ادبیات پایداری


ادبیات پایداری

عنوان ادبیات پایداری معمولاً به آثاری اطلاق می‌شود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادیهای فردی و اجتماعی، قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی با پایگاههای قدرت، غصب قدرت و سرزمین و سرمایه‌های ملی و فردی و… شکل می‌گیرند. بنابراین جان‌مایه این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همه حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و ایستادگی در برابر جریانهای ضد آزادی است.

صرف‌نظر از ویژگیهای کلی این نوع ادبیات، آن‌چه وجه ممیزه آن از سایر مقوله‌های ادبی است، در پیام و مضمون آن نهفته است. بدین معنا که آثاری از این دست اغلب آیینه دردها و مظلومیتهای مردمی هستند که قربانی نظامهای استبدادی شده‌اند. این آثار ضمن القای امید به آینده و نوید دادن پیروزی موعود؛ دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، ستایش آزادی و آزادگی، ارج نهادن به سرزمین مألوف و شهیدان و جان‌باختگان وطن را در بطن خود دارند.

یکی از دغدغه‌های اصلی نویسندگان و شاعران این نوع ادبیات، بی‌هویتی نسلی است که رفاه غربت، آنها را از درد و رنج ملت خویش غافل کرده است. از این روست که می‌کوشند با طرح نمادهای اسطوره‌ای ملی و تاریخی، عرق وطن‌دوستی و دفاع از آب و خاک و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب (به جای تن دادن به وضع موجود) را در افراد ایجاد کنند.

نخستین و بایسته‌ترین گام در بحث و تحلیل هر مقوله‌ای، شناخت جغرافیایی آن موضوع و ترسیم مرزهای آن است. بی‌گمان برای بسیاری از موضوعات، فراخنا و گستره‌ای بی‌مرز می‌توان قائل شد و این شیوه‌ای است که در حوزه علوم انسانی متداول‌تر است و البته جز گره‌افکنی در کار و ایجاد ابهام و سردرگمی ره‌آوردی ندارد. ادبیات مقاومت یا پایداری نیز مصون از این خطرگاه نیست. می‌توان دامنه ادبیات پایداری را به هر نوع ایستادگی و رویارویی انسان که در قالب شعر و نثر ظهور و بروز می‌یابد گسترش داد. در این صورت سروده‌های نخستین انسان در ستیز با عناصر طبیعت و عوامل مرموز مؤثر در سرنوشت، نوشته‌ها و سروده‌هایی که ستیز انسان با خویش و خواهشهای شکننده و اسارت‌آفرین را باز می‌گویند و همه آثاری که به جنگهای تاریخ ملتها برمی‌گردند در قلمرو ادبیات پایداری قرار می‌گیرند.
اما این شیوه تحلیل و تبیین و اعتقاد به چنین میدان فراخ و بی‌مرزی نه علمی است و نه منطقی. از نظرگاه علمی، ادبیات پایداری به مجموعه آثاری اطلاق می‌شود که از زشتیها و پلشتیهای بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همه حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی؛ با زبانی هنری (ادیبانه) سخن می‌گوید. برخی از این آثار، “پیش از رخ نمودن فاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان ـ به نگارش “تاریخ” آن می‌پردازند” (شکری، ص 11ـ10(.

کاربرد عنوان “ادبیات پایداری” بسیار جوان است و عمدتاً به سروده‌ها، نمایشنامه‌ها، داستانهای کوتاه و بلند، قطعات ادبی، طنزها، حسب حالها، نامه‌ها و آثاری گفته می‌شود که در همین سده، نوشته و آفریده شده‌اند و روح ستیز با جریانهای ضد آزادی و ایستادگی در مقابل آنها را نشان می‌دهند و متضمن رهایی و رشد و بالندگی جامعه‌های انسانی هستند.

ویژگیهای کلی ادبیات مقاومت

بین ادبیات مقاومت با دیگر حوزه‌های ادبیات، گذشته از بیان هنرمندانه، ویژگیهای مشترک زیر به چشم می‌خورد:

1- بهره‌گیری از نماد

آنچه این نوع ادبیات را به استفاده از نماد ناگزیر کرده است، نه فقط حاکمیت فضای اختناق، تهدید و ارعاب، که زیبایی، ایجاز و قدرت در رساندن مراد و مقصود بوده است.

2- چهره انسانی عام داشتن

نمونه‌های شاخص و برجسته ادب پایداری هرچند نمودها و نمادهای قومی، منطقه‌ای و ملی را در خویش دارند، اما به دلیل آنکه زبان وجدان عام بشری هستند، همه انسانها در هر زمان و مکان می‌توانند با آنها ارتباط درونی بیابند. به دیگر زبان ادبیات پایداری، فرازمانی و فرامکانی است و هرکس در همه گاه و همه‌جا می‌تواند در آیینه آن آثار خود را بیابد یا چهره سیاه زشت‌کاران و اندوه نشسته بر چهره دردمندان و شکوه ایستادن و ستیز با بیدادگریها را در آنها تماشا کند.

3- مشترکات ادبی، زبانی، فکری

آثار ماندگار و موفق ادب پایداری همچون آثار بزرگ ادبی در حوزه‌های دیگر، می‌توانند در قالب سبکهای گوناگون تجلی یافته، از نظرگاه و ساختهای گوناگون ادبی، زبانی و فکری تحلیل و ارزیابی شوند. این آثار از زیباییهای لفظی و معنوی سرشارند، از نظرگاه زبانی قابل تحلیل و تأمل‌اند و از نظرگاه فکری و اندیشگی، مضامین بلند و اصیل انسانی در آنها متجلی است.

 

زمینه‌ها، عوامل پیدایی و رواج ادب مقاومت

سرشت انسان، بدی را برنمی‌تابد، از این‌رو ناسازگاری خود را با بیداد و ناروا به اشکال مختلفی چون: اعتراض، پرخاش، ستیزه‌گری، رویارویی و مقابله نشان می‌دهد. اما آن‌هنگام که روح عناد با مظاهر زشتی و شر در کالبد کلمات دمیده می‌شود، ادب مقاومت جان می‌گیرد. به دیگر سخن، ادب مقاومت، تجلی ستیز با بدی و بیداد با سلاح “کلمه” است. بر این اساس از دیرباز انسان با این سلاح ب‍ُر‌ّا و کارآ به میدان آمده و پیروزیهای درخشانی را نیز رقم زده است. طنز، هجو (حتی هزل)، حبسیه‌ها، نمایش‌نامه‌ها، داستانها، سروده‌های روشنفکرانه و معترضانه همه و همه در این حوزه قرار می‌گیرند.
حضور و وجود این عوامل، گرچه همه شام‍ّه‌های قوی اجتماعی و ادبی و هنری را برانگیخت تا به ستیز با بیداد و بدی برخیزد و مردم را نیز ضد آن بشورانند، اما در این میان، نقش نویسندگان و شاعران در شکل‌گیری و رواج مقاومت ـ که رساترین و تأثیرگذارترین شیوه مبارزه با بیداد و بیدادگر است، نمود و بروز چشمگیرتری دارد.

بدون شک تحقق این دو ویژگی ـ یعنی رسایی و تأثیرگذاری اثر ـ جز با بهره‌گیری از همه ابعاد ادبی میس‍ّر نخواهد شد و نویسندگان و شاعران با آگاهی به این مسئله و با بهره‌گیری از شعور عمیق خویش، زبان و واژگان خود را انتخاب کرده، اندیشه برتر خویش را به تصویر می‌کشند و این، همان راز و رمز رسایی، تأثیرگذاری و سرانجام مانایی این آثار است.

ادبیات پایداری در تاریخ اسلام

نخستین سروده‌های پایداری در تاریخ اسلام، قصاید ابوطالب(ع) در ستایش و دفاع از ساحت پیامبر و مسلمانان شکنجه‌دیده است. “هنگامی که ابوطالب(ع) دید کار به سختی کشیده و هر قبیله‌ای از قریش، افراد مسلمان‌شده خود را شکنجه می‌دهند و از دینشان باز می‌دارند، در میان بنی‌هاشم و بنی‌مطلب بن عبدمناف به‌پاخاست و آنان را به حمایت از رسول خدا و نگهداری وی دعوت کرد.

ادبیات مقاومت در ایران

اگر از قرون اولیه حضور اسلام در ایران، در پی یافتن نمونه‌های ادب مقاومت باشیم، اولین نمونه‌ها را در نهضت مشهور شعوبیه می‌یابیم. پس از شکست ایرانیان از اعراب مسلمان، گروهی با پرداخت جزیه و خراج، به آیین پدران خویش و فرهنگ گذشته وفادار ماندند و با پیروی از ادیان کهن ایرانی (زردشتی، مانوی و مزدکی)، آثار نسلهای پیشین را که به خط اوستایی یا پهلوی بود نگه‌داشتند.

گروه دیگری که عمده ایرانیان از آن گروه به شمار می‌آیند به دین اسلام گرویدند و پس از آشنایی با زبان، فرهنگ و تمدن اسلامی و عربی در شئون مختلف حکومت، نفوذ کردند و به موقعیتهای حساس و پستهای کلیدی دست یافتند.

متأسفانه فاتحان عرب، به دلیل پیروزیهای چشمگیر و وسعت دامنه فتوحات به دامگاه غرور افتادند و گاه به احیای فرهنگ نژادپرستانه‌ای که پیشتر زیر گامهای بلند اسلام فرو شکسته بود، به تحقیر پرداختند. دیگران که جلوه‌های بارز این تعصب کور و غرور ناروا را در عصر حکومت بنی‌امیه می‌توان یافت. این غرور تا به آنجایی رسید که بعضی از سفها و متعصبان عرب هیچ‌کس از اعاجم را لایق فرمانروایی نمی‌دانستند.(2) ‏
این تحقیرها، با روح اسلام که ارزش را در تقوا، جهاد و علم می‌جوید، مغایر بود. تحقیرشدگان ایرانی که با باورهای دینی و اعتقادی می‌زیستند، بی‌آنکه این دین را رها کنند در مقابل افکار سلطه‌طلبانه و مغرورانه تحقیرگران ایستادند و با بیان مفاخر و آثار نیاکان خویش و تحقیر و پست‌انگاری عرب، به مبارزه با آنان پرداختند. نخستین ایرانی که در عصر اموی و در کشاکش تحقیرهای بنی‌امیه، زبان به بیان افتخارات اجداد خود گشود، “اسماعیل بن یسار” ـ از موالی بنی‌تمیم، شاعر شعوبی عصر “عبدالملک بن مروان” و “هشام بن عبدالملک” ـ است که در سال 101 درگذشت.

ادبیات

اصولاً ادبیات مفهوم ذهنی است که در جستجوی بیرونی خود برای یافتن محسوس عینی مرتبط باآن مفهوم، خواه و ناخواه به آثار ادبی، اعم از شعر (نظم) ونثر می رساند. به عبارتی دیگر اثار معین ومتمایز ادبی چه نثر وچه شعرهمان عین ادبی یامصداق خارجی مفهوم ذهنی ادبیات اند. درواقع اعیان ادبی یا آثار خارجی ادبیات شامل داستانها وغزلها، قطعه ها، قصیده ها ورمانها و… یا شعرها ونثرها می باشند که سروده شدند (حافظی، ص5، 88). این سروده ها معمولاً درقاب نثر ونظم و بویژه مثنوی (حماسی- عشقی) ویژگی های آثار قومی ونژادی را در بر می گیرد، که به دو صورت در اختیار مردم قرار می گیرد:

1- ادبیات مکتوب:

مجموعه ای از داستانها و سروده های (حماسی-عشقی) دست نویس یا چاپی،به زبان رسمی یا با گویش محلی است که درمراکز فرهنگی یافت می شود وغالباً بازگو کننده حیات اجتماعی، دینی، اقتصادی وفرهنگی جامعه است.

 

 

2- ادبیات شفاهی (فولکور):

یعنی آن دسته از آثار منظوم و یا منثور(نثر مسجع) که بدون اینکه برصفحه کاغذ رقم زده باشد، سینه به سینه از نسلی به نسلی دیگر منتقل می گردد. وغالباً گویای آداب وروم و معتقدات ونظامات اجتماعی است (روح الامینی، ص248- 249(.

ب- پایداری/ مقاومت

مفهوم مقاومت، پایداری ودفاع، مفهومی عام در فرهنگ ملتهاست. این مفهوم کاملاً ارزش تلقی می شود زیرا یک واکنش غیرارادی در برابر تهاجم است. ادبیاتی که زاییده مفهوم مقاومت پایداری است درحوزه محتوایی وموضوعی به خلق اثر می پذیرد.

1-  توجیه حقانیت

2-  دعوت به مقاومت

3-  توصیف فاجعه

محتوای ادبیات پایداری مشتمل بر طرح حوزه های مذکور است. البته گاه شعری یافت می شود که هرسه حوزه مزبور را بیان می کند یعنی گاه ضمن بیان شجاعت وستایش فتوحات، “آرمانها” را توصیف می کند وضمن سوگواری “بیان شجاعت” صورت می پذیرد (برای اطلاع بیشتر کاکایی، ص55- 56).

ج- ادبیات پایداری

ادبیت پایداری عبارت است ازآثاری که تحت تاثیر شرایطی چون اختناق واستبداد داخلی، نبود آزادی فردی واجتماعی، قانون گریزی وقانون ستیزی با پایگاه های قدرت، غضب، قدرت وسرزمین و سرمایه های ملی وفردی و … شکل می گیرند. بناراین جان مایه این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی از همه حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادیریال اجتماعی و ایستادگی در برابر جریان ها ی ضد آزادی است.

ولی این مفهوم در انقلاب اسلامی ایران، با یک فاصله زمانی کوتاه- نوزده ماه جنگ تحمیلی آغاز شد باپذیرش قطعنامه در بیست وهفتم تیرماه 1367 توقف نسب یافت، همراه با خود جریان نیرومند فرهنگی در حوزه شعر، قصه، نمایشنامه، نقاشی و… را بوجود آورد که تجربه های تازه وبدیع در لابه لای شبکه عظیم فرهنگی آن باخود به همراه داشت. مطالعه، تحلیل، تبیین، بررسی، نقد، شناخت وبازیافت این حادثه عظیم در همه ابعاد بایسته وضروری است (سنگری، ج1، ص9). بنابراین آنچه را که درخلال این بررسی ها، به صورت سروده ها ونوشته هایی به کار رفته به نوعی همدلی میهنی یا قومی در برابر تجاوز طبیعت در پی دارد که به عنوان ادبیات پایداری قابل طرح هستند. به عبارتی ساده تر، سروده ها ونوشته هایی که موضوع اصلی آن دعوت مردم به مبارزه وپایداری در برابر متجاوزین بود، تحت عنوان ادبیات پایداری/ مقاومت قابل تقسیم بندی است (کاکایی، ص9).

ادبیات دفاع مقدس

ادبیات دفاع مقدس به مجموعه نوشته ها و سروده هایی گفته می شود که درون مایه موضوع آن، به مسائل هشت سال دفاع مقدس وپیامدها وتبعات آن باز می گردد. در نگاهی وسیع تر می توان طیفی گسترده تر وجغرافیایی فراخ تر برای این عنوان تصور کرد و با تکیه بر ویژگی های مقدس بودن که تداعی قلمرو الهی ودینی برای این نوشته ها و سروده ها می کند (سنگری، ج3، ص15).

نسبت بین شعر وادبیات

باتوجه به اینکه شعر پدیده ای است هنری که در چهارچوب خاص جان می گیرد و در یک ساختار کلامی درقالب مشخصی معین ارائه شده و برخاسته از احساس و اندیشه خاص مشخص است به عنوان یکی از بارزترین حوزه های ادبیات مقاومت برای دعوت مردم به مبارزه وپایداری مردم در برابر متجاوزین مطروح است.

همچنین باتوجه به مبانی دفاع در برابر تجاوز، گاهی در بازسازی همدلی میهنی یا قومی در برابر گونه هایی از تجاوز طبیعت بشری قابل طرح است. بنابراین شعر مقاومت در سراسر حیات خود در این سرزمین، تمام دگرگونی هایی را که درجریان تحولات اجتماعی به وقوع پیوسته است بادقت وحساسیت زیاد سروده و آرمانهای انسان دوستانه را که از پیرامون اسلام در ایران شکل گرفته بازتاب می دهد. شعر پایداری دفاع مقدس، برای آزادی اجتماعی و عدالت طلبی ودفاع مشروع، بیش ازهمه فرهنگ عاشورا استفاده می کند؛ به طوری که فرهنگ عاشورا به عنوان تجربه تاریخی مسلمانان مطرح است که یکی از سرچشمه های آزادی وعدالت طلبی ایران محسوب می شود. شعر مقاومت کلمه ای ازنماد بزرگترین حجم فرهنگ مقاومت خویش را اعلام می نماید وبامجموعه داشته های خود به معرفی پایگاه های مقاومت خویش مشارکت می دهد و از این رو به ایفای نقش شعر به عنوان یکی از عوامل تحریک بخش مقاومت کمک می کند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *