شهر یکی از پدیده های بشری در محیط زیست به منظور اسکان، تأمین معیشت، داشتنَ روابط اجتماعی و اقتصادی و مانند آنهاست ولی اولین آن نمیباشد. انسان خود محیط سکونتش را فراهم کرده و خود به ایجاد و نحوه زندگی در آن اقدام نموده است. احساس لزوم تثبیت در یک نقطه و احتیاج به زندگی در کنار یکدیگر و لازم و ملزومات آنها، انسان را بر آن داشته است که هماهنگ با محیط طبیعی و دادههای ساختمانی محیط اطراف خود، به ایجاد مسکن دست بزند. دهنشینی و شهرنشینی، یکی از اقسام نحوه زندگی بشر بر سطح زمین و به عنوان استقرار ثابت بشر در محیط زیست است.
اجتماع انسانها در هر مکان و در هر زمان و به هر منظور که بوده باشد، تحت تأثیر روابط آنها با یکدیگر و همچنین با سایر جوامع بوده است. هم چنانکه شهر جزئی از حوزه محیط زیست است روستا نیز جزء دیگر آنست. شهر و روستا هر دو بر یکدیگر تأثیر می گذارند، و محیط نیز بر هر دو مؤثر است.
توجه به پدیده روستا در قالب هر برنامهریزی منطقهای از اولویت و اهمیت خاصی برخوردار است به عبارت دیگر، نمیتوان به شهرها توجه داشت و به ادامه راه حل های مناسب برای رفع مشکلات و نواقص آنها پرداخت، بدون آنکه به محیط اطرافشان و حوزه های نفوذی متقابل بین شهر و روستا توجه داشته باشیم. در عین آنکه تکنیک شهرسازی به منظور بهبود شهرها از دیدگاههای مختلف شهری بکار گرفته میشود، پا به پای آن لزوم نوسازی و بهسازی روستاها از جهات مختلف نظیر: بهبود مسکن، ساختمان، سیما و بافت روستا، تأسیسات عمومی، کشاورزی، دامداری، بهداشت و درمان، آموزش، اقتصاد و مانند آنها، بر اساس نحوه زندگی اجتماعی و خصوصیات طبیعی و منطقهای که روستاها در آن قرار دارند، کاملاً حس میشود.
جذب و جلب جمعیت روستائی به طرف شههر به دلیل وجود امکانات رفاهی در شهرها و کمبود آن، در روستا، (امکان یافتن کار در شهرها و احتیاج به نیروی کار در جوامع شهری، مشکلات مربوط به کشاورزی، دامپروری و کمبود آب و رفع آفات، پایین بودن سطح درآمد، عدم تخصص و مهارت فنی کشاورزی در روستاها، وجد امکانات آموزشی و درمانی در شهرها و فقدان آن در دهات، نبودن راههای ارتباطی کافی و آرا در مناطق روستایی، دور بودن روستاها به مراکز شهری که دارای امکانات مختلف اجتماعی و اقتصادی هستند، تنوع مشاغل و مانند آنها) صورت گرفته است. مهاجرت از سوی روستاها به طرف شهرها و خاصه شهرهای بزرگ، باعث پایین رفتن سطح تولید کشاورزی و دامپروری، مشکلات افزایش جمعیت و تراکم آن در (شهرها)، مشکلات مربوط به مسکن، توسعه ناموزون شهرها، عدم تکافوی تأسیسات شهری، مشکلات ترافیک و رفت و آمد و عدم آشنائی روستایی با زندگی شهری و مانند آنها شده است. بنابراین وجود یک ارتباط صحیح و هماهنگ و تدوین برنامههایی به منظور استفاده از امکانات هر چه بهتر برای بکارگیری استعدادهای طبیعی و انسانی مناطق مختلف که در دل خود شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای بیشماری را می پرورند، کاملاً ضروری و لازم است.
شهرها بایستی بر مبنای نقش و وظیفه و امکان و استعدادی که در سطح منطقه خود دارند، انجام وظیفه کنند و به نحوی توسعه یابند که اثرات منفی خود را بر روال زندگی روستاها به حداقل برسانند. بایستی برنامه ریزی های شهری، روستایی و منطقه ای، به نحوی به مرحله اجرا درآیند که به سکونتگاه و نوع فعالیتهای انسانی منطقه به صورت یک جامعه بزرگ منطقه ای نگریسته شود که جمعیتش در مناطق مخالف منطقه پخش گردیده و زیست گاههای انسان (اعم از شهر یا روستا) در اطراف و اکناف آن پراکنده شدهاند.
در برنامه های شهرسازی و تدوین برنامههای مختلف برای شهر، نبایستی شهر را به صورت تافت های جدا بافته از منطقه اش در نظر بگیریم، و ارتباطات مرئی و یا نامرئی شهرها و روستاها را فراموش کنیم. هدف بیشتر بر این اصل قرار دارد که برنامه ریزی های شهری و روستایی و منطقه ای پا به پای هم و همگام با هم پیش روند. همان طور که هر یک از تأسیسات شهر از دیدگاه برنامه ریزی ها و طرح ریزی های شهری بایستی منطق و اساس مخصوص به خود را دارا باشند، شهرها و روستاها نیز باید مکان مخصوص به خود را داشته باشند. وجود شهرهای مملو از جمعیت و انباشته از انواع آلودگی ها و دست و پنجه نرم کردن شهرنشینان با مشکلات و مسائل شهری، یکی از دلایلش عدم توجه به روستاهاست. چنانچه برای شهر و روستاها هماهنگ با یکدیگر برنامهریزی شود، و شهرها همه گونه امکانات و اعتبارات و احتیاجات نواحی روستایی را در اختیار خود نگیرند، ضمن آنکه از شدت مشکلات و مسائل شهری کاسته خواهد شد، روستاها نیز خالی از سکنه نخواهند گردید.
شهر چیست؟
به عبارت ساده، شهر را میتوان یک واحد اجتماعی و سیاسی، یک واحد فعالیتی، فیزیکی و جمعیتی دانست. شهر مجموعهای از ترکیب عوامل طبیعی، اجتماعی و محیطهای ساخته شده توسط انسان است که در آن جمعیت ساکن متمرکز شده است. جمعیت در این مجموعه به صور منظمی در آمده و آداب و رسومی را برای خود ابداع کرده است. علاوه بر آن، این جمعیت به صورت مختلف تخصص یافته، ولی از نظر تولید انرژی و غذا معمولاً وابستگی شدیدی به مجموعه های مشابه با طبیعت یا مجموعههای روستایی دارد.
شهر به معنای کامل یک سیستم باز است، یعنی نمیتواند از هر نظر کامل و مجموعه ای از تمام عناصر لازم جهت ادامه حیات خود باشد. بنابراین به طور مجزا و جدا از سایر نقاط نمی تواند به فعالیت خود ادامه دهد. بنابراین مبادله احتیاجات فیزیکی، طبیعی و اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خلاصه تمام ضروریات بین شهر و دیگر واحدهای زیستی، از مهمترین شرایط ادامه حیات شهرهاست.
بطور کلی، جمعیت نسبتاً متراکم، وجود خیابانها و مراکز کار و تجارت، ساختمان های مرتفع که نسبت به دهات و روستاها متفاوت است، امکانات رفاهی و آموزشی و وجود گسترده وسائط نقلیه، همه علائمی است که در شهر وجود دارد. در دوره های گذشته بسیاری از این علائم به چشم نمی خورده است، ولی به بسیاری از نقاط شهر گفته می شده است. در تمدن های خیلی قدیمی مراکز جمعیتی وجود داشته که به آن نقاط شهر اطلاق میشده و قطعاً به مناسبت نوع شغل و وظایفی که به عهده داشتهاند با مناطق روستائی متفاوت بوده اند. به عنوان مثال، نوع شغل و وظایفی که به عهده داشتهاند با مناطق روستائی متفاوت بوده اند. به عنوان مثال، رومیان لغتی را بنام Urbs استعمال کردهاند که درست در مقابل روستا استعمال داشته است، و زمانی این لغت را به کار می برده اند که مثلاً به محلی می رفتند که فرم زندگی و مشاغل آن، با زندگی روستائی متفاوت بوده است. امروزه معمولاً در یک منطقه به نقاطی اسم شهر میدهند که دارای جمعیتی بوده و از نظر فعالیت، متنوع تر از مناطق روستایی باشند. ولی این حکم نیز قطعی نمی تواند باشد. زیرا چه بسیار مراکز و نقاطی وجود دارند که در یک فصل از سال دارای جمعیت هستند و در غیر آن فصول خالی از آن. به هر ترتیب تعاریف متعددی از شهر شده است که ذیلاً به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
تعاریف مختلف شهر:
تعریف عددی: تعریف عددی سادهترین تعریفی است که میتوان از شهر نمود. زیرا یکی از بهترین وجه تمایز بین شهر و ده، تعداد جمعیت آنست. بر اساس عدد میتوان شهر را چنین تعریف نمود: مرکزی از اجتماع نفوس که در نطق های گرد آمده و تراکم و انبوهی جمعیت در ان از حد معینی پایینتر نباشد. بر این اساس در بیشتر ممالک، حد جمعیت شهر 2500 نفر است. یادآور می شود که تعداد و رقم شاخص برای شناخت شهر، هم از نظر زمانی و هم از نظر مکانی متفاوت است، مهمتر آنکه در هر کشوری بنا به موقعیت خاص آن کشور حد جمعیت شهر تفاوت می کند. مثلاً، در فرانسه مقیاس شناخت شهر از ده، تعداد 2000 نفر ساکن است. در آلمان، چکسلواکی و ترکیه هم، رقم 2000 نفر ملاک تشخیص شهر از روستا است. در ایالات متحده و مکزیک رقم 2500 نفر مشخص کننده شهری بودن یا روستایی بودن یک نقطه می باشد. در ایران، از سال 1335 به این طرف، سکونت گاهها و مراکز تراکم انسانی بیش از 5000 نفر جمعیت شهر شناخته شده بود و در سرشماری سال 1365 به نقاطی که در زمان سرشماری دارای شهرداری بودهاند شهر گفته اند و اخیراً طبق قانون تقسیمات کشوری مصوب مجلس شورای اسلامی تعداد جمعیت شهر به 10000 نفر افزایش یافته است.
تعاریف دیگری نیز از شهر شده است که ذیلاً به اهم آنها اشاره می شود:
– شهر جایی است که شغل سکنه آن غیر از کشاورزی باشد.
– سیمای شهر و مناظر و مساکن آن، وجه تمایز شهر یا روستا است.
– شهر جایی است که در آن نوع مسکن، رفتار، درآمد، سیمای شهری و پوشاک مردم آن با روستا متفاوت باشد.
به نظر جغرافیدانان، شهر منظرهای مصنوعی از خیابانها، ساختمانها، دستگاهها و بناهایی است که زندگی شهری را امکانپذیر می سازد. جغرافیدانان شهر را به عنوان یک واحد مجزا به حساب نیاورده و ارتباط متقابل آن را با منطقه و کشور مورد مطالعه قرار میدهند.
از دیدگاه جغرافیایی، شهر عبارت است از مکان یا عرصه تعریف شدهای که شاخصهای حیاتی انسان در محدوده آن به شکل تبلور یافته عینیت می یابد. شاخصهای حیاتی انسان عبارتند از:
تولید مثل و تداوم بقاء، اشتغال، سکونت یا زیست، آموزش و پرورش، آمد و شد یا جا به جایی، تأمین و تدارک نیازها، استراحت و فراغت.
در جوامع شهری به نسبت جوامع غیر شهری، شاخصهای حیاتی انسان با عملکردهای زیستی وی حالتی تبلور یافته و نظام مند، سازماندهی شده، کارآمد و مدیریتی بالنده دارد که آن را از جوامع غیرشهری متمایز میسازد.
در واقع شهر عرصه ای است اجتماعی در قلمرو عرصه های طبیعی یک واحد جغرافیایی که در آن شاخصهای حیاتی و عملکردهای زیستی وی حالتی تبلور یافته و نظام مند نمود می یابد.
شهرسازی کدامست:
اساساً شهرسازی علمی است که میتوان گفت اخیراً بوجود آمده است. با این حال عدهای را در مقابل این نظر عقیده بر این است که هنر شهرسازی همزمان با پیدایش انسان آغاز گشته است و نباید این نکته فراموش شود که به جز چند شهر جدید که با مطالعه و از روی نقشه و طرح قبلی ساخته شده اند، شهرهای زیادی که دارای مشخصات شهر کامل بوده و از نظر جنبه های بشری متنوع و زیبا باشند، همگی بدون نقشه و طرح قبلی و به سادگی ایجاد شدهاند. امروزه توسعه استعدادهای علمی و تخصص بشر سبب شده است که شهر به صورت مجموعه ای واحد به نظر آید که مانند انسان دارای خصایص و ویژگیهای زندگی است[1] به بیان ساده تر، مجموعه روشها و تدابیری که متخصصین امور شهری بوسیله آن شهرها را بهتر می سازند، به شهرسازی یا علم تنسیق شهرها شهرت دارد. از دیدگاه دیگر، شهرسازی عبارتست از مطالعه طرح ریزی و توسعه شهرها با در نظر گرفتن احتیاجات اجتماعی و اقتصادی با توجه به حداقل رساندن مشکلات شهری و پاسخگویی به نیازهای عمومی جمعیت شهری.
از طرف دیگر، طرح و تنظیم نقشه های جدید، توزیع صحیح تأسیسات شهری و برنامه ریزی جهت حمل و نقل شهری، از جمله وظایف شهرسازی است. بنابراین، مأموریت شهرسازان به مراتب بالاتر و مهمتر از ساختن و به وجود آوردن ابنیه و ساختمانهای شهری میباشد. بسط روابط اجتماعی و اقتصادی، ایجاد محیطهای راحت و سالم، کاستن یا به حداقل رساندن اثرات سوء زندگی شهری، استفاده از تکنیک هایی که بتواند ضمن آنکه انسان شهرنشین را به طبیعت نزدیکتر سازد، اثرات عوامل نامساعد طبیعی را بر زندگی شهری کاهش دهد، از جمله وظایف دیگر شهرسازان است. شهرسازی در عین حال خود علمی است مستقل و مجزا از سایر علوم، از همراهی و همکاری بسیار از علوم استفاده مینماید. شهرسازی ضمن ارتباط با علوم فنی از یک سلسله عوامل بدیهی بهره می گیرد و از معادله یا فرمولی مشخص استفاده نمیکند. به عبارتی یک طرف قضیه شهرسازی را علوم فنی تشکیل میدهد، در حالیکه به دلیل وجود جوامع انسانی و خواست ها و نظریات و علائق و سنت های آنها، علوم اجتماعی، جامعهشناسی، اقتصاد علوم طبیعی و معماری طرف دیگر را بوجود میآورند. با توجه به خصوصیات اجتماعی جامه شهری، خواستها، سنتها، علائق و بطور کلی فرهنگ و آداب و رسوم آنها شهرسازی علمی است که اگر صحیح به کار گرفته شود با استفاده از علوم اجتماعی، اقتصاد و علم طبیعی در توسعه و بهبود وضع شهرها و ایجاد محیط های سالم و راحت شهری، فنونی را بکار خواهد بست که می تواند پدیده طراحی شده شهر را به عنوان یک پدیده هنری جلوه گر سازد.
برنامه های شهرسازی را نمیتوان به عنوان یک برنامه خاص شهر و جدا از محیط های اطراف دانست. بنابر این، در شهرسازی یکی از مهمترین مطالعات در جهت طراحی های محیط شهری، هماهنگی شهرها با محیط های طبیعی، فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی اطراف آنها از یکسو و ارتباط متقابل نواحی زیستی با یکدیگر از سوی دیگر است. در برنامه ریزی ها، طراحی ها و هرگونه اقدامی در جهت شهرسازی در هر محیط شهری، در نظر گرفتن وجوه مشترک بین شهر با محیط اطراف دارای اهمیت ویژه ای است. این وجوه مشترک و ارتباطات، ممکن است از سطح محیط ها و روستاهای نزدیک یک شهر شروع شود و تا به مناطق بزرگ اطراف و حتی کشور بینجامد.
در طرحها و برنامه ریزی های شهری و در هرگونه اقدامی در جهت مورد مطالعه، بایستی امکانات شهر از نظر فیزیکی، اقتصادی و خواست مردم در رابطه با منطق طرحهای توسعه مورد توجه واقع شود.
در شهرسازی مسئله این است که با ایجاد چند ساختمان یا جند شبکه راه و تأمین چند مدرسه یا درمانگاه یا پارک، مشکلات را حل نمود. مسئله مهمتر آنست که از طریق تعیین تراکمهای معقول جمعیتی و برنامهریزی صحیح مسکن (با توجه به خواست ساکنین) و تأمین نیازهای وابسته به مسکن، روابط محل های و بین محل های شهری، به نحو صحیحی در مد نظر قرار داشته باشند که این خود نمی تواند تنها به صورت ارائه یک نقشه شهرسازی بیان شود.
شهرساز کیست:
در بیانی کوتاه و با توجه به گفتار قبل، در حقیقت شهرساز یا طراح و برنامهریزی شهری عبارت از دو پدیده محیط و انسان هستند که در کنار هم جوامع زیستی را بوجود آورده اند. تکنیک شهرسازی و بکاربستن آن در زمینه طراحی های محیط، در حقیقت روشی است که به توسعه و بسط عوامل فوق می پردازد. بنا به این تعریف، شهرساز به ایجاد رابطه منطقی بین انسان و محیط زیست مبادرت می کند. در واقع بزرگترین اختراع بشر نیز، ساختن محیط های زیستی بوده است که ضمن تأمین معیشت و بسط روابط انسانی و اقتصادی و روال یک زندگی جمعی، بتواند در کنار دیگر همنوعان خود به تأمین احتیاجات و رفع نیازمندیهای خودش بپردازد، از حداکثر داده های محیط طبیعی به نفع خود استفاده نماید و اثرات نامساعد عوامل طبیعی را در محیط زیست خود کاهش دهد. این بیان خود می تواند دارای معنای وسیعی باشد که ضمن در بر داشتن پدیده شهر، روستا را نیز شامل می شود.
متخصصین امور شهری نیز هدفشان کمک به بسط هر چه بیشتر چنین روابط و پدیده هایی است که بتواند از طریق بکار بستن تکنیکها و روشهای خاص و با استفاده از علوم فیزیکی، جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، هنری، سیاسی، فنی، حقوقی و روانشناسی، در کار بست روابط بین انسان و محیط زیست سهمی داشته باشند. بنابراین، استفاده از روشها و تکنیکهای این علوم در ایجاد، توسعه، برنامه ریزی و طرح ریزی شهرها را، در حقیقت، شهرسازی می نامند.
با توجه به موارد فوق، شهرسازی یک کار گروهی و یک کوشش دسته جمعی اب شرکت متخصصین علومی است که به نحوی در زمینه مسائل شهری میتوانند به مطالعه بپردازند و در جهت بهبود، توسعه و بطور کلی وضع آینده آنها به تعیین برنامه مبادرت کنند. همانطور که بیان شد، شهرسازی علم ظریفی است بین علوم فنی، انسانی و اقتصادی و طبیعی که هر چند خود رشته مستقلی از علوم است، از بسیاری از آنها یاری می گیرد.
در برنامه ها و مطالعات شهرسازی، همکاری جغرافیدانان، جامعه شناس و معمار به همان اندازه ضروری است که وجود متخصص آمار، اقتصاددان، برنامهریز حمل و نقل، مهندسی تأسیسات، حقوقدان و مهندس راه و ساختمان.
امروزه متخصصین شهرسازی در زمینه مسائل شهری، در دو رشته اصلی برنامهریزی شهری[2] (Urban Planning) و طرحریزی شهری[3] (Urban Desing) به ایفای نقش پرداختهاند.
کار گروهی شهرسازی را در هر طرح و برنامه شهری، برنامهریز حمل و نقل، متخصص تأسیسات شهری، متخصص تاریخ، جمعیتشناس، اقتصاددان، برنامهریز منطقهای، جغرافیدان، معمار، طراح و جامعه شناس همراهی می کنند.