فلسفه نظرى تاریخ از دیدگاه قرآن (نقد دیدگاه شهید صدر)


سید ضیاءالدین میرمحمدى

چکیده: مطالعه و تحلیل انتقادى تئورى سنت تاریخى قرآن در حیطه مسائل فلسفه نظرى تاریخ است. هدف مقاله حاضر، بررسى تحلیلى و انتقادى تئورى شهید صدر درباره سنت تاریخى قرآن است. هم‏چنین تبیین ساختارها و قالب‏ها، و صفات و ویژگى‏هاى سنن و قوانین تاریخى قرآن و نیز تحلیل اشکال و چهره‏هاى سنن و قوانین تاریخى، از دیگر اهداف مقاله است.

کلمه های کلیدی:
• تاریخ
• فلسفه ‏نظرى تاریخ
• سنت‏تاریخى
• قانون‏تاریخى
• مدل‏تاریخى و قضیه تاریخى

مقدمه

    پژوهش‏هاى فلسفى تاریخ با توجه به کاربرد متفاوت واژه تاریخ و رویکرد معرفتى (نوع اول و دوم) به دو شاخه معرفتى «فلسفه نظرى یا جوهرى تاریخ»(2) و «فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخ»(3) تقسیم مى‏شود.

    فلسفه نظرى با جوهرى تاریخ، معرفتى درجه اول است که پدیده‏ها و وقایع گذشته تاریخى را مورد مطالعه و پژوهش فلسفى قرار مى‏دهد تا روند و سیر کلى حرکت تاریخى را تعریف، معین و قانون‏مند سازد. فلسفه نظرى تاریخ به عالم واقع پدیده‏هاى تاریخى ناظر

——————————————————————————–

2 . Substantive or Speculative Philosophy of History.

3 . Analytical or Critical Philosophy of History.

(113)

——————————————————————————–
است و فراتر از عقلانیتى که پژوهش‏هاى متداول تاریخى انجام مى‏دهند، به دنبال کشف ماهیت عمومى و فرآیند کلى حرکت تاریخى است.(1)

    فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخ، معرفتى درجه دوم است که علم تاریخ و تاریخ‏نگارى را به روش عقلانى بررسى مى‏کند و به ابعاد فلسفى، منطقى و معرفت‏شناسانه علم تاریخ مى‏پردازد و توصیف، توجیه و تبیین علمى از علم تاریخ ارائه مى‏دهد. فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخى به دنبال کشف و درک توانایى و ناتوانى علم تاریخ است تا موجب ارتقاى کیفى و علمى علم تاریخ شود. تحلیل فلسفى تاریخ‏نگارى و راه‏کارهاى منطقى و راهبردهاى علمى که منطق پژوهش تاریخى است، از وظایف فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخ است.(2)

    این دو شاخه معرفتىِ فلسفه تاریخ به لحاظ «موضوع‏شناسى»،(3) «روش‏شناسى»(4) و «غایت‏شناسى»(5)تفاوت‏ها و تمایزهاى زیرساختى مهمى دارند که در بعد تمایز موضوعى به مواردى، همچون تمایز در نوع معرفت،(6) تمایز واژه‏اى، تمایز سنخ‏شناسى،(7) تمایز علم پیشینى و پسینى و تمایز مسئله‏اى مى‏توان اشاره کرد.(8)

    در بعد روش‏شناسى، فلسفه نظرى یا جوهرى تاریخ علاوه بر استفاده از روش تعقلى، از روش‏هاى مطالعه تطبیقى و تجربى آثار پدیده‏هاى تاریخى و تمدن‏ها، روش‏هاى تکنیک مشاهده اسناد، شواهد و آثار تاریخى بهره مى‏برد که این گونه روش‏ها در فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخ موضوعیتى ندارند.

    در بعد غایت‏شناسى نیز غایت در فلسفه نظرى یا جوهرى تاریخ، اثبات قوانین حاکم بر پدیده‏ها و تحولات تاریخى و نیز دریافت سیستم و فرآیندى است عام به لحاظ نگرش در

——————————————————————————–

1 . پل ادواردز، مجموعه مقالات فلسفه تاریخ، ص 2؛ نوذرى، فلسفه تاریخ، روش‏شناسى و مکاتب تاریخ‏نگارى، ص 24-25؛ سروش، فلسفه تاریخ، ص 24.-25

2 . نوذرى، همان، ص 24-25؛ مایکل استنفورد، درآمدى برفلسفه تاریخ، ص 22 و 24-25.

3 . Object.

4 . Methodology.

5 . teleology.

6 . epistemologic.

7 . typology.

8 . براى مطالعه بیشتر درباره فلسفه نظرى یا جوهرى تاریخ و تمایز آن با فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخ ر.ک: سیدضیاءالدین میرمحمدى، «واگرایى و تمایز فلسفه نظرى تاریخ و فلسفه علم تاریخ»، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 42.

(114)

——————————————————————————–
قانون‏مدارى و قانون محورى تاریخ. اما غایت در فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخ، اثبات علمیّت علم تاریخ و کنترل و مدیریت علمى بر علم تاریخ و تاریخ‏نگارى است تا اصول و سبک نگارش علمى در تاریخ در یک سیستم معرفتىِ روش‏مند، منطقى و نظامند شناسایى شود.

فلسفه تاریخ در قرآن

    در نگرش و نگارش تاریخى از دیدگاه قرآن، اصول فلسفه نظرى یا جوهرى تاریخ و حتى اصولى کلان از فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخ قابل استنباط و استخراج است. رویکرد قرآن به تاریخ و فلسفه تاریخ (هر دو شاخه معرفتى) رویکردى وقایع‏نگرانه و توصیفى محض نیست، بلکه رویکرد قرآن در مطالعات تاریخ پژوهى، ارائه مدلى مبتنى بر روش حکمت و تعقل تاریخى و روش هرمنوتیکى و تأویلى است.(1)

    اصول کلان تاریخى‏نگرى و تاریخ‏نگارى قرآن با اصول کلان تاریخ بشرى تفاوت‏ها و تمایزهاى ماهوى دارد که به لحاظ روش، فن و اسلوب و حتى جهان‏بینى تاریخى تمایزهاى بسیار جدى با تاریخ دست نوشته بشرى دارد.

    در فلسفه نظرى یا جوهرى تاریخ از دیدگاه قرآن، به اصول کلانى همچون اصل آزادى و اراده انسان در تاریخ، اصل ترقى و تکامل در تاریخ و اصل اصالت عمل در تاریخ مى‏توان اشاره کرد.(2)

    در فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخى از دیدگاه قرآن، به اصول کلان نگارش علمى همچون اصل بى‏نظرى و بى‏غرضى در تاریخ، اصل توحید در تاریخ،(3) اصل ترکیب در تاریخ(4) و اصل مردم‏محورى در تاریخ(5) مى‏توان اشاره نمود.(6)

——————————————————————————–

1 . حسن حضرتى، تأملاتى در علم تاریخ و تاریخ‏نگارى اسلامى، ص 119-122.

2 . براى مطالعه بیشتر در زمینه اصول کلان فلسفه نظرى تاریخ از دیدگاه قرآن ر.ک: عزت‏اللّه‏ رادمنش، مکتب‏هاى تاریخى و تجددگرایى تاریخى، فصل مکتب تاریخى قرآن.

3 . اصل توحید در تاریخ، یعنى توجه به کلیّت پدیده‏هاى تاریخى در تحلیل تاریخى و تاریخ‏نگارى، و عدم توجه به جزئیت و حالت انفرادى پدیده‏هاى تاریخى، و نیز تاریخ‏نگارى را امرى فراتر از دایره فرد، طبقه، قوم و ملت دیدن، که این یک اصل فلسفه علمى تاریخ است.

4 . اصل ترکیب در تاریخ از نظر قرآن به این معناست که در تحلیل پدیده‏هاى تاریخى از دانش‏هاى کمکى استفاده شود و از علومى، مثل جامعه‏شناسى، مردم‏شناسى، انسان‏شناسى و … بهره برده شود.

5 . اصل مردم‏محورى تاریخ از دیدگاه قرآن بیان‏گر این معناست که موضوع تاریخ‏نگارى در قرآن به تاریخ‏نگارى سنتى (حاکمان و جنگ‏ها) منحصر نیست، بلکه مردم استوانه و محور اصلى گردش تاریخ در تاریخ‏نگارى قرآن مى‏باشند.

6 . براى مطالعه بیشتر در زمینه اصول کلان نگارش علمى تاریخ یا اصول فلسفه تحلیلى یا انتقادى تاریخ از دیدگاه قرآن ر.ک: عزت‏اللّه‏ رادمنش، همان، فصل مکتب تاریخى قرآن.

(115)

——————————————————————————–

تبیین دیدگاه قرآنى شهید صدر

    شهید صدر در بررسى تحلیلى از مفاهیم قرآنى به بیان تئورى سنت‏هاى تاریخى در قرآن مى‏پردازد. موضوعات و مسائل مطرح شده در تئورى سنت‏هاى تاریخى، مسائلى هستند که در فلسفه نظرى تاریخ به آن‏ها اهتمام مى‏شود. ایشان سنت‏هاى تاریخى را در قرآن مفاهیمى مى‏داند که به بیان قانون‏مندى تاریخ، مسیر حرکت تاریخ و غایت حرکت تاریخ مى‏پردازند. و در این زمینه، مدل و الگویى از فلسفه نظرى تاریخ با رویکرد قرآنى ارائه مى‏نماید.

    هدف مقاله حاضر، مطالعه انتقادى دیدگاه‏هاى شهید صدر در زمینه فلسفه نظرى تاریخ است که با رویکرد و نگرش قرآنى طرح کرده‏است. امتیاز ویژه و بزرگ طرح تئورى سنت‏هاى تاریخى از دیدگاه قرآن، ابتکار و نوآورى در تحلیل‏ها و نو بودن موضوع است که شهید صدر در زمینه فلسفه نظرى تاریخ از دیدگاه قرآن در این زمینه پیشگام است و مطالبى که ارائه کرده جدید مى‏باشد. قبل از ایشان کسى در زمینه فلسفه نظرى تاریخ از دیدگاه قرآن مطالبى به این شیوه و محتوا و به لحاظ ساختارى و ویژگى بیان نکرده است.

    شهید صدر مسائل مطرح در حیطه فلسفه نظرى تاریخ را از دیدگاه قرآن، تحت عنوان تئورى سنت‏هاى تاریخى و در سه محور کلان و کلى «بیان ساختار و قالب قوانین و سنت‏هاى تاریخى در قرآن»، «بیان ویژگى و صفات قوانین و سنّت‏هاى تاریخى در قرآن» و «چهره‏هاى قوانین و سنّت‏هاى تاریخى در قرآن» تحلیل و بررسى کرده که به نقد و بررسى آن‏ها پرداخته مى‏شود.

الف ) ساختار و قالب قوانین و سنت‏هاى تاریخى قرآن

    از نظر قرآن، میدان گسترده تاریخ با قوانین، قاعده‏ها و ضوابطى، هدایت و مدیریت مى‏شود. در قرآن، اداره صحنه اجتماعى و تاریخى توسط قوانین و سنت‏هاى تاریخى، در سه ساختار و قالب کلى، مصداقى و کلى ـ مصداقى بیان شده است که شهید صدر با استناد به آیات

(116)

——————————————————————————–
قرآن هریک از این ساختارها و قالب‏هاى سنت‏هاى تاریخى را به صورت جداگانه، تجزیه و تحلیل کرده‏است.(1)

1 . ساختار و قالب‏هاى کلى قوانین و سنت‏هاى تاریخى قرآن

    مدلول کلى و مفاد آیات مربوط، بر ساختار کلان سنت‏هاى تاریخى و قوانین تاریخى دلالت دارد و حاکى از آن است که تاریخ از دیدگاه قرآن قوانین کلى و کلانى دارد که صحنه تاریخ به وسیله آن‏ها اداره و مدیریت مى‏شود و این آیات، وجود قوانین علمى را بر تاریخ و پدیده‏هاى تاریخى نشان مى‏دهند. شهید صدر آیاتى را که براین ساختار کلى و ثابت دلالت دارند در سه محور کلى بررسى کرده است:

محور اول : اجل همگانى جامعه

    ایشان به آیات مربوط به اجل همگانى امت و جامعه، ساختار کلى قوانین تاریخى را اثبات مى‏کند.(2) آیاتى که با استناد، استنباط و استخراج از آن‏ها اندیشه حاکمیّت قانون بر تاریخ را مطرح مى‏کند عبارت‏اند از :

لِکُلِّ أُمَّهٍ أَجَلٌ إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ فَلاَ یَسْتَئْخِرُونَ سَاعَهً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ؛(3) براى هر قوم و ملتى سرآمدى است؛ هنگامى که اجل آن‏ها فرا رسد(و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود) نه ساعتى تأخیر مى‏کنند و نه پیشى مى‏گیرند.

وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَآءَأَجَلُهُمْ لاَیَسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً وَ لاَیَسْتَقْدِمُونَ(4)؛ براى هر قوم و جمعیّتى، سرآمد و زمان (معیّنى) است، و هنگامى که سر آمد آن‏ها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخیر مى‏کنند و نه بر آن پیشى مى‏گیرند.

مَاتَسْبِقُ مِنْ أُمَّهٍ أَجَلَهَا وَمَایَسْتَئْخِرُونَ(5)؛ هیچ امتى بر اجل و سررسید حتمى خود پیشى نمى‏گیرد و از آن تأخیر نیز نمى‏کند.

——————————————————————————–

1 . مباحث تئورى سنت‏هاى تاریخى در قرآن توسط شهید صدر در کتاب المدرسه القرانیه ارائه شده‏است.

2 . براى تفسیر آیات مورد نظر ر.ک: علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ذیل آیات مربوطه.

3 . یونس(10) آیه 49.

4 . اعراف(7) آیه 34.

5 . مؤمنون(23) آیه 43.

(117)

——————————————————————————–

    مفاد و مدلول این آیات فوق دلالت دارد که علاوه بر اجل فردى، اجل همگانى نیز بر جوامع حاکم است و جامعه و امت نیز از نظر قرآن، مثل فرد داراى حرکت و پویایى است و سپس با از دست دادن این حرکت و پویایى گرفتار مرگ و نابودى مى‏شود. همان‏گونه که مرگِ یک فرد تابع تأثیر قانون و سنتى است، امت‏ها و جوامع نیز اجل و موعدى دارند که تحت قوانین و سنّت‏هایى است. آیات یادشده به وضوح بر تئورى سنت تاریخ و حاکمیت قوانین و سنن بر تاریخ دلالت دارد.(1)

نقد و بررسى

    به نظر مى‏رسد به دلایل ذیل، استناد شهید صدر به این آیات براى اثبات قانون‏مندى تاریخ صحیح نیست.

    اوّل : آیات فوق به لحاظ منطوقى، مطابقى و تضمنى و حتى ظهورشان، بر اجل همگانى و جامعه دلالت دارند و بیش از این میزان، دلالتى و مفادى ندارند و اصل اجل و موعد امت و جامعه را اثبات مى‏کنند.؛

    دوم : حتى دلالت مفهومى و التزامى آیات فوق نیز قانون مدارى و قانون محورى تاریخ را ثابت نمى‏کند، علاوه براین، اگر قانون‏مندى تاریخ با دلالت التزامى قابل اثبات است، شهید صدر هیچ تبیین و توضیحى در این زمینه ارائه نمى‏دهد؛

    سوم : شهید صدر بین اجل امت و قانون‏مندى تاریخ، رابطه برقرار کرده و از اصل اجل امت، به قانون‏مندى تاریخ مى‏رسد، اما این منطق انتزاعى خود را بیان نکرده است؛

    چهارم : شهید صدر در این آیات از محل و موضوع بحث تئورى سنت تاریخى قرآن، خروج تخصصى و موضوعى دارد، زیرا به لحاظ تخصصى و موضوعى، بحث قانون‏مندى تاریخ و اجل همگانى جامعه و امت، موضوعى تخصصى و جداگانه از همدیگر مى‏باشند؛

    پنجم : عدم مطابقت و سنخیت بین دلیل و مدعا، زیرا دلیل ایشان (اجل امت و جامعه) اعم از مدعاى (قانون‏مندى تاریخ) است.

    بنابراین، با توجه به این نکته‏ها نمى‏توان از آیات مربوط به اجل امت و جوامع، تئورى کلى قانون‏مندى تاریخ را به لحاظ ساختار و قالب کلى، استخراج و استنباط کرد.

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرآنیه، ص 53-54.

(118)

——————————————————————————–

محور دوم : اصل کیفر دنیایى

    دومین محورى که شهید صدر با استناد به آن به اثبات ساختار و قالب تئورى‏هاى سنت تاریخى در شکل کلى مى‏پردازد، کیفر دنیایى است. ایشان با تمسک به آیات زیر، ادعا دارد که از دیدگاه قرآن قوانین کلى برسنت‏هاى تاریخى حاکم است :

وَ رَبُّکَ الْغَفُورُ ذُوالرَّحْمَهِ لَوْ یُؤَاخِذُهُم بِمَا کَسَبُواْ لَعَجَّلَ لَهُمُ الْعَذَابَ بَل لَّهُم مَّوْعِدٌ لَّن یَجِدُواْ مِن دُونِهِ مَوْئِلاً * وَ تِلْکَ الْقُرَى أَهْلَکْنَهُمْ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِم مَّوْعِدا؛(1) و پروردگارت، آمرزنده و صاحب رحمت است؛ اگر مى‏خواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات کند، عذاب را هر چه زودتر بر آن‏ها مى‏فرستاد؛ ولى براى آنان موعدى است که هرگز از آن، راه فرارى نخواهند داشت * این شهرها و آبادى‏هایى است که ما آن‏ها را هنگامى که ستم کردند هلاک نمودیم، و براى هلاکتشان موعدى قرار دادیم.

وَ لَوْیُؤَاخِذُ اللّه‏ُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُواْ مَا تَرَکَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَآبَّهٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلِ مُّسَمَّى(2)؛ اگر خداوند مردم را به سبب کارهایى که انجام داده‏اند مجازات کند، جنبنده‏اى را بر پشت زمین باقى نخواهد گذاشت، ولى(به لطفش) آن‏ها را تا سرآمد معینى تأخیر مى‏اندازد.

    در این دو آیه، سخن از کیفر دنیایى است و نتیجه طبیعى و قهرى رفتار ناروا و ناهنجارِ گروهى همانا کیفر دنیایى است؛ یعنى علاوه بر کیفر اخروى، اصل لزوم کیفرى دنیایى، مخلوقات نیز ثابت مى‏شود. این‏ها همه منطق تاریخ و سنت تاریخ است و براساس این منطق در دنیا عذابى بر جامعه وارد مى‏شود که به سبب رفتار زشت و طغیان آن‏هاست.(3)

    شهید صدر با استناد به آیات فوق ادعا مى‏کند که تاریخ تحت قوانین و سنت‏هاى کلى است که به وسیله آن‏ها اداره و هدایت مى‏شود.

——————————————————————————–

1 . کهف (18) آیه‏هاى 58-59.

2 . فاطر(35) آیه 45.

3 . محمدباقر صدر، همان، ص 53-54.

(119)

——————————————————————————–

نقد و بررسى

    در مجموع با توجه به دلایل زیر مى‏توان گفت که مفاد آیات فوق، قانون‏مندى تاریخ را اثبات نمى‏کند:

    اول : دلالت و مفاد آیات از جهت مطابقى، منطوقى و هم‏چنین ظهور آن‏ها، اصل لزوم کیفر دنیایى را اثبات مى‏کند و بیش از این، براى آن‏ها دلالتى استنباط نمى‏شود؛

    دوم : این آیات بر اثبات قانون‏مندى تاریخ، حتى دلالت مفهومى و التزامى ندارند، و اگر چنین التزام و دلالتى قابل اثبات باشد شهید صدر چنین تبیینى از آیات فوق ارائه نداده است؛

    سوم : اثبات اصل لزوم کیفر دنیایى چه رابطه منطقى و مفهومى با قانون‏مندى تاریخ دارد که شهید صدر با اصل کیفر دنیایى، قانون‏مندى تاریخ را نتیجه مى‏گیرد؟ علاوه براین، ایشان این رابطه را مشخص و بیان نکرده است؛

    چهارم : موضع و نزاع در آیات فوق به لحاظ مدلول و مفاد، یک سنت و قاعده الهى است، اما شهید صدر از محل بحث خروج تخصصى و موضوعى دارد، زیرا بحث تخصصى کیفر دنیایى با اثبات قانون‏مندى و قانون‏مدارى تاریخ، ارتباطى ندارد. علاوه براین، دلیلى ارائه نکرده است که چگونه از مقام ثبوت و اثبات یک اصل و قاعده الهى به نام کیفر دنیایى، به مقام ثبوت و اثبات قانون‏مندى تاریخ رسیده است؛

    پنجم : اگر چه این آیات بر اصل لزوم کیفر دنیایى دلالت دارند، اما مصداقى از قوانین تاریخى از آیات فوق قابل اثبات نیست تا به وسیله استقراى تاریخى به آن تعمیم داده شود.

    بنابراین، دلالت و مدلول آیات فوق از محل و موضع بحث قانون‏مندى تاریخ از دیدگاه قرآن خروج تخصصى و موضوعى دارند.

محور سوم : نابودى جامعه‏ها براثر طرد پیامبران

    محور سومى که شهید صدر با استناد به آن، قوانین تاریخى را از دیدگاه قرآن در ساختار و قالب کلان استفاده کرده، محور نابودى جوامع براثر طرد پیامبران است. ایشان آیه زیر را دلیل بر ساختار کلى و قالب کلان سنت‏هاى تاریخى از دیدگاه قرآن مى‏داند:

وَإِن کَادُواْ لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الاْءَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْهَا وَ إِذَا لایَلْبَثُونَ خِلَفَکَ إِلاَّ قَلِیلاً *

(120)

——————————————————————————–
سُنَّهَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَاتَحْوِیلاً؛(1) و نزدیک بود (با نیرنگ و توطئه) تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرونت کنند، و هرگاه چنین مى‏کردند، (گرفتار مجازات سخت الهى شده، و) پس از تو جز مدت کمى باقى نمى‏ماندند * این سنت (ما در مورد) پیامبرانى است که پیش از تو فرستادیم، و هرگز براى سنت ما تغییر و دگرگونى نخواهى یافت.

    آیه شریفه بر این مفهوم کلى تأکید مى‏کند که هیچ تغییر و دگرگونى در سنت و آیین خداوندى پیدا نمى‏شود، و این سنتى است که پیامبران پیشین نیز داشته‏اند. طرد، اخراج، مبارزه و مخالفت با پیامبران باعث خواهد شد که مخالفان دیرى نخواهند پایید و از بین خواهند رفت و آیه شریفه، یکى از سنت‏هاى تاریخى را مطرح مى‏کند.(2)

    شهید صدر با تبیین فوق، آیه را دلیلى بر قانون‏مندى تاریخ در ساختار و قالب کلى مى‏داند و به واسطه این آیه، حاکمیت قانون را بر تاریخ از دیدگاه قرآن مطرح و اثبات مى‏نماید.

نقد و بررسى

    با توجه به دلایل زیر، استدلال ایشان قابل تأمل و امعان نظر است:

    اولاً : مدلول و مفاد آیه، مثل آیات قبلى ظهور و دلالتى بر قانون‏مندى تاریخ ندارد. مدلول مطابقى، منطوقى و تضمّنى آیه فقط برنابودى جوامع براثر طرد پیامبران دلالت دارد و بیش از این، دلالتى قابل استخراج و استنباط نیست؛

    دوم : دلالت مطابقى آیه، عدم تغییر و تبدیل در سنت الهى است، اما بین عدم تغییر در سنت الهى و ثبوت قانون‏مندى تاریخ رابطه منطقى یا تلازم منطقى، وجود ندارد؛

    سوم : شهید صدر از سنت الهى در آیه، سنت تاریخى را نتیجه‏گرفته، حال آن که عدم تغییر در سنت الهى الزاما به معناى عدم تغییر در سنت تاریخى و ثبوت قانون تاریخى نیست، و این نتیجه‏گیرى نیازمند دلیل و منطق قوى است که ایشان ارائه نداده‏است؛

    چهارم : موضع بحث در آیه فوق، اثبات اصل طرد جوامع براثر طرد پیامبران است و این اصل به لحاظ موضوعى با بحث قانون‏مندى تاریخ، تباین تخصصى دارد؛

——————————————————————————–

1 . اسراء (17) آیه‏هاى 76-77.

2 . محمدباقر صدر، المدرسه القرآنیه، ص 53-55 .

(121)

——————————————————————————–

    پنجم : التزام ضمن خارج و دلالت مفهومى آیه، بر ثبوت قانون‏مندى تاریخ دلالت ندارد و شهید صدر از راه دلالت التزامى و مفهومى هم به اثبات مدعاى خود نپرداخته است.

2 . ساختار و قالب مصداقى قوانین و سنت‏هاى تاریخى قرآن

    آیاتى که سنت و قانون تاریخ را در قالب مصداقى بیان مى‏کنند دومین قسم از قالب‏ها و ساختارهاى سنن و قوانین تاریخى است که شهید صدر با بیان آن‏ها و با استناد به آیات مربوط به اثبات قوانین تاریخى از دیدگاه قرآن مى‏پردازد.

    ایشان ساختار و قالب مصداقى قوانین تاریخ را در سه محور و سه بعد سنت‏هاى ملل پیشین، عدم استثنا در سنت تاریخ و مبارزه پیامبران با خوش‏گذرانان بررسى و تحلیل مى‏کند.

محور اول : سنت‏هاى ملل پیشین

    شهید صدر در محور اول با استناد به آیات زیر که بر وجود سنت‏ها در ملل پیشین دلالت دارند، به اثبات سنت‏ها و قوانین حاکم بر تاریخ در قالب مصداقى مى‏پردازد:

قَدْخَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِى الاْءَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ؛(1) پیش از شما سنت‏هایى وجود داشت، پس در روى زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟

وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا کُذِّبُوا وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَئهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمتِ اللّه‏ِ وَلَقَدْ جَآءَکَ مِن نَّبَإِىْ الْمُرْسَلِینَ؛(2) پیش از تو نیز پیامبرانى تکذیب شدند، و در برابر تکذیب‏ها صبر و استقامت کردند و (در این راه،) آزار دیدند تا هنگامى که یارى ما به آن‏ها رسید (تو نیز چنین‏باش، و این یکى از سنت‏هاى الهى است) و هیچ چیز نمى‏تواند سنن خدا را تغییر دهد، و اخبار پیامبران به تو رسیده است.

    شهید صدر آیات فوق را به عنوان شاهدى براى قالب‏ها و ساختارهاى قوانین و سنن تاریخى که در شکل مصداقى بیان شده‏است، مى‏آورند و به نظر ایشان آیات فوق، هم بر

——————————————————————————–

1 . آل عمران(3) آیه 137.

2 . انعام(6) آیه 34.

(122)

——————————————————————————–
سنت‏ها و قوانین تاریخ تأکید دارند و هم بر پى‏گیرى و پژوهش حوادث تاریخى به منظور استخراج آن سنن و قوانین که به صورت قانون و سنتى تاریخى بر پیامبران پیشین و پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم جارى بوده‏است.

    به اعتقاد شهید صدر خدا پیام و کلمه‏اى دارد که در طول تاریخ هیچ‏گونه تغییر و تبدیلى در آن راه ندارد و برهمین اساس، مدعى اثبات قانون‏مندى تاریخ است.(1)

نقد و بررسى

    بر این نظریه شهید صدر و استناد ایشان به آیات فوق، نکته‏هاى زیر، قابل تأمل و دقت نظر است:

    نکته اول : مدلول آیات فوق از حیث دلالت مطابقى و منطوقى، بیان‏گر وجود سنت‏هایى الهى در امت‏هاى پیشین است و توصیه به عبرت و تفکر در این سنن، موجب استنباط انحصار سنت تاریخى از آن‏ها نمى‏شود؛

    نکته دوم : وجود سنت در امت‏هاى پیشین و توصیه قرآن کریم به تفکر و تدبر در آن سنت‏ها هیچ دلالت مطابقى و تضمنى و التزامى بر ثبوت تئورى سنت تاریخى و قوانین تاریخى ندارد؛ به عبارتى لازمه وجود سنت در امم پیشین، بیان‏گر اثبات قانون‏مندى تاریخ نیست؛

    نکته سوم : در استناد به آیات فوق، دلیل اعم از مدعاست و با اثبات سنن در امم پیشین، قانون‏مندى و قانون‏مدارى تاریخى به اثبات نمى‏رسد؛

    نکته چهارم : از عدم تغییر و تبدّل در کلمات الهى، ثبوت سنت تاریخى و قانون تاریخى براى پدیده‏هاى تاریخى استفاده نمى‏شود، زیرا عدم تغییر در سنن الهى و کلمات الهى، سنتى اعم از سنت تاریخى است؛

    نکته پنجم : ادله شهید صدر در استناد به آیات فوق براى اثبات قانون‏مندى تاریخ در ساختار و قالب مصداقى، تخصصا با موضوع بحث، ارتباطى ندارد.

محور دوم : عدم استثناء در سنت تاریخ

    محور دومى که به اعتقاد شهید صدر برساختار و قالب مصداقى سنت‏ها و قوانین تاریخى

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرآینه، ص 61-62.

(123)

——————————————————————————–
از دیدگاه قرآن دلالت دارد، موضوع عدم استثنا در سنت تاریخ است که ایشان با استناد به آیه زیر به بررسى و اثبات آن مى‏پردازد :

أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّهَ وَلَمَّا یَأْتِکُم مَّثَلُ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِکُمْ مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَآءُ وَالضَّرَّآءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ و مَتَى نَصْرُ اللّه‏ِ أَلآ إِنَّ نَصْرَ اللّه‏ِ قَرِیبٌ؛(1) آیا گمان کردید داخل بهشت مى‏شوید بى‏آن که حوادثى همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتارى‏ها و ناراحتى‏ها به آن‏ها رسید، و آن‏چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادى که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یارى خدا کى خواهد بود؟» (در این هنگام، تقاضاى یارى از او کردند و به آن‏ها گفته‏شد:) آگاه باشید یارى خدا نزدیک است.

    شهید صدر مدعى است که آیه فوق بر قانون‏مندى تاریخ دلالت دارد و به واسطه این آیه، ساختار و قالب مصداقى سنن تاریخى را بیان مى‏کند. ایشان از این عدم استثنا در سنت تاریخ، قانون‏مندى تاریخ را استنباط مى‏کند و پیروزى و یارى خداوند را سنت و قانون تاریخ مى‏داند که منطق تاریخ در آن جارى است.(2)

نقد و بررسى

    این استدلال شهید صدر نیز به دلایل زیر، مخدوش است:

    اولاً : دلالت آیه به دلالات سه گانه (مطابقى، تضمنى والتزامى)، و ظهور و نص آیه و حتى دلالت مفهومى هیچ ارتباطى به ثبوت قانون‏مندى تاریخ ندارد. موضوع بحث در آیه، عدم ورود به بهشت است بدون آزمایش الهى و بدون درک زحمات و مشقات، بنابراین، دلالت مطابقى و منطوقى براثبات قانون‏مندى تاریخ از دیدگاه قرآن ندارد؛

    دوم : آیه مربوطه، اعم از مدعاى شهید صدر است و هیچ رابطه منطقى یا تبیین منطقى بین آیه مربوطه و ثبوت قانون‏مندى تاریخ وجود ندارد؛

    سوم : موضوع آیه، سنت تاریخى به لحاظ ثبوت قانون‏مندى تاریخ نیست، بلکه آیه اشاره به سنت الهى دارد و انصراف سنت تاریخى از آن قابل درک مطابقى و التزامى نیست؛

    چهارم : آیه مورد بحث، از طرف شهید به عنوان دلیلى بر ساختار و قالب مصداقى قوانین

——————————————————————————–

1 . بقره(2) آیه 214.

2 . محمدباقر صدر، المدرسه القرآنیه، ص 62-63.

(124)

——————————————————————————–
تاریخى ارائه شده است، در حالى که موضوع بحث در آیه، مصداقى و تشخّص صرف خارجى نیست.

    بنابراین با استدلال به آیه فوق، قانون‏مدارى تاریخ در قالب و ساختار مصداقى تئورى سنت‏هاى تاریخى ثابت نمى‏شود.

محور سوم : مبارزه پیامبران با خوش‏گذرانان

    شهید صدر در محور سوم براى اثبات ساختار و قالب مصداقى قوانین تاریخى، به آیات مبارزه پیامبران با خوش گذرانان استدلال مى‏کند که از آن جمله، آیه زیر است:

وَ مَآ أَرْسَلْنَا فِى قَرْیَهٍ مِنّ نَّذِیرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرْسِلْتُم بِهِ کَفِرُونَ * وَقَالُواْ نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَلاً وَ أَوْلَدا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ؛(1) و ما در هیچ شهر و دیارى پیامبرى بیم دهنده نفرستادیم مگر این که مترفین آن‏ها (که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آن چه فرستاده شده‏اید کافریم» * و گفتند: «اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست) و ما هرگز مجازات نخواهیم شد».

    آیه فوق به زعم شهید صدر به سنت تاریخى وقانون تاریخى در قالب و ساختار مصداقى قوانین تاریخى اشاره دارد و به عقیده ایشان در طول تاریخ، رابطه‏اى بین مقام نبوت و موقعیت اعیان و اشراف وجود داشته است که این رابطه در حد نفى و تعارض بین موقعیت اجتماعى نبوت و موقعیت اجتماعى مترفان بوده است.(2)

نقد و بررسى

    استدلال ایشان با آیه فوق، مثل دیگر استدلال‏هایى که براى ثبوت قوانین تاریخى در چهارچوب قالب و ساختار مصداقى سنن تاریخى ارائه کردند، ادعاى ایشان را ثابت نمى‏کند.

    مفاد آیه از حیث دلالات سه‏گانه و از حیث دلالت التزامى و مفهومى بیان‏گر تثبیت قوانین تاریخى نیست و فقط به سنتى الهى در زمینه رابطه اجتماعى میان مقام نبوت و مقام مترفان اشاره دارد؛ به بیان دیگر، جایگاه موضوعى بحث این آیه با جایگاه موضوعى بحث سنت و قوانین تاریخى به منطقى و موضوعى، سالبه به انتفاى موضوع است.

——————————————————————————–

1 . سبأ (34) آیه 34-35.

2 . محمدباقر صدر، المدرسه القرآنیه، ص 63-64.

(125)

——————————————————————————–

3 . قالب و ساختار مصداقى ـ کلى قوانین و سنت‏هاى تاریخى قرآن

    سومین مورد از قالب‏ها و ساختارهاى قوانین تاریخى، بیان عرضه آن‏ها در قالب و ساختار مصداقى ـ کلى است که از آن با عنوان استقراى تاریخى مى‏توان یاد نمود. شهید صدر اشاره مى‏کند که در نوع سوم قالب‏ها و ساختارهاى سنن تاریخى، کاوش و مطالعه در حوادث تاریخى مطرح است و در پرتو مطالعه روى‏دادهاى تاریخى براساس استقراى تاریخى، قوانین و سنن کلى حاکم بر تاریخ استنباط و استخراج مى‏شود.(1) آیاتى که به عنوان مستند خویش براى ثبوت مصادقى ـ کلى ساختار قوانین تاریخى بیان مى‏کند عبارت‏اند از :

أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِى الاْءَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَقِبَهُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللّه‏ُ عَلَیْهِمْ وَلِلْکَفِرِینَ أَمْثَلُهَا؛(2) آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنان بودند چگونه بود؟ خداوند آن‏ها را هلاک کرد؛ و براى کافران، امثال این مجازات‏ها خواهد بود.

أَفَلَمِ یَسِیرُوا فِى الاْءَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَقِبَهُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ؛(3) آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که پیش از آن‏ها بودند چه شد؟

و آیاتى دیگر در این زمینه که ایشان به آن‏ها استناد کرده است.

نقد و بررسى

    مدلول مطابقى و منطوقى آیات فوق، سیر در زمین و نظاره کردن عاقبت سرانجام آن‏هاست. در آیات فوق به تدبر و نوعى استقرا توصیه شده است، اما این استقرا بر استقراى تاریخى و ثبوت مصداقى ـ کلى قالب‏ها و ساختارهاى سنن تاریخى دلالت نمى‏کند.

    بنابراین، آیات فوق به لحاظ دلالت مطابقى، تضمّنى و التزامى، دلیلى بر ثبوت ساختار مصداقى ـ کلى قوانین تاریخى نیست و این امر و مفهوم، حتى از دلالت لازم خارج این آیات نیز قابل درک و استنباط نیست.

    از سیر در روى زمین و نظاره کردن عاقبت پیشینیان هر چند قواعد و ضوابطى مى‏توان

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرآنیه، ص 66-67 .

2 . محمد(47) آیه 10 .

3 . یوسف (12) آیه 109 .

(126)

——————————————————————————–
استخراج کرد، اما ظهور و نصوص این آیات هیچ‏گونه دلالتى بر اثبات قانون‏مندى تاریخ، آن هم در قالب و ساختار مصداقى ـ کلى ندارد.

    بنابراین، استدلال به تمامى آیات توسط شهید صدر جهت اثبات قانون‏مندى تاریخ در سه محودر «سنن و قوانین تاریخى در قالب و ساختار کلى»، «سنن و قوانین تاریخى در قالب مصداقى ـ کلى» و «سنن و قوانین تاریخى در قالب و ساختار مصداقى» به لحاظ دلالات سه‏گانه و دلالت التزامى و مفهومى و نصوص و ظهور آیات، استدلال‏هایى مخدوش است که رابطه منطقى و علمى میان ادعاى ایشان و ادّله ایشان دیده نمى‏شود؛ به عبارتى چنانچه تصریح شد تمامى ادّله ایشان به لحاظ منطقى، اعم از ادّعاهایشان مى‏باشند.

ب ) صفات و ویژگى‏هاى قوانین و سنت‏هاى تاریخى قرآن

    دومین بحثى که ایشان در حیطه مسائل فلسفه نظرى تاریخ از دیدگاه قرآن به آن مى‏پردازد، بحث ویژگى‏هاى سنن و قوانین تاریخى است که در سه ویژگى «عام و فراگیرى قوانین تاریخى»، «خدایى بودن سنن و قوانین تاریخى» و «اراده انسان در قوانین تاریخى» درباره آن‏ها بحث مى‏کند.

1 . عام و فراگیر بودن سنت‏هاى تاریخى قرآن

    اولین ویژگى‏که شهید صدر از دیدگاه قرآن براى قوانین و سنن تاریخى ذکر مى‏کند، ویژگى عام، فراگیر و پیاپى بودن سنت تاریخى است. به اعتقاد ایشان سنت‏هاى تاریخى از دیدگاه قرآن براساس رابطه‏اى مبتنى بر تصادف و اتفاق بنا نشده، بلکه موضوع و مفهوم آن‏ها بر محور قوانین کلى، حرکت مى‏کند. تأکید بر طبیعت فراگیر و عام سنن تاریخى از دیدگاه قرآن، تأکید بر طبیعت علمى قوانین تاریخى است و طبیعت متوالى بودن و به‏هم پیوستگى سنن تاریخى دلیل بر طبیعت علمى قانون‏هاى تاریخى است.

    شهید صدر با استناد به آیات زیر این صفت را براى سنن و قوانین تاریخى اثبات مى‏کند:(1)

سنّه اللّه‏ فى الذین خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللّه‏ِ تَبْدِیلاً…؛(2) این سنت خداوند در

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرانیه، ص 69-70 و همو، السنن التاریخى فى القرآن الکریم، ص 67-68.

2 . احزاب(33) آیه 62.

(127)

——————————————————————————–
اقوام پیشین است، و براى سنت الهى هیچ گونه تغییر نخواهى یافت.

سُنَّهَ مَنْ قَدْ اَرْسَلْنا قَبْلَکَ وَ لاَ تَجِدُ لِسنَّتِنَا تَحْوِیلاً…؛(1) این سنت (ما در مورد) پیامبرانى است که پیش از تو فرستادیم؛ و هرگز براى سنت ما تغییر و دگرگونى نخواهى یافت.

وَ لاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَتِ اللّه‏ِ…؛(2) و هیچ چیز نمى‏تواند سنن خدا را تغییر دهد… .

     به نظر ایشان این آیات همگى برویژگى عام و فراگیر سنن تاریخى دلالت دارند و به قوانین تاریخى، طبیعت علمى مى‏دهند.

نقد و بررسى

    در استدلال و استناد ایشان به این آیه شریفه براى اثبات ویژگى عام و فراگیر قوانین تاریخى، نکته‏هاى ذیل قابل ملاحظه است:

    اولاً : دلالت و مفاد مطابقى و ظهور و نصوص این آیات، عدم تبدیل و تحویل در سنت الهى و عدم تغییر در کلمات الهى است، و روشن است که به لحاظ منطقى، از عدم تغییر و تبدیل و تحویل سنت الهى، هیچ نتیجه‏اى براى اثبات ویژگى عام سنن تاریخى به دست نمى‏آید؛

    ثانیا : عدم تبدیل و عدم تحویل در سنت الهى به معناى ثبوت ویژگى عام قوانین تاریخى نیست، زیرا عدم تبدیل و عدم تحویل سنت خداوند امرى فراتر از سنن تاریخى است. علاوه بر این، استلزام منطقى و دلالت التزامى هم بین آن‏ها وجود ندارد؛

    ثالثا : بین موضوع تخصصى آیات فوق با موضوع تخصصى ویژگى عام قوانین تاریخى هیچ رابطه منطقى و التزامى ندارد تا شهید صدر از لزوم عدم تبدیل و تحویل در سنن الهى، ویژگى عام و فراگیر سنن تاریخى را اثبات کند؛

    رابعا : ایشان مدعى است که ویژگى عام و فراگیر سنن و قوانین تاریخى بر طبیعت علمى قوانین تاریخى دلالت مى‏کند، اما رابطه بین آن‏ها را به لحاظ منطقى بیان نکرده است. به بیان دیگر، ویژگى عام و فراگیر بودن، مدلول مطابقى و منطوقى آیات فوق نیست که طبیعت عامى از آن ناشى شود؛

——————————————————————————–

1 . اسراء (17) آیه 77.

2 . انعام(6) آیه 34 .

(128)

——————————————————————————–

    خامسا : ایشان تأکید دارد که طبیعت قوانین تاریخى، طبیعت علمى است، اما نوع علم را تبیین نکرده که طبیعت علمى قوانین تاریخى از سنخ علوم تجربى است یا علوم منطقى و فلسفى. بنابراین، ظهور و نصوص آیات و دلالت آن‏ها مفید ویژگى عام و فراگیر سنت‏هاى تاریخى نیست و ایشان بایستى با استفاده از دلالت‏هاى التزامى و مفهومى این آیات، ویژگى عام و فراگیر بودن سنن تاریخى را ثابت مى‏کرد که این گونه بیان نکرده‏است.

2 . خدایى بودن سنت‏هاى تاریخى قرآن

    دومین حقیقتى که اشاره به ویژگى سنن و قوانین تاریخى دارد، صفت و ویژگى خدایى بودن سنت تاریخ است. از دیدگاه قرآن، سنت تاریخى، خدایى، مرتبط به خداوند متعال و قانونى از قوانین الهى است. به عقیده شهید صدر ویژگى خدایى بودن سنت تاریخ دلالت بر طبیعت غیبى، لاهوتى و تغییر الهى قوانین تاریخى ندارد، چرا که خداوند قدرت خود را از ره‏گذر همین سنت‏ها و قوانین اعمال مى‏کند. این قوانین و سنن، همان اراده خداوند و نماینده حکمت و تدبیر حق تعالى است.

    خدایى بودن سنت تاریخى به این معنا نیست که خداوند روى‏دادها و پدیده‏هاى تاریخى را عینا به خود نسبت مى‏دهد و ارتباط و رابطه آن‏ها را با سایر روى‏دادها قطع مى‏کند و حادثه و پدیده تاریخى را از سیاق و روند طبیعى جدا مى‏سازد، بلکه خداوند متعال اراده خود را در سنن و قوانین تاریخى از طریق علل و عوامل طبیعى جارى مى‏سازد. بنابراین، قانون طبیعت و قوانین تاریخى مستند به خدا هستند و خداوند آن‏ها را از طریق عوامل و قوانین طبیعى اجرا مى‏کند، نه این‏که خداوند متعال مستقیما و بى‏واسطه این قوانین تاریخى را انجام مى‏دهد. به بیان دیگر، این که گفته مى‏شود سنن و قوانین تاریخى از حوزه‏ى قدرت خداوند متعال خارج نیستند، به این معنا نیست که این قوانین بى‏واسطه با قدرت خداوند پدید آمده باشند.(1)

    شهید صدر در بیان مفهوم خدایى بودن سنت تاریخى، آیه خاصى را ذکر نمى‏کند تا به واسطه آن آیه به تحلیل محتوا و مطابقى آیه بپردازد، هر چند در قرآن کریم آیات متعددى است که حوزه قدرت خداوندى را تعیین و معین مى‏سازند.

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرانیه، ص 71-72 و همو، السنن التاریخى فى القرآن الکریم، ص 68-70.

(129)

——————————————————————————–

3 . نقش اراده انسان در سنت‏هاى تاریخى قرآن

    سومین ویژگى و حقیقتى که سنن و قوانین تاریخى دارند، حقیقت اراده، اختیار و آزادى انسان در تحولات و پدیده‏هاى تاریخى است. به نظر شهید صدر آزادى و اختیار انسان با قوانین و سنن تاریخى در تعارض و تضاد نیست.

    از نظر ایشان توهم تناقض و تضاد بین تئورى سنت تاریخ یا قانون تاریخ و تئورى آزادى و اراده انسان، موضوعى است که قرآن کریم به آن پرداخته و حل و فصل نموده است و خداوند متعال به طور مؤکد بیان کرده که محور اساسى در حوادث و پدیده‏هاى تاریخى، اراده انسان است. پس طبق آیات قرآنى یک سلسله مواضع مثبت براى انسان است که در آزادى و تصمیم او جلوه‏گر است و این مواضع بر مبناى روابط سنن قوانین تاریخى نتایج لازم را دارد و معلول‏هاى مناسب را در پى دارد.(1)

    آیاتى که شهید صدربراى اثبات نقش اراده و آزادى انسان در قوانین تاریخى به آن‏ها استناد مى‏کند، عبارت‏اند:

إِنَّ اللّه‏َ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛(2) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتى) را تغییر نمى‏دهد، مگر این که آنان آن‏چه را در خودشان است تغییر دهند.

وَ أَن لَوِ اسْتَقَمُواْ عَلَى الطَّرِیقَهِ لاَءَسْقَیْنَهُم مَّآءً غَدَقا؛(3) و اگر آن‏ها [= جن وانس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مى‏کنیم.

    به نظر ایشان این آیات دلالت دارند که انسان در قوانین و سنن تاریخى داراى نقش و اراده و آزادى عمل است.

نقد و بررسى

    در ارتباط با مفاد و مدلول آیات فوق بر نقش و اراده انسان در قوانین تاریخى، دلالتى مطابقى و منطوقى قابل استخراج و استنباط نیست. البته مفاد و مدلول آیات به آزادى عمل انسان اشاره دارد، اما این مسئله با آزادى عمل انسان در قوانین ثابت تاریخى ارتباطى ندارد و آن را اثبات نمى‏کند؛ به عبارتى انسان در اعمال و رفتارش آزاد است، اما مفاد و مدلول

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرانیه، ص 74-76 و همو، السنن التاریخى فى القرآن الکریم، ص 71-72.

2 . رعد (13) آیه 11.

3 . جن (72) آیه 16.

(130)

——————————————————————————–
مطابقى و ظهور آیات، بیان‏گر ثبوت آزادى و اراده انسان در قوانین تاریخى نیست.

ج ) چهره‏هاى قوانین و سنت‏هاى تاریخى در قرآن

    طبق نظر و استدلال شهید صدر چهره و شکل سنت‏ها و قوانین تاریخى از دیدگاه آیات قرآن کریم، در سه شکل «سنت‏ها و قوانین تاریخى در چهره قضیه شرطى»، «سنت‏ها و قوانین تاریخى در چهره قضیه قطعى» و «سنت‏ها و قوانین تاریخى در چهره گرایش طبیعى» عرضه شده است که به توضیح و تبیین آن‏ها مى‏پردازیم.

1 . سنت‏ها و قوانین تاریخى در شکل قضیه شرطى

    اولین چهره و شکل قانون و سنت‏هاى تاریخى در قرآن عبارت است از چهره قضیه شرطیه یا مشروطه که در این حالت، سنت تاریخى و قانون تاریخى در شکل قضیه شرطیه نمایان مى‏شود و روى‏داد و پدیده‏هاى تاریخى را در قالب و شکل قضیه مشروط بیان مى‏کند و به وجود رابطه مشخصى میان جزا و شرط قانون تاریخى مى‏پردازد. تحقق شرط قضیه قانون تاریخى، جزا و نتیجه آن قانون تاریخى را به دنبال خواهدداشت.

    به اعتقاد شهید صدر بسیارى از سنن و قوانین تاریخى در قرآن به صورت قضیه مشروط بیان شده و جهان هستى در سطح قوانین و سنن تاریخى، براساس شرط و جزا پى‏ریزى شده‏است. منطق قرآن در بسیارى از سنن تاریخى، برقرارى رابطه‏اى مشروط بین حوادث و روى‏دادهاى تاریخى است.(1) ایشان آیات زیر را دلیل بر وجود قضایاى شرطى به عنوان چهره و شکلى از قوانین تاریخى مى‏داند:

إِنَّ اللّه‏َ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛(2) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتى) را تغییر نمى‏دهد، مگر این که آنان آن‏چه را در خودشان است تغییر دهند.

وَ أَن لَوِ اسْتَقَمُواْ عَلَى الطَّرِیقَهِ لاَءَسْقَیْنَهُم مَّآءً غَدَقا؛(3) و اگر آن‏ها [= جن وانس] در راه (ایمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سیرابشان مى‏کنیم.

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرانیه، ص 89 و 90-91 و همو، السنن التاریخى فى القرآن الکریم، ص 83-85.

2 . رعد (13) آیه 11.

3 . جن (72) آیه 16.

(131)

——————————————————————————–

    شهید صدر با استناد به دو آیه فوق، ادعا مى‏کند که این آیات بر وجود قضیه مشروطه در بیان سنن و قوانین تاریخى دلالت دارند و به زبان قضیه مشروطه به بیان سنت‏ها و قوانین تاریخى پرداخته‏اند.(1)

نقد و بررسى

    ادعاى ایشان به دلایل زیر، قابل تأمل و دقت نظر است :

    اول : این آیات، دلالت مطابقى دارند بر تغییر و تحول درونى، و پیرو آن، تغییر و دگرگونى در جامعه که این تغییر و تحول در قالب و شکل قضیه مشروط و به صورت شرط و جزا بیان شده‏است و مفاد آیه و ظهور و نص آیه بیش از این محتوا را اثبات نمى‏کند.

    دوم : بیان قانون و سنت تاریخى در چهره قضیه شرطى فرع بر ثبوت قانون و سنت تاریخى است و چنان‏که قبلاً اشاره شد آیات فوق به لحاظ دلالت مطابقى و منطوقى قانون تاریخى اثبات نمى‏کنند تا پیرو آن، قانون تاریخى در قالب قضیه شرطیه ایجاد شود.

    سوم : شهید صدر به قضیه شرطى‏اى که در آیات فوق، استدلال کرده، به لحاظ جایگاه و موضع بحث (قانون‏مندى تاریخ) خروج تخصصى و موضوعى دارد، زیرا جایگاه بحث در آن، قانون‏مندى تاریخ نیست تا به واسطه آن شکل شرطى قانون تاریخى اثبات شود.

    بنابراین، مفاد منطوقى و دلالت مطابقى و تضمنى و ظهور و نص آیات فوق در اثبات چهره قضیه شرطى قانون و سنت تاریخى، مفید فایده نیست و حتى با استناد به دلالت التزامى و مفهومى، رابطه منطقى این آیات با ساختار شرطى قانون تاریخى از طرف ایشان تبیین و بیان نشده است.

2 . سنت‏ها و قوانین تاریخى در شکل قضیه قطعى

    ساختار شکلى در قالب قضیه قطعى و محقق، دومین چهره‏اى است که از سنت و قوانین تاریخى در قرآن ارائه شده است. قضیه قطعى به معناى تحقق عملى است که انسان در مقابل این قضایاى قطعى اختیارى ندارد و حتى امکان تعدیل سازى هم در آن قضایا وجود ندارد، زیرا این قضایا در قالب و ساختار محقق و مسلم، طرح‏ریزى شده است. قضایاى قطعى در قالب یک امر قطعى از نظر زمانى و مکانى محقق مى‏شوند. قضایاى قطعى که سنن و قوانین

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرانیه، ص 90-92 و همو، السنن التاریخى فى القرآن الکریم، ص 83-85.

(132)

——————————————————————————–
تاریخى در آن قالب و ساختار بیان شده‏است به اعتقاد شهید صدر در آیات قرآن قابل درک و فهم است.(1)

نقد و بررسى

    نکته‏اى که در مورد ادعاى شهید صدر مبنى بر بیان پاره‏اى از سنن و قوانین تاریخى در قالب و چهره قطعى مى‏توان اظهار داشت، این است که ایشان به هیچ آیه‏اى که مدلول مطابقى و منطقى آن بر قوانین تاریخى در شکل قضیه قطعى، دلالت داشته استناد نمى‏کند، بلکه صرفا ادعایى مى‏کند و محل شاهدى از آیات قرآن نمى‏آورد.

3 . گرایش طبیعى در سنت‏ها و قوانین تاریخى در قرآن

    سومین چهره و شکلى که براى قوانین و سنت‏هاى تاریخى در قرآن کریم طرح شده است، چهره گرایش طبیعى سنن و قوانین تاریخى است که جریان تاریخ در آن مسیر و گرایش، حرکت مى‏کند. یکى از آیاتى که ایشان براى اثبات چهره‏گرایش طبیعى سنن و قوانین طبیعى به آن‏ها استناد کرده، است:

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفا فِطْرَتَ اللّه‏ِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَتَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّه‏ِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَیَعْلَمُونَ؛(2) پس روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتى است که خداوند انسان‏ها را بر آن آفریده؛ دگرگونى در آفرینش الهى نیست؛ این است آیین استوار، ولى اکثر مردم نمى‏دانند.

نقد و بررسى

    استدلال به آیه فوق یکى از دلایلى است که شهید صدر آن را دلیل برگرایش طبیعى جریان و سنن تاریخى در قرآن مى‏داند،(3) اما استدلال به آیه فوق به لحاظ محتوى دلیل ایشان با اشکالات زیر مواجه است:

    اول : این که تعریف معین و تبیین روشنى از گرایش طبیعى سنن و قوانین تاریخى ارائه نمى‏دهد و به نوعى ابهام تعریفى در ادعاى ایشان است؛

——————————————————————————–

1 . محمدباقر صدر، المدرسه القرانیه، ص 96-97 و همو، السنن التاریخى فى القرآن الکریم، ص 88-89.

2 . روم(30) آیه 30.

3 . محمدباقر صدر، المدرسه القرانیه، ص 96-97 و همو، السنن التاریخى فى القرآن الکریم، ص 88-89.

(133)

——————————————————————————–

    دوم : مفاد مطابقى و ظهور و نص آیه، مربوط به دین حنیف، فطرت الهى و عدم تبدیل در خلق الهى است و آیه بر اثبات قانون تاریخى و به تبع آن، گرایش طبیعى قانون تاریخى دلالتى ندارد. چهره گرایش طبیعى قانون تاریخى، فرع بر ثبوت قانون تاریخى از آیه فوق است و آیه، دلالت مطابقى و منطوقى بر ثبوت قانون تاریخى ندارد؛

    سوم : شهید صدر حتى با استدلال به مفهوم آیه و دلالت التزامى آیه، به اثبات گرایش طبیعى قانون تاریخى نمى‏پردازد، بلکه از راه دلالت لازم خارجى نیز تبیینى در زمینه اثبات گرایش طبیعى قانون تاریخى اقامه نمى‏کند.

نتیجه‏گیرى

    با مطالعه انتقادى و بررسى تحلیلى نظریه «تئورى سنت‏هاى تاریخى در قرآن» شهید صدر به نتایج زیر مى‏توان اشاره کرد :

    1 ـ مهم‏ترین ایراد محتوایى تئورى سنت‏هاى تاریخى در قرآن، عدم تعریف دقیق مفهوم قانون‏مندى تاریخ است که شهید صدر تعریفى از آن ارائه نمى‏دهد و به عنوان یک پیش‏فرض در نظر گرفته وحتى اشاره به نوع قانون‏مندى تاریخ نکرده است؛

    2 ـ نظریه تئورى سنت‏هاى تاریخى در قرآن به لحاظ ادله منطقى با پیش فرض‏هایى روبه‏رو است که شهید صدر با در نظر گرفتن آن پیش فرض‏ها، نتیجه قطعى از آن‏ها استنباط و استخراج مى‏کند. به عنوان مثال، ایشان تمامى احکام الهى قرآن کریم درباره سنن الهى را در سنن تاریخى جارى مى‏داند و سنن تاریخى قرآن را دلیل بر قانون‏مندى تاریخ مى‏داند. به عبارتى به تبیین رابطه منطقى سنن الهى، سنن تاریخى و قانون‏مندى تاریخ نمى‏پردازد و همه آن‏ها را مترادف و هم‏سان تلقى مى‏کند که در تحلیل آیات مورد مستند ایشان به آن‏ها اشاره شد؛

    3 ـ نظریه تئورى سنت‏هاى تاریخى در قرآن که مدعى اثبات قانون‏مندى تاریخ از دیدگاه قرآن است به لحاظ استدلال به مدلول مطابقى، تضمنى و منطوقى آیات، و به لحاظ ظهور و نصوص آیات، نظم منطقى لازم و روش منسجمى ندارد؛

    4 ـ بسیارى از آیاتى که شهید صدر با استناد به آن‏ها تئورى سنت تاریخى و قانون

(134)

——————————————————————————–
تاریخى از دیدگاه قرآن را اثبات مى‏کند، به لحاظ تخصصى و موضوعى از جایگاه بحث و تعلق موضوع، خارج بوده و محل نزاع و بحث را رعایت نکرده‏است؛

    5 ـ حتى از دلالت التزامى مفاد آیات و دلالت مفهومى آیات، رابطه‏اى منطقى و علمى براى اثبات قانون‏مندى تاریخ و قانون‏مدارى و تاریخ مدارى تاریخ ارائه نمى‏کند؛

    6 ـ اشکال عمده دلایل ایشان عدم سنخیت و مطابقت بین دلیل و مدّعاست و بسیارى از ادله ایشان در اثبات قانون تاریخى قرآن اعمّ از مدّعاست.

    البته آن‏چه در نتیجه‏گیرى ذکر شد به معناى نفى اعتبار قانون و ضوابط در پدیده‏هاى تاریخى از دیدگاه قرآن نیست، بلکه ادله و آیات مورد مستند ایشان دلالت براین معنا (قانون‏مندى تاریخ) ندارد. ثبوت قانون‏مندى تاریخ در قالب و ساختار کلان کلى و مصداقى، اثبات صفات و ویژگى‏هاى علمى سنن تاریخى و بیان چهره و شکل قضایاى سنن تاریخى در قرآن براساس دلالت التزامى و دلالت مفهومى آیات امکان‏پذیر به نظر مى‏رسد، لکن نیازمند مطالعه و پژوهش عمیق و روش‏مند و نظام‏مند در آیات قرآن کریم است و آن‏چه صرفا نقل شد بیان عدم ثبوت قانون تاریخى براساس تئورى سنت تاریخ شهید صدر است.

(135)

——————————————————————————–
فهرست منابع

99 . قرآن کریم.

    100 . ادواردز، پل، فلسفه تاریخ (مجموعه مقالات)، ترجمه بهزاد سالکى، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى، 1375 .

    101 . استنفورد، مایکل، درآمدى بر فلسفه تاریخ، ترجمه احمد گل محمدى، تهران، نشر نى، 1382 .

    102 . حضرتى، حسن، تأملاتى در علم تاریخ و تاریخ‏نگارى اسلامى، تهران، انتشارات نقش جهان، 1380 .

    103 . رادمنش، عزت‏اللّه‏، مکتب‏هاى تاریخى و تجددگرایى تاریخى، تهران، پیک ستاره دانش، 1379 .

    104 . سروش، عبدالکریم، فلسفه تاریخ، تهران، حکمت، 1375 .

    105 . صدر، محمدباقر، المدرسه القرآنیه، مرکز ابحاث و اللدراسات التخصصیه شهید صدر، مؤسسه الهدى، 1421 ق .

    106 . صدر، محمدباقر، السنن التاریخى فى القرآن، به کوشش شیخ محمدحسن شمس الدین، سوریه، دارالتعارف، 1409 ق .

    107 . نوذرى، حسینعلى، فلسفه تاریخ، روش‏شناسى و مکاتب تاریخ‏نگارى، تهران، طرح نو، 1379 .

(136)

منابع (نشریه):
تاریخ پژوهان 1385 شماره 6

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *