اعتیاد مضر و حق طلاق زن


اعتیاد مضر و حق طلاق زن ؟

 

با سلام . منظور از اعتیاد که زن می تواند با استناد به آن و به عنوان عسر و حرج از شوهرش طلاق بگیرد ؛ اعتیاد مضر است .عسر و حرج یعنی و ضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد. یکی از موارد عسر و حرج اعتیاد مضر به یکی از انواع مواد مخدر است ؛ به شرح زیر:

الف )- اصل اعتیاد که بایستی توسط آزمایشگاه کلینیکی اثبات گردد.

ب )- نوع اعتیاد باید مضر تشخیص داده شود.مضر بودن نوع اعتیاد گاهی از جنبه فردی و گاه از جنبه نوعی با توجه به شرائط خاص پرونده های قضائی است . زیرا ممکن است یک اعتیاد نوعاً مضر نباشد ولی برای فرد خاصی مضر تشخیص داده شود یا بالعکس ، یک نوع اعتیاد خاص نوعاً مضر باشد ولی برای فرد خاصی مضر تشخیص داده نشود. فلذا باید هر دو قاعده مورد پذیرش قرار گیرد.(نظر آقای ناصر قوامی )

ج )- اعتیاد باید نسبت به مواد تخدیری باشد.لذا اعتیادهای رفتاری و سادیسم و … شامل آن نمیشود.

د)- اعتیاد مذکور شامل هر نوع مواد مخدر می شود و هیچ حصری در این زمینه قابل تصور نیست .

موفق باشید.

 

اعتیاد زوج و تخلف از برخی شروط عقدنامه

دادرس دادگاه :احراز اعتیاد زوجه باعث محرومیت از حقوق مالی می شود

خراسان جنوبی – مورخ سه‌شنبه 1389/04/01 شماره انتشار 17581

 

روی صندلی راهروی دادگاه نشسته بود، ۲۷ یا۲۸ سال بیشتر نداشت، رنگ اعتیاد بر چهره اش نقش بسته بود و هر از گاه چشمانش بی اختیار بر هم نهاده می شد و با کوچک ترین صدایی سرش را بالا می گرفت.

کنارش نشستم، بی تفاوت به من نگاه کرد، از او خواستم تا قصه زندگی اش را شرح دهد. در حالی که سعی می کرد به سوالاتم به درستی پاسخ دهد، گفت: در خانواده ای چشم به جهان باز کردم که والدینم هر ۲ معتاد بودند بنابراین با بچه های دیگر خیلی فرق داشتم.

هر موقع که احتیاج به مهر مادری داشتم مادرم آن قدر غرق در اعتیاد بود که فرصتی برای بیان عواطفم نداشتم بنابراین دختران همسایه و فامیل بهترین همدم و راز دارم بودند.

از این که می دیدم هیچ وقت نمی توانم روی مادرم به عنوان یک پشتیبان و حامی حساب کنم خیلی رنج می بردم چند مرتبه نیز از مادرم خواستم تا ترک کند اما جز یک پوزخند جوابی نگرفتم.

زمانی که مادرم در خانه مواد مصرف می کرد بیرون می رفتم زیرا این صحنه زجرآورترین قسمت زندگی ام بود.

مدتی بود که با حسین پسر یکی از همسایه ها آشنا شده بودم و این آشنایی به علاقه عمیقی بین ما تبدیل شده بود، تمام دوستان و دختران همسایه هم از این دوستی با خبر بودند اما مادرم آنچنان درگیر اعتیادش بود که فرصتی برای شنیدن درد دل های تنها دخترش نداشت.

2 برادر نیز داشتم که آن ها هم به تریاک اعتیاد داشتند و این موقعیت اجتماعی ام را بدتر می کرد. یک روز با حسین تصمیم گرفتیم تا موضوع را به خانواده هایمان بگوییم.

پدر و برادرانم با توجه به موقعیت خانوادگی حسین از این پیشنهاد بسیار استقبال کردند اما خانواده حسین با ازدواج ما مخالفت شدید داشتند و در این میان دست به هر کاری زدند تا این وصلت صورت نگیرد ولی ما با هم ازدواج کردیم.

بعد از این ماجرا حسین از خانواده اش طرد شد و همین موضوع تنش های زیادی در زندگی ما به وجود آورد.

پس از مدتی باردار شدم و به شدت حالت تهوع داشتم، مرتب به دکتر مراجعه می کردم ولی داروها تاثیر چندانی نداشت تا این که به توصیه مادرم روزی یک نوبت تریاک می کشیدم اگرچه در بهبود تهوع تاثیری نداشت ولی خیلی از استرس ها و دردهایم را کاهش می داد.

از این که من هم مثل مادرم معتاد شوم به شدت می ترسیدم بنابراین به خودم قول دادم به محض به دنیا آمدن فرزندم مصرف مواد را کنار بگذارم. فرزند اولم به دنیا آمد و من دور از چشم حسین همچنان تریاک مصرف می کردم.فرزند اولم 3 ساله بود که فرزند دومم را نیز حامله شدم و هنوز حسین از اعتیاد من خبر نداشت. یک روز در حال مصرف مواد در منزل بودم که حسین سر رسید.

آن روز به شدت با هم دعوا کردیم تا جایی که این جدال به زد و خورد انجامید. بعد از دعوا به حسین قول دادم قبل از این که خانواده اش متوجه اعتیادم شوند ترک کنم.

ولی افسوس….

هر روز اراده می کردم که دیگر تریاک نکشم ولی سر زمان مقرر بدنم سست و بی رمق می شد و استخوان درد شدیدی به سراغم می آمد. تازه فهمیدم چرا هیچ گاه مادرم هم نتوانست ترک کند.

حسین به خاطر زندگی مشترکمان دست به هر کاری زد تا ترک کنم حتی 4 بار مرا ترک داد ولی هر بار با دیدن مادر و دوستان معتادم، اراده ام سست می شد و به بهانه تسکین دردهایم دوباره شروع به کشیدن می کردم.

دختر کوچکم 8 و دختر بزرگ ترم 11 ساله شده بودند، بیشتر وقت ها به فکر رفع نیازها و وابستگی های جسمانی و روانی خود بودم و حتی حوصله فرزندانم و صحبت با آن ها را نداشتم.

از نگاه سرد فرزندان و همسرم صدای اعتراض و شکایتشان را می شنیدم و به خاطر اعتیادم از هر کس و ناکسی زخم زبان می شنیدم ولی نمی دانم چرا این قدر بی تفاوت شده بودم.یک روز حسین موضوع طلاق را مطرح کرد و آن لحظه بود که تمام دنیا در برابر چشمانم تیره و تار شد، هر چه التماس کردم که از تصمیمش منصرف شود فایده ای نداشت.

بر اساس رای دادگاه 9 میلیون تومان بابت مهریه، نفقه و یک دوم اموال بابت نحله تعیین شد که 5 میلیون آن به صورت یک جا و بقیه به طور قسطی به من پرداخت می شد که من نسبت به این رای اعتراض کردم و رای صادره به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد.

امروز برای بار دوم به دادگاه آمده ایم تا رای نهایی صادر شود.

با توجه به این که من همه زندگی ام را باخته ام از قاضی می خواهم تا حق و حقوقم به درستی پرداخت شود.

دادرس دادگاه تجدید نظر استان گفت:اعتیاد به مواد مخدر یکی از انحراف های شایع عصر حاضر است که سالانه قربانیان بی شماری می گیرد و آسیب جدی بر پیکر خانواده و جامعه وارد می کند، هر چند اعتیاد به مواد مخدر در بین مردان بیش از زنان است اما در چند سال اخیر نرخ اعتیاد زنان به علل مختلف افزایش یافته است.

«سیدعلی هاشمی» تصریح کرد: خانواده اولین محیطی است که فرزندان را با باورها، ارزش ها و هنجارهای جامعه آشنا می کند و به تدریج شخصیت فرزندان را براساس این عناصر شکل می دهد.

فرزندان با الگوبرداری از والدین، بیشتر رفتارهای آنان حتی رفتارهایی را که والدین توجهی به آن ندارند، نظیر شیوه و لهجه صحبت کردن، پرخاشگری، به کار بردن الفاظ ناپسند و غیره تقلید می کنند.

به گفته وی اعتیاد والدین به سیگار یا مواد مخدر، موجب می شود گاهی فرزندان، رفتار آسیب زای آن ها را الگو قرار دهند و معتاد شوند.

وی خاطرنشان کرد: بی تردید اعتیاد مادر موجب می شود که دائما به فکر رفع نیازها و وابستگی های جسمانی و روانی خود باشد و نتواند وظایف مادری خود را به خوبی انجام دهد و در نتیجه فرزندان این خانواده ها از ابراز احساسات و عواطف مادری محروم شوند.

وی با بیان این که بیشتر نوزادان این زنان از دوران جنینی معتاد هستند، افزود: مادر معتاد در دوران بارداری، فرزندش را معتاد و ناقص می کند و با دست خود، از داشتن فرزند سالم محروم می شود.

وی ادامه داد: تاثیر اعتیاد مادر در فروپاشی خانواده و قربانی شدن کودکان از اعتیاد پدر بیشتر است زیرا کنترل مادر در برابر خطاها و رفتار فرزندان شان کاهش می یابد.

«هاشمی» ادامه داد: در صورت احراز اعتیاد زن در دادگاه برابر تبصره 6 ماده واحده قانون اصلاح مقررات طلاق، به لحاظ این که طلاق، ناشی از تخلف زن از وظایف همسر یا سوء اخلاق و رفتار او تلقی خواهد شد زن استحقاق برخورداری از حقوق مالی شامل حق الزحمه کارهایی که در دوران زندگی مشترک انجام داده است و همچنین نحله را نخواهد داشت.

بنابراین در این پرونده چون زوج با علم به این که در زمان خواستگاری زوجه معتاد بوده با او ازدواج کرده و خود نیز در بخشی از زندگی مددکار وی در تهیه مواد بوده و در واقع عمل زوجه در مصرف مواد مخدر امری غیرمتعارف حداقل در این زندگی نبوده است بنابراین دادگاه زوج متقاضی طلاق را ملزم کرد هنگام اجرای صیغه طلاق علاوه بر پرداخت مهریه به نرخ روز، مبلغ 50 میلیون ریال نیز بابت نحله به زوجه پرداخت کند.

 

پدید آورنده : محمد الهویی نظری ، صفحه 75

ق معمول گذشته در بررسی داستان این شماره با عنوان «سنگ زیرین آسیاب»، قبل از پاسخ حقوقی، به علل و جنبه هایی که موجب به وجود آمدن این مشکلات شده است، می پردازیم. و به همین مناسبت سخنی با خانواده رضا داریم و سخنی با خانواده

زهره.

در این سرگذشت شاهد خانواده ای می باشیم که علی رغم گرفتاری فرزندشان در دست اهریمن اعتیاد، اقدام به خواستگاری نموده، بدون اینکه ذکری از این امر به میان آورند.

اصولاً ازدواج برای تشکیل خانواده و تکامل بشر است؛ و بدیهی است که با وقوع آن سرنوشت دو انسان به یکدیگر پیوند می خورد. لذا چنانچه، یکی از طرفین، واقعیات مربوط به فرزندشان را که مؤثر در زندگی آتی او و همسر آینده اش می باشد مخفی نگه دارد، در واقع با سرنوشت هر دوی آنها بازی کرده، که می تواند موجب ضایعات و خسارات بعضا جبران ناپذیری گردد. و این رویه خلاف اخلاق و انصاف و دین می باشد؛ که خانواده رضا متأسفانه چنین خطایی را مرتکب شده اند.

البته در برخی موارد دیده می شود خانواده ها، بدون داشتن سوء نیت به امید آنکه بعد از ازدواج مشکل فرزندشان برطرف شود، با پنهان نمودن حقایقی اقدام به خواستگاری می نمایند که این نیز می تواند همان خسارات را به دنبال داشته باشد. برای مثال بسیار شنیده ایم که می گویند افسردگی فلانی پس از ازدواج، از بین می رود یا فلان جوان بی بند و بار و سر به هوا در صورت ازدواج خوب می شود؛ و با این نیت نقاط ضعف را پنهان می نمایند که متأسفانه در بسیاری از موارد پس از ازدواج همین امر موجب بروز اختلاف و بعضا جدایی و طلاق می گردد. لذا توصیه می شود که در امر حساس و خطیر ازدواج، طرفین از ابتدا برای پیشگیری از وقوع چنین مشکلاتی حتما مسائل را، صادقانه مطرح نمایند.

و اما سخنی که با خانواده زهره داریم این است که، هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که عاری از هر گونه زشتی باشد و همه افراد آن دارای صفات حسنه باشند. لذا ساده نگری و خوش بینی بیش از حد این پدر موجب این همه گرفتاری شده است. پدر زهره دربهای عقل را به روی خود بسته و سرنوشت و زندگی دخترش را بر مبنای اعتقادات عوامانه و واهی بنا نهاده است. اولاً ایشان، سن ازدواج

در این سرگذشت شاهد خانواده ای می باشیم که علی رغم گرفتاری فرزندشان در دست اهریمن اعتیاد، اقدام به خواستگاری نموده، بدون اینکه ذکری از این امر به میان آورند.

را برای دخترش حداکثر 15 سال می داند، در صورتی که به طور مطلق نمی توان سن ازدواج را تعیین نمود. چرا که هر دختر یا پسری دارای شرایط محیطی و وضع جسمانی و روحی خاصی می باشد که تمام آنها می بایست برای سن ازدواج در نظر گرفته شود. ثانیا با کمال تعجب دیده می شود که این پدر بدون هیچ گونه تحقیقی تنها با اعتماد به تعریف و تأیید واسطه، دخترش را در دام بلا انداخته و وی را فدای بی تدبیری و تعارف بازی و غیره نموده است.

اینک با رعایت اختصار به شرح پاسخ حقوقی به مشکلات این خواهر گرامی می پردازیم:

قبلاً به عنوان مقدمه لازم به ذکر است که اگر هنگام ازدواج هر یک از طرفین عیوبی را که در زندگی مشترک مؤثر بوده و عرفا می بایست بیان گردد، از یکدیگر پنهان نمایند، طرف دیگر پس از انعقاد عقد نکاح و به محض اطلاع از آن، قانونا بلافاصله می تواند در مدت کوتاهی، به لحاظ فریبی که صورت گرفته در دادگاه اقامه دعوی نماید و فسخ نکاح را بخواهد. بنابراین ایشان پس از ازدواج و اطلاع از اعتیاد همسرش می توانسته از این امر استفاده واقدام نموده باشد؛ ولی در حال حاضر با توجه به گذشت زمان و عدم استفاده بموقع از این حق، از این جهت نمی تواند طرح دعوی و طلاق نماید. لذا از شرح مبسوط این بحث در اینجا خودداری می نماییم.

ولی راجع به وضعیت حاضر این خانم که در دادگاه تقاضای طلاق نموده است، توجه ایشان را به توضیحات ذیل جلب می نمایم.

همان طور که در بخش حقوقی در شماره 51 همین مجله تفصیلاً بیان گردید، شروطی در سند نکاح درج گردیده است که زن و مرد هنگام عقد در صورت تمایل آنها را امضاء می نمایند. در این صورت چنانچه شوهر هر یک از آن شروط

را رعایت ننماید، زن می تواند به محض تحقق آنها به دادگاه مراجعه و با تقدیم دادخواست طلاق، درخواست طلاق بنماید. البته بعضی از شروط مذکور علاوه بر تحقق باید توسط شوهر استمرار داشته باشد و الزام او حتی از سوی دادگاه نیز ممکن نباشد.

چنانچه در این داستان ملاحظه می شود، بندهای 1 و 2 و 7 و 9 شرط «ب» از شروط مذکور در عقدنامه به خاطر عملکرد آقارضا محقق شده است و لذا، برای خانم زهره این حق ایجاد می شود که به استناد آنها درخواست طلاق بنماید؛ که ذیلاً به ترتیب اهمیت در این سرگذشت، بیان می گرددو احراز هر یک از آنها از سوی قاضی محترم دادگاه می تواند به تنهایی مستندی برای صدور حکم طلاق قرار گیرد.

1 ـ بند هفتم: در این بند آمده است: «ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد.» بر این اساس با معایناتی که بنا به دستور ریاست محترم دادگاه توسط پزشکی قانونی و یا مراجع مربوطه دیگر، از شوهر صورت خواهد گرفت، اعتیاد وی برای دادگاه محرز گردیده و از آنجا که اعتیاد به مواد مخدر می تواند به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار نماید، حکم طلاق با توجه به این بند توسط دادگاه صادر خواهد گشت.

2 ـ بند نهم: این بند چنین بیان می دارد: «محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب جرم، و اجرای هر گونه مجازات اعم از حد و تعزیر در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شؤون زوجه باشد تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت و شؤون خانوادگی است با توجه به وضع و موقعیت زوجه و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.» بنابراین با توجه به

اگر هنگام ازدواج هر یک از طرفین عیوبی را که در زندگی مشترک مؤثر بوده و عرفا می بایست بیان گردد، از یکدیگر پنهان نمایند، طرف دیگر پس از انعقاد عقد نکاح و به محض اطلاع از آن، قانونا بلافاصله می تواند در مدت کوتاهی، به لحاظ فریبی که صورت گرفته در دادگاه اقامه دعوی نماید و فسخ نکاح را بخواهد.

اینکه خانم زهره اظهار داشته که همسرش چندین بار به جرم اعتیاد در دادگاهها محکوم و مجازات گردیده است، و از آنجا که به نظر می رسد این جرم و مجازات آن مغایر با حیثیت خانوادگی و شؤون این خانم می باشد، لذا این بند نیز می تواند از استنادات ایشان برای طلاق قرار گیرد.

هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای مدعی العموم هر تصمیمـی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.

3 ـ بند دوّم: این بند چنین می گوید: «سوء رفتار و یا سوء معاشرت زوج، به حدّی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل نماید.» مجموعا رفتار و حرکات و عملکرد آقارضا چنانچه در داستان آمده، بیانگر سوء رفتار و سوء معاشرت وی می باشد، که راجع به این بند و سوء رفتار و معاشرت، در شماره 51 همین مجله در بخش حقوقی توضیح داده شده است و این بند نیز می تواند مستند حکم دادگاه قرار گیرد.

4 ـ بند یکم: مفاد این بند چنین است: «استنکاف شوهر از دادن نفقه زن به مدت 6 ماه به هر عنوان، و عدم امکان الزام او به تأدیه نفقه، و همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را به مدت 6 ماه وفا نکند، و اجبار او به ایفاء هم ممکن نباشد.» از کلیه اوضاع و احوال و قرائن و شهود و حتی عدم حضور آقارضا در بیمارستان و عدم پرداخت مخارج

زایمان، دادگاه می تواند احراز کند که عدم پرداخت نفقه از سوی وی به مدت بیش از 6 ماه تحقق یافته و سایر حقوق واجبه خانم زهره را تأمین ننموده و همچنین با شرایطی که آقارضا دارد، اجبار او به پرداخت نفقه و سایر حقوق واجبه همسرش، به نظر ممکن نمی رسد؛ لذا این بند نیز به نوبه خود می تواند از موارد استنادی باشد. البته لازم به توضیح است که نفقه عبارت است از مسکن و پوشاک و خوراک؛ که شرح کامل و چگونگی آن را به لحاظ پرهیز از طولانی شدن بحث به شماره های دیگر مجله بنا به مورد موکول می نماییم.

یکی دیگر از مشکلاتی که این خانم با آن روبه رو است مسأله حضانت پسر 8 ساله اش می باشد. همان طور که شرح کامل آن در شماره 50 مجله در بخش حقوقی گذشت، طبق قانون، حضانت طفل دختر تا 7 سالگی و طفل پسر تا دو سالگی با مادر است؛ و از آن به بعد با پدر است. بنابر این پسر 8 ساله به طور معمول حضانتش متعلق به پدر می باشد.

اما با توجه به ماده 1173 قانون مدنی که می گوید: «هر گاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای مدعی العموم هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.» منظور از اقربای طفل در این ماده، همان بستگان طفل است. و مادر نیز خود از بستگان نزدیک طفل می باشد. خانم زهره می تواند به دلیل اعتیاد شوهرش و دیگر حرکات سوء او، به استناد ماده فوق الذکر، طی لایحه ای از دادگاه بخواهد نگهداری پسرشان را به وی واگذار نماید. (دادخواستها، فرمهای مشخص چاپی هستند ولی لایحه به صورت نامه عادی است که افراد، مطالب و خواسته هایشان را در آن نوشته و به دادگاه تقدیم می نمایند.) بدیهی است ریاست محترم دادگاه با توجه به شرایط این شوهر نه تنها تا صدور حکم طلاق نگهداری فرزند را موقتا به مادر خواهد سپرد، بلکه در حکم طلاق نیز حضانت (نگهداری) طفل را به وی واگذار خواهند نمود.

همچنین خانم زهره در مورد اموال و جهیزیه ای که به همسرش داده نیز می تواند طی دادخواستی استرداد و مطالبه قیمت آنها را بنماید که شرح مفصل آن در شماره 52 همین مجله در بخش حقوقی آمده است و برای نفقه فرزندش و نفقه گذشته خودش دادخواست مطالبه نفقه بدهد. پس از صدور احکام مربوط به خواسته های فوق، هر زمان اموالی از شوهرش در هر کجا مشاهده و سراغ نماید، می تواند اقدام به توقیف آنها و اخذ مطالباتش بنماید.

لازم به یادآوری است که در حال حاضر برای رفع مشکلات و احقاق هر چه بیشتر حقوق زنان، نهادهایی مانند دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری و دفتر امور زنان قوه قضاییه (و سازمان بهزیستی کشور برای رفع مشکلات اقتصادی زنان در این گونه مواقع) مشغول فعالیت هستند و برخی در تلاشند تا در راستای اهداف فوق، پیشنهادات و طرحهایی را جهت تصویب به مجلس شورای اسلامی ارائه نمایند که از جمله آنها، که هم اکنون توسط دفتر امور زنان قوه قضاییه در دست بررسی و ارائه می باشد، «پذیرش دادخواست زوجه در محل اقامتش» را می توان نام برد تا از سرگردانی زنان در شهرهای غریب و معضلات ناشی از آن جلوگیری شود. لازم به یادآوری است در حال حاضر دادخواست زوجه در محل اقامت زوج و دادخواست زوج در محل اقامت زوجه پذیرفته می شود

امید است ان شاءاللّه نمایندگان محترم مجلس بتوانند با توجه به قانون اساسی که در چندین اصل به حقوق زنان تصریح دارد، با تصویب قوانین لازم، گامهای مؤثرتری در این زمینه بردارند.
اعتیاد چیست؟

 

اعتیاد را به عادت کردن خود گرفتن، خوگر شدن، و خود را وقف عادتی نکوهیده کردن معنی کرده اند. به عبارت دیگر، ابتلای اسارات آمیز به ماده مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیان آور شمرده شود اعتیاد نام دارد.

اصطلاح اعتیاد به سهولت قابل تعریف نیست، اما عواقب آن به صورتهای مختلف نظیر کم شدن تحمل و وابستگی بدنی هویدا می شود.

در طب جدید به جای کلمه اعتیاد، وابستگی به دارو به کار می رود که دارای همان مفهوم ولی دقیق تر و صحیح تر است. مفهوم این کلمه آن است که انسان بر اثر کار برد نوعی ماده شیمیایی از نظر جسمی و روانی به آن وابستگی پیدا می کند، به طوری که بر اثر دستیابی و مصرف دارو، احساس آرامش و لذت به او دست می دهد؛ در حالی که نرسیدن دارو به خماری، دردهای جسمانی و احساس ناراحتی و عدم تامین دچار می شود(فدائی و سجادیه، 1365: 19).

 

معتاد کیست؟

معتاد کسی است که در اثر مصرف مکرر و مداوم، متکی به مواد مخدر یا دارو شده باشد، یا به عبارت دیگر قربانی هر نوع وابستگی دارویی یا روانی به مواد مخدر معتاد شناخته مس شود. (برژره،  1368:5) از نظر آسیب شناسی هر دارویی که پس از مصرف چنان تغییراتی را در انسان به وجود آورد که از نظر اجتماعی قابل قبول و پذیرش نباشد و اجتماع نسبت به آن حساسیت یا واکنش نشان دهد، آن دارو مخدر است و کسی که چنین موادی را مصرف می کند معتاد شناخته می شود.

 

 

 

 

تاریخچه اعتیاد در ایران

در مورد چگونگی ورود تریاک به ایران نظریات گوناگون و متفاوتی وجود دارد گروهی از تاریخ دانان ورود تریاک به ایران را یادگار یورش اعراب دانسته اند عده ای دیگر از مورخان نیز لشگریان مغول را عامل گسترش این چنین موادی در ایران پنداشته اند . آنچه بدیهی است ایرانیان خیلی بیشتر از حمله چنگیز با افیون و موارد استعمالش آشنایی داشته اند چنانچه دو پزشک ایرانی یعنی ابو علی سینا و رازی از نخستین دانشمندانی هستند که به مصرف مواد افیونی در طب گسترش بخشیدند .
با آنکه برخب از پادشاهان صفوی چون شاه طهماسب و شاه عباس به شدت با گسترش تریاک مبارزه کردند ولی از آنجایی که این دوران همزمان با رشد استعمارگران غربی بود سعی شد که از اعتیاد علیه جوامع در حال رشد بهره برداری شود به گونه ای که کشت خشخاش در روستاهای ایران متداول گشت و خرید و فروش آن معمول شد.

کشت خشخاش تا سال 1334ادامه داشت و از آن سال به بعد ممنوع اعلام شد و اداره نظارت بر مواد مخدر به وجود آمد که ظاهرا برنامه های زیر را دنبال میکرد:

1- جلوگیری از کشت خشخاش

2- مبارزه با قاچاقچیان مواد افیونی و مخدر به همت مقامات قانونی

3- مبارزه با اعتیاد و مداوای معتادان به افیون و مواد مخدر .

پدیده اعتیاد به مواد مخدر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 نیز به خاطر فراهم آمدن بعضی از شرایط مساعد از جمله جنگ بین ایران و عراق تحریم اقتصادی ، افزایش ، بیکاری ، گرانی و تورم و سایر مشکلات اجتماعی نیز به اوج خود رسید و آمار معتادان به طرز سرسام آوری رو به فزونی نهاد . 2سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در سال 1359 لایحه قانونی تشدید مجازات و اقدامات تامینی و درمانی برای مداوا و اشتغال به کار معتادان در 25 ماده به تصویب رسید .

عوامل زمینه ساز مستعد کننده اعتیاد

اعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است عوامل متعددی در اتیولوژی سوء مصرف و اعتیاد موثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شوند. عوامل موثر بر فرد، محیط فرد و کلیه علل و عوامل درهم بافته ای هستند که بر یکدیگر تاثیر می گذارند. درک کلیه علل و عوامل زمینه ای موجب می شود تا روند پیشگیری، شناسایی، درمان و پیگیری به طور هدفمند طرح ریزی شود.

بنابراین، آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:

1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان؛

2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاوره ای لازم برای معتادان.

 

عوامل مخاطره آمیز

عوامل مخاطره آمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی و محیطی و عوامل اجتماعی است.

عوامل مخاطره آمیز فردی

□ دوره نوجوانی

□ استعداد ارثی

□ صفات شخصیتی:

● صفات ضد اجتماعی

● پرخاشگری

● اعتماد به نفس پایین

□ اختلالهای روانی:

● افسردگی اساسی

● فوبی

□ نگرش مثبت به مواد

□ موقعیتهای مخاطره آمیز:

● ترک تحصیل

● بی سرپرستی

□ تاثیر مثبت مواد بر فرد

 

طلاق، بسترها، عوامل، راههای پیشگیری-1 اعتیاد ، عامل 50 درصد طلاق ها گزارش از ایرج نظافتی شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت من همه محو تماشای نگاهت آسمان صاف و شب آرام… خیلی ها با این رویاهای شیرین در کوچه آشنایی، پیمان زناشویی می بندند و عهد می کنند تا آخر عمر با هم بمانند. خیلی ها وقتی با هم آشنا می شوند، به هم می گویند: حتی یک لحظه جدایی از تو برایم تحمل ناپذیر است. خیلی ها می گویند: اگر یک روز ترا نبینم، می میرم. اصلاً بدون تو، زندگی برایم جهنم می شود و… اما این آتش سوزان ظرف چند ماه چنان سرد می شود که گویی هیچ چیز جز «طلاق» نمی تواند تاوان آن باشد. گویی آن کوچه های رویایی تنها به خیابان نفرت منتهی می شد و به بزرگراه سرگردانی و تنش و ناآرامی. براساس آخرین آمارهای موجود از دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی سازمان ثبت احوال کشور در سال 1382، تهران با 20244 مورد طلاق رتبه اول را در کل کشور داشته، استان خراسان رضوی با 8012 و استان اصفهان با 5669 مورد طلاق به ترتیب در ردیف دوم و سوم قرار داشته اند. پائین ترین موارد ثبت شده طلاق در استان های ایلام با 183 مورد، چهارمحال و بختیاری 291 مورد و سمنان با 372 مورد بوده که به ترتیب در رتبه اول تا سوم قرار داشته اند. شایع ترین انواع طلاق تحقیقات به عمل آمده نشان می دهد طلاق در میان کسانی شایع تر است که از گروههای اجتماعی- اقتصادی پایین تر هستند، مشکلات روان شناختی دارند، در مناطق شهری زندگی می کنند و قبل از سن بیست سالگی اقدام به ازدواج کرده اند. همچنین شیوع طلاق در میان زوج هایی که ازدواج ناخواسته داشته اند و نیز در میان کسانی که پدر و مادرشان طلاق گرفته اند بیشتر است، از سوی دیگر، طلاق در میان کسانی کمتر است که از گروههای اجتماعی- اقتصادی بالاتری هستند، مشکلات روانی ندارند، در روستا زندگی می کنند و … البته طلاق و جدایی میان زوجین آنها را با آسیب های مهمتری روبرو می کند، در همین رابطه دکتر حیدری می گوید: «از جمله عوارض شایع در بین زوج های جدا شده می توان از این موارد نام برد: نوسان خلق، افسردگی، مشکلات هویتی، آسیب پذیری در مقابل بیماریهای عفونی، وخیم شدن مشکلات بهداشتی قبلی که با این وجود این مشکلات در اکثر افراد تا حداقل دو سال بعد از رخداد جدایی وجود دارد و پس از آن به مرور زمان کاهش خواهد یافت، البته این را هم باید اضافه کرد که جدایی و طلاق افرادی که صاحب فرزند یا فرزندانی هستند عامل استرس زای بزرگی برای تمامی اعضای خانواده محسوب می شود، چرا که تجربه نشان داده است که جدایی پدر و مادر ممکن است در کودکان مشکلات سازگاری کوتاه یا بلندمدت را به وجود آورد.» عوامل مؤثر بر طلاق تنها یک عامل در وقوع طلاق دخالت ندارد، بلکه مجموعه ای از عوامل می توانند همراه با هم بر این مسئله تأثیر بگذارند. این نظر اکثر جامعه شناسان و کارشناسان امور خانواده است و معتقدند که ما در دوران تغییرات بسیار سریع زندگی می کنیم، در این دوران دگرگونی ها به اندازه ای سریع هستند که حتی متخصصان نیز نمی توانند خود را با پیشرفت علم، همگام نمایند، به علاوه پیچیدگی و شخصیت زدایی کل جامعه به احساس از خود بیگانگی، انزوا و بی اعتمادی فرد دامن زده است، در نتیجه ارزش ها، رسوم و اعتقادات از هر سو مورد تردید و تهدید قرار گرفته است که این مسئله بیش از هر چیز خود را در زمینه روابط زناشویی و خانوادگی آشکار می کند. در ازدواج سنتی، نقش ها مشخص بود و هرکس جایگاه خود را می شناخت، ولی اینک زندگی متفاوت شده است، به شکلی که اگر فرد نیازهایش در زندگی زناشویی تأمین نشود از خود می پرسد: « چرا باید به این رابطه تنش آور ادامه دهم!؟» «برنشتاین» جامعه شناس غربی درباره زندگی های امروزی می گوید: «موضوع مهم دراین باره خانواده های دو درآمدی معاصر هستند که زن و مرد هر دو شاغل و در خارج از خانه مشغول کار هستند، در چنین شرایطی زن و شوهر به دنبال هدف های متفاوت هستند و ساعات با هم بودن آنها کاهش می یابد، فشار روانی محیط کار نیز بر هر دو فشار مضاعف وارد می آورد و در نتیجه با گذر زمان، زن و شوهر از نظر عاطفی و جسمانی از هم فاصله می گیرند.» در گزارش های تحقیقی متعددی که در «مرکز امور مشارکت زنان» وابسته به نهاد ریاست جمهوری وجود دارد، عوامل مؤثری در افزایش نرخ طلاق عنوان گردیده است که از جمله آنها برداشت های نادرست و انتظارات غیرواقع بینانه از ازدواج است که جزء عوامل شخصی به شمار می آید، تا زمانی که جامعه به ترویج عشق رمانتیک و انتظارهای بیهوده و خیالی زن و مرد ادامه دهد و افراد نیز این اندیشه ها را بپذیرند، بر سرخوردگی و دلسردی از زندگی زناشویی روز به روز افزوده خواهد شد. از عوامل مؤثری که در این رابطه مطرح گردیده، ارزش ها و هدف هایی است که افراد در رابطه زناشویی دنبال می کنند، زمانی که فردی به خاطر خوشبخت شدن تن به ازدواج می دهد به محض کاهش خشنودی در زندگی زناشویی، تنها راه چاره را طلاق می داند. 50 درصد طلاق ها به دلیل اعتیاد اعتیاد بلای خانمانسوزی است که یکی از عوامل اصلی جدایی زوجین و متلاشی شدن کانون های خانوادگی به شمار می رود. «رامین مقدم زهرا» رئیس شعبه 283 دادگاه خانواده مجتمع قضایی شهید باهنر تهران در همین رابطه می گوید: «اعتیاد علت حدود 50 درصد در خواست های طلاق دراین شعبه است و بیشتر طلاق های انجام گرفته در شعبه 283 خانواده، توافقی است که زوجه با بخشیدن تمام یا بخش عمده مهریه خود به صورت توافقی از زوج طلاق می گیرد، که با توجه به اعتیاد زوج، دادگاه نمی تواند سرپرستی فرزند یا فرزندان را از وی سلب کند بلکه پس از بررسی و اثبات نداشتن صلاحیت اخلاقی زوج، حضانت فرزند به زوجه سپرده می شود.» دکتر محمدرضا حیدری پزشک و روانشناس در همین رابطه می گوید: «آن فرد معتاد اگر به همسر خود عشق بورزد و برای او و خواسته هایش احترام قایل باشد هیچگاه به طرف اعتیاد که خانمانسوزترین بلای مهلک است نخواهد رفت و به نظر من کمبودهای مالی از یک طرف و از طرف دیگر نبود عشق، صمیمت و وفاداری در زندگی باعث تمامی جدایی ها بوده که به اشکال گوناگون از جمله اعتیاد، فقر مالی و… خود را نشان می دهد.» به نظر کارشناسان مسائل روانشناسی عشق و محبت در زندگی مشترک با شناخت کامل از طرفین حاصل می گردد، چرا که عشق و علاقه اگر با یک لبخند و لطافت مختصر شکل بگیرد قطعاً با یک تندی مختصر هم خواهد رفت که نتیجه آن همین عاشق شدن های کوچه بازاری و زودگذر بعضی از جوانان است که عاقبت الامر هم به جدایی و طلاق می انجامد. ازدواج تحمیلی راهی به سوی تباهی تحقیقات انجام شده درباره ازدواج های تحمیلی نشان می دهد که این گونه ازدواج ها ناپایدار بوده و منجر به شکست خواهد شد. تحمیل ازدواج به دختران می تواند پیگرد قانونی به همراه داشته باشد، چرا که از طرفی بعضی از دختران با خواستگارهای مناسبی روبرو هستند اما والدین آنها به خاطر سلیقه شخصی یا لجبازی و یا منافع و مسایل مادی مانع ازدواج آنها می شوند. دکتر حیدری در همین رابطه می گوید: «نقش والدین و اطرافیان بسیار مهم و حساس است از اینکه با جوان خود همفکری کامل را داشته باشند و به هیچ وجه چنین مسایل مهمی را بر فرزند خود تحمیل نکنند چرا که تحمیل کردن این موضوع فقط به منزله تهدید شخص برای تن دادن به ازدواج با اشخاص موردنظر نیست، بلکه شرایطی را برای افراد درست می کنند که اگر خلاف خواسته آنها حرکت کرد هم از نظر روحی و روانی و معنوی و هم مادی شدیداً مورد ضرر و زیان های جبران ناپذیری قرار می گیرد و اصولا کسانی که در ابتدای راه زندگی مشترک قرار دارند آسیب پذیرتر از دیگران هستند و به حمایت خانواده خود خصوصاً شخص پدر و مادر احتیاج دارند.» محبت زوجین به یکدیگر به گفته یک روانشناس، 75 درصد زوجین تهرانی در حالت بی تفاوتی، درگیری و یا جدایی از یکدیگر بوده و تنها 25 درصد آنها از یکدیگر رضایت نسبی دارند. «دکتر افروز» پس از اعلام این مطلب، هدف اصلی ازدواج را پاسخ به نیازهای فطری بشر و نه ارضای نیازهای جنسی و فرزندآوری می داند و می گوید: «هدف اصلی ازدواج، خوشبختی و در نهایت رسیدن به آرامش است زن و شوهر براساس توصیه های قرآن باید لباس همدیگر و پوشاننده عیوب هم باشند، این درحالی است که بعد از خدا نزدیکترین فرد به انسان همسر و محترم ترین اشخاص والدین هستند و از نظر فقهی، حقوق زن مقدم بر حقوق مادر است، زوجین باید محبت خود را نثار یکدیگر کنند، که این محبت کردن دارای هفت مولفه، گذشت، ایثار، صداقت، شجاعت، عدالت، صبوری و احسان است که هر فردی دارای این مولفه ها باشد اهل محبت نامیده می شود.» این روانشناس در ادامه سخنان خود می گوید: «ریشه خوشبختی زوجین در جاذبه های روانی- جنسی است، این در حالی است که بیش از 95 درصد طلاق ها به علت دافعه های روانی- جنسی، همسرگریزی و همسرستیزی است، افسردگی در زنان ایرانی دو برابر مردان است که ریشه آن در رابطه با همسر و ناخوشایندی های روانی- جنسی است و کالبدشکافی طلاق نشان می دهد ریشه دلزدگی زوجین از یکدیگر دافعه های روانی- جنسی است.» انتخاب همسر هم برای زن و هم برای مرد باید با تحقیق کامل و براساس شناخت واقع بینانه صورت بگیرد. دکتر علی شریعتی در این خصوص حضرت فاطمه (س) را یک نمونه بارز در عشق واقعی می داند و در کتاب «فاطمه، فاطمه است» می نویسد: «وی- حضرت فاطمه (س)- در همه ابعاد گوناگون زن بودن نمونه شده بود، مظهر یک دختر در برابر پدرش، مظهر یک همسر در برابر شویش، مظهر یک زن مبارز و مسئول در برابر زمانش و سرنوشت جامعه اش، یعنی یک نمونه مثالی، یک تیپ ایده آل، یک اسوه برای هر زنی که می خواهد شدن خویش را خود انتخاب کند.» طلاق در غرب با توجه به آمارهای موجود، تقریبا در ایالات متحده آمریکا 50 درصد کل ازدواج ها به طلاق می انجامد، 25 درصد طلاق ها نیز در سه سال اول زندگی مشترک اتفاق می افتد، پس از طلاق 80 درصد این افراد مجدداً ازدواج می کنند. به گزارش شبکه تلویزیونی «اسکای نیوز» هم اکنون در انگلیس در بین کشورهای اروپایی بیشترین میزان طلاق رخ می دهد، این در حالی است که این میزان همچنان رو به افزایش است. در سال دوهزاروسه، صد و شصت و هفت هزار زوج در انگلیس طلاق گرفتند که با بیست وهفت هزار مورد در سال هزارونهصد و شصت ویک قابل مقایسه است. به گفته برخی کارشناسان حقوقی انگلیس، علت شیوع طلاق در این کشور وجود توقعات و انتظارات غیرعملی زوج ها از یکدیگر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *