تاریخچه ی مدرسه مدرسه دارالفنون


دارُالفُنون نام مدرسه‌ای است که به ابتکار امیرکبیر در زمان ناصرالدین‌شاه برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد. دارالفنون را می‌توان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران دانست. در نوشته‌های ایرانی، تا دیرزمانی همهٔ دانشگاه‌های خارجی را دارالفنون می‌خواندند.

تاریخچه دارالفنون

31 1 مدرسه دارالفنون؟!

مدرسه قدیمی دارالفنون که نخستین و بزرگ‌ترین مدرسه به سبک جدید است، ۱۵۴سال پیش در روز یکشنبه نهم دی‌ماه ۱۲۳۱خورشیدی افتتاح شد .۱۳روز بعد، بانی نیک‌اندیش آن میرزاتقی‌خان امیرکبیر در حمام فین کاشان به امر ناصرالدین‌شاه و به دست حاجی‌علی‌خان فراشباشی به شهادت رسید.

آنگاه پسر این میرغضب – یعنی اعتمادالسلطنه – به جای امیر به صدراعظمی برگزیده شد که این دارای دو معنای ضمنی بود؛ یکی آنکه کسی در این ملک، روش امیرکبیر را دنبال نکند و در پی چون و چرا و بازسازی افکار خلق نباشد و دیگر آنکه اذهان مطیع و منقاد و آنان که پیوسته سر تسلیم و اطاعت در پیش دارند، بدانند که در مناصب مناسب جای می‌گیرند.

تاسیس دارالفنون، یکی از اقدامات چشمگیر میرزاتقی‌خان امیرکبیر است که حاصل آن، برآمدن نامدارترین چهره‌های علمی، ادبی و هنری بوده. اما این مرکز فرهنگی، بیست‌وچند سال است که به صورت خاکدانی در خیابانی نه‌چندان خوشنام، به ایامی نه ‌چندان دور می‌اندیشد که پایه‌ریز فرهنگ نوین کشور بود و خیابانی که در آن جای گرفته و نام حکیم ناصرخسرو را که از مفاخر فرهنگی ماست بر خود دارد، خیابانی بود که مراکز متعدد فرهنگی و علمی در خود داشته که امروزه جز کتابفروشی‌های قدیمی، نشانی از آنها نیست ولی به عوض، در ضلع شرقی آن، صدای «دارو،دارو» یک لحظه قطع نمی‌شود! اینجا دارالفنون شده است و البته بر کسی پوشیده نیست که دارو همیشه به معنای دوا نیست و بیشتر معادل drug به کار می‌رود اما در ضلع غربی، دارالفنون همچون پدری سالخورده و فرتوت، ابرو درهم کشیده، نگاهی عتاب‌آلود به این نسل ازخودرمیده دارد. این ازخودرمیده‌ها در ضلع شرقی و با فاصله‌ای بعید، به دنبال متاعی هستند که روح بنیان‌گذار دارالفنون از آن در عذاب است.

0342361742392282531541742336014936113122228 مدرسه دارالفنون؟!

گویی از همین روست که اهل دارو هرگز در حاشیه دارالفنون نمایان نمی‌شوند؛ بنایی که به رغم فرسودگی، همچون لعلی درخشنده به چشم اهل نظر زیبا و دلنواز می‌آید.

سردر زیبای دارالفنون را لرزاده – معمار معروف – پدید آورده و خط چشم‌نواز بالای آن از عبدالحمید ملک‌الکلامی ملقب به امیرالکتاب است. دارالفنون در آغاز از چنان منزلتی برخوردار بود که رضاقلی‌خان هدایت – مولف مجمع‌الفصحاء، ریاض‌العارفین و انجمن‌آرای ناصری – به ریاست آن برگزیده شد و به این منظور، از شیراز به تهران کوچ کرد.

از دارالفنون تا سال ۵۷ به عنوان مدرسه استفاده شد و بعد از آن به مرکز تربیت معلم تبدیل گردید. سپس مدتی به مرکز آموزش ضمن خدمت وزارت آموزش‌وپرورش اختصاص یافت تا آنکه در سال۶۷ جزو فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و تصمیم گرفته شد از این بنای ترد و شکننده که دیگر توانایی ارائه خدمات آموزشی را نداشت، پس از مرمت و بازسازی، به عنوان گنجینه آموزش‌و پرورش استفاده شود و به این ترتیب، در ایران نیز همانند بسیاری از کشورهای دیگر، مرکزی برای نگهداشت تاریخ مکتوب، عینی و شفاهی تعلیم و تربیت فراهم آید. اکنون سال‌هاست که از تصویب این طرح می‌گذرد ولی دارالفنون سالخورده همچنان مهجور و تکیده – لابد به جرم دانش‌پروری – سر در گریبان فرو برده، در گوشه‌ای از خیابان ناصرخسرو چمباتمه زده تا دستی از غیب برون آید و گره از کار فروبسته‌اش بگشاید، حال آنکه ساخت‌وسازهایی بسیار بی‌مقدار با هزینه‌های کلان صورت می‌گیرد که با آنها می‌شود چند بنای تاریخی نظیر دارالفنون را بازسازی کرد که نشان از هویت فرهنگی کشور دارند.

772351358424313716420117016620951753418515 مدرسه دارالفنون؟!

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد                                   تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس

بازسازی بنایی فرسوده و ازدست‌رفته نظیر دارالفنون، نیاز به عزمی ملی دارد. این وظیفه‌ای نیست که یک وزارتخانه به‌تنهایی بتواند از عهده انجام آن برآید و نیاز به توجه مدیریت کلان فرهنگی دارد تا هزینه لازم را برای انجام سریع عملیات نوسازی آن تامین کند و کار را در اسرع وقت و در زمانی تعیین‌شده به سامان برساند؛ نه آنکه مرمت بنایی چنین عظیم به بودجه وزارتخانه‌ای حوالت شود که خود، چشم به همیاری مردم دارد! از این روست که پس از گذشت سال‌های متمادی، هرازگاهی خرجی اندک صرف مرمت‌های جزئی و ناقص در این بنا می‌شود که چون بودجه‌ای برای پیگیری و ادامه کار بازسازی در پی ندارد، آنچه انجام یافته هم به دلیل نیمه‌کاره‌ماندن، در معرض تخریب و فرسایش زمانی قرار می‌گیرد، که گرفته است و باز کار به نقطه آغاز می‌رسد.

البته نباید پنداشت که این جفا و بی‌توجهی فقط در مورد دارالفنون صورت می‌گیرد بلکه این معضلی است که متوجه غالب دستاوردها و میراث فرهنگی ماست. این معضل از دو علت نشأت می‌گیرد؛ یکی عدم وجود مدیریت کلان فرهنگی که ضرورت دارد در قالب یک هیات یا شورا، مرکب از عالی‌ترین اعضای تصمیم‌گیرنده نهادهای ذی‌ربط پدید آید و به مسائلی بیندیشد که بازسازی و راه‌اندازی گنجینه دارالفنون می‌تواند نمونه‌ای از آن باشد و دیگری عدم توجه یکسان اهل تحقیق به کل فرهنگ برآمده از این خاک است.

1902176317977116752624110191991871541175 مدرسه دارالفنون؟!

این، معضلی است که باید آن را به منظور حفظ و پرورش میراث فرهنگی کشور، بسیار جدی گرفت.توجه به چهره‌های تابناک فرهنگ بیگانه و غافل‌ماندن از دیگر چهره‌ها را می‌توان برابر گرفت با علاقه‌ای که کودکان به خامه روی شیرینی نشان می‌دهند و به دیگر قسمت‌های آن توجهی ندارند. تفکر خامه‌ای در حوزه فرهنگ نیز چنین است؛ یعنی فرهنگ را به صورت یک کل منسجم نمی‌بیند بلکه فقط چهره‌ها، دستاوردها و آثار دلپذیرتر را مورد توجه قرار می‌دهد و بقیه را به حال خود وامی‌گذارد تا به‌تدریج مشمول فراموشی و فرسایش زمانی شوند؛ حال آنکه زیبایی یک آسمان پرستاره تنها به ماه و زهره و پروین نیست؛ زیبایی آن، در کل منجسم آن است.

در آسمان پرستاره میراث فرهنگی ایران، اگر فردوسی هست، دهخدایی هم هست. اگر حافظ هست، هلالی جغتایی هم هست. اگر عنصری هست، سعید طاعی هم هست. اگر مولوی هست، سنایی هم هست. اگر ملاصدرا هست، سهروردی هم هست و اگر ابنیه باشکوهی هست که زیبایی‌شان به گنبد آسمان پهلو می‌زند، دارالفنون هم هست. همه اینها میراث فرهنگی این سرزمین‌اند، میراث‌دار واقعی، کسی است که به دور از تفکر خامه‌ای، همه را عزیز بشمارد؛ بر یکی دست نوازش نکشد و دیگری را خوار بدارد. او به باغبانی می‌ماند که باید همه گل‌های بوستانش را به یکسان پرورش دهد و بداند که هر گلی بویی دارد.

گشایش

دارالفنون در روز روز یکشنبه ششم دی ماه ۱۲۳۰ برابر با پنجم ربیع‌الاول ۱۲۶۸ قمری، سیزده روز پیش از قتل امیرکبیر و با حضور ناصرالدین شاه، آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی از دانشمندان و معلمین ایرانی و اروپایی با ۳۰ نفر شاگرد رسماً گشایش یافت.

در روزنامه وقایع اتفاقیه آمده‌است:

در روز یکشنبه پنجم ماه ربیع نخستین از سال ۱۲۶۸ هجری مطابق سنه خامسه از جلوس سعادت مانوس، مدرسه مبارکه دارالفنون، واقعه در ارک محروسه تهران که بنا و انشاء از سال سابق شروع شده بود بر حسب امر فرمان مطاع افتتاح گردید و از آن تاریخ علوم مستظرف و فنون مستحدث و صنایع مستغرب که حکمای اروپا اساس آن‌ها را در ظرف چندین قرن برپا ساخته بودند در این تأسیس با تقدیس انتشار همی گرفت و اشتهار همی پذیرفت.

در آن زمان هفت معلم اتریشی، آموزش محصلینی را که اغلب از خانواده‌های مهم و بانفوذ بودند، بر عهده داشتند. با وجود آغاز به کار مدرسه عملیات ساختمانی آن تا سال ۱۲۶۹ هجری قمری ادامه داشت. در سال ۱۳۰۴ قمری نیرالملوک وزیر علوم تالار نمایشی در مدرسه ساخت تا مکانی برای اجرای تئاتر باشد. از آن زمان درِ اصلی مدرسه در خیابان همایون بسته و دری به خیابان ناصریه سابق و ناصر خسرو فعلی گشوده شد.. بعدها با اعتراض سفیر انگلستان به ملیت اتریشی این افراد، چند استاد ایتالیایی، فرانسوی و آلمانی نیز به این افراد اضافه شدند. سه استاد ایرانی طب، عربی و جغرافیا و یک استاد فرانسوی مقیم ایران نیز بزودی به این جمع افزوده شدند.150px Darolfonun Zang 2 مدرسه دارالفنون؟!

کاشی یادبود گشایش مدرسه و زنگ مدرسه دارالفنون. برداشته از خاطرات یکی از معلمین ناشناس فرانسوی

150px Darolfonun Moallemha مدرسه دارالفنون؟!

جمعی از معلم‌های “مدرسه مبارکه دارالفنون” مربوط به دهه دوم پس از گشایش مدرسه

نامگذاری

از نامه‌های به جا مانده از امیرکبیر و مندرجات روزنامه وقایع اتفاقیه و اسناد دیگر برمی آید در آغاز نام خاصی برای این واحد آموزشی در دست ساخت در نظر نگرفته بودند و از این بنا با عناوین «مدرسه، مدرسه جدید، مکتبخانه پادشاهی، تعلیم خانه، معلم خانه و مدرسه نظامیه» یاد شده‌است. در آخرین نامه‌ای که امیرکبیر به سفیر ایران در روسیه برای پیگیری جذب استادان اروپایی می‌نویسد، از این بنا به عنوان مدرسه نظامیه یاد می‌کند.
ریشه‌شناسی واژه دارالفنون

در منابع پیش و پس از تأسیس دارالفنون، به خصوص در خاطرات دانش‌آموختگان اروپا به واژه دارالفنون برمی خوریم. اینان زمانی که از دانشگاههای اروپایی نام می‌برند آنها را دارالفنون می‌نامند؛ مانند دارالفنون پاریس، دارالفنون لندن و کلمه دارالفنون ترجمه Polytechniqu فرانسوی یا Polytechnic انگلیسی است که عثمانی‌ها آن را به عربی ترجمه کردند و با همین لفظ وارد زبان فارسی شد.

استادان دارالفنون که بودند؟

در اوایل قرن ۱۹ میلادی و زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار که همزمان با امپراطوری ناپلئون بناپارت در فرانسه بود، توجه دنیای غرب به سوی مشرق زمین جلب شد و سلسله قاجاریه نیز متعاقباً باب روابطی را که زمان صفویه با غرب آغاز شده بود گسترش داد.
عباس میرزانایب السلطنه در سال ۱۲۲۶ هـ. ق(۱۱۸۸ هـ. ش) و پس از او محمدشاه گروهی را به منظور کسب دانش‌های جدید مغرب زمین به اروپا اعزام نمودند. محصلین اعزامی پس از کسب دانش و مراجعت به کشور یا در خدمت دربار قرار می‌گرفتند و یا در مجالس شخصی به تربیت شاگردان می‌پرداختند. این نابسامانی تا زمان سلطنت ناصرالدین شاه و صدارت میرزاتقی‌خان امیرکبیر ادامه داشت. در سال ۱۲۶۶ هـ. ق (۱۲۲۸ هـ. ق) میرزاتقی‌خان امیرکبیر صدراعظم بزرگ ایران فرمان داد در گوشه‌ای از ارک شاهی تهران بنای مدرسه‌ای را به سبک مدارس عالی اروپا به نام دارالفنون آغاز نمایند.
اندیشه امیرکبیر در تأسیس دارالفنون نتیجه مجموع آموخته‌های او بود. وی آکادمی و مدرسه‌های مختلف روسیه را دیده بود و در کتاب جهان‌نمای جدید که به ابتکار و زیر نظر خودش ترجمه و تدوین شده بود، شرح دارالعلمهای همه کشورهای غربی را در رشته‌های گوناگون علم و هنر با آمار شاگردان آنها خوانده بود و از بنیادهای فرهنگی دنیای جدید خبر داشت.
سنگ بنای دارالفنون در اوائل ۱۲۶۶هـ.ق در زمینی واقع در شمال شرقی ارک سلطنتی که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد. نقشه آن را میرزارضای مهندس که در زمان عباس میرزا برای تحصیل به انگلستان رفته بود کشید و محمدتقی خان، معمار باشی دولت آن را ساخت.
ساختمان قسمت شرقی دارالفنون تا اواخر ۱۲۶۷ هـ.ق به انجام رسید و مورد استفاده قرار گرفت و بقیه آن تا اوائل ۱۲۶۹ هـ. ق پایان یافت. چهار طرف مدرسه را پنجاه اطاق “منقش مذهب” هر کدام به طول و عرض چهار ذرع ساخته جلو آنها را ایوانهای وسیع بنا نمودند.
در گوشه شمال شرقی تالار تئاتر احداث شد. در ورودی دارالفنون به طرف خیابان ارک “باب همایون“ باز می‌شد. در کنونی آن در خیابان ناصر خسرو به سال ۱۲۹۲ هـ.ق (۱۲۵۴ هـ.ق) ساخته شد و مدتها پس ا زاجرای ساختمان اولیه، قسمتهای دیگری به آن افزوده گشت.
شاگردان هر کدام از رشته‌هایی آموزشی، پوشش ویژه‌ای داشتند که رشته‌ی آموزشی آنان از روی آن شناخته می‌شد و کمک‌هزینه‌ی ماهانه و سالی دو دست لباس تابستانی و زمستانی دریافت می‌کردند.
در سال ۱۲۶۶ قمری، امیرکبیر جان‌داوود‌خان را به اتریش فرستاد تا چند استاد برجسته و توانا را به کار در دارالفنون فراخواند.
وی از جان‌داوود‌خان خواست ۶ استاد توانمند در کارهای نظامی و زمینه‌های وابسته، برای ۶سال استخدام کند که حقوق سالیانه همه آنان بیش از ۴۴۰۰ تومان نباشد و البته هزینه‌ رفت و برگشت آن‌ها را نیز دولت ایران بدهد.
پس از مدتی سفارش کرد یک استاد که بتواند فیزیک و شیمی درس بدهد و داروسازی را به شاگردان بیاموزد و دو معدن‌چی، که در کار معدن توانمند باشند، نیز به خدمت بگیرد که حقوق سالینه‌ آن ۹ نفر روی‌هم از ۵ هزار تومان نگذرد.
در آن زمان فرانسوا ژوزف(۱۹۱۶-۱۸۳۰) امپراتور اتریش و مجارستان بود و جان‌داوودخان را به گرمی پذیرفت و او توانست هفت استاد اتریشی را به خدمت دولت ایران بگیرد.با هر یک از استادان جداگانه قرارداد بسته شد که ماده‌ی سوم وچهارم آن شایان توجه است.
بر اساس ماده‌ سوم استادان اتریشی هر گونه شکایت خود را باید بدون واسطه‌ دیگری به آگاهی دولت ایران برسانند و بر اساس ماده‌ چهارم، آنان باید به آداب و رسوم و قانون‌های ایران احترام بگذارند و خلاف آن انجام ندهند.
هفت استادی که به این ترتیب از اتریش استخدام گردیدند از این قرارند:
۱- کاپیتان زاتی معلم مهندسی
۲- کاپیتان گومنز معلم پیاده نظام و تاکتیک نظامی
۳- نایب اول کرزیز معلم توپخانه
۴- نایب اول نمیرو معلم سواره نظام
۵- چارنوتا معلم معدن شناسی
۶- دکتر پولاک معلم طب و جراحی و تشریح
۷- فکتی معلم علوم طبیعی و داروسازی

برنامه های آموزشی

پیاده‌نظام، سواره‌نظام، توپخانه، مهندسی، پزشکی و جراحی، داروسازی . با این همه، زبان فرانسه، علوم طبیعی، ریاضی، تاریخ و جغرافیا، در همه‌ی این شاخه‌ها آموزش داده می‌شد. سپس، زبان انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی نیز در برنامه‌ آموزشی دارالفنون وارد شد.
شاگردان هر کدام از رشته‌هایی آموزشی، پوشش ویژه‌ای داشتند که رشته‌ی آموزشی آنان از روی آن شناخته می‌شد و کمک‌هزینه‌ی ماهانه و سالی دو دست لباس تابستانی و زمستانی دریافت می‌کردند.
سالی سه بار آزمون برگزار می‌شد و شاگردانی که در آزمون‌های مدرسه رتبه‌های برتر را به دست می‌آوردند و استادانی که در راه آموزش آنان کوشش کرده بودند، در حضور شاه نشان سلطنتی می‌‌گرفتند و دریافتی ماهانه‌ی آنان را افزایش می‌دادند.
استادان و شاگردان کم‌پیشرفت نیز بازخواست و گاهی اخراج می‌شدند برای مثال بر اساس گزارش روزنامه‌ی وقایع التفاقیه به سال ۱۲۷۸ قمری، رضاقلی‌خان، مدیر دارالفنون، محمدحسن خان قاجار، از شاگردان، و مسیو بنزک از استادان و بسیاری دیگر، نشان طلا دریافت کردند.
برخی از این رشته‌های به کارگاه و کار در بیرون نیاز داشت که آرام‌آرام شرایط آن فراهم شد.
برای نمونه، در سال ۱۳۰۴ قمری ساختمان بزرگ آزمایشگاه شیمی و معدن به پایان رسید.
در آن آزمایشگاه کوره‌هایی برای ذوب فلز ساخته بودند و دانش‌جویان و استادان به برخی کارهای شیمیایی می‌پرداختند.
مارکوف دارالفنون را بر اساس آمیزه‌ای از معماری عصر هخامنشی و صفوی بازسازی کرد و به جز چند بخش محدود مانند حیاط و آب‌نما و ایوان حیاط شمالی، همه‌ بخش ها را دگرگون کرد.

00391551 مدرسه دارالفنون؟!

دارالفنون امروزی

هشتاد سال پس از آغاز به کار دارالفنون، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی وزارت فرهنگ از مهندس مارکوف روسی خواست بنای دارالفنون را بازسازی کند.
مارکوف دارالفنون را بر اساس آمیزه‌ای از معماری عصر هخامنشی و صفوی بازسازی کرد و به جز چند بخش محدود مانند حیاط و آب‌نما و ایوان حیاط شمالی، همه‌ بخش ها را دگرگون کرد. این بنا از آن پس یکی از دبیرستان‌های پیشرو و شناخته شده‌ تهران شد.پس از انقلاب، آموزش و پرورش کاربری دارالفنون را از دبیرستان به مرکز آموزش تربیت معلم، خوابگاه و مرکز آموزش های ضمن خدمت تغییر داد و در ۱۳۷۵ آن را بست.
دارالفنون در تاریخ ۲۵/۴/۱۳۶۷ به شماره‌ ۱۷۴۸ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد و در سال ۱۳۷۸ بنا شد جایگاه اسناد آموزش و پرورش ایران شود. دارالفنون با عنوان “گنجینه و مرکز اسناد آموزش و پرورش”، که زیر مجموعه‌ پژوهشگاه آموزش و پرورش به شمار می‌آید، کارهای فرهنگی و پژوهشی خود را آغاز کرده است.
گردآوری و نگهداری سندهای آموزش و پرورش ایران در ۱۵۰ سال گذشته، فهرست کردن مقاله‌ها و گزارش‌هایی که پیرامون دارالفنون در روزنامه‌های دوران قاجار چاپ شده است، تنظیم و نشر زندگی‌نامه‌ فرهیختگان دارالفنون و برگزاری همایش‌ها و سخنرانی‌هایی پیرامون دارالفنون و جایگاه آن در تاریخ معاصر ایران، از جمله‌ کارهای دارالفنون امروزی است.

استادان

داودخان مسیحی به عنوان نماینده امیرکبیر به اتریش رفت تا به سفارش وی ۷ استاد در زمینه کارهای نظامی و امور وابسته به آن، استادی برای آموزش فیزیک، شیمی و داروسازی و دو معدن‌چی که در کار معدن توانمند باشند را به خدمت بگیرد. بدین ترتیب ۷ استاد به ایران دعوت و به عنوان اولین استادان دارالفنون مشغول به کار شدند. نام این هفت نفر عبارتند از:

یاکوب ادوارد پولاک (Polak)، معلم طب
دکتر فوکتی (Focckette)، معلم طبیعیات و داروسازی
چارنوتا (Charnota)، معلم معدن‌شناسی
زاتی (Zatti)، معلم ریاضیات و هندسه
موسیو کرشیش(Kerziz)، معلم توپخانه
آلفرد بارون دی گومنس(Cumoans)، معلم پیاده‌نظام
نمیرو (Nemiro)، معلم سواره‌نظام

اضافه بر این هفت نفر شخصی به نام موسیو ریشارد (Richard) فرانسوی که فارسی را خوب می‌دانست و تقریباً ایرانی شده بود و میرزاملکم‌خان که از رامنهٔ جلفا بود و مدتی سمت وزیر مختاری در انگلستان را به عهده داشت نیز برای تدریس در رشته‌های زبان فرانسه و جغرافیا برای دارالفنون استخدام شدند. معلمان اروپایی همه در رشته مربوط به خود افراد دانشمندی بودند و علاوه بر وظایف تدریسی به تالیف کتابهای درسی هم می‌پرداختند.

بعدها معلمینی از ایتالیا، آلمان و فرانسه نیز استخدام شدند.

ورود استادان اتریشی

معلمان اتریشی در ۲۷ محرم سال ۱۲۶۸ هجری قمری دو روز پس از عزل امیرکبیر به تهران رسیدند. با وجود این امیرکبیر سفارش آن‌ها را به جان داود خان کرد و گفت چندان که می‌توانی به آنان مهربانی کن و نگذار ناراحت و پراکنده خاطر شوند. ناصرالدین شاه نیز از ورودشان با خبر و خوشحال شد و داودخان را به اعطای حمایل سرخ سرتیپی مفتخر کرد.  گویا استقبال خوب و شایانی از اساتید اتریشی به عمل نیامده‌است. دکتر یاکوب ادوارد پولاک، از جمله آن استادان، سرگذشت پذیرایی سرد ایرانیان را این گونه نوشته‌است:

ما در ۲۴ نوامبر ۱۸۵۱ به تهران وارد شدیم. پذیرایی سردی از ما نمودند. کسی به پیشواز ما نیامد و اندکی پس از آن آگاه شدیم که در این میانه اوضاع دگرگون شده‌است و چند روز پیش از ورود ما، در پی کارشکنی‌های درباریان و به ویژهٔ دسیسه‌های مادر شاه، که از دشمنان سر سخت امیرنظام بود، میرزا تقی‌خان از کار بر کنار شده بود. اما همین‌که امیر از ورود ما آگاه شد، به میرزا داوودخان گفته بود این نمساوی‌های بیچاره را من به ایران آورده‌ام. اگر سر کار بودم، اسباب آرامش آن‌ها را فراهم می‌کردم، اما اکنون نگرانم به آنان خوش نگذرد. سعی کن کارشان رو به راه شود.

معلمان سرشناس

دکتر پولاک (معلم طب، جراحی و کحالی یا «علاج چشم»)
دکتر ژرژ (معلم طب)
دکتر گالی (معلم جراحی)
موسیو دانتان (معلم تاریخ طبیعی)
موسیو المر (معلم شیمی)
موسیو داوید (معلم مهندسی و هندسه)
بدیع‌اله واجد سمیعی (معلم ریاضی)
عبدالغفار نجم‌الدوله (معلم ریاضی)
عبدالرزاق بغایری معلم مهندسی و ریاضی)
یوهان لوئیس شلیمر (معلم طب، بیماری‌های جلدی و تشریح)
ژول ریشار (او در ایران مسلمان شد و نام رضا را برای خود برگزید – معلم زبان فرانسه)
یوسف ریشار («محمدرضا خان»(فرزند ژول ریشار) ملقب به «یوسف ریشارخان») (معلم زبان فرانسه)
میرزا ملکم‌خان (معلم حساب، هندسه عام و لگاریتم)
شیخ محمد صالح اصفهانی (معلم فارسی و عربی)
متراتسو ایتالیایی (مربی سپاه و معلم پیاده نظام و فن آرایش لشکر یا تاکتیک)
فاکتی ایتالیایی (معلم فیزیک، شیمی و دواسازی)
دکتر کلوکه طبیب مخصوص شاه (معلم طب و جراحی)

معلمان طب سنتی ایران در دارلفنون

میرزا احمد طبیب کاشانی
میرزا عبدالوهاب
میرزا کاظم محلاتی
میرزا ابوالقاسم نایینی (سلطان‌الحکما)
میرزا سید علی
ساختمان

امیرکبیر محل ساختمان را خود شخصاً در مجاورت کاخ‌های سلطنتی و در مکانی که سربازان آموزش نظامی می‌دیدند با موافقت ناصرالدین شاه انتخاب کرد، و به میرزارضاخان مهندس تبریزی که یکی از پنج نفر محصل اعزامی به لندن در زمان عباس میرزا بود دستور تهیه نقشه ساختمان را داد. نقشه ساختمان با استفاده از طرح عمارت سربازخانه ولیچ انگلیس در اواخر سال ۱۲۲۹ آماده و محمدتقی معمارباشی به احداث آن مأمور شد و کار را آغاز کرد. قسمت شرقی بنا در سال ۱۲۳۰اتمام یافت. هشتاد سال پس از فعالیت و در سال ۱۳۰۸ (۱۳۴۸ قمری) ساختمان مدرسه به دستور اعتمادالدوله وزیر وقت معارف تخریب شد و ساختمان فعلی با نقشهٔ مهندسی روسی ساخته شد.

ساختمان مدرسه پنجاه اتاق مربعی چهار در چهار ذرعی داشت که در چهارطرف حیاط قرار گرفته بودند. وضعیت ظاهری همه این اتاقها «منقش و مذهب» توصیف شده که مشخص است همه آنها دارای تزیینات چشم نواز نقاشی و گچبری رنگی بوده‌اند. جلو اتاقها ایوان و سایبان ساخته بودند. در وسط حیاط مدرسه حوض بزرگی قرار داشت که در اطراف آن باغچه‌هایی برای کاشت درخت و ایجاد فضای سبز و گلکاری ایجاد شده بود. حد فاصل باغچه‌ها را خیابان کشی و با آجرهای بزرگ معروف به قزاقی فرش کرده بودند. در ضلع شرقی و در پشت کلاسها چندین مغازه ساخته بودند که وزارت علوم و معارف در بالاخانه آنها مستقر بود. در ضلع شمالی و پشت ساختمان مخابرات امروزی محوطه‌ای وسیع با چند اتاق کوچک و بزرگ قرار داشت که مخصوص دانشجویان شعبه نظامی و بعد از آنها موزیک بود. دارالفنون مجهز به آزمایشگاه فیزیک و شیمی و داروسازی، چاپخانه، کتابخانه، سفره خانه یا غذاخوری بود. در یکی از اتاقهای آن دواسکلت برای آموزش دانشجویان پزشکی نگهداری می‌شد. در نیمه اول سال۱۳۰۴ قمری نیرالملوک وزیر علوم با همکاری امین السلطان وزیر مالیه با خرید و تخریب خانه‌های ساکنان ضلع جنوبی مدرسه، تالار بزرگ نمایش را ساخت تا ناصرالدین شاه، که در سفر فرنگ با تئاتر آشنا شده بود، در آن به تماشای تئاتر بپردازد. دراصلی مدرسه ابتدا به خیابان باب همایون باز می‌شد که بنا به مصالحی آن را بستند و در ورودی را به خیابان ناصریه یا ناصر خسرو فعلی باز کردند.

250px Vertlf مدرسه دارالفنون؟!

مراسم جداشدن دبیرستان شوکتیه از دبستان شوکتیه با حضور محمد ابراهیم خان علم و کنسول انگلستان در سال ۱۳۰۳

ساختمان فعلی دارالفنون

ساختمان دارالفنون زمان امیرکبیر هشتاد سال پا برجا ماند و با وجودی که همچنان قابل استفاده بود، در سال ۱۳۰۸ خورشیدی تخریب شد. در این سال میرزا یحیی خان اعتمادالدوله قراگزلو وزیر معارف وقت ساختمان اولیه را در هم کوبید و با نقشه و نظارت مارکف، مهندس روسی، ساختمان فعلی رابه جای آن ساخت. علی اصغر حکمت وزیر فرهنگ وقت نیز در سال ۱۳۱۳ در شمال و جنوب، عمارتی را بر آن افزود. در حال حاضر در ورودی بنا در شمال شرقی مدرسه و رو به خیابان ناصر خسرو باز می‌شود. این دروازه به شیوه معماری سنتی دارای طاق زنجیره‌ای بلندی است. در دوسوی درگاه دوستون استوانه‌ای نقره‌ای رنگ طاق این دروازه رانگه داشته‌است. درست بالای در دولنگه‌ای چوبی وقهوه‌ای رنگ مدرسه واژه دارالفنون و سال تأسیس آن ۱۲۶۸ قمری را بر کاشی نوشته‌اند. این در که در یکی از چهار کنج مدرسه قرار دارد به فضایی هشتی مانند باز می‌شود که از سوی دیگر به فضای حیاط راه دارد. ساختمان دو طبقه مدرسه درزمینی مستطیلی بنا شده‌است. در رأس هر چهار ضلع چهار پلکان مارپیچی طبقه پایین مدرسه را به طبقه بالا متصل می‌کند. درحاشیه بیروین پله‌ها نرده آهنی تو پری نصب شده‌است که مانع از سقوط افراد می‌شود. ساختمان کنونی سی و دو کلاس درس دارد: دوازده کلاس دردو طبقه ضلع شرقی و به همان اندازه در ضلع غربی و هشت کلاس در دو طبقه ضلع شمالی. سالنهای نمایش و غذاخوری نیز در ضلع جنوبی ساخته شده‌اند. احتمالاً این دو سالن باید از همان بناهای اولیه دارالفنون باشد و مارکف ساختمان کلاسها را تخریب وبازسازی کرده‌است.
آموزش در دارالفنون

پیاده‌نظام، سواره‌نظام، توپ‌خانه، مهندسی، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی‌شناسی رشته‌هایی بود که در این مدرسه تدریس می‌شد. زبان فرانسه، علوم طبیعی، ریاضی، تاریخ و جغرافیا دروس مشترک همهٔ رشته‌ها بود. بعدها زبان انگلیسی، روسی، نقاشی و موسیقی به این درس‌ها افزوده شد.

برای ادارهٔ امور مدرسه، امیر در ابتداء به استخدام معلمان خارجی می‌پردازد. وی که با سیاست‌های دولت‌های فرانسه و انگلیس آشنا بود، دست نیاز به سوی آنها دراز نمی‌کند، بلکه به سراغ اتریشی‌ها رفته و شش معلم را برای مدت شش سال با مقرری سالانه چهارهزار و چهارصد تومان استخدام می‌کند.
رشته‌های تحصیلی

رشته‌های تحصیلی در دارالفنون شامل هفت رشته پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی‌شناسی بود. کلاسهای هر درس و هر رشته ثابت و مشخص بود.
دروس عمومی

زبان خارجی ابتدا فرانسه بود و بعد روسی و انگلیسی هم تدریس می‌شد. معلمان ابتدایی زبان فرانسه افرادی چون ملکم‌خان، میرزا آقا، میرزا جعفر، محمد حسن خان قاجار و شیخ محسن‌خان بودند. برخی از آنها در فرانسه این زبان را آموخته بودند. تمام رشته‌ها، درس تاریخ، جغرافی، ریاضی و زبان خارجه داشتند.
آیین‌نامه آموزشی

پس از انقلاب مشروطیت و با ورود معلمین فرانسوی، اقداماتی اساسی برای بازسازی شأن علمی و جایگاه این مرکز آغاز شد و در سال ۱۲۸۵ «آئین‌نامه مدرسه دارالفنون» تدوین شد. براساس سیستم جدید، سال تحصیلی از شهریور ماه هر سال آغاز و تا خرداد ماه سال بعد پایان می‌یافت.
ساختار و مدیریت دارالفنون

ساختار اداری دارالفنون شامل رییس و ناظم بود.
روسا

روسای دارالفنون معمولاً از مهمترین مقام‌های سیاسی مملکت بودند. افراد زیر به ترتیب روسای دارالفنون بودند.:

میرزا محمد علی خان شیرازی (وزیر امور خارجه)
عزیز خان مکری (سردار کل یا وزیر جنگ)
میرزا محمد خان امیر تومان
علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه (اولین وزیر علوم ایران)
رضاقلی خان هدایت (به مدت هیجده سال ناظم و سپس رییس مدرسه شد)
علی‌قلی‌خان هدایت پسر رضاقلی خان هدایت بعدها ملقب به مخبرالدوله شد.
جعفرقلی‌خان هدایت برادر کوچک علی‌قلی خان ملقب به مخبرالملک
محمدحسین‌خان ادیب‌الدوله
رضاقلی هدایت پسر جعفرقلی‌خان هدایت

اعتضادالسلطنه عموی ناصرالدین شاه، مشهورترین رییس دارالفنون و رضاقلی‌خان هدایت مشهورترین ناظم دارالفنون بودند و دوران درخشان دارالفنون در زمان مدیریت آن‌ها بوده‌است. یک نفر کتابدار، یک نفر آجودان، یک ناظر، یک صندوق‌دار، یک نفر منشی که فعالیت‌های مدرسه را ثبت می‌کرد، یک نفر مؤذن، تعدادی نگهبان و فراش جزو ساختار اداری دارالفنون بودند.

دانش‌آموختگان

با پایان دوره تحصیل نخستین نسل دانش‌آموزان دارالفنون در سال ۱۸۵۸  اولین گروه از دانش‌آموختگان آشنا با علوم و معارف جدید اروپایی پا به عرصه اجتماع گذاردند. از آن پس و در همه دهه‌های بعد فارغ‌التحصیلان دارالفنون همواره از تاثیرگذارترین افراد در فضای سیاسی و اجتماعی ایران بودند. مشهورترین فارغ التحصیل از نسل اول دارالفنون، محمدحسن‌خان صنیع‌الدوله معروف به اعتماد السلطنه بود که پس از تحصیل در دارالفنون و سپس در فرانسه به سمت ریاست دارالترجمه همایونی و مترجم مخصوص ناصرالدین شاه و همچنین وزیر انطباعات (چاپ و نشر) رسید.هرچند که دارالفنون از همان نسل نخست توانست اشتیاق به فراگیری علوم و معارف جدید به سبک اروپایی را در بین دانش‌آموزان برانگیزد، اما تفاوت آشکاری بین فارغ‌اتحصیلان متاخرتر با نسل‌های اولیه مشهود بود: به واسطه آموزش فراگرفته در دارالفنون، شرایط سیاسی کشور در عهد ناصری و آشنایی روزافزون با ایده‌های ملی‌گرایانه و تفکرات روشنفکرانه متفکرین قرن هیجدهم فرانسه، نسل‌های بعدی دانش‌آموختگان دارالفنون دارای وجوه ناسیونالیستی یا روشنفکری بیشتری بوده و نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی ایران وقوف بیشتری داشتند. این نسل از فارغ التحصیلان دارالفنون نسبت به سایر هموطنان خود درک بهتری از دنیای جدید و رابطه و جایگاه ایران در این دنیا داشته و نسلی از منتقدین طبقه حاکم، جزم اندیشی دینی و عقب‌افتادگی فرهنگی را بوجود آوردند. بسیاری از فارغ التحصیلان دارالفنون وارد فعالیت‌های سیاسی شده و در جنبش مشروطه مشارکت تاثیرگذاری داشتند: صنیع‌الدوله و احتشام السلطنه اولین و دومین روسای مجلس شورای ملی و میرزا جهانگیرخان روزنامه نگار و مدیر روزنامه تاثیرگذار صور اسرافیل از دانش‌آموختگان دارالفنون بودند. بسیاری از معلمین و فارغ التحصیلان دارالفنون پس از تاسیس دانشگاه تهران به استادی این دانشگاه رسیدند و تعدادی در مقام‌های مهم دولتی نظیر وزارت و یا حتی نخست وزیری در نظام‌های سیاسی بعدی قرارگرفتند.
پزشکی در دارالفنون

پزشکی از همان ابتدای تاسیس به عنوان یکی ار رشته‌های اصلی در دارلفنون شناخته می‌شد.
دکتر پولاک

اولین دوره پزشکی در دارالفنون با ۱۴ دانشجوی دکتر پولاک شروع شد که با پیوستن دانشجویان خصوصی دکتر کلوکه مجموعاً تعداد آنها به ۲۰ نفر رسید. دکتر پولاک به جز آموزش‌های تئوریک در سه سطح دانشجویان مذکور را تحت آموزش فرار داده بود. اولی از طریق درمانگاه طب سرپایی، دوم از طریق کار در بیمارستان نظامی تازه تاسیس و سوم از طریق فرستادن آنها به ادامه تحصیل در اروپا بود.
دکتر شلیمر

جانشین دکتر پولاک در دارالفنون یک پزشک هلندی بود که پیش از این نیز در عثمانی خدمت کرده بود. دکتر شلیمر نیز شخصاً به فراگرفتن زبان فارسی درست زد.
شکل گیری مدرسه طب
دیپلم چهارخانه
استقلال مدرسه طب از دارالفنون
ادغام مدرسه طب در دانشکده پزشکی
کتابخانه

بنا به گفته مخبرالدوله که در آغاز به عنوان مسئول کتابخانه دارالفنون منصوب شده بود، کتابخانه دارای تعداد بسیار محدودی کتاب بود. به مرور زمان با اضافه شدن کتاب‌های نوشته شده توسط اساتید و دانشجویان دارالفنون و همچنین کتاب‌های تاریخ اروپایی کتابخانه بزرگ‌تر شد. در مواردی اهدای کتاب به کتابخانه نیز در رشد کتابخانه مؤثر بود، بعنوان نمونه اعتضادالسلطنه در سال ۱۲۴۲ کتابخانه شخصی خود را که شامل کتاب‌هایی به زبان‌های فارسی و اروپایی بود به دارالفنون اهدا نمود. در دهه ۱۳۱۰ که کتابخانه ملی ایران تاسیس شد، گنجینه دارالفنون به کتابخانه ملی منتقل شد.  از زمان تاًسیس کتابخانه مبارکه دارالفنون تا سال ۱۳۵۷، نام کتابخانه دارالفنون به شرح ذیل بوده‌است.

  • کتابخانه مبارکه دارالفنون
    کتابخانه معارف
    کتابخانه معرف عمومی
    کتابخانه معارف فنی
    کتابخانه فردوسی

علی قلی خان مخبرالسلطنه، وزیر عتوم اولین کتابدار دارالفنون بوده‌است ودرسال ۱۲۳۸ منصب کتابداری به وسیله ناصرالدین شاه به جعفر قلی خان نیّرالمللک واگذارشد. درسال ۱۲۳۲ شاه‌زاده اعتضادالسلطنه کتابخانه‌ای که مجموعه‌ای ازکتاب‌های فارسی وخارجی را تهیه می‌نماید، مجدداًدرکتابخانه دارالفنون (کتابخانه معارف عمومی) قرار گرفته و شهرت می‌یابد.
چاپخانه دارالفنون

چاپخانه چاپ سنگی دارالفنون یا دارالطباعه خاصه علمیه مبارکه دارالفنون طهران همزمان با گشایش» مدرسه دارالفنون شروع به کار کرد. تشکیلات این چاپخانه اختصاصاً برای چاپ کتابهای درسی که عموماً در این چاپخانه به چاپ می‌رسید مجهز شده بود. این چاپخانه از سال تأسیس (۱۲۶۸ ق) تا حدود سال ۱۳۰۰ قمری جمعاً در حدود ۳۰ الی ۴۰ جلد کتاب درسی را چاپ و صحافی و انتشار داد…. این چاپخانه تا سال ۱۳۲۶ ق برقرار بوده‌است.
بودجه

بودجه دارالفنون در آغاز ۷۷۵۰ تومان بود، اما در سال ۱۳۰۷ق. به سی‌هزارتومان رسید.
انحطاط دارالفنون

از آغاز تاسیس دارالفنون برخی از درباریان به مخالفت با آن پرداختند. اولین مخالف آن، جانشین امیرکبیر، میرزا آقاخان نوری بود که به دنبال انحلال آن برآمد. آقاخان درصدد برآمد تا معلمان اتریشی را به وطن خود بازگرداند و نماینده بریتانیا از اقدامات وی پشتیبانی کرد و حتی سرهنگ شیل به شاه توصیه کرد که مدرسه دارالفنون به ضرر سلطنت اوست. خوشبختانه ناصرالدین شاه به این حرف‌ها گوش نداد و به حمایت و حفظ آن پرداخت. علی‌رغم حمایت‌های اولیه شاه از دارافنون، کم‌کم وی نسبت به آن بدبین شد، چرا که به شدت از تشکیلات فراماسونری متنفر بود و برخی از شاگردان دارالفنون به واسطه ملکم‌خان وارد این تشکیلات سری شده‌بودند. با این همه شاه نگران نوع نگرش اروپاییان به ایران بود، از آن جهت که بستن دارافنون را نشانه عقب‌ماندگی تلقی می‌کرد، از بستن آن صرف‌نظر کرد.
دارالفنون در برف

220px Darolfonoon مدرسه دارالفنون؟!

یکی دیگر ار عوامل مخالفت با دارالفنون رواج آموزش پزشکی اروپایی بود. طرفداران نظام پزشکی سنتی، تشکیلات جدید را خطری جدی برای موقعیت شغلی خود احساس می‌کردند. در کلاس‌هاس طب تا مدت‌ها فقط به تدریس نظری بسنده می‌شد و، از ترس تکفیر، تشریح میسر نبود. اما در ۱۲۳۲ که یکی از بیگانگان به طرز مشکوکی درگذشت به درخواست بازماندگان، دکتر پولاک برای کشف علت مرگ او را با حضور شاگردان کالبدشکافی کرد. سال‌ها بعد یک معلم زبان فرانسه به نام بارنه‌یود پیش از مرگ، جسد خود را به مدرسه فروخت تا با مرگ وی شاگردان به تشریح بدن او بپردازند.

برخی مخالفت‌ها نیز ناشی از آن بود که فارغ‌التحصیلان دارالفنون را طرفدار فرهنگ غرب تلقی می‌کردند. به ویژه دانش‌آموختگانی که به ادامهٔ تحصیل در غرب پرداخته بودند. برخی از آنها با رفتارهای خود به این ذهنیت منفی کمک می‌کردند.

هشت سال پس از افتتاح دارالفنون به علت ورود تعدادی از فارغ التحصیلان آن به تشکیلات فراماسونری یا فراموشخانه میرزا ملکم خان، بی مهری و کم توجهی ناصرالدین شاه به این مدرسه آغاز شد.

ناصرالدین شاه در دهه آخر حکومتش و بیش از گذشته پافشاری فراوان داشت که مسئولان دارالفنون، چه دیوانی و چه فرهنگی از طریق هزینه بالای شهریه و دستچین نمودن دانش آموزان، از ورود فرزندان رعیت‌ها به دارالفنون جلوگیری کنند.

منبع: پژوهشکده

تبلیغات: دانلود فایل برداشت از بناهای تاریخی مدرسه دارالفنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *