عناصر باغ ایرانی
باغ ایرانی در پی ترکیب عناصر اصلی شکل دهنده آن در یک دستگاه و منظومه فکری شکل میگیرد و در این میان برخی عناصر فرعی به قوام هرچه بیشتر نتیجه این ترکیب و تعریف کمک مینمایند. اگر بخواهیم به تعریفی دقیقتر از عناصر اصلی باغ نزدیک شویم باید درجه اهمیت و لزوم حضور هریک از عناصر را مورد نظر قرار دهیم . به این اعتبار عناصر اصلی، عناصری دانسته میشوند که بی حضور آنها شکل گیری باغ غیر ممکن است. این عناصر که شامل چهار عنصر (زمین)، (آب)، (گیاه) و ( فضا) هستند وقتی در منظومه فکری معماری ایرانی و با چهارچوب مفهوم و ایده باغ در کنار هم قرار میگیرند (باغ) را شکل میبخشند. در این مسیر عناصر دیگری نیز ممکن است در شکل گیری باغ مورد استفاده قرار گیرند که یا عناصری فرعی به شمار میآیند ویا بخشهایی جزیی و جلوههایی از حضور عناصر اصلی باغاند.
در رابطه با زمین که یکی از عناصر اصلی باغ است به جز شکل و موقعیت کلی، عوامل و ویژگیهای دیگری همچون جنس خاک، شیب و اختلاف سطح، قابلیت آبیاری و حاصلخیزی نیز اهمیت دارد. بعنوان مثال یکی از علل اصلی احداث باغ در زمینهای شیبدار که نمونههای آن زیاد بچشم میخورد، امکان حرکت آب درمیان باغ به شکل طبیعی است. باغ ایرانی ممکن است در یک سطح با شیبت ملایم و یا زیاد ساخته شود و در صورت قرارگیری در زمینی با شیب زیاد، معمولاً شکل باغ تحت تأثیر شکل زمین قرار گرفته و در چند سطح ساخته میشود. در این حالت امکان ایجاد آبشره و آبشار میسر خواهد بود.
آب نیز که از عناصر اصلی باغ ایرانی است دست کم از سه جنبه مفهومی، کارکردی و زیباشناختی در باغ حضور دارد. این جنبهها در مباحثی همچون نحوه حضور آب در باغ و چگونگی گردش و حرکت آن، منابع تأمین آب و آبیاری باغ براحتی قابل پیگیری هستند. در بیشتر موارد قناتها و یا چشمهها منبع اصلی تأمین آب باغ بودهاند و در بسیاری از موارد میزان آب و نحوه مدیریت و تقسیم آن در گذشته که معمولاً نیز بسیار دقیق صورت میپذیرفته تعیین کننده مساحت باغ بوده است. طریقه آبیاری باغها که خود در ارتباط مستقیم با شکل و نوع زمین بوده در باغ ایرانی و شکل آن قابل توجه و بررسی است و البته با توجه به کمبود آب در بیشتر نقاط سرزمین ایران و همچنین قداست و احترامی که آب همواره درگذشته از آن برخوردار بوده و علاقه وافر ایرانیان در بکارگیری آب در باغ باعث شده تا آنها آب را به شیوههای گوناگون در باغ به حرکت آورده و بر زیبایی و لطافت آن بیفزایند.
گیاهان در باغ ایرانی گذشته از جنس و گونه، از نظر محل قرارگیری، طرح کاشت، زیبایی و سودمندی بسیار قابل ملاحظه هستند و حتی در حفاظت باغ در مقابل عوامل طبیعی مخرب نقش ایفا میکنند. گیاهان در باغ ایرانی با اهداف متفاوتی از جمله سایه اندازی، محصول دهی و تزئین باغ و … بکار میروند و از آنجا که سودمندی یکی از اصلیترین ویژگیهای باغ سازی ایرانی است، بیشترین حجم گیاهان باغ، درختان میوه و پس از آن درختان سایه افکن تشکیل میدادند، به همین نسبت گیاهان تزئینی به میزان کمتری در باغ به چشم میآیند.
آخرین حلقه از عناصر چهارگانه باغ ایرانی فضا یا فضای معمارانه است که با ارئه تعریفی از باغ هرآنچه مربوط به آن میشود را به نظم معمارانه خود در میآورد و عرصهها و بخشهای داخل و بیرون باغ را شکل میبخشد. در این ارتبا، بناها، محوطه سازیها، فضای داخلی باغ، عناصر تزئینی و ارتباط آب و گیاه و زمین با بناها نیز مد نظر قرار میگیرند. در باغ ایرانی بناها (فضاهای بسته) و فضای باز باغ باهم تلفیق گردیده و جدای از یکدیگر نیستند و حتی شاهد آنیم که آب نیز حضور و جریان خود را در میانه بناها اعلام مینماید.
چنانچه پیشتر نیز عنوان گردید عناصر فرعی باغ بیشتر شامل عناصری میگردند که جلوههایی از حضور عناصر اصلی باغاند و در هر کدام از عناصر اصلی میتوان این جلوهها و عناصر فرعی را همچون عناصر تزئینی، استخرها، حوضها و … دنبال کرد.
عناصراصلی
در میان عناصر چهارگانهای که باغ را شکل میبخشند، (فضا) عنصری معمارانه است که چون قالب و ظرفی، دیگر عناصر و اجزاء را در میان میگیرد و درعین حال که فضای اصلی و فضاهای گوناگون باغ را بوجود میآورد وظیفه دارد تا محیطی انسانی را ایجاد نماید.
تقسیمبندی فضاها در باغ بر اساس معیارهای گوناگونی همچون مقیاس فضاها و نیز ویژگیهای کالبدی آنها امکان پذیر است. در تقسیمبندی براساس مقیاس میتوان فضاهای باغ را به گروههایی همچون فضاهای اصلی مانند سردرخانه، کوشک، شاه نشین و یا بالا خانه و فضاهای فرعی که مجموعه فضاهای کم اهمیت تر باغ همچون حمام، فضاهای جنبی، خلوتها و … را شامل میگردند تقسیم کرد. آنچه کاملاً مشخص است این نکته است که فضاهای اصلی در هماهنگی با ساختار هندسی همواره در نقاط مهمی که هندسه باغ مشخص مینماید قرار میگیرند. تمامی این فضاهای اصلی و فرعی بصورت توامان ساختار فضایی و معماری باغ را شکل میبخشند.
ز نظر ویژگیهای کالبدی نیز میتوان فضاهای باغ را تقسیمبندی کرد. این تقسیمبندی مبتنی بر فضاهای باز، نیمه باز و بسته بوده و بر اساس آن میتوان ساختار فضایی و کالبدی باغ را باز شناخت و در عین حال به این دلیل که بسیاری از تغییرات که در طول زمان در فضای باغ حادث میگردد حاصل تغییرات در فضاهای جانبی و جدارههای باغ است، روند توسعه و سیر تکامل فضایی – کالبدی آن را مورد بررسی دقیقتر قرار داد.
در عین حال روش دیگری نیز برای بحث و بررسی در رابطه با (فضا) امکانپذیر است که نه بر اساس یک سامانه از پیش مدون همچون مقیاس و کیفیت کالبدی،که بر شناخت اجزاء و عناصری که فضاها را بوجود میآورند و یا تعریف میکنند قرار داد. دراین روش بعنوان مثال میتوان حصار باغ را به عنوان عنصری که فضای اصلی باغ را تعریف می نماید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد.
آنچه روشن است توجه به این نکته است که بررسی و شناخت (فضا) در باغ به سبب پیچیدگیهایی که همواره فضاهای معمارانه از آن برخوردارند کاری بسیط و ساده نخواهد بود، بخصوص که بیاد آوریم که باغ جدای از پیچیدگیهای فضایی که هر فضای معمارانه شکل گرفته در ادوار تاریخی از آن برخوردار است به سبب مفاهیم و معناهایی که در شکل گیری آن نقش داشتهاند نیز همواره دشواریهای خاص خود را داراست و به همین سبب مناسب خواهد بودکه فضا و مفهوم و ابعاد و جنبههای آن در باغ را به تمامی روشهای گفته شده و شاید روشهای مناسب دیگری که برای اینکار مفید دانسته میشوند مورد بررسی قرار دهیم تا بتوانیم با کمک از تمامی روشهای ممکن به شناخت این عنصر مهم باغ ایرانی دست یابیم.
زمین
زمین بعنوان بستری که باغ در ارتباط مستقیم و در تعامل با آن تعریف میگردد، عنصر اصلی و با اهمیتی است که در شکل گیری باغ نقش دارد. بیشترین نقش در این زمینه در ارتباط با قرارگیری واستقرار باغ دربسترشکل گیری آن است که بیش ازهرچیز به عواملی همچون شکل وویژگیهای کالبدی زمین بستگی دارد و شکی نیست که باغها همواره تابع شکل کلی بستر خود ساخته شدهاند. به غیر ازآن عواملی دیگر همچون جنس خاک و ویژگیهای درونی و ازجمله قابلیت آبیاری و حاصلخیزی نیز که از خصایص زمیناند بعنوان ویژگیهای عنصر شکل دهنده باغ با اهمیت و قابل بررسیاند.
باغهای ایرانی به تفکیک اینکه از چه نوع و گونهای هستند و چه کارکرد و چه مقیاسی خواهند داشت، از زمین بعنوان بستری شکل گیری خود تأثیر گرفته و گاه بعد از شکل گیری، همان بستر را تحت تأثیر خود قرار می دهند و شاید بتوان چنین عنوان کرد که زمین ، گذشته از اینکه خود یکی از عناصر اصلی شکل بخشی به مفهوم باغ است چنانکه آن مفهوم و ایده بر آن تعریف میگردد و شکل میپذیرد، در نگاهی وسیعتر رابطهای تعاملی با باغ دارد. اگر به باغ جدای از کارکردهای درونی آن نظری بیندازیم، در خواهیم یافت ، همانطور که شکل کلی و ویژگیهای زمین، جایگاه ، شکل و حتی اندازه باغ را تحت تأثیر خود دارد، باغ نیز در بالا دست زمینهای زراعی و بعنوان محل ظهور آب با تکیه بر جایگاه و نقش خود در تقسیم آب، در ابعادی جزییتر شکل زمینهای زراعی و حتی نواحی مسکونی پایین دست را متأثر از خود میدارد. نمونه این تأثیر و تأثر و یا تعامل در بسیاری از باغها که هنوز نیز موجودند و محیط پیرامونشان تحت تأثیر دخالتهای کلان قرار نگرفته بخوبی هویدا است. چنانچه این نکته را در باغ فین در کاشان میتوان مشاهده کرد که چگونه باغ و مظهر خانه که در ادامه مسیر قنات قرار گرفتهاند، مجموعه پیرامون و پایین دست را تحت تأثیر خود قرار دادهاند.
مثال دیگر در بیان تکامل میان باغ و زمین را در شیب و عوارض طبیعی زمین میتوان دنبال کرد که بیشترین تأثیر را در شکل باغ برجای میگذارد. نمونه این تأثیرگذاری را میتوان در باغ تخت شیراز و در باغ شاهزاده ماهان که هر دو به علت شیب زیاد زمین بصورت پلکانی (باغ تخت) ساخته شدهاند، دنبال کرد.
این بخش از سایت به دنبال بررسی دقیق زمین و ویژگیهای آن بعنوان بستر و زمینه شکلگیری باغ و نیز شناخت تعامل میان این عنصر اصلی و باغ است.
آب
آب یکی از اصلیترین عناصر شکل گیری باغ و شاید بیاغراق مهمترین و حیاتیترین عنصر آن است. استفاده از آب در باغسازی ایرانی بسیار زیرکانه و هنرمندانه صورت گرفته است. در اینجا آب نه تنها به بمنظور آبیاری و تغذیه گیاهان باغ بکار رفته، بلکه استفاده مفهومی، شاعرانه و هنرمندانه آن زینتبخش فضای باغ بوده و با حضور خود طراوت، نشاط، حرکت و زیبایی را در آن آفریند.
نحوه ظهور و حضور آب در باغ بر اساس مفاهیم خاصی صورت میپذیرد و توزیع آن نیز پیرو نظم و قاعدهای است که از یک سوی به ویژگیهای فیزیکی و فنی آب و آبیاری توجه کرده و از سوی دیگر مفهومواری، زیباییشناسی، منظرسازی و معماری را مورد توجه قرار داده است. در باغ ایرانی، معماری باغ، معماری آب است و درهم آمیختگی آب و بنا پدیدآورنده حماسهای بینظیر از شعر و شکوه و موسیقی در خلوت درختان است.
باغسـازی ایرانی از زمان حضور آب به استقبال بینظیر از آن میپـردازد، آنجا که حتی بنای با شکوهی بعنوان مظهر خانه، ورود آن را به باغ ندا کرده و مقدمش را چنان درخور پاس می دارد که بایسته است و از آنجاست که آب با شیوهای سنجیده و هوشمندانه، در مسیرها جاری میگردد، در حوضها و آب نماها حضور مییابد و در آب شرهها و فوارهها فریاد برمیآورد و با حرکت و صدا و نما و طراوت خود جلوهگری میکند. شکل و شیوه حضور و حرکت آب در باغ دارای نظامی خاص و هماهنگ با هندسه و ساختار معماری آن بوده و در گونههای متفاوت باغ ایرانی اشکال مختلف به خود میگیرد.
اهمیت آب در باغسازی ایرانی آنگاه بیشتر روشن خواهد شد که به وضعیت اقلیمی و بخش عمدهای از سرزمین ایران اشاره نماییم که حتی در بیابانهای سوزان اقلیم گرم و خشک آن، عاشقانه و به شیوههایی بینظیر و طاقت فرسا به استحصال آب و انتقال آن دست یازیده و از آن طریق باغها و کشتزارهای خود را بر افراشتهاند.
در این بخش بیشتر به بحثهای مختلف مربوط به آب از سرچشمه و منابع آبی تا معرفی عناصر مربوط به معماری آب و جزئیات آن پرداخته میشود.
گیاهان
همانند معماری منحصر به فرد و آمیخته با نظم باغ ایرانی، گونههای گیاهی موجود در آن نیز منحصر بفرد بودهاند. در باغ ایرانی همچنانکه معماری با اصول و قواعد خاصی متناسب با هندسه و نظامهای باغ صورت میگرفت، کاشت گیاهان و نیز انتخاب نوع آنها پیرو قاعده و قانون خاصی بوده است. کوشک باغ، محور بندی و آسهبندی (محوربندی) باغ، تعبیه آب نماها و استخر، فرش کف، کرتبندیها، تعداد درختان و محل کاشت آنها و اینکه چه نوع گیاهانی دقیقاً در کجا باید کاشته شوند، از نظامی بسیار قانونمند و نمایانگر یک هماهنگی منطقی و هندسی در باغ پیروی می نموده است. گرچه اقلیم هر منطقه نیز در نوع انتخاب پوشش گیاهی باغ موثر بوده، اما تحت هر شرایطی نظم و قانونمندی، جز جداییناپذیر یک باغ ایرانی میباشد. به طور مثال در نواحی جنوبی ایران، همانند کرمان و شیراز کاشت نخل، انواع مرکبات، سرو و پسته رواج بسیار داشت، حال آنکه در مناطق شمالیتر همانند تهران چنار، گردو، بادام و کاج کاشته میشد.
امروزه با گذشت زمان و به وجود آمدن تغییرات نامطلوب، نظم و اصالت بسیاری از باغهای تاریخی رو به نابودی است. بسیاری از گونههای گیاهی بدون توجه به اقلیم و شرایط آب و هوایی درجای نادرست کاشته شدهاند و یا در بسیاری از موارد، نظام هندسی کلی باغ در اثر بیتوجهی و تغییرات نامناسب صورت گرفته، از میان رفته است.
به طور کلی در خصوص گونههای گیاهی موجود در باغهای ایرانی اطلاعات کمی موجود است و به اهمیت موضوع آنطور که باید پرداخته نشده است. شناسایی گونههای گیاهی و نیازهای محیطی هرگیاه، خصوصاً گونههای نادر قدیمی که بسیاری از آنها در معرض خطر نابودی قراردارند، یکی از مهمترین اموری است که باید مورد توجه قرارگیرد، تا گونههای قدیمی وبا ارزش از خطر زوال و نابودی حفظ شوند و از ورود گیاهان جدید که هیچ تناسبی با بافت تاریخی ، فرهنگی یک باغ ایرانی ندارند، جلوگیری شود.
هدف از این بخش از سایت بازشناسی گونههای گیاهی باغ ایرانی به منظور ارتقاء سطح دانستهها در خصوص گیاهان موجود در یک باغ تاریخی و اهمیت آنها است. همچنین شناسایی خواص گیاهان باغ ایرانی و مکان مناسب کاشت آنها با توجه به اقلیم هر منطقه نیز در این بخش از سایت مورد توجه قرارد می گیرد.
برای تهیه کلیه مطالب در خصوص نحوه کاشت و نوع گیاهان باغ ایرانی از سه منبع باغهای ایرانی (پیرنیا ،محمد کریم) ، باغ ایرانی (دانش دوست، یعقوب) و باغ (ابوالقاسمی، لطیف) استفاده شده است.
اصول شناسایی و ردهبندی گیاهان
مطالب مربوط به این بخش برگرفته از جزوه گیاه شناسی دانشگاه تهران تألیف مهندس ناهید حریری است.
منظور از رده بندی گیاهان، تقسیمبندی گیاهان برای سهولت آشنایی با آنهاست. در این جا ردهبندی گیاهان تا حد نیاز یعنی تیره هرگیاه در نظر گرفته شده است.
به طورکلی بهترین و علمیترین روش شناسایی گیاهان ، شناسایی و ردهبندی آنها بر مبنای فیلوژنی
( ارتباط خویشاوندی) استوار است، زیرا این روش شناسایی، اساسی عینی و نه ذهنی دارد.
تقسیمبندی گیاهان باغ ایرانی ، براساس شکل ظاهری و نوع کاربرد آنها به درخت، درختچه، درختان میوه، بوتهها، گلهای تزئینی، گیاهان پوششی و گیاهان رونده تقسیمبندی شده است.
همچنین شناسایی و تقسیم بندی گیاهان براساس اهمیت آن گیاه در باغهای تاریخی و میزان توجهی که درقدیم به هر نوع گیاه می شده است، صورت گرفته است. بنابراین دسته بندی و شناسایی گیاهان در اینجا، براساس سیستم گیاهشناسی انگلر (Engler) (یکی از سیستمهای ردهبندی گیاهان که در آن تک لپهایها قبل از دو لپهایها قراردارد و همچنین دو لپهایهای بی گلبرگ را نسبت به گلبرگداران ابتداییتر میدانند ) صورت نگرفته، زیرا نیازی به چنین دستهبندی در باغ ایرانی احساس نمیشود.
تعاریف:
1-تیره یا خانواده(family) : معمولاً از یک یا چند جنس که از نظر بعضی صفات شبیه به یکدیگرند تشکیل یافته است.
2-جنس (Genus): به مجموعه ای از گونهها که بین آنها چند صفت مشترک مشاهده میشود، اطلاق میگردد. به طور کلی جنس از گونهکلی تراست.
3-گونه(Species): واحد اساسی و مقدماتی رده بندی است که مطالعه آن بسیاری از حقایق سلول شناسی و وراثت را آشکار می سازد. مجموعه افرادی را که از هر حیث با یکدیگر مشابهت کامل دارند و هنگام تولید مثل افراد مشابه خود را به وجود می آورند، گونه مینامند، که در شناسایی گیاهان باغ ایرانی مهمترین قسمت است.
4-واریته (Variety): از تقسیمات گونه است و توسط یک یا چند صفت از گونه اصلی مشخص میشوند. رنگ گل و رنگ برگها و همچنین کاهش یا افزایش تعداد گلبرگها و بالاخره فقدان خار در روی میوه از صفاتی است که مشخص کننده واریته از گونه اصلی است.
از آنجاییکه برای شناسایی گونههای گیاهی یک باغ بررسی تا حد تیره کفایت میکند و بیش از آن برای طبقه بندیهایی با اهداف دیگر لازم میباشد، از ذکر واحدهای سیستماتیک ( :Taxaعلم ردهبندی گیاهان) بزرگتر خودداری شده است.
نامگذاری گیاهان
نامگذاری گیاهان طبق قوانین خاصی انجام میگیرد. نخستین کسی که نامگذاری علمی نباتات را مرسوم کرد، دانشمندی به نام لینه (Linne) (پدر علم گیاه شناسی ) بود. لینه پایه گذار علم گیاه شناسی بود و امروزه روش لینه را برای نامگذاری گیاهان در دنیا استفاده میکنند. این روش عبارت است از مجموع نام جنس و نام گونه، که در آن ابتدا نام جنس و کنار آن نام گونه را قرار میدهند. گونه را بعنوان صفت جنس در نظر میگیرند و معمولاً صفت باید با اسم (گونه یا جنس) مطابقت نماید. مثلاً اگر پسوند” us” برای جنس به کار رود، صفت (گونه) آن نیز دارای همین پسوند میشود. البته در این نامگذاریها تعدادی استثناء نیز وجود دارد.
طبقهبندی بینالمللی گیاهان، اسامیگونه همیشه با حرف کوچک و اسم جنس با حرف بزرگ نوشته میشود. گونههایی که دارای واریته هستند، نام واریته آن را پس از نام جنس وگونه آنها ذکر میکنند.
به عنوان مثال درخت(زربین) واریتهای از درخت سرو است و نام علمی آن به شرح زیراست:
Cupressus sempervirens var. harixentallis گونههایی که دارای کولتیوار
( :Cultivarیکی از واحدهای رده بندی که از گونه کوچکتر است) باشند، نام کولتیوار آنها را بعد از جنس و گونه میآورند:
مثل کبوده شیرازی Populus alba cv. Kabaude shirazi
منابع فارسی:
– پیرنیا، محمدکریم، باغهای ایرانی، نشریه آبادی سال چهارم شماره پانزدهم، زمستان 73
– دانش دوست، یعقوب، باغ ایرانی، مجله اثر شماره 18و19
– ابوالقاسمی، لطیف، باغ
– خلیقی، احمد، گلکاری، پرورش گیاهان زینتی ایران، چاپ ششم، انتشارات روز جهان، 1379
– حریری، ناهید، گیاهشناسی سیستماتیک، انتشارات مجتمع آموزش عالی ابوریحان، دانشگاه تهران، سال77-1376
– قهرمان احمد، فلورایران، جلد 8-1، انتشارات موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع
– یارایی، امین، گیاهان پهن برگ مقاوم به شرایط نامساعد، سازمان پارکها و فضای سبز شهر تهران
– وزیری، غلامعلی، درختکاری عملی،1363
منابع لاتین :
1- Coombes , Allen J., (1992)” TREES”, Dorling Kinderslery, London
فضا
درمیان عناصر چهارگانهای که باغ را شکل میبخشند، “فضا” عنصری معمارانه است که چون قالب و ظرفی، دیگر عناصر و اجزاء را در میان میگیرد و درعین حال که فضای اصلی و فضاهای گوناگون باغ را بوجود میآورد وظیفه دارد تا محیطی انسانی را ایجاد نماید.
تقسیمبندی فضاها در باغ بر اساس معیارهای گوناگونی همچون مقیاس فضاها ونیز ویژگیهای کالبدی آنها امکانپذیر است. در تقسیمبندی براساس مقیاس میتوان فضاهای باغ را به گروههایی همچون فضاهای اصلی مانند سردرخانه، کوشک، شاهنشین و یا بالاخانه و فضاهای فرعی که مجموعه فضاهای کماهمیتتر باغ همچون حمام، فضاهای جنبی، خلوتها و… را شامل میگردند تقسیم کرد. آنچه کاملاً مشخص است این نکته است که فضاهای اصلی در هماهنگی با ساختار هندسی همواره در نقاط مهمی که هندسه باغ مشخص مینماید قرار میگیرند. تمامی این فضاهای اصلی و فرعی به صورت توامان ساختار فضایی و معماری باغ را شکل میبخشند.
از نظر ویژگیهای کالبدی نیز میتوان فضاهای باغ را تقسیمبندی کرد. این تقسیمبندی مبتنی بر فضاهای باز، نیمهباز و بسته بوده و بر اساس آن میتوان ساختار فضایی و کالبدی باغ را باز شناخت و در عین حال به این دلیل که بسیاری از تغییرات که در طول زمان در فضای باغ حادث میگردد، حاصل تغییرات در فضاهای جانبی و جدارههای باغ است، روند توسعه و سیر تکامل فضایی_کالبدی آن را مورد بررسی دقیقتر قرار داد.
در عین حال روش دیگری نیز برای بحث و بررسی در رابطه با “فضا” امکانپذیر است که نه بر اساس یک سامانه از پیش مدون همچون مقیاس و کیفیت کالبدی،که بر اساس شناخت اجزاء و عناصری که فضاها را بوجود میآورند و یا تعریف میکنند قرار داد. در این روش به عنوان مثال میتوان حصار باغ را به عنوان عنصری که فضای اصلی باغ را تعریف مینماید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد.
آنچه روشن است توجه به این نکته است که بررسی و شناخت “فضا” در باغ به سبب پیچیدگیهایی که همواره فضاهای معمارانه از آن برخوردارند کاری بسیط و ساده نخواهد بود، بخصوص که بیاد آوریم که باغ جدای از پیچیدگیهای فضایی که هر فضای معمارانه شکلگرفته در ادوار تاریخی از آن برخوردار است به سبب مفاهیم و معناهایی که در شکلگیری آن نقش داشتهاند نیز همواره دشواریهای خاص خود را داراست و به همین سبب مناسب خواهد بودکه فضا و مفهوم و ابعاد و جنبههای آن در باغ را به تمامی روشهای گفته شده و شاید روشهای مناسب دیگری که برای اینکار مفید دانسته میشوند مورد بررسی قرار دهیم تا بتوانیم با کمک تمامی روشهای ممکن به شناخت این عنصر مهم باغ ایرانی دست یابیم.