خرسِ روسی / نوید غضنفری
بین سریهای کارتونی که تلویزیون پخش میکرد، «دهکده حیوانات» و «پسر شجاع» شباهتهای زیادی به هم داشتند. ساکنین دهکده در هر دو داستان، حیوانهای مختلفی بودند شبیه انسان. از طرز زندگیشان گرفته تا لباس پوشیدن و راه رفتنشان مثل آدمحسابیها بود. جدا از فرم قصهها، شخصیتهای دو قصه هم شباهتهای زیادی داشتند.
بچهها دو دسته میشدند: خوبها (که خوب بودنشان بینهایت روی اعصاب بود) و بدها (که ما با آنها حال میکردیم!). خودمانایم، میشد از جذابیت غیرقابل انکار تیم خلاف دراگو، گربه (تمام خانواده گربه زندانی بودند به خاطر خلاف!) و روباه گذشت و مثلا میشا و ناتاشا و میلا را که کفر آدم را درمیآوردند، دوست داشت؟ یا یک تار موی شیپورچی عزیز و دوستداشتنی را با صدتا مثل پسر شجاع با آن سارافون یکبندیاش که هنوز هم معطل ماندهایم که چرا نمیاُفتاد، عوض کرد؟ شباهتهای دو کارتون، باز هم بیشتر از این حرفها است.
هر دو کاراکتر خوبِ نقشِ اصلی، پدرهای فیلسوف و دنیا دیدهای داشتند و جالب است که هر دو هم پیپ میکشیدند. باز هم بگویم؟ دوبلور جفت پدرهای پسرشجاع و میشا، پرویز ربیعی بود! عمده تفاوت دو کارتون، این بود که منفی بودن بچهبدها در «دهکده حیوانات»، ریشه در خانوادههایشان داشت و مثل دار و دسته شیپورچی از بُته به عمل نیامده بودند. پدر دراگو و پدر و مادر روباه به بچههایشان خط مشی میدادند و کل خانواده گربه که اصلا مهمان همیشگی زندانبان فلکزده دهکده بودند.
ماجرا اینطور شروع میشود که روزی خانواده میشا با قطار به دهکده میآیند. سالها است هیچکس به آن منطقه نیامده و همه از روی کنجکاوی به ایستگاه میآیند. پدر میشا فکر میکند همه برای خوشامدگویی به آنها آمدهاند. از مردم آنجا خوشش میآید و تصمیم میگیرد در دهکده بماند.
کارتون «دهکده حیوانات» توسط کمپانی نیپون در 26 قسمت (هر قسمت 26 دقیقه) تهیه شده. اما میشا جور دیگری هم مشهور است. سال 1980 نشان المپیک مسکو بوده و طراحی به نام ویکتور چیژیکف که برای کتابهای کودکان نقاشی میکرده، طرح این سمبل ورزشی را داده است. «میشا خرسه» یکی از اولین نشانههای ورزشی روسی است که موفق شد روی بسیاری از کالاهای تجاری قرار بگیرد و عامل فروش آنها بشود.