جان بی علم بی نوا باشد مرغ بی پر نه بر هوا باشد سنایی جان خوشست اما نمی خواهم که جان گویم تو را خواهم از جان خوشتری یابم که آن گویم تو را هلالی جغتایی جانم بگیر و صحبت جانانه ام بخش کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست هوشنگ ابتهاج جانی که خلاص از شب هجران تو کردم در روز وصال تو به قربان تو کردم فروغ بسطامی جای مهتاب، به تاریکی شب ها تو بتاب من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخند فریدون مشیری جذاب ترین مرحله، ای عشق همین است از من تو همان چیز بخواهی که ندارم خلیل ذکاوت جذبه عاشق اثر در سنگ …
فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...