نقش دین در کاهش جرایم
همه مذاهب و ادیان الهی، انسانها را به درستی، راستی و فلاح و رستگاری دنیوی و اخروی فرا خوانده اند.
به تعبیری شاید بتوان گفت که علت انتخاب پیامبران الهی و انزال وحی و نیز دستورات دینی، نجات انسانها از رذایل اخلاقی و منع آنها از کارهای زشت و نامناسب و تشویق مردم به ایمان و نیکوکاری بوده است. تحقیقات انجام شده در جوامع مذهبی نیز این مطلب را ثابت کرده است که در ایام خاص نظیر ماه مبارک رمضان و… میزان جرم و جنایات کاهش قابل توجهی دارد که این امر گویای نظریه فوق است.
نویسنده در این مقاله کوشیده است عوامل کاهش دهنده جرم و نیز راهکارهای دینی جلوگیری از جرایم را بررسی نماید. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
در مورد نقش دین، تأثیر آن در جلوگیری از جرائم در بین جرم شناسان و غیر آنها حداقل دو دیدگاه وجود دارد:
الف: برخی بر این پندارند که عناصر سه گانه عقل، دست آوردهای علمی و وجدان اخلاقی، برای ایجاد نظم عمومی و تعیین حدود و اختیارات افراد و نحوه مناسبات آنها و کاهش جرم کافی است و هیچ نیازی به مذهب نیست و اصلا مذهب توانایی انجام آن را ندارد1
ب: برخی که اکثریت را تشکیل می دهند اگرچه برای عقل و دست آوردهای علمی و وجدان اخلاقی، احترام قائلند و به ارزش آنها در قلمرو جلوگیری ازجرم معترفند. به عقیده طرفداران این نظریه، مبانی اعتقادی، احکام تکلیفی فقهی و اصول اخلاقی دینی بهترین عوامل بازدارنده از انحراف، بزهکاری و تباهی است.2
جرم شناسان درباره عواملی که از پیش در تشکیل شخصیت بزهکار تأثیر دارد پس از مطالعات و تحقیقات گسترده نهایتاً به تأثیر دو دسته عوامل فردی یا درون زا و عوامل محیطی یا بیرون زا اعتقاد پیدا کردند. در عوامل فردی، عوامل وراثتی و روانی مورد مطالعه قرار می گیرد. اسلام هم به عنوان دین مترقی و آخرین دین آسمانی به نقش وراثت و اهمیت آن در شکل گیری ساختار شخصیتی افراد به دور از اعتقاد به اصالت و یا عدم تأثیرگذاری آن، توجه داشته و آن را زمینه بسیاری از سعادت ها و شقاوت ها معرفی کرده است. در روزگارانی که بشر اطلاعات چندانی از زیست شناسی، علم ژنتیک، توارث، چگونگی پیدایش جنین و انتقال خصوصیات والدین به نسل جدید را نداشت معارف وحیانی و ربوبی اسلام با لسان آیات و روایات و تعابیر بسیار ساده و روان، اذهان اندیشمندان را به سوی موضوعات مهمی در این باره رهنمون ساخت.
اما عوامل محیطی یا برون زا دامنه بسیار گسترده ای پیدا می کند؛ جرم شناسان، عوامل مزبور را با استفاده از مقیاس های متفاوتی تقسیم بندی کرده اند که از جمله آنها می توان محیط طبیعی یا جغرافیایی، محیط اجتماعی عمومی، محیط اجتماعی شخصی، محیط اجتناب ناپذیر، محیط اتفاقی و محیط انتخابی را نام برد.
مذهب که ریشه در فطرت انسان دارد باتوجه به تمام تقسیمات عوامل محیطی، رهنمودهایی ارائه داده است که اولا جنبه پیشگیری دارد و ثانیاً اگر کسی به هر دلیل، از وقوع جرم جلوگیری نکرد باید به روش های درمانی دین اسلام پناه ببرد. مثلا در بعد پیشگیری چون خانواده نقش فوق العاده ای در شکل گیری شخصیت بزهکار و مجرم ایفا می کند به گونه ای که پژوهش های متعدد ثابت کرده است وقتی فسادی موجب بروز اختلال در عمل طبیعی خانواده نسبت به طفل شود پس از مدتی شاهد بروز بزهکاری خواهیم بود. قابل ذکر است که عامل مزبور می تواند به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم در شکل گیری شخصیت کودک مجرم، تأثیر بگذارد اما در بیشتر موارد نفوذ جرم زایی خانواده به نحوی غیرمستقیم بر کودک اعمال می شود، از این رو اسلام نقش خانواده را در به وجود آمدن یا نیامدن تبهکاری و انحراف در حالات و مراحل متفاوت بسیار مهم دانسته و توصیه های پیشگیرانه متعدد و ارزشمندی را به پیروان خود و سایر افراد بشریت برای بهسازی نسل بیان کرده است. چنانکه قبل از هر چیز درباره انتخاب همسر و ویژگی های او و چگونگی تشکیل خانواده سخن گفته است و انسان ها را از ارتباط مشروع ولی نامناسب و چه بسا جرم آفرین3 چه رسد به آمیزش نامشروع و بدون قید و بند، به دلیل مفاسدی که در آن نهفته است4 برحذر داشته5 و در مقابل، آنان را به سنت ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده، تشویق و ترغیب می نماید. آیات و روایات ذیل نمونه ای از این رهنمودهاست:
«وانکحوا الایامی منکم…؛6 اشخاص بی همسر و غلامان و کنیزان شایسته تان را همسر دهید…»
«و من ءایته ان خلق لکم من انفسکم ازوجا…؛7 و از نشانه های او این است که برای شما از خودتان جفت هایی آفرید تا بدان ها آرام گیرید…»
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هرگاه بنده ازدواج کند نصف دین را کامل کرده است…»8
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «زوجوا…؛9 عزب های خود را زن دهید زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو می گرداند و روزی هایشان را زیاد می کند و بر جوانمردی های آنان می افزاید.»
نقش عامل رافت خانوادگی و عدم انحرافات اخلاقی و منکرات در والدین و نقش عدم وجود موانع تربیت صحیح و وجود خلق نیک در والدین یا تأثیر بی مهری والدین بر بزهکاری فرزندان خردسال و بزرگسالشان، ابتلای والدین به مسکرات و میگساری و… کیفیت برقراری ارتباط جنسی آنها حتی نگاه های آنها به یکدیگر، تأثیر مسکن و جایگاه زندگی و روابط تنگاتنگ آنها بین اعضای خانواده همه و همه در صالح یا ناصالح شدن فرزندان مؤثر است و دین اسلام برای تمامی این موضوعات و مراحل و مراتب آنها دستورالعمل هایی داده است که پاییبندی به آنها سد محکمی در برابر ارتکاب جرم است. توبه و انابه و راز و نیاز به قاضی الحاجات و اعتراف به گناه فقط در برابر او، رهنمودهای تأدیبی و تربیتی و مجازاتی که در باب حدود و دیات و قصاص در احکام منور دین مبین آمده است هر یک به جای خود در عین پیشگیری برای بعضی، حکم درمان علت و مرض و جرم و گناه را دارند. احکام و مقررات دین مبین اسلام به عنوان مجموعه ای منسجم و نظام مند متشکل از مسائل اعتقادی، اخلاقی، عبادی و حقوقی تنظیم یافته است از این رو با آن که که برای جرمی مجازات مناسب با آن پیش بینی شده، ولی پیشاپیش مقرراتی به صورت «بهداشت جنایی» مقرر کرده، تا با رعایت آن، انگیزه و علل ارتکاب جرم تقلیل یافته و ارتکاب به حداقل رسیده یا نابود شود.
عوامل کاهش دهنده جرم
1-راهکارهای اعتقادی
مذاهب آسمانی تمام پیامبران خدا بر دو اصل اساسی استوار است:
الف) ایمان به خدا؛ ب)ایمان به قیامت
الف- ایمان به خدا
مقصود از ایمان به خدا این نیست که فقط به صورت یک نظریه علمی، همانند فلاسفه الهی، جهانی را مخلوق آفریدگار دانا و با اراده بدانیم و به گروه الهیون بپیوندیم و تئوری فلاسفه مادی را باطل و مردود بشناسیم؛ بلکه مقصود باور داشتن خداوندی است که مالک واقعی انسان و جهان است و یگانه معبود شایسته پرستش. خداوندی که سمیع و بصیر است گفته های مردم را می شنود، کارهای آنها را می بیند و به تمام آنچه بر آنان می گذرد بینا و آگاه است. خداوندی که بر همه انسان ها احاطه کامل دارد و در تمام لحظات، مراقب حرکات و سکنات آنان است و بر کلیه واقعیت های آشکار و پنهانشان واقف است.
بشر از آن جهت که در اندیشه کمال مطلق است و خواسته های بی نهایت دارد؛ مادیات محدود نه تنها پاسخگوی تمنیات نامحدود او نیست، بلکه با نیل به لذت ها و نعمت های مادی و دست یافتن به ثروت ها و مقامات دنیوی- که بعضا عواقب سوئی به دنبال دارد و وی را آلوده به گناه می کند- سیر و دل زده می شود و همچنان به جستجوی بی نهایت می رود تا خواهش نامحدود خویش را اقناع نماید و به ضمیر ناآرام خود تسکین بخشد این هدف عالی جز با یاد خداوندی که کامل مطلق و واجد تمام کمال است دست یافتنی نیست. در یک جمله جوابگوی مطلق خواهش های بشر فقط خداست.
«آندره لالاند» می گوید: مذهب نظام احساسات و اعتقادات و اعمالی است که هدفشان خداوند است.10 و همین خداوند است که نیکی جامعه را می خواهد و رابطه جامعه با او مذهب را تشکیل می دهد. مذهب از طرفی وجود قوای اعلا را که بشر به آنها وابسته است اعلام می دارد و از طرف دیگر امکان برقراری رابطه با آنها را ممکن و ضروری می شمارد.11 مذهب به منزله ایمان به قوای مافوق بشر است که سیر خوی و شخصیت و زندگی بشر را اداره و بازرسی می کند.12
انسان با ایمان چون با سراسر هستی انس و الفت دارد13 و در معیت خدا زندگی می کند14 و همنشین پیامبران و صدیقان است15، پیرامون گناه نمی گردد.
انسان با ایمان به عوامل آرامش زایی چون دعا و نماز مسلح است16با کاش و اگر زندگی نمی کند17 انسان با ایمان راضی و خشنود است هم از خود و هم از خدا و هم از جهان18 انسان با ایمان احساس عمیق نسبت به نعمت های خدادادی دارد19 احساس رضایت مؤمن، مصدر قوت و نیروی اوست چرا که او ایمنی درونی یافته است.20
«مؤمن تبهکار نیست»21، «بی وجدان نیست»22، «بی تحمل نیست»23، «ناامید نیست»24، «نمی ترسد».25
مؤمن به واسطه ایمانش بینشی نسبت به جهان، فرمانروایان جهان و حقوق جهانیان پیدا می کند که برای او در زندگی کارساز و وی را به سوی انسانی کامل سوق می دهد این طرز تفکر که براساس آگاهی و باور حقیقی است مؤمن را در اجتماع امین می کند به طوری که دیگران در پرتو امنیت او زندگی می کنند و این نقش مؤثر مثبت مذهب است.
ب- ایمان به قیامت
مقصود از ایمان به عالم آخرت در مذاهب خصوصا اسلام، این نیست که ما فقط به بقای روح بعد از مرگ معتقد باشیم و نظریه فلسفه مادی را که نافی روح مجردند نادرست بدانیم. بلکه مقصود باور داشتن روز قیامت و ایمان به ثواب و عقاب الهی است. باور داشتن روزی که مردم به فرمان حق زنده می شوند و در محکمه عدل الهی حضور بهم می رسانند. باور داشتن روزی که پرونده عمل هر کس پیش رویش گشوده می شود و مشاهده می کند تمام کارهای روا و ناروا و کلیه اعمال کوچک و بزرگی که در طول عمر دنیایی خود انجام داده در آن ثبت شده است.26
مؤمنی که به روز جزا اعتقاد دارد در مهار کردن غرایز، اندازه گیری تمایلات و اجتناب از جرائم و گناهان از غیر مؤمن به قیامت به مراتب موفق تر است چرا که وقتی کسی به عالم آخرت یقین داشت و خود را در پیشگاه الهی مؤاخذه و مسئول دید همواره مراقب اعمال خویشتن است و نیازی به مراقبت پلیس انتظامی و ترس از قوانین جزایی ندارد. پنهان و آشکارش یکسان است همیشه و همه جا حقوق و حدود مردم را برای خدا رعایت می کند پیرامون معصیت نمی گردد و به انگیزه دینی، کوشش دارد که از مرز حق و عدالت قدمی فراتر نگذارد.
2- راهکارهای عبادی
در برابر اصول مذهب، فروعاتی قرار دارند که حکم فریضه بر آنها جاری است این فروعات اگرچه در برابر اصولند اما از اهمیتی بالا برخوردارند به طوری که از ضروریات دین هم شمرده شده اند. فرائضی چون نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و… و در نگاه گسترده تر، سیر و سلوک و تفکر و تعقل و علم آموزی و فراخوانی به علوم، فنون و صنایع (دست کم به نحو واجب کفایی) و تشویق روش های تجربی، ایجاد فرهنگ کار و تولید و بینش دادن در مورد رابطه مادیت و معنویت، در کنار معرفی جایگاه انسانی و زیور یافتن انسان ها به کرامت انسانی و شرافت و عزت و قدرت و مقولاتی از این قبیل، طوری در دین جایگزین و چینش شده اند که مؤمن متقی با انجام این دستورات، عنصری از درون پاک و از بیرون مفید و سازنده و مولد برای اجتماع بار خواهد آمد، باور و عمل به این آموزه ها نقشی مهم در کاهش جرم و بزهکاری دارد. نمونه های زیر پرتوی از این آموزه هاست:
«اقم الصلوه ان الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر؛27 نماز را بپا دار، به درستی که نماز انسان را از فحشاء و بدی ها باز می دارد.»
«شخصی به پیامبر(ص) عرض کرد فلانی روزها نماز می خواند و شب ها به دزدی می رود. حضرت فرمودند همان نماز او را از، دزدی باز می دارد.»28
در جمله «صوموا تصحوا؛29 روزه بگیرید تا سالم شوید» سلامتی مطلق است و شامل سلامت جسم از مریضی ها و روح از آلودگی هایی همچون گناه می باشد. در روایتی دیگر از فلسفه روزه سؤال شد. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: تا انسان درد تشنگی و گرسنگی را احساس کند و… و در روزه گرفتن انکسار شهوت است و…»30 می دانیم که دین اسلام کار را به منزله جهاد در راه خدا تلقی کرده و آن را عبادت می داند، آنجا که فرمود: «کسی که برای رفع نیاز خانواده اش تلاش می کند همانند مجاهد در راه خدا است.»31 و بیکاری و تن پروری را شدیدا مورد نکوهش قرار می دهد و می فرماید کسی که بار زندگی اش را بر دوش دیگران می گذارد مورد لعنت قرار می گیرد.
و تامین نیازهای مختلف کارگران را بر کارفرمایان واجب نموده است. پیامبر(ص) فرمود: «هر کس که کاری از ما برعهده دارد و خانه سکنایی ندارد، باید برای او خانه تهیه شود و یا اگر زن ندارد، باید برای وی زن گرفته شود و یا اگر مرکب ندارد باید برای او مرکب تهیه شود»32 هر مؤمنی می داند که انجام واجبات و ترک محرمات روی مصالحی انجام شده است که کم ترین سود آن، دوری از جرائم و آلودگی هاست. چرا که بعضا احکامی هستند که عنوان بهداشت جسم و روح در ماهیت آنها قطعی است مأکولات و مشروبات مضر و بیماری زا از قبیل گوشت خوک و مشروبات الکلی تحریم شده و استفاده از غذاهایی را که به طور موردی برای افراد ضرر دارند هر چند مباح باشند ممنوع هستند و از طرف دیگر به پاکی ظاهری و نظافت و طهارت نفسانی چون دوری از گناه و توبه از گناهان دستور داده اند. مجموعه این احکام و قوانین بدون تردید در کاهش جرم و جنایات مؤثرند.
3- راهکارهای اجتماعی
الف: قوانین تکامل اجتماعی
در اسلام به عنوان نمونه ای از مذهب، قوانینی وضع شده که با رعایت آن، زمینه های جرم از بین می رود چنانکه مثلا در رفع نیازهای مادی قوانینی مربوط به مستمندان و فقرا و مساکین و وظیفه متمکنان نسبت به آنان، بیماران، نابینایان از پاافتادگان، زمین گیران، آوارگان، در راه ماندگان، اسیران، مسافران، میهمانان، ایتام، بچه های سرراهی، سالخوردگان، مقروضان، خسارت دیده ها، دیه مقتولانی که قاتلان آنها شناخته نشده اند و یا توان پرداخت دیه ندارند، همسایگان، والدین، اقربا و افراد واجب النفقه از جمله افراد و گروه هایی هستند که قوانین مذهب برای هر کدام رهنمود خاصی دارد که اجرای آنها طبعا در پیشگیری بسیاری از جرم ها نقش اساسی دارد.
ب: هزینه ها و بودجه های پیش بینی شده
اسلام به عنوان یک مذهب برتر، برای رفع نیاز نیازمندان، مقرراتی را به شرح زیر وضع کرده است که در کلام خدا(قرآن) و یا کلام معصومین(روایات) احکام، موارد و مصارف دقیق آن بیان شده است مقرراتی چون: زکات مال، زکات فطره، انواع کفارات (کفاره افطار روزه، کفاره قسم دروغ و تخلف از نذر و عهد، کفارات مختلف در مراسم حج، کفاره قتل و سقط جنین و مقاربت در ایام عادت زنانه، و سایر کفارات ناشی از سرپیچی از دستور الهی) انواع انفاق ها و نفقات اعم از واجب و مستحب، وقف، وصیت، ثلث اموال میت، دیه جنایات بر میت، غنایم، نذورات، قربانی واجب، مستحبی (عقیقه)، خمس، خراج، ارث بلاوارث، جزیه، اموال مجهول المالک، انفال، احسان، قانون همسرگیری برای مجردها، امدادهای اجتماعی قانون عائلی (دوسهم برای متأهلان و یک سهم برای مجردها) جریمه های مالی که از محکومان دریافت می شود، مصادره اموال کسانی که از طریق غیرمشروع، قاچاق و ربا مالک شده اند و سایر مالیات های شرعی که پرداخت آن به سهولت نیاز مسلمانان نیازمند و حتی نیازمندان غیرمسلمان را مرتفع می کند و در عین حال از انباشت ثروت پیشگیری کرده از جهات عدیده زمینه های جرم را از بین می برد.
4-مجازات (آخرین درمان)
الف: فلسفه احکام جزایی در مذهب
شاید نتوان هدف و یا هدف های ویژه ای را برای همه کیفرها در اسلام یادآور شد زیرا در اسلام به خصوص، برای هرگونه از بزهکاری، کیفر و هدف ویژه ای در نظر گرفته شده که مهم ترین آنها: اجرای عدالت، دفاع از مصالح جامعه، تأدیب و اصلاح مجرم، اصلاح جامعه، تشفی خاطر ستمدیده و بالأخره کاهش و پیش گیری از جرم است.
وجود قوانین جزایی در مذهب، برای تربیت بزهکاران و برقراری نظم در جامعه ضروری و لازم است و هیچ چیز دیگری نمی تواند جانشین آن گردد این که شماری می گویند: به جای کیفر دادن باید انسان بزهکار را تربیت کرد و به جای زندان باید دارالتأدیب ایجاد کرد، یک مغالطه است. تربیت و ایجاد دارالتأدیب لازم و ضروری است تربیت درست از بزهکاری ها می کاهد، سهل است که امروزه جرم شناسان به این نکته رسیده اند که باید مجرم را فردی مفید ساخت. قطعا و بدون تردید، همچنان که نابسامانی های اجتماعی، یکی از علت ها و انگیزه های بزهکاری ها به شمار می آید و در برابر، با برقراری نظام های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی درست نیز، از بزهکاری ها کاسته می شود در اینها شکی نیست. ولی هیچ یکی از اینها، جای یکدیگر را نمی گیرند، نه تربیت و نه نظام های عادلانه جانشین کیفرها نمی شود.
همچنین کیفرها نیز نمی توانند جانشین تربیت درست و نظام اجتماعی سالم گردند. 33 «بشر هنوز موفق نشده است و شاید هم هیچ وقت موفق نشود که از طریق اندرزگویی و ارشاد و سایر وسائل آموزشی و پرورشی، بتواند همه مردم را تربیت کند و امیدی هم نیست که تمدن و زندگی مادی کنونی بتواند وضعی را به وجود آورد که هرگز جرمی واقع نشود. تمدن امروز نه تنها جرم ها را کم نکرده است، بلکه به مراتب آنها را بیش تر و بزرگ تر کرده است. به دلائلی که ذکر شد، باید پذیرفت که وضع مجازات ها و کیفرهای قراردادی (در اسلام به عنوان مذهب نمونه) برای اجتماعات بشری لازم و مفید است.»34
ب: نمونه هایی از احکام جزایی اسلام
1-قصاص
اسلام اصل قصاص را پذیرفته ولی آن را محدود به حدودی کرده است «کتب علیکم القصاص فی القتلی الحر بالحر…»35 این آیه خط بطلان بر آداب و سنن جاهلی کشید چرا که عادت عرب جاهلی بر این بود که اگر کسی از قبیله آنان کشته می شد، تا آن جا که قدرت داشتند از قبیله قاتل می کشتند. 36 و نیز آیه «ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق…؛37 به کشتن انسانی که خدا خونش را محترم دانسته است دست نیازید، هرکس به ستم کشته شود، به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم، ولی در انتقام از حد نگذرد که او پیروزمند است.»
براساس متون اسلامی، خداوند قصاص را برای جلوگیری از ریختن خون بی گناهان تشریع کرده است.38 و چه جرمی از این بالاتر، زیرا کشتن یک فرد به منزله کشتن همه مردم است.39 از نظر قرآن که مهم ترین منبع تشریع مذهب اسلام است، قانون قصاص، مایه حیات جامعه است
«ولکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب».40
2-کیفر گناهان جنسی
«الزانیه والزانی فاجلدوا…؛41 زن و مرد زناکار را هر یک، صدتازیانه بزنید، هرگز در دین خدا ترحم روا مدارید…» به قول سعدی:
ترحم بر پلنگ تیز دندان. ستمکاری بود بر گوسفندان
رأفت در حکم خدا، قساوت نسبت به اجتماع است.42
3-کیفر دزدی
یکی از جرائمی که امنیت جامعه را تهدید می کند و با این حال، بستری برای انحطاط اخلاق فردی و اجتماعی به شمار می آید، دزدی است در پاره ای از جامعه های پیش از اسلام، کیفر این جرم اعدام بوده، 43 ولی اسلام با شرایط ویژه ای 44 دستور به قطع انگشتان دزد داد تا جامعه از این جرم مصون بماند: «السارق و السارقه قطعوا ایدیهما…؛45 دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر کاری که انجام داده اند، ]به عنوان یک مجازات الهی[ قطع کنید.»
5-مقولات اخلاقی
اساس و پایه همه مذاهب الهی بر دوستی و مهربانی، رحمت و مدارا و… استوار شده است. پیامبران الهی، همیشه و همه گاه، بر آن بوده اند که صفات اخلاقی چون رحمت و مهربانی و مهرورزی و صلح و صمیمیت و آرامش و… در جامعه گسترش یابد چنانکه مثلا در آموزه های اسلام مسلمانان از خشونت در روابط اجتماعی به هر شکلی بازداشته و به رحمت، 46 عفو و گذشت 47 و مدارا 48 دعوت شده اند.
در آیات و روایات از دروغ، حسد، بخل، تهمت، تحقیر دیگران و تمسخر آنها، اهانت مؤمنان، آزار و اذیت مردم، ترسانیدن و خودبینی و خودپسندی و تکبر 49 و… نهی شده است. رعایت مسائل اخلاقی، جامعه را سالم می کند ولی وقتی اخلاق پشتوانه ای چون مذهب داشته باشد قوت ضمانت اجرایی آن بالا رفته و به مراتب از بروز و ظهور گناهان جلوگیری کرده و سهم بسزایی در کاهش جرائم دارد. در راستای همگون بودن موضوع، شاید منکرات و محرمات دینی هم در ردیف رذایل اخلاقی قرار گیرند.
6-وظایف حکومت دینی
حاکمیت دینی به عنوان دولت، وظیفه دارد زمینه لازم را برای حل مشکلات فراهم کند مشکلاتی که سرانجام به جرائم منتهی می شوند چنانکه لازم است برای اشتغال افرادی که توان انجام کار را دارند زمینه فراهم نماید و امکانات و ابزار کار را در اختیارشان قرار دهد. 50 و هرگاه ابزار کار یا زمینه کار در اختیار افراد قرار نداشت و یا افراد توان انجام کار را نداشتند و یا بر اثر بیماری یا کهولت سن از کار افتاده شدند و یا محصول کار کفاف زندگی شان را ننمود باید نیازهای آنان را برآورده سازد و حقوقی را که نیازمندان در اموال متمکنان دارند، ادا نماید. «امام علی (علیه السلام) فرمود که پیامبر خدا فرمودند: خداوند بر ثروتمندان مسلمان واجب کرده است از اموالشان به مقدار احتیاج فقرا به آنها بپردازند…».51
اگر چه ادیان الهی برای اجرای دستورهای خود بیشتر بر وجدان درونی و اعتقادات مذهبی تأکید می ورزند (که گذشت) اما کم نیستند افرادی که دیون مالی و مالیات های شرعی خود را به دلیل ضعف بنیان های مذهبی نمی پردازند و یا از طریق افزون طلبی عرصه را بر دیگران تنگ می کنند. از این رو دولت های دینی عهده دار اجرای عدالت اجتماعی هستند دولت از یک سو، در تقویت فرهنگی دینی مردم می کوشد و از جانب دیگر، از اجحاف گروهی خاص بر خیل عظیم جامعه جلوگیری می کند دولت موظف است از انباشتن سرمایه های بادآورده، احتکار، غش در معاملات، ربا و ظلم و اجحاف و تعدی، استثمار کارگران توسط کارفرمایان و… جلوگیری کند و در صورت لزوم با وضع مالیات های جدید ضمن محدودکردن ثروت متمکنان، به رفع مشکلات اقشار آسیب پذیر بپردازد و فاصله طبقاتی را کم کند تا ضمن آن که نیازها مرتفع می شوند، حقد و کینه نیز به حداقل برسد و صفا و دوستی در میان جامعه به وجود آید و انگیزه ارتکاب جرم به حداقل برسد.52