بخش اول:کلیات معماری صفویه
بخش دوم:شهرسازی
بخش سوم: ساخت و سازه
بخش چهارم:معماری صفویه
الف -معماری مساجد
ب – مقبره ها ومدرسه ها
ج – معماری کاخ ها
بخش پنجم:تزئینات معماری
آمودها (تزیینات یا الحاقات غیرسازهای(
بخش ششم:هنرهای دستی
الف -بافندگی و قالیچه بافی
ب – فرش
ج – نقاشی
بخش هفتم:معرفی آثار شاخص دوره صفویه
در بررسی حکومت صفویان، مذهب و نیروهای وابسته به آن نقش عمده ای ایفا می کنند، در واقع حکومتی که شاه اسماعیل اول در 907 ه. تأسیس کرد، حکومتی مذهبی، بر پایه شاخص های دینی موجود در جامعه بود. حاکمان صفویه توانستند با اتکاء بر نهاددین روند شکل گیری قدرت دنیوی خود را تسریع بخشند نقش دین و مذهب در شکل گیری، رسمی شدن، تداوم و استمرار و سرانجام فروپاشی دولت صفویه کامل نمایان استاگر چه دولت صفویه بر اساس مذهب و نیروهای وابسته مذهبی شکل گرفت اما عنصر فرهنگ و سیر تحولی آن با تشکیل حکومت و استواری آن رونق بالایی یافت. رونق و شکوفایی فرهنگ و هنر در عهد صفویه تنها نه به خاط وجود دانشمندان و متفکران و هنرمندان برجسته بود، بلکه وجود شاهان و حاکمان هنرمند و هنر دوست و تشویق آنان و ایجاد فضای مناسب سیاسی جهت رفت و آمد هنرمندان و شاعران و نویسندگان به دیگر کشورهای فرهنگی و ارتباط و مبادله افکار و هنرها با هنرمندان کشورهای دیگر، زمینه مناسبی برای شکوفایی و رونق فرهنگی ایران عهد صفویه گردید. رواج شعر و شاعری و علاقه شاهان نسبت به شاعران و همچنین دعوت از شاعران و نویسندگان درباری دیگر کشورها، گسترش علوم از قبیل فلسفه، علوم پزشکی، نجوم، و همچنین وجود شماری فیلسوف و دانشمند در دربار شاهان صفوی نقش بسزایی در فرهنگ این دوره داشت. در این دوره فن کتابسازی ، جلدسازی ، تذهیب و همچنین تاریخ نگاری، هنر خطاطی، خوشنویسی و هنرهای دستی نظیر سفال سازی، فلزکاری، فرش بافی، هنرمندان و نخبگان شایسته ای یافت. علاوه بر رونق و فرهنگ ذکر شده در این دوره معماری به طرز عجیبی شکوفا شد. شکوفایی معماری دوران صفویان در نقاط مختلف قلمرو حکومتی آنها خصوصاً شهر اصفهان به پایتخت آنان یادآور شهرهایی چون سمرقند عهد تیمور ، رم در عهد امپراطوری روم ، تیسفون ساسانیان ، و تخت جمشید هخامنشیان گردید. ساخت پلها، کاروانسراها، مدارس، مساجد، کلیساها، کاخ ها، باغ ها نه تنها به عمران و آبادانی کشور کمک کرد ، بلکه سبک و شیوه جدیدی در هنر معماری پدید آورد.
الف)ایوان فضای احیاء شده :
در شیوه اصفهانى از ایوان نهتنها به صورت فضایى در حد فاصلبیرونى و درونى بنا چونان شیوههای پیش از آن استفاده شد، بلکه این پدیدهبهصورت نماسازی در منظر عمومى شهر جایگاه ویژهای یافت؛ مثلاً تکرار ایوانهادر بناهای دور میدان نقش جهان به منظر ایوان، نظمى یکدست و تازه بخشید. همزمان با دوره عباسى و بعد از آن ایوانسازی به شیوه اصفهانى در بناهایمعتبر و میدانهای بزرگ شهرهای ایران از جمله کرمان رواج یافت.
تعاریف غربیان در خصوص ایوان اکثراً ناقص و نارساست . تیتوسبورکهارت می نویسد : « از مشخصات معماری ایران یکی ایوان است با طاق بند بلند نیمدایره ای .» حال آن که ایوان بنا های قبل از اسلام پوشش با قوس بیضی ایستاده و دردوران اسلامی پوشش با قوس جناغی داشته است و بلندای طاق ایوان بنا به نوع عملکرداندازه های متفاوتی داشته است.محققان غربى ایوان را به عنوان بخشى از فضایبیشتر بناهای ایرانى، و در دوره صفوی به عنوان بخشى از مجموعه شهریدانستهاند .
ب ) تغییرات در پلانها (ته رنگها:(
در شیوه اصفهانىته رنگ بناها نسبت به شیوههای قبل سادگى بیشتری دارند. در بیشتر بناهاحتىالامکان کل ته رنگ در شکلى چهار گوش یا چند ضلعى خلاصه شده است و درآنها کمتر طراحى آزاد دیده مىشود، مگر در بخشهایى که ناچار به تغییر محوربودهاند، مثل وضع قرار گرفتن مسجد امام اصفهان نسبت به میدان نقش جهان؛با این همه، خود مسجد در مجموع ته رنگى چهارگوش دارد
پیرنیا مىنویسد: پلانها و طرحها اغلب چهارگوش هستند و یا کلاً شکل هندسى شکسته دارند و در آنهابرخلاف شیوه آذری «نخیر و نهاز» بر خلاف شیوه آذری دیده نمىشود. گاهى نیز ازمربع و مستطیلِ «گوشه پخ» استفاده شده است ، او سادگى ته رنگ و نما راناشى از محدودیت زمانى و محدود بودن افراد متخصص مىداند.[
عوامل بنیادین ساده گرایی در خود شیوه اصفهانی نهفته است . این شیوه در حیطه نظام متحولجهانداری اوایل دوره صفوی که از سنت جهانداری مغولی فاصله می گرفت و داعیه نوپردازی داشت قوام یافته و به یاری کمال شناختی و زیبا شناختی برخاسته از تحول بهنوعی سادگی متناسب با خطوط روشن اهداف سیاسی اجتماعی دست یافت. در دوره شاه عباساماکن عمومی مانند بازارها ، گذرها ، قهوه خانه ها پیوسته به مجموعه کاخ ها ، فاصلهبعید میان مردم و اشراف درباری را تعدیل می بخشید و پای آن را تا حدی که نظم ومحدودیت درباری اجازه می داده است به اماکن عمومی باز می کند . چند قهوه خانه بزرگو آراسته دارای شاه نشین واقع در چهار باغ که در ان جا سخنوری مشاعره و نقالی بامراسمی خاص برگزار می شده است و شاه به همراه سفیران خارجی و درباریان به آن مراکزعمومی می رفتند در اینجا نزدیکی طیف اشرافی به مردم نقش عمده داشته است.و نیز درهمین دوره است که میر فندرسکی حکمت را به زبان فارسی سره بیان می کند و در جستجویمعدل فارسی برای واژه ها و اصطلاحات فلسفی است و رضا عباس نقاش ، به طرح های سادهبیان دار دست می یابد و به نقش مشاغل و زندگی روابط مردم می پردازد.در دوره هایزندیه و اوایل قاجاریه که ساخت و ساز کمتری صورت می گرفت و استاد کاران معمار نیزدر دسترس بودند اصل ساده گرفتن پلان ها و نما را پذیرفته بودند و به عنوان سنتمعماری به کار می بستند.
ج) تغییراتدر پوششها و جایگذاریپایهها ودیوارها:
پژوهشگران رواج طاقهای منحنى و گنبدهای ایرانى را مربوط بهدوران ساسانى مىدانند که به مثابه یکى از عناصر مهم و اساسى معماریبهدوره اسلامى می رسد.
در دوره ساسانى برای اجرای طاقها قالبنمىبستند و آنها را با روشهای ضربى و رومى و یا با آمیزهای از آن دو مىزدندکه در دوره اسلامى نیز همین روش به کار رفته است. در اجرای گنبدها در دورهساسانى از چفدِ استفاده مىکردند که بسیار مقاوم بود. ولى در دوره اسلامىبرای دستیابى به ارتفاع کمتر در طاقها و گنبدها از چفدهای جناغى که ازتقاطع دو بیضى پدید مىآید، استفاده کردند. به تدریج در معماری اسلامىانواع چفدهای جناغى با توجه به وسعت دهانه و میزان باری که روی طاقمىآمد، در پوششها به کار گرفته شد.
مقاومترین چفدی کهاز آن در پوشش دهانههای بزرگ – مانند پیشان مسجدها – استفاده مىشد، چفدچمانه بود که خیزی بیش از نصف دهانه داشت ، اما در شیوه اصفهانى گاه ایننظم دیرین که بر مبنای اصول ایستایى استوار است، نادیده گرفته شده، و بهجای آن از چفد «پنج او هفت تند» که نسبت به چفد چمانه قدرت باربری کمتریدارد، به کار رفته است و گاه در پوشش دهانههای وسیع به جای استفاده ازچفدهای باربر، چفدهای غیرباربر و آمودی چون «پنج او هفت کند یا کفته» اجراگردیده که به رانش دیوارها و شکست طاق منجر شده است. این اشتباه در پوششبازارهای گنجعلىخان کرمان و باغشاه فین کاشان شکست و ریزش طاقها را درپى داشته است.عدول از اصول ایستایى تنها به همین جا خاتمه نیافته، گاهدر بعضى از ساختمانهای مهم و کلاسیک دیوارهای باربر یا ستون در طبقه بالایىیک بنا، به جای آنکه در امتداد دیوار باربر یا ستون طبقه زیرین ادامه یافتهباشد، مستقیماً روی تیزه پوشش طبقه زیرین قرار گرفته است. گرچه تیزه طاقنسبت به سایر قسمتهای آن مقاومت بیشتری دارد، اما با همه مهارت در اجرا بایدآنرا عدول از اصول منطقى معماری دانست. نمونه این اشتباه در کاخ – موزهچهل ستون و هشت بهشت اصفهان با بررسى نقشههای طبقه همکف و اول و تطبیقآن دو بر روی هم قابل رؤیت است پیرنیا گرچه این ایرادها را مىشناسد و ازآنها به عنوان ضعف اساسى این شیوه یاد مىکند، نهایتاً آنها را معلولبىپروایى و بىباکى معماران آن دوره مىداند
گرچهبىپروایی های چند معمار در چند منطقه را در یک دوره تاریخى نمىتوان ضعف شیوه معماری آن دوره به حساب آورد، ولى چون این پدیدهها در بناهای کلاسیک ومهم این دوره در اوج شکوفایى این شیوه رخ مىدهند، به هر صورت درخورتوجهند. در شیوه اصفهانى گوشهسازی زیرگنبدها سادهتر مىشود. بهترین نمونه آندر مسجد شیخ لطفالله قابل مشاهده است. گدار معتقد است که طرح تبدیل تهرنگ چهار گوش به مدور در این دوره، راه حل جدیدی استاما آثار فراوانىپیش از دوره صفوی وجود دارد که در آنها طرحتبدیل چهارگوشه به دایرهبه مرحله کمال رسیده است و ایننوع گوشهسازی ها را باید تنها پیروی ازسلیقه رایج در سادگىنقشه و جزئیات ساختمانى بناهای این دوره دانست.
این فایل پاورپوینت در142 اسلاید خدمتتون تقدیمتون میشه