مقاله توسعه فرهنگی در آموزه های قرآنی


توسعه فرهنگی در آموزه های قرآنی

خلیل منصوری

توسعه فرهنگی را مدخل و مقدم بر همه توسعه های دیگر دانسته اند. چنانچه توسعه فرهنگی به خوبی انجام شود سایر ابعاد توسعه نیز مجال و زمینه بروز و ظهور پیدا کرده و جامعه به سوی رشد و کمال رهسپار می شود.
نویسنده مقاله حاضر سعی کرده است به شاخصه های توسعه فرهنگی و آموزه های قرآن در این خصوص نگاهی اجمالی داشته باشد. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

مفهوم و رویکردهای توسعه فرهنگی

مفهوم توسعه فرهنگی (Cultural development) برای نخستین بار در کنفرانس بین المللی سیاست های فرهنگی (Policies International Conference on Cultural) که توسط یونسکو در سال 1970 در ونیز ترتیب یافت، مطرح شد. توسعه به معنای گسترش کمی و کیفی در این جا معنای «توسعه انسانی» را مدنظر می گیرد. نگرش های گوناگونی به این موضوع در قالب مدل های کمی و کیفی توسعه وجود دارد. یک نوع نگرش به توسعه فرهنگی که برپایه مدل های کاملا کمی ارائه شده است آن را نتیجه رشد اقتصادی می داند و در واکنش به این دیدگاه، نگرش دیگری آن را در قالب نیازهای مرتبط با کیفیت در مسیر رشد یا زندگی تبیین می کند.
موضوعات قابل طرح در توسعه فرهنگی
امروزه بحث درباره فرهنگ برپایه تمدن، شیوه های زندگی و رفتار صورت می گیرد و گسترش زمینه های فرهنگی به علم، رسانه های دیداری- شنیداری، محیط زیست، ضدفرهنگ و فرهنگ های سنتی در سیاست های کلاسیک فرهنگی باید مدنظر قرار گیرند. در این خصوص باید به موضوعات زیر پرداخته شود.
موضوع اول، علم و فناوری است که دستاورد انقلاب صنعتی محسوب می شود ولی با وجود رسوخ آنها در همه زمینه های زندگی برای اغلب مردم واقعیتی عجیب و گاه بیگانه است. لذا باید شرایطی را فراهم آورد که مردم به فناوری ها دسترسی داشته و تحت آموزش های علمی قرار گیرند.
موضوع دوم، رسانه های دیداری- شنیداری (به ویژه رادیو و تلویزیون) است که جایگاه بالایی در مصرف فرهنگی دارند. حالت منفعل در برابر این رسانه ها و مصرف زدگی فرهنگی سبب تخریب خلاقیت های فرهنگی فردی می شود. از این رو، اهمیت تلویزیون های جماعتی و محلی که به جنبه های فرهنگی مورد علاقه مردم و ارائه فرصت های بیشتر به آنها برای بیان موفقیت خود نظر دارند، مضاعف می شود.
موضوع سوم، رابطه میان فرهنگ و محیط زیست است. فرهنگ در شرایط زندگی به معنای سؤال از انسان در رابطه او با محیط است. امروزه انسان از ابعاد معنوی فرهنگی، طبیعت از بعد زیست شناختی، خانه از معنای مرکز زندگی خانوادگی و شهرهای حاشیه ای و آپارتمان ها از امکان اجتماعی برای ارتباط سهل تر میان افراد و گروه ها تهی شده است که ضروری است ساکنان آنها شرایط زندگی خود را مجددا بررسی و تطبیق بخشند.
موضوع چهارم، ظهور ضدفرهنگ است که نتیجه مستقیم شرایط زندگی و فرهنگ کشورهای توسعه یافته اقتصادی است. پس از گذشت سال ها از سیاست های کلاسیک فرهنگی، توده های مردم و به ویژه جوانان، در شرایط نوین پیش آمده، شیوه دیگری به غیر از زندگی در جریان فرهنگی معین را برگزیده اند.
موضوع پنجم، پدیده حیات مجدد فرهنگ های سنتی است که به عنوان طریقی برای زیرسؤال بردن سیستم فرهنگی غالب محسوب می شود.
موضوع ششم، جنبش های زیست محیطی ای که انتقال تجربیات و ارزش های فرهنگی به سایر فرهنگ ها برای تحقق زندگی مطلوب در مرکز توجهات آنها قرار دارد. اگر امروزه محیط زیست ابعاد سیاسی به خود گرفته است، پرواضح است که این موضوع درواقع واکنشی به گونه ای فرهنگی از روابط میان مردم با هم و با محیط پیرامون آنهاست.
به طور خلاصه، توسعه فرهنگ علمی، ابعاد فرهنگی رسانه های جمعی، روابط میان فرهنگ و محیط، ظهور ضدفرهنگ، حیات مجدد فرهنگ های سنتی و مطالبات روزافزون زیست محیطی، موضوعاتی است که باید در سیاست های فرهنگی مدنظر قرار گرفته و پاسخ های سازماندهی شده ای را برای آنها تدوین کرد.

شاخص های توسعه فرهنگی

1- حقوق فردی و اجتماعی

در این بخش تلاش می شود تا شاخص های فرهنگی توسعه ارایه گردد. نخستین مجموعه شاخص های فرهنگی توسعه انسانی مربوط به فهرست آزادی های فرهنگی شامل حقوق گروهی نظیر حقوق زبانی اقلیت ها و حقوق فردی همانند آزادی بیان است. معمولا برای معرفی این حقوق از شاخص های کیفی استفاده می شود. نمونه بارز فهرست ترکیبی این شاخص ها، فهرست شاخص های آزادی سیاسی مندرج در گزارش توسعه انسانی سال 1991 است. در این گزارش آزادی به پنج دسته یکسان دسته بندی شده است: 1- تمامیت نفس یا امنیت شخصی، 2-حکومت قانون؛ 3-مشارکت سیاسی؛ 4-آزادی بیان؛ 5-تساوی در برابر قانون.

2- امنیت شخصی، آزادی بیان

از این پنج مقوله ای که برای تدوین شاخص های آزادی سیاسی پیشنهاد شده است می توان سه مقوله امنیت شخصی، آزادی بیان و تساوی در برابر قانون را در فهرست شاخص های آزادی فرهنگی قرار داد.
امنیت شخصی با اساسی ترین و قطعی ترین آزادی انسان یعنی مصونیت از شکنجه و بازداشت خودسرانه سروکار دارد. بی گمان هیچ دولتی نمی تواند ادعا کند که به استناد ارزش های فرهنگی خود، حق دارد تا شهروندانش را شکنجه کند.
آزادی بیان عبارت است از حق گروه ها به ابراز و بیان ارزش های فرهنگی شان؛ یعنی نبود سانسور در نوشتار و یا دیگر شیوه های ارتباطی.

3- تساوی در برابر قانون

تساوی در برابر قانون، به معنای نبود تبعیض به جهت تعلق به یک گروه خاص نژادی، قومی، مذهبی، طبقاتی و جنسی است. نبود تبعیض یک حق بنیادی است که اجرای حقوق دیگر را میسر می سازد و به خصوص برای آزادی گروه های قومی یا بومی اهمیت دارد.

4- حق تعیین سرنوشت

چهارمین دسته که وجود آن در تدوین شاخص های آزادی فرهنگی ضروری است، حق تعیین سرنوشت خود است.
درحالی که شاخص آزادی فرهنگی نشانه احترامی است که جامعه برای آزادی های اساسی انسان قایل است، شاخص خلاقیت می تواند نشان دهد که آیا جامعه به گونه ای فعال مردم را تشویق می کند تا به شیوه ای خلاق و نوآورانه ابراز وجود کنند و در جامعه مشارکت ورزند؟
خلاقیت با مشارکت اجتماعی انسان ارتباط تنگاتنگ دارد. خلاقیت را می شود برحسب فرصت ها و امکاناتی که جامعه در اختیار شهروندان خود قرار می دهد، یعنی دسترسی به ابزار بیان یا برحسب نتایج خلاق مانند آثار هنری و نوآوری های دیگر ارزیابی کرد. خلاقیت به طرق پیچیده ای ابراز می شود. نتایج کار خلاق ممکن است اجتماعی یا فردی باشد و نیز می تواند به شکل پدیده ای اجتماعی و یا انفرادی بروز کند. چنان که خلاقیت می تواند اشکال متنوع فعالیت های انسانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را نشان دهد. خلاقیت می تواند به اشکال مختلف افزون بر خلاقیت فکری بروز و ظهور کند و همه اشکال نوآوری را دربرگیرد.

5- شاخص های اقتصادی و رفاه اجتماعی

برخی شاخص های رفاه را برای ارزیابی توسعه انسانی ملاک قرار می دهند که به نظر می رسد که جنبه ای از توسعه انسانی و فرهنگی باشد. نادیده گرفتن و یا غلو در این بعد می تواند زیانبار باشد. در توسعه فرهنگی می بایست به همه ابعاد انسانی توجه شود و ساختن کاریکاتوری از شاخص ها نه تنها مفید نیست بلکه موجب می شود تا تصویر درستی از شاخص ها و مولفه های توسعه انسانی نداشته باشیم. از این رو ضروری است در بحث توسعه فرهنگی به همه ابعاد توسعه از جمله توسعه اقتصادی و رفاه اشاره شود؛ زیرا فرهنگ عبارت از دستاوردهای فکری و زیباشناسی یک ملت است. در واقع فرهنگ شامل هنرها، سایر نمودها و آفرینش های فکری جمعی انسان است که در قالب تمدن و رسوم و سنت ها در جامعه وجود دارد. از این رو نمی توان آن را از شاخص های اقتصادی چون رفاه بیرون دانست که بعد تمدنی ملت و فرهنگی را نشان می دهد.
گزارش کمیسیون جهانی فرهنگ و توسعه با عنوان تنوع خلاق ما، فرهنگ را در مفهومی وسیع: دستاوردهای فکری انسان، به کار می برد.
نحوه تفکیک شاخص های فرهنگی توسعه از شاخص های توسعه انسانی
ولی پرسش این است که اگر فرهنگ در مفهوم وسیع و گسترده آن به کار رود، چگونه می توان شاخص های فرهنگی توسعه را از مجموعه دیگر شاخص های توسعه انسانی جدا کرد؟ به عنوان مثال آیا شاخص های فرهنگی صرفا باید درصدد بررسی جنبه های عملکردهای زیادی وابسته به جنبه های جسمی نظیر امید به زندگی و تغذیه مناسب باشد؟
بی گمان می بایست میان شاخص های فرهنگی محض و شاخص های دیگر توسعه انسانی جدایی انداخت و این ممکن نمی شود مگر آن که معنای خاص و اخص از مفهوم فرهنگی در نظر گرفته شود.
برخی از این اساس شاخص های فرهنگی توسعه را عملکردهای فکری و زیباشناختی در نظر گرفته و به آموزش، پژوهش، انتشار کتب و مقالات، تولید موسیقی و هنرهای هشتم و مصرف تولیدات و محصولات فرهنگی به عنوان شاخص توسعه فرهنگی توجه داده اند.
به هر حال می توان گفت که این شاخص ها و نیز شاخص های پیش گفته را به عنوان شاخص های توسعه فرهنگی مورد توجه قرار داد و براین اساس به داوری و سنجش پرداخت.

توسعه فرهنگی و آموزه های قرآنی

بر پایه این برداشت نگرش قرآن به توسعه فرهنگی چگونه است؟ به نظر می رسد که قرآن به عنوان رسالتی که برعهده پیامبران گذاشته شده، به مقوله توسعه فرهنگی اهتمام ویژه داشته است. حرکت فرهنگی پیامبر در راستای روشنگری و ایجاد تمدن فرهنگی بود. آموزه های قرآنی به دنبال امت سازی می بایست به توسعه همه جانبه یعنی توسعه انسانی توجه می داشت. توسعه انسانی دربرگیرنده توسعه فرهنگی است. اگر بپذیریم که شاخص های توسعه فرهنگی امور پیش گفته است، همه این موارد را می توان در آموزه های تمدن ساز و امت ساز قرآن یافت. حتی در ابعاد هنری و هنرهایی که اکنون به عنوان شاخص های اصلی فرهنگی شمرده می شود، قرآن به آن موارد توجه داشته است. موسیقیایی آیات قرآن موجب شد تا هنر موسیقی در تمدن اسلامی از شکل لغو و بیهوده خود خارج شده و به عنوان خلاقیت و تاثیرگذاری فرهنگی و تمدنی نقش فعال و سازنده ای را به عهده گیرد. قصص و داستان های قرآن، جو فرهنگی را به شیوه ای تغییر می دهد که داستان به عنوان ابزاری مفید و سازنده با کارکرد و کار ویژه های خاص در توسعه فرهنگی نقش بازی می کند. این گونه است که هر امر فرهنگی مضر و زیانبار یا تغییر ماهیت و هویت می دهد و یا با بازسازی و دگردیسی در راستای اهداف توسعه انسانی وارد میدان می شود.

شاخص های قرآنی توسعه فرهنگی

بنابراین لازم است با توجه به شاخص های پیش گفته نظری به آموزه های قرآنی نسبت به توسعه فرهنگی بیندازیم. یعنی دیدگاه و نظر قرآن را درباره مسایلی چون 1- تمامیت نفس یا امنیت شخصی؛ 2- حکومت قانون؛ 3- مشارکت سیاسی؛ 4- آزادی بیان؛ 5- تساوی در برابر قانون؛ 6- آموزش؛ 7- پژوهش؛ 8- انتشار کتب و مقالات؛ 9- هنر؛ 10- مصرف تولیدات و محصولات به دست دهیم.
1- امنیت شخصی: در آموزه های قرآنی مسئله امنیت شخصی و اجتماعی به عنوان مهم ترین وظیفه هر دولتی بیان شده است. امنیت شخصی و فردی حالتی است که در آن فرد فارغ از ترس آسیب رسیدن به جان و یا مال یا آبروی خود یا از دست دادن آن زندگی کند. امنیت اجتماعی نیز حالت فراغت همگانی از تهدیدی است که کردار غیرقانونی دولت یا دستگاهی یا گروهی و یا فردی در تمامی و یا بخشی از جامعه پدید آورد. (دانشنامه سیاسی، داریوش آشوری ص 37 و 38)
از نظر قرآن امنیت مفهومی وسیع و فراگیر است و افزون بر موارد ایمنی از عذاب الهی در آخرت، در دو سطح روان شناختی و جامعه شناختی قابل بررسی است. در سطح نخست به آرامش روحی افراد و کسب مدارج معنوی آنان ارتباط می یابد که از حوزه اصطلاحی امنیت در علوم اجتماعی بیرون بوده و موضوع آرامش و اضطراب در روان شناسی ارتباط دارد. در سطح دیگر امنیت با گونه های فراوان خود ابعاد گوناگون زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را دربرمی گیرد و با اقتدار و انسجام و وحدت جامعه پیوند دارد. این امنیت همه جانبه افزون بر ایجاد زمینه های پیشرفت و توسعه داخلی، امنیت خارجی جامعه را سبب می شود.
نگاه قرآن به مفهوم سیاسی، اجتماعی امنیت، بر پایه رویکرد هدایتی قرآن و در پیوند با بخشی از مفاهیم دینی است. از نظر قرآن جان و مال و آبروی انسان ها محترم است. (انعام آیه 151 و مائده آیه 38 و حجرات آیه 11 و 12 و نور آیه 59)در بخشی از آیات قرآن مسائل مربوط به امنیت در ساحت اجتماعی انسان و مناسبات حاکم بر آن در دو حوزه داخلی و خارجی جامعه اسلامی بررسی شده است: در بعد داخلی جامعه اسلامی، قرآن رابطه مومنان را بر پایه برادری (حجرات، 10) و وحدت و ترک تفرقه (آل عمران، 103) ترسیم می کند و بر امنیت جامعه تاکید می ورزد. (نساء آیه 83) در بعد خارجی نیز با حفظ آمادگی دفاعی (انفال آیه 60) امنیت را حفظ می کند.
امنیت اقتصادی نیز به عنوان بخشی از امنیت فردی و شخصی مورد توجه و تایید قرآن است. چنان که امنیت دینی و مذهبی فرد و مکان های عبادی آنان از این امر مستثنا نمی باشد. (حج آیه 40)
از مجموعه آیات و آموزه های قرآنی می توان دریافت که در بینش و نگرش قرآن امنیت شخصی در حوزه فردی و اجتماعی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است و هیچ از اشخاص و گروه ها و نهادهای دولتی و غیردولتی نمی توانند متعرض حقوق شخصی و امنیت فردی اشخاص جامعه شوند.
2- قانونگرایی: حکومت قانون به عنوان یکی از شاخصه های اساس دین اسلام است. تاکید فزاینده قرآن بر حکومت قانون بیانگر آن است که دین اسلام دینی مبتنی بر قانون و قانونمداری می باشد. پیامبر اکرم(ص) در دوره سیزده ساله حکومت خود آن چنان بر قانون پافشرد که پس از آن شخصی از تربیت یافته گان مکتب قانونگرای ایشان در برابر یکی از خلفا قرار می گیرد و می گوید: اگر برخلاف قانون عمل کنی و از جاده حق و قانون پا کج گذاری با همین شمشیر راستت می کنیم. ارزش و اعتبار قانون و قانونمداری در آیات و آموزه های قرآنی در آن حد و اندازه است که خداوند پیامبرش را تهدید می کند که اگر برخلاف آموزه ها و قوانین آسمانی قرآن عمل کند وی را به سختی مجازات خواهد کرد. (بقره آیات 120 و 145 و نیز رعد آیه 37) امت پیامبر چنان آموزش دیده اند که گامی برخلاف قانون برنمی دارند و از قانون و حدود الهی تجاوز نمی کنند؛ زیرا قرآن متجاوزان به قانون را به شدت تهدید کرده است. (بقره آیه 229) آیاتی که درباره مجازات متجاوزان به حدود الهی آمده بسیار است. در همه این آیات تاکید بر قانونگرایی و عمل به آن به عنوان اصل اساسی برای جامعه اسلامی و امت نمونه مطرح شده است. امت نمونه و شاهد در بینش و نگرش قرآن، جامعه و امتی است که به قانون عمل کرده و دیگران را نیز بدان تشویق و ترغیب و از عمل برخلاف قانون بازمی دارند. (آل عمران آیه 104 و توبه آیه 112)
.3 مشارکت سیاسی: امت در آموزه های قرآن نه تنها خود در حوزه اجتماعی و سیاسی فعال هستند بلکه دیگران را نیز به این امر دعوت می کنند. در آیات قرآن برای مشارکت سیاسی امت حوزه های مختلفی بیان شده است که نظارت همگانی عمل امت و دولت از جمله این حوزه هاست که در آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر بیان شده است. مشاورت در امور اجتماعی و سیاسی که در آیات شورا آمده است بخشی دیگر از آیاتی است که به مشارکت فعال سیاسی امت می انجامد. (آل عمران آیه 159 و نیز شوری آیه 38) در این آیات بیان شده است که بر دولتمردان و اولیای امور است که با امت در مسایل مهم اجتماعی و سیاسی و دفاعی مشورت کنند. دامنه مشاورت در امور فراتر از آن چه بیان شده می باشد. این همه بیانگر آن است که امت به عنوان شهروندانی فعال در همه حوزه ها حضور سازنده و جدی و تاثیرگذار خواهند داشت. مسئله بیعت نیز یکی دیگر از موارد مشارکت سیاسی امت است که در آموزه های قرآنی بر آن تاکید شده است. (فتح آیه 10 و نیز ممتحنه آیه 12) هر چند که بیعت به نوعی با انتخابات مشابهت دارد ولی از جهاتی موثرتر و سازنده تر از آن است؛ زیرا در بیعت دو طرف وظایف و حقوقی را به عهده می گیرند و موظف هستند در چارچوب پیمان عمل کنند. در حالی که در انتخابات تنها بر مسئله حقوق تاکید و تکیه می شود و از وظایف امت و انتخاب کننده در قبال مسئولیت های اجتماعی و سیاسی خبری نیست.
.4 آزادی بیان: قرآن با تکیه بر اختیاری بودن پذیرش عقیده و دین، اجبار انسان ها را در این زمینه نفی می کند. (بقره آیه 256) لااکراه فی الدین با توجه به تاکید فراوان قرآن بر اصل توحید و تلاش پیامبر بر بنای جامعه توحیدی و زدودن هرگونه مظاهر شرک و بت پرستی از آن، محور مجادلات فراوانی میان مفسران شده است. برخی با این پیش فرض که پیامبر اکرم(ص) عرب را بر پذیرش اسلام مجبور کرد این آیه را منسوخ می دانند؛ ولی برخی دیگر معتقدند که آیه مذکور نسخ نشده و درباره اهل کتاب است که با پرداخت جزیه از پذیرش اجباری دین رهایی یافته اند و بت پرستان به پذیرش دین مجبور شده اند. (مجمع البیان طبرسی، ج2 ص 631 و نیز تفسیر قرطبی ج 3 ص 117) علامه طباطبایی به رغم پذیرش انحصار نجات و رستگاری در عقیده توحید، با استناد به این آیه تحمیل دین و عقیده را مجاز نمی شمرد. (المیزان ج2 ص 342 و ج4 ص 117) و منظور از جنگ با کافران را در آیه 193 سوره بقره تنها برای دفع فتنه می داند. (همان ج2 ص 62)
از نظر قرآن، آیین حق برای همگان روشن شده (بقره آیه 256) و پذیرش و یا رد آن به اختیار افراد واگذار شده است. (کهف آیه 29) و این امر به سود و یا زیان آنان می انجامد. (یونس آیه 108) و وظیفه پیامبر تنها تبلیغ دین اسلام و بیان حق است نه اجبار کردن ایشان به پذیرش دین. (همان) از این رو قرآن به مشرکان جویای حقیقت نیز امان می دهد و از پیامبر می خواهد تا کلام خدا را اگر خواستند برای آنان بخواند و در صورت عدم پذیرش آنان را با امنیت کامل به سوی خویشان و قومشان بازگرداند. (توبه آیه 6). آیاتی که از پیامبر می خواهد تا با مردمان به شیوه نیکوترین گونه مناظره کند (نحل آیه 125) نشان دهنده آزادی عقیده و بیان و امنیت عادلانه افراد در بیان معتقدات و نقد و بررسی آن است. آیات 17 و 18 سوره زمر که استماع قول و پیروی از بهترین سخنان را به عنوان شیوه بندگان خود برمی شمرد بیانگر وجود زمینه های مناسب برای طرح افکار و عقاید گوناگون در فضایی آرام و مناسب است.
.5 تساوی در برابر قانون: در آموزه های قرآن همگان در برابر قانون یکسان هستند. به گونه ای که پیامبر اکرم(ص) خود نیز در برابر قانون همانند دیگران می باشد و از هیچ امتیازی برخوردار نمی باشد. قرآن یهودیان را به علت تمایز بخشی و عدم اجرای قانون نسبت به اشراف قوم سرزنش می کند. در داستان فتح مکه وقتی زنی از اشراف دزدی می کند. برخی به شفاعت نزد پیامبر می آیند و از وی می خواهند که دست سارق و دزد را بر پایه قوانین اسلام نبرد ولی پیامبر از پذیرش این درخواست سر باز می زند و می فرماید که یکی از علل هلاکت اقوام پیشین این بوده است که قوانین را در حق اشراف و بزرگان قوم به کار نمی بستند و تنها در حق مردم عادی به جا می آوردند.
.6 آموزش: به صراحت می توان مدعی شد که یکی از اهداف رسالت پیامبر تعلیم و آموزش بوده است. در آیات چندی به مسئله تعلیم و آموزش پرداخته شده است و آموزش امت را امتحانی از سوی خداوند دانسته شده است که می توان به آیه دوم سوره جمعه اشاره کرد. آموزش در میان امت پیامبر آن چنان اهمیت یافت که اسیرانی را که دارای علم و سواد بودند در برابر آموزش کودکان مدینه آزاد کردند. پیش از اسلام اهل آموزش و سواد دانان حجاز از انگشتان دست تجاوز نمی کردند ولی به کمک و فعالیت های پیامبر مردمان امی و بی سواد به امتی باسواد و دانشی تبدیل شدند که آوازه شهرت آن جهان را فرا گرفت.
در تحلیل و بینش قرآنی خداوند معلم نخست و انسان متعلم اول است و حق آن است که بگوییم معلم اطلاقی تنها خداست و اوست که به انسان همه چیز را به شکل اسمای الهی آموخته است و انسان به جهت ظرفیت ذاتی توانسته است آن را بپذیرد و به صورت تعلم و پذیرش دانش اسما را در ذات خود قرار دهد. با نگاهی گذرا به آیات قرآن می توان دریافت که شأن و مقام آموزگاری که در چه حد و اندازه ای است؛ زیرا تعلیم عمل خداوند و شغل پیامبران است و خداوند در قرآن بیان می دارد که معلم دیگر انسان پیامبران هستند که به انسان کتاب و حکمت می آموزند و آنان را برای زندگی اجتماعی و قانونی و بالندگی و رشد آماده می سازند. (آل عمران آیه 164)همین اندازه در بیان اهمیت و ارزش تعلیم و تعلم بس که خداوند خود آموزگار بشر بوده است و انسان به جهت تعلم و دانش پذیری توانسته است به مقام خلافت الهی دست یابد و مسجود ملایک و فرشتگان گردد. از این روست که قرآن آدمی را به فراگیری و دانش آموزی فرا می خواند و ایشان را تشویق و ترغیب می کند تا دانش آموزی را در اولویت برنامه ریزی هدایتی و تربیتی جامعه اسلامی قرار دهند و با بی سوادی مبارزه کنند. بر این مبنا و اساس است که به قلم و آن چه از دانش و علوم می نگارد سوگند می خورد و بر اهمیت آن تأکید می ورزد. (قلم آیه1) در ارزش تعلیم همین نیز بس که سگ نجس تعلیم دیده به صورتی در می آید که شکارش مورد تائید و استفاده انسان قرارمی گیرد و شکار سگ تعلیم داده شده طاهر و پاک شمرده می شود. (مائده آیه4)
6- پژوهش: آیات بسیار در قرآن به امر پژوهش اختصاص یافته است. قرآن از مردم می خواهد که در همه چیز تدبر و تفکر کرده و به پژوهش عملی و عینی بپردازند. تأکید بسیار قرآن به تدبر در مخلوقات و چگونگی تولید ابر و باران و حرکت ستارگان و دیگر علوم دریایی و آسمانی و زمین شناختی بیانگر اهمیت قرآن به مسئله پژوهش است. از این روست که در تمدن اسلامی دانشمندان و پژوهشگران بزرگ و بسیاری پدید آمدند که در بسیار از علوم سرآمد و بلکه بنیانگذار علوم جدیدی بوده اند.
در معناشناسی واژگان قرآن می توان به واژگان بسیاری اشاره کرد که به مسئله پژوهش توجه می دهد. یکی از مهم ترین و کاربردی ترین این واژگان در فرهنگ قرآنی، واژه نظر است. نظر به معنای توجه دقیق به چیزها و فهم چگونگی کارکرد و شناخت ماهیت چیزهاست. نگرش دقیقی که تولید علم و دانش خاص می کند، نظر است. از این رو در ادبیات جدید به نوع نگاه و نگرش، نظریه گفته می شود. از آیاتی که به مسئله پژوهش در ماهیت وجودی خود و نیز امور پیرامونی انسان توجه می دهد می توان به آیه5 سوره طارق اشاره کرد که می فرماید: فلینظرالانسان مم خلق؛ باید انسان بنگرد که از چه آفریده شده است. در آیه185 سوره اعراف می فرماید: او لم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض؛ آیا انسان در ملکوت و باطن و ماهیت آسمان و زمین نمی نگرد و پژوهش نمی کند. درباره پژوهش تاریخی نیز می گوید: افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم؛ آیا در زمین نمی گردند تا بنگرند پایان و فرجام کسانی که پیش از ایشان بودند، چگونه بوده است. (یوسف آیه109 و نیز روم آیه30 و نیز فاطر آیه44 و غافر آیه21 و آیات مشابه دیگر) درباره جانورشناسی و پژوهش های عینی و علمی و تجربی می فرماید: افلاینظروا الی الابل کیف خلقت؛ آیا به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شد؟ (غاشیه آیه17) بی گمان شناخت چگونگی خلقت و آفرینش شتر نیازمند پژوهش های متعدد و متنوع عینی و تجربی مختلفی و بی شماری است که قرآن مؤمنان را بدان تشویق و ترغیب می کند. درباره علم پزشکی و حتی پیکرشناسی که می تواند در دانش رباتیک و مهندسی ژنتیک و یا سازه های دیگر بشر از معماری گرفته تا دانش های دیگر می فرماید: و انظر الی العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحما؛ به استخوان بنگر که چگونه آن را برمی آوریم و به هم می پیوندیم و سپس بر آن استخوان گوشت می پوشانیم. (بقره آیه259)
این ترغیب و تشویق هایی که در آموزه های قرآنی وجود داشت موجب شد تا نسل بعدی که در امت اسلام پرورش یافت نسلی دانشمند گردد و به علوم مختلف پرداخته و در همه زمینه های علمی پژوهش کنند و از خود تمدن و فرهنگی عظیم و بی مانند به جا گذارند که هنوز هم از آن بهره می بریم.
7و 8و .9 تولید کتب و مقالات و هنرهای دیگر: بی گمان پیش از نزول وحی و ظهور اسلام، مردمان عرب حجاز و نجد از هیچ گونه دانشی در این زمینه برخوردار نبوده اند. موسیقی و دیگر هنرها در این ایشان بی رنگ و یا کم رنگ وجود داشت و علم و دانش کتابت نادره زمانه بود. هنرهای زیباشناسی در ایشان زمخت و بی روح بود و ارزش و اعتباری نداشت؛ تنها در حوزه شعری از خود استعدادهایی را بروز داده بودند و در این هنر سرآمد روزگار خویش و اعصار دیگر بودند.
با ظهور اسلام و نزول قرآن، اعراب حجاز و نجد تحت آموزش های مستقیم پیامبر(ص) و آیات قرآنی به حدی از رشد و کمال رسیدند که کتب و مقالات بسیاری در زمینه های مختلف علوم و هنر تولید شد. تولید علم، هدف اصلی امت شد و در هنرهای زیبا و دیگر علوم به پیشرفت های چشم گیری دست یافتند. آیات نخست قرآن که بر پیامبر نازل شد، سخن از خواندن داشت. بی گمان هر خواندنی نیازمند وجود کتابی است. امت امی و بی کتاب تازی تحت آموزه های قرآنی و آموزش های نبوی به امتی اهل کتاب و کتابت تبدیل شد. قرآن خود را کتاب یاد کرد و مردمان را به اندیشه فرو برد. بی گمان هیچ تمدن و جامعه مدنی بدون قانون مکتوب و نوشته شده ای نمی تواند دوام یابد و در برابر تغییرات از خود واکنش به جا و به موقع نشان دهد. از این رو قرآن بر کتاب و قوانین مکتوب تأکید ورزید. این گونه است که کتاب برای کاربردها و کارکردهای متعدد و متنوعی در جامعه اسلامی رشد کرد. هنرهای دیگر ذیل توجهات آیات قرآن به اصول زیباشناختی رشدکرد. مساجد و خانه ها به انواع و اشکال هنرهای ظریف و مستظرفه آکنده شد. هنرهای مختلف در جامعه اسلامی رشد کرد و به تکامل و تعالی رسید. این همه مدیون آموزه های قرآنی بود که بر همه امور نیک و زیبا و هنرها و فنون تأکید می ورزید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *