مقدمه
مطالعه سیر تاریخی فحشا[1]، نشانگر آن است که این پدیده، از کهنترین انحرافات بشری است و از دیر باز به عنوان یک واقعیت اجتماعی وجود داشته است. با این حال، تحقیقات علمی اندکی روی آن صورت گرفته است. طبق نظر ابینگهاوس(1909)، روسپیگری گذشتهای طولانی، اما تاریخچه کوتاهی دارد. بخشی از این امر به مشکلات جمعآوری اطلاعات علمی و قابل تعمیم از نمونههای مورد مطالعه روسپیان مربوط نمیشود. از این رو، فقدان تحقیقات دقیق و علمی موجب رواج اطلاعات غلط در مورد زمینه، طبیعت و علل روسپیگری میگردد (پوتریت و دیگران، 1998 : 164 به نقل از طباطبایی).
طبق تعریف، زن ویژه یا روسپی یا فاحشه، زنی (یا به ندرت مردی) است که مخارج زندگی خود را به طور کلی یا جزئی از طریق تسلیم جسم خویش به دیکران (با انگیزههای جنسی) تأمین میکند. بعلاوه این نوع روابط جنسی بدون محبت و موقتی است و اگر رابطه عاطفی در این کار دخالت داشته باشد، فحشا نام نخواهد داشت. این اصطلاح، تنها به کسانی اطلاق نمیشود که تمام عمر به فحشا اشتغال دارند، بلکه هر زن یا مردی که در ضمن اشتغال به کارهای دیگر، گاهگاهی با دریافت پول به ایجاد رابطه جنسی بادیگران اقدام کند، نیز (طی مدتی که به این رفتار میپردازد)، روسپی نامیده میشود (فارلی و دیگران، 1998 : ص94).
سنت آگوستین، پرچمدار اخلاقیات مسیحیت در غرب، نگرشی دوسوگرانه به فحشا و زنان ویژه داشته است. به نظر وی، هیچ چیزی پستتر و شرمآورتر از فحشا و مفاسد مشابه آن نیست. در عین حال، وی در جای دیگر بیان میکند که گاهی فحشا در جوامع، یک ضرورت بوده است. او اظهار داشته است که اگر فحشا از جامعه بر چیده شود، به هر حال جامعه با مفاسد دیگر آلوده خواهد شد و الگوهایی از روابط جنسی پدید خواهد آمد که به جامعه آسیب خواهد رساند. علیرغم این بیان آگوستین و با وجود اینکه در مقاطعی از تاریخ، فحشا به صورت رسمی و مشروع وجود داشته و حتی گاهی رنگ مذهبی نیز به خود گرفته است، در اکثر جوامع و در طول تاریخ، روسپیگری تقبیح و محکوم شده است(بولوگ و بولوگ، 1996 : 164 به نقل از طباطبایی).
روانشناسان علت بروز این پدیده را علل روانی از جمله گرایش به تنوعطلبی و ضعف هویت اخلاقی میدانند و همچنین اختلال در هویت در آن دخالت دارد و در برخی از افراد این گروه، اختلالات شخصیتی (به ویژه اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی) نمود بیشتری دارد (بهبودی،1378 : ص102).
از نظر جامعهشناسان و مددکاران اجتماعی، علت فحشا صرفاً به پدیدههای روانی محدود نمیشود؛ بلکه علت بروز این پدیده را به فقر و گرسنگی، چگونگی تعلیم و تربیت فرد در خانواده، بیکاری، نوسان شرایط اقتصادی، مهاجرت و شهرگرایی، بیسوادی و ناآگاهی، اعتیاد به مواد مخدر، طلاق و کشمکش خانواده و انحراف والدین نسبت میدهند. به عنوان مثال هادرمن[2] (1977) میگوید : به دلیل محدودیتهای مالی و اقتصادی ممکن است برخی زنان به نشانه مقاومت و یا پاسخ به فقر، به فحشا روی آورند. به عبارت دیگر، گاهی فحشا یک استراتژی فعال در مواجهه با فقر است؛ چرا که در دنیایی که مردان نسبت به زنان از هر حیث از حقوق بیشتری برخوردارند، شاید فحشا تنها راهی باشد که بیشتر زنان فاقد حامی (شوهر، پدر یا برادر) را قادر به ادامه حیات میسازد (هادرمن، به نقل از بارکر و مویزلک، 1994). اکثر این زنان، فاقد تحصیلات و مهارتهایی هستند که بتوانند موفقیت آنها را در دستیابی به شغل مناسب تضمین کند. بیشتر آنها یا بیسوادند و یا تحصیلات بسیار اندکی دارند. مهارت کم، تحصیلات اندک، نداشتن حامی که آنها را از حیث اقتصادی و امنیتی محافظت نماید و همچنین امکانات محدود برای اشتغال، اثر منفی روی زنان جوان دارد و وجود همین شرایط منفی، احتمال سوق یافتن آنها را به سمت انحرافاتی از قبیل فحشا و مصرف مواد افزایش میدهد (بارکر و مویزیک، 1994 : 165 به نقل از طباطبایی).
با نگاهی مددکارانه به آسیبهای اجتماعی قرن بیست و یکم که دیدگاهی مرکب از علم جامعهشناسی و روانشناسی است متوجه میشویم که توسعه زندگی شهری، گسترش بیرویه مهاجرت از روستا به شهرهای بزرگ، افزایش حاشیهنشینی، بیکاری، فراوانی مشکلات اقتصادی- اجتماعی و جوان بودن درصد بالایی از افراد جامعه ایران باعث افزایش کمی و کیفی آسیبهای اجتماعی شده و زمینه مناسبی برای ابتلاء به انواع آسیبها مخصوصاً برای قشرهای نوجوان و جوان فراهم گردیده است که از جمله این آسیبها میتوان به پدیده فحشا و روسپیگری اشاره کرد.
با عنایت به اهمیت حیاتی و نقش تعیین کننده سلامت جسمانی و روانی نوجوانان و جوانان جامعه در تأمین بقاء و آینده مملکت بویژه به دلیل نقشی که در تربیت و پرورش کودکان نسل آینده خواهند داشت بیتوجهی به آنان باعث سست شدن بنیان خانواده در نسلهای آتی خواهد شد. آثار نامطلوبی که توأمان با این مسأله روی میدهد (اشاعه بیماریهای مقاربتی (از جمله ایدز…) از هم پاشیدگی کانون خانواده، تشکیل خانههای فساد و فریب سایر زنان و دختران، خودکشی، توزیع مواد مخدر، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، زشت شدن چهره عمومی شهر و …) میتواند هزینههای مالی، خانوادگی، فرهنگی واجتماعی هنگفتی را برای جامعه داشته باشد.
از این رو، با توجه به پیامدهای ناگوار این پدیده در بهداشت روانی فردی و اجتماعی، هدف از مطالعه تعدادی از زنان ویژه، روشن شدن برخی از زوایای کیفیت خانوادگی این قربانیان است. دلیل مقایسه عوامل خانوادگی این گروه با گروه زنان عادی آن است که تا وقتی که مبنایی برای مقایسه ویژگیهای یک گروه وجود نداشته باشد قادر به تبیین تأثیر این ویژگیها بر روی گروه مورد نظر نخواهیم بود. اگر بتوانیم دادههای گروه آزمایش را با دادههای گروه کنترل (که نسبتاً همتا با گروه آزمایشی است) مقایسه کنیم کمک بزرگی به درک معنای تفاوت متغیرهای مورد آزمایش میشود. امید که با شناخت هر چه بهتر ویژگیهای فوقالذکر بتوان برنامههای پیشگیرانه مفیدی را در این زمینه مطرح و به اجرا گذارد.
موضوع پژوهش حاضر که به بررسی مقایسهای ویژگیهای خانوادگی زنان روسپی (ندامتگاه زنان سازمان زندانها در تهران) و زنان غیر روسپی (سطح تهران) میپردازد، از منظر تئوریهای روانشناسی و جامعهشناسی به این مسأله پرداخته و سعی در شناسایی هر چه بهتر این خصوصیات دارد.
بیان مسأله
خانواده نخستین گروهی است که به صورت طبیعی وجود داشته و جامعه بر آن بنا شده است. چگونگی و کیفیت روابط در خانواده در تحقق وظایف خویش، شاخص مناسبی جهت ارزیابی کیفیت ارتباطی جامعه میباشد، هر چه خانواده دارای روابط خوب و سالمتری باشد به همان نسبت ثبات و سلامت جامعه بیشتر تأمین شده است. بر عکس هر چه خانواده از وضعیت بدتر و آشفتهتری برخوردار باشد به همان نسبت سلامت جامعه بیشتر تهدید شده است. زیرا اختلال در کارکرد ارتباطی خانواده نشانه اختلال در منظومه خانواده است که خانواده را به سمت فروپاشی سوق میدهد (پیکرستان ، 1380 : 5). فروید میگوید بیشترین افراد ناسازگار و مسألهدار، وابسته به خانوادههای آسیب دیده هستند و افرادی که مربوط به خانوادههای پر کشمکش میباشند به سبب عدم برخورداری از آرامش روانی و عدم تمرکز و آشفتگی بیشتر در معرض رفتار ناسازگارانه و کجروانه قرار دارند (مرکز آموزش سازمان زندانها، 1374 : 95). در این میان روسپیگری زن به عنوان عضوی از مهمترین نهاد اجتماعی خود نمود بارزی از عمیقترین اختلالات کارکردی در ساختار خانواده است.
روسپیگری اگر چه در نگاه اول پدیدهای فردی به نظر میرسد اما با توجه به پیامدهای سوء آن که در نظم جامعه اختلال و آشفتگی ایجاد میکند و منشاء بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی و بزهکارانه همچون اعتیاد به مواد مخدر، مشروبات الکلی، اشاعه بیماریهای مقاربتی (از جمله ایدز…) از هم پاشیدگی کانون خانواده، خودکشی، توزیع مواد مخدر، سرقت، جیببری، تشکیل خانههای فساد و فریب سایر زنان و دختران است. جا دارد که علیرغم معلول بودن این پدیده از آن به عنوان علت آغازین بسیاری از آسیبهای دیگر یاد کنیم.
زنان روسپی به خاطر شرایط خاص خود مورد انواع سوء استفاده و آزاد قرار میگیرند و در نتیجه زمینه را برای پیدایش و افزایش باندهای جنایتکاری که این زنان را مورد استثمار و بهرهکشی قرار میدهد فراهم میسازند. این پدیده سبب میشود که سطح جرم و جنایت در جامعه افزایش یابد. در نتیجه امنیت و سلامت اجتماعی به مخاطره افتد.
تحقیقات زیاد نشان میدهد که روسپیگری نتیجه روابط ناسالم و بسیار خشن در خانه و خانواده بوده و بازده آن نیز دامنگیر خانوادهها می شود و نیز جامعه بزرگتر را دچار آسیب و اختلال میسازد.
آمار دقیقی از تعداد روسپیان در ایران وجود ندارد. با این وجود آمارهای ارائه شده از سوی مسئولین نشان میدهد که تعداد زنان روسپی هر ساله رو به افزایش است. در خرداد ماه سال 1381 از 5789 نفر زندانی زن 1258 نفر آنها به جرم اعمال منافی عفت و عمومی و عمدتاً برای جرائم روسپیگری زندانی شدهاند (دفتر آمار و رایانه سازمان زندانها ، تیر 1381) و نیز با عنایت به اینکه امروزه اخبار تکاندهندهای از وضعیت این زنان و سرگذشت دردناک آنها در اینترنت و رسانههای بینالمللی درج میشود. مبین این واقعیت تلخ است که این آسیبهای اجتماعی به طور نگرانکنندهای، رو به فزونی است. همچنین صادرات و قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس به وسیله باندهای فساد و یا شنیدن خبر روسپیگری دختران ایرانی در ترکیه به راستی دل هر ایرانی را به درد میآورد.
این فایل ورد در 227 صفحه به خدمتتون ارئه میشود.