چکیده
نظریه دلبستگی بالبی بر روابط بین مراقبت و کودک اهمیت بسیار قائل است و بر این اساس معتقد است بر پایه نوع روابط مراقب با کودک و میزان حساسیت و پاسخ دهندگی او به نیازهای کودک سه سبک اصلی دلبستگی در کودک شکل می گیرد که تا بزرگسالی نیز تداوم می یابند. سه سبک اصلی دلبستگی اجتنابی ، ایمن و دو سوگرا نقش مهمی در جنبه های مختلف زندگی بزرگسالی بازی می کنند. در این پژوهش سعی شده است که تأثیر سبک های دلبستگی بر میزان رضایت زناشوئی زوج ها به عنوان یکی از جنبه های مهم زندگی بزرگسالی مورد بررسی قرار گیرد. بر این اساس 30 نفر از میان زوجین دانشجو،شاغل و خانه دار شهرستان اسلامشهر به روش نمونه گیری تصافی انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. برای سنجش متغیر رضایت زناشوئی از پرسشنامه رضایت زناشوئی انریچ استفاده شد. برای تعیین سبک دلبستگی افراد نیز از پرسشنامه هازن و شیور استفاده شد. لازم به ذکر است که ابزارهای فوق از روایی وپایایی مطلوبی برخوردار بودند. دراین پژوهش با توجه به فرض تحقیق و گروه نمونه از آزمون همبستگی پیرسون ، استفاده شده است و مشخص شدبین سبک های مختلف دلبستگی از لحاظ میزان رضایت زناشوئی تفاوت وجود دارد. افراد ایمن چه مرد و چه زن رضایت زناشوئی بالاتری نسبت به سبک های دیگر دارند. در میان سبک های مختلف دلبستگی پائین ترین رضایت زناشوئی متعلق به کسانی بود که سبک دلبستگی اجتنابی و یا دوسوگرا داشتند.
واژه های کلیدی: سبک های دلبستگی، رضایت مندی زناشوئی
1-1مقدمه
دلبستگی[1] یکی از برجسته ترین مفاهیم روان شناسی معاصر است. این مفهوم به فرایند شکل گیری و قطع شدن پیوندهای عاطفی اشاره دارد . بالبی با استفاده از دستاوردهای کردار شناسی نظریه های سیبرنتیک و اطلاعات روان کاوی ، روان شناسی تجربی ، نظریه های یادگیری ، روان پزشکی و رشته های مرتبط، پایه های نظری و سرفصل های اصلی نظریه دلبستگی را در مجموعه سه جلدی معروف خود ” دلبستگی و فقدان” (1979،1980،1982) ، ارایه نمود . مفهوم محوری و اصلی این نظریه به توضیح و تشریح این نکته می پردازد که چگونه نوزاد از نظر هیجانی، نسبت به شخصی که وظیفه ی مراقبت و نگهداری از وی را بر عهده دارد ، دلبسته می شود و نیز چگونه هنگامی که از این شخص جدا می شود دچار تنش می شود. این نظریه، تاثیرات گسترده و عمیقی روی مطالعات تحول کودک بر جای گذاشته و کاربردهای فراوانی در زمینه های مختلف روان شناسی و روان پزشکی داشته است. دلبستگی ، پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که بین کودک ویک یا چند نفر از افرادی که نوزاد در تعامل منظم و همیشگی با آنها است ، ایجاد می شود. زندگی نوزاد انسان حول محور یک شخص خاص که قابل دسترس است و به طور منظم به نیازهای مراقبتی او پاسخ می دهد ، می چرخد و بدین ترتیب رفتار جستجوی مراقبت نوزاد با پاسخ دهی منظم تصویر مادرانه تکمیل می شود. در واقع ، این رفتار ، جستجوی مراقبت نوزاد است که دلبستگی نامیده می شود ( مظاهری ،1377).
تمایل کودک به برقراری نوعی رابطه ی نزدیک با افرادی معین و احساس امنیت بیشتر در حضور این افراد ، دلبستگی نامیده می شود. بچه های انواع دیگر جانداران، این دلبستگی را به شیوه های متفاوت آشکار می سازند. این پاسخ های اولیه در برابر مادر به وضوح ارزش انطباقی دارند ، زیرا جاندار را از دور شدن از منبع مراقبت و گم شدن باز می دارند( اتکینسون، بی تا،به نقل از براهنی،1371) . در روان شناسی رشد ، به رابطه ی هیجانی بین کودک و فرد بزرگسالی که از کودک مراقبت می کند دلبستگی می گویند. از این رو ، رفتار دلبستگی نوعی گرایش در کودک است که به مراقبت کننده ی خود نشان می دهد. نشانه اصلی رفتار دلبستگی این است که کودک به دنبال مراقبت کننده ی خود و یا کسی که ارتباط نزدیکی با آن دارد، است و از عدم حضور وی نگران می شود. بالبی ، ازاصطلاح رفتار دلبستگی نه فقط برای پاسخ به جدایی کودک از مراقبت کننده استفاده می کند بلکه آن را واکنش طبیعی به هر گونه آشفتگی عنوان می نماید (ربر[2]، 1985) . طبق نظر بالبی وابستگی زمانی بوجود می آید که رابطه ی گرم ، صمیمانه و پایا بین کودک و مادر که برای هر دو رضایتبخش و مایه خوشی است وجود داشته باشد(پورافکاری ،1376).
بالبی[3] می گوید ما فقط با در نظر گرفتن محیط انطباقی می توانیم رفتار انسان را دریابیم، یعنی بایدآن محیط اصلی را که در آن رفتار به وجود آمده است بشناسیم .انسان ها در طول تاریخ خو د احتمالا در گروه های کوچک حرکت می کردند ودر جستجوی غذا بودندوگاهی در معرض خطر حمله ی صیادان بزرگ قرار می گرفتند. برای دستیابی به این حفاظت ، کودکان انسان نیاز به مکانیسم هایی داشتند که آنان را نزدیک والدین خود نگاه دارد ، بدین معنی که در آنان باید رفتارهای پیوستگی پدید می آمد . ژست ها و نشانه هایی که نزدیکی به مراقبان را تسهیل کند وموجب تداوم آن گردد. شکل گرفتن این پیوستگی انحصاری ، موازی با فرایند نقش پذیری درگونه های دیگر است. بالبی در ضمن بحث خود از رفتارهای پیوستگی (همچون گریه ، خنده وتعقیب ) به عنوان غرایز، صحبت می کند.منظور او این است که چنین رفتارهایی در اساس، ذاتی است و تقریباً در همه ی اعضای یک گونه، الگوی کاملاً مشخصی دارد و واجد ارزش انطباقی برای یک گونه است ( بالبی ، 1979).
بالبی در قلمرو روان شناسی مرضی با الهام از آثار هارلو [4] به توصیف واکنش هایی در کودکان نسبت به جدایی از مادر پرداخته است. وی در کودکان 13 تا 32 ماهه مراحل متوالی سه گانه ای را به عنوان مرحله ی اعتراض ، مرحله ی نومیدی و مرحله ی دل بریدگی مشخص ساخته است. این مراحل پیامد ناپدید شدن مادر و تنها ماندن کودک هستند. بالبی واکنش نسبت به جدایی را مبنای واکنش های ترس و اضطراب در انسان می داند ( منصور و دادستان ،1376) .
آینزورث و همکاران (1978) رفتار کودکان با افراد غریبه و مراقبت را مورد بررسی قرارداد. بر مبنای مشاهدات آینس ورث[5] که به رفتارهای بازی کودکان توجه بیشتری داشت، مشخص شد که واکنش های اضطراب کودکان و افراد غریبه می تواند به عنوان یکی از نقاط متمایز سبکهای دلبستگی شناخته شود و هنگامی که مراقب کودک دوباره نزد کودک بر می گردد واکنش آنی کودک به مراقبش که وی را برای مدت کوتاهی ترک کرده است، معرف سبک دلبستگی است. بر این مبنا بود که آینس ورث پس از ده سال تحقیق و مشاهده ی مستمر ، به سه نوع سبک دلبستگی دست یافت که به عنوان سبک های دلبستگی اجتنابی ،دل بسته ایمن ومقاوم ( دوسوگرا ) شناخته شده است. در زمینه ی دلبستگی، هر چند که سبک های دلبستگی سه گانه آینس ورث کارآیی خود را ثابت کرده است ولی بارثولومیو و هوروویتس[6] (1991) الگوی چهارگانه ای را مطرح کرده است که مبنای آن دو محور اضطراب و اجتناب می باشد. بارثولومیو عنوان کرد دو نوع اجتناب متفاوت از صمیمیت وجود دارد ، اجتناب ناشی از ترس از دیگران و اجتناب ناشی از نفی دیگران . در این الگو بارثولومیو و هوروویتس لغت اجتناب را برداشتند و دو گروه ترسان ونفی کننده را جایگزین کردند . آنها همچنین لغت مضطرب را با دل مشغول جایگزین ساختند. این چهار سبک دلبستگی تحت عنوان افراد ایمن ، دل مشغول ، ترسان یا اجتناب گر و نفی کننده مطرح می شوند. کلر[7](1994) دلبستگی بزرگسالان را به عنوان روابط دو به دویی تعریف می کند که همجواری با یک شخص ویژه و ترجیح داده شده ، منجر به دست یافتن به امنیت یا حفظ شدن احساس ایمنی می گردد . برمن و اسپرلینگ[8] (1994) دلبستگی بزرگسالان را به این صورت تعریف می کنند:دلبستگی بزرگسالان، گرایش پایدار شخص به تلاش ویژه ای برای دست یافتن یا حفظ همجواری و ارتباط با یک شخص خاص است که توانایی فراهم آوردن سلامت و امنیت جسمی و روان شناختی وی را دارد ( نقل از مظاهری،1379).
امروزه، نظریه ی دلبستگی در افراد بزرگسال ، مرکز توجه ی روابط هیجانی عمده بوده و می تواند چارچوبی سودمند را در راستای مفهوم سازی و شیوه های درمانی در ارتباط بابزرگسالان مشکل دار ارایه دهد . و نظریه ی دلبستگی بزرگسالان بعنوان یکی از مراکز توجه ی مشاوران در زمینه های مشاوره با افرادی است که روابط بین فردی معیوبی را تجربه می کنند(اردمن و کافری[9]،2003).
اثرات دلبستگی،نه تنها برروی روابط بین فردی بلکه در زمینه ی آسیب شناسی روانی افراد بزرگسال حایز توجه است . رخدادهایی که در ارتباط با دلبستگی کودک بوده ، به گونه ای غیر مستقیم می تواند جنبه هایی از احساس و افکار فرد بزرگسال را نیز شامل شود. سبک های دلبستگی بر روی تفکر ، احساس و خاطرات افراد بزرگسال اثر گذاشته و بعنوان یکی از عواملی شناخته می شود که در تشخیص آسیب شناسی روانی ، چشم اندازهای نوینی را منعکس ساخته اند (کاسیدی[10] و شاور،1999).
اگر چه بالبی و آینس ورث، عناصر نظام دلبستگی را در زندگی بزرگسالی شناسایی کردند ولی آنها رهنمودهای نسبتاً اندکی را برای کنش های خاص آن مطرح ساختند . علی رغم اینکه توجه ی فزاینده ای درمطالعه ی دلبستگی بزرگسالی دردهه ی قبل شده است ولی هنوز هم تحقیقات متفاوتی که در این زمینه ارایه می شود،به شناسایی تفاوت های فردی واثرات آن برروی مولفه های دلبستگی و انواع دلبستگی معطوف است (کراول و تری باکس[11] ، 1995، هیزن و شاور ،1987 ، مینو گلدوین[12] ،1994).
سنگ بنای خانواده،ازدواج است.ازدواج، نیازمندهمکاری، همدلی، وحدت، علاقه، مهربانی،بردباری و مسوولیت پذیری است. با شروع ازدواج و ایجاد رابطه ی زناشویی، رضایت زناشویی به متغیری مهم در رابطه با کیفیت ازدواج بدل می شود. رضایت زناشویی احساس عینی از خشنود ی رضایت و لذت تجربه شده ی زن و مرد با توجه به تمام جنبه های رابطه ی زناشویی است.
رضایت زناشویی به عنوان یکی از مهمترین مولفه های ثبات عاطفی زوجین (فیشر و مکنا لتی[13] ،2008) به حساب می آید. تاثیر کیفیت ازدواج در روابط دو نفره (همسران) در خانواده، بر سلامت جسمانی و روانی موفقیت و سازگاری روانی – اجتماعی آنان در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی همواره مورد تایید واقع شده است (دام [14] و همکاران، 2001) . عواملی چون اطلاعات فردی ( نوعی تفاوت بین زن و مرد) بلوغ ، انگیزه ، شرایط انتخاب همسر و ویژگیهای شخصیتی از عوامل موثر در کیفیت ازدواج است. پایداری ، بیانگر حفظ رابطه ی همسری درگذر زمان است. ازدواج ، حتی اگر با عالیترین کیفیت هم شکل گیرد ، نمی تواند تضمین کننده ی حفظ پایداری و سازگاری آن درگذر زمان باشد.
هرچند عده ای رضایت مندی زناشویی را نتیجه ی رضایت عمومی از زندگی مشترک ، رضایت از روابط جنسی و رضایتمندی عاطفی و هیجانی به حساب می آورند (شاکلفور[15]،2001 ). اما به طو ر ، کلی اعتقاد بر این است که عوامل درون فردی و برون فردی در رضایت زناشویی موثر است(پرلمن[16]،1987).
بسیاری از پژوهش ها نشان می دهد که ویژگیهای شخصیتی زوجین در احساس رضایت افراد ، نقشی کلیدی ایفا می کند (گاتیس،برنز [17] و همکاران، 2004 ؛لو و کلونن[18] 2005).واقعیت آن است که هریک از همسران، تجارب و انتظاراتی را به رابطه ی کنونی می آورند که ممکن است بازمانده ی تجارب قبلی باشد(هازان و شیور [19]1987).بدیهی است که این تجارب برالگوهای رفتاری روزمره، شناخت، کیفیت مواجهه با مشکلات و تعارض ها و نو ع جهت گیرهای عاطفی، اثر می گذارد. پژوهشهایی هم وجود دارد که نشان می دهد سبک دلبستگی نیز جزو عواملی است که در رضایت زناشویی نقش مهمی دارد.
فینی [20] (1999) در تحقیقات خود دریافت ، افرادی که دلبستگی ناایمن دارند دارای کنترل شدید عاطفی هستند و هیجاناتشان بیشتر از نوع منفی است که پیش بینی کننده ی خوبی برای رضایت زناشویی است. وی همچنین در تحقیق خود به این نتیجه رسید که بین سبک دلبستگی و رضایت خاطر زوجین و همچنین بین سبکهای دلبستگی و روشهای حل تعارض ورضایت زناشویی رابطه ی معناداری وجود دارد. ظاهراً رضایت زناشویی بیش از هر چیز، از ویژگیهای شخصیتی زوجین متاثر می شود.
با توجه به آنچه گفته شد در پژوهش حاضر به دنبال آن بودیم که معلوم کنیم سبک دلبستگی دررضایت زناشویی چه نقشی دارند؟
فهرست مطالب | ||||||
عنوان | صفحه | |||||
فصل اول:طرح تحقیق | ||||||
چکیده | 3 | |||||
1-1 مقدمه | 10 | |||||
1-2بیان مسئله | 17 | |||||
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق | 19 | |||||
هدف پژوهش | 21 | |||||
1-4 فرضیه پژوهش | 21 | |||||
متغیرهای تحقیق | 21 | |||||
1-5 تعریف واژه ها و اصطلاحات | 21 | |||||
1-5-1 دلبستگی | 22 | |||||
تعریف مفهومی دلبستگی | 22 | |||||
تعریف عملیاتی دلبستگی | 23 | |||||
1-5-2 رضایت زناشویی | 23 | |||||
تعریف مفهومی رضایت زناشویی | 23 | |||||
تعریف عملیاتی رضایت زناشویی | 24 | |||||
فصل دوم: ادبیات تحقیق | ||||||
2-1-مقدمه | 26 | |||||
2-2- دلبستگی | 26 | |||||
فهرست مطالب | ||||||
عنوان | صفحه | |||||
2-3-سبکهای مختلف دلبستگی | 32 | |||||
2-4-اساس زیستی نظریه دلبستگی | 34 | |||||
2-5- مفروضههای اساسی نظریه دلبستگی | 38 | |||||
2-6- نظریه های دلبستگی | 40 | |||||
2-6-1- نظریه دلبستگی جان بالبی | 40 | |||||
2-6-2- نظریه روان تحلیل گری | 43 | |||||
2-6-3- نظریه رفتار گرایی | 47 | |||||
2-6-4- نظریه یادگیری اجتماعی | 48 | |||||
2-6-5- نظریه روان شناسی شناختی | 49 | |||||
2-6-6- نظریه بوم نگری | 51 | |||||
2-7- مفاهیم اساسی در نظریه دلبستگی | 52 | |||||
2-8- عوامل موثر بر کیفیت دلبستگی | 59 | |||||
2-9- ویژگی های دلبستگی | 61 | |||||
2-10- دلبستگی در بزرگسالی | 61 | |||||
2-10-1- چهار مقوله ی سبک دلبستگی بزرگسالان | 63 | |||||
2-11- واکنش نسبت به فقدان موضوع دلبستگی | 64 | |||||
2-12- تفاوتهای فردی در دلبستگی | 65 | |||||
2-13- مراحل دلبستگی | 67 | |||||
2-13-1- پیش دلبستگی | 68 | |||||
2-13-2- دلبستگی در حالت پیشرفت | 70 | |||||
2-13-3-دلبستگی مشخص | 70 | |||||
فهرست مطالب | ||||||
عنوان | صفحه | |||||
2-13-4- مادر ـ نماد | 71 | |||||
2-14- الگوهای دلبستگی | 72 | |||||
2-15- عوامل مؤثر بر دلبستگی ایمن | 77 | |||||
2-16- علایم دلبستگی | 80 | |||||
2-17- مشکلات دلبستگی | 81 | |||||
2-18- تفاوت دلبستگی و وابستگی | 82 | |||||
2-19- دلبستگی در گستره تحقیقات | 83 | |||||
2-20- در آمدی بر رضایت زناشویی | 88 | |||||
2-20-1- عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی | 91 | |||||
2-20-2- عوامل مؤثر در نارضایتی زناشویی | 95 | |||||
2-20-3- عوامل تعیین کننده موفقیّت ازدواج و رضایت زناشویی | 97 | |||||
2-21- نظریههای رضایت زناشویی | 113 | |||||
2-21-1- رویکرد روانپویشی | 113 | |||||
2-21-2- رویکرد رفتارگرایی | 114 | |||||
2-21-3- رویکرد شناختی | 115 | |||||
2-22- پیشینه پژوهش های داخلی | 116 | |||||
2-23- پیشینه پژوهش های خارجی | 121 | |||||
2-24-ده روش برای افزایش رضایت از زندگی | 124 | |||||
3-25-10-طلاق و سبک های دلبستگی ناایمن | 127 | |||||
فصل سوم: روشهای تحقیق | ||||||
3-2-روش پژوهش | 131 | |||||
فهرست مطالب | ||||||
عنوان | صفحه | |||||
3-3-جامعه ی آماری | 132 | |||||
3-4-نحوه ی آماری و روش نمونه گیری | 132 | |||||
3-6-ابزار جمع آوری اطلاعات | 133 | |||||
3-6-1-مقیاس دلبستگی بزرگسالان (RAAS) | 133 | |||||
3-6-2-نحوه نمره گذاری و تفسیر نتایج | 134 | |||||
3-6-3-ویژگی های روانسنجی | 134 | |||||
3-6-4-پرسشنامهی رضایت زناشویی انریچ | 135 | |||||
3-6-5-پایایی | 139 | |||||
3-6-6-روایی | 140 | |||||
3-6-7-روش نمره گذاری | 141 | |||||
3-7-روش تجزیه و تحلیل آماری | 141 | |||||
فصل چهارم :یافتههای تحقیق | ||||||
4-1-مقدمه | 144 | |||||
4-2-توصیف داده ها | 144 | |||||
4-3-تجزیه و تحلیل داده ها | 144 | |||||
جدول 4-1 بررسی وضعیت سبکهای دلبستگی و رضایت زناشویی | 145 | |||||
جدول 4-2 محاسبه نمرات مقیاس های فرعی رضایت زناشویی | 146 | |||||
جدول 4-3 میانگین نمرات مقیاس های فرعی | 147 | |||||
جدول 4-4 محاسبات آماری سبکهای دلبستگی و رضایت زناشویی | 148 | |||||
نمودار 4-1 میزان سبک های دلبستگی | 149 | |||||
فهرست مطالب | ||||||
عنوان | صفحه | |||||
نمودار 4-2 میزان رضایت زناشویی | 149 | |||||
جدول4-5 نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون | 150 | |||||
4-3-1-تحلیل داده ها | 150 | |||||
4-4-بررسی نتیجه آزمون | 151 | |||||
فصل پنجم:بحث و تحلیل نتایج | ||||||
5-1-بحث و نتیجه گیری | 153 | |||||
5-2-محدودیتها | 157 | |||||
5-3-پیشنهادها | 157 | |||||