای زن و مرد
زن و مرد به عنوان دو موجود از مخلوقات خداوند، هر دو در داشتن انسانیت مشترک هستند امّا در عین حال تفاوتهایی نیز دارند. به طور کلی این تفاوتها را میتوان به دو بخش عمده تقسیم نمود: تفاوتهای زن و مرد از لحاظ جسمی و از لحاظ روحی.
الف. تفاوتهای زن و مرد از لحاظ جسمی
دختر و پسر از همان آغاز تولد و حتی قبل از آن، از نظر جسمی باهم تفاوت دارند. جنین پسر در رحم مادر رشد سریعتری نسبت به جنین دختر دارد.([1]) در آغاز تولد پسرها از نظر وزن و قد از دختران پیش افتادهترند.([2])
پسر بچهها از همان ابتدای زندگی ماهیچههای قویتری نسبت به دختران دارند و پس از آن نیز مردها از لحاظ قوای بدنی قویتر از زنها هستند. ([3]) ششها و قلب پسران بزرگتر از دختران میباشد.([4]) دوره استراحت قلب در هر ضربان در پسرها کوتاهتر از دختران است. ([5])
در دوران نوجوانی دختران اندکی در رشد قد و وزن پیش میافتند و پس از آن دوباره نوبت رشد بیشتر پسران است. ([6]) در سنین 13ـ10 سالگی فشار خون در دختران بیشتر از پسران است ولی پس از آن فشار خون در پسران بیشتر از دختران میشود. ([7])
حس شنوایی زنان در همه دوران زندگی آنها بهتر از مردان است در عوض مردان از بینایی بهتری برخوردار هستند.([8])
در دوران جنینی پسران بیشتر سقط میشوند و آمار مرگ و میر آنان بیشتر از دختران است.([9]) به طور کلی مردان در تمام طول زندگی خود برای مبتلا شدن به سکته مغزی، عفونتهای ویروسی، زخم معده و اثنی عشر، لخته شدن خون در عروق و بعضی از انواع بیماریهای روانی آمادگی بیشتری دارند.([10]) در حقیقت زنان قدرت مقاومت بدنی و روحی بیشتری در مقابل بیماریها نسبت به مردان دارند.([11])
ب. تفاوتهای زن و مرد از لحاظ روحی
پس از شش هفته اول بارداری جنس جنین مشخص میشود و مغز نیز در اوایل رشد در جهت نر یا ماده شدن متمایز میشود. ([12]) از طرفی رفتار هر جنس تحت تأثیر سیستم غددی و عصبی قرار دارد.([13]) از آن جا که بین روح و جسم رابطه و تأثیر متقابل وجود دارد، نتیجه تفاوتهای جسمی بینِ زن و مرد تفاوت در روح و روان آن دو نیز میشود.
از نظر روانی دختران نسبت به پسران رشد هیجانی سریعتری دارند. تقریباً رشد عاطفی دختران 12 ساله به میزان پسران 14 ساله میباشد و به طور کلی زنان بیشتر از مردان رفتارهای عاطفی دارند و بیشتر تحت تأثیر عواطف میباشند.([14]) حتی نوع عواطف زن و مرد نیز باهم متفاوت است.
«احساسات مرد نیاز آمیز و احساسات زن ناز خیز است. احساسات مرد طالبانه و احساسات زن مطلوبانه است».([15])
پسران غالب اوقات پرخاشگرترند. ([16]) آمار بزهکاران و جنایتکاران در سراسر جهان نشان میدهد که همیشه تعداد مردها از تعداد زنها بیشتر بوده است. زنان بیشتر پرخاشگری کلامی دارند و حال آن که مردان به برخورد فیزیکی متوسل میشوند. ([17])
دختران در برابر همبازیهای پسر یا دختر خود تسلیم پذیرترند در حالی که پسران تسلیم پذیری کمتری از خود نشان میدهند. ([18]) نوع دوستی، توجه به دیگران، صمیمیت و حمایت از دیگران از خصوصیات زنها است.([19])
علاقه به زیبایی، توجه به مسائل دینی و اجتماعی در زنان بیشتر از مردان است در حالی که مردها معمولاً به جنبههای سیاسی و تئوری علاقه دارند.([20]) زنان بیشتر از مردان نفوذ پذیرند و خیلی آسانتر از مردان تحت تأثیر قرار گرفته و تغییر عقیده میدهند.([21])
زنان در دوستی علاقهمندتر میشوند و عاطفیتر برخورد میکنند در حالی که دوستی مردان قویتر و عمیقتر است.([22]) زنان بیشتر از مردان از کلمات و عباراتی که زمینه و محتوای احساسی و عاطفی دارند استفاده میکنند.([23])
دختران نوجوان در مقایسه با پسران نوجوان عزت نفس ضعیفتر و انتظارهای زندگی پایینتری دارند و از نظر اعتماد به نفس و اعتماد به تواناییهای خود نیز در سطح پایینتری قرار دارند.([24])
در هوش و سایر استعدادها نیز تفاوت بنیادین دارند، رشد هوشی دختران معمولاً از طریق زبان آموزی شروع میشود در صورتی که رشد هوشی پسران از طریق مهارتهای عملی صورت میگیرد.([25]) دختر بچهها بیشتر در آزمونهای کلامی موفق میشوند، حال آن که موفقیت پسران بیشتر در زمینههای عملی است.([26])
در استعدادهای ریاضی پسرها بهتر از دختران هستند، امّا در کارهای دستی مخصوصاً کارهایی که نیاز به چالاکی انگشتان دارد دختران بهترند. دختران دانشجو یا دانشآموز نمراتی اخذ میکنند که پراکندگی کمتری دارد؛ در عوض نمرات پسران از پراکندگی زیادی برخوردار است؛ به عبارت دیگر، دختران معمولاً در حد وسط قرار دارند امّا صاحبان بدترین و بهترین نمرات معمولاً پسرها هستند.([27])
2. آثار تفاوت و تأثیر آن بر حقوق
تفاوت زن و مرد در دو بعد جسم و روح غیر قابل انکار و اغماض است. امّا این تفاوتها هرگز به معنی کم ارزش بودن یکی و برتری دیگری نمیباشد.
خداوند حکیم کاری را بدون هدف و غرض انجام نمیدهد و آفرینش هر موجودی برای هدف خاصی است.([28]) برای این که هر کدام از دو جنس زن و مرد به هدف خود که رسیدن به کمال است دست یابند، برای هرکدام از این دو جنس وظایف و حقوقی خاص مشخص شده است.
از ایه 32 سوره زخرف([29]) در رابطه با علت تفاوت موجودات چنین استفاده میشود که: اولاً باید زندگی به احسن وجه اداره شود و ثانیاً تا تسخیر متقابل بین موجودات محقق نشود و هماهنگی بین آحاد و طبقات متفاوت ایجاد نگردد نظام به احسن وجه اداره نمیشود.([30])
راز تفاوت بین زن و مرد نیز از این قاعده مستثنی نیست. از آن جا که استحکام و دوام خانواده از مهمترین اهداف عالیه اسلام است، تفاوت بین زن و مرد باعث رونق یافتن زندگی مشترک و جاذبه طرفینی بین آن دو است.
«اگر زن دارای جسم و جان و خلق و خوی مردانه بود محال بود بتواند مرد را به خدمت خود وادارد و مرد را شیفته وصال خود نماید و اگر مرد همان صفات جسمی و روانی زن را میداشت ممکن نبود زن او را قهرمان زندگی خود حساب کند و عالیترین هنر خود را تسخیر قلب او به حساب آورد».([31])
این همان مودّت و رحمت است که قرآن کریم از آن یاد نموده است:
«وَ مِنْ ایاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً؛([32]) و از نشانههای او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و محبت قرار داد».
خانواده کانون محبت و دوستی است و این امر جز با عمل کردن هر یک از دو جنس زن و مرد به وظایف خود، که بر خاسته از طبیعت آنها است محقق نمیشود.
اسلام حقوق همه انسانها را، از هر نژاد و رنگ و جنسی باشند، در نیازهای مشترک یکسان قرار داده است؛ امّا از آن جا که حقوق در اسلام بر اساس مصالح و مفاسد و چگونگی طبیعت و خلقت انسانی است، تنوع در حقوق نیز مشاهده میگردد. حقوق زن و مرد نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ زن و مرد از آن جهت که با هم شباهت دارند حقوق مشابه و یکسانی دارند، امّا از آن جهت که در جسم و روحیات باهم تفاوت طبیعی دارند ( که به مقتضای آن طبیعت نیز وظایف متفاوتی بر عهدهی آنها گذاشته است)، حقوق مختلف متناسبی نیز برای آنها قرار داده شده است.
بنابراین، علت تمام تفاوتهای حقوقی این دو جنس را باید در همین تفاوتهای طبیعی و فطری و تفاوت وظایف، جستجو کرد. ([33])
باید به این نکته نیز توجه کرد که تفاوت و تنوع در حقوق همیشه ملازم با بیعدالتی نیست و ممکن است حقوقهای مختلف و متنوع و در عین حال متعادلی وجود داشته باشد؛ یعنی در عین این که حقوق افراد ظاهرش باهم متفاوت است امّا با توجه به مجموعه حقوق و وظایف و کسر و انکسار آنها برابری حاصل شود.([34])
پس میتوان نتیجه گرفت که طبیعت مهمترین عامل اختلاف حقوق است.([35])
3. تساوی حقوق زن و مرد
تساوی حقوق زن و مرد یکی از موضوعاتی است که از گذشته تا کنون بحثهای زیادی دربارهی آن صورت گرفته است و نظرات مختلفی در رابطه با آن ارائه گردیده است.
اسلام دین مساوات و برابری است. این دین مبین زمانی ظهور کرد که در شبه جزیره عربستان و دیگر نقاط جهان، نه تنها بین زن و مرد بلکه بین انسانها اثری از مساوات نبود.
حتی در آن زمان اگر فردی صاحب فرزند دختر میشد یا او را زنده به گور میکرد و یا باید تا آخر عمر ننگ دختر داشتن را تحمّل مینمود.([36]) در چنین شرایطی خداوند از زن و مرد در کنار هم یاد کرده است و مبدأ خلقت هر دوی آنها را «نفس واحده» معرفی میکند: «یا ایهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً ؛([37]) ای مردم از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید؛ همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت».
علاوه بر خلقت مساوی، زن و مرد در ارزشها و کسب کمالات والای انسانی، برابر هستند.([38]) در تمامی ایات قرآن هر کجا که سخن از ارزش و کمال است به زن و مرد به صورت یکسان خطاب شده است([39]) و با لفظ « یا ایهَا النَّاسُ و یا ایهَا الَّذِینَ آمَنُوا» زن و مرد هر دو، مورد خطاب قرار گرفتهاند. و ملاک برتری در پیشگاه خداوند فقط تقوا معرفی شده است.([40]) در ایه 35 و 36 سوره احزاب خداوند میفرماید:
«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیماً * وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یکُونَ لَهُمُ الْخِیرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِیناً».
در این ایه مسلمان بودن، ایمان داشتن، عبادت کردن و مطیع فرمان خدا بودن، صدق و راستی، صبر و شکیبایی، خشوع و تواضع، انفاق و صدقه دادن، روزه گرفتن، عفت و پاکدامنی، ذکر و یاد خدا همه به عنوان ارزش مطرح شده است و در مقابل نافرمانی خدا و پیامبر(ص)، عصیان معرفی شده است. تأکید خداوند در این ایه برای آوردن لفظ مؤنث در کنار مذکر، خود بیانگر یکسان بودن زن و مرد در پیشگاه خداوند است؛ از طرفی با این تأکید، تمام تفکراتی که فضایل و شرافت انسانی را مختص مردها میدانست و زن را از رسیدن به این فضائل ناتوان میشمرد مردود اعلام کرد.([41])
امّا با این وجود آن جا که بحث حقوق و تکالیف مطرح میشود. برای هر یک حقوقی خاص با توجه به ویژگیها و وظایف آنها در نظر گرفته است. تفاوت در حقوق زن و مرد گاهی به سود زن یا مرد و گاهی بر علیه او و به نفع دیگری است؛ امّا اگر مجموع حقوق و تکالیف هر یک دیده شود میتوان رعایت عدالت را در تمام موارد دید؛ مثلاً اگر درسهم الارث، سهم زن نصف سهم مرد([42]) قرار داده شده در مقابل نفقه و مهریه را بر عهده مرد گذارده است([43]) و در بقیه موارد، زن و مرد را مالک اموالی میداند که با رنج و کوشش خود بدست آوردهاند. ([44]) همچنین اگر ریاست و ولایت خانواده را از شئون مرد میداند([45]) در مقابل توصیهها و تأکیدات فراوانی بر حسن معاشرت مرد با همسر خود میکند. ([46])
لازم به ذکر است که تساوی حقوق به آن معنی که در غرب مطرح شده است؛ یعنی تشابه کامل در تمامی موارد حقوقی بین زن و مرد، در نظام دینی اسلام معنایی ندارد؛ بلکه تساوی به معنی برابری، مهم و قابل تایید است.([47]) البته زن و مرد از آن جهاتی که باهم شبیه هستند از حقوقی مشابه نیز برخوردارند امّا از آن جهاتی که باهم تفاوت دارند بالطبع از حقوقی متفاوت برخوردار میشوند و این هرگز به معنی کم ارزش بودن یک جنس و برتری جنس دیگر نیست.
4. عدالت یا تبعیض
تبعیض به معنی برتری بدون جهت، همیشه مورد تنفر بوده و میباشد در مقابل، عدالت مقدس و مطلوب است. گاهی تفاوت به معنی تبعیض گرفته میشود و به همین جهت تفاوت نیز مانند تبعیض مذموم میگردد امّا باید دانست که همیشه عدالت در تشابه نیست بلکه گاهی عدالت در تفاوت محقق میشود.
در جهان کنونی، زنان بیش از مردان قربانی رفتارهای تبعیض آمیز شدهاند و حقوق آنان بیشتر ضایع میگردد. اولین هسته سازمان دهی شده در رابطه با حمایت از زنان جهان در سانفرانسیسکو و در اولین مجمع عمومی سازمان ملل متحد با عنوان «کمیسیون مقام زن» شروع به فعالیت کرد. ([48]) در سال 1963م مجمع عمومی سازمان ملل متحد از کمیسیون مقام زن درخواست کرد تا پیش نویس اعلامیه رفع تبعیض از زنان را تهیه کند.
کنوانسیون رفع تبعیض از زنان در سال 1979م توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب و برای امضا و تصویب و الحاق کشورها مفتوح گردید. این کنوانسیون بر اساس بند 1 از مادهی 27 از سال 1981م (1360ش) لازم الاجرا شد.([49])
«واژه تبعیض علیه زنان در عهدنامه، به معنی قائل شدن هرگونه وجه تمایز، استثناء یا محدودیتی بر اساس جنسیت است که بر به رسمیت شناختن آزادیهای اساسی انسان، حق بهرهوری و رعایت حقوق بشر در مورد آنها در زمینههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدنی یا سایر موارد، بدون توجه به وضعیت تأهل آنها و مساوات حقوق زن و مرد، خلل و آسیب وارد آورد».([50])
همان طوری که ملاحظه شد در این کنوانسیون واژه تبعیض معنای وسیعی دارد و هدف از آن برقراری تساوی و تشابه بین زن و مرد در تمام جهات، بدون در نظر گرفتن جنسیت میباشد.
اگر چه تهیه کنندگان این کنوانسیون به زعم خود در جهت احقاق حقوق زن تلاش کردهاند امّا از یک نکته اساسی غفلت نمودهاند و آن فلسفه آفرینش زن و مرد است؛ زیرا خداوندی که خالق انسان است از آفرینش زن و مرد با این تفاوتها اهداف خاصی داشته است که ایات و روایات به بیان آن پرداختهاند. اگر چه خداوند در کرامت و شرافت، زن و مرد را برابر دانسته است([51]) اما با این وجود حقوق متفاوت برای هر یک از آنها قرار داده است، و این کنوانسیون بدون توجه به فلسفه آفرینشِ انسان تنظیم شده است؛ در نتیجه نمیتواند بیان کننده واقعی حقوق زن باشد.
در رابطه با پیوستن به این کنوانسیون دو دیدگاه فقهی وجود دارد: دیدگاه اول که دیدگاه غالب([52]) فقها میباشد مبتنی بر عدم الحاق به این کنوانسیون است، زیرا آن را مخالف صریح قوانین اسلام میداند و دیدگاه دوم که طرفداران کمتری([53]) دارد قائل به الحاق مشروط میباشد.([54]) دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل مغایرت این کنوانسیون با قوانین اسلام تا کنون به آن نپیوسته است.([55])
در این قسمت برخی مغایرتهایی که بین مفاد این کنوانسیون و قوانین روح بخش اسلام وجود دارد و مانع پیوستن جمهوری اسلامی ایران به آن میباشد، بیان میگردد.
در دین مبین اسلام، در رابطه با مواردی چون دیه، قصاص، شهادت، ارث، تعدد همسران، طلاق، حق حضانت، عیوبِ موجب فسخ نکاح، نشوز، لزوم سپری شدن عده برای زن، پوشش واجب بدن، لزوم تمکین جنسی، ولایت بر فرزندان، سرپرستی خانواده، مرجعیت و قضاوت، برای هر یک از زن و مرد قوانین متفاوتی وضع شده است؛ در نتیجه مفاد کنوانسیون رفع تبعیض که مساوات و تشابه کامل احکام و حقوق زن و مرد را خواستار است با احکام و قوانین اسلامی سازگاری ندارد.([56])
در اوایل سال 1375ش شورای عالی انقلاب فرهنگی با تشکیل کمیتهای به بررسی کنوانسیون پرداخت. همچنین متن کنوانسیون در اختیار چند تن از فضلای حوزه علمیه قم و نیز واحد مطالعات و تحقیقات زنان مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما و مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه قرار گرفت تا مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین از مقام معظم رهبری و برخی مراجع و علما استفتاء و نظرخواهی به عمل آمد که نظرات ایشان در ابتدای این مطلب ذکر گردید. سرانجام شورای عالی انقلاب فرهنگی در 14/11/1376 طی مصوبه چهارصد و سیزدهم، مخالفت خود را با الحاق جمهوری اسلامی ایران به این کنوانسیون اعلام نمود.([57])
عدم پذیرش کنوانسیون از طرف جمهوری اسلامی ایران باعث افزایش فشارهای سیاسی خواهد شد به همین دلیل برخی اعتقاد دارند میتوان با حق شرط کلی عدم مغایرت با اسلام و قوانین داخلی، به کنوانسیون پیوست و از فشارهای سیاسی کاست؛ امّا باید دانست اولاً چنین شرطی با روح کلی کنوانسیون مغایر است و بر اساس کنوانسیون چنین شرطی قابل قبول نیست و پس از مدتی تحت فشار مجامع بینالمللی نسبت به پس گرفت حق شرط قرار خواهیم گرفت؛ چنان که از بین 43 کشوری که به طور مشروط به این معاهده ملحق شدهاند، 14 کشور پس از مدتی حق شرطهای خود را پس گرفتهاند.([58]) ثانیاً فشارهای سیاسی از ناحیه قدرتهای بزرگ به جمهوری اسلامی ایران ناشی از ماهیت انقلابی، ظلم ستیزی و دین محوری انقلاب اسلامی است. به همین دلیل در برخی از کشورها که ارتباط خوبی با غرب دارند به رغم مراعات نشدن حقوق اولیه زنان هیچگاه به نقضِ حقوق بشر محکوم نمیشوند و در این زمینه هیچگونه فشار سیاسی بر آنان وارد نمیشود. بنابراین با پذیرش کنوانسیون نه تنها از فشارهای سیاسی کاسته نخواهد شد بلکه به دلیل شفافیت تعهدات مندرج در کنوانسیون و پیگیری اجرای این تعهدات در جمهوری اسلامی ایران فشارهای سیاسی مضاعف خواهد شد؛ زیرا عملی شدن مفاد کنوانسیون به دلیل مغایرت با قوانین داخلی ایران ممکن نیست. ([59])
نتیجه گیری نهایی
در مباحث قبل به این نکته اشاره شد که تفاوت در جسم و روح زن و مرد به معنی برتری یکی و کم ارزش بودن دیگری نیست. در واقع همین تفاوتهاست که باعث دوام و قوام خانواده میشود. اگر تفاوت در جسم و روح زن و مرد را بپذیریم که یقیناً قابل انکار نیست به تبع آن باید تفاوت در حقوق نیز پذیرفته شود. و این تفاوت در حقوق هرگز تبعیض نیست و به هیچ یک از زن و مرد بیعدالتی نشده است. «زیرا عدالت به معنای این است که به هر کس حق خودش داده شود و خدا که هیچ کس را بر او حقی نیست، به هر انسانی به تناسب وظیفهای که به حکم آفرینش بر دوشش نهاده، ویژگیها و خصوصیاتی را بخشیده است. عدالت به معنی مساوات بین مردم نیست؛ به گونهای که همه هم شکل باشند. چنین چیزی چه بسا ضد عدالت است. زیرا آسییب جدی به زندگی و تکامل انسانها وارد میکند».([60]) عدل خداوند نیز اقتضا میکند که حقوق هر یک از زن و مرد را با توجه به روحیات، تکالیف، استعدادها و قابلیتهای آنها وضع نماید؛ چرا که جهان و تمام امور آن بر دو محور حق و عدالت میگردد. ([61])
سوتیترها
عدالت مهمترین آرمان و آرزوی بشر از آغاز خلقت تا کنون بوده است. عدالت عرصههای گوناگونی دارد امّا در این میان، عدالت در حقوق متقابل زن و مرد به عنوان دو رکن عالم هستی جایگاهی بس ویژه دارد.
باید به این نکته نیز توجه کرد که تفاوت و تنوع در حقوق همیشه ملازم با بیعدالتی نیست و ممکن است حقوقهای مختلف و متنوع و در عین حال متعادلی وجود داشته باشد؛ یعنی در عین این که حقوق افراد ظاهرش باهم متفاوت است امّا با توجه به مجموعه حقوق و وظایف و کسر و انکسار آنها برابری حاصل شود
اگر چه خداوند در کرامت و شرافت، زن و مرد را برابر دانسته است اما با این وجود حقوق متفاوت برای هر یک از آنها قرار داده است، و این کنوانسیون بدون توجه به فلسفه آفرینشِ انسان تنظیم شده است؛ در نتیجه نمیتواند بیان کننده واقعی حقوق زن باشد.
اگر تفاوت در جسم و روح زن و مرد را بپذیریم که یقیناً قابل انکار نیست به تبع آن باید تفاوت در حقوق نیز پذیرفته شود. و این تفاوت در حقوق هرگز تبعیض نیست و به هیچ یک از زن و مرد بیعدالتی نشده است
* . دانش پژوه مرکز آموزش خواهران دفتر تبلیغات اسلامی.
[1] . حمزه گنجی، روان شناسی تفاوتهای فردی، چاپ هفتم، (تهران، مؤسسه انتشارات بعثت، 1375)، ص 193. [2] . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج1، چاپ اول، (تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، 1374)، ص 371؛ سوسن سیف و دیگران، روان شناسی رشد، ج 1، چاپ نهم، (تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، 1378)، ص 225. [3] . حمزه گنجی، پیشین، ص 193؛ علی اکبر شعاری نژاد، روان شناسی رشد، چاپ دوازدهم، (تهران، انتشارات اطلاعات، 1374)، ص 201؛ شکوه نوابی نژاد، پیشین، ص 87. [4] . ای میوس هترینگتون، روان شناسی کودک از دیدگاه معاصر، ج2، ترجمه جواد طهوریان و دیگران ، چاپ اول، (مشهد، معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، 1373)، ص 317؛ علی اکبر شعاری نژاد پیشین، ص 281. [5] . حمزه گنجی، پیشین، ص 193. [6] .دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، پیشین، ص 371. [7] . همان، ص 389. [8] . حمزه گنجی، پیشین، ص 194. [9] . حمزه گنجی، پیشین، ص 188. [10] . مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ بیست و ششم ، (تهران، انتشارات صدرا، 1378)، ص 164. [11] . حسین لطف آبادی، روان شناسی رشد، ج2، چاپ اول، (تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، 1378)، ص 249. [12] . همان، ص 192. [13] . سید مجتبی رکاوندی، مقدمهای بر روان شناسی زن، چاپ اول، (قم، انتشارات شفق، 1370)، ص 53. [14] . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، پیشین، ص 442. [15] . مرتضی مطهری، پیشین، ص 170. [16] . شکوه نوابی نژاد، روان شناسی زن، چاپ دوم، (بی جا، انتشارات جامعه ایرانیان، 1378)، ص 103؛ ای میوس هترینگتون، پیشین، ص 318؛ سوسن سیف و دیگران، پیشین، ص343. [17] . حمزه گنجی، پیشین، ص 302. [18] . ای میوس هترینگتون، پیشین، ص 318. [19] . حمزه گنجی، پیشین، ص 304. [20] . همان. [21] . شکوه نوابی نژاد، پیشین، ص 106. [22] . همان، ص 100. [23] . همان، ص 92. [24] . جمیز دبلیووند رزندن، روان شناسی رشد، ترجمه حمزه گنجی، چاپ اول، (تهران، مؤسسه انتشارات بعثت، 1376)، ص 247. [25] . حمزه گنجی، پیشین، ص 201. [26] . همان، ص 208؛ حسین لطف آبادی، پیشین، ص 201. [27] . حمزه گنجی، پیشین، ص 201. [28] . أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً…. سورهمؤمنون (23)، ایه115. [29] . أَ هُمْ یقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَینَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ.ترجمه: ایا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند به ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم. تا یکدیگر را مسخّر کرده (و باهم تعاون نمایند) و رحمت پروردگارت از تمام آن چه جمعآوری میکنند بهتر است.
[30] . عبدالله جوادی آملی، زن در آئینهجلال و جمال، چاپ دوم، (قم، مرکز نشر اسراء، 1376)، ص 391. [31] . مرتضی مطهری، پیشین، ص 168. [32] . سورهروم (30)، ایه21. [33] . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر حقوق اسلامی، چاپ اول، (تهران سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1368)، ص 390 . [34] . همان، ص 390. [35] . زهرا گواهی، سیمای زن در آئینهفقه شیعه، چاپ دوم، (تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372)، ص 20. [36] . وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ * یتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یمْسِکُهُ عَلى هُونٍ أَمْ یدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یحْکُمُونَ. سورهنحل (16)، ایه59ـ58. [37] . سورهنساء (4)، ایه1. [38] . مهدی مهریزی، «حقوق زن» در دانشنامهامام علی علیه السلام، ج 5، چاپ اول، (تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1380)، ص 110؛ مرجان روانگردان «زنان، آفرینش، معنویت و عقل» کتاب نقد، شماره 12، پاییز 1378، ص 4ـ3؛ مؤسسهآموزشی و پژوهشی امام خمینی، فلسفهحقوق، چاپ سوم، (قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378)، ص 143ـ140. [39] . مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاهً طَیبَهً؛ سوره نحل (16)، ایه 97.وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ سوره توبه (9)، ایه 70.
لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ سوره آل عمران (3)، ایه 195.
[40] . إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ؛ سوره اسراء (17)، ایه 70. [41] . عبدالله جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، پیشین، ص 101. [42] .البته همیشه سهم الارث زن، نصف مرد نمیباشد بلکه گاهی مساوی باهم و یا حتی بیشتر از مرد از ارث برخوردار میشود. در این باره نگاه کنید: سید حسین حسینی، سراج نگاهی گذرا به شبهات حقوقی پیرامون مسائل زنان، قم، مرکز، پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1380، ص 139. [43] . سید احمد میر خلیلی، «زن در حقوق خانواده (ارث ـ طلاق ـ حضانت)»، کتاب نقد، شماره 12، پاییز 1378، ص 112. [44] . سوره نساء(4)، ایه 32. [45] . الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ…؛ سوره نساء (4)، ایه 34؛ قانون مدنی، ماده 05 11 «در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است». [46] . تکتم رضایی، «جانبداری افزون بر حقوق» کتاب نقد، شماره 12، پاییز 78، ص 17 به بعد. [47] . مرتضی مطهری، پیشین، ص 123. [48] . مرضیه صدیقی، «نگاهی به روند جهانی جنبش زنان و موقعیت زن در جمهوری اسلامی ایران»، کتاب نقد، شماره 12، پاییز 1378، ص 69. [49] . مهرانگیز کار، رفع تبعیض از زنان، چاپ اول، (تهران، انتشارات پردین، 1378)، ص 17؛ مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه، دیدگاههای فقهی در خصوص عهدنامه محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، به کوشش محسن قدیر و چاپ اول، (قم، مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه، 1377)، ص 12. [50] . عهدنامه محو کلیه اشکال تبعیض از زنان، ماده 1. [51] . وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ… . سوره اسراء (17)، ایه 70. [52] . مقام معظم رهبری، ایت شیخ جواد تبریزی، ایت الله مکارم شیرازی، ایت الله صافی گلپایگانی، ایت الله نوری همدان، ایت الله وحیدی تبریزی و… [53] . ایت الله امینی، ایت الله معرفت، ایت الله تجلیل تبریزی و… [54] . مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه، پیشین، ص 17. [55] . حسین مهرپور، حقوق بشر در اسناد بینالمللی و موضع جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول، (تهران، انتشارات اطلاعات، 1374)، ص 242. [56] . مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه، پیشین، ص 20. [57] . سید جعفر حق شناس «سیاستهای جهانی در مسائل زنان» مجموعه مقالات دفاع از حقوق زنان ما و نظام بینالملل، چاپ اول، (قم، مؤسسه فرهنگی طه، 1380)، ص 23 به نقل از مرکز امور مشارکت زنان، «نکاتی چند در خصوص اجلاس جهانی زنان» 1378، ص 11. [58] . واحد مطالعات و تحقیقات زنان مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، «بررسی و ارزیابی کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، آذرماه 1376، ص 16. [59] . محسن قدیر، «ارزیابی کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان از منظر حقوق بینالملل». مدیریت پژوهش دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، ص 4 و 3. [60] .سید محمد حسین فضل الله، «زن واقعیتها پرسشها در گفتگو با ایت الله سید محمد حسین فضل الله»، ترجمه مجید مرادی، پیام زن، سال دوازدهم، خرداد 1382، ص 27. [61] . وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ؛ سوره جاثیه (45)، ایه 22.