پروپوزال رابطه خودکارآمدی و اهمال کاری تحصیلی در بین دانش آموزان مدارس تهران
The Relation between self-Efficacy and Accademic Procrastination in the students of tehran
بی تردید رشد همه جانبه دانش آموزان از اهداف اصلی و مورد توجه نظام آموزش و پرورش کشور است. برای آنکه دانش آموزان در راه انجام وظایف خود موفق شوند، لازم است از جهات مختلف مورد توجه قرار گیرند. بسیاری از دانش آموزان به هر دلیل (منطقی یا غیر منطقی)، کاری را که امروز باید انجام دهند، به فردا واگذار می کنند. در برخی آثار و نوشته های فارسی مربوط به این موضوع، از واژه های اهمال کاری، سهل انگاری، به تعویق انداختن کار و مسامحه کاری به عنوان واژه هایی معادل نام برده شده است (فرجاد، 1385).
بسیار اتفاق افتاده است که دانش آموزان در انجام برخی کارهایشان دچار اهمال کاری میشوند. به عنوان مثال در انجام تکالیف و وظایف درسی خود اهمال می نمایند. تکالیف خود را با تاخیر ارائه داده و برای آن دلایلی ارائه می نمایند. گاهی برخی دانش آموزان با هرچه در مدرسه می گذرد، مخالفت می کنند. بر نظام آموزشی ایراد می گیرند و بر مقررات حاکم بر مدرسه خرده می گیرند. گاهی معلمان را مقصر می دانند، چون تکالیف مشکلی برای آنان تعیین نموده اند، گاهی والدین را مقصر می دانند، چون آنها را به مدرسه برده اند. در واقع به جای اینکه از دست خود عصبانی باشند و خود را در اهمال کاریها مقصر بدانند، همه تقصیر را به گردن دیگران می اندازند.
بسیار اتفاق افتاده است که دانش آموزان، معمولا مطالب درسی را برای روزهای نزدیک به امتحان می گذارند، به عبارتی در طول سال تحصیلی به آن توجه نمی کنند و این کاری است که زحمت آنها را چندین برابر می کند، از کجا معلوم که در روزهای آخر، مشکلات حادتری پیش نیاید و آن گاه بر فرصت های از دست رفته حسرت نبرند؟ هرچند، اهمالکاری نزد بیشتر افراد رایج است و بسیار نادر هستند کسانی که دچار این بیماری نباشند، با این وجود نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت.
بحث درباره امروز و فردا کردن کار در قلمرو روان شناسی، مطلبی در خور توجه است. از این منظر اهمال کاری یعنی به آینده محول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن گرفته ایم (الیس و جیمز نال، 1985).نیز اهمال کاری به معنی طفره رفتن و تعلل ورزیدن بوده که معنی تحت الفظی آن به تعویق انداختن کارها یا به تاخیر انداختن کار به روز دیگر است (دی سیمون، 1993). به نظر دایر (1997) اهمال کاری راه فرار از زیستن تا سرحد امکان در لحظات حال است. از دیدگاه برونو (1991) اهمال کاری هنر ادامه دادن دیروز و اجتناب از امروز است (گلشنی و دلالی، 1384).
ساتن (2009) معتقد است که اهمال کاری منجر به انجام یک کار بی ثمر می شود. اهمال کاری سارق زمان است و باعث می شود که فرد احساس گناه کند و نگاه دیگران نیز نسبت به او تغییر می کند (خسروی، 1388). مک کوینی (1986) می گوید : امروزه رفتارگراها معمولا اهمالکاری را به عنوان یک عادت آموخته شده که از رجحان انسانی برای پاداشهای کوتاه مدت ناشی می شود، تعریف می کنند (کرمی، 1388).
از دیدگاه گلدبرگ (1998) اهمال کاری به عنوان یک رفتار عادتی در نظر گرفته می شود که شیوع فراوانی در جوامع مختلف دارد و روند رو به رشد آن بسیار گسترده است. این عادت، با تاخیر انجام دادن کار یا مسئولیت توام است و در نتیجه پیامدهای ناخوشایندی به همراه دارد. اگرچه ممکن است پیامدهای منفی این عادت در زندگی روزمره نباشد اما زیانهای برخاسته از شیوع این رفتار در بین افراد گروههای مختلف مهم و قابل ملاحظه است و همین امر ضرورت جلوگیری از چنین رفتاری را نمایان می سازد(کرمی، 1388).
از انواع اهمال کاری های رایج، یکی اهمال کاری تحصیلی است. می توان گفت اهمالکاری تحصیلی یعنی به تعویق انداختن امور تحصیلی از جمله تکالیف درسی توسط دانش آموزان است. در بررسی های آماری که در این مورد به عمل آمده، معلوم شده که علت عمده اهمال کاری تحصیلی در افراد، پرتوقعی و پایین بودن سطح تحمل آنهاست که به خصومت و تنفر آنها از اشخاص می انجامد (الیس و جیمز نال، 1985).
از طرفی برای مقابله با اهمال کاری تحصیلی، روش ها و شیوه های مختلفی وجود دارد. به عبارت دیگر برای تغییر عاداتی که در دانش آموزان اهمال کار وجود دارد، می توان راهکارهای علمی و عملی ارائه نمود، اندکی از دغدغه های ذهنی آنان را کاهش داد. بدین سان پژوهشگر با انجام این پژوهش به ارائه راهکارهایی برای مقابله با اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دورهی متوسطه همت نموده است.
قبل از ادامه بحث، خاطرنشان می گردد موضوع اهمال کاری، علاوه بر آنکه در روانشناسی و حوزه های مرتبط با آن مورد عنایت قرار گرفته است، در منابع اسلامی نیز از دیرباز مورد توجه بوده و در روایات و ادعیه درباره آن سخن به میان آمده است. به هر حال بحث اهمالکاری، از جمله مباحث بسیار مهم است که ریشهی اخلاقی و روانی دارد و پژوهش پیرامون آن می تواند راهگشای بسیاری از اقدامات باشد.
الف: خودکارآمدی:
خودکارآمدی از دیدگاه نظریه شناختی:
خودکارآمدی (Self – efficacy) از نظریه شناخت اجتماعی (Social cognition theory) آلبرت باندورا (1997) روانشناس مشهور ، مشتق شده است که به باورها با قضاوت های فرد به توانایی های خود در انجام وظایف و مسئولیت ها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علمی سه جانبه رفتار ، محیط و فرد است ، این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار ، اثرات محیطی و عواملی فردی (عوامل شناختی ، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد ، تأکید می کند ، براساس این نظریه ، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه برانگیزش و رفتار خود اثر می گذارند.
باندورا (1997) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیات مهم روان شناسان رفتارگرا بوده است ، را رد کرد. انسان ها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام بر افکار ، احساسات و رفتارهای خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند.
مفهوم خودکارآمدی:
خودکارآمدی یکی از مفاهیم مطرح شده در تئوری شناختی – اجتماعی بندورا می باشد که یک مفهوم اساسی در فهم رفتار انسان است. این مفهوم در زمینه های گوناگون از قبیل پیشرفت تحصیلی ، اختلالات عاطفی ، سلامت جسمی و روانی ، انتخاب شغل و تغییرات سیاسی – اجتماعی استفاده شده است. امروزه مفهوم خودکارآمدی یک متغییر کلیدی در روان شناسی بالینی ، تربیتی و اجتماعی ، رشد و سلامت و شخصیت محسوب می شود. (بندورا 1993-1995)
خودکارآمدی در چگونگی احساس ، تفکر و عمل افراد ، تفاوت هایی ایجاد می کند. در زمینه احساس ، خودکارآمدی پائین با افسردگی ، اضطراب ، درماندگی آموخته شده و عزت نفس پائین مرتبط است و در زمینه تفکر خودکارآمدی بالا ، فرآیندهای شناختی و عملکردهای تحصیلی را تسهیل می کند و در نهایت سطح خودکارآمدی با انگیزش عمل رابطه مستقیم دارد. (بندورا ، 1993)
ویژگی افراد خودآکارآمد:
افراد خودکارآمد تکالیفی که چالش انگیزی بیشتری دارند را انتخاب می کنند و هدف بزرگتری را بر می گزینند و پایداری بیشتری نسبت به آن اهداف از خود نشان می دهند. (شوارزر ، 1999)
افراد دارای باورهای خودکارآمدی بالا به توانایی هایشان در هر عملکرد اعتقاد دارند و به احتمال زیاد با تمام تلاش جهت موفقیت خود تلاش می کنند.
افراد با خودکارآمدی بالا حتی با وجود موانع و پیامدهای منفی پشتکار زیادی خواهند داشت آنها قادر هستند در ناکامی ها و ناامیدی ها کنار بیایند و بهتر به راه خود ادامه دهند ، آنها کمبود را نه به عنوان نتیجه پایانی بلکه فقط به عنوان یک عقب نشینی موقت قلمداد می کنند. این افراد همچنین رویکردشان به موقعیت هایی پر استرس با اطمینان عمل کردن است و آنها قادر خواهند بود استرس ها را قبل از شروع عملکردشان مهار کنند و در واقع افراد خودکارآمد آسیب پذیری نسبت به استرس و افسردگی را ندارند. (میجر ، 1992) (20)
افرادی که احساس خودکارآمدی بالا دارند دارای سلامت روان هستند ، در مواجهه با تکالیف مشکل به جای اجتناب از آنها با تکالیف چالش می کنند ، تعهد بالایی برای رسیدن به اهداف خود دارند ، شکست خود را بیشتر با تلاش ناپسند و دانش و مهارت ناقص اما جبران پذیر اسناد می دهند. هنگام مواجهه با مشکل به جای اضطراب و ترس ، احساس آرامش را تجربه می کنند ، دیدگاه گسترده ای از شیوه حل مسئله دارند ، بعد از شکست اعتماد تضعیف شده ی ، آنها به سرعت بهبود می یابد ، در انجام تکالیف علاقه مندی و درگیری بیشتری از خود نشان می دهند و به راه حل های خود اطمینان دارند ، در عین حال انعطاف پذیر هستند. (پاهارس ، 1999 ، بندورا ، 1993 ، وزیمرمن ، 1990 ، به نقل از قنبرزاده علمداری ، 1380)
افراد دارای خودکارآمدی بالا از نقاط ضعف و قوت خود مطلع اند ، آنها اهداف واقع بینانه انتخاب می کنند ، و از خود انتظارات معقولی دارند و از مزایای استفاده از مقابله متمرکز بر مشکل ، در مقابل مقابله متمرکز بر هیجان آگاه هستند.
افرادی دارای خودکارآمدی بالا بسیار جرأت مندند ، اجتماعی اند و عزت نفس بالایی دارند و نیز کنترل بیشتری بر زندگیشان دارند. (محمدخانی ، 1381)
مطابق گفته بندورا (1997) باورهای خودکارآمدی دارای سه بعد می باشند و از نظر سطح ، عمومیت و نیرومندی با هم تفاوت دارند و ثابت شده است که این ابعاد نقش مهمی در اندازه گیری خودکارآمدی دارند.
الف) سطح 1: اولین بعد خودکارآمدی سطح می باشد. کارآمدی یک فرد ممکن است در یک قلمرو در حد کارهای ساده ، متوسط و یا شاید سطوح سخت گردد. اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد ، انجام آن کار ساده بوده و هرکس ممکن است خودکارآمدی بالا در مورد انجام آن داشته باشند. (بندورا ، 1977)
ب) عمومیت: دومین بعد خودکارآمدی ، بعد تعمیم پذیری است ، افراد ممکن است در یک قلمرو یا بخش کوچکی از آن خود را خودکارآمد بدانند. عمومیت خودکارآمدی از چند عامل تأثیر می پذیرد. شباهت فعالیت ها ، حیطه بروز آن ، کیفیت شرایط و خصوصیات افرادی که آن رفتار یا فعالیت مربوط به آنهاست. (بندورا ، 1997)
ج) نیرومندی: باورهای خودکارآمدی ضعیف در اثر تجارب ناموفق به آسانی بی اعتبار می شوند.
اما کسانی که اعتقاد محکمی به قابلیت های خود دارند ، در برابر موانع آن را حفظ می نمایند. باورهای خودکارآمدی هر چقدر نیرومندتر باشند ، دوام بیشتری می آورند و رابطه بیشتری با رفتار پیدا می کنند. (حمیدی پور ، 1377)
2- اهمال کاری:
اهمال کاری از ریشه لاتین Procrastinare به معنی به تعویق انداختن تا صبح گرفته شده است کاری که باید ترجیحاً اکنون انجام شود به زمان دیگری موکول می گردد. البته اهمال کاری ، باید از تأخیرهای برنامه ریزی شده ای که به دلایل موجهی صورت می گیرد و تنبلی متمایز گردد.
اسچارو ، وادگینس واولافسون (2007) از آن به عنوان تعویق عمدی کار یا وظیفه ای که باید تکمیل شود تعریف می کنند. از مظاهر اهمال کاری پدیدار شدن ویژگی یا صفت اهمال کاری در موقعیت تحصیلی است که در جهان و در بین دانش آموزان و دانشجویان پدیده ای شایع می باشد.
از تعاریف مختلف اهمال کاری می توان این گونه برداشت کرد که دو روش برای تفسیر اهمال کاری وجود دارد.
الف) اهمال کاری به عنوان یک رفتار (Behavior).
ب) اهمال کاری به عنوان یک ویژگی شخصیتی (Trait).
در ابتدا کسانی که در مورد اهمال کاری به پژوهش می پرداختند ، بیشتر به ویژگی رفتاری آن تمرکز می کردند و اهمال کاری را به عنوان رفتار اجتناب از یک تکلیف خاص در نظر می گرفتند (شونبرگ ، 2005) برخی از پژوهشگران (زاریک و استون بریکر ، 2009) اهمال کاری را به عنوان یک ضعف شخصیتی در نظر گرفته اند و بعضی ها به این نتیجه رسیده اند که افراد اهمال کار اعتماد به نفس پائینی دارند.
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 21
حجم: 283 کیلوبایت