تفسیر بالینی آزمون آدمک گودیناف


تفسیر بالینی آزمون آدمک گودیناف

تفسیر بالینی

آزمون آدمک گودیناف

آزمون تصویرآدمک گودیناف و بررسی شخصیت کودکبر اساس ترسیم آدمک

به طور کلی روش نمره گذاری در آزمون تصویر آدمک گودیناف از این قرار است که به هر قسمتی از تصویر یک نمره تعلق می گیرد که مجموع آنها 51 تجاوز نمی کند. با استفاده از جدول مخصوص، نمره خام تبدیل به سن عقلی می شود و از رابطه 100×سن تقویمی ÷ سن عقلی  بهره هوشی کودک بدست می آید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- سر وجود داشته باشد.

2-پا کشیده شده باشد.

3-دست کشیده شده باشد( یک یاهر دو دست).

4-بدن کشیده شده باشد.

5-طول بدن طویل تر از عرض آن باشد.

6-شانه ها کشیده شده باشد.

7-بازوها و پاها به تنه چسبیده باشند.

8- پاها به تنه و دستها به تنه درنقاط انتظار رفته چسبیده شده باشند.

9-گردن کشیده شده باشد.

10-دنبال گردن به سر و تنه مربوط باشد.

11-چشم ها کشیده شده باشد.

12-بینی کشیده شده باشد.

13-دهان کشیده شده باشد.

14-دولب دیده شوند.

15-سوراخ ها یاحفره های بینی کشیده شده باشد.

16-موها کشیده شده باشد.(جزئی ترین مقدار مو).

17-موها کامل کشیده شده باشد.

18-علامتی از لباس کشیده شده باشد.

19-دو قطعه لباس کشیده شده باشد.

20-تمام بدن پوشیده از لباس باشد.

21-چهار قطعه لباس مشخص باشد(کراوات، کلاه، جوراب ، کفش ، پیراهن و کت و شلوار).

22-لباس رسمی یا یونیفرم باشد( یونیفرم مدرسه هم نمره می گیرد).

23-انگشتان کشیده شده باشد(هر اثری ازانگشت کافی است).

24-تعداد انگشتان درست باشد.

25-شکل و قواره انگشتان درست باشد.

26-شست متمایز باشد.

27-دست متمایز از انگشتلان باز باشد(کف دست کشیده شده باشد).

28-بازوها کشیده شده باشد.

29-زانو کشیده شده باشد.

30-تناسب سر نسبت به بدن مراعات شده باشد.

31-تناسب بازوها و دست ها نسبت به بدن حفظ شده باشد.

32-پاها متناسب کشیده شده باشد.

33-کف پا متناسب باشد.

34-پاها متمایل به بالا نباشند.

35-دست ها و پاها دو بُعدی کشیده شده باشند.

36-پاشنه کفش یا پاشنه پا کشیده شده باشد.

37-هماهنگی خطوط کلی حفظ شده باشد (دست نلرزیده باشد).

38-هماهنگی خطوط کلی و جزئی حفظ شده باشد( نقاشی دقیق باشد).

39-هماهنگی خطوط سر ( موها ودور سر به دقت کشیده شده باشد).

40-هماهنگی خطوط تنه حفظ شده باشد.

41-هماهنگی خطوط دست ها و پاها حفظ شده باشد.

42-هماهنگی خطوط چهره حفظ شده باشد.

43-گوش ها کشیده شده باشد.

44-تناسب گوش ها حفظ شده باشد.

45-مردمک چشم کشیده شده باشد.

46-تناسب چشم حفظ شده باشد.

47-در تصاویر نیمرخ و تمام رخ چشم دارای حالت باشد.

48-چانه و پیشانی هر دو کشیده شده باشد.

49-برآمدگی  شانه در تصویر نیمرخ معلوم باشد.

50-نیمرخ ناقص باشد(یعنی تنه و نیمرخ ناقص).

51-نیمرخ باشد.

جدول تبدیل نمرات خام به سن عقلی

سن عقلی

نمره خام

سن عقلی

نمره خام

سن عقلی

نمره خام

سن عقلی

نمره خام

9-10

31

3-8

21

9-5

11

3-3

1

0-11

32

6-8

22

0-6

12

6-3

2

3-11

33

9-8

23

3-6

13

9-3

3

6-11

34

0-9

24

6-6

14

0-4

4

9-11

35

3-9

25

9-6

15

3-4

5

0-12

36

6-9

26

0-7

16

6-4

6

3-12

37

9-9

27

3-7

17

9-4

7

6-12

38

0-10

28

6-7

18

0-5

8

9-12

39

3-10

29

9-7

19

3-5

9

0-13

40

6-10

30

0-8

20

6-5

10

بالاتر از 12 سال

51

بررسی شخصیت کودک براساس ترسیم آدمک

دستور اجرا وشرایط بکار بستن آزمون

آزمون را می توان بصورت فردی یا گروهی اجرا کرد هرکودک یک جعبه مداد رنگی که شامل هفت رنگ است دریافت می کند.آبی، سبز، قرمز، زرد، بنفش ،قهوه ای وسیاه.

همچنین یک مداد سیاه یک مداد پاک کن ویک ورقه کاغذ به ابعاد 5/9×21 به صورت عمودی دراختیار کودک قرارداده می شود آزمایشگر به آزمودنی می گوید:

“روی این کاغذ یک آدمک (یا آدم)بکش تا آنجائیکه می شود قشنگ باشد واگر دلت خواست آن را رنگ کن” می گذاریم که آزمودنیها هرطور دلشان می خواهد مقاشی کنند بدون آنکه به آنها کمک کنیم ویا به انتقاد ارزشیابی یاتلقین مبادرت نمائیم فقط به آزمودنیها یی که تردید هائی نشان می دهند باید گفته شود، خوبه ادامه بده .

اگر کودکی به طرح پرسشهائی درباره شیوه اجرای ترسیم مبادرت کرد به او گفته می شود که” هرکاری می خواهی بکن، هرطور دلت می خواهد، همان جوری خوبه” .

آزمونی ها رامورد انتخاب جای نقاشی ابعاد آن ،استفاده ازکاغذ درجهتی غیر ازآنکه به وی ارائه شده است اضافه کردن عناصر دیگری غیر ازموضوع پیشنهاد شده .

رنگهای بکار رفته، یا اقناع از رنگ کرده و جز آن آزاد می گذاریم چه انتخاب ارتجالی همه این شیوه ها واجد معانی است .

می توان یک مداد تراش دراختیار آزمونی گذاشت تا هرکودک همه رنگها را در اختیار داشته باشد . نام ونام خانوادگی وتاریخ تولد کودک روی ورقه نوشته شود.

تذکر:اجرای دقیق این دستورالعمل بسیار اهمیت دارد تجربه نشان داده است که کوچکترین تغییری دردستوراجرا می تواند درتحقق ترسیم تغییرات مهمی ایجاد کند دستوراجرا باید نسبت به جنسیت واجد ابهام باشد.

وقتی آزمون بصورت فردی اجرا می شود یادداشت فرآیند کارآزمودنی بسیار آموزنده است ازکجا شروع می کند، چه چیزهایی راپاک می کند وتغییر می دهد کارش بصورت منظم وتعقلی است یابراساس الهامات لحظه ای و واجد برانگیختگی، همچنین باید گفته های ار تجایی کودک یادداشت شوند چه ازاین راه می توان اطلاعات جالبی بدست آورد که به روشن شدن معما ی پاره ای ازجنبه های غیر قابل درک ترسیم کمک می کنند.

ازآزمودنی های بزرگترحتی می توان درخواست کرد که مقاصد خود را درمورد نقاشی اجرا شده به تعریف یک قصه اززبان خودشان ویااززبان شخص ترسیم شده (مثل مقاشی های متحرک)بیان کنند.

می توان بیان فکر کودک به پاس یک پرسشنامه تسهیل کرد:آدمک چند سالش است، مرد است یازن است (درصورتیکه مشخص نباشد)کجای آدمک رابهتر کشیده ای ؟کجای آدمک رابدتر کشیده ای ؟داره چکارمی کنه؟ آیاچیزی کم داره؟آیا راضی وخوشحال است؟آیا کاربدی کرده ؟ آیا دوستش دارند؟ آیا عصبانی است؟ آیا می ترسد؟.جزآن.

همچنین می توان براساس روش مک اوورازکودک خواست که به ترسیم متوالی دوشخص (یک زن ویک مرد)بپردازد.پاره ای ازمؤلفات با استفاده ازشیوه ترسیم متوالی چندین آدمک به تجسمات بیش از پیش عمیق قدیمی وناهشیارانه شخصیت دست یافته اند.

حتی می توان ازکودک خواست که برترسیم آدمکی که احساساتی رانشان می دهد بپردازد :آدمک خوشبخت، بدبخت، خشمگین، وحشت زده و…

چنین شیوه ای به بروز انگیزه هایی درارتباط با خوشبختیها یابدبختیها، خشمها یاترسهای مشخص آزمودنی منجرمی شود.

محدودیت سنی بین 14-2 سال است ومحدودیت وقت ندارد.

بخش دوم کتاب روانشناسی بالینی برگسون

ساختمان مقیاس رشد یافتگی

علامت هایی را که درنقاشی های کودکان بهنجار ظاهر می شود می توان بدو گروه بزرگ تقسیم کرد:

1-علائمی که گاه گاه درهمه سنین مشاهده می شوند یاآنکه هرچند فراوانی آنها براساس سن افزایش می یابد اما هرگز بفراوانی قابل ملاحظه ای (75%)منجر نشده واستقرار نمی یابد این نوع علامتها راعلائم متفرق یاپراکنده نامیده اند.

2-علائمی که فراوانی آنها منظماً با سن افزایش می یابد و به حد 75% می رسند این علامتها راعلائم تحولی نامیده اند درمقیاس رشد یافتگی فقط علائم تحولی درنظرگرفته شده وبراین اساس هفتاد ماده پذیرفته شده است برای آنکه اهمیت نسبی که کودکان برای بخشهای مختلف اندام آدمک قائل می شوند برجسته گردد.مقیاس کلی به سه مقیاس جزئی تقسیم شده است:

الف- سر(22ماده)     ب-طرح بدنی (22 ماده)        ج-لباس(14 ماده)

یک مقیاس چهارم که درمقیاس کلی گنجانده نشده است درارتباط بابکار بستن رنگ است.

شخصیت کودک براساس ترسیم آدمک

فهرست هفتاد ماده جزئیات تحولی به قرارزیراست:

الف.سر

1-وجود سر:سرمعمولاً بصورت یک دایره کم وبیش نامنظم است.

2-وجود چشمان :بصورت یک نقطه یا با جزئیات بیشتر نشان داده می شود.

3-وجود هان:بصورت یک نقطه یاخط افقی

4-وجود بینی :بصورت یک خط عمودی یک دایره دونقطه یا با جزئیات بیشتر ترسیم می شود.

5-وجود موها :حتی اگر بصورت چنددخط ساده یاهاشور نشان داده شود اما رنگ آن با واقعیت منطبق باشد(قهوه ای، سیاه، زرد).

6-رنگ واقع نگر صورت :زمینه صورت یا نباید رنگ شده باشد یارنگ صورتی باشد وخط پیرامونی درهر مورد باید سیاه کشیده شده باشد.رنگها، چشمها ،دهان یاعناصر دیگر صورت می تواند واقع نگر نباشد.

7-رنگ واقع نگر چشمان :رنگهای سیاه، قهوه ای، آبی، سبز پذیرفته می شود و همچنین اگررنگ بکارنرفته باشد نمره داده نمی شود.

اگرکودک مردمک چشم یاکره چشم رارنگ کرده باشد اهمیت ندارد.

8-رنگ واقع نگر دهان یاحدود دهان باید با مداد سیاه یا با مداد قرمز مشخص شده باشد.

9-شکل بیضی چشمان : چشمها باید با دوخط کشیده شده باشند یاآنکه یکسره رنگ شده باشند اما درازای آنها بصورت افقی باشد.

10-وجود لااقل دوجزء مثل ابرو پلک مردمک درچشمها .

11-واقع نگری کامل رنگ چهره و خط پیرامون صورت باید با مداد سیاه کشیده شده و زمینه آن صورتی یا بدون رنگ باشد هیچیک ازرگه های چهره نباید شامل رنگهای غیرواقعی باشند مثلاً بینی قرمز چشمان بنفش مژه های سبز وجزآن چشمها می توانند آبی، سبز ،قهوه ای یاسیاه باشند ودهان بدون رنگ یاقرمز.

12-شکل تحول یافته دهان ،دهان باید بادوخط کشیده شده وبشکل بیضی باشد.

13-فاصله صحیح چشمها که مرکز چشمها باید صورت را به سه بخش مساوی تقسیم کند.

14-جای درست قرارگرفتن صحیح چشمها ازلحاظ طول نسبت به درازای صورت به چشمها باید تقریباً دروسط طول سر (یادرنظرگرفتن موها)قرارگرفته باشد.

15-شکل پیشرفته یابسیار پیشرفته بینی.

16-شکل پیشرفته یاوجود “مدل” درموها:باید طوری ترسیم شده باشد که دور سر رابدون شفافیت قرارگیرند یاواجد یک مدل خاص شوند(فرق سرموها ی بافته قبول نیست).

17-رنگ واقع نگربینی :درترسیم بینی فقط خط سیاه پذیرفته می شود(قرمز قابل قبول نیست).

18-حداقل وجود سه جزء درچشمها :مژه ،ابرو ،مردمک، پلک.

19-وجود مردمک چشم.

20-وجودابروها.

21-وجودرنگ قرمز دهان.

22-مدل مخصوص موها:فرق سریاموهای بافته یا حلقه های موها باید نشان داده شده باشد.

23-جای صحیح چشمها ازطول وازعرض به مواد 13و14 رجوع شودن هردو علامت باید موجود باشند.

2-طرح بدنی:

1- آدمک قابل شناسایی:چند عنصر بدن یا سر باید وجود داشته وقابل تمایز باشند وفقط بصورت چند خط پراکنده ترسیم نشده باشند.

2- نقاشی درصفحه واجد جهت باشد :محور عمودی آدمک باید به موازات کناره های کاغذ بوده وبه صورت مایل نباشد (مثل اینکه درحال افتادن است)مگر آنکه آزمودنی عمداً بخواهد حرکتی رانشان دهد.

3- لااقل دوجزء ازجزئیات زیر باید موجود باشند:سر،چشمها، دهان، موها، تنه یاساقهای پا.

4- وجود تنه:بهرشکلی که ترسیم شده باشد خط یاشکل هندسی مانند دایره ،بیضی ،مربع ،مستطیل یا مثلث .

5- وجود بازوها:هرشکلی پذیرفته می شود .خطوط ساده یا پیچیده حتی اگر درمحل صحیح قرارنگرفته باشند.

6-وجود ساقها :هرشکلی پذیرفته می شود .خطوط ساده یا پیچیده حتی اگر درمحل صحیح قرارنگرفته باشند.

7- بازوها وصل به بالاتنه :بازوها نباید به سربه گردن یا به ساقها متصل باشند بلکه باید به بالاتنه وصل باشند حتی اگر جای اتصال آنها درست نباشد یا اگر گردن کشیده نشده باشد می توان حد بین سرو بالا تنه راپذیرفت.

8-ساق ها وصل به بالا تنه: ساقها نباید به سر متصل باشند بلکه باید به بالاتنه وصل باشند حتی اگر دراین اتصال بی مهارتی دیده شود.

9- وجودپاها :پاها باید بوسیله یک خط ساده که با ساقها یک زاویه راتشکیل می دهد کشیده شده باشند یاآنکه بصورت دایره ای که بدنبال ساقها می اید ترسیم شوند یاآنکه بصورتی پیشرفته تر(دوخط، ترسیم کفش ها)کشیده شده باشند.

10- درازای تنه بیش ازپهنای آ ن با تنه می تواند بصورت یک خط ساده، یک بیضی،یک مستطیل یا شکلی “منعطف تر” باشد بشرطی که درازای آن بیش از پهنای آن باشد .

11- بازوها با دو خط و نه فقط با یک خط.

12- ساق ها با دو خط و نه فقط با یک خط.

 13-ترسیم پیرامون شکل بامداد سیاه: تمام خط پیرامون آدمک (سر، تنه، اعضاء) باید بامداد سیاه ونه بامداد رنگی کشیده شده باشد عبارت دیگر کودک باید نخست آدمک راترسیم کند وسپس رنگ کندد.

14-وجود انگشتان، انگشتان باید وجود داشته باشند حتی اگر بصورت خطوط ساده است تعداد آنها درنظر گرفته نمی شود.

15- بازوها به نسبت درست :بازوها (به انضمام دستها)باید واجد نسبتهایی باشد که

لااقل بین 1 و4/1تا 5 برابر 4/1و 1 تا دو برابر طول تنه باشند(نسبت بازوها/تنه

2تا 25/1= بازوها/تنه).

16- تنه “منعطف” تنه دیگر نباید یک شکل هندسی (دایره ،بیضی ،مربع مستطیل یامثلث داشته باشد بلکه باید واجد خطوطی باشد که کمتر اجمالی بوده وبه واقعیت نزدیکترند.

17- وجود گردن :بایک خط ویا دو خط کشیده شده باشد.

18- ساقها به نسبت درست:ساقها باید بین 4/3تا 4/1و1 طول تنه باشند (نسبت تنه به ساق مساوی 75/0تا 25/1).

19- بازوها متصل به تنه درجای صحیح :بازوها باید به زیرگردن (درصورتی که گردن کشیده شده باشد )ترسیم شانه الزامی نیست.

20- شکل “منعطف” ساق ها: (با دوخط ) بصورت تیره چوب صاف یا طرح ناقصی نباشد ونوعی انعطاف درخطوط مشاهده شود.

21- گردن “منعطف” :خط گردن وخط تنه پیوسته بدون تشکیل یک زاویه حاده ترسیم شده باشند حتی اگر شانه کشیده نشده باشد.

22- جنسیت قابل شناسایی:وجود شلوار کفایت نمی کند چه پاره ای از دختران هم شلوار می پوشند فقط به مدل موها(جزدربعضی موارد مثل موهای بافته )نیز نمی توان استناد کرد.

23- واقع نگری رنگ دستها :انگشتان یادستها یاباید صورتی (نه قرمز)ویا فاقد رنگ باشند وهمرنگ بودن دستها وچهره الزامی نیست.

24- اتصال ساقها :بدون فضای واسطه ای :مدتها ساقها به بالاتنه به کونه ای متصل می شوند که یک فضای کم وبیش بزرگ بین آنها وجود دارد این فضا دیگر نباید وجودداشته باشد باید فاصله ساقها زیاد نبوده وبه نظر آید که درزیر دامن بیکدیگر متصل شده اند.

25- پنج انگشت درهر دو دست مشخص شده باشند یاشست بصورت متفاوت ازانگشتان که بشکلی کلی ترسیم شده اند نشان داده شده باشند.

26- وجودشانه ها:یک زاویه یا خط انحنا دارکه نشان دهنده شانه است درحد اتصال بازوها وتنه وجودداشته باشد.

27- نسبت درست سر:درازای تنه باید بین     تا 4/3 2سرباشد وحد بهنجارنسبت تنه به سر مساوی 5/1تا75/2می باشد.

28-مشخص بودن سن :سن آدمک آشکارا براساس یکی ازجزئیات صورت (ریش، سبیل، چین و چروک )یا براساس ویژگی لباس یا برمبنای یک شی خاص (سیگار، پیپ، اسباب بازی، لوازم وجز آن)متمایز شده باشد شخص ترسیم شده می تواند یک کودک یک بزرگسال یایک فردمسن باشد.

29- وجو دستها (کف دست : یک فضا باید بین آستین وانگشتان ترسیم شده باشد ضمناً آستین وانگشتان هم باید کشیده شده باشند.

30-اتصال ساقها بدون تعیین حد :شلوار باید تاکمر ادامه داشته باشد بدون آنکه خطی درحد اتصال ساقها به تنه ترسیم شده باشد درصورت وجود دامن نمره منظورمی شود.

31-اتصال بازوها به تنه بدون تعیین حد:نبودن خطوط مشخص بین بازوها وتنه ،خطوط تنه وبازو به یکدیگر پیوسته اند.

32- وضعیت منطقی پاها: نسبت به ساقها پاها یا باید واجد نما باشند یعنی نوک آنها با فاصله زیاد یا کم اما بصورت قرینه ای ترسیم شده باشند.

اگر آدمک بصورت تمام رخ ترسیم شده باشد جهت هردو یا نباید به یک طرف باشد موضوع کاملاً عمودی که تداوم ساقهاست پذیرفته نمی شود مگر آنکه قوانین نما کم وبیش درنظر گرفته شده باشند که دراینصورت عرض پاها ازطول آنها بیشتر است.

33-رنگ مشابه وواقعی نگر صورت ودستها :صورت ودستها باید واجد رنگ مشابهی صورتی یابدون رنگ .

3-لباس:

1- وجود لباس :هاشور یارنگهایی را با رنگ چهره وبقیه اندام متفاوت باشند می توان به منزله وجود لباس تلقی کرد.

2- وجود لااقل یک جزء لباس ازفهرست زیر:دکمه ها ،کمربند، شنل، تزئینات پارچه، (خط ) نقطه کل وجزء آن ، کراوات، جلیقه، دستکش ،یقه، جیب، جواهرات، کلاه وکفش ،پاشنه کفش، بند کفش جوراب یا هرجزئی دیگر ازلباس.

3- وجود شلوار:متفاوت یا بالا تنه لباس یا براساس شکل آن، دو خط الزامی است یا براساس رنگ آن باید بالای لباس فرق داشته باشد یا وجود یک دامن که می تواند ازبالا تنه لباس متمایز باشد یا نباشد.

4- وجود کمربند: کمربند می تواند با یک خط مشخص شده باشد درصورتیکه جای آن درست باشد یاآنکه بادو خط کشیده شده باشد،درصورتیکه این خطوط درشروع ساقها قرارگرفته باشند.

5- وجود کفشها : ترسیم یا (یا دوخط) ویک خط متمایز کننده با رنگ متفاوت که پا رااز شلوار جدا کند کفایت می کند.

6- لااقل دوجزء لباس :ازبین فهرستی که درماده 2ارائه شد.

7-آستین وبالاتنه لباس یک رنگ باشند:

به این ماده نمده تعلق می گیرد .اگرجلیقه ای بارنگ متفاوت ترسیم شده باشد اما بتوان یقه بلوز یا قسمت جلوی آن را مشاهده کرد.

8- آستین جدااز دستها: یک خط باید دست واستین رادرحد مچ دست یا بالاتر (آستین کوتاه ) ازیکدیگر جدا کند.یادست وبازو به رنگهای متفاوت باشند تا بتوان حدس زد که آستین ترسیم شده است یک سطح برتر که به حد 75/0 درهیچ سنی نرسیده است نیز وجوددارد وان درصورتی است که آستین ازبازو (جدا شده )باشد.

9- وجود لااقل سه جزءلباس ازبین فهرستی که درماده 2ارائه شده .

10- بالاتنه مجزا یا نامتصل به گردن : یک خط باید یقه لباس رامشخص کند گردن نباید برنگ لباس باشد گاهی یقه کاملاً ترسیم می شود ولباس آشکارا ازگردن متمایز است.

11- شلوار نامتصل به ساقها : ساقها باید ازشلوار که پهن تراز ساق است بیرون آمده باشند.

12-واقع نگری رنگ کفشها : فقط رنگهای سیاه، قهوه ای یا بیرنگ پذیرفته می شود.

13-وجود لااقل سه جزء لباس :ازآنهایی که درماده 2 ذکرشد.

14- آدمک معرف شخص معینی باشد، لباس آدمک بازشناسی یک سرباز، یک ورزشکار ،یک دلقک یا جز آن را بدهد.

شیوه تحلیل ترسیم آدمک

جنبه های کلی ترسیم:

الف –محل ترسیم درصفحه :برای تعیین محل ترسیم ورقه کاغذ به وسیله دو خط عمود ودو خط افقی به 9 ناحیه مساوی تقسیم می شود ومرکز نقاشی آدمک نسبت به این نواحی مشخص می گردد.

نتایج بدست آمده نشان می دهد که ناحیه مرکزی بیش از نواحی دیگر مورد استفاده قرارمی گیرد (هر چند درحدود 13 درصد این ترسیمها درمرزهای ناحیه مرکزی قرارگرفته اند انتخاب گوشه های صفحه نادرتر ونابهنجارتر ازانتخاب نواحی میانه برونی است از این زاویه تفاوت دختران وپسران معنادار نیست اما باید خاطرنشان شود که مرکز روانشناختی صفحه بامرکز هندسی آن مطابقت کامل ندارد ومرکز نخست اندکی به طرف قسمت چپ گرایش داشته باشد آزمودنی بیشتر گرایش به بیان هیجانات بلافاصله خوددارد ورفتاری کودکانه نشان می دهد.

به هراندازه بطرف راست متمایل باشد بیشتر نشان دهنده نیروی مها ر عقلی ورشد یافتگی است .

همچنین ناحیه چپ معرف دلبستگی به مادر است وناحیه راست دلبستگی به پدررانشان می دهد . اگر صفحه کاغذ را درجهت عمودی درنظر بگیریم پایین صفحه نشان دهنده مادی نگری وبالای صفحه معرف آرمان نگری وزندگی تخیلی است.

پاره ای ازمؤلفان به این نتیجه دست یافته اند که دختران بیش از پسرا ن متمایل به ترسیم آدمک خود در بالای صفحه هستند .اما پژوهش کنونی نتوانسته است به تفاوتهای معنی داری دراین مورد دست یابد.

بررسی براساس سن نشان می دهد که موقعیت ترسیم درناحیه مرکزی از پایین ترین سنین غلبه دارد اما تدریجاً این غلبه افزایش می یابد  واز 44% درسه سالگی به بیش از 75% در7سالگی ودرسن 12سالگی به 10% می رسد ودرنتیجه می توان مرکز موقعیت مرکز آدمک درنواحی خارجی را به منزله نابهنجاری تلقی کرد.

تفـسیر

مقدمه ای راجع به مفهوم ترسیم در روانشناسی

1-جنبه های کلی:درواقع موضوع نقاشی محل ترسیم درصفحه ابعاد ونسبتها، خطوط ترسیم موضع آدمک وقرینه سازی –وضعیت اندام وحرکت، رنگ ،ترسیم یک شخص معین ازلحاظ سن ،جنس، هویت ،حالت آدمک وبالاخره پیرامون آن .

2-جنبه تحلیلی:سر،تنه، اعضا ولباس است .

مؤلف توصیه می کند برای آماتورها حتما جدا جدا براساس همین فهرست نمره گذاری شود .

3-ابعاد:اندازه گیری آدمک با افزایش سن کودک افزایش می یابد وبا رشد اندام وی مطابقت دارد.

معهذا این ویژگی فقط دردختران مشاهده شده است که آدمک آنها درخلال ده سال دو برابر می شود وبطور متوسط از9سانتی متر در3سالگی به 18 سانتی متر در12 سالگی می رسد درحالیکه قد آدمک ترسیم شده توسط پسران درحد متوسط 14 سانتی متر پایدار می ماند.

بنابراین وقتی می خواهیم به ارزشیابی قدآدمک مبادرت ورزیم باید این ویژگی ها رادرنظر بگیریم واندازه نقاشی بیانگر درجه خود سنجی وگسترش جویی نقاشی است .

یک آدمک بزرگ به معنای اعتماد بنفس ایمنی وشگفتی است (رهبران وبرندگان ) وگاهی احتمالاً فقدان بازداری ،کنترل خود واحترام بدیگران رانشان می دهد ودرپاره ای مواقع مبین گرایش به گسترش جوئی است (شاید براساس جبران).

یک آدمک کوچک به معنای درهم فشردگی شخصیت کمرویی وترس است باید متذکر شد که آدمکها ی کوچک غالباً درنواحی برونی ورقه کاغذ ترسیم می شوند.

4-نسبتها:برای تعیین چگونگی تحول نسبتها براساس سن باید درازای سر، درازای بازو وساقهارابادرازای تنه دررابطه گذاشت بطور کلی میانگین نسبت بازوها وساقها براساس سن تغییر نمی کند درمورد بازوها میانگین مساوی 5/1 است (بنابراین معمولاً بازوها کمی درازتر ازتنه هستند )حدود بهنجاری که به 50% آزمونیها پوشش می دهد بین 25/1تا2 می باشد .

تنه/بازو=بازو/تنه

درمورد ساقها میانگین مساوی با یک است (بدین معنی که معمولاً طول ساقها با تنه مساوی است )،(حدود بهنجاری پذیرفته شده بین 75/0 تا25/1است).

برخلاف نسبتها ی بازوها وساقها نسبتها ی سر براساس سن تغییر می کند به عبارت دیگر درنقاشی کودکان سر به اندازه های کوچکتر ترسیم می شود .

میانگین نسبت تنه به سر در5 سالگی مساوی 5/1 درشش سالگی 75/1 واز ده سالگی به بعد مساوی 2 است .

انحراف ازمیانگین  نیز با  افزایش سن تقلیل  می یابدمیتوان بازو/ تنه رادرحد بهنجار دانست  اگر:

    ازچها تا 9 سالگی بین 75/0 و3 قرارداشته باشد.از 9تا 12 سالگی بین 25/1و75/2قرار داشته باشد.

3-خطوط ترسیم:

چگونگی حرکت دست درنقاشی می تواند آشکار کننده مهارت حرکتی، کنترل عصب شناختی وحتی آسیب شناسی مغزی باشد بی مهارتی حرکتی وارگانیکی براساس مشکلات آزمودنی درترسیم منحنی ها وزوایا، درمهارکردن فشار برکاغذ ودرتحقق قرینه هاآشکار می گردد اما خطوط ترسیم شده ترجمان حالات هیجانی آزمونی نیز هستند.

خط توأم بافشار وضخیم حسی نگری است خط برانگیخته ای که تا حد پاره کردن کاغذ پیش می رود نشان دهنده نارضایتی وپرخاشگری است .

خط کمرنگ نشان دهنده حساسیت ملایمت وظرافت است وگاهی نیز تردید کمرویی وفقدان اعتماد بنفس رانشان می دهد.

گاهی فشاری که واردآورده می شود درنواحی مختلف ترسیم متفاوت است وبین ناحیه تعارضی است تنش درونی ازمودن راوادار می کند تاخطوط راتقویت کند آنها راسایه دار نماید وحتی بدورنقاشی خودیک دایره حفاظتی بکشد.

خطوط مطمئن ومستقیم ومبین اعتماد به خود مصمم بودن وهمچنین نوعی فقدان حالت شهودی وتاثیرپذیری است بالعکس خطوط منقطع درآزمودنیها ی شهودی مردد وکمال جودیده می شود.

براساس نظر مک اوور نقطه گذاری نشان دهنده وجود مادری عصبی و”جزئی نگر” است .

اما پاره ای دیگر ازمؤلفان براین عقیده اند که چنین ویژگی درترسیم مبین مقابله بااحساس گنهکاری است که ازخود شهوت گرایی یابی اختیاری ادرارناشی شده است .خطوط موازی، سایه ها وچهار خانه ها درافراد مضطرب دیده می شود.

سایه ها ورنگهای خاکستری نشانه افسردگی هستند ابعاد آنها وزمانی را که کودک به آن اختصاص می دهد بیش از وجود سایه ها به تنهایی اهمیت دارند.

خطوط شکسته وزاویه دار مشخص کننده چابکی ،خشم، ناآرامی وگاهی مردانگی ونیرو هستند درحالیکه خطوط منحنی ابتدایی ترین اند ومشخص کننده ملایمت ،روحیه مصالح آمیز ،تبعیت جویی، به خود دلباختگی ونرمش اند خطوط راست نشان دهنده آرامش ،وقار وبی انعطافی اند.

کودک برجهت عمودی قبل ازجهت افقی تسلط می یابد، خطوط پایین رونده نشان دهنده بدبینی، افسردگی، خستگی ومرگ اند .خطوط بالارونده شادی، زندگی وانفجار احساسات حاد رامشخص می کند.

تأکید بر خط عمودی مرکزی مبین کوشش برای حفظ تعادل عاطفی ناپایدار است در حالیکه تأکید برخط افقی نشان دهنده شدت نیازهای ارتباطی است .

خط خوردگی وپاک کردن نشانه بی تصمیمی، نارضایتی ازخود و احساسات کمتری است لکه ها وسیاه کردنها مبین احساس گناه اند.

وقتی  نقاشی  حالتی کثیف وچرک داشته باشد  معمولاً با کودکی سروکار داریم که درمرحله مقعدی تثبیت شده است اما این تثبیت درکودکانی که نقاشی آنها واجد وضوح ،نظم ودقت درجزئیات به صورتی افراطی است نیز وجود دارد (گرایشهای وسواسی).

درجه تکامل نقاشی می تواند تابع حسن نیت کودک وتمایل وی به ارضای آزمایشگر باشد گرایش به “سرهم بندی” یا تکامل نقاشی که از این نکته ناشی می شود درنتایج ترسیم موثراست.

موضع آدمک در صفحه و قرینه سازی

درآغاز کودک نمی تواند ترسیم خودرا درصفحه درست قرار دهد آدمک نسبت به صفحه غالباً به صورت مایل کشیده می شود  سپس کودک بالا وپایین را تشخیص می دهد واز چهارسالگی (دختران وپسران)حداقل 75% کودکان نقاشی خود را بصورت عمودی می کشند مع هذا خطوط ترسیم شده توأم با بی مهارتی بوده وغالباً نامساو ی اند بخشها ی مختلف اندام بدون درنظر گرفتن محور بدن کشیده می شود بدین ترتیب می توان مشاهده کرد که یک بازو وبالاتر ازدیگری ویک ساق پا بلند تر ازساق پا بلندتر ازساق دیگر وجزآن کشیده شده است قرینه بودن اعضای بدن از8 سالگی دردختران واز نه سالگی درپسران درحد 75% مشاهده می شود قرینه بودن رگه های صورت دیرتر بدست می اید وحد آن دردختران در9سالگی است درحالیکه درپسران حتی در12سالگی نیز به حد 75%نمیرسد.برای ارزشیابی این جنبه نقاشی می توان یک کاغذ شفاف که روی آن خطی عمودی کشیده شده است روی نقاشی کودک قرارد ارد وقتی محور سربا محور تنه ومحورتنه با محور ساقها مطابقت نداشته باشد عدم تعادل اندام ظاهر می شود.

همچنین می توان عدم تعادل راوقتی شکل سریا شکل تنه نامنظم اند ووقتی بازوها درحد معینی وبه شیوه مشابهی به تنه وصل نشده اند ووقتی دوبازو وساق واجد طول مساوی و پهنای مساوی نیستند مشاهده کرد.

عدم تعادل درصورت زمانی مشخص می شود که رگه های قرینه ای چهره روی یک خط قرارنداشته باشند وهمچنین یکی ازآنها بزرگتر ازدیگری باشد دهان کج باشد وجز آن.

سنین                             3    4    5    6    7    8    9    10    11    12

قرینه سازی بدن    پسران            31   41  47  51  57    95   82     83

                        دختران      13      22   55  66  92 80   85   94   100

قرینه سازی       پسران         17    47    2   37   43    42    55    66

ر     رگه های صورت      دختران   38    26   49    58   69    93   81    74   100

چرا از ترسیم بعنوان نشانه تحول استفاده می کنیم
ناقرینه بودن بارز به خصوص درسنین بالانشانه اختلالات عاطفی وغالباً عصب شناختی است غالباً دیده شده است که معلولین ومفلوجین به ترسیم آدمک خود یا اعضای ناهماهنگی ونامتناسب می پردازند .ازاین رو معلولیت خودرا نشان می دهند .
پاره ای از کودکان بیماران روانی به ترسیم یک سر به شکل عجیب ونامنظم می پردازند گاهی تقریباً بدون جمجمه ،یعنی با حذف قسمت صدور جمجمه درترسیم یک خط افقی بجای آن .
نباید ناقرینه بودن را باتغییراتی که درنقاشی به منظور بیان حرکت وایجاد نما داده می شوند مشتبه کرد وقتی هماهنگی علی رغم این دگرگونی ها حفظ شده باشد می توان وجود قرینه را پذیرفت افراد درقرینه سازی نیز خواستی نیست چه نشان دهنده حالت وسواسی تنش روانی سقوط وتوقف درآزمونی است.
حالت وحرکت
آدمک تمام رخ ونیم رخ:
دراکثر موارد آدمک بصورت ایستاده وتمام رخ ترسیم می شود وجمعیتی که دراین پژوهش مورد آزمایش قرارگرفته اند درهیچ سنی فراوانی ترسیم آدمک بصورت نیم رخ از2% تجاوز نکرده است وبیشترین فراوانی درکودکان 11تا 12 ساله ای که درمدارس راهنمایی مورد آزمایش قرارگرفته اند مشاهده شده است .براساس نظر زازو(zazzo )
راست برتران نیمرخ خود را بسوی چپ وچپ برتران بسمت راست می کشند معهذا 30% ازراست برتران نیز نقاشی نیمرخ خودرا به سمت راست ترسیم کنند بندرت ترسیم نیمرخ باموفقیت کامل قرینه است تقریباً همیشه بعلت مشکلاتی که کودک برای درنظرگرفتن نما باآنها مواجه است باترکیبی درنقاشی تمام رخ ونیم رخ مواجه هستیم موضع پاها به خوبی این مشکلات وکوششها ی کودک برای غلبه برآنها را نشان می دهد وبه همین دلیل است آن به منزله یک علامت تحولی درنظرگرفته شده است پاها کلاً نخست به منزله تداوم عمودی ساقها ترسیم می شوند سپس مدتها بصورت نیمرخ (درحالیکه )اندام تمام رخ است کشیده می شود یعنی هردو پا به یک سمت جهت دارند وبالاخره دست یافتن به مفهوم نما (درحد یازده سالگی) کودک رابرآن می دارد که نوک پاها را جهت مخالف بیکدیگر ترسیم کند یا به ترسیمی که تداوم ساق هاست بازگردداما این بار آنها راکم وبیش کوتاهتر می کشد ترسیم نیمرخ مبین بازخورد فرار (ترس ازنگاه کردن مستقیم) است که درحوالی سنین بلوغ فراوان به چشم می خورد اما گاهی نیز نقاشی نیمرخ می تواند بهتر ازنقاشی تمام رخ احساس حرکت ایجاد کند.
حالت کلی آدمک:
حالت کلی ترسیم آدمک ماند حالت فرد درواقعیت مبین بازخورد عمیق اوست حالت بدون تحرک و انعطاف ترجمان عدم ارضای نیاز غریزی است یاآنکه مبین وقفه یا اضطرابی است که از تسلیم وتمکین آزمودنی درمقابل یک کشاننده ممانعت بعمل می آورد غالباً پرخاشگری شدیدی درمبنای چنین حالتی وجود دارد حالت آدمک می تواند توأم با استحکام ،استقرار وتعادل خوب یاآنکه نامتعادل باشد حالت اخیر مبین اضطراب واقعی یا روانی آزمودنی ازافتادن است .
موضع بازوها، وساق ها که حالت آدمک  را مشخص می کند براساس سن تغییر می نماید .
موضع بازوها ترسیم افقی بازوها شیوه ای ابتدایی است اما درپسران درهمه سنین مشاهده می شود چنین شیوه ای بیانگر حالت تنش ونیاز به عمل است .
حالت بازوها به طرف بالا وبشکل 7 بندرت دیده می شود این شیوه نیز شیوه ای ابتدایی است ودرپسران دیرتر ازدختران ظاهرمی گردد و به نظر می رسد که بیانگر یک احساس شدید وانفجار آمیز مانند شادی یا طلب کمک باشد .
حالت 8 که کمی ازبدن فاصله دارد معمول ترین حالت از5 سالگی به بعد درهر دو جنس است .حالت عمودی بازوها که به بدن چسبیده باشند بندرت مشاهده می شود ونشان دهنده نیاز به مهار کردن خود  تمایل به جدا شدن از دیگران ووقفه شدید است (کنش های روانی ایستا).
حالتهای مدور یا زاویه داری که آرنج را مشخص می کنند تحول یافته ترند وحتی درسنین بالا بندرت مشاهده می شوند چنین حالاتی معمولاً دربیان حرکت مشارکت دارند.
موضع ساق ها:
ساق ها غالباً بصورت موازی ترسیم می شوند (خطوط خارجی آنها عمودی هستند حتی اگر خطوط داخلی یک مستطیل را تشکیل دهند.
ساقهای فاصله دار (براساس خطوط خارجی ) درهمه سنین فراوانند وبراساس آنکه چگونه ترسیم شده ووضعیت ساقها چگونه باشد احساس پایداری یا حرکت را ایجاد می کند.
ندرتاً با کودکانی مواجه می شویم که با ایجاد انحنا یا زاویه مفصل بندی زانو را نشان می دهند دراین موارد تقریباً همواره حرکت درترسیم وجود دارد.
درکودکان ترسو ودچار وقفه، معمولاً پاها بهم فشرده اند، درحالیکه درکودکانی که واجد اعتماد به نفس هستند فاصله دار ترسیم می شوند.
حرکت :
سه عامل می توانند احساس حرکت درترسیم را ایجاد کنند:
1- مایل بودن تنه یا وضعیت خاص بازوها وساقها با وجود قرینه بودن آنها (مثلاً بازوها بطرف بالا، خم بودن آرنجها وزانوها یا نوک پاها بطرف بالا وجز آن )
2- موضع متفاوت اعضای قرینه ای (یک بازو بطرف بالا ویکی بسوی پایین، یک ساق خم شده وجز آن).
3- متصل کردن اشیایی به دستها ویا قراردادن آنها درمجاورت پاها بطوریکه حرکت را نشان دهند(عصا، آب پاش  توپ،  وجز آن ).
پاره ای از این عوامل می توانند بطور همزمان درنقاشی وجود داشته باشند براساس آمار بدست آمده حرکت درهردوجنس با فراوانی یکسان وبا شیوه های بیان مشابهی مشاهده می شود اما پسران غالباً حرکت را درپاها ودختران دردستها نشان می دهند وجود حرکت درنقاشی براساس سن افزایش می یابد وفراوانی آن به 75% دریازده سالگی می رسد معنایی که می توان برای وجود حرکت درنقاشی قایل شد بسیار مهم است می توان آن را با پاسخهای جنبشی درآزمون رورشاخ مقایسه کرد (درون نگری، غنای زندگی درونی، امکان خلاقیت )وبرحسب آن که رور حرکات تا چه حد گسترده باشند می توان حرکت را ارزشیابی کرد.
برحسب نظر آبراهام درنقاشی دو نوع تجسم حرکت وجود دارد نخستین شکل که وی آن را کنشی می نامد شکلی است که درترسیم کودکان کم سن دیده می شود درحالیکه شکلی که وی آن را درون نگر می نامد درکودکان بزرگتر مشاهده می گردد.
“حرکت کنش” وفعالیت حرکتی واقعی آزمودنی وابسته است حرکت درون نگر بالعکس بوسیله آزمودنی های پایدار تجسم می گردد با پرسش ازکودکان می بینیم که درمورد نخست (حرکت کنشی) تأکید برشخص متحرک است درمورد دوم (حرکت درون نگر) برحسب به خودی خود تأکید می شود.
رنگ وحرکت = درتست رور شاخ:
همانطور که قبلاً درروش اجرای آزمون متذکر شدیم آزمودنی دراین تست ازهفت رنگ می تواند استفاده کند بررسی رنگ درآزمون ترسیم آدمک را می توان با بررسی رنگ درآزمون رور شاخ متشبه ساخت .
انتخاب رنگهای بکاررفته، تعداد آنها، پررنگ یا کم رنگ بودن آنها، استفاده خطی یا یک سره از رنگ ،گسترده و جای سطوح رنگی وهمچنین واقع نگری رنگها باید درنظر گرفته شوند این ویژگیها را می توان با شکل نقاشی (6دررورشاخ ) ورعایت پیرامون درارتباط گذاشت وبرحسب آنکه شکل استیلای خود را حفظ کرده باشد یا آنکه رنگ اولویت داشته باشد می توان پاسخها را مانند پاسخهای C.F,F.C دررور شاخ تفسیر نمود .
کودکان کم سن (3و4و5 ساله )
کودکان کم سن بندرت از رنگها ی یکسره استفاده می کنند آنها پیرامون آدمک را مستقیماً با مدادهای رنگی استفاده می کنند و مسلماً این شیوه نشانه غلبه جنبه تحولی است .
افزون برآن این کودکان بدون هیچگونه واقع نگری  صورت را با مداد های آبی زرد وقهوه ای رنگ می کنند .
رنگها ی گرم :قرمز، زرد، نارنجی    رنگها سرد: سبز، آبی، بنفش
فقط درحد شش سالگی (شروع مدرسه ) است که بکار بستن مداد سیاه برای ترسیم خطوط پیرامون شکل ظاهر می شود ودرحد 7 سالگی می تواند نشانه بنهجاری باشد (فراوانی 84% ) ودر8 سالگی شیوه ای کلی است استفاده از مداد سیاه نشان دهنده استیلای شکل بر رنگ غلبه فکر تعقل بربرانگیختگی های عاطفی است (یعنی معادل F.C دررورشاخ ملحوظ می شود ) بدین ترتیب استفاده از مداد رنگی برای ترسیم خطوط پیرامونی مشکل می تواند پس از 7سالگی به منزله نشانه ای، ازیک تأخیر صریح روانی باشد.
تعداد رنگهایی که بکار بسته می شود با سن ازدیاد می یابد متوسط از 3به 4 یا 5 رنگ می رسند بکاربستن یک یا دو رنگ با عدم استفاده ازرنگ نشانه ای مشکوک است همچنین استفاده از شش یا هفت رنگ می تواند به منزله نشانه ای مشکوک درنظر گرفته شود.
برمبنای نظر فین کوسکا FIN KOWSKAمی توان کودک را براساس چگونگی استفاده ازرنگ ازروان گسیخته تا صرعی خوبی، از عقل تاعاطفی، از درون نگری تابرون نگری روی خط پیوسطه قرارداد .
 (صرعی خو= حسی نگر ،عاطفی، با ارتباط زیادو…).
روان گسیخته خو ازرنگها اجتناب می کند یاآنها را با امساک وظرافت بکار می برد وغالباً رنگهای تیره (سیاه، قهوه ای، بنفش ) را انتخاب می کند درحالیکه صرعی خو تقریباً از همه رنگها وسیعاً وبطور یکسره استفاده می کند ورنگها ی  تند (بخصوص قرمز ) را بکار می بندند برتری واستیلایی که کودکان برای فکر یا عواطف قایل می شود از شیوه ای که خطوط وزمینه چهره را ترسیم می کند . درگروه گسیخته خو زمینه سفید وخطوط سیاه مشاهده می گردد درحالیکه درصرعی خوها زمینه چهره صورتی رنگ چشمان ودهان رنگ شده اند بطور کلی رنگها ی ملایم مبین عواطفی غنی یا قوی هستند ضمن آنکه کمرویی وکم جسارتی آزمون را نیز نشان می دهند درحالیکه رنگهای زنده درکودکانی دیده می شود که واجد عواطفی شدید وانبوه مثل عشق، کینه یا خسم اند .
بررسی واقع نگری دربکاربستن رنگها می تواند ازدیدگاه تحولی بسیار جالب باشد هفت سالگی رنگها جنبه تزئینی دارند وحتی کودکان چشمها را به رنگ قرمز ودهان را به رنگ آبی می کشند .واقع نگری دربکار بستن رنگها می تواند ازدیدگاه تحولی بسیار جالب باشد هفت سالگی رنگها جنبه تزئینی دارند وحتی کودکان چشمها را به رنگ قرمز ودهان را به رنگ آبی می کشند .واقع نگری رنگ دروهله نخست درباب موها مشاهده می شود درهفت سالگی 75% کودکان به واقع نگری رنگ چهره دست می یابند ورنگهای واقع نگر چشمان ودهان دردختران در9 سالگی ودرپسران درده سالگی مشاهده می شوند، لباسها دراکثر موارد برنگهای بسیارزنده اند حتی درکودکان مسن تر واقع نگری رنگ لباس فقط در 25% جمعیت کلی مشاهده می شود نمره c رنگ درمقیاس رشد یافتگی  مقایسه وضع کودک با هنجارهای سنی وی را از این دیدگاه ممکن می سازد وحد اورا نسبت به هنجارها ی سنی اش معین می کند پسران نسبت به دختران وهمین امر است که نمره واقع نگری آنان را افزایش می دهد (هرچه بچه کم سن تر باشد استفاده از رنگ زنده بیشتر می شود . هرچه بزرگتر می شود به رنگها ی تیره تر روی می کند )آبی دردختران وقرمز درپسران غلبه دارد.
رمز گرایی رنگها را مؤلفان متعددی بررسی کرده ودرباب معنایی که می توان به رنگها نسبت داد معمولاً توافق دارند.
آبی: ملایمت، آرامش ،مهربانی ،حقیقت جویی ، سردی، تعقلی نگری،  خلوص.
قرمز: هیجان پذیری، شیفتگی، شهامت ،عشق، خشونت، فعالیت ،(دررابطه با خون وآتش ).
زرد: شادی، تعقل، برتری، حسی نگری، خیانت (دررابطه با خورشید وحرارت ).
سبز:امید، استراحت، تلخی، خشم ،شورش، جنب وجوش (دررابطه با فعالیت )
بنفش : غمگینی، رازورمز ،خیالبافی انحراف آمیز
قهوه ای : اجبار، وقفه، خلق محزون، جدی (دررابطه با زمین ومواد آتشفشانی )
سیاه : اضطراب، عزا، راز و رمز ،گنهکاری (دررابطه با شب زمستان ناهشیاری مرگ).
سفید : بی طرفی، سردی ،خلاء، صفا ( دررابطه با برف ).
تشدیدرنگ آمیزی یک ناحیه ترسیم به معنای تمرکز روان درآن ناحیه است واطلاعاتی درمورد احساسات ترسیم کننده به آن ناحیه دراختیار ما می گذارد رنگ آمیزی می تواند صریح وزیبا باشد وتمامیت وایمنی احساسات را نشان دهد یا آنکه کدر ،کثیف ومغشوش باشد علائمی که دو سوگرایی، پنهان گرایی وتردید را نشان می دهند (غالباً با مسئله ای مقعدی مرتبط اند).
همخوانی پاره ای ازرنگها با یکدیگر واجد معانی مشخص است قرمز وسیاه =خشونت واضطراب قرمز وسبز = دوسوگرایی، خشم      زرد وقرمز (پرتغالی )= اجتماعی خواهی
شخصیت دهی به آدمک (سن جنس هویت ):
برحسب نظر اغلب مؤلفان سن آدمک ترسیم شده معمولاً باسن ترسیم کننده مطابقت دارد براساس نتایجی که از این پژوهش بدست آمده اند شکل کلی طرح بدنی بیشتر به یک کودک شباهت دارد (سربزرگ به نسبت تنه، خطوط چهره کودکانه وجز آن ) معهذا این نکته پابرجا می ماند که بسیاری ازآزمونیها و بخصوص آزمودنیهای بزرگ به ترسیم پاره ای ازجزئیا ت(سبیل، ریش ،چین وچروک ) یا اضافات (سیگار، پیپ، عصا، لباس بزگانه) پرداخته اند وبه این ترتیب نشان داده اند که قصد ترسیم یک بزرگسال
را داشته اند بندرت با نقاشی هایی مواجهه شده ایم که معرف یک نوزاد (نشانه واپس روی) یایک شخص پیر (نشانه وابستگی استثنایی به یک فرد مسن یا نشانه باز خورد فاصله دار والدین که تفاوت نسلها را تشدید
می کند) بوده اند .
تعیین یک سن معین
تعیین یک سن معین برای آدمک نقاشی براساس سن افزایش می یابد و به حد فراوانی 75%  در ده  سالگی می رسد تعیین سن شخص ترسیم شده نشانه ادراک زمان فهم دستورالعمل وبالنتیجه  رشد یافتگی
روانی است .
جنس:
درنقاشی کودکان کم سن تشخیص جنسیت آدمک بسیار مشکل است از 9 سالگی به بعد می توان جنسیت آدمک ترسیم شده را با قاطعیت مشخص کرد وازاین سن است که درنقاشی هفتادوپنج درصد کودکان براساس صفات جنسی ثانوی، نوع لباس ویا وجود پاره ای اشیا افزوده شود (پیپ ، سیگار وجزآن ) جنسیت کاملاً قابل تشخیص است بنابراین نامشخص بودن جنسیت آدمک از سن 9 سالگی به بعد می تواند به منزله وجود مساله ای درنظر گرفته شود.
ازسوی دیگر بدلیل آنکه اصطلاح آدمک مبین موجودی انسانی است که واجد جنسیت مشخصی نیست غالباً بصورت یک مرد ترسیم می شود .
بنابراین ترسیم یک زن دردختران ودرپسران همواره باید تفسیر گردد. دردختران چنین ترسیمی مبین به خود دلباختگی وترس ازمردان است ودرپسران نوعی زنانگی یا جاذبه جنسی زود رس را نشان می دهد . تفسیر اخیر درمورد آزمودنی ها یی که ارتجالاً به ترسیم یک زوج می پردازند صحت دارد.
هویت
منظور از وجو هویت درترسیم این است که آدمک دقیقاً معرف شخص معینی باشد مثل سرباز، باغبان، سرخ پوست وجز آن.
هویت آدمک فقط درسنین بالاتر مشخص می گردد ودرصورتیکه درکودکان کم سن تر مشاهده شود مبین شدت تخیل است . معمولاً گرایش به مشخص کردن هویت آدمک درکودکان با هوش تر (براساس پیشرفت تحصیلی ) مشاهده می شود گاهی نیز آزمودنیها ی که درحد کلاسها ی راهنمایی هستند، با ترسیم کاریکاتور به آدمک خود هویت می دهند، این نکته نیز درآنهایی مشاهده می شود که درعین سرپوش گذاشتن برمسائل خود آنها را به نمایش می گذارند این ویژگی  بندرت دردختران مشاهده می شود چه نقاشی آنها به سوی ویژگیهایی از نوع زیبایی شناختی جهت می یابد .
موضوعهایی که ترسیم را مشخص می کنند بسیار متنوع اند وطبعاً باید تفسیر شوند وچه معمولاً مبین (آرمان من Ideal ego) درکودکان معانی این موضوع ها غالباًآشکار ند:
آدمک سیاه پوست درآزمودنی سفید پوست مبین احساس گناه است .
ماهی گیر مبین خلقی ملایم است که درعین حال توانایی صبرو زرنگی درگرفتن رانشان می دهد.
گانگ تو (راهزن ) یاسرباز نشان دهنده “شادی کاذب” است که دلهره ای پنهانی راجبران می کند .
درصد کلی ترسیمهایی که مبین شخصی معین است برحسب جنس تغییر نمی کند (5% دردختران و3/4% درپسران )اما موضوعها درپسران ودختران متفاوتند.
حالت آدمک
وقتی به بررسی یک ردیف نقاشی می پردازیم متوجه می شویم که پاره ای ازآنها واجد احساس اند .وبنظر می رسد که آدمکها می خواهند چیزی بگویند یا فکر واحساس متفاوتی را نشان دهند می توان دومساله را درمورد حالت آدمک ها ی ترسیم شده مطرح کرد:
1- آیا آزمایشگر های  متفاوت حالت آدمک را بگونه ای مشابه دریافت می کنند یا آنکه احساسات شخصی خود رادرنقاشی هایی که مورد بررسی قرار می دهند فرافکنی می نمایند.
2- آیا واقعاً حالتی که به آدمک داده شده است با احساسات نقاش مطابقت دارد یاآنکه فقط واجد جنبه ای تصادفی است وناشی از بی مهارتی ترسیمی آزمودنی می باشد چه در واقع مشکل بنظر می رسد که بدون دراختیار داشتن فنون ترسیمی مناسب بتوان به شخصیت آدمک ترسیم شده حالت خاصی مثل غم ،شادی، وجز آن را بخشید.
پژوهشی به منظور پاسخ گفتن به این پرسشها انجام شده است : ازدو روان شناس که از لحاظ سن و تجربه شغلی متفاوت بودند خواسته شد که نقاشی 4 کودک (2دختربهنجار و 2 دختر کودن را مورد مشاهده قرارداده واحساساتی را که به نظر شان می رسد که درنقاشیها متجلی شده اند مشخص کند یا بعبارتی احساسات آدمک را اززبان خود وی بیان نمایند.
روان شناسان به ت”فسیر کور” می پرداختند یعنی هیچگونه شناختی درباره کودکان مورد نظر نداشتند سپس نتایج کا رآنان مقابله شد وبه سه دسته تقسیم گردید:
1- توافق کامل نظرات دوروانشناس
2- عدم توافق کامل نظران دو روانشناس
3- توافق نسبی نظرات آنها.
بطور کلی، عقیده روانشناسان براین بود که تفسیر نقاشی کودکان بهنجار آسانتر ازتفسیر نقاشی دختران کودن بوده است درترسیم دختران بهنجار حالت تعادل وآرامشی مشاهده می شد که درگروه دوم وجود نداشت نگاه آدمکهای آنها زنده تر، باحالت تر ومستقیم تر بود نظرات روانشناسان درباب گروه نخست کاملاً مطابقت داشت .
گزارش دو روانشناس در مورد نقاشی دختران کودن درحد 62% موارد مطابقت می کرد ودر14% موارد کاملاً متضاد بود ودر24% نقاشی ها یک مطابقت نسبی مشاهده می شد.
ازسوی دیگر نظرات روانشناسان با نتایج آزمایش کامل روان شناختی مطابقت داده شد نتایج حاصل ازاین مقابله نشان دادند که آدمک بیش از آنکه مبین شخصیت جسمانی کودک باشد، شخصیت روانی وی را ترسیم می کند هنگامی که نظرات روان شناختی نیز مشاهده می شوند بنابراین به نظر خلقی که آنها برجسته ساخته بودند درگزارش روان شناختی نیز مشاهده می شوند بنابراین به نظر می رسد که حالت آدمک بااحساسات شدید و عمیق ترسیم کننده مطابقت دارد ومی توان حالتی را که به آدمک می دهد به منزله تجسم واقعی بازخورد عاطفی وی یا لااقل مبین پاره ای ازاحساسات عمیق وی تلقی کرد.
مسلماً توانایی تفسیر آدمک ازاین دیدگاه مستلزم استعداد شهودی وحساسیتی است که دردسترس همگان نیست اما یقینا براساس تمرین وتجربه می توان به تفسیر قابل قبولی ازحالت آدمک دست یافت ولی مسلم است که این گونه تفسیرها باید همواره بایک تحلیل تعقلی که برمشاهده علائم مشخص وعینی استوار است همراه باشد.
عوامل پیرامون آدمک
بطور متوسط 21% پسران و24% دختران اشیاء ومناظری درپیرامون آدمک خود ترسیم می کنند این ویژگی با سن کاهش می یابد . پیرامونی را که کودکان کم سن تر ترسیم می کنند معمولاً یا جنبه تزئینی دارد ویا آنکه بصورت خط خطی کردن است وگاهی نیز ترسیم نخستین تکرار می شود ومانند آن است که کودک می خواهد ازترس خلاء و انزوا یا برای جلب رضایت آزمایشگر صفحه را پر کند.
خط خطی کردن
خط خطی کردن 1سالگی به بعد نشانه ناایمنی وزندگی تخیلی گسترده است ازشش سالگی به بعد، پیرامون ترسیم شده بصورت منظره است ومی توان براساس شیوه تفسیر رمز ها که معمولاً پذیرفته شده است به تفسیر مبادرت کرد.
زمین : سمبل ایمنی وغذا، حضور آن نشانگر خوب یا بد دانستن محیط زندگی است برحسب آنکه واحد سبزه وگل باشد یا آنکه سیاه ودارا ی علفهای نوک تیز.
کوه:درصورتیکه واجد انحنا ومدور باشد نشانه سینه مادراست .واگر نوک تیز باشد اجبار، حمایت، جاه طلبی ومشکلات تحقق خویشتن است .
خورشید : سمبل پدرانه، دوستانه، یا پرخاشگرانه .
ابر: نشانه تهدید واضطراب است .
باران: غالباً مبین ترسیمی مادری سرزنش کننده است .
ستاره : شب را به یاد می آورد اما همچنین نشانگر نیاز به درخشیده ارزشمند شدن است .
آب: دارای معنای رمزی بسیار غنی است، آب تصویر مادراست وغالباً امیال واپس رونده کودک رابیان می کند وغالباًدرکودکانی که دچار بی اختیاری ادرار هستند دیده می شود درصورتیکه درشکل برف باشد معرف جهانی منجمد وبدون حرارت عاطفی است .
گل : سمبل زنانگی وشادی است وغالباً دراطراف شخصی که توسط دختران ترسیم شده است دیده می شود درصورتیکه قالبی ویکنواخت باشد نشانگر اشتغالات جنسی است .
پرندگان : سمبل عواطف اند حضور آنها درنقاشی نشانه آرزومند ی عاطفی کودک است .
حیوانات اهلی : معمولاً معرف یک حیوان خانگی اند که مورد علاقه کودک است وگاهی براساس فرآیند جبران احساس رها شدگی وانزوا را نشان می دهند.
درختان : نیاز به حمایت رانشان می دهد ودرصورتیکه پراز میوه باشد نشان دهنده شکم پرستی نیاز به تحقق خویشتن وموفقیتند درخت می تواند به منزله فرافکنی سطح ناهشیار شخصیت کودک مورد نظر قرارگیرد.
خانه:وجود خانه مبین اهمیت کانون خانوادگی برای کودک است کانونی که می تواند پذیرنده یا مضطرب کننده است. راهی که به خانه می رسد درصورتیکه سنگلاخ وگل کاری شده باشد یا آنکه اصلا راهی نباشد بسیار معنی داراست .
گاهی کودک بدور آدمک خود دایره ای می کشد وبدین ترتیب یک ناحیه ایمنی وبین خود و پیرامونش ایجاد می نماید ترسیم طاق یا گنبد نیز تقریباً واجد معنای مشابهی است  یعنی موقعیت درون رحمی را تداعی کرده ونوعی واپس  رانشان می دهد نوعی بازخورد بی تفاوتی، تردید و انزوا بااین نوع حمایت همراه است .
براساس نظر آبراهام وجود یک پیرامون روی زمین (مثل علف ،گل، درخت) یا بالای سرآدمک (آسمان ،خورشید، ابر) همراه با ترسیم سری بزرگتر ازاندام درکودکانی دیده می شود که دارای یک بازده تحصیلی خوب هستند.
وجود رمزهای مادرانه (آب، خانه) یا پدرانه (خورشید) نشانگر اهمیتی که کودک بدلیل محبت یا براساس تمایل به جلب رضایت ویا به علت جستجوی ایمنی برای والدین قابل است چگونگی عناصر افزوده شده، امکان متمایز ساختن احساسات کودک را فراهم می سازد .پیرامونی که جنبه تزئینی داشته باشد مبین نیاز به یک پناهگاه وفقدان تصویر پدرانه منسجم است .
نمره گذاری وارزشیابی
به هر ماده ای که آزمودنی درآن توفیق یافته باشد یک نمره تعلق می گیرد بدین ترتیب هرآزمودنی نمره جداگانه بدست می آورد.
1- نمره T= تعداد نمره ای که از فهرست “سر ” به دست آورده است .
2- نمره S=تعداد نمره ای که ازفهرست “طرح بدنی” بدست آورده است.
3- نمره V=تعداد نمره ای که ازفهرست لباس بدست آورده است .
4- نمره کلی = مجموع نمرات V+S+T
5- نمره رنگ = مجموع نمراتی که مواد “رنگ ” که با حروف C مشخص شده اند، بدست آورده است.
براساس دو نوع هنجار گزینی می توان وضع آزمودنی را نسبت به هنجار سنش ،مشخص کرد وبدین ترتیب طراز رشد یافتگی وی رامعین نمود.
درجداول که برحسب چارک هنجارگزینی شده اند، بادرنظر گرفتن جنس کودک، به ستون مربوط به سن واقعی وی مراجعه می کنیم اگر نمره آزمودنی بین چارک اول وچارک سوم قرارداشته باشد، می توان پذیرفت که کودک درهنجارسنی خود قرار دارد بالاتر ازچارک سوم با 25% کودکانی مطابقت دارد که نسبت به سن خود پیشرفته اند وپایین تر ازچارک اول با 25% کودکانی منطبق است که نسبت به سن خود تاخیر دارند.
بدین ترتیب موقعیت هرآزمونی را درقسمتهای مختلف آزمونی (5بار)مشخص می کنیم ونمودارنتایج را ترسیم می نمائیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- گاهی پاره ای از آزمودنی ها ، بخصوص در سنین بالاتر ، فقط بالاتنه یا حتی ” سر ” را ترسیم می کنند طبیعی است که در چنین مواردی نمی توان ترسیم را براساس هنجارهای معمولی نمره گذاری کرد  در اینصورت می توان نمره ” سر” را در نظر گرفت ، چه این نمره نیز به تنهائی ، می تواند معرف با جنبه درستی از نمره کلی باشد.
باید توجه شود که هنجارگزینی برحسب چارک نمی تواند اطلاعات بسیار دقیقی درباره آزمودنی های که واجد تاخیر هستند یا نسبت به سنشان پذیرفته اند، دراختیار ما قراردهد.
برای آنکه بتوانیم تاخیر یاتسریع آنها را دقیقاً ارزشیابی کنیم باید ازهنجارگزینی برحسب سنین رشد یافتگی استفاده نمائیم .
هنجارگزینی اخیر، براساس نمراتی که بطور متوسط درهرگروه سنی بدست آورده است ساخته شده است.
برای آنکه سن رشد یافتگی آزمودنی را مشخص کنیم، روی خطی که مثلاً با “نمرات سر” Tمطابقت دارد، نمره ای که کمترین فاصله را بانمره کودک دارد ،پیدا می کنیم وسپس به سنی که دربالای ستون نوشته شده است ،توجه می نمائیم وبدین ترتیب “سن رشد یافتگی ” کودک مشخص می گردد.
اگر نمره کودک، بین دونمره مقیاس قرارداشته باشد، می تواند براساس “درون یابی ” به سن فاصله ای دست یافت. مثلاً یک نمره کلی که مساوی با 16 باشد بین نمره 10 (که با سن2/1 4 سالگی مطابقت دارد) ونمره 22 (که با2/1  5 مطابقت دارد) قرارگرفته است و می توان سنی را که با آن مطابقت می کند
5 ساله دانست .
با مقایسه “سن رشد یافتگی” وسن واقعی کودک، می توان درجه پیشرفت یا تاخیر آزمودنی را مشخص کرد.
همچنین می توان” بهره رشد یافتگی” رابراساس فرمول IQبدست آورد.
سن واقعی ÷ سن رشد یافتگی×100= بهره رشد یافتگی

جدول هنجار گزینی برحسب چارک در پسران

جدول 1. سر ( پسران)

سن

حداقل

چارک اول

میانه

چارک سوم

حداکثر

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

0

0

2

4

1

9

7

4

5

5

2

3

5

6

7

10

11

11

11

11

2

5

7

8

10

11

12

13

14

15

4

5

9

11

13

13

13

15

16

16

7

7

11

16

21

15

18

20

20

20

جدول 2. طرح بدنی  ( پسران)

سن

حداقل

چارک اول

میانه

چارک سوم

حداکثر

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

0

0

1

5

6

14

15

12

9

9

0

4

13

14

19

19

20

17

22

22

4

6

14

17

20

22

24

25

26

27

5

9

19

20

25

25

26

29

29

29

8

12

27

25

30

29

36

32

30

30

جدول 3. لباس ( پسران)

سن

حداقل

چارک اول

میانه

چارک سوم

حداکثر

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

1

3

4

1

0

2

2

3

4

5

6

5

7

6

3

5

6

7

8

9

10

10

1

5

6

10

10

10

10

12

11

1

3

10

11

12

13

13

14

14

13

جدول 4. مقیاس کلی  ( پسران)

سن

حداقل

چارک اول

میانه

چارک سوم

حداکثر

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

18

11

20

27

28

20

23

24

0

6

21

27

33

35

26

37

42

44

6

10

22

30

39

42

45

47

48

49

10

11

31

33

44

46

48

51

55

55

16

19

47

46

63

56

59

58

60

56

جدول هنجار گزینی برحسب چارک در دختران

جدول 5. سر ( دختران)

سن

حداقل

چارک اول

میانه

چارک سوم

حداکثر

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

0

1

2

3

3

3

7

8

7

10

0

3

6

8

9

11

12

12

14

15

2

6

8

10

12

14

15

15

16

17

4

8

9

12

14

15

17

18

19

20

6

11

18

20

19

21

20

20

22

22

جدول 6. طرح بدنی  ( دختران)

سن

حداقل

چارک اول

میانه

چارک سوم

حداکثر

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

0

3

7

8

7

9

18

17

16

15

1

6

12

14

19

21

22

22

22

21

4

8

14

18

21

25

27

27

28

28

6

11

18

24

26

29

29

29

31

31

11

15

28

30

30

31

31

32

32

33

جدول 7. لباس (دختران)

سن

حداقل

چارک اول

میانه

چارک سوم

حداکثر

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

0

0

0

1

2

2

5

3

3

4

0

0

2

4

6

7

9

10

10

10

0

1

4

6

8

9

11

11

11

12

0

2

5

9

10

11

12

12

12

13

2

3

9

12

12

13

14

14

14

13

جدول 8. مقیاس کلی  ( دختران)

سن

حداقل

چارک اول

میانه

چارک سوم

حداکثر

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

0

6

15

16

16

26

30

31

34

33

0

10

21

29

36

42

49

45

47

46

6

12

25

35

42

49

52

54

56

57

10

21

33

39

49

54

58

58

59

60

16

27

48

54

56

69

61

61

64

65

جنبه های تحلیلی ترسیم
سر
طبق نظر بسیاری ازمؤلفان سر را می توان به منزله کانون رمزی “من” دانست .درواقع کلیه خطوط موازی که بین سر وباسن قرارمی گیرند، ترجمان کوشش من درغلبه برغرایزی هستند که تنه معرف آنهاست .
سربه منزله کانون فکر، جاه طلبی های عقلی وکنترل ارادی غرایز درنظر گرفته شده است ،اما همچنین کانون زندگی تخیلی است اززاویه ای ابتدائی تر وعاطفی تر، سرمکان روابط اجتماعی است ،چه شامل اعضایی است (چشم، گوش ،زبان) که درمعادلات بادیگری بکارمی روند.
ابعاد شکل وتأکید برپاره ای جزئیات سر،آشکارکننده بازخوردهای روانی افراد متفاوتند سر بسیار بزرگ نشان دهنده به خوددلباختگی، فزون گستردگی “من” خودنمایی اخلاقی یاعقلی وگاهی به دلیل تأخیر عقلی، نشانه اززنده سازی گسترده هوش است.
سرکوچک، مبین فقدان کنترل برغرائز یا وجود مشکلات ارتباطی است (به ویژه اگرخطوط صورت واجد جزئیات نباشند).
معهذا درارزشیابی ابعاد سر، باید نسبت آن با تنه درنظر گرفته شود ،چه این نسبت برحسب سن آزمودنی تغییرمی کند وکودکان کم سن تر، سرآدمک رابزرگتر ازکودکان 8تا 12 ساله ترسیم می کنند.سربه اشکال مختلف ترسیم می شود وفراوانی این اشکال تاحد بسیار کمی به سن وابسته است معمولا کودکان درهمه سنین، سر رابه شکل دایره یابیضی( که قطر بزرگ آن طول در صورت است) ترسیم می کنند ، درصورتیکه قطر بزرگ بیضی در جهت افقی قرار گیرد  (پهنای صورت)،می توان برمادی نگری شدید آزمودنی حکم کرد.
ترسیم سر بدون چانه یعنی سری که مستقیماً “به گردن متصل است، نشان دهنده واقع نگر، کندی روانی است ودراین مورد معمولاً گردن بسیار پهن کشیده می شود.
“کله تخت”(جمجمه یایک خط افقی بریده شده باشد) غالباً درکودن ها یا کودکانی که احساس بی ارزشی ونارسائی عقلی وفکری دارند مشاهده می شود .
تغییرشکلهای عجیب درجمجمه یا سر، غالباً درآزمودنی هائی دیده می شود که واجد اختلالات ارگانیکی هستند یاآنکه درکنش وری روانی آنها نابهنجار ی هائی وجوددارد.
خطوط صورت (بینی، چشمان، دهان و به خصوص گوشها)،مسائل ارتباط اجتماعی را متجلی می سازندودردوران گسستگانی که درخود فرو رفته اند غالباً ترسیم نمی شوند ویا واجد تعبیرات عجیب اند.
چشم ها
حالت صورت براساس چگونگی ترسیم چشمها مشخص می شود ترسیم چشمها دردختران همراه باجزئیات بیشتری است ابعاد آنها گرایش به برونگرائی (اگر بزرگ باشند )یا درونگرا ئی (اگرکوچک باشند)آزمونی رانشان می دهند.
درصورتیکه به شکل نقطه وبدون حدقه چشم ترسیم شوند، مبین بدبینی وتنگ نظری است .پرخاشگران وپارانویائیها درترسیم چشمها بیشتر دقت می کنند وبه آنها جنبه جدی ومضطرب کننده می دهند اضطراب ناشی از احساس گنهکاری نیز موجب می شود که ترسیم چشم ها بیشتر تأکید شود یابه کلی حذف شوند.
کنجکاوی وتماشاگری جنسی، نقاش رابر آن می دارد که به ترسیم چشمها به صورتی حجیم و مستطیل شکل بپردازد.
روان گسستگان، چشمها راگرد وهمواره بایک نقطه درمرکز آن ترسیم می کنند و به نظر می آورند که چشمها به علت وحشت می خواهند ازحدقه دربیایند.
بینی
درصورتیکه بینی به صورت برجسته ترسیم شود، غالباً هم ارز رمزی تحلیل تلقی می گردد پسران بیش ازدختران به ترسیم بینی به شکل تحول یافته می پردازند.
تعبیر شکلها باتأکید برخطوط بینی راباید بامسائل جنسی مرتبط ساخت استمناء، ترس ازاختگی.
گوش ها
گوشها به ندرت ترسیم می شوند (فراوانی ترسیم آنها در5 سالگی به 4درصد ودر12سالگی به 17 درصد  می رسد).
ترسیم گوشها نشان دهنده اشتغالات فکری درمورد “شنوائی” یا “دانستن” است.
برحسب موارد، توجهی که نسبت به گوشها مبذول می شود می تواند نشانه کنجکاوی (گوش کردن به آنچه گفته می شود)رغبت نسبت به موسیقی یااختلالات شنوائی باشد._هرچند پاره ای از کودکان ناشنوا نیزگوشها راترسیم نمی کنند).
برخی ازشاگردان ضعیف نیزگرایش دارند که گوشهارا بیش ازحد بزرگ وتغییر شکل یافته ترسیم کنند. همچنین وجودگوشها به معنای حساسیت نسبت به انتقاد وبازخوردکم وبیش پارانویائی است،”هانری اوبر”براین عقیده است که تغییر شکل پیرامون گوشها بیش از وجود یاافراط درابعاد آنها، جنبه مرضی دارد.
موها
دختران بیش از پسران به موها توجه می کنند ونوجوانان برای مدل موها آدمک بسیار اهمیت قائل می شوند موها را می توان با نیازهای شهوی و سر زندگی جنسی مرتبط دانست اما در مقایسه با توجهی که به بینی مبذو ل می شود نشان دهنده فرافکنی ابتدائی تر و کودکانه تری است .
همچنین از موها به منزله نقاب و پرده استفاده می شود.
ریش و سبیل
غالباً به منظور تعیین جنسیت آدمک ترسیم می شوند محل ترسیم آنها همواره درست نیست و وجود آنها رامی توان به منزله نشانه اطلاعات جنسی وگاهی اشتغالاتی دراین زمینه دانست.
ریش و سبیل که از 6 سالگی به بعد در نقاشی کودکان مشاهده می شوند بافراوانی های معتبر در هر دو جنس تقریباً در حد  2تا 25 درصد است.
چانه
تأکید بر چانه نشانه مردانگی تمایل به تأکید خویشتن و اقتدار است.
گونه ها
گاهی از 7سالگی به بعد (تقریباً دو درصد در همه سنین)گونه ها مشخص می شوند و به نظر می رسد که مبین حالت سلامت شادی و بذله گوئی  باشند.
تنه
تنه غالباً “با اعضای تناسلی و ندرتا ” بادستگاه هاضمه مرتبط است تنه را می توان در تضاد با سر که مکان کنترل مغزی است مکان غرایز دانست .تأکید بر خطوط افقی بین گردن و یا سر (مثلاً کمر ) ،نشان دهنده کوشش درمهار کردن زندگی غریزی است .(اختگی رمزی).
در 25 درصد آزمودنی ها 12-11 ساله تحول یافته تری که به مدرسه راهنمایی راه یافته اند ، فقط بالا تنه آدمک ترسیم می شود و این نوع ترسیم مبین مسائل جنسی است.
گردن
 خطوط اتصال بین گردن و تنه در کودکانی که دارای مسائل شکل شناختی اند (شکل مبنی ) و همچنین آنهایی که جاه طلب و مغرورند طویل تر می شود همچنین این ویژگی می تواند نشان دهنده کنجکاوی باشد در صورتیکه گردن بصورتی نازک و به هم فشرده ترسیم شود ، باکودکانی سر و کار داریم که احساس خفگی (روانی) و مشکلات تنفسی دارند.
گردن کلفت نشانه دهنده خشونت است.
فقدان گردن (درسنین بالاتر ) ، مبین عادی نگری است.
شانه ها
شانه ها بسیار مشخص و همواره با سینه پهن، درآزمودنی هایی (به خصوص پسران )دیده می شود که برای نیروی جسمانی ارزش خاصی قائل هستند.
پستان ها
در جمعیت بهنجار بندرت ترسیم می شوند ترسیم آنها در پسران، نشان دهنده ناکامیها و سرخوردگیهای شدید ذهنی است و در دختران به منزله پذیرش نقش زنانه و ارزنده سازی آن است و همچنین می توان ترسیم آن را به منزله نشانه وجود مادری سلطه جو دانست.
ناف
گاهی بصورت یک دگمه یا یک نقطه مشخص می شود و علامت وابستگی است.گاهی نیز، برحسب نظر اوبر”معرف کودکان وسواسی است پاره ای دیگر از مؤلفان عقیده دارند که ترسیم ناف می تواند مبین کنجکاوی هائی درباره چگونگی تولد باشد.(تصورکودکانه ناشی از بدنیا آمدن نوزاد از ناف).
اعضای تناسلی
فقط آزمودنی های بسیار ابتدائی ، روان گسیخته ها یا آنهایی که اشتغالات گسترده ای نسبت به مسائل جنسی دارند، به ترسیم اعضای تناسلی می پردازند اما در غالب موارد اعضای تناسلی براساس ترسیم بخش دیگری از بدن (بینی پاها)یا بخشی از لباس (کمربند ) و یا ترسیم اشیائی نوک تیز مجسم می شود گاهی نیز ” ترسیم ” ناقص پاره ای در خطوط می توانند صراحتاً اعضای تناسلی را نشان دهند.
اعضای داخلی
استثنائاً ترسیم می شوند و نشانه توجهات و یا اشتغالات هیپوکندریائی بارزهستند و به منزله علائم مرضی محسوب می شوند.
اعضا
 ساق ها مبین ایمنی ، تأیید خویشتن ، تماس با محیط اطراف و فعالیت جنسی اند در صورتیکه بر نقاط اتصال (زانوها) تأکید شده باشد نکته ای که ندرتاً دیده می شود، علامت اشتغالات هیپوکندریائی است.
ما پیشتر در مورد وضع بدنی خاطرنشان کردیم که موضع ساق ها می تواند به گونه ای باشد که حرکت
را نشان دهد .
ساق های طویل، نشان دهنده فعالیت اند وساقهای کوتاه، در نقاشی کودکان فعل پذیر و بدون ترک
دیده می شوند.
پاها
پاها که نقاط تماس با محیط اند می توانند ناایمنی ، ترس و احساس گنهکاری ناشی از این محیط را متجلی سازند در صورتیکه به شکل نوک تیز رسم شوند غالباً تجسم رمزی عضو تناسلی اند. استمناء و احساس ناتوانی به ترسیم پاهائی به رنگ سیاه یا عدم ترسیم پاها منجر می شود . تأکید زیاد بر پاها در آزمودنی هائی دیده می شوند که در برابر دلهره اختگی از خود دفاع می کنند .
بازوها
بازوها به منزله اعضای تماس با دیگری ، با اشیاء و همچنین با اندام شخصی هستند جهت ترسیم بازوها و همچنین توانائی آنها به منزله چگونگی بکار بسته شدن نیرو ، تفسیر می شود . در صورتیکه طویل ، مستحکم و قوی باشند مبین جاه طلبی آزمودنی و نیاز به تحقق خویشتن اند. اما اگر ضعیف و طویل باشند ، ناتوانی در تحقق خواسته ها را نشان می دهند . بازوها می توانند نشانه هائی درباره اعتماد به نفس ، مؤثر بودن، پرخاشگری یا احساس گناه را متجلی سازند . ابعاد آنها در کودکان گسیخته خو و کودن ها تقلیلی یافته اند.
دست ها
دستها نیز مانند پاها به منزله نقطه تماس بین بدن و محیط در نظر گرفته می شود با بررسی آنها می توان در مورد احساساتی که فرد نسبت به این رابطه دارد اطلاعات جالبی به دست آورد. اگر دستها ترسیم نشود می توان گفت که آزمودنی در برقرار ساختن ارتباط با دیگری ناتوان است یا آنکه واجد احساس نگهداری است ( دزدی ، استمناء)
اگر دستها به پشت برده شده یا آنکه در جیب پنهان شده باشند می توان همان معنا را استنباط کرد و همچنینی آزمودنی را واجد تمایل به پنهان کاری دانست . اگر دستها دارای انگشتانی نوک تیز باشند ( به خصوص اگر ناخنها مشخص باشند ) می توان ترسیم کننده را بسیار پرخاشگر دانست مسلماً حرکاتی که آدمک انجام می دهد در تفسیر این نکات باید در نظر گرفته شوند.
د- لباس ها
لباس در آغاز به منزله وسیله حفاظت بدن در مقابل ضربه ها و تعبیرات درجه حرارت محسوب می شده است ، بنابراین به منزله چیزی بوده است که بخشی از اندام را که به آن پوشش می دهد محافظت می نموده است در تمدن کنونی ، لباس افزون بر نقش حفاظتی ، واجد نقش دیگری است و آن ایجاد تغییراتی در اندام و زیباتر  کردن  آن است.
بنابراین لباس نشان می دهد که فردمایل است چگونه به نظر آید و همچنین چگونه شخصیت خود را پنهان کند کمروئی فرد یا میل به خودنمائی وی ، بر اساس شیوه لباس پوشیدن مطرح می شوند ، در مقایسه با مسائلی که بر اساس اندام آدمک نشان داده می شوند ، واجد وخامت و عمق کمتری هستند .
” مک اوور ” در شیوه لباس پوشیدن به  آدمک های ترسیم شده ،دو بازخورد را که هر دوجلد معنای ” به خود دلباختگی ” اند متمایز می کند .
1)آزمودنی در ترسیم لباس بسیار دقت می کند ( بخود دلباختگی پوشاکی) چنین شیوه ای در برون نگری که قبل از هرچیز درجستجوی تأیید اجتماعی اند ،دیده می شود و می تواند به سوی نوعی سازش نایافتگی پسیکوپاتیک جهت یابد .
2)آزمودنی برای اندام آدمک اهمیت زیادی قائل می شود اما در ترسیم لباس سهل انگاری نشان می دهد( به خود دلباختگی بدنی ) این بازخورد در درون نگرانی که مجذوب خود هستند مشاهده می گردد. ممکن است آدمک برهنه یا تقریباً برهنه ( مثلاً با لباس شنا ) ترسیم شود چنین نقاشی هائی درافراد خود میان بین و فرد گرائی دیده می شوند که قرار دادهای اجتماعی را طرد می کنند .” فلوکل” به بررسی رمزگرائی پوشاک توجه کرده است.
ترسیم لباسهای گرم ، مبین نیاز به صحبت مادرانه و حرارت عاطفی است یعنی آزمودنی دراین زمینه ها احساس کمبود می کند .
ترسیم پالتو واجد معنای مشابهی است و گاهی نشانه پنهان کاری است.
مدل موها و همچنین ترسیم اشیائی مانند تاج ، کلاه و جز آن معمولاً شخصیت و حرفه آدمک را مشخص می کنند وقتی این اشیاء به شکل تحلیل ترسیم شوند ، نوعی جابجائی مسائل جنسی را نشان می دهند و آشکار کننده مسئله ای در ای زمینه اند که غالباً با ترس افراختگی مرتبط است .
” مک اوور ” بر این باور است که وقتی تبعیت جویی اجتماعی و هشیاری تحلیلی در تضاد باشد در کودک به ترسیم کلاه مبادرت می ورزد.
شلوار
معمولاً نشانه جنس مذکر است اما به علت اعضائی که به آنها پوشش می دهد ، کم و بیش واجد معنای جنسی است.
دامن
مشخص کننده جنس مؤنث است در صورتیکه گشاد ، چین دار و تزئین شده باشد به خود دلباختگی زنانه تأکید دارد.
لباس هائی که مربوط به بالا تنه هستند( مثل بلوز ، جلیقه ، کت وجزء آن ) به علت آنکه سینه و قلب یعنی اعضائی که به منزله کانون عواطف محسوب می شوند) را می پوشانند با عواطف آزمودنی در ارتباطند.جزئیاتی که در آنها ترسیم می شوند ، غالباً به کار شخصیت دهی به آدمک می آیند و دلمشغولیهای اجتماعی آزمودنی را نشان می دهند.شیوهای که بر اساس آن ، این بخش ازلباس به آستین هاو بخش پائین لباس متصل شدهاستنشان دهنده طرز ساختاری طرح بدنی است.
جیب ها
نشان دهنده احساس مالکیت و راز و رمزند اگر روی سینه قرار گرفته باشند به پستانها اشارت دارند ( دلمشغولی  دهانی یا جنسی).
معمولاً کودکان وابسته یا آنهایی که محرومیت عاطفی دارند به ترسیم جیب ها مبادرت می کنند اگر تعداد دکمه ها زیاد بوده و به خصوص روی خط میانه قرار داشته باشند ، مبین بازخورد اطاعت در مقابل منع قدرت اند .
اگر فقط یک دکمه روی ناف کشیده شده باشد، کنجکاوی درباره تولد رانشان می دهد ترسیم کراوت غالباًَ برای مشخص کردن شخص مذکر است .
کمربند و خطوط افقی مبین وقفه جنسی هستند .وجود گره ، بند بسته و جزء آن ، نشان دهنده کوشش آزمودنی در مهار کردن خویش است .
کفش درعین حال واجد رمزی مردانه ( در صورتی که شکل بیرونی آن نوک تیزباشد ) و زنانه ( اگر شکل درونی آنگرد باشد) است کفش نیز مانند پا ، غالباً واجد معنائی تحلیلی است غالب مؤلفان به جاذبه خاص این بخش از لباس برای همجنس خواهان ، اشاره کرده اند.
جواهرات مبین عشوه گری و بخود دلباختگی هستند فراوانی جزئیات و چین و شکن پارچه ها نیز دارای همین معناست .
همگرائی نشانه ها
پس از بررسی تحلیلی ترسیم ، جمع آوری نشانه های همگرا به منظور کنترل تشخیص ، مفید به نظر می رسد  نشانه هائی را که از تست ترسیم آدمک به دست آمده اند می توان با پاره ای رگه های خلقی مرتبط کرد ، اما باید این نکته در نظر گرفته شود که یک تشخیص همواره باید  بر مجموعه ای از نشانه ها مبتنی باشد و هرگز به یک نشانه خاص اکتفا نگردد.
ترسیم آدمک و پاره ای رگه های خلقی
الف: هیجان پذیری – هیجان ناپذیری
هیجان پذیری آزمودنی بر اساس خطوط کمرنگ ، منقطع، مردد و گاهی لرزان مشخص می شود بدین معنا که نقاش برای تحقق ترسیم با مشکلاتی روبروست از آنچه کشیده احساس رضایت نمی کند دائماً به خطوط ترسیم شده باز می گردد ، خطوط را پر رنگ تر می کند و پاره ای از آنها را حذف می نماید. آدمک یا بسیار کوچک و یا بسیار بزرگ ترسیم می شود ساق های کوتاه و پاهای کوتاه نشان دهنده مشکلات تماس اجتماعی وی و احساس کهتری کم و بیش جبران شده اند.
گاهی نیز آدمک مرکزیت ندارد و در کناره های کاغذ ترسیم می شود.
می توان جستجوی تکیه گاه و ایمنی  را بر اساس ترسیم پیرامون یا طاق و سقف، مشاهده کرد.
رنگهای ملایم و همراه با سایه روشن اند و گاهی در صورت وجود افسردگی ، سایه روشنهای سیاه و خاکستری دیده می شوند . حالت صورت آدمک مبین کمروئی و اضطراب است در پیرامون آدمک ،
 نرده ها، حفاظها و ابر ترسیم می شوند. بالعکس  در نقاشی کودکان هیجان ناپذیر، خطوط منظم ، به اندازه کافی پررنگ و بدون انقطاع و لرزش اند. آدمک در وسط صفحه ، با نسبتهای بهنجار و با رنگهای متوسط ترسیم می گردد.
ب- ملایمت – خشونت
ملایمت ، خوش خلقی ، اجتماعی خواهی و فرمانبرداری بر اساس حدسی از هیجان پذیری متجلی می گردد ( حساسیت نسبت به محیطی که آزمودنی مایل است مورد تأیید آن واقع گردد ) افزون بر آن ، خطوط انحنادار غلبه دارند رنگها ملایم و شادند و از آبی و پرتغالی بیشتر استفاده می شود بطور کلی ، جهت خطوط به سوی بیرون است و بین آنها فضاهائی مشاهده می شوند. آدمک تقریباً کوچک (نشانه تواضع ) است و عناصری در پیرامون ( رغبت به دیگری ، وابستگی به دیگران ) ترسیم می شوند.
جنبه کلی آدمک زنانه است و حالت بخود دلباختگی دارد افراط در این علائم ، مشخص کننده نرمش بیش از حد است در مورد اخیر ، ترسیم فاقد دقت و جزئیات است.
خشونت و پرخاشگری آزمودنی را وادار می کنند که شیوع عمل و موضوع اصلی خودرا تحلیلکند.خطوط زاویه دار ، پررنگ و برانگیخته و غالبا ً دارای تیزی هایی هستند .جزئیات صورت آدمک مبین خشم( چشمان بی رحم، بینی باپرده های باز ، لبهای کلفت) گاهی دندانها و ناخنها نیز ترسیم می شوند.
شانه های پهن و مشتها گره کرده اند . رمزهای تحلیلی و مردانه ترسیم می شوند گاهی آدمک اسلحه دارد یا حرکتی تهدید کننده را انجام می دهد گاهی نیز حصاری به دور او کشیده می شود که نشانه کوشش آزمودنی در سرکوبی حالت پرخاشگری است رنگها زنده اند وهمراه با رنگ قرمز است که همراه با سبز ، نشانه خشم وتوأم باسیاه نشانه احساس گنهکاری توأم با آزارگری است.
شادی –افسردگی و دلهره
در کودمکان شاد، آهنگ حرکت خوب است و فقدان وقفه براساس وجود حرکت توأم با تعادل کلی شکل ، مقطعی می گردد .رنگهای صحیح، متعدد ، زنده وشادند.معمولاً بازوها از بدن جدا هستند و گاهی به سوی بالا جهت دارند . صورت آدمک  با حالت است( نگاه زنده ، حالت خندان بدون تمسخر ) رمزهای شاد مانند خورشید و گل وجود دارند .
در حالت غمگینی : خطوط مبهم وسرازیرند تقلیل رنگ آمیزی یا فقدان آن مشاهده می شود وغالباً سایه
به روشن خاکستری یا نواحی سیاه شده در نقاشی دیده می شوند. اضطراب به تشدید این علائم می انجامد ترسیم به کندی انجام می شود وآزمودنی گرایش دارد که از مداد پاک کن استفاده کند نقاش به لفاظی،
بیان افکار، توجیه یا تشویق خود می پردازد خطوط کمرنگ یا پررنگ اند، اما غالباً از سرگرفته می شوند آدمک کوچک و خارج ازمرکز صفحه است گاهی به جای ترسیم یک آدمک، چندین آدمک
کشیده می شوند .
آدمک غالباً معلول است. تنه و ساق ها کشیده نمی شوند و یا فاقد بازو است و یا بازوها به صورت ناقص وچسبیده به تنه ( وقفه) ترسیم شده اند.
ساق ها کوچک و پاها نااستوارند، نکته ای که نشان دهنده فقدان ایمنی است.دهان به صورت خطی کشیده می وشود و چشمها یا ترسیم نمی شوند و یا بیش از حد بر آنها تأکید می شود توجه مفرط نسبت به قرینه سازی مشاهده می گردد، کوششی که بمنظور بر قرار ساختن تعادلی ناپایدار است که گاهی براساس مایل بودن آدمک درصفحه متجلی می گردد.رنگها سرد وتاریکند رنگهای سیاه توأم با قرمز ( رمز خون و پرخاشگری )، به خصوص در نواحی دلهره زا ، غلبه دارند فقدان ترسیم هر پیرامونی ، نشان دهنده احساس است وگاهی بالعکس بر ترسیم پیرامون بسیار تأکید می شود ( پرکردن افراطی و قالبی ورقه کاغذ ).
گاهی یک دایره حفاظت کننده ، یک سقف یا یک مانیتور حفظ آدمک ترسیم می شوند ، غالباًخط مشخص کننده زمین ، همراه با علفهای نوک تیز( پرخاشگری ) کشیده می شود. نشانه های پرخاشگری ( به منزله مکانیزم دفاعی ) غالباً بادیگر نشانه ها ، همراهند.
د-حسی نگری –وقفه
در کودکان حسی نگر ، معمولاً خطوط پررنگی که با نوساناتی همراهند مشاهده می شوند . نقاشی این کودکان، نوعی حساسیت نسبت به اشکال ، رنگها و تزئینات را نشان می دهد آدمک معمولاً بزرگ ، چاق و با صورتی نسبتاً پهن که قاعده ای گسترده دارد ، کشیده می شود و بر ترسیم اعضای حسی ( چشمها ، دعان ، بینی ،گوشها و دستها ) تأکید بیشتری می گردد. اما در ترسیم کودکانی که دچار وقفه هستند ، می توانید ، خط خطی کردن و نرمش را مشاهده کرد رنگها سرد فغمگین وکمرنگ اند نقاشی کوچک و کودکانه اند و درترسیم جزئیات حالات وسواسی مشاهده می گردد .بازوهای آدمک به تنه چسبیده اند و آدمک بی حرکت وبدون انعطاف است.
ه- صداقت – دروغ
آزمودنی صادق معمولاً ترسیم خود را اصلاح می کند و رنگهای صریح و آشکار بکار می برد .گرایش به پنهان کاری و دوسوگرائی بر اساس استفاده مفرط از رنگها و به خصوص رنگ سیاه و پاک کردن مکرر متجلی می گردد.گاهی به آدمک یک شنل پوشانده می شود یا آنکه چشمهایش زیر موها پنهان می گرددغالباً از نیمرخ گاهی از پشت مو ترسیم می شود چشمها خالی یا هان پنهان است. نشانه های متناقض در نقاشی مشاهده می شوند.اضطراب کاملاً نمایان است.
و- خود شیفتگی (به خود دلباختگی)
رضایت وخشنودی از خودبر اساس اشکال، رغبت نسبت به بدن ،لباس، جواهرات و تزئینات نشان
داده می شود.
سر بزرگ است و خطوط چهره ( بخصوص چشمها ) واجد جزئیات اند.
بالعکس ، ساق ها خوب ترسیم نمی شوند بخصوص اگر آدمک همجنس آزمودنی نباشد.
1) به خود دلباختگی پوشاکی ( از نوع برونگرا ) که در آن نیاز به مورد تأیید قرار گرفتن مفرط است .
2) به خود دلباختگی یعنی (از نوع درونگرا) که در آن فرد مجذوب خویشتن است.
در حد افراطی به خود دلباختگی ،آدمک برهنه ترسیم می شود.
ز- ناپایداری روانی – حرکتی
آزمون ناپایدار ، آدمک را درزمان کوتاهی ترسیم می کنند سر همبندی وخط خطی می کنند واز لحاظ طراز رشد یافتگی بسیار ضعیف اند بی مهارتی حرکتی بر اساس خطوط ناقرینه غیرماهرانه و رنگ آمیزی نامنظم (بیرون آمدن رنگ از خطوط اصلی شکل) مشخص می شود . در این موارد آدمک ندرتاً کامل است انگار بالا و پائین می جهد و این حرکات بر اشکال پیرامونی نیز اثر می گذارند ( درختان متحرک و ناآرام،دود چرخان،راههای متعدد وجزء آن ) و رنگ ها تندند و  نشانه های اضطراب مشاهده می شوند .
ح-احساس رها شدگی
احساس رهاشدگی در نقاشی های کوچک وکودکانه ای که در آنها ناایمنی بر اساس ناپایداری پاها که غالباً نامساویند یا آنکه برسطح زمین به خوبی متکی نیستند متظاهر می گردد وگاهی نیز پاها ترسیم نمی شوند.
طرح بدنی از طراز خوبی برخوردار نیست .هنگامی که کودک هنوز از ایجاد ارتباط منصرف نشده است  و به عبارت دیگر ، اطرافیانش را می طلبد بر ترسیم خطوط چهره تا مدتی تأکید می شود و بازوها به شکل افقی یا به طرف بالا ترسیم می گردند اما ناتوانی در برقراری روابط ، براساس فقدان بازوها و عدم ترسیم دستها نشان داده می شود . نشانه های احساسی کهتری و اضطراب به اشکال مختلف مشاهده می شوند.
ط-احساس کهتری
خطوط پر رنگ و مردد یا پر رنگ و مقطع ، تکرار خطوط و پاک کردن آنها ؛ نشانه هائی از فقدان اعتماد به نفس اند.
آدمک بسیار کوچک ، یا بر اساس مکانیزم جبران ، فزون گسترده است. حالت کلی آدمک تصنعی و نامنعطف است .گاهی ترسیم همراه با تزئینات ، می تواند نشان دهنده میل آزمودنی به ارزنده شدن از لحاظ اجتماعی باشد . نشانه های اضطراب تقریباً همیشه و نشانه های گنهکاری غالباً دراین نقاشی دیده می شوند .
ی-احساس گنهکاری
احساس گنهکاری غالباً یا مسائل جنسی همراه است بنابراین علائمی دال بر وجود مسائل اخیر در نقاشی دیده می شوند.
سایه ها ، سیاه کردن نواحی مورد نظر ، بکار بستن رنگهای تیره و ترسیم در ناحیه پائین صفحه ترجمان احساس گنهکاری هستند.
در پرخاشگران ،دزدان و استمناء کنندگان ، ممکن است دستها و حتی بازوها قطع شده باشند معمولاً چشمها ودهان درکودکانی که بر اساس دیدن مناظر ممنوعه دچار ضربه شده اند ، ترسیم نمی شوند پاها که در عین حال  رمزهائی زنانه و مردانه هستند ومرد را به محل ممنوعه هدایت می کنند، ممکن است به رنگ سیاه در آیند یا حذف گردند.نشانه های اضطراب همواره با احساس گنهکاری توأم اند.
تأخیر  تحول عاطفی و واپس روی
تأخیر تحول عاطفی یقیناً بر اساس  طراز پائین در مقیاس رشد یافتگی متجلی می گردد پاره ای علائم نیز مشخص کننده آن هستند شیوه ترسیم : کند ، غیر ماهرانه همراه با تردید است.فقدان نشسبت ها نیزمشهود است و سربه شکل نامتناسب و بسیار بزرگ کشیده می شود .آزمودنی در ترسیم اتصالات توفیق نمی یابد.در همبینی هائی در تجسم تمامرخ و نیمرخ مشاهده می گردند بر خط میانه ، مثلاً  باکشیدن دکمه ها، تأکید می شود جنسیت نامتمایز است.
وجودشفافیت (دیده شدن بدن از زیر لباس یا سراز زیرموها یا کلاه) نشان دهنده فکری کودکانه وابتدائی و قضاوتی ضعیف یا به عبارت دیگر ، ضعف واقعنگری در کودک است.

ورقه نمره گذاری آدمک

مقیاس رشدیافتگی

I-سر

نمره

نمره

1

وجود سر

F.C.4

13

فاصله صحیح چشم ها

F.10

2

وجود چشمان

F.C.4

14

ارتفاع صحیح چشمها

F.11,C.12

3

وجود دهان

F.5,C.6

15

شکل تحول یافته بینی

F.11

4

وجود بینی

F.C.5

16

شکل تحول یافته یا مدل موها

F.11

5

وجود موها

F.6,C.11

17

رنگ واقع بینی

F.11,C.10

C

6

واقع نگری رنگ زمینه صورت

F.7,C.6

18

لااقل سه جزء ازچشمان

F.12

C

7

واقع نگری رنگ چشم ها

F.7,C.6

19

وجودمردمک

F.C.12

C

8

واقه نگری دهان

F.7,C.6

20

وجود ابروها

F.12

9

شکل بیضی چشمها

F.8

21

رنگ قرمز دهان

F.12

10

لااقل دوجزء چشم ها

F.8

22

مدل خاص موها

F.12

C

11

رنگهای کاملاً واقع نگر صورت

F.9,C.10

23

جاهای صحیح (طول و عرض )چشم ها

F.12

12

شکل –تحول مانند دهان

F.C.9

II-طرح بدنی

نمره

نمره

1

آدمک قابل شناسائی

F.C.4

17

وجود گردن

F.8,C.11

2

نقاشی جهت یافته در صفحه

F.C.4

18

نسبت درست ساق ها

F.8,C.11

3

وجود لااقل دوجزء بدن

F.4,C.5

19

بازوها وصل به تنه در محل صحیح

F.8,C.11

4

وجود تنه

F.4,C.5

20

شکل منعطف ساق ها

F.8,C.11

5

وجود ساق های پا

F.4,C.5

21

جنسیت قابل شناسائی

F. C.9

6

وجود بازوها

F.4,C.5

22

C

واقع نگری رنگ دستها

F.9,C.8

7

بازوها وصل به تنه

F.4,C.5

23

اتصال دست ها بدون فضای واسطه ای

F.9

8

بازوها وصل به تنه

F. C.5

24

پنج انگشت با شست جدا از انگشتان دیگر که بصورت کلی ترسیم شده باشد .

F.10,C.11

9

وجود پاها

F. C.5

25

انعطاف گردن

F.9,C.11

10

طول تنه بیش ازعرض

F.6,C.5

26

وجودشانه ها

F.10,C.9

11

بازوها با دو خط

F.C.6

27

نسبت درست سر

F.10,C.12

12

ساق ها با دوخط

F.C.6

28

سن قابل تشخیص

F.C.10

C

13

پیرامون شکل بامداد سیاه

F.7,C.9

29

وجود کف دست (با یا بدون انگشت)

F.C.10

14

وجود انگشتان (تعداد هر چه باشد)

F.C.7

30

اتصال”بدون حد” ساق ها

F. 10

15

نسبت درست بازوها

F.7,C.9

31

اتصال”بدون حد” بازوها

F. 11

16

انعطاف تنه

F.8,C.9

32

موضع منطقی پاها

F.11,C.10

33

C

رنگ مشابه و “واقع نگر ” چهره ها و دست ها

F.11,C.12

III– لباس ها

نمره

1

وجود لباس

F. C.5

2

لااقل یک جزء لباس

F. C.6

3

وجود شلوار

F. C.6

4

وجود کمربند

F.9,C.11

5

کفش ها

F.6,C.7

6

لااقل دو جزء لباس

F.8,C.11

7

آستین به رنگ بالاتنه لباس

F.8,C.11

8

آستین ها مجزا به دست ها

F.8,C.11

9

لااقل سه جزء لباس

F.10,C.12

10

بالاتنه ، لباس ، مجزا یا نامتصل به گردن

F.12

11

شلوار نامتصل به ساق ها

F.12

12

واقع گری در رنگ کفش

F.12

13

لااقل 4 جزء لباس

F.12

14

مشخص بودن شخصیت آدمک

C.12

نمره گذاری
برای نمره گذاری بهتر است که از ورقه مخصوص نمره گذاری استفاده شود. بر حسب فهرست به تمام موادی که وجود دارند یک نمره داده می شود و بدین ترتیب پنج نمره بدست می آید.
1-نمره T= مجموعه موادی که در فهرست نمره بدست آورده است .
2-نمره S=تعداد موادی که در فهرست” طرح بدنی “،آزمودنی نمره بدست آورده است .
3-نمره V= تعداد موادی که در فهرست” لباس” آزمودنی  نمره بدست آورده است .
4-نمره کل= نمرهV+S+T
5- نمره C= این نمره از مجموع مواد رنگ که آزمودنی درآنها نمره گرفته است بدست می آید.
این نمرات روی منحنی زیر برده می شوند:

طبقه بندی آزمودنی برحسب سن رشد یافتگی

نمرات/سن

5/3

5/4

5/5

5/6

5/7

5/8

5/9

5/10

5/11

5/12

T

S

V

جمع کل

C

……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….

……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………

هنجار بر اساس رشد یافتگی

پسران

5/12

5/11

5/10

5/9

5/8

5/7

5/6

5/5

5/4

5/3

سن

15

14

13

12

11

10

8

7

5

3

T

17

16

15

24

22

20

17

14

6

4

S

10

10

9

8

7

6

5

3

0

0

V

49

48

47

45

42

39

30

22

10

6

مجموع نتایج

دختران

5/12

5/11

5/10

5/9

5/8

5/7

5/6

5/5

5/4

5/3

سن

17

16

15

15

14

12

10

8

4

2

T

29

28

27

25

21

18

14

8

4

0

S

12

11

11

11

9

8

6

4

1

0

V

57

56

54

52

49

42

35

25

13

6

مجموع نتایج

ابعاد ترسیم ( طول آدمک)

پسران

درصد                  سن

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

10% نابهنجار

چارک اول

میانه

جارک سوم

10% نابهنجار

7

10

14

20

26

5

10

15

22

24

4

5

10

16

17

6

8

10

11

7

10

14

17

9

12

17

21

11

15

19

22

8

9

14

17

20

10

11

13

16

18

9

11

13

17

18

دختران

درصد                       سن

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

10% نابهنجار

چارک اول

میانه

جارک سوم

10% نابهنجار

3

4

9

18

23

3

5

10

14

17

2

7

8

10

11

6

7

10

13

18

5

9

12

15

20

7

11

14

17

21

9

13

15

19

23

9

13

15

18

24

12

14

17

20

23

11

14

18

22

24

مقیاس های جزئی
براساس کپی سازی و بر جسته ساختن نتایج مقیاس های جزئی ، می توان به پاره ای از ویژگی های فردی ترسیم آزمودنی پی برد. در واقع ، پاره ای از کودکان در ترسیم خود برای سر ارجحیت قایل می شوند. پاره ای دیگر برای طرح بدنی و بالاخره گروهی نیز برای لباس . بررسی مقیاس های جزئی مرزهای بهنجار چنین تغییر پذیری را آشکار می سازد :
1-مقیاس T.S.V
جدول همبستگی نشان می دهد که نمرات جزئی T.S.V دارای همبستگی بالایی با نمره کل هستند و مقیاس درکلیت خود دارای انسجام است :
لباس با نمره کل  88/0+
طرح بدنی با نمره کل  81/0+
نمره “سر ” بیش از همه مستقل است :
با نمره کل  64/0+
با نمره طرح بدنی 63/0+
با نمره لباس 54/0+
با وجود همبستگی های بالنسبه تنگاتنگ بین سه مقیاس جزئی ، باز هم بر اساس نمرات جداگانه آنها
می توان به تمایز یافتگی های بسیارمهمی دست یافت . این تمایز یافتگی ها را می توان بر اساس دو شیوه
مورد نظر قرار داد:
1-فاصله مقیاس های جزئی با نمره کل.
2-فاصله سنی نمرات جزئی باسنی که بر اساس نمره کل بدست می آید ( یعنی میانگین ) نشان می دهد که فاصله تا حد یکسال بیشتر یا کمتر نسبت به نمره کل در مرزهای بهنجار باقی می ماند .50% آزمودنی ها در این چهار چوب قرار می گیرند.
بالعکس 25% دارای یک نمره جزئی هستند که یکسال پائین تر از نمره کل است . و 25% یک نمره جزئی دارند که یکسال ازنمره کل آنها بالاتر است .
بنابراین یک انحراف در حد دو سال ، نشان دهنده بیرغبتی یا رغبتهای خاص برای ناحیه ای است که مقیاس مذکور معرف آن است .این انحراف گاه می تواند تا حد 6 سال باشد.
انحراف نمرات جزئی نسبت به میانگین ، بر اساس سن افزایش می یابند (همچنین تعداد موادی که در کارند نیز در سنین بالا بیشتر است).
در کودنها، تغییر پذیری کمتر است. نمره ” لباس” در آنها بطور متوسط یکسال نسبت به نمره کل
تأخیر دارد.
در کودکانی که واجد اختلالات عاطفی هستند، انحراف نمره، ” سر ”  است که بیشترین تغییر پذیری رانشان می دهد. در حد بالای 50%  از آزمودنی های بخش مرکزی، انحرافی در حد سه سال را نشان
می دهد. میانگین انحراف هیچ است، اما پراکندگی گسترده تر است و بیشترین انحراف در حد8 سالگی مشاهده می شود. بعبارت دیگر، کودکانی که واجد اختلالات عاطفی هستند بیش از آزمودنی های دیگر، از مقیاس “سر” نمره ای بدست می آورند که یا نمره کل هماهنگ نیست یعنی گاهی بدتر از بخش های دیگر ترسیم شده و زمانی ارجحیت خاصی برای آن قائل می شوند.
بطور کلی ،اگر فاصله بین دومقیاس جزئی درحد چهار سال و بیشتر باشد باید آنرا بهمنزله نابهنجاری تلقی نمود .  دراینجا مشاهده می شود که تغییر پذیری نتایج در کودنها کمتر و در کودکانی که واجداختلالات عاطفی هستند به مراتب بیشتر است.
مقیاس رنگ
مواد مربوط بهمقیاس رنگ، در نمره گذاری مقیاس های جزئی دخیل بوده ند و بر اساس حرف C انگلیسی درمجموع مقیاس ها بازشناخته می شوند.
نمره رنگ یک آزمودنی را با جمع کردن نمراتش در مواردی که علامت دارند بدست می آوریم.  مجموعاً یازده  ماده مرتبط بارنگ در مقیاس کل وجود دارد .
شش ماده رنگ در بخش ” سر ” است:
– رنگ واقع نگر زمینه چهره.
– رنگ واقع نگر چشمها.
– رنگ واقع نگر دهان.
– رنگ واقع نگر بینی.
– رنگ های واقع نگر صورت.
– رنگ  قرمز دهان.
سه ماده با ” طرح بدنی ” مرتبط است:
– پیرامون نقاشی با مداد سیاه
– رنگ واقع نگر دست ها
– رنگ مشابه واقع نگر چهره و دست ها
و دو رنگ مربوط به لباسها است :
– آستین همرنگ با تنه لباس
– واقع نگری رنگ کفش ها
جداول هنجار گزینی شده ” نمره رنگ ” می تواند مشخص کند که آیا آزمودنی از این زاویه در هنجار سنی خود قرار دارد و در غیر این صورت سن رشد یافتگی مغزی در مورد  بکار بردن رنگها چیست ؟
برای آنکه بتوانیم به تفسیرهای بعدی نتایج دست یابیم باید مشخص کنیم که موفقیت در نمرات ” رنگ ” چگونه بدست آمده است بر اساس فقدان رنگ آمیزی واقع نگر ، نکته ای که پسران و دختران را از یک سو متمایز می کند و از سوی دیگر آشکار کننده بازخوردهای روانی متفاوتی است .

هنجارهای نمرات رنگ (پسران )

سن

 Max           Q3            Med          Q1            Min  

5/3

0                    0                0                    0                 4

5/4

0                   0                0                    1                 2

5/5

0                   1                3                    4                 6

5/6

0                   1                4                    6                 10

5/7

1                   4                6                    8                 10

5/8

1                   5                7                    8                 10

5/9

2                   5                8                    9                 11

5/10

2                   6                8                    9                 11

5/11

2                   6                8                    9                 11

5/12

2                   5                7                    8                 11

هنجارهای نمرات رنگ ( دختران )

سن

 Max          Q3        Med         Q1          Min 

5/3

0                   0                0                    0                 5

5/4

0                   0                0                    4                 8

5/5

0                   0                1                    4                 9

5/6

1                   4                5                    6                10

5/7

0                   5                7                    8                10

5/8

1                   6                8                    9                 11

5/9

2                   6                8                    9                 10

5/10

2                  7                  9                   9                11

5/11

4                   7                9                    10               11

5/12

5                   7                8                    9                 11

ارزش مقیاس های جزئی خصوصاً در این است که ارزش یابی عینی نوع رغبت آزمودنی را نسبت به یک ناحیه خاص تجسم انسانی ، نشان می دهد . اگر کودک از مرزهای هنجارهای سنی خود خارج شود ،باید این ویژگی خاص تفسیر گردد( بر اساس معانی آنکه در بخش دیگری ارائه خواهند شد).

جدول ” علائم تحولی” که فراوانی آنها در سنین مختلف به 75% می رسد.

4 سالگی

دختران

پسران

1

آدمک قابل شناسائی

1

آدمک قابل شناسائی

2

نقاشی جهت یافته در صفحه

2

نقاشی جهت یافته در صفحه

3

وجود سر

3

وجودسر

4

وجود چشم ها( حتی به شکل ساده)

4

وجود چشم ها( حتی به شکل ساده)

5

وجود تنه (حتی به صورت اجمالی)

6

وجود بازوها(حتی ترسیم شده به یک خط)

7

وجود ساق ها( حتی به صورت یک خط ساده)

8

وجودلااقل دو عنصر: سر، چشم ها، تنه، ساق ها، موها، دهان

5 سالگی

دختران

پسران

1

وجود دهان(شکل ساده پیشرفته)

1

وجود لااقل دو عنصر ازعناصر زیر سر ، چشم ها،  تنه، ساق ها، موها و دهان

2

وجود بینی(شکل ساده پیشرفته)

2

وجود بینی(شکل ساده یا تحول یافته)

3

وجود پاها

3

وجودتنه(حتی به صورت اجمال)

4

بازوها متصل به بالا تنه

4

طول تنه بیشتر از عرض آن

5

ساق ها متصل به بالا تنه

5

وجود بازوها(حتی به صورت یک خط ساده)

6

وجودلباس

6

بازوها وصل به تنه

7

وجود ساق ها(حتی به صورت یک خط ساده )

8

ساق ها وصل به تنه

9

وجود پاها

10

وجود لباس

6 سالگی

دختران

پسران

1

وجود موها(رنگ واقع نگر)

1

تمام پیرامون نقاشی با مدادسیاه

2

بازوها با دو خط

2

رنگ واقع نگر چشمها

3

ساق ها با دو خط

3

وجود دهان(شکل  ساده یا پیشرفته)

4

طول تنه بیش از پهنای آن

4

رنگ واقع نگر دهان

5

وجود پاشنه

5

بازوها با دو خط

6

وجود کفش ها

6

ساق ها با دو خط

7

لااقل یک جزء لباس

7

وجود پاشنه

8

لااقل یک جزءلباس

7 سالگی

دختران

پسران

1

وجود انگشتان

1

وجود انگشتان

2

نسبت صحیح بازوها

2

وجود کفش ها

3

تمام پیرامون نقاشی با مداد سیاه

4

رنگ واقع نگرچشم ها

5

رنگ واقع نگر دهان

6

رنگ واقع نگر زمینه چهره

7

لااقل دو جزء لباس

8 سالگی

دختران

پسران

1

شکل پیشرفته چشم ها

1

خط سیاه بینی

2

وجود دو جزء چشم ها یا بیشتر

2

رنگ واقع نگر در زمینه چهره

3

وجود گردن

3

رنگ واقع نگر دست ها

4

شکل ” منعطف” تنه

4

لااقل دو جزء لباس

5

وجود تنه(حتی بهصورت اجمالی)

6

وجود بازوها( حتی ترسیم شده به یک خط )

7

وجود ساق ها ( حتی به صورت یک خط ساده)

8

وجود لااقل دو عنصر :سر،چشم ها،تنه،ساق ها، موها، دهان

9

آستین ها مجزا یا نامتصل به دستها

9 سالگی

دختران

پسران

1

شکل پیشرفته موها(به سر کلاً پوشش دهدیا واحد یک مدل باشد).

1

شکل پیشرفته دهان

2

شکل پیشرفته دهان

2

شکل پیشرفته بینی

3

رنگ کاملاً واقع نگرصورت

3

وجود موها

4

رنگ واقع نگر دست ها

4

شکل”منعطف”تنه

5

گردن”منعطف”

5

بازوها متصل به تنه در محل صحیح

6

اتصال ساق ها بدون فضا بین آن دو

6

مشخص بودن جنسیت

7

مشخص بودن جنسیت

8

وجود کمربند

10 سالگی

دختران

پسران

1

نسبت صحیح سر

1

شکل تحول یافته چشم ها

2

فاصله صحیح چشم ها

2

رنگ کاملاً واقع نگر صورت

3

وجود شانه

3

رنگ کاملاً واقع نگر و یکرنگ صورت و دستها

4

وجودکف دست افزودن برانگشت

4

اتصال بازوها به تنه بدون خط محدود کننده

5

اتصال ساق ها به تنه بدون وجود خط محدود کننده

5

وجود کف دست افزون بر انگشت ها

6

قابل تشخیص بودن سن

6

شکل ” منعطف” ساق ها

7

بالاتنه لباس “مجزا” یا نامتصل به گردن

7

اتصال ساق ها بدون فضا بین آن دو

8

لااقل سه جزء لباس

8

موضع منطقی پاها

9

قابل تشخیص بودن سن

10

آستین همرنگ بالاتنه لباس

11

آستین “مجزا “یا “نامتصل” به دستها

12

رنگ واقع نگر کفش ها

11 سالگی

دختران

پسران

1

جای صحیح چشم ها ازلحاظ طول

1

وجود گردن

2

شکل پیشرفته بینی

2

وجود شانه

3

خط سیاه بینی

3

نسبت صحیح بازوها

4

اتصال بازوها به تنه بدون خط محدودکننده

4

نسبت صحیح ساق ها

5

ترسیم 5 انگشت یا شست متمایز از بقیه انگشتان

5

اتصال ساق هابه تنه بدون خط محدود کننده

6

رنگ کاملاً واقع نگر ویک رنگ صورت و دستها

6

وجود کمربند

7

موضع منطقی پاها

12 سالگی

دختران

پسران

1

جای صحیح چشمها در طول و عرض

1

نسبت صحیح سر

2

وجود مردمک

2

جای صحیح چشم ها در عرض

3

وجود ابرو

3

به جای صحیح چشم ها در طول

4

وجود سه جزء یا بیشر چشم ها

4

وجود مردمک

5

دهان قرمز

5

شکل تحول یافته موها

6

مدل مو

6

مشخص بودن ” شخصیت” آدمک

7

شلوار نا متصل با پاها

8

رنگ واقع نگر با کفش ها

9

لااقل چهار جزءلباس

10

مشخص بودن “شخصیت” آدمک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *