به نام خدا
بخش نخست: نقدهای وارده به سند ملی توسعه
نقدهای روش شناختی
- بهره گیری از روش برنامه ریزی راهبردی(مدل نسل دوم برنامه ریزی راهبردی فرد آر دیوید) با هدف تدوین چشم انداز(و بیانیه مأموریت)، راهبرد و سیاست در شرایط کنونی که عوامل ساخت آینده، بازیگران عرصه مدیریت توسعه و همچنین شرایط ملی و بین المللی بسیار متغیر، غیر قطعی وگوناگون هستند و تدوین صرفا یک راه نمی تواند دستیابی به اهداف را میسر سازد. اساسا در شرایط متغیر کنونی و عدم قطعیت عوامل اثرگذار، غیر منعطف بودن برنامه ها (چه چشم انداز و چه راهبردها) و ارائه صرفا یک گزینه برای آینده اشتباه است و هرگونه پیامد، روند و عامل پیش بینی نشده می تواند شرایط تحقق آنها را تحت تاثیر قرار داده و حتی! ناممکن سازد.
- نکته دوم اینکه، روش سند برای ارزیابی عملکرد گذشته به نظر زیاد منسجم نیست.در این سند روش استخراج عوامل درونی و بیرونی مبتنی بر دیدگاه نخبگان و کارشناسان بوده که در هردو حالت استنباط تجربی افراد بوده و اگرچه جایگاه والائی در تحلیل و ارزیابی دارد، اما باید گفت که کافی نیست. به این معنا که ارزیابی عملکرد در درجه اول نیاز به دسته بندی ابعاد و همچنین تدوین و ارائه شاخص های ارزیابی است. در بعد ارزیابی عملکرد در واقع ابعادی همچون کاستی های نهادی سازمانی (خودمجموعه شرکت مادر تخصصی عمران به عنوانی متولی کار و همچنین مکانیزم تصمیم گیری و تصمیم سازی در درون وبیرون مجموعه)، عوامل قانونی، شرایط اجتماعی جامعه، اقتصاد کلان و … نادیده گرفته شده. همچنین ابعاد سیاستی و سیاستگذاری در محیط بیرونی سازمان نیز نادیده گرفته شده. البته بازهم بایستی گفت که تمامی اینها با مطالعه خلاصه گزارش استنباط شده و ممکن است این دسته بندی ابعاد در اصل گزارش موجود باشد.
- رویکرد کلان سند مسأله محوری است.با این روش، دیدی واقعی و جامع از آینده متغیر کشور در شرایط و ابعاد جمعیتی، اقتصادی، امنیتی، سیاسی، فن آوری و زیست محیطی بدست نمی آید. غالب رویکردها و سیاست های تدوین شده در این سند، رو به سمت حل مسائل فعلی داشته و اساسا مسأله محور است و جایگاهی چندانی برای رویکردهای هنجاری و خلاقانه در ارتباط با آینده باقی نگذاشته است.
- نکته دیگر، پیرامون دسته بندی است که در این سند از مشکلات صورت گرفته است. در سند مورد بحث در بند 4، مهمترین موانع و چالش های بنیادی طرح شده در حالیکه ماهیت این موارد گاه باهم متفاوت هستند. برخی از این موارد مساله محسوب می شوند، برخی مشکل و برخی دیگر اساسا پیامد این عوامل هستند و با اصلاح برخی موارد می توان به اصلاح آنها امیدوار بود؛ و راهی برای مقابله مستقیم با آنها در قالب شرکت مادرتخصصی عمران شهر جدید وجود ندارد(همچون به حاشیه رانده شدن بخشی از ساکنان شهرهای جدید).
نقدهای محتوائی به سند توسعه
- راهبردهای ارائه شده در این سند، هم برای شهرهای جدید نسل اول و هم شهرهای جدید آینده(نسل دوم)، یک طیف راهبرد است. علیرغم اینکه در سند به ماهیت متفاوت این دو نسل از شهرها اشاره شده، بازهم در تدوین راهبرد و سیاست ها به یکی شدن گرایش داشته است.
- برخلاف این اعتقاد که گفته شده هویت دفعتا و آنی ایجاد نمی شود و نیازمند آینده بلند مدت است، بنده بر این اعتقادم که هویت(البته نه در همه موارد) نیازمند آینده 40 و 50 ساله نیست. سرعت تغییرات در تمامی ابعاد زندگی با بهره گیری از انقلاب اطلاعاتی و نوآوری به حدی است که روند هویت سازی بسیار کوتاهتر از گذشته است. بنابراین به توجیه بلند مدت بودن این مساله نمی توان در حل پیامدهای آن بازماند.
- با توجه به مدل موجود تأمین هزینه زیرساخت و خدمات شهرهای جدید مبنی بر عدم هزینه مستقیم دولت، (و اتفاقا مشکل اصلی تمامی شهرهای جدید در این خصوص)، سند توسعه پیش رو مکانیزم و مدل جایگزین و مشخصی برای عبور از این مشکل ارائه نداده است. سرمایه گذاری خارجی، سرمایه گذاری داخلی، بهره گیری از بخش خصوص کوچک، مشارکت های مردمی، دخالت های مستقیم دولت و یا هر مکانیزم و مدل دیگری بایستی دقیقا در این سند مشخص شود.
- مورد دیگری که در میان اصول هنجاری(صفحه 11) کمتر بدان توجه شده، و حتی علیرغم اشاره در میان راهبردها، سیاست و مدل خاصی و دقیقی برای آن تدوین نشده، نحوه اصلاح قوانین موجود با ساختار مدیریت متفرق و شکاف های اجرائی، موازی کاری، تفرق در نظام عملکردی و سیاستی مدیریت شهری است. اساسا برای اصلاح قوانین موجود از کجا و کدام قوانین بایستی آغاز کرد؟ مدل استقرار مدیریت یکپارچه شهری کدام است؟ شهرداری ها و شورای اسلامی شهر بعد از ایجاد شهر جدید، چه جایگاهی در قبال شرکت عمران شهر جدید دارند؟ همچنین با توجه به فرآیند جمعیت پذیری متفاوت این شهرها نسبت به شهرهای موجود در کشور، جایگاه مردم و شهروندان در فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی چگونه تعریف می شود؟
بخش دوم:راهکارهای اصلاحی
- اولین پیشنهاد در خصوص روش شناسی کار، استفاده از روش آینده نگاری راهبردی به جای برنامه ریزی راهبردی است. به این ترتیب می توان هم تحلیل دقیق تر و موشکافانه تری از عوامل ساخت آینده ارائه داد و به جای یک گزینه آینده(قطعی)، سناریوهای مختلفی برای آینده ترسیم و یا آینده های ممکن تدوین شده و شرایط تحقق هرکدام و عدم قطعیت های هرکدام تشریح شود؛
- برای شناخت دقیق تر از عملکرد گذشته(موضوع بند دوم نقدهای روش شناختی)، پیشنهاد می شود ابتدا شاخص های ارزیابی ملی از شهرهای جدید و همچنین عملکردهای سازمانی وقانونی و .. تدوین، نهائی و محاسبه شده و تمامی استنباط ها و نتیجه گیری ها بر این شاخص های ارزیابی متمرکز شوند. البته ذکر این نکته ضروری است که ممکن است این اتفاق صورت گرفته باشد ولیکن در خلاصه گزارش به چشم نخورد. اما آنجه در نمودار فرآیند کار به تصویر درآمده، نشان از نبود این رویکرد است.
- در خصوص تفاوت ماهیت و سطح مسائل (موضوع بند 3 نقدها)پیشنهاد، دسته بندی عوامل به سه دسته است با چارچوب زیر:
مسأله :
- موردی است بالقوه که ظرفیت ایجاد مشکل و چالش اساسی را دارد ( در صورت عدم برنامه ریزی برای حل و یا مرتفع کردن آن نباشد)
مشکل:
- می توان مشکل را به فعلیت رسیدن مسائل دانست در ابعاد مختلف
چالش:
- چالش نتایج منفی مشکلاتی است که در ابعاد مختلف در آینده می تواند رخ دهد و پیامدهای بحران زا یا ابعاد گسترده تر از مشکلات را ایجاد کند
در صورتیکه با این روش و دسته بندی به مطالعه مسائل بپردازیم، دیدی روشن از مواردی داریم که علت بوده و مواردی که معلول هستند و در نهایت بر اساس توان و حوزه اختیار شرکت عمران شهرهای جدید اقدام به تدوین برنامه می کنیم. با این دید، موضوعی همچون به حاشیه رانده شدن جمعیت نه علت بلکه پیامد بوده و در زمره مسائل اصلی جای نمی گیرد.
- در خصوص بند 1 نقدهای محتوائی ، با توجه به اینکه نسل اول شهرهای جدید در ایران دچار مشکلاتی هستند، که ضرورت دارد برای حل آنها برنامه ای تدوین کرد و اینکه نسل دوم شهرهای جدید بایستی با برنامه های متفاوت آغاز شوند، به نظر می بایست دو دسته راهبردهای پابرجا در قالب راهبرد های اصلاحی و بازسازی برای شهرهای جدید نسل اول و دسته دوم راهبردهای ایجاد و توسعه برای نسل دوم از این شهرها داشته باشیم.
- نکته پایانی اینکه ، می توان در سند توسعه به این مهم اشاره کرد که تجربه شهرهای جدید در ایران نشان داده که نسخه واحد ویک شکل برای تمامی شهرهای جدید کارآمد نیست و هر شهر جدید بسته به شرایط محلی، زمانی و مکانی خود مبتلابه مسائل ، مشکلات و همچنین دارای توانمندی های است که برنامه ریزی یک شکل را به عقب می راند. ضروری است که بسته به شرایط مذکور نسخه هر شهر با توجه به شرایط عمومی همان نقطه سنجیده و تدوین شود.
در پایان ضمن تجدید احترام، ذکر این نکته ضروی است که احتمالا در درون گزارش و سند اصلی توسعه، پاسخ برخی از موارد یافت شود. به این معنا، موارد ذکر شده به عنوان نقد چکیده و همچنین تجربه شخصی در این خصوص بوده و می تواند پاسخ های مشخصی در درون گزارش اصلی داشته باشد.
با تشکر