محمودخان ملک اشعرا تصویرگر عمارت های ناصری
هنر ایران در سده 13 هجری نیز مانند دیگر ادوار گذشته، هنری درباری و اشرافی بود. هنری که فقط با حمایت شاه و دربار رشد می کرد و جان می گرفت. قرن سیزده هجری را که مصادف با قرن 19 میلادی، می توان به عنوان دوران «گذار» نام برد.
اختراعات مختلف در غرب و تغییر روش زندگی، گسترش فرهنگ ها و میانی فلسفی جدید و …. که تنها رنگ و بوی آن به سراغ کشورهایی مثل ایران می آمد و حس وسوسه شاهان و مقایسه خود با حکومت های غربی و شهرنشینی وسیعی که صورت می گرفت، همه و همه در روند شکل گیری هنرهای این دوران تاثیر بسزایی داشتند.
سفرهای ناصرالدین شاه به فرهنگ و دیدارش از ساختمان های و موزه های اروپایی، فرستادن هنرمندان برای آموزش فنون چاپ و عکاسی و نقاشی، نسلی از هنرمندان را تربیت کرد که هنرشان تلفیقی بود از سنت های هنری گذشته و تجدد قرن نوزدهم.
این هنرمندان که آموخته های سنتی شان را با آموزش های آکادمیک فرهنگ تلفیق کرده بودند، در کمتر از یک سده (یعنی از زمانی که پایتخت حکومت به تهران منتقل شد) دست به تحول هنر پیکر نگاری درباری فتحعلی شاه زدند و با روح تجدد خواه ناصری همراه شدند.
پادشاهان قاجاری برای برتری جویی و نشان دادن اعتبار و اقتدار خود و به تصویر کشیدن جلال و شکوه و حکومت، دست به سفارش آثاری زدند که تمثال پادشاهان و درباریان بود. این پادشاهان حتی در نقش برجشته های تاریخی خصوصا دوره ساسانی دست برده و به تقلید از آن روزگار، نقش برجسته هایی از خود را ساختند (مانند نقش برجسته چشمه علی در شهر ری)
معماری در این دوران جایگاه ویژه ای پیدا کرد. عمارات مجلل و متعددی در ارگ های سلطنتی ساخته شد. این عمارات نیز مانند نقاشی های قاجاریی، هم ریشه در اصالت معماری گذشته داشتند و هم میل تجدد خواهی پادشاهان را ارضا می کردند. اما اصول طبیعت پردازی و طبیعت گرایی که از زمان صفویه وارد عرصه هنرهای تجسمی ما شده بود در این دوران جان تازه ای یافت.
هر چند طبیعت گرایی در آن دوران در اروپا دوره های آخر خود را می گذراند اما هنگامی که هنرمندان ما به قصد آموزش وفراگیری فنون نقاشی راهی فرنگ می شدند، جذب طبیعت گرایی نقاشی غربی می شدند و آن را با خود به ارمغان می آوردند. اما همان طور که گفته شده، هنر التقاطی آن دوران، ویژگی ایرانی خود را از دست نداده و آثار هنری به جا مانده حاکی از تلفیق روش های ایرانی و غربی است
«در زمینه اجتماعی نیز دوره ناصرالدین شاه که به عصر ناصری شهرت یافته است، دوران تحول سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران محسوب می شود.
در این دوره تحت تاثیر تمدن صنعتی اروپا و سیاست های استعماری غرب، ایران وارد مرحله نوینی شد که نتایج آن پس از مرگ ناصرالدین شاه منجر به مشروطه خواهی و … شد. نخستین اقدامات عمرانی از همان آغاز سلطنت ناصرالدین شاه توسط امیرکبیر شروع شد. یکی از کارهای اساسی او تاسیس دارالفنون بود که در سال 1266 ه.ق صورت گرفت و دیگری تاسیس مریضخانه دولتی و …. بود.»
بدین سان با احداث میدان ها، خیابان ها، کوشک ها و عمارات جدید، تهران که در آغاز قرن نوزدهم میلادی شهری کوچک بود با منظره ای روستایی و کوچه های تنگ و باریک پس از صد سال و در آستانه قرن بیستم به صورت شهری جدید درآمد با خیابان هایی نسبتاً مستقیم که نهرهایی در کناه آن جاری بودن با درختان چنار سایه افکن
با این سیر تحول گزینه های مختلف هنری نیز جان تازه ای یافتند. نقاشی محدود به کتاب آرایی (مانند گذشته) بود و نقاش می توانست به دغدغه های شخصی تر خود بپردازد. هر چند تمام نقاشان (هنرمندان) در سایه سلطان به خلق اثر می پرداختند اما، هنرمند دوران ناصری، آزادی بیشتری یافت همچنان با تکنیک های چاپ لیتوگرافی و عکاسی آشنا شد و آنها را در خدمت خود گرفت.
در این مقاله به معرفی هنرمندی می پردازیم که عمده فعالیت اش به موضع نگاری یعنی بازنمایی دقیق از ساختمان ها، خیابان ها، کاخ ها و گذشته است و فقط به آن دسته از آثار محمودخان اشاره می کنیم که از بناهای کاخ گلستان تصویر شده است.
محمودخان ملک الشعرا
محمودخان در سال 1228 ه.ق (1813میلادی) در خانواده ای اهل شعر و هنر در تهران به دنیا آمد. او هنرمندی خود آموخته بود و برخلاف بسیاری از هنرمندان آن روزگار به فرهنگ نرفته بود. در او روحیه ی دانشمندی و شاعری با علاقه به نوآوری آمیخته شده بود. بیشتر نقاشی های او چشم اندازهای شهری هستند. در نقاش هایش ، باغ ها، ساختمان های سلطنتی، خیابان ها تصویر شده اند
پرسپکتیوهای دقیق او، حاصل تلاش او برای یافتن تصویر دقیق تر از ساختمان ها و بناها است. نقاشان دیگری نیز در این دوران باغ ها و کاخ ها سلطنتی را تصویر کرده اند مانند یحیی غفاری پسر صنیع الملک و ابوتراب غفاری اما هیچ کدام از قدرت و مهارت محمودخان برخوردار نبودند، و هیچ کدام با تکنیک آبرنگ محمودخان کار نمی کردند و بیشتر آثارشان چاپ سنگی بود. بنابراین خصلت رنگی بودن آثار محمودخان نیز اورا از سایر هم نسلانش متمایز می کند.
محمودخان علاوه بر نقاشیف شاعر قابل و توانایی هم بود و به علت همین امر بود که به او لقب ملک الشعرایی داده شد. تعداد ابیات باقی مانده از او احتمالا به 2600 بیت می رسد. همچنین در خوشنویسی و پیکر تراشی، منبت کاری و ماکت سازی نیز در دست داشت.
اما عمده فعالیت او را می توان نقاشی دانست و ماهرانه ترین حضور اور در نقاشی، ترسیم بناهای زمان خود بود.
او با تیزبینی و انتاب زوایای بسیار خوب، با ظرافت و دقتی تامل برانگیز، پرسپکتیوهای بسیار دقیقی از بناها را به ما نشان می دهد. نسبت های ساختمان را دقیق رعایت کرده و با تکنیک آبرنگ و پرداز نقاشی کرده است
او ریاضیات را به خوبی می دانست و به مهندسی ساختمان نیز آشنایی کافی داشت و جالب تر است که بدانیم برای آموزش به فرنگ نرفته و خود با ذکاوت و روحیه هنرمندانه خود به این قابلیت ها دست یافته است.
نقاشی هایش که بر اساس معادلات ریاضی بنا شده اند، هیچگاه سبب خشکی و بی روحی اثرش نشده است.
با آنکه سایه پردازی و سایه های تند در بناها دیده نمی شود اما در عین حال حجم دقیق و عینی ساختمان ها به ما نشان می دهند.
شماره هفتاد روزنامه شرف در سال 1310 ه.ق به تحلیل و بررسی شخصیت محمود خان پرداخته و در معرفی او چنین نوشته است: «جناب محمودخان ملک الشعرا … الحق که امروز در فنون ادب و احاطه به قواعد لسان عرب و علم حدیث و معرفت تفسیر و حکیمات و ریاضیات و صناعت عروض و قافیه و نظم و شعر و انشا وسایل فنون تاریخ و سیر محاضرات و آداب صحبت و منادت و مواد محاوره سلاطین نادره روزگارند و صناعت عقل و متانت فکر و عزازت طبع و حسن خلق و تواضع نفس و صفای طینت و اتقان عقیدت و حس مجاورت و لطف معاشرت و وفور ذکا و کثرت دها و جودت خاطه وحدت ذهن یگانه و طاق و … مشهور آفاق هستند و عجب اینکه با این فضایل تاکنون غبار غرور و دعوی بر دامن خصائلشان ننشسته … در هر مبحث قولشان برهان قاطع است …. در انواع خطوط، خاصه شکسته به غایت استاد و به پایه اساتید سلف و در صنعت نقاشی خاصه شعبه دورنماسازی مانند نیمی از اساتید اروپ …. و در بسیاری از فنون دیگر نیز به غایت ماهر و در صنعت مست در روح عاج و چوب بر استادان چین مزیت دارند و … ایشان چندی جز اعضا مصلحت خانه دولتی و چندی از اعضای وزارت جلیله عدلیه عظمی و جندی به ریاست اداره روزنامه جات و مطبوعات دولتی منصوب بوده اند
شیوه کلی آثار محمودخان
همان طور که گفته شد آثار به جا مانده از محمودخان تصویربرداری از بناها و عمارات دوران ناصرالدین شاه است که در ابعاد کوچک و با تکنیک آبرنگ و پرداز کار شده است. این ظرافت در اجرا با انتخاب موضوعات (ابنیه) در تناقض جالبی است وهمین از مشخصه آثار محمودخان است که با تلفیق ظرافت ایرانی با موضع نگاری اروپایی است.
این ناتورالیسم شرقی بیشتر در ترسیم بناها رعایت می شود و هنگامی که او فیگوری را در میان ساختمان ها می بیند بعضا خام دستانه به تصویر آن پرداخته و همچنین گیاهان را به روش گل و مرغ ها و قلمدان می بینیم.
تجربه و نگاه محمودخان در نقاشی از عمارات ناصری یک ابداع و شروعی تازه در تاریخ نقاشی ایران به شمار می آید. پشتوانه علمی او در هنگام نقاشی و تکنیک بسیار دقیق محمودخان، او را از سایر نقاشان جدا می کند. تا قبل از محمودخان، بناها و ساختمان ها به عنوان پس زمینه و فضایی بوده که فیگورها در آن قرار داشتند. ساختمان ها همواره در نقاشی ایرانی و نگارگری وجود داشتند اما خود به عنوان عنصری فعال سوژه نقاشی بودند. اما نگاه ناقد محمودخان اهمیت و ثبت این نوع نقاشی را آشکار کرد و موضع نگاری را به عنوان ژانری از نقاشی به تثبیت رساند.
موضوع آثار محمود خان نگاه به شهری (دارالخلافه ای) است که تحت اقدامات ناصرالدین شاه بسیار آبادتر از گذشته شده و هر بنا نماد تجددخواهی و جاه طلبی شاه و دربار است. او زیبایی های تازه شهری را به نمایش گذاشته نه به چهره پردازی از شاه و درباریان می پردازد و نه به مردم عادی کوجه و بازار را می بیند
«چهره پردازی و پیکر نگاری در مجموعه آثار او به جز در پرده «استنتاخ» فضای کمی را اشغال می کند … با دیدن مجموعه آثر او احساس می کنیم که نقاش بیشتر دوست دارد جذابیت اشکال ساده و سنگین ساختمان ها را در ساعات آفتابی وروشن روز و رنگ های روشن و شفاف نشان دهد و با پشتکار و وسواس عجیب خود معنای پرسپکتیو و خطوط عمودی و افقی و شیبدارو جزئیات و تزیینات دقیق کاخ ها را به چالش بکشد.»
نقاشی های محمودخان به بهترین نحو تاثیر دید و نگاه عکاسی را آشکار می کند. نقاشی از زاویه دید بالا و یا به اصطلاح «زاویه دید پرنده» از دیر زمان در نقاشی سنتی ایران مرسوم بوده است. این زاویه در اواخر قرن 19 و اوایل قرن بیستم مورد توجه نقاشان غربی نیز قرار گرفت.
در دوره قاجار پس از فعالیت و تجارب عکاسان در عکاسی از ارتفاع که معمولا از روی ساختمان های بلند و مناره ها صورت می گرفت، نقاشان قاجار از جمله ابوتراب غفاری و به خصوص محمودخان، شیفته این نوع زاویه دید غیر معمول نشدند. محمودخان خودش با این معماری نیز آشنا بود و به همین سبب قدرت ترسیم و تجسم او در آثارش بسیار زیاد است.
شمس العماره
از محمودخان یک تابلو از شمس العماره باقی مانده است. این نقاشی که شکل بنا را کامل نشان می دهد احتمالا از زاویه دیدی از بالای عمارت بادگیر تصویر شده است. همان طور که می بینیم در قسمت جلو عمارت استخر بزرگی وجود داشته که الان وجود ندارد. یحیی ذکی در مورد شمس العماره چنین می گوید: «شمس العماره یکی از بناهای مرتفع و مشخص و جالب تهران قدیم است.
گویا ناصرالدین شاه قبل از سفر اروپا بر اثر دیدن تصاویر بناها و آسمان خراش های کشور هایغربی، تمایلی پیدا می کند بنای مرتفعی نظیر بناهای فرنگستان در پایتخت ممالک محروسه خئد ایجاد نماید تا از بالای آن خود و زنانش بتوانند منظره شهرتهران و دورنمای اطراف آن را تماشا کنند.
شاه در حدود سال 1282 ه.ق این قصد خود را با دوستعلی خان نظام الدوله معیرالممالک در میان می نهد و او را برای ساختن چنین بنایی در سمت شرقی ارگ سلطنتی مامور می کند.»
شمس العماره از زیباترین عمارات کاخ گلستان و همچنین تهران است. تزئینات بنا ، کاشی کاری، آیینه کاریو همچنین برج ساعت دار آن بی نظیر است.
محمد حسن خان اعتماد السلطنه در روزنامه ایران در سال 1294 ه.ق در باره این کاخ می نویسد: «… اولا عمارت شمس العماره است که بسیار مرتفع و از بناهای بسیار عالی این دولت جاوید شوکت می باشد. تالارهای آیینه و ستون های بلند بزرگ از مرمر و دروازه و پله ها نیز کلا از مرمر و مراتب زیادی الی بالای عمارت دارد.
چهل ذرع ارتفاع این عمارت است و دو برج دارد با یک مهتابی که روی برج ها نشیمن عالی ساخته اند برای تفریح، وقتی که بالای آن برج ها می روند شهر تهران و اطراف و کوه ها و صحراها کلا پیدا و چشم انداز بسیار خوب و با روحی دارد در کمال خوبی میتوان دید حتی همه دره ها و آبشارهای کوه ها پیداست و در این عمارت می باشد که صدای زنگ آن در اکثر مواضع شنیده می شود.
ساختن بنای شمس العماره دو سال به طول انجامید و کل مخارج آن با تمام وسایل آن (فرش و مبلمان و …) چهل هزار توامن گردید.
عمارت بادگیر
دوتابلو، از دو زاویه مختلف عمارت بادگیر از محمودخان به جا مانده است. یکی از این دو اثر از بالای شمس العماره تصویر شده (سال 1281 ه. ق) و دیگری از زاویه روبرو در سال (1278 ه.ق) نقاشی شده است. عمارت بادگیر در زمان فتحعلی شاه توسط حاج علیخان حاجب الدوله تصرفات عمده ای در آن انجام گرفت و به شکل امروزی درآمد.
با مقایسه آبرنگ های محمودخان و عکس هایی که بعدها از آن گرفته شده است می توان چگونگی بعضی از این تغییرات را معلوم داشت. عمارت بادگیر از ساختمان پر تزئئین مجموعه کاخ گلستان محسوب می شود و تمام ساختمان با نقاشی و آیینه کاری پوشیده است.
در زیر تالار و عمارت مزبور حوضخانه وسیعی وجود دارد که در چهارگوشه آن چهار بادگیر بلند از کاشی های معرق آبی و زرد و سیاه با قبه های زرین قرار گرفته و هوای حوضخانه و تالار و اتاق ها به وسیله آنها به خوبی خنک می شود.
در محل استخری که در نقاشی های محمودخان دیده می شود بنای تالار موزه وجود داشته ناصرالدین شاه پس از مراجعت از سفر فرنگ چون موزه بزرگتری احداث نمود، این بنا را در سال 1296 ه.ق منهدم کرد و محل آن را تبدیل به دریاچه یا استخر بزرگی نمود که استخر جلو عمارت بادگیر و شمس العماره را به هم متصل می ساخت. این استخر را در اوایل سلطنت رضاشاه به علت آنکه پشه فراوان تولید می کرد پر کردند ولی جای آن هنوز باقی است و اکنون چمن کاری شده است.
عمارت خروجی
نقاشی محمود خان از این عمارت جزو اسناد با ارزش معماری از آن دوره است زیرا عمارت خروجی آن دسته از بناهاست که در زمان ما دیگر وجود ندارند.
این ساختمان تقریبا متصل به ضلع شمالی شمس العماره بود و عمارتی بزرگ و طولانی که باغ گلستان را به دو قسمت تقسیم می کردند.
این بنا خود مشتمل بر چند بنا که شامل: «اطاق تالار آیینه گلستان و صندوق خانه و درختدار خانه سلطنتی بود. اساس قصر مزبور در زمان آغامحمد خان نهاده شده بود ولی بسال 1216 ه.ق در عهده فتحعلی شاه پایان یافت.»
تالار عاج
تاریخ احداث این بنا کاملا معلوم نیست. محمودخان در تابلوی آبرنگ خود وضع نمای بیرونی تالار را در سال 1286 ه.ق ترسیم کرده است از تصویر می توان فهمید که تالار دارای سه ارسی سه دری بزرگ و ایوانی با شش ظریف و یک راه پله از سمت غرب بوده است.ماکت ها
همان طور که گفته شد محمود خان در سایر رشته های هنری نیز فعالیت داشت از آن جمله ماکت سازی بود. البته در ظاهر این ماکت ها هیچ امضایی از محمودخان وجود ندارد. و این ماکت ها که در گنجینه کاخ گلستان نگهداری می شوند منسوب به محمودخان هستند و در فصلنامه شماره 14 به تاریخ 1366 در مطلبی که مروری بر احوال محمودخان است این دو ماکت را بدون هیچ شبهه ای به محمودخان نسبت داده اند. این ماکت ها در جعبه هایی به قطر 15 سانتی متر وجود دارند و مسئول و کارشناس بخش اموال و گنجینه کاخ گلستان معتقد است که احتمالا در دوره های قبل این جعبه ها باز شده و امضایی در آن دیده شده است.
البته محودخان با این همه علاقه به نقاشی از ساختمان بعید نیست که ماکت هایی هم ساخته باشد «او در روزهای دراز می نشسته با کاغذ و مقوا و چوب ماکت بناهای مختلف را می ساخته بدون آنکه از کسی سفارشی گرفته باشد»
البته هنگامی که از عنوان ماکت استفاده می کنیم باید بدانیم که این دو اثر به جا مانده به معنای امروزی ماکت نیستند.
تصوری که ما از ماکت داریم اشلی کوچکتر از ساختمان با تمام جزئیات است.
اما این دو اثر بیشتر در نوعی نقاشی دو بعدی با نقش برجسته ای مقوایی هستند.
اما در هر حال ساختن این ماکت ها، ذهنی خلاق و جستجوگر را می طلبد و این آثار در رده آثار جذاب و به جا مانده از دوران ناصری است که هنوز به نمایش عموم درنیامده است.
منابع و مآخذ:
1. فصلنامه/ شماره 14/1366 م، هادی مروری بر احوال محمودخان ملک الشعرا
2. پاکباز، رویین/ نقاش ایرانی/ زرین و سیمین/تهران / 1380
3. ذکا یحیی/ تاریخچه ساختمان های ارگ سلطنتی و راهنمای کاخ گلستان
4. فصلنامه هنرمند
5. کیایی، محمد یوسف/ پایتخت های ایران/ میراث فرهنگ/ تابستان 79
6. میراث فرهنگی، محسن/ نقاشان بزرگ و عکاسی/ انتشارات دانشگاه شاهد
7.پاکباز رویین/ دایره المعارف هنر / انتشارات علمی – فرهنگی
پی نوشت ها
1. کیانی ، محمد یوسف/ پایتخت های ایران/ میراث فرهنگی/ تابستان 1374
2. پاکباز، رویین/ نقاشی ایرانی/ انتشارات زرین و سیمین/ تهران/ 1380
3. پرداز یا stippling در نقاشی و طراحی اوسلوبی ظریف برای برجسته نمایی شکل ها با استفاده از بی شمار نقطه ها یا ضربات ریز قلمو (دایره المعارف هنر)
4. فصلنامه/ شماره 14/1366م، هادی مروری بر احوال محمودخان ملک الشعرا
5. مجله حذفه هنرمند/ شماره 13/ امیر ابراهیمی، تمیلا
6. مراتی، محسن/ نقاشان بزرگ و عکاسی/ انتشارات دانشگاه شاهد
7. طرح و نقشه شمس العماره گویا از خود معیرالممالک و معماری آن با استاد علی محمد کاشی بوده است
8. ذکا یحیی/ تاریخچه ارگ های سلطنتی وراهنمای کاخ گلستان/ تهران سال 1349
9. فصلنامه هنر
بررسی و نوشته: مینا فشنگچی