الزامات تکنولوژی
چکیده:
نویسنده مقاله، در ابتدا به تاریخچه اختراع ماشین بخار اشاره میکند و به بررسی شرایط حاکم بر جوامع قبل از اختراع ماشین بخار میپردازد و بعد فرضیه را ارائه میکند که هر تکنولوژی، الزامات انفکاکناپذیر خود را دارد و در نهایت برای اثبات صحت ادعای خود، شرایط ایجاد شده در جوامع پس از اختراع ماشین بخار را به بوته نقد میکشاند و در این راه از آمار و مشاهدات عینی سود میبرد. نویسنده، در نهایت نتایجی ناشی از انقلاب صنعتی را در تعارض با روحیات انسانها دانسته و تکنولوژی را به سبب تحمیل روح و منطق خود بر جوامع انسانی، تخطئه میکند.
ماشین بخار، علی الخصوص مدلی که در کارگاه «وات» و «بولتون» پس از سالها آزمایش و تجربه در سال 1776 م تکمیل شده بود، تبدیل به قلب آهنی انقلاب صنعتی شد. در حقیقت نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که این ماشین بخار، به وسیله هزاران ماشین اختراع شده توانمند دیگر احاطه شده بود و تعداد زیادی از ماشینهای تازه اختراع شده، بیدرنگ مورد استفاده قرار گرفته بودند. [تنها 294 گواهی ثبت اختراع در انگلیس در سال 1770م، 477 گواهی در سال 1780 م، 647 گواهی در سال 1790م، صادر شده بود و این میزان، تقریباً دو برابر بیشتر از تاریخ صد ساله صدور گواهی اختراعات بود].
به هر حال، اولین ماشین ساخته شده در تاریخ بشر بود که به تعبیری، جدا و مستقل از طبیعت و محیط، موقعیت جغرافیایی، فصول و شرایط آب و هوایی، نیروی خورشید و باد و آب و همچنین توان و نیروی حیوان و انسان عمل مینمود.
ماشین بخار، برای اولین بار به بشر (با منابع محدود زغال سنگ و فلز) این اجازه را میداد که منبعی همیشگی و دائمی و تمام نشدنی از توان و نیرو را تحت اختیار خود درآورد. منبعی که توان و صلاحیت تولید اجناس و اشیایی متنوع و نامحدود را در کمترین میزان از تلاش و کوشش فردی و همچنین حداقل میزان زمانی داراست. بنابراین ماشین بخار، اجازه تغییری عجیب و استثنایی را از اقتصادی مبتنی بر زمین، نیروی کار و موقعیت مکانی، به اقتصادی ماشینی مبتنی بر سوخت، کارخانه (صنعت) و تجارت خارجی صادر نمود. این اجازه و قدرتیابی ماشین در جامعه انسانی، هیچ گاه قبل از این تاریخ اتفاق نیفتاده بود. تمامی تکنولوژیها نتایجی مسلم، غیرقابل اجتناب و حتمی را به همراه خواهند داشت که اساساً این نتایج با روحیات و معنویات انسانی بیگانه خواهند بود.
«نوربرت وینر» ریاضیدانی که مدلهای مدرن «سیبرنتیک» را کشف کرد، این گونه مینویسد: «اراده و توان تکنیک و تکنولوژی به وسیله ذات و ماهیت ماشینها دیکته میشود». در ارتباط با ماشین بخار نیز اعتقاد داشت که ماشین بخار به صورت اتوماتیکوار میزان و مقیاس تولید را بیشتر و بیشتر مینماید، چرا که این ماشین میتواند توان و نیروی ماشینهای مختلف را در آن واحد به وجود آورد، در نهایت، این مسأله موجبات افزایش تولید را نیز فراهم میآورد.
این افزایش تولید از آن جهت حائز اهمیت است که این ماشین بایستی سرمایه عظیمی را که صرف هزینههای عملیاتی آن شده است، بازگرداند. همچنین از جهت اعطای محوریت و انحصاری شدن امر تولید نیز مورد توجه است؛ چرا که این دو مسأله از عوامل تأثیرگذار و بسیار مهم در امر اقتصاد و صنعت است.
در مورد افزایش تولید از طریق استفاده از ماشین بخار و نتایج حاصله از آن، این نکته را میتوان اضافه نمود که این افزایش تولید، همچنین میتواند زمینهساز کاهش و تقلیل ارتباطات و ملاقاتهای رودرو و شفاهی، مباحثات و گفتوگوهای اجتماعی، خودمختاری و استقلال سیاسی جوامع، انتخابهای ویژه و منحصر به فرد و همچنین کاهش مهارتهای فردی را فراهم آورد.
بنابراین، همراه با گسترش و توسعه استفاده از ماشینآلات در جریان انقلاب صنعتی، نوعی روح و منطق تکنولوژی با این غول آهنی متولد و بر آن حاکم شد. این روح تکنولوژی چیزی است که «کلارک کر» و تیم همراه او در سال 1960م، آن را درونمایه و اساس نظام صنعتی نامیدند. روح و درونمایهای که به گفته ایشان، سبب یکسانی و شباهت زیادی میان جوامع صنعتی شده است. چیزی کمتر از یک دهه طول نکشید، تا معاصران آن زمان شاهد تأثیرات این تکنولوژی باشند:
ـ واحدهای عظیمی از تولید که متأثر از کنترل و سختگیریهای خاصی (در امر تولید) و افزایش ظرافت و پیچیدگی در ماشینها بودند.
ـ تقسیم کار بر مبنای آموزش، مقام و شأن اجتماعی، فروشگاههای عریض و طویل، منابع عظیم و گسترده (ثروت) و اسراف و تضییع گسترده سرمایهها.
محققین گروه کر، تمامی این نتایج خارقالعاده و غیرعادی را در جوامعی که از مدلهای نظام صنعتی در یک قرن و نیم اخیر پیروی کرده بودند، یافتند. بررسی دقیق تحقیقات کر، ما را بدین سمت و سو هدایت میکند که کر و گروه تحقیقاتیاش، توجه کمتری به نتایج اجتماعی و سیاسی ناشی از نظام صنعتی داشتهاند. دستهای از این نتایج اجتماعی و سیاسی ناشی از نظام صنعتی عبارت است از:
ـ کاهش میزان زمینهای کشاورزی و جمعیت مزارع و در نتیجه افزایش رشد غیرقابل کنترل شهرها و خارج شدن جوامع و اجتماعات از حالت خوداتکایی.
ـ بسط و گسترش هسته مرکزی دولتها و قرار گرفتن علوم در جایگاه ایدئولوژی مکاتب.
ـ افزایش شکاف طبقاتی میان طبقات فقیر و ثروتمند، ارزش و اعتبار یافتن مفاهیمی همچون سود و منفعت اقتصادی، توسعه، دارایی، مالیکت و مصرف.
این نتایج در اوایل قرن 19 در بریتانیا، در اواخر قرن 19 در آمریکا و در قرن 20 در ژاپن به وجود آمد و به نظر میرسد که یقیناً این نتایج در تمامی جوامعی که از پروسه و جریان نظام صنعتی پیروی میکنند، اتفاق خواهد افتاد.
شاید این گونه به نظر آید که بیان نتایجی این چنین، بار استدلالی سنگینی را بر ماشین ساده وات وارد میآورد، اما انسانهایی که با صدای غرش این ماشین ساده زندگی کردهاند، هیچ شک و شبههای در وجود این نتایج ندارند.
«پیتر گس کل»، در سنجش و برآورد خود از میزان تولیدات صنعتی انگلیس در سال 1833م میگوید: یکی از تغییرات بیشمار، خیره کننده و تکاندهندهای که به هر صورت در جوامع اخلاقی و همچنین شرایط اجتماعی ملل بزرگ به وجود آمد، نتایج استفاده و بهرهگیری از ماشین بخار است. بنابراین استدلال، نیروی بخار کاری را که بنابر محاسبه «گس کل» توسط 5/2 میلیون نفر نیروی انسانی صورت میگرفت، به سادگی انجام میداد.
همچنین باید خاطر نشان ساخت، که در سرشماری سال 1831 م در انگلیس، چیزی کمتر از 3 میلیون نفر در مجموعههای صنعتی به کار گمارده شده بودند؛ این بدان معناست که تنها پس از 4 دهه، ماشین بخار با تمامی توان و نیروی کار انسان شاغل در آن زمان در مجموعههای صنعتی، رقابت کرده است.
یقیناً «گس کل» به این نکته اشاره دارد که پیشرفتهای عظیم و پیاپی در ابداع و استفاده از ماشینها، ناشی از توجه همه جانبه به اصل رقابت و همچنین از دور خارج کردن نیروی کار انسانی بود؛ این مسأله موجبات بیکاری و سرگردانی بسیاری از کارگران انگلیسی، به جز آنهایی که با این ماشینها کار میکردند، شد.
نیروی بخار، اولین تأثیر خود را در صنعت نساجی و پارچهبافی گذاشت. بسیاری از کارخانههای نساجی، به لحاظ سنتی در مثلث تکنولوژی ستیزی قرار گرفته بودند؛ در شرایطی که جریانات آبی از تپههای پنی راه میافتاد و به پایین سرازیر میشد و این امر میزان فراوانی از آب را برای شستوشو و آماده نمودن نخهای بافندگی فراهم میکرد. همچنین جریانات آب و هوایی که از دریای ایرلند نشأت میگرفت، به وجود آورنده شرایط آب و هوایی و اقلیمی مربوطی بود که برای جریان فرآوری البسه و پارچه مورد نیاز بود.
موقعی که اولین کارخانههای پارچهبافی، از جریانات آبی تپههای پنی، برای تولید نیرو استفاده کردند، ضعف منابعی که در آن زمان پایانناپذیر مینمود، [البته صرف نظر از این که بسیاری از آسیابها و کارخانهها در ماههای تابستان و در موقعی که جریان آب کم میشد، بیفایده و بیمصرف میشدند] با کشش و جاذبه ماشین بخار و انرژی پیوسته و دائمی آن، بسیار خودنمایی میکرد.
در سال 1800 م و پس از گذشت یک دهه از آغاز استفاده از ماشینهای بخار در کارخانهها، در حدود 2191 ماشین بخار در بریتانیا مشغول به کار بود. [«کارل یل» در این باره مینویسد، کارخانههای ذوب فلزات، با گلولههای آتشین خود و پتکهایی که بیوقفه در حرکت بودند، فعالیت میکردند.] در آن زمان، 460 عدد از این ماشینها در صنعت نساجی مشغول به کار بودند، بیش از یک چهارم از کل محصولات کتان را تولید میکردند
در سال 1813 م، حدود 2400 دستگاه بافندگی با بخار کار میکرد. اما در سال 1820، این برآورد به حدود 14150 عدد رسید. حدود یک دهه بعد از این زمان، این میزان به چیزی بیشتر از 000/100 مورد رسید. همان طور که روند محصولات تولیدی کارخانهها بر تولید کتان کنترل و غلبه یافت، این روند با حرکتی منظم و یکنواخت، محصولات پشمی و ابریشمی و همچنین دیگر شاخهها و قسمتها را نیز تحت کنترل خود درآورد.
بدین ترتیب و همراه با تخصص و کارشناسی، روزی رسید که یک مرد میتوانست کاری را انجام دهد که دویست یا سیصد مرد، قادر به انجام آن در ابتدای انقلاب صنعتی بودند. بنابراین، سلطه و حاکمیت تکنولوژی، به وسیله علوم و دانستنیهای انسانی و فراتر از توان و نیروی طبیعی به دست میآید. چیزی که زمانه جدید میتواند بدان تفاخر نموده و آن را مایه مباهات و سربلندی خود بداند.
اگرچه تشکیلات عظیم صنعتی، چندان زمانی نیست که مورد توجه قرار گرفتهاند؛ [مجموعه صنعتی «ونیس» در قرن 16، میلادی، مشهورترین کارخانه تولید اسلحه بود، که در آن تقسیم کار به وجود آمد و تولید در مقیاسی عظیم در آن جریان پیدا کرد. این مسأله، انقلاب بزرگی در صنعت بود که نشأت گرفته از فعالیت موتور بخار و ترسیم اولین سیستم کارخانهای در آن بود.] اما توانستهاند نتایجی عظیم و قابل توجه را به وجود آورند. ورود ماشین به کل جریان تولید، ماشین را به جزئی غیرقابل معاوضه و جایگزین در جوامع انسانی درآورده است، در مدت زمانی کوتاه، ماشین به هیأت و قالب امروزی درآمد. یک بازدیدکننده آلمانی از منچستر، در سال 1823 مینویسد:
«دوستان من! پدیده نو و جدیدی که در اینجا ماشین نامیده میشود، به همراه ساختمانهایی که مکان قرار دادن آنهاست، کارخانه نامیده میشود. چنین مجموعهای، چیزی در حدود هشت یا نه طبقه معمولی ارتفاع دارد. گاهی اوقات حدود 40 پنجره در امتداد ساختمان اصلی کارخانه موجود است. همچنین 4 پنجره بزرگ نیز در سقف کارخانه تعبیه شده است. هر طبقه 12 پا ارتفاع داشته و طول آن را اگر با جست زدن و پریدن اندازه بگیریم، به چیزی در حدود 9 پا میرسد. ستونها تماماً از آهن بوده، در حالی که پایههای کمکی، آنها را همراهی میکنند. هنوز هم صدها عدد از این ستونها، بی هیچ گونه تکان و حرکتی بر جای خود ایستادهاند. همان گونه که آنها از سی یا چهل سال قبل برپا بودهاند. بعضی از این مجموعههای صنعتی، در مکان و موقعیتی مرتفع و بلند قرار گرفتهاند. به نحوی که بر اطراف و همسایگانشان مسلط هستند. علاوه بر این، انبوهی از دودکشهای مخازن آب گرم و دیگهای بخار نیز در چنین موقعیت مرتفعی خودنمایی میکند. بنابراین، تصور این که ستونها چگونه عمود و صاف باقی ماندهاند، دشوار است. در شب، موقعی که هزاران پنجره کارخانه، به وسیله نور چراغهای گازی و در حالتی بسیار باشکوه و زیبا، روشن و نورانی میشوند، منظرهای دیدنی و تعجببرانگیز خلق میشود، انسان به ماشین وابسته شده و بدین شکل در جای تیره، سنگین و ملالآوری سکنی گزیده است».
«دکتر لیدز» در سال 1831 م میگوید: «مادامی که موتورهای صنعتی کار میکنند، مردم نیز باید کار کنند؛ بنابراین، مرد، زن و کودک در افتادگان به دام آهن و بخار هستند. ماشینهای حیوانی ـ ماشینهایی که در بهترین حالت هم شکننده و فرسوده هستند و منشأ هزاران درد و محکوم به نابودی میباشد، به سبب نوع طبیعتشان، در بهترین حالت هم، حیاتی بسیار کوتاه و متغیر داشته و در از بین رفتن و خراب شدن عجله دارند ـ در حال مسابقه و هماوردی با ماشینهای آهنی بیاحساسی هستند که آنها را خسته و فرسوده کرده است».
«اندرو یر» در سال 1853، در ارتباط با این موضوع میگوید: «این سیستم کارخانهی امروزی است که این دو ماشین [ماشین حیوانی و ماشین آهنی] میبایست با یکدیگر در جریانی خودکار و هوشمند کار کنند. سیستمی که متشکل از ماشینهای بیروح متفاوت و ارگانهای هوشمند است و کنسرت بیوقفه و لاینقطع تولید مصنوعات متداول و رایج را اجرا مینماید». در حالی که تمامی اجزا این سیستم، جز فرعی و پایینتر و به عبارت بهتر تابع نیروی کار حرکتی خودکار مرکزی خود هستند. در حالی که «یر» فکر میکند که نمیتوان هیچ اختلاف و تمایزی بین ماشینها و نوع هوشمند آن به وجود آورد، لغت «فرعی و پایینتر» بودن، کلید کلمه بحث است.
در هر صورت، روح حاکم بر نظام صنعتی، منطق و باید و نبایدهای خود را با قدرت و سرعت هر چه تمامتر بر جوامع تحمیل نمود و به کلی همه چیز را تغییر داد. نوع زندگیها، مناظر و چشماندازها، تنها و تنها در عرض چند دهه تغییر یافت و به اشکال و درجاتی که تاکنون دیده نشده بود، تبدیل شد و این تغییرات، قبل از اختراع ماشین بخار هرگز قابل تصور نبود.
منبع: فصلی از کتاب: “
Rebels Against the Future: the Iuddites and their war on the Industrial Revolution