شهر خلاق و ضرورت آن در عصر جهانی شدن
جهان امروز شاهد جهشی بلند بسوی زندگی هر چه بهتر و با کیفیت تر است و تلاش برای ارتقای کیفیت زندگی یکی از اصلی ترین اهداف توسعه آن می باشد. در این مسیر توجه به شهرها به عنوان مراکزی که گرداننده اصلی این جریان هستند از اهمیت بسیاری برخوردار است. اگر تا سه قرن پیش زمین سرمایه اصلی انسانها محسوب می شد و تا یک قرن پیش صنایع و کارخانجات ثروت و دارایی اصلی به شمار می آمدند، امروزه اطلاعات و دانسته های هر فرد سرمایه و ثروت او محسوب می گردند. بر این اساس لازم است تا نگاهی نو به علم شهرسازی و اصول آن داشته باشیم و از این رهگذر شهرهایمان را به سمت و سویی همخوان با پیشرفت های علم به صورتی برنامهریزی شده و پایدار سوق دهیم. در دهه ۸۰ میلادی، نظریه شهرهای خلّاق برای پاسخگویی به احساس نیاز روزافزون به توسعه دانش بنیان مطرح گردید و در دهه ۹۰ میلادی تا حدی بدان توجه شد که جایگاهی ویژه یافت و در سال ۲۰۰۲ با انتشار نوشته ارزشمند ریچارد فلوریدا جهشی بی سابقه را تجربه کرد. در این نظریه بیان می شود که شهر خلّاق آن جایی است که شهروندان با رهایی از نیازهای بنیادین (خوراک، پوشاک و مسکن) به ارائه نظرات و پیشنهادات خود بپردازند و فضای شهر جاذب استعدادهای خلّاق در زمینه های گوناگون باشد. شهروندان خلّاق با تشکیل شوراهای محله محور به تبادل نظر و ارائه ایده می پردازند و از این طریق ابعاد توسعه شهری را به سمت وضعیت بهینه هدایت می کنند. این نگرانی درباره نظریه شهر خلّاق مطرح می شود که شرایط ذکرشده تا حدی بر ایده آل گرایی آن دلالت دارد، در پاسخ به این چالش اینگونه بیان می شود که پایداری توسعه شهر با مشارکت مستقیم شهروندان و اعتمادسازی عمومی در جامعه از فساد اداری و آرمان خواهی شخصی فاصله می گیرد.
در دوران پس از انقلاب صنعتی، پدیده شهر و شهرسازی به عنوان بخش مهمی از نیازهای انسان در جامعه مدرن مطرح گردید. این نیاز خود را در قالب فعالیتهایی همچون کنگره سیام نمایان ساخت و به واسطه ویرانی گسترده در جنگهای جهانی روز به روز بر اهمیت آن افزوده شد. اما شتاب در روند مدرن شدن باعث نادیده گرفتن مسائلی شد که با گذار از دوره تلاش برای تأمین نیازهای ابتدایی، خود را نمایان ساختند. توجه به مسائل فرهنگی، مشارکت عمومی در فرآیند تصمیم گیری، تأکید بر توان فکری جوامع و … از جمله مهمترین مواردی است که طراحان و برنامه ریزان معاصر جایگاه ویژه ای برای آن در نظر گرفته اند. مقاله حاضر قصد دارد که به بررسی نظریه شهر خلّاق و تاثیر آن بر پایداری توسعه شهرها بپردازد. موضوع مقاله حاضر نیز در راستای ضرورت بررسی مسائل فوق شکل گرفته و قصد آن دارد که به نقش نظریه شهر خلّاق در پیشبرد اهداف توسعه پرداخته و تأثیر آن را با توجه به شاخص های خلّاقیت شهرها بررسی نماید. در زمینه فرضیه های تحقیق حاضر، باتوجه به موارد مطرح شده و موضوع تحقیق ، فرضیه ها به این صورت تدوین شده اند: الف) رابطه مستقیمی بین میزان توجه به خلّاقیت و پایداری وجود دارد. ب) نظریه شهر خلّاق می تواند یاری رسان طراحان و برنامه ریزان شهری در کشورهای در حال توسعه باشد.
شاخص های سنجش شهر خلاق
جهت سنجش یک شهر همواره باید معیارهایی را در نظر گرفت و با استفاده از ابزاری به نام شاخص میزان نزدیکی به ایده آلها و معیارها را سنجید. از این رو لازم است برای سنجش میزان رشد خلّاقیت در یک شهر از شاخصهایی استفاده شود که در زیر تعدادی از این شاخص ها بطور خلاصه ذکر می شود:
زیرساخت مناسب برای بازسازی اقتصاد پویای شهر که شامل فراهم بودن شرایط کار می باشد، و خود حضور جمعیتی متنوع و متخصص از انواع مهارت ها را می طلبد.
ساختار اقتصادی مبتنی بر مولفه های رشد و هماهنگ با برنامه های کلان (خدمات، فرهنگ، شرکت های فناوری نوین و…) باشد.
توانایی جذب استعدادهای خلّاق و جدید برای رشد فزاینده اقتصاد شهری که تنوع و فضایی برای نوآوری را نیاز دارد.
فضای شهری که اجازه شکل گیری اجتماعات و فضاهای عمومی جهت شناسایی استعدادهای جوان را بدهد.
ساختار بالغ شهری که با رفتارهای متفاوت سازگار باشد، آنهایی که با فعالیتهای روز دنیا هماهنگ هستند در بهترین موقعیت قرار می گیرند.
ساختار مستحکم اجتماعی که برای مردم و شرکت ها جذاب بوده و برای رشد اقتصادی شهر مناسب باشد و باعث درون زایی شهر گردد.
شرایط زندگی شهری امنیت و آرامش را به شهروندان القا کرده و در سطح پایینی از تخلفات ، قطبی شدن اجتماعی و فقر قرار داشته باشد.
زمینه های کارکردی شهر خلاق
سرمایه گذاری خلّاق از این نظر بسیار حائز اهمیت است که موجب روشن شدن بارقه های علم جویی و بالا رفتن قدرت تصویرسازی برای آینده میگردد. با افزایش آگاهی عمومی، مردم خواهان خلّاقیت و نواندیشی خواهند بود و این امر پایداری و توسعه را در اجتماع تضمین می کند. “پیتر سلر” معتقد است: “خلّاقیت ما را به سمت دریچه هایی باز و به سوی واقعیت هایی بر اساس ساختارهای صحیح رهنمون است” .
شبکه منطقهای شهرهای خلّاق در اکتبر سال ۲۰۰۴ توسط یونسکو در صد و هفتادمین مجمع عمومی شروع بکار نمود. هدف آن کمک به بازیابی پتانسیلهای اقتصادی، اجتماعی و صنایع فرهنگی در راستای رشد هوشمند است که توسط نیروهای محلی برپا میگردد تا شعار “جهانی بیندیشیم و محلی عمل کنیم” را به نتیجه برساند. این شبکه شهری متشکل از هفت زمینه بوده که هر شهر با توجه به انرژی و ظرفیتی که به صنایع خلّاق اختصاص می دهد، اولویت خود را در رابطه با آن انتخاب میکند. این هفت زمینه اولویتهای فعالیتی شهرهای خلّاق را تشکیل می دهند که در زیر می آید:
ادبیات: تعدادی از مؤلفه های شهرها در این دسته عبارتند از کمیّت و کیفیّت نشریات و انتشارات، طرح های آموزشی که بر ادبیات بومی یا خارجی در سطوح دبستان تا آموزش عالی کار می کند، مانند محیط شهری که در آن ادبیات، درام و اشعار نقش واحدی را بازی می کنند و …
سینما: شهرهای این دسته نیز ویژگیهایی همچون دارا بودن زیرساختهای سینمایی، زمینه تاریخی تولیدات، توزیع و تجارت فیلم، سابقه برگزاری فستیوالها و جشنواره ها، و دیگر وقایع مرتبط با موضوع سینما و مراکز یا مدارس سینمایی را دارا می باشند.
موسیقی: دارا بودن مراکز موسیقی، میزبانی فستیوالها و مراسم ملی و بینالمللی، وجود صنایع مربوط به موسیقی، مدارس، همایشها و مراکز آموزش عالی در زمینه موسیقی از جمله داشتههای شهرهای این دسته می باشد.
مهارت و هنر فولک: زمینه هایی که این ویژگی در آن شناسایی می شود عبارتند از پیشینه طولانی در نوع خاصی از مهارت و هنرهای فولک و دارا بودن تولیدات معاصر در این زمینه، مراکز تربیتی مرتبط با این موضوع و تلاش برای حفظ این زمینه ها از طریق فستیوال ها، نمایشگاه ها یا بازارچه ها.
طراحی: مؤلفه های این زمینه ایجاد صنایع طراحی، مناظر و چشم اندازهای فرهنگی می باشند که بوسیله طراحی محیط های انسان ساخت تغذیه می شوند (به عنوان نمونه: معماری، طراحی و برنامهریزی شهری، محیط عمومی، مجسمهها، حمل ونقل و سیستمهای رسانه جمعی) طراحی مدارس و مراکز تحقیقاتی، فرصت استفاده طراحان محلی و برنامه ریزان شهری از مصالح بوم سازگار و شرایط بومی و محلی را فراهم می آورد.
هنرهای رسانه ای: شهرهای این دسته میتوانند دارای توسعه فرهنگی و صنایع خلّاق از طریق بکارگیری تکنولوژی و هنرهای رسانهای در جهت ارتقای کیفیت زندگی، رشد گونه های هنر الکترونیک که در جستجوی بستر جامعه شهری هستند، دسترسی بیشتر به فرهنگ از طریق توسعه تکنولوژی، برنامههای مداوم و دیگر فضاهای مخصوص برای تولید محصولات فرهنگی باشند.
تغذیه: توسعه فعالیت رستورانداری که به عنوان ویژگی مرکز شهر یا ناحیه ای در آمده است، وجود تعداد قابل توجهی از رستورآنهای سنتی و سرآشپزها، مغازههای فروش اغذیه سنتی و صنایع غذایی سنتی، میزبانی فستیوالها و مسابقات سنتی و … از جمله معیارهای انتخاب در زمینه تغذیه هستند.
جهانی شدن و افق شهرها
در جریان جهانی شدن، شهرها به سمت صنایع رقابتی مثل تجارت و توریسم کشانده شده و مراکز شهرها با ساختمانهای بلند، محل تجمع هتلها و آسمانخراشها و فعالیتهای متمرکز اقتصادی شده اند. در این شرایط کمبود فضا برای صنایع خلّاق احساس می شود و لزوم برنامهریزی دقیق و بالابردن کارایی در استفاده از منابع ضروری به نظر می رسد. آنچه انجمن شهرهای خلّاق (سازمان جهانی یونسکو) از وضع موجود و آینده می بیند جالب توجه است که در دو بخش وضعیت فعلی و افق ۲۰۳۰ مورد توجه قرار گرفته است.
وضعیت موجود، ادامه روند سرمایه گذاری فرهنگی تا رسیدن به حد مورد نظر: در جریان برنامهریزی برای توسعه، علاقمندی به صنایع خلّاق و توسعه بخش فرهنگی افزایش یافته است. فراهم ساختن زیرساختهای فرهنگی- اجتماعی در کشورهای در حال توسعه از برنامه ها عقب مانده است و این باعث پدید آمدن چالشهای بسیار گشته است، بطوریکه این امر منجر به عدم تعادل در شهرها شده و پدید آمدن مقولات فرهنگی همچون گالریهای هنری و فضاهای ورزشی آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفته است. وجود این فضاهای فرهنگی باید پاسخگوی نیاز قشر جوان، نوجوان و کودکان باشد و علاقمندیهای ایشان را در نظر بگیرد. در این حال نقشه مناسب و کاملی برای برنامه فرهنگی شهر تدوین نشده است و پایه های مشارکت مردمی و اعتماد عمومی آنچنان که باید نیست، به بیان دیگر شهر در کشورهای درحال توسعه شاخصهای پایداری اجتماعی- اقتصادی را دارا نیست.
افق ۲۰۳۰، جریان جهانی شدن و ایجاد زیرساخت های فرهنگی و توجه به منابع و استعدادهای داخلی: در این شرایط زیرساختهای ارتباطی مانند پهنای باند قوی برای اینترنت، سرمایه گذاری خلّاق، تحقیق و پژوهش، نیروی کار بسیار ماهر و ارتباطات متقابل پایدار در یک فضای مجهز شهری پدیدار خواهند شد. فعالیت رسانههای جمعی مثل تلویزیون، وسایل چندرسانهای و … به سرعت جهت استفاده مشتریان و تولیدکنندگان کالا توسعه یافته و هماهنگ خواهند شد. در برنامهریزی برای رشد صنایع خلّاق نیاز به مکانهای مختلف برای فعالیتهای مختلف بررسی شده و بر این اساس شرکتهای کوچکتر که فعالیت خود را به تازگی آغاز کرده اند در نواحی ارزان تر جای خواهند گرفت. بسیاری از این شرکت های تازه تاسیس در انبارهای قدیمی یا منازل متروکه ساکن شده و برخی از آنها ترجیح میدهند که در نزدیکی مشتریان خود باقی بمانند.
بحث و نتیجه گیری
دنیای کنونی انسانها در برگیرنده پیچیده ترین روابط و پیشرفته ترین فناوریهایی است که بشر از ابتدای تاریخ تا به امروز در خود دیده است. در عصری که اطلاعات و مهارتها سرمایه اصلی هر فرد محسوب می شود باید گفت که این جریان اطلاعات است که انسانها را با هم مرتبط ساخته و هر روز نیازی جدید را بوجود آورده و با نوآوری جدیدی آن را پاسخ میگوید. این نوآوریها نیازمند شهروندان خلّاقی هستند که آنها را از دل دانش بشری بیرون بکشند و بر مبنای این موج شهرها به سمت و سویی خواهند رفت که پذیرای خیل عظیمی از افراد خلّاق و مستعد برای یادگیری و بکارگیری مهارتهای نوین میباشد و این خود سبب مهاجرت روزافزون افراد به سمت شهرهای خلّاق خواهد شد. شهر خلّاق از طریق پرورش و پذیرش سرمایه اجتماعی با طیف وسیعی از فرهنگها و تفکرات روبرو خواهد شد و انطباق فرهنگی و رسیدن به تعادل در جامعه خلّاق از ملزومات پایداری آن محسوب می شود. با توجه به اینکه شهرها پس از عبور از دوران صنعتی گرایشی به سمت ایجاد محیطهای انسانیتر پیدا کردند، نظریات بسیاری برای پاسخگویی به این نیاز بوجود آمدند که نظریه شهرهای خلّاق به عنوان یکی از کاراترین و انسانیترین آنها مورد استقبال عموم متخصصان شهری واقع شد و پس از آنکه در تعدادی از شهرها به بوته آزمایش نهاده شد به خوبی قابلیتهای خود را نشان داده و این را به ما ثابت کرد که حاوی پتانسیلهای بسیاری برای هماهنگی و انطباق با شرایط روز جهان و تغییرات لحظه به لحظه آن می باشد.
در موقعیت کنونی، اهداف اجتماعی که بخش مهمی از طرح توسعه شهرها را به خود اختصاص داده اند باید با توجه به نیاز کلانشهرها به تربیت و جذب اقشار خلّاق همت گمارده و جایگاه مناسب و در خور شأن خود را بیابند. تمرکز مجرد بر روی نتایج کالبدی و اقتصادی اجرای برنامه ها اکنون در جهان توسعه یافته مردود دانسته می شود، به همین خاطر در کنار اقتصاد، اهداف اجتماعی- فرهنگی شهر نیز مورد تاکید قرار گرفته و نوآوریهای دانش بنیان را ترویج میکند. چنانچه ما نیز این ایده را، در قالبهای فرهنگی-اجتماعی کشورمان به اجرا درآوریم قطعا به نتایجی هر چه بهتر در امر شهرسازی و معماری پایدار خواهیم رسید. در این راه هر چه بیشتر باید به سمت تقویت داشتههای فرهنگی-هنری بومی و ایجاد اقتصاد خلّاق گرایش یافته و مصداق اندیشه جهانی و عملکرد محلی بود.
منابع:
(این نگاشته بر مبنای مقاله ای با عنوان “بررسی نظریه شهر خلّاق و ارتباط آن با توسعه شهری پایدار بر مبنای تجارب جهانی” ارائه شده توسط نگارنده در اولین کنفرانس توسعه شهری پایدار تهیه شده است.)
– Brecknock, Richard, (2009): “Creative Capital: creative industries in the creative city”.
– Florida, Richard, (1996): “Regional Creative Destruction: Production Organization, Globalization, and the Economic Transformation of the Midwest”, Economic Geography, Vol. 72, No. 3. (Jul), pp. 314-334.
– Florida, Richard, (2008): “Discovering How Technology Talent and Tolerance Affect the New Economy”.
– Florida, Richard, (2002): “The rise of the creative class”, The Washington Monthly.
– Green, Bournes, (2008): “The Creative City: Its Origins and Futures”, April, www.charleslandry.com.
– Landry, Charles, (2006): “Lineages of the creative city, Research Journal for Creative Cities” (RJCC), vol.1, no.1, March.