اصطلاح رایج «آمایش» که معادل واژه انگلیسی Land use و واژه فرانسوی amenagement du territoire است، به صراحت و رسایی اصل واژه آن نیست. به هر حال در برابر مصدر واژه آمایش (آماییدن و آمودن) مترادفهایی در فرهنگهای مختلف آمده است از جمله:
1ـ فرهنگ معین: آمیختن، آراستن، زینت کردن، مهیا کردن، درنشاندن.
2ـ برهان قاطع: آراستن، مهیا کردن و مستعد کردن.
منظور از آمایش، تعیین توان بالقوه و شایستگی اراضی و یا تعیین مطلوبترین نوع بهرهوری از آنهاست.
«آمایش سریمین یا برنامهریزی سرزمین» عناوین مختلف نوعی برنامهریزی است که به سرزمین به عنوان عاملی اساسی و تعینی کننده در تامین اهداف توسعه توجه می کند.
تاکید اصلی بر رشد اقتصادی ـ حداقل تا دهه هفتاد ـ موجب شده بود که اقتصاد صرفاً براساس تولید و مصرف ملی و بدون توجه به آثار کالبدی و زیست محیطی انواع فعالیتها ارزیابی شود، بدون آنکه تقسیم جغرافیایی فعالیتهای اقتصادی یا معیارهای محیطی مورد توجه قرار گیرد. اما همان طور که جان فریدمن و ویلیام آلنسو (Friedman&Alenso) تاکید کردند: «تصمیم گیری درباره اینکه پروژهای جدید در کجا واقع شود به همان اندازه تصمیمگیری درباره سرمایهگذاری در آن پروژه اهمیت دارد. همچنین. مسئله عدالت اجتماعی در توزیع ثمرههای توسعه اقتصادی برحسب نواحی به اندازه توزیع آن برحسب طبقات اجتماعی اهمیت دارد.
موضوع آمایش سرزمین، فضا و چگونگی سازماندهی عقلایی آن در ابعاد ملی و منطقهای است. این موضوع هر چند به ظاهر جنبه فیزیکی و اقتصادی دارد اما در حقیقت جنبه انسانی، اجتماعی و جغرافیایی زندگی مردمان و جامعه را دربرمیگیرد.
آمایش سرزمین در پی ایجاد تعادل توسعه بین نواحی، استفاده از منابع برای تنوسعه، توزیع عادلانه درآمد و فعالیتهای بین نواحی مختلف و تأکید بر توسعه منابع و نواحی عقب افتاده و حاشیهای و توسعه هماهنگ قطبهای توسعه و مراکز رشد است. همچنین، توسعه متعادل مناطق شهری و روستایی را در قالب نظام هماهنگ و یکپارچه و توسعه هماهنگ زیربناها، خدمات و تسهیلات اجتماعی و اقتصادی مناسب با نیازمندیها و محیط طبیعی و انسانی را در برمیگیرد.
بنابراین میتوان گفت که آمایش سرزمین، توزیع و پراکنش منطقی جمعیت و فعالیتهای توسعه اقتصادی و اجتماعی و منطقی و پس از شناخت تنگناها و توانهای محیطی انجام گیرد.
آمایش سرزمین به منظور تامین اهداف معینی انجام میشود که مهمترین آنها به شرح ذیل است:
«توزیع بهتر و هماهنگ فعالیتها در فضاها به تناسب ویژگیها و دادههای محیطی، استقرار مستمر جمعیت در حد متناسب خود برروی فضا، جلوگیری از حرکتهای مکانی نابجای جمعیت، کاربرد تدابیر در جهت تثبیت جغرافیایی جمعیتهای مهاجر، کاهش تباین و اختلافات محیطی و اصلاح و بهسازی و بازسازی مکانهای نامطلوب و اصلاح ناپذیر جغرافیایی.
شایان ذکر است که بهبود شرایط فردی و اجتماعی انسانها بدون اصلاح و آمایش فضا و انجام «آمایش سرزمین» بدون حضور انسانهای مولد، آگاه و کارآمد و ابزارهای متناسب هر فضا ممکن نیست.
موفقیت و مطلوبیت «آمایش سرزمین» زمانی میسر است که بر پایههای شناخت جغرافیایی فضا تکیه شده باشد. براین مبنا در آمایش سرزمین از طرفی باید دادههای طبیعی مانند توپوگرافی، مورفولوژی، خاک و شرایط آب و هوایی فضا را شناخت و از طرف دیگر، دادهها و تواناییهای محیطی اعم از گیاهی، حیوانی، منابع زیرزمینی، به ویژه منابع تحدید نشدنی محیط را آزمایش کرد و در کنار آن باید نیروهای مولد را ارزیابی کرد.
نقش اساسی جغرافیدان معطوف به آزمون برنامههای آمایشی با ویژگیهای جغرافیایی فضا است. در این بستر، جغرافیدان تواناییهای محیطی را با وسعت برنامهریزیها، میزان سرمایهگذاریها و سطح کاربرد فنون و روشها ارزیابی میکند، سپس قابلیت و کشش فضا و سطح آمایش در پهنه سرزمین و استفاده بهینه از منابع طبیعی و انسانی در جهت کارآیی نظامهای اقتصادی و اجتماعی و در نتیجه رفاه فردی و جامعه است.
جغرافیا و آمایش سرزمین
جغرافیا و به ویژه جغرافیای کاربردی از مهمترین رشتههای علمی است که میتواند در این زمینه، نقش اساسی داشته باشد.
از نظر گروه مهندسین مشاور ستیران (1355) «آمایش سرزمین» به خودی خود نمیتواند هدف باشد بلکه بیان جغرافیایی و ترجمان نیات و هدفهایی به شمار میآید که سیاست دولت در آن تعینی کرده است.
همچنین فرهنگ ذکایی در مقالهای با عنوان «آمایش سرزمین» از برنامهریزی آمایش سرزمین تعریفی به شرح ذیل ارائه میدهد:
«آمایش سرزمین عبارت است از توزیع متوازن و هماهنگ جغرافیایی کلیه فعالیتهای اقتصادی ـ اجتماعی و معنوی در پهنه سرمین نسبت به قابلیتها و منابع طبیعی و انسانی».
براساس تعریف فوق، منظور از «آمایش سرزمین»، استفاده درست از قابلیتهای سرزمین و سایر امکانات به اندازه توان آنهاست. به عبارت دیگر، کشاورزی باید در سرزمینی صورت گیرد که توان تولید فرآوردههای کشاورزی را داشته باشد، در سرزمینی باید شهرسازی صورت پذیرد که برای این امر مناسب باشد، یا در مکانی باید فعالیتهای صنعتی مستقر شود که قابلیت آن را داشته باشد. سرزمین یک منبع محدود و اسیب پذیر است و استفاده از آن باید با مدیریت درست و سرزمین را تا مرز نبود آلایش محیط زیست ناحیهای و واحدهای شهعری و روستایی تعیین میکند.
آمایش سرزمین در ایران برای تنظیم رابطه بین انسان فضا و فعالیتهای انسان در فضا انجام میشود. آمایش سرزمین بر دیدگاه فضایی (مکانی، جغرافیایی) در برنامه ریزی توسعه تاکید خاصی دارد و آرمان این دیدگاه، توزیع و تقسیم جمعیت و فعالیتهای عمرانی در پهنه سرزمین، اجرای راهبرد بهزیستی برای فرد و جامعه، استفاده مطلوب از منابع محیطی و نیروی انسانی در جهت کفایت اقتصاد و اجتماعی است.
به هر حال در جغرافیا و آمایش سرزمین سه عنصر اساسی وجود دارد که زمینههای اصلی مطالعهاند و عبارتند از: انسان، فضا، فعالیت. همچنین موضوع انکار ناپذیر رابطه بسیار نزدیک و تنگاتنگ آمایش سرزمین و جغرافیا است. به تعبیری میتوان گفت که جغرافیا آمایشی ترین علوم و آمایش سرزمین جغرافیایی ترین نوع برنامهریزی است.