معماران و هنرمندان مسلمان در ساخت و طراحی مساجد نهایت ذوق و خلاقیت هنری خود را بیتوجه به اجر مادی آن به کار می برند.
معماری مساجد در ایران یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه را به نمایش میگذارد که نماینده ذوق سرشار زیباییشناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
از همان ابتدای ظهور اسلام تا کنون ، ملتها و اقوام مختلف مانند یک امت واحد، با فرهنگها، آداب و رسوم و به ویژه با توانایی و درک هنری متفاوت و متنوع در کار ساختن و پرداختن مساجد در سرزمینهای وسیعی که از اندلس در باختر تا جنوب خاوری آسیا امتداد دارد، تلاش کردهاند.
بر این اساس هر آنچه که دیروز و امروز تحت عنوان معماری اسلامی در سرزمینهای گشوده شده، با سبکها و شیوههای شناخته شده، اندلسی ـ آفریقای شمالی ـ شامی و مصری ـ ایرانی و بینالنهرینی ـ عثمانی ـ هندو ـ یمنی و عربستانی ایجاد شده است، در حقیقت هنر مردمان ساکن در این نواحی است که دیرزمانی پیش از ظهور اسلام هر کدام دارای تمدنهای درخشانی بودهاند، و اینک در پرتو تعالیم اسلام دارای سمت و سو و شخصیت واحدی شدهاند.
اگرچه به ظاهر واجد تفاوتهایی بودهاند که بیش از همه در شیوه تزیین بنا، تجرید و درک هنری مبتنی بر برخی جنبههای فرهنگی مانند آداب و رسوم قومی و سنتهای قبیلهای، اقلیم، عادتها، معیارها و هنجاریهای مورد قبول آنها بوده است.
معماران و هنرمندان مسلمان تاکنون نهایت ذوق و خلاقیت هنری خویش را بدون توجه به اجر و مزدی بذل کردهاند، به گونهای که گاه حتی از نصب نام و نشان خود هم غافل شدهاند.
در بنای بسیاری از مساجد در سرزمینهای اسلامی هنرهای گونهگون در انبیق این خیزش سترگ به هم درآمیخته و معماری در این میان نقش توازنکنندهای ایفا کرده است. کاشیکاری، نقاشی ، گچبری ، منبتکاری ، خوشنویسی ، خطاطی کتیبهها ،حتی صوت خوش و موسیقی دلانگیز در صدای مؤذن و قرائت کتابخدا.
بدان گونه از بررسی یافتههای باستانشناسی در نجد ایران حاصل آمده، پوشش گنبدی با قاعده مدور، نخستین بار به وسیله معماران هنرمند دوران مقدم ساسانی و در بنای کاخهای خسروان، هم چون کاخ اردشیر بابکان در فیروزآباد و کاخ سروستان به کار رفته که این وضعیت صرف نظر از پوشش فضاهای وسیع و رفیع، شکوفایی بیرونی و درونی اینگونه بناها را فراهم میآورد که پیشتر با استفاده از قابهای مربع متحدالمرکز با چرخشی به مقدار نیم قائمه بر روی قاب زیرین و محاط در آن زیگوراتی را به وجود میآورد، ساخته میشد.
اکنون تبدیل آن به شکل مدور، در واقع تحولی در جهت دست یافتن به نرمش و ایستایی بهتر و تقسیم یکنواخت و متوازنتر نیروهای موجود در بنا بوده است.
به علاوه این تمدید خردمندانه، معمار را از لزوم بهکارگیری احجام و عناصر ساختمانی حجیم و وزین که از پیش برای پوشش فضاهای اصلی و جنبی فراهم آورده بود، بینیاز کرده و در عوض استفاده از آجر و یا سنگ با ابعاد کوچک و قابل حمل را مقدور میساخت و کار ساختن و پرداختن را آسان میکرد.
بناهای فاخر و نفیسی که از رهگذر این ابداع هوشمندانه حاصل میآمد، این بار مقدر بود تا در شکلدهی به بنای مساجد اسلامی و در خدمت به اهداف مقدس و جهانبینی نو کمر ببندد. ابتکار عملی که در خاستگاه اسلام به کلی بیسابقه بوده است.
در آغاز تقریبا همه مساجد اسلامی در جای معابد، کاخها و کلیساهای سرزمینهای مفتوح و با استفاده از عناصر و مصالح موجود در آنها ساخته میشد.
مسجد جامع اموی دمشق به عنوان مسجد و مرکز اسلامی که هم پارلمان بوده و هم محلی که به امور جاری مسلمانان میپرداخت، با هدف نشان دادن قدرت جامعه جوان مسلمانان، در محل پرستشگاه ژوپیتر، خدای خدایان رومی که سابقا به کلیسا مبدل شده بود، ساخته شد.
در ایران هم اغلب آتشکدهها تبدیل به مسجد شدند از آن جمله میتوان از مسجد جامع اصفهان در عهد خلافت منصور نام برد.
مسجد ایرانی علاوه بر افزودن گنبد به فضای شبستان به کمک یک هندسه گامبهگام و ایجاد ایوان که به شکوه و جلال آن میافزود، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که لطافت و ظرافت در آراستن و تزیین بدنه در داخل و خارج بنا، از آن جملهاند.
با این همه میراث متقدمان و تتجربه به جای مانده از آنها توام با تنوع و تجربههای سنتی در استفاده از فرم و فضا به ویژه در معماری مساجد، قرنهاست که به کمال رسیده و به بلوغ هنری و ماندگاری فنی دست یافته است.
تبلور این امر را میتوان در بنای کوچک زیبا و ظریفی همچون مسجد “شیخ لطفالله” اصفهان که در اوج زیبایی، ادراک علمی و استادی مسلم است، به وضوح مشاهده کرد.
ویل دورانت مورخ مشهور و معاصر آمریکایی در باره این شاهکار بیمانند تووصیف جالبی دارد. او در تاریخ تمدن خود و در آغاز عصر خرد مینویسد: بیش از همه داخل مسجد دارای زیبایی شگفتانگیزی است که شامل نقوش اسلیمی، اشکال هندسی، چنبره[ایی با طرح کامل و یک شکل است. در این جا هنر مجرد (آبستره) را میبینیم ولی با منطق و سبک و اهمیتی که هرج و مرج مبهوتکنندهای را به عقل عرضه نمیکند، بلکه نظم قابل فهم و آرامش فکری را میرساند.
پروفسرو پوپ، ایرانشناس و مستشرق معروف معاصر در کتاب خود «بررسی هنر ایران» مینویسد: «کوچکترن نقطه ضفعی در این بنا دیده نمیشود. اندازهها بسیار مناسب اند، نقشه آن بسیار قوی و زیبا و به طور خلاصه توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه که نماینده ذوق سرشار زیباییشناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
مهدی عباسی
عضو انجمن مفاخر معماری ایران