بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر

شعر حواسم نبود از عمادالدین زند

حواسم نبود وقت کدام ترانه حواسم نبود در کدام شب سرخ حواسم نبود در کدام پروانگی بعد كدام بغلبوسه در تمام تو تمام شدم بگو کجای این شب عطر به تو آغشته شدم که هر شب در برم ظهور می کنی …. عمادالدین زند

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...

دانلود بررسی موضوع نماز در اشعار شاعران

دانلود بررسی موضوع نماز در اشعار شاعران چکیده: نماز هنرنمایی الهی و جامع تمام ارزش هایی است که باعث کمال می شود. در طول تاریخ اسلام صاحب نظران و اندیشمندان مختلف به شرح و تبیین نماز و آثار و ارزش آن پرداخته اند. در این میان برداشت های عرفانی و ادبی از این عبادت برتر درخور توجه است. قسمت اعظم متون زبان و ادبیات فارسی ما را فرهنگ و معارف اسلامی تشکیل داده است. یکی از مفاهیم تعلیمی در شعر و نثر شاعران و نویسندگان فارسی نماز است. این مقاله در نظر دارد سیمای نماز را در دیوان حافظ و گلستان سعدی مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. مقدمه نماز در لغت به معنی نیایش و دعاست. وجه اشتقاق این واژه …

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...

مجموعه اشعار روزهای بی خاطره

چشمای زیبا بوی عطر میده نگاهت چشم من موند  چشم به راهت دل من داره یه خواهش که بمونی در کنارش منم عاشق سر به راهت تو سری از سرترینا تو خوبی از خوب ترینا همه دین و همه دنیام میمونه پای نفس هات رو دلم هست جای پاهات این دل و دیونه کرده رنگ اون چشمای زیبات   1388 حالا رفتی نفهمیدی که من قلبم گرفتار تو بودش ندونستی که من چشمام بدنبال تو بودش همه دینو همه دنیام بای عشق تو بودش اسباب شکستن قلبم دل سنگ تو بودش حالا رفتی بازم رفتی بعد هربار که برگشتی نمی دونه دل تنگم شاید  بازم که برگردی به بای تو نمیمونم   نمی خوام و نمی تونم بدون اگه بیاد یاری …

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...

بی مخاطب ترین زمینی – اشعار   فروزان جهانگیری

بی مخاطب ترین زمینی شاعر:                                     فروزان جهانگیری نوبت چاپ: بهار90-89       قطعه ی1 اندکی باورت خواهم کرد مثل یک خواب سفید مثل یک لبخند ماسیده پشت پنجره. اندکی دوستت خواهم داشت مثل احساس کبوتر به پرواز مثل حس تازه ی آغاز. کمی از حادثه هولناک تری ,کمی از من دوری, کمی از تو نیستم اندکی بامن باش. به من ساده ی بی آلایش دقت کن. می توانی تو مرا به غبار کف دستانت پیوند دهی, می توانی تو مرا به چرا گاه زمان پرت کنی, می توانی به سراغ سبد زرد نگاهم بروی, حجمی از شکل وجودت را به غارت ببری….                                                           اندکی سکوت کن تا صدای پنجره ی متروکه ی حنجره ام را بشنوی.           …

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...

شعر – وصــال با تو

«  وصــال با تو  » بازهم مثل همیشه تاج شاهان مال تو من نمی گویم شکایت جان جانان مال تو من به نور شمع می بینم در این دنیای کور راضیم ای نازنین خورشید تابان مال تو من صدایت بشنوم از صبح تا شبها خوشم این صدای قطره های خوب باران مال تو هر کویری خشک را هم قانعم ای خوب من هیچ حرفی هم ندارم سبزه زاران مال تو نقش من در داستان ها چون گدایی هم بس است نقش تو در داستان ها هم،پریان مال تو گرچه جسمم سرد امّا گرم می باشد دلم باش آسوده که آن آتش سوزان مال تو من که دیگر دل ندارم تا که غمهایش خورم لازمی هم نیست پس این دل ویران …

فرهیخته گرامی برای مطالعه بیشتر راجب این گفتار و همچنین مطالب مرتبط بیشتر با این متن لطفا اینجا کلیک کنید...