بایگانی/آرشیو برچسب ها : گربه سیاه ادگار آلن پو نقد

شعر”تنها” از ادگار آلن پو

از دوران کودکی مانند آنچه دیگران بودند، نبودم. مانند آنچه دیگران می‌دیدند، ندیدم. نمی‌توانستم شور و شوقم را از یک چشمه بگیرم. غم خود را از یک منشاء نگرفته‌ام نمی‌توانم قلبم را بیدار کنم که از نوای یکسانی لذت ببرد و هرچه عشق ورزیدم، به تنهایی بود. سپس، در کودکیم، در سپیده دم یک زندگی پرتلاطم از عمق هرچه خیر و شر است ، معمایی سربرآورد که مرا بی حرکت نگاه می‌دارد. از سیل یا از چشمه از صخره‌ی سرخ رنگ کوه از خورشیدی غلتان ، که با رنگ زرد و طلاییش به دور من می‌چرخد. از برق آسمان ، هنگامی که از کنارم پرواز می‌کند. از رعد و طوفان و از ابری که در نظرم هنگامی که بقیه‌ی آسمان …

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...