ولادت قائم آل محمد (ع)


ولادت قائم آل محمد (ع)

بامداد جمعه ، 15 شعبان سال 255 هجری قمری بود. آن روز دوازدهمین اختر تابناک آسمان امامت ، حضرت حجه بن الحسن المهدی (ع) در خانه امام عسکری در شهر « سامرّاء» ( سرّ من رأی) دیده به جهان گشود…

 

و جهان با مقدم مبارکش پر نور و غرق در شادی گشت.

پدر آن حضرت ، امام حسن عسکری ، یازدهمین امام معصوم بعد از پیامبر (ص) بود. مادرش دختر یشوعا ، نوه قیصر پادشاه روم ، از با فضیلت ترین زنان آن روز به شمار می رفت )1. این خانم بزرگوار را نرجس ، ریحانه ، سوسن ، صَیقل ، حَدِیثه ، حَکیمه ، مَلیکه ، خَمط و امّ محمد نامیده اند.

او در طفولیت منصب نبوت را به همراه داشت و هم چون عیسی (ع) که مریم (ع) عنایت گردید : ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم .

رسول خدا (ص) و امیر مؤمنان (ع) و دیگر ائمه (ع) بر ولادتش تصریح نموده اند و احادیث متواتری از آنان وجود دارد که جای شک باقی نمی ماند . مادرش کنیزی بود که نرجس نام داشت . (1وی دختر یشوعا ، فرزند قیصر پادشاه روم بود که از ناحیه مادرش {ملیکه} به یکی از حواریون حضرت عیسی (ع) منتهی می گردد.(1

پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ) ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ) ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود . در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد . این اندیشه – که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، و حتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند – در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم (ع) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند ، در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد . امام دهم بیست سال – در شهر سامراتحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد . ” به هنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ) ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد ، او را از میان بردارند . بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته می شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ) ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی.

توضیحی دربارۀ نام های حضرت مهدی )عج(

دوازدهمین حجت خداوند به خاطر داشتن صفت های زیبا و خصلت های معنوی ، القاب گوناگون را به خود اختصاص داده است که هر کدام نمایان گر برجستگی ها و والایی اوست . در این جا به توضیح برخی از القاب ایشان می پردازیم :

1- بقیه الله : این نام برگرفته از کتاب خداست که قبل از آن محمد باقر (ع) در نزدیکی شام در برابر مردم مدین از کوهی بالا رفت و چنین فریاد برآورد : «أنأ بقیه الله» بعد هم آیه شریفه ( بَقِیَّتُ اللهِ خَیرٌ لَّکُم إن کُنتُم مُّؤمِنِینَ ) را تلاوت کرد و نیز امام موسی کاظم (ع) به هنگام ولادت فرزندش ، علی بن موسی الرضا (ع) ، او را به مادرش ، نجمه خانم ، برگرداند و فرمود : خُذیه فانّه بقیّه الله – عزّوجل – فی أرضه ……؛ ( او را بگیر ! همانا او بقیه الله در روی زمین خواهد بود(

امام صادق (ع) فرمود : چنان چه خواستید به قائم (ع) درود بفرستید . باید چنین بگویید : السلام علیک یا بقیه الله … سپس آیه شریفه : ( بَقِیَّتُ اللهِ خَیرٌ لَّکُم … ) را قرائت فرمود.

2- تالی کتاب الله : این لقب برگرفته از احادیث و زیارت های مأثوره است ؛ یعنی تلاوت گر آیات وحی الهی (قرآن(

3- حجه الله :این نام را حضرت مهدی (عج) بر خویشتن اطلاق کرد و فرمود : أنأ حجه الله ؛ من حجت خدایم.

4- خلف صالح : او جانشین همه ی أنبیا و اوصیا است . به هنگام ظهور به خانه کعبه تکیه می دهد و چنین می فرماید: «هر کس بخواهد پیامبرانی همانند آدم ، شیث ، نوح ، سام ، ابراهیم ، اسماعیل ، موسی ، یوشع ، عیسی ، شمعون{علیهم صلوات الله}و رسول خدا (ص) را ببینند به من نگاه کند؛گویا چهره من نمایان گر همه انبیای گذشته و نیز اوصیای سلف می باشد. » بر همین اساس ، مرحوم اربلی نام آن حضرت را «محمد» و کینه اش را « ابوالقاسم » می داند و القاب او را « الحجه » « الخلف » « الصالح » « المنتظر» نامیده است.

5- الشرید : رانده شده و کسی که جایگاه معینی ندارد . او به خاطر تقیه و حفظ جان از دیده ها پنهان و محلّ زندگی اش نامعلوم است.

6- صاحب الزمان : در هر گوشه ای از جهان هر کاری که انجام بگیرد با اذان آن حضرت خواهد بود و دست پر برکت او در تحقق هر کار خیری ، در هر لحظه و زمانی دخالت دارد ، زیرا دعای شریفه عدیله آمده است : « و بیُمنِه رُزِقَ الوَری و بوجوده ثَبتَت الأرضُ و السماءُ » به برکت وجودش به همه روزی می رسد و به خاطر وجود مبارکش ، زمین وآسمان ثبات پیدا می کند .

همان طور که در سوره عصر آمده : حال چنانچه خداوند (عزّوجل) موجودی را خلق کند که واسطه فیض او شود و در به کمال رساندن انسان ، خورشید ، ماه ، زمین و دیگر افلاک و هر موجودی که « زمان » بُعدی از ابعاد وجودی او می باشد ، نقش اساسی داشته باشد نباید او را « صاحب الزمان » نامید؟!! او بستر زمان است . او شروع و پایان زمان را مشخص می کند . پس آن وجود شریف ، «امام زمان» و «صاحب الزمان» خواهد بود . مقام والای او آن قد ربلند است که اگر خورشید و ماه بر آن دست رسی پیدا کنند خاموش می گردند . او خورشید و ماه را کهنه می کند ، ولی خود پیر و فرسوده نخواهد شد. این مقام والا ، مختصّ حضرت حجت – سلام الله علیه – است و جز او کسی در این جهان چنین مقامی را نخواهد داشت. از این رو ملقّب به « صاحب الزمان » است. وجود او مسیطر بر زمان نخواهد بود . او بر وجود سلطنت دارد؛ پس پیری و فرسودگی برایشان معنا ندارد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *