فرا موشم مکن چون من فراموشت نخواهم کرد تو در من آتشی هستی که خاموشت نخواهم کرد فارغی از قدر جوانی که چیست تا نشوی پیر ندانی که چیست نظامی فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم حافظ فرزند بنده ای است خدا را، غمش مخور تو کیستی که به ز خدا بنده پروری سعدی فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم آنچه گویند روا نیست نگوییم رواست حافظ فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت هوشنگ ابتهاج فریاد که گر تشنه در این شهر بمیرم جز دیده کس آبی به لب من نچکاند خواجوی کرمانی فکر فردای خود …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...