مبانی برنامه ریزی شهری
بررسی مولفه های کیفی محیط در فضاهای عمومی شهری
تعریف کیفیت :
چگونگی یک چیز یا پدیده می باشد که تاثیر عاطفی و عقلانی خاص بر انسان می گذارد. کیفیت باعث تمایز پدیده ها از هم می شود و می تواند حاصل فرم (کیفیت های صوری یا فرمال) ، عملکرد (کیفیت عملکردی) و یا معنایی یک چیز باشد (کیفیت معنایی).
اگر عناصر روابط میان آنها را تشکیل دهنده ی فضا بدانیم می توان عناصر و کیفیت بین آنها را به صورت زیر دسته بندی نمود:
-کیفیت فضایی
-کیفیت ناشی از سازگاری میان مولفه های کیفیت
-کیفیت سکانس ها (کیفیت موجود در هر سکانس که باعث تفکیک وارتباط آن سکانس با بقیه سکانس ها می شود ، نحوه ارتباط بین سکانس ها)
هر چه تعلق خاطر بیشتری در انسان نسبت به یک فضا وجود داشته باشد آن فضا واجد کیفیت بالاتری است.
این امر مستلزم آن است که فضا بیشتر انسان را مخاطب قرارداده و با او در تعاملی سهل تر قرار گیرد ، نیازهای وی را برطرف کند ظرفی مناسب برای الگوهای رفتاری اش باشد. به عبارتی معنای بیشتری برای بیننده و استفاده کننده داشته باشد تا ادراک، راحت تر و سریع تر انجام شود.
کیفیت در فضای شهری:
فضاهای شهری نیز همانطور که گفته شد همچون دیگر پدیده ها واجد مولفه های معنایی، عملکردی و فرمی می باشند هر چقدر این مولفه ها همسوتر و هماهنگ تر باشد کیفیت فضا بهتر می شود.
” وظیفه طراحی شهری نیز شناخت و هماهنگ کردن این مولفه ها است.
رویکرد پازیتیو
رویکرد پازیتیو به دانش طراحی شهری مستلزم برخورد متفاوت به تشخیص ارزشهای محیطی است که نیازمند فرآیند متفاوتی از اقدامات در جهت تولید راه حل مناسب به مسئله میباشد. این مهم، روش برخورد با مسائل محیطی را در نگرش مطلوب به خصائص مکان و تشخیص جوهره و ماهیت ویژه آنها و همچنین چگونگی روند متناسب مواجهه با مسئله و محتوای کار را ایجاب می نماید. به همین لحاظ تشخیص ماهیت و کیفیت ارزشهای محیطی وارد ابعاد گسترده ای از مولفه های کیفی میگردد که راه حل یابی از طریق فرایند خاصی متناسب با ماهیت و محتوای مسئله قابل تبیین است. بر این اساس رویکرد پازیتیو دارای نگرش در بعد ماهیت (Substance) و در بعد رویه (Precedence) می باشد:
بعد ماهیت (Substance )
تحولاتی که طی سه دهه اخیر درخصوص دانش طراحی شهری رخ داده است. تاکیدهای سنتی این دانش را از ابعاد کالبدی به زمینههای انسانی و عملکردی نیز تعمیم داده است. بر این اساس جانپانتر (1997) در محتوای پایگاه نظری دانش طراحی شهری، مولفههای حس مکان و هویت را در محیط به سه بعد فعالیت، معنی و کالبد مربوط میداند.
در همین راستا ماتیو کرمونا1 (1998) موضوعات کیفی قابل توجه در ساختار طراحی را در چارچوب طراحی شهری در 8 موضوع طبقهبندی مینماید. که شامل ابعاد فضایی (Spatial ) ، کالبدی (Morphological)، سیما و زمینه (Contextual)، بصری (Visual)، ادراکی (Perceptual)، اجتماعی(Social )، عملکردی (Functional ) و پایداری (Sustainable ) میباشد. لیکن برخی از زمینهها مانند موضوعات بصری و سیمای شهری میتوانند در یکدیگر ادغام شوند و برخی مباحث مانند ادراک در مفاهیم فضایی و بصری حضور غالب دارد. از سوی دیگر در نظریه و عمل هریک از ابعاد فوق دارای وجوه اشتراک با یکدیگرند که در نهایت بمنظور دستیابی به یک ساختار مشترک هماهنگ بر پایه مفاهیم هویتی، سیاستهای طراحی در طرحهای توسعه و اصول طراحی در اسناد ضمیمهای نظام راهبری میتواند بگونه ای کلی تر طبقه بندی شوند. جان پانتر و ماتیو کرمونا(1997) در این نگرش کلیتر، موضوعات و مولفههای کیفیت را در سیاستگذاریهای مقیاس استراتژیک و چارچوب طراحی شهری (که حاوی خروجی به ساختار راهنمای طراحی نیز میباشد) در قالب طبقهبندی چهارگانه بشرح ذیل ارائه میدهند: 1- نظم فضایی (General U .D./ Spatial Strategy) 2- سیمای شهر(Town scape ) 3- فرم شهر (Urban Form ) و 4- عرصه عمومی (Public Realm).
براین اساس مولفه های کیفی طراحی شهری در قالب چهار دیسیپلین نظم فضایی، نظم بصری، نظم کالبدی و عرصه عمومی قابل ممیزی است. بدیهی است کلیه مولفه های چهارگانه کیفیت محیط حاوی ابعاد ادراکی از منظر بهره¬برداران فضا می باشد که همزمان با ممیزی ناظر تعلیم یافته جنبه های مضاعف ممیزی مکان را تشکیل می دهد.
همچنین در خصوص عرصه عمومی، این مولفه حاوی موضوعات عملکرد و فعالیت، سرزندگی و دسترسی نیز می گردد.
فرمت فایل: Powerpoint (قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 39
حجم: 21.7 مگابایت