پيش فرضهاي روانشناسي كار
اولين پيش فرض روانشناسي كار اين است كه اقتصاد و صنعت با نيروي فكري و يدي انسان هدايت مي شود . بنابراين سلامت فكري ونيروي دستي انسان نقش مهمي در بهبود عملكرد توليد دارد.
دوم با توجه به رشد روز افزون زمينه هاي اجتماعي ، اقتصادي و صنعتي بدون در نظر گرفتن جنبه هاي رواني مسائل انسان نمي توان به صورت عقلايي و منطقي مسائل نيروي انساني را در محيط كار حل كرد .
سومين پيش فرض اين است كه روانشناسي كار بر اين اساس استوار است كه براي حل مسائل انساني در كار رابطه كارگر و كارفرما حل كرد . مبتني بر اصول و حقايق روانشناسي باشد مطمئنأ سير صعودي در توليد و سرمايه متجلي خواهد شد .
چهارم اين است كه روان و رفتار مدير و كاركنان تحت تأثير عوامل محيطي و وراثتي است.
پنجم (روانشناسي كار) بي توجهي به تفاوتهاي فردي در كار منجر به شكست مديريت مي شود .
ششم اين است كه هم مي توان رضايت كارگران را بهبود بخشيد و هم بازده كار آنها را افزايش داد .
موارد استفاده از روانشناسي كار
مي توان به دو قسمت 1 – كارگزيني 2 – سازگار كردن كار با شايستگي ها و توانائيهاي انسان تقسيم كرد .
1 – كارگزيني شامل انتخاب و راهنمايي كارگران ، آموزش آنها ،ارزيابي هاي شغلي، برآورد درجه سختي كار و انگيزه ها . 2 – درباره سازگار كردن كار با شايستگي و حدود و توانايي انسان مي باشد كه اين زمينه خاص تحت عنوان Human Energinr مهندسي نيروي انساني يا سازگار كردن ماشين با انسان .
توسعه روانشناسي كار
با تأسيس آزمايشگاه روانشناسي توسط ويلهلم ورنب در سال 1879 در شهر آلمان روانشناسي از سه ناحيه جدا شد و به صورت يك علم مستقل در آمد و همانند علوم تجربي به آزمايش و سنجش محركها و پاسخ ها ويا عوامل موثر در ايجاد رفتار پرداخت بتدريج با پيشرفت علم روانشناسي مكتب هاي متعدد بانظريه ها و برداشت هاي متفاوتي بوجود آمد كه مي توان مكتبهاي ساختارگرايي (كاركرد گرايي- فانشلائيسم) روانكاوي مكتب گشتالت و رفتارگرايي اشاره كرد . ساختار گرايان : عقيده دارند همانگونه كه تركيبات شيميايي از عناصر و اجزاي تشكيل يافته اند تجربه هاي پيچيده رواني نيز از حالتهاي ساده رواني ساخته شده اند و وظيفه روانشناس كشف و شناخت ساخت آگاهي و قانون تشكيل دهنده آن مي دانند .
كاركرد گرايان يا كشش گرايان: بر خلاف روانشناسي ساختار گرا كه به بررسي عناصر تشكيل دهنده ذهن مي پردازد فعاليت هاي ذهني يا رواني را در سازگاري با محيط كار به كار مي رود مي كوشد كه بداند كه هوشياري يا وجدان آگاه براي چيست و چه نتيجه عملي را در بر دارد .
مكتب روانكاوي: بيشتر به فرايند رواني ناآگاه معطوف بوده و عقيده داشتند كه با روش درونگري و آزمايشگاهي نمي توان به درون وجدان ناخداآگاه يا نا هوشيار كه منشأ اصلي تعارفهاي رواني راه يافت و فقط از راه تتجربه و تحليل افكار و خواب مي توان به علت ناكامي ها و اختلالهاي رواني پي برد و به درمان بيماري پرداخت .
گشتالت : در روانشناسي به معناي فرايند كلي يا رفتار سازمان يافته به كار مي رود در گشتالت ارتباط اجزا و عامل زمان بسيار مهم است چنانكه با تنظيم زمان مي توان از يك رشته تصويرهاي بي حركت ادراك حركت و رفتار را به وجود آورد .
رفتارگرايان : روانشناسي را جزء رابطه محرك و پاسخ نمي دانند و اين رابطه ها بايد مورد بررسي قرار گيرد و به كنه آنها پي برد و مسئله مهم اين است كه پاسخ يا رفتار بر چه پايه محركي استوار است .
آنچه به صورت مختصر بيان گرديد رويدادهاي تاريخي در روانشناسي است كه زير بناي فكري روانشناسي امروز را تشكيل مي دهد .امروزه روانشناسان آميزه فعّاليت هاي بدني ،رواني و اجرائي نوع بشر را مورد توجّه قرار ميدهد .
روانشناسي كار:
رشته اي از روان شناسي است كه در آن رفتار آدمي در رابطه با كار مورد مطالعه قرار مي گيرد . هدف اصلي روانشناسي كار مطالعه و كاربرد آن دسته از تصول ويافته هاي روان شناسي است كه در رابطه بين انسان و كار او تثر مي گذارد و روان شناسي كار كوشش اصلي روان شناسان است كه هر سازمان توليدي يا خدماتي به آن دسته از كالاها و خدمات بپردازند :
اولّا : نيازهاي معقول آدمي را تا مين كنند ثانيا رفاه جسمي و ارزشهاي شخصي و انساني مردم را نيز مورد توجه قرار دهد روانشناسي كار با اين هدف پيش مي رود كه رفتارهاي هيجاني و شناختي افراد و گروهها را در محيط كار تحليل كتد پيدايش ، نگهداري ، و از بين رفتن اين رفتارها را شرح دهد ماهيت و معناي رفتار سازمانها را در رقابت هر چه بيشتر به منظور بقاي خود در محيط پر از ناامني را درك كند .
مباني نظري و علمي روانشناسي كار
روانشناسي كار از دو جنبه نظري و علمي مورد توجه قرار مي گيرد: وقتي درباره تحقيقات و يافته هاي روانشناسي كارصحبت مي كنيم و با جنبه نظري روانشناسي سر و كار داريم و به عبارت ديگر آشنايي با مفاهيم روانشناسي كار و ازمون هاي آن بعد نظري و علمي براي ما روشن مي كند كلبه تحقيقات روان شناسي و نحوه استفاده از روشهاي علمي و نظري براي شناخحت رفتار ادمي در اين قلمرو قرار مي گيرد ،هنگامي كه درباره استفاده عملي و كاربرد يافته هاي روان شناسي كار صحبت مي كنيم جنبه عملي روان شناسي كار مطمع نظر است به عبارت ديگر زماني كه از تستهاي سنجش توانايي هاي نيروي انساني و تفاوتهاي فردي در شغل و … وغيره عملاً استفاده مي كنيم بُعد عملي روان شناسي كار را مورد نظر قرار مي دهيم .
كاربرد روان شناسي كار وتفاوتهاي فردي :
تفاوتهاي فردي :
تفاوتهاي فردي در عملكرد شغلي :
تفاوتهاي فردي در عملكرد شغلي اهميت شاياني دارد زيرا نحوه كار افراد را مستقيماٌ تعريف مي كند .مثلاً مي بينيم كار مندي بر يك شغل معين اصرار مي ورزد ولي فرد ديگري به بهانه هاي مختلف از همان كار سر مي زند يا امتنا مي ورزد امروزه نظام هاي اداري و صنعتي نسبت به راهنمايي هاي صحيح افراد حساسيت خاصي را نشان مي دهد هدف از اين راهنمايي اين است كه كارمندان و كارگران نه تنها توانايي انجام كاري را بايد بر عهده داشته باشند بلكه از نظر رواني نيز بايد با آن فرد سازگار باشد راهنمايي كاركنان و كارمندان زماني موفقيت آميز است كه بر اثر تفاوتهاي فردي انجام گيرد يعني هر كس با توجه به استعداد و ويژكي هاي خاص خود در جاي مناسب قرار بگيرد اگر كار مورد نظر نسبت به توانايي هاي كارمند يا كارگر دشوار باشد نتايج زير را به بار خواهد آورد مانند بي نظمي ، بازده پايين ،خسارت هاي مادي و معنوي ،نارضايتي و… اگر فعاليتي مورد نظر نسبت به توانايي هاي آن شغل خيلي بالا باشد يا به عبارت ديگر شغل خيلي ساده باشد انتظار كسالت ، هواس پرتي ، خيال بافي و نارضايتي هاي مختلف را بايد داشته باشيم .
اگر كارگر يا كارمند نيرو و توانايي لازم براي انجان دادن كار را به خوبي در اختيار داشته باشد نه تنها با محيط سازگار خواهد شد بلكه در محيط خانوادگي خود نيز اظهار رضايت خواهد كرد و اين رضايت در ايجاد زندگي سالم براي او و اطرافيان مؤثر خواهد بود بلعكس اگر كارگر يا كارمند توانايي لازم براي اشتغال به كار را نداشته باشد به طور دائم احساس نا اميدي خواهد كرد و بارها طعم تلخ شكست را خواهد چشيد.
نكته : تفاوتهاي فردي تنها در نتايج كار تجلي پيدا نمي كند بلكه در روابط افراد با همكاران ، دوستان ،رؤساي ادارات ،مديران كارخانه ها و زير دستان نيز آشكار مي شود و رضايت و نا رضايتي افراد را رفراهم مي آورد .
مطالعه تفاوتهاي فردي به عنوان عاملي كه توليد را تحت تأثير فرار مي دهد و ما را وادار مي كند كه زمينه هاي زيررا براي مطالعه دقيق آن بررسي كنيم .
1 – تفاوتهاي فردي بين داوطلبان كه به هنگام تقاضاي شغل مي توان اندازه گزفت .
2 – آثار آموزشي شغلي و تفاوتهاي فردي .
3 – تفاوتهاي فردي و انجام دادن كار پس از پايان دوره آموزشي .
تفاوتهاي فردي بين داوطلبان يك شغل
آثار آموزشي شغل بر تفاوتهاي فردي :
آموزش شغلي مي تواند در افزايش ،كاهش و ثبات تفاوتها نقش داشته باشد هدف از دوره هاي آموزشي اين است كه اولاً تنجربه افراد دست كم در سطح اوليه خود باقي بماند و به مرور زمان افت نكند ثانياً افراد صلاحيت هاي تازه اي را بدست آورند و براي اشتغال در پست هاي بالاتر آماده شوند .دوره هاي آموزشي تفاوتهاي موجود در استعداد ها را موجب مي شود وقتي افراد در مقابل يك فعاليت تازه قرار مي گيرند در شيوه شروع كار احتمالاً خيلي تفاوت نشان نمي دهند و اينگونه موارد دوره آموزشي موجبات افزايش تفاوتهاي فردي را فراهم مي كند .
آزمونهاي رواني :
تعريف آزمون :آزمون رواني عبارت است از موقعيت معين و مشخص كه به عنوان يك محرك به منظور ايجاد رفتاري خاص در آزمودني به كار ميرود . آزمون يك وسيله عيني يا استاندارد و ميزان شده كه باري اندازه گيري رفتالرهاي معين فرد به كار مي رود .
انواع آزمون:
1 – آزمون نوشتاري كه طي آن شخص به مجموعه اي از سوالهاي مختلف كتباً پاسخ مي دهد.
2 – آزمون هاي ابزاري يا مهارت كه در آن شخص ابزار يا آلات مشخص را مرتب مي كند يا كار هاي دستي از آن خواسته شده را انجام مي دهد .
3 – آزمون هاي انفرادي كه در هر زمان تنها يك نفر به آزمكون پاسخ مي دهد.
4 – آزمون هاي گروهي كه تعدادي از افراد همزمان به سوالات يكسان پاسخ دهند .
5 – آزمون هاي هوشي ، استعداد
6 – آزمونهاي پيشرفت تحصيلي
آزمون هاي شخصيت: 1. آزمون فرانكن 2. آزمون مشاهده 3 . آزمون هاي عيني
آزمونهايي كه هيچ گونه دخل و تصرفي را به شخص نمي توان اضافه كرد.
آزمونهاي كلامي و غير كلامي
آزمونهاي…………. ساخته در مقابل آزمون هاي استاندارد .
آزمونهاي استاندارد بايد داراي سه ويژگي : اعتبار، پايايي(ثبات)و هنجار باشد.
1- اعتبار: منظور از اعتبار استنباط هاي مناسب از نمرات آزمون يا ديگر مسائل ارزيابي است وقتي روانشناسي از اعتبار يك آزمون صحبت مي كند مي خواهد راجع به ارزش آزمون سخن را بيان كند و به اين سوال پاسخ دهد كه آيا يك آزمون خاص توانسته است آنچه را كا بايد اندازه گيري كند اندازه گرفته است به عنوان مثال نمره هاي حاصل از اجراي يك آزمون همبستگبژي معني دار با همش واقعي داوطلبان نشان مي دهد يا خير؟ و وقتي در آزمايش و انتخاب كاركنان يك سازمان از روشهاي علمي استفاده ميكنيم لازم است به اين سوال پاسخ دهيم كه داوطلبان يك شغل تا چه اندازه از توانايي هاي لازم براي انجام دادن وظايف آن شغل خاص برخوردار است فرض كنيد در تجزيه و تحليل شغل سرپرسني مشخص كرده ايم كه لازمه انجام دادن موفقيت آميز وظايف سر پرستي برخورداري از هوش بالاتر از ميانگين هوش افراد تحت نظارت سر پرستي است در اسن صورت براي اندازه گيري هوش افرادي كه داوطلب تصدي وظايف سرپرستي يك واحد سازمان را بر عهده دارد بايد از ابزاري استفاده كنيم كه دقيقاً هوش يكي داوطلب را اندازه گيري كند نه اسعداد تحصيلي ، بلوغ عاطفي يا اطلاعاغت عمومي آن را .
2- پايايي (ثبات ): وقتي درباره پايايي يك آزمون صحبت كنيم مي خواهيم اين نكته را روشن كنيم كه اين آزمون قادر است با چه ميزان از دقت آنچه را كه بايد بسنجد اندازه بگيرد براي مثال روان شناسي كار بايد اطمينان حاصل كند كه نمره اي را كه امروز از اجزاي آزمون استعداد فني در مورد يك فرد خاص بدست آورده است اگر در فاصله دو يا سه هفته بعد همين آزمون را با همان شخص انجام بدهد نمره مشابه نمره اوليه بدست آورد پايايي يك آزمون را مي توانيم به روش هاي زير بدست آوريم .
1.تقسيم يك آزمون به دو يا چند بخش يا قسمت مشابه .
- اجراي يك آزمون در دو زمان مختلف .
- اجراي دو فرم يا دو شكل مشابه يا موازي يك آزمون خاص .
3- هنجار: سومين مشخصه يك آزمون مناسب آن است كه نمرات حاصل از چنين آزموني در مقايسه با معيار معيني محاسبه شده و وضعيت نمره هر فرد در مقايسه با همگنان او مشخص باشد .
هنجار مقياس يا ميزيني است كه از نتيسجه كار توانايي استعداد،معلومات يا نيروي گروه نمونه بدست آمده باشد و با استفاده از آن بتواننتيجه كار را با توانايي ديگران سنجيد فرض كنيد نمره مربوط به افسردگي يكي از مديران شركت كننده در كارگاه آموزشي بهداشت رواني در محيط كار 30 باشد حال اين سوال پيش مي آيد كه اين نمره چه معنايي دارد و در پاسخ بايد گفت كه نمره 30 به تنهايي نمي تواند معناي خاصي داشته باشد مگر اينكه نمرات با نمرات حاصل از اجراي همين آزمون درمورد يك گروه بزرگ كقايسه شود و معلوم گردد كه نمره 30 نشان دهنده چه ميزين از افسردگي است .
استفاده از اين آزمون هاي رواني چه مشكلاتي را به بار مي آورد ؟
در ابتدا استفاده از آزمونهاي رواني مورد توجه بسيار قرار گرفت و نحقيق و زمينه آزمون ها توسعه فراواني پيدا كرد بسياري از روانشناان در اين زمينه به كار ترغيب شده اند پس از گذشت دوره اي كه استفاده از آزمون ها بدون مشكل ادامه داشت در كشور هاي صنعتي انتقاد هايي بر آزمون ها و نحوه استفاده از آن در انتخاب، استخدام و ترفيع كاركنان سازمانها وارد شد اين انتقادها بيشتر از طرف كساني عنوان گرديد كهنمره هاي حاصل از آزمونها به نحوي در زندگي شغلي و در نتيجه در ميزان درآمدو پيشرفت هاي بعدي آنان در محيط كار مؤثر بوده است .
دلايل بي اعتمادي يا مشكلات نسبت به گاربرد نادرست آزمون ها :
1- ايجاد شكافت بين روان شناسي آزمودن گر و روانشناسي معاصر آن دسته از روانشناساني كه در زمينه روان سنجي كار مي كردند و به اندازه گيري عواملي نظير هوش و استعداد هاي مختلف آدمي مي پرداختند و نت خود را بيشتر صرف اصلاح و دقيق تر كردن فنون مربوط به آزمون هاي رواني كرده اند و به همين دليل بينش خود را در مورد رفتار آدمي كه اندازه گيري آن هدف اصلي روان شناسان است را از دست دادند و بيشتر به ساختن آزمون هاي رواني و فنون مر بوط به آن تأكيد ورزيدند.
2 – نتايج نا مطلوب عدم توجه به اصول روان شناسي در هنگام ساختن و استفاده از آزمون ها چنان مورد قبولروان شناسان معاصرآنان واقع شد كهبه نتايج ديگري از تحقيقات بعدي روانشناسان بدست مي آيد توجهي نشان نمي دهد.
اندازه گيري توانايي هاي انسان :
توانايي هاي انساني زمينه هاي بسير متعدد و ممتنوعي را در برمي گيرد كه مي توان اين توانايي ها را به توانايي هاي جسمي و ذهني تقسيم كرد براي ارزيابي يا سنجش توانيي هاي انساني از انواع مختلف آزمون ها براي سازگاري فرد يا شغل آينده آن را پيش بيني كنيم .
يكي از اين ويژگي هاي فرد زمان واكنش است.
1.اندازه گيري زمان هاي واكنش : يكي از آزمون هاي بسيار ساده اي كه مي توان اندازه گرفت ترمز كردن در هنگام رسيدن به چراغ قرمز است پاسخ به چراغ قرمز راهنمايي و رانندگي در واقع فشاردادن به پدال ترمز است .
وسيله اي كه با آن مي توانزمان هاي واكنش را اندازه گرفت كرونوسكوپ يا واكنش سنج .زمان واكنش هرگز كمتر از 10% ده صدم ثانيه نيست زيرا دلايلي كاملاً نيزولوژيكي دارد پيام حسي بايد را هاي عصبي را طي كند و پيسش از آن كه واكنش حركتي پيش بيايد مراحلي را پشت سر بگذارد واكنش در مقابل يك محرك بينايي 19% ثانيه زمان مي برد افزايش زياد از حد زمان واكنش مي تواند نشانه بازداري ، عدم اعتماد به نفس و حتي نشانه برخي از اختلالات داخلي باشد .
ثبات زمان واكنش :
يعني پايين بودن پراكندگيهاي زمان معيار .
اهميت ثبات اندازه ها از زماني كه اندازه گيري هاي رواني رواج يافته به دفعات متعدد تعيين ده است و اندازه گيري زمان هاي واكنش معمولاًبين 30 تا 40 اندازه بدست مي آوردند و براي آنها ميانگين يا انحراف معيار تعيين كنيم .
دراندازه گيري زمانهاي واكنش طوري عمل مي كنند كه آزموندني نتواند قصد آزماينده را حدس بزند و در پاسخ گويي پيش دستي كنيد .
انواع مختلف زمانهاي واكنش :
- ساده 2. تشخيصي 3. انتخابي
واكنش ساده :در زمان واكنش ساده تنها يك محرك وجود دارد و پاسخ آزمايش شونده نيز از يك حركت ساده تشكيل مي شود .
واكنش تشخيص : آزمايش شونده به برخي محرك ها پاسخ مي دهد و به برخي ديگر پاسخ نمي دهد مثلاً در مقابل نور سبز واكنش مي دهد و در مقابل نور قرمز واكنش نمي دهد .
در زمان واكنش انتخابي :به محرك هاي مختلف پاسخ هاي مختلف مي دهد مثلاً از آزمايش شونده خواسته مي شوددر مقابل نور سبز يا صداي زير با دست راست و در مقابل نور قرمز يا صداي بم با دست چپ پاسخ دهد.
تواناييهاي مكانيكي و آزمونهاي آنها :
بدون ترديد هر يك از ما درجاتي از استعدادهاي اوليه وجود دارد كه به كمك آنها مي نوانيم در مشاغل صنعتي موفق شويم مثل : نخ كردن سوزن يا بازسازي مجسمه خورد شده يا سوار كردن قطعات موتور يك پيكان (توانايي حركتي)
آزمون چرخ هاي پيور كووسكي و آزمون قطعات موج دار ويگلي آزمون قطعات ويگلي افراد براي كارهاي صنعتي مورد استفاده قرار مي گيرد .
و آزمون چرخ هاي پيور كووسكي آزمودني بايد 15 چرخ فلزي كه هفت سوراخ روي آن تهيه شده طول چهار ميله متفاوت است و وضعيت 7 سوراخ چرخ ها نيز كاملاًنا منظم است.سوار كردن چرخها روي ميله ها مستلزم مهارت و ظرافت خاصي است آزمودني معمولاً دو بار مورد آزمايش قرار مي گيرد و مقايسه نتاايج دو بار قدرت يادگيري و سازگاري سريع آزمودني با موقعيت را نشان مي دهد.
آزمونهاي مكانيكي همانطور كه مي توان انتظار داشت تعداد زيادي سوال درباره اهرمها ، چرخ دنده ها و قرقره هاست و برخي تصاوير تا اندازه اي پيچيده ترند. به اين صورت كه طرح يك ماشين يا حركت دست يك ساعت ساز را شامل مي شود موفقيت در هر يك از آزمونهاي مكانيكي مي تواند موفقيت شغل آينده را با اطمينان بيشتري تضمين كند. حال اين سوال پيش مي آيد آيا به تعداد مشاغل استعداد وجود دارد و هر بار كه شغلي به وجود ـيد لازم است آزمون خاصي براي او تهيه شود؟ پاسخ اين سوال منفي است . مثلاً از استعداد كوزه گري ، درودگري ،تراشكاري و…به تنهايي صحبت كردن معنا دار نيست پس بايد مشاغل را به يك گروه يا به يك طبقه تعلق دارند واستعدادهايي را به كار مي گيرند كه خيلي نزديك به هم هستند بايد به شيوه يكساني ارزيابي شوند. يعتي عملاً مي توان مجموعه استعدادهاي مكانيكي را به كمك تعدادكمي از آزمونهايي كه به دقت مورد آزمايش (آزمودن ) قرار داد.
در آزمون هايي كه آزمودني بايد به طور كامل مكانيسم كار ار بفهمد يك عامل رواني طرح مي شود كه به آن عامل رواني هوش مي گويند امّا ماهيت ريشه عملكرد اين عامل بخوبي شناخته شده نيست گاهي اتفاق مي افتد كه يك روشنفكر به كمك استدلال در آزمونهاي مداد كاغذي موفقيت خوبي بدست مي آورند حال آنكه يك مكانيك واقعي كه به شيوه عيني و ابتكاري عمل مي كند چندان موفق نمي شود.
آزمون هاي توانايي ذهني :
توانايي ذهني عبارتند از استدلال انتزاعي ،هوش كلامي /فتوانايي درك اشكال سنجش نظم و دقت،هوش غير كلامي ،توانايي سنجش فواصل،دقت در تصاوير صنعتي ،تجسم فضايي،استدلال عددي.
استدلال انتزاعي: اين آزمون قدرت استدلال افراد را در غير موارد عددي و كلامي و مواقعي كشف رابطه بين كلمات و اعداد منظور نظر نيست مورد سنجش قرار مي دهد يعني در حقيقت توانايي آزمايش شوندگان را در تعيين بين اشياء ،علائم و طرح ها ،نمودارها و تصاوير اندازه گيري مي كند اين توانايي در اموري مثل:نقشه كشي ،آزمايشكاه رياضات ،كشف اشكالات الكتريكي يا مكانيكي مفيد است و كسانيكه با مشاغلي از قبيل وكالت،پزشكي ،نويسندگي و سياست سر و كار دارند بايد از قدرت استدلال انتزاعي تاسر حد امكان برخوردار باشند .
هوش كلامي: آزمون هوش كلامي براي سنجش استعداد و ابتكار در استفاده از كلام و فهم و درك مفاهيمي كه به صورت كلمه و جمله بيان مي شود به كار بگيرد .
اين توانايي در مساغل محتاج به رابطه شفاهي و كتبي و نيز مشاغل موجود در سمت هاي پر مسئوليت توأم با اختيارات فراوان مورد نياز است .
توانايي درك اشكال :اين آزمون توانايي درك و قدرت ذهن را در انطباق و انتقال اشكال دو بعدي مي سنجد.
سنجش نظم و دقت : اين آزمون براي تعيين قدرت افراد در كشف روابط و تشخيص مشابهات و موارد اختلافات واشكال مورد استفاده است.
هوش غير كلامي : آزمونهاي هوش غير كلامي با استفاده از تصاوير و شكل ها سرعت و تفكر ،تمركز،توجه درك و قضاوت آزمايش شوندگان را اندازه مي گيرد اين آزمون توانايي بالقوه يا استعداد افراد را براي مشاغل بالاتر از سطح معمول مي سنجد.
تجسم فضايي: آزون تجسم فضايي، تجسم يا تصور شيء ،اندازه و وضعيت اشياءو اجسام سه بعدي را به صورت تصاوير نشان مي دهد اندازه مي گيرد.اين قدرت در مشاغلي مانند نقشه كشي ،طراحي ، امور فني و كارگاهي ، مهندسي ، دندان پزشكي ،معماري و نجاري لازم و مؤثر است .
آزمون هاي شخصيتي :
اين آزمون ها از تعدادي سوال كه رفتارها ،نگرش ها و باور ها را مطرح مي كنند تشكيل مي شوند پاسخ گويي به آنان معمولاً به صورت انتخابي است به عنوان مثال مي توان سوال زير را در نظر گرفت آيا وقتي با ديگران هستيد احساس آرامش مي كنيد ؟
الف) بلي ب)نمي دانم ج)خير
پاسخ ها بر اساس هر يك از صفات مختلف شخصيتي نمره گذاري مي شود در برخي از موسسات از آزمون هاي فرانكن نيز استفاده مي شود . آزمون هاي فرانكن به صورت انفرادي اجرا مي شوند در اين آزمون ها لكه ها ي جوهر يا تصاويري به فرد نشان داده مي شود و او بايد بگويد
درآنها چه مي بيند آيا آن لكه ها و تصاوير او را به ياد چه چيزهايي مي اندازد در اين نوع آزمون ها اعتقاد بر اين است وقتي انسان در يك موقعيت مبهم قرار ميگيرد براي تفسير آنها از احساسات ،نياز ها ،تجربه ها و رفتارهاي شرطي شده پيشين كمك ميگيرد .
پرسش نامه شخصيتي برن رويتر :يكي از راسج ترين پرسشنامه هايي است كه در سازمانها مورد استفادهخ قرار مي گيرد و شامل 125 سوال است كه آزمودني به صورت بلي، خير يانمي دانم به آنها پاسخ مي دهد براساس همين پاسخ ها 6 ويژگي شخصيتي او آشكار مي شود بنابر اين پاسخ ها 6 بار تصحيح مي شود و هر بار يكي از جنبه هاي شخصيتي را آشكار مي كنند .اين 6 جنبه شخصيتي عبارتند از :
1-تمايل به عصبي بودن
2- صفت با خود بودن
3- درون گرايي و برون گرايي
4- سلطه جويي و سلطه پذيري
5- اعتماد به نفس
6- اجتماعي بودن
تمايل به عصبي بودن : كساني كه در اين آزمون نمره بالا دارند از نظر هيجاني بي ثبات مي باشند و كساني كه نمره 98% به بالا مي گيرند بهتر است به روان پزشك و يا پزشك مراجعه كنند.
صفت با خود بودن: كساني كه در اين آزمون نمره بالايي مي گيرند ترجيح مي دهند تنها باشند و به ندرت به تشويق و همدلي هتي ديگران پاسخ مي دهند و توصيه هاي آنان را در نظر مي گيرند .
درون گرايي و برون گرايي: كساني كه در اين آزمون نمره بالايي مي گيرند درون گرا هستند و آنهايي كه 98% نمره را اخذ مي كنند بهتر است به روانپزشك مراجعه كنند.
سلطه جويي و سلطه پذيري: در اين مقياس نمره پايين نشانه سلطه پذيري است .
اعتماد به نفس : كسانيكه در اين آزمون نمره پاييني كسب مي كنند اعتماد به نفس خوبي دارند و با محيط اطراف خود خيلي خوب سازگار مي شوند.
اجتماعي بودن :افرادي كه در اين آزمون نمره بالايي مي آورند آنها غير اجتماعي هستند.
ضرورت پرداختن به نگرش :
نگرش ها و اندازه گيري آنها :
امروزه اهميت نگرش يا طرز تلقي انسان ها از رويدادهاي محيط بيش از پيش اهميت دارد نوع نگرش معناي خاصي به زندگي مي دهد به اين معنا كه اگر نگرش مثبت باشد دشواريها به راحتي پذيرفته خوتهد شدو اگر منفي باشد دشواريها حاد تر خواهد رسيد .
تعريف نگرش و لزوم اندازه گيري آن :
نگرش يعني آمادگي قبلي براي ارائه واكنش مثبت يا منفي د رمقابل برخي جنبه ها ي دنياي اطراف خود مثلاً: وقتي نگرش يك فرد نسبت به ترك ها ، فارس ها ، كرد ها ،لرها و…مي شناسيم مي توانيم پيش بيني كنيم كه او در موقعيت هايي كه به اجبار بايد با اين افراد روبرو شود چگونه رفتار خواهد كرد.
وقتي نگرش يك كارگر را درمورد كارخانه ،ساعت كار ،دست مزد ها و نظام تشويق وتنبيه مي دانيم مي توانيم پيش بيني كنيم كهع او چگونه كار خواهد كرد و چه توليدي خواهد داشت و تا چه اندازه براي حفظ محيط كارخانه تلاش مي كند و يا اگر بدانيم كارفرما نسبت به تشكيلات كارگري نگرشي منفي دارد تا اندازه اي راحت تر مي توانستيم حدس بزنيم كه رفتار او را هر يك مديريت هاي زير نگرشي خواهد بود ؟ مثل انتخابات اتحاديه كارگري در كارخانه همان فرد يا تصويب قانون جديد درباره تشكيل اتحاديه ها و… و به علت همين يكنواختي پاسخ ها در مقابل محرك ها ي مختلف امّا مربوط به يك موضوع يا يك پديده است كه مي گوييم نگرش يعني آمادگي قبلي براي عملكردن.موضوع نگرش مي تواند هر نوع واقعيتي باشد به شرط آنكه از طرف فرد به عنوان يك واقعيت متمايز درك شود مثلاً موضوع نگرش مي تواند شخص، گروه ريا،سازمان ،حركت اجتماعي و مذهبي و… با اين همه نگرش درباره يك گروه در صورتي كه آن را نشناسيم عملاً غير ممكن خواهد بود .پس لازمه پي بردن به يك نگرش شناخت است .
مثلاً: اگر مردم تبريز را از اروميه تميز و تشخيص ندهيم نخواهيم توانست درباره آنها نگرشي خاص داشته باشيم در محيط كار نيز وضع به همين صورت است اگر كادر مديريت را از كادر اداري تميز ندهيم درباره آن نگرش خاصي نخواهيم داشت.
عناصر تشكيل دهنده نگرش ها :
1.شناختي 2.عاطفي 3 . رفتاري
1- عنصر شناختي : عبارت از هر نوع نظر ،شناختو باور درباره موضوع نگرش اين باورها مي توانند درست يا غلط و ساده يا پيچيده و از نظر درجه اهميت مي تواند اهميت يك و دو داشته باشند.
ويژگي درست يا غلط بودن باورها نمي تواند نگرش هاي مارا خيلي تحت تأثير قرار دهد زيرا آنچه اهميت دارد شيوه ديد ما از دنيا است نه آنچه واقعيت دارد. به عبارت ديگر آنچه اهميت دارد طرز برداشت كارگران و كاركنان از كارخانه است نه آنچه واقعاً وجود دارد مهم اين است كه كاركنان محل كار خود را دوست داشته باشند و احساس كنند كه سازمان به فكر كار آنها است پس متوجه شديد كه ما به درست و غلط بودن اين مسائل نمي شود .
اگر ما هيچ يك از مردم B,Aرا نشناسيم امّا اگر بشنويم كه عملكرد كاركنان اين دو منطقه متفاوت است باورهاي مادر باره آنها ساده خواهد بود امّااگر درهريك از شهرهاي يادشده چند سال زندگي كرده باشيم يا با آنها كار كرده باشيم درآن صورت باورهاي مادرباره آنها بسيار پيچيده خواهدبود. نگرش هايي كه بر باور هاي ساده استوار باشند به راحتي تغيير مي يابند،اساس آنها به راحتي به هم مي ريزند زيرا خيلي كمتر با واقعيت تطبيق مي كنند نگرش هايي كه براعتقادات عميق مانند مذهب،آزادي و عشق و… استوار باشند به دشواري قابل تغيير خواهند بود مثلاً اگر كاركنان عميقاً معتقد باشند استثمار مي شوند به دشواري خواهند توانست به صداقت كار كنند .
2-عنصر عاطفي: يعني هيجانها و احساسات كه به عنوان قرار گرفتن فرد در مقابل موضوعات يا حتي فكر كردن به آنها به وجود مي آيد. هيجانها معمولاً با واكنش فيزيولوژيك مثل : ضربان قاب و … همراهند. عنصرهاي عاطفي مي توانند مثبت يا منفي و شديد يا ضعيف باشند.
فرد رمورد برخي موضوع هاي دنيايي اطراف خود احساسي راحتي مي كند در حالي كه بعضي موضوع ها براي او ناراحتي فراهم مي آورد تغيير نگرش ها زماني كه با هيجانهاي تند و عميق همراه هستند بسيار دشوار است.
آيا تمايل به عملكردن هميشه به اجرا در مي آيد ؟چرا ؟
سوال:چطور مي توانيم نگرش هاي افراد را در سازمان (بررسي كنيم) تغيير داد؟
1 – عنصر رفتاري: يعني تمايل به عملكردن نه خود عملكردن اگر شخصي نسبت به شيءها نگرشي مثبت داشته باشد سعي خواهد كرد به آن نزديك شود يا آن را بخرد،تعريف كند،ارزش آن را بشناسد و …امّا اگر نگرش او به نسبت به آن شيء منفي باشد تمام تلاشش اين خواهد بود كه از آفاصله بگيرد ،آن را از بين ببرد و …
پس تمايل به عملكردن هميشه به اجرا در نمي آيد زيرا هنجارها و فشارهاي اجتماعي مانع مي شود مثلاًكارمندي كه تمايل ندارد زير نظر كارفرما خود كاركند به آساني نمي تواند نا رضايتي خود را ابراز دارد در اين گونه موارد رفتارها،احساسات واقعي ما را منعكس نمي كند . گر موردي هنجارها ،رفتارها،احساسات ما را منعكس نمي كند ؟
آيا نگرش هاي افراد يكسان است ؟ نگرش هاي متفاوت از كجا ريشه مي گيرند؟
1.فرهنگها ،2. گروهها
2 – فرهنگ ها: خانواده و تجربه هاي شخصي ريشه اين تفاوتهاي نگرش ها در ابهام است سنت ها ،ارزشها و شيوه زندگي و ساير اجتماعي كه به آن تعلق داريم فرهنگ را تشكيل مي دهد اثر فرهنگ بر نگرش ها خيلي مهم است و مي تواند تعيين كند كه مثلاً چرا شهروندان كشورهاي مختلف درباره انبوهي از موضوع ها نگرش هاي متفاوت دارند .
2- گروه ها : دو نوع گروه وجود دارد كه نگرش هاي ما را تحت تآثير قرار مي دهد.
1.گروهي كه عضو آن هستيم (به آن تعلق داريم )
- گروهي كه مي خواهيم عضو آن باشيم (گروه مرجع)
به دلايل متفاوت مي توانيم به يكي از گروه ها ملحق شويم و احتمالاً نگرش هاي اعضاي آن را بپذيريم در اينجا تعلق به گروه نگرش هاي ما اثر مي گذارد در بسياري مواقع اين گروه ها اثر متقابل دارند .
تعریف پروژه :
تعاملهای فراوان سیستم خرید سبب شده است که نحوه عملکرد این سیستم به عنوان یک عامل مهم در صحت و سرعت انجام فرآیند های مختلف عمل کند ، شناخت فرآیند های مختلف و جریان داده ها در این سیستم مهم و حیاتی است ضمن اینکه باید تأثیر هر فرآیند بر روی فرآیندهای دیگر و تقدم و تأخر آنها به طور دقیق شناسایی گردد .
شرکت نسیم تابران خراسان دارای یک انبار می باشد که پس از اینکه سفارش مشتری توسط مدیر خرید مورد تأیید قرار گرفت برای مشتری حواله تحویل کالا ، صادر می گردد . این حالتی است که ما آن سفارش مورد نظر را داخل انبار داشته باشیم .
دریافت سفارش مشتری به وسیله مدیر فروش مربوطه و تکمیل فرم سفارش صورت می گیرد .در صورتیکه مشتری فاقد اعتبار کافی ( که در قسمت مالی بررسی می شود ) باشد سفارش اورد می شود و اگر درخواست مشتری مورد قبول واقع شود ، قرار داد تنظیم می شود برای تنظیم قرار داد ابتدا فرم سفارش پر می شود و بعد از بررسی مالی ، وجه از مشتری دریافت می شود و در آخرین مراحل خروجی سیستم سفارش برای مشتری ارسال می شود .
بعد از تأیید اعتبار مشتری ، در حالیکه سفارش مورد نظر مشتری را داخل انبار نداشته باشیم باید از کارخانه ها استعلام بگیریم سپس بررسی قیمت و کیفیت کنیم و کارخانه منتخب را انتخاب نماییم . و در ادامه قرار داد بسته می شود که خود مراحلی دارد سپس ما کالا را طی ذکر شده ، کارخانه به انبارها می فرستد و بعد وجه از مشتری دریافت می گردد و در آخرین مرحله خروجی سیستم تحویل مشتری می دهیم .
مشتری : به فرد یا افرادی گفته می شود که متقاضی محصولات میباشند . این افراد تقاضا خود را برای شرکت ارسال می کنند ، البته این ارتباط می تواند از طرف شرکت انجام پذیرد .
فروش : به منزله خروج کالا از انبار و صدور برگ خروج کالا و بدنبال آن صدور فاکتور برای مشتری است . فروش زمانی کامل انجام میشود که کالا از انبار خارج گردد .
انبار : به منزله محل نگهداری کالا می باشد .
موجودی کالا : تعداد کالایی که در انبار وجود دارد و این موجودی همه روزه در حال تغییر است .
سفارش کالا : تقاضا از سوی مشتری است که برای رئیس هر بخش فرستاده میشود . این درخواست ابتدا از جهت اعتبار مشتری و سپس از لحاظ مطابقت با موجودی کالا در انبار بررسی شده که شامل گذراندن تمام مراحل برای انجام درخواست کالا از سوی مشتری است و شامل پر کردن فرم دستی درخواست کالا ، اعتبار سنجی ، تأیید توسط سرپرست و مدیر فروش و کنترل موجودی های ذکر شده در درخواست می باشد .
دستور تحویل کالا : اجازه درخواست کالا از انبار را به مشتری می دهد مراحل تحویل کالا به مشتری پس از تأیید برگ درخواست مشتری می باشد دستور تحویل کالا توسط واحد کنترل صادر شده و سپس به مشتری تحویل می شود .
فاکتور : صورتحساب کالا است که برای مشتری ارسال می شود .
پیش فاکتور : برای برخی از مشتریان مطابق با درخواست کلا ، پیش فاکتور صادر می گردد این پیش فاکتور جهت اطلاع مشتریان از قیمت های مبلغی است که باید توسط آنها پرداخت شود.
تغییر نگرشها : برای تغییر دادن
1- عنصر شناختی یک نگرش : می توان اطلاعات تازه و متفاوت در اختیار افراد گذاشت ، برا ی اینکار می توان از شیوه های مختلف کمک گرفت مثل بحث ، مطالعه کتاب ، تبلیغات تلویزیونی ، مثلاً در کشورما ، نگرش اکثر مردم بر این است که ارامنه در مجموع افراد فنی هستند در کار خود تقلب نمی کنند ، و جدان کاری دارند .
می دانیم این نگرش کاملاً افراطی است زیرا بین آنها نیز احتمالاً کسانی پیدا می شوند که نه تنها در کار تقلب می کنند بلکه حق دیگران را هم ضایع می کنند ، برای تغییر دادن این نگرش افراطی می توان نمونه هایی را نشان داد که برخلاف نگرش قبلی عمل می کند .
2- تغییر عنصر عاطفی : برای تغییر دادن عنصر عاطفی نگرش باید ترتیبی داد که فرد تجربه های تازه کسب کند و احساساتی را بدست آورد که او را در تغییر نگرش کمک می کند .
3- تغییر عنصر رفتاری : مؤثر ترین شیوه برای تغییر عنصر رفتاری نگرش اینست که افراد را وادار کنند تا خلاف آنچه را که به شدت مورد توجه آنهاست انجام دهند . برای تغییر دادن رفتار راه بردهای زیادی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود .
1- بازسازی محرک – این کار به اصلاعات وضوح و نظم و ارائه محرک و مخصوصاً به اعتبار ارائه دهنده محرک وابسته است .
2- پایین آوردن اعتماد به نفس فرد از طریق بم باران او با اطلاعات زیاد این کار باعث می شود اثر بخشی فرایند جذب اطلاعات دیگر کاهش یابد .
3- ایجاد رفتار ناهماهنگ که موجب تنش فرد می شود زیرا او مجبور می شود نگرش خود را تغییر دهد تا با رفتار جدید خود هماهنگی داشته باشد .
4- مثبت کردن اثر گروه ، به این معنا که ارزشها و هنجارهای مشترک و مورد تأیید بر فرد اثر گذارد ، نقش و روابط فرد و بدنبال او نگرشهای فرد تغییر پیدا کند .
اندازه گیری نگرشها :
نگرشها را به همان صورتی که قد و یا وزن را اندازه می گیرند ، اندازه بگیرید ،نگرشها برخلاف ویژگی انتزاعی ( ذهنی ) و غیر ملموس که دارند قابل اندازه گیری هستند ادوارد ثورانداگ یک روانشناس آمریکایی سالها پیش بیانکرد هر چیزی که وجود دارد دارای نوعی تراکم است و هر چیزی که تراکم داشته باشد همیشه قابل اندازه گیری است ، تردیدی وجود ندارد که بین نگرشهای کارگران ، کارکنان و کارفرمایان تفاوتهایی وجود دارد ( نگرشها هم باهم تفاوت دارند ) و این تفاوتها به اندزه ایست که اثر بخشی افراد و چرخش کار سازمانی را تحت تأثیر قرار می دهند . روانشناسان سعی کردند برای اندازه گیری نگرشها ، روشهایی بیابند که دقیق و مستقیم باشد .در این میان می توان از پرسشنامه های بدون اسم نام برد بدین ترتیب که کارمندان ابتدا پرسشنامه پاسخ می دهند و آنرا با پست بر می گردانند یا در صندوقی که برای اینکار پیشنهاد شده می اندازند در اکثر موراد این نوع بررسی به مؤسساتی سپرده می شود که در خارج از سازمان قرار دارد .
مقیاسهای نگرش بدینصورت است که از کارمندان می خواهند نظر خود را درباره برخی جنبه های سازمانی که در آن کار می کنند بگویند این نوع مقیاسها معمولاً از نوع مدار کاغذی هستند یعنی شفاهی نیستند و شدت نگرش افراد را در یک یا چند جنبه منعکس می کنند .
مقیاسهای نگرش شامل مجموعه ای از اظهار نظرهای مثبت و منفی در مورد موضوع نگرش است . نخستین مقیاس نگرش در 1925 توسط بوگادوس تهیه شده .این فاصله اجتماعی را می سنجد . فاصله اجتماعی یعنی درجه ای که بر اساس آن یک فرد فرد دیگری از گروههای اجتماعی ، ملی مذهبی و قومی را می پردازد .
مقیاس گوراردوس یک جدول دو بعدی است که در ستون اول سمت راست اسامی 10 تا 20 ملیت بترتیب حروف الفبا می نویسد و در ردیف بالا نگرشهای مروبط به فاصله اجتماعی نسبتاً محدود بعنوان جهانگرد ، مهاجر ، همسایه ، دوست شخصی ، عضو سببی خانواده نوشته شده است .
تحلیل نتایج :
اوراق همه افراد ( نظرات ) جمع آوری می شود ، پژوهشکده همه پاسخها روی یک پاسخنامه منتقل می کند . برای هر یک از پاسخهای مثبت مربوط به آن یک علامت ضربدر × ، مثلاً اگر از 60 کارمند 15 نفر بگویند که حاضرند اکمانی ها را بعنوان جهانگرد در کشور خود بپذیرند درصد آنها 25 خواهد بود یعنی
مقیاس ترستون : در روش ترستون تعدادی اظهار نظر در اختیار افراد می گذارند و از آنها می خواهند که اظهار نظر های مورد قبول خود را علامت بزنند ، میانگین اضهار نظرهای هر فرد ، با میانگین کل مقایسه می شود .
مقیاس لیکرت : در مقیاس لیکرت تعدادی اظهار نظر 5 درجه ای در اختیار افراد می گذارند و از آنها می خواهند که در مقابل هر اظهار نظر یکی از درجات را انتخاب کنند اگر اظهار نظرهای+ باشد یعنی از کار خود راضی هستند به هر یک از نسبتها به ترتیب5 و4 و3 و2 و 1
1 کمتر و 5 بیشتر ، اما اگر اظهار نظرها منفی باشد مثل من کار خود را دوست ندارم نمرات دقیقاً 1 و2 و 3و 4 و 5 می شود 1 درجه نارضایتی کم 5 درجه نارضایتی زیاد . در مقیاس لیکرت نیز میانگین اظهار نظرهای هر فرد را بدست می آوریم و با میانگین کل مقایسه می کنند . در مقیاس لیکرت و ترستون اظهار نظرها را طوری می نویسند که تقریباً نصفی مثبت و نصفی منفی باشد.
شرایط محیط کار :
کار انسان محصول متغییرهای متعدد و متنوعی است تا این متغییرهای انسانی مؤثر در کار را در نظر گرفتیم . در این فصل از متغییر هایی صحبت می کنیم که ماهیت فیزیکی دارند اما به اندازه متغیرهای انسانی می توانند بر عملکرد های افراد اثر گذارند این متغیرها تحت عنوان شرایط محیط کار شناخته می شوند ، بدیهی است شرایط بد کار نه تنها بازده بلکه رضایت نارضایتی و میزان استرس را تحت تأثیر قرار می دهند .
معیارهای شرایط کار :
سه معیار اثر شرایط کار عبارتند از :
1- معیار های فیزیولوژیک 2- معیارهای روانی 3- معیارهای تولیدی
از کجا باید در یک شرایط مطلوب کاری قرار گیرید :
1- معیارهای فیزیولوژیک :
کار انسان با دخالت برخی فرایند های فیزیولوژیک انجام می گیرد وقتی انسان کار می کند مخصوصاً اگر کار بدنی باشد در حالت فیزیولوژیک او تغییرات بسیار متعدد و متنوعی بوجود می آید ، اگر کار به اندازه کافی طولانی و سخت باشد امکان دارد که توانایی جسمی فرد به پایین ترین میزان خود برسد . کاهش توانایی جسمی برای انجام دادن یک کار براحتی می توان نشان داد بدینصورت که انقباض یک ماهیچه یا گروهی از ماهیچه ها را اندازه گرفت برای نشان دادن تغییرات فیزیولوژیک اورگانیسم معیارهای زیادی وجود دارد که به برخی از اینها اشاره می کنیم مثل آهنگ ضربان قلب در هر 3 دقیقه اول .
2-معیارهای روانی :
علاوه بر تغییرات فیزیولوژیک مثل خستگی بعضی تغییرات روانی تغییر در جریان کار یا زمانیکه در شرایط خاص قرار می گیریم بوجود می آید .
ابعاد ویژگیهای این تغییرات روانی هنوز بطور دقیق روشن نیست با این که همه می توانیم به دو تغییر کسالت و خستگی ذهنی اشاره کنیم ، اگر بخواهیم بدانیم فرد چه موقعی احساس کسالت می کند و یا از نظرذهنی خسته می شود چاره نداریم جز اینکه از خود فرد سوال کنیم معمولاً کسالت بر اثر اشتغال به کارهایی به وجود می آید که مورد علاقه فرد نیست ،البته کسالت در اغلب موارد بر اثر کارهای تکراری یا خیلی ساده حاصل می شود و نباید فراموش کرد که کار در نفس خود کسالت آور نیست بلکه واکنش فرد در مقابل کار است که ویژگی کسالت آور بودن به آن نسبت می دهد در واقع کارگر یا کارمند است که کار را کسالت آور توصیف می کند نه اینکه خود کار اینچنین باشد .
ملک نلی برای سنجش معیارهای روانی از مقیاس ترستون استفاده کرد تا کلماتی را که اغلب برای تعیین برداشتهای ذهنی از خستگی بکار می رود طبقه بندی می کند .
او برای بیان درجات خستگی ذهنی یک مقیاس 9 کلمه ای فراهم آورد که از نظر رواکی نیز تأیید شده است هر کلمه با ارزشی همراه است که در واقع میانگین نمرات داورهای مخلتف را نشان می دهد و انحراف معیار تغییر پذیری قضاوت های داورها را منعکس می کند .
9 کلمه : بی میل به کار ، احساس دل زدگی ، احساس کوفتگی ، احساس تمایل به ترک کار ، رنج آور بودن کار ، نفرت داشتن کار ، زجر آور بودن ، احساس نفرت در کار ، به خط آخر رسیدن .
3-معیارهای تولید :
سومین معیاری که اجازه می دهد که اثر شرایط کار بر کارکنان تولید یا شاخص متعدد از نتایج کار است ، در برخی از مطالعات کاهش کار در نظر گرتفه شده ، کاهش کار شاخصی است که کاهش تولید بین دو زمان یا دو شرایط را برای ما بیان می کند که از شاخص کاهش تحت عنوان خستگی صنعتی یاد شده است و این خستگی صنعتی مجموعه عواملی است که در آن شرایط ظرفیت کار را کاهش می دهیم .
علاوه بر سه معیار اصلی یاد شده می توان از بازدهی نیز بعنوان یک معیار ارزیابی شرایط کار یاد کرد . اهمیت بازدهی در این است که همه، عناصر را در نظر می گیرد . بازدهی عبارت است از رابطه بین آنچه که برای انجام کار بعمل می آید یا ( درونداد) و آنچه که از کار حاصل می شود و برون رادیا نتیجه کار یا تولید . هر دو اصطلاح درونداد و برونداد معانی بسیار گسترده تری دارد ، برونداد نه تنها فراورده ها یا خدمات ارائه شده را در بر می گیرد بلکه هر نوع خوشی در رضایت ، و نارضایتی کارگران از انجام دادن کار را نیز شامل می شود .
درونداد : هر نوع ترکیب پیچیده عوامل را در بر می گیرد که این عوامل عبارتند از ، نیروی جسمی مصرف شده زمان صرف شده ، آثار کار وسلامت ، سازگاری شخص با اجتماع و امکانات استفاده از شرایط استراحت و تعطیلات .
|
بازدهی : درونداد
طبق این فرمول می توان گفت تولید بسیار بالا الزاماً معنای بازدهی بالا نیست زیرا احتما ل دارد قیمت تمام شده آنقدر باشد که بازدهی به صفر رسد .
تحلیل معیارهای شرایط کار :
استفاده از معیار به ماهیت و هدف مطالعه واسته است ، مثلاً مطالعه آثار گرما بر کارکنان خودبخود با استفاده از معیارهای تغییرات فیزیولوژیک را بعمل می آید یا تحقیق درباره آثارهای استراحت ایجاب می کند که کار انجام شده اندازه گیری می شود ، اندازه گیری میزان تولید راحت ترین و ملموسترین معیار است و اندازه گیری تغییرات فیزیولوژیک به هنگام کار عملی نیست یا کمتر عملی است اما به دلایل اقتصادی بهتر است که فعالیتهای کارگران بر اساس معیار تولید تحلیل شود نه معیارهای دیگر ، هرچند که همبستگی بین معیارهای فیزیولوژیک روانی و تولید ضعیف است می توان گفت که شرایط تغییرات فیزیولوژیک و روانی را کاهش می دهد و احتمالاً تولید بهبود پیدا می کند .
میزان روشنایی و استانداردهای آن :
بنظر کارگزان و کارمندان روشنایی یکی از شرایط مؤثر بر کار است تحقیقات نشان داده که عملکرد کارکنان تحبت تأثیر تغیر بینی آنها قرار دارد تغیربینی یعنی توانایی تشخیص اجزاء کوچک اشیاء و تخصیص فاصله های آنها از یکدیگر از خود فرد . تغیر بینی به همان اندازه که بر مکانیزمهای بینایی فرد وابسته است به همان نسبت به روشنایی محیط کار وابسته است البته باید توجه داشت که میزان روشنایی در مشاغل مختلف متفاوت است . تغیر بینی و تمیز اشیاء از یکدیگر به عوامل دیگری مخصوصاً به شدت تضاد وابسته است . تضاد عبارت است از رابطه بین درخشندگی شی و درخشندگی ضمینهای که شی در روی آن قرار می گیرد ، مصلاً تضاد بین عیب پارچه و خود پارچه که کارگر چیت سازی باید تمیز دهد .
زمانیکه تضاد ضعیف است در مقایسه با زمانیکه تضاد شدید است روشنایی محیط کار باید زیاد باشد تا کارکنان از بینایی کافی برخوردار باشند .
درجه روشنایی مطلوب :
حد مطلوب روشنایی بر حسب نوع کار فرق می کند پژوهشگران برای هر یک از کارهای مختلف درجات مختلفی از روشنایی را اعلام کردند مثلاً حد مطلوب روشنایی برای سوزنکاری و نوشتن صد شمع و برای خواندن نوشته های روی دستگاه کنترل یا تصحیح اوراق 50 تا 100 ، برای کارهای دفتری بین 20 تا 50 شمع .
سروصدای محیط کار :
سروصدای محیط کار خطرناک است زیرا هر روز تعدادی از سلولهای شنوایی را از بین می برد ، خسارت ناشی از سروصدا تنها به گوش محدود نمی شود ، محیطی که آلودگی صوتی دارد واکنشهایی را ایجاد می کند که همه بیانگر بر خطر افتادن جسمی است . سرو صداهای مزمن ، خستگی مفرط و غیرعادی ، کاهش مقاومت بدن در محیط کار آلودگی صوتی می تواند امنیت کارگران و کارمندان را بطور جدی به خطر اندازد زیرا نمی گذارد آنها صدای مشکوک دستگاها فریاد کمک خواهی همکاران یا فریاد آن را بشنود . یا صدای آژیر خطر کارخانه را بشنود و به موقع اقدام لازم را بعمل آورد .