شهر سوخته
نام بقایای شهری باستانی است که در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل-زاهدان واقع شدهاست.ایرانیان حدود ۶۰۰۰سال پیش در این شهر زندگی می کردند
شهری که گفته میشود پیشرفتهترین شهر جهان قدیم بودهاست و حتی بسیار پیشرفتهتر از شهر کرت که سینوهه در کتاب خود از آن یاد کردهاست.به اعتقاد برخی باستانشناسان اگر بخواهیم به معنای کامل و دقیق شهر توجه کنیم، این شهر را باید قدیمیترین شهر دنیا دانست چرا که معدود شهرهای پیش از آن، از نظر امکانات و اصول شهرنشینی با آن قابل مقایسه نیستند.
پیشینهٔ کاوشها
کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیدهاست. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات سودمندی در خصوص این محوطه بیان کردهاست. بعد از او شهر سوخته توسط باستانشناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت. این شهر یکی از آثارتاریخی استان سیستان و بلوچستان به شمار میآید.
جغرافیا و محیط زیست شهر سوخته
بر مبنای یافتههای باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان میدهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخشهای مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپههای متوالی و چسبیده به هم واقع شدهاند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بودهاست.
پژوهشها نشان دادهاست این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده میشود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقهای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشتهاست.
در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شاخههایش به خوبی زمینهای کشاورزی شهر سوخته را سیراب میکردهاست.
دریاچه هامون در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد دریاچهای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخههای قوی از آن منشعب میشده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشتهاست. در بررسیهای منطقهای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانههای گوناگون و آبراههایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب میرساندهاند. در نخستین فصل کاوش در شهر سوخته کوچهها و خانههای منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لولههای سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامهریزی شهری در این شهر است.
منطقه گورستان
از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ تعداد ۱۴ گمانه به مساحت تقریبی ۲۳۰۰ متر مربع در گورستان شهر حفاری شده و در نتیجه ۳۱۰ گور کشف شدهاست. طی کاوشهای بهعمل آمده توسط باستان شناسان، برخی از مردم شهر سوخته را با لباس و پارچه کفنی دفن میکردهاند. در تعدادی از قبرها، آثار پارچه در روی بدن اجساد مردگان دیده میشود. پارچهها به سه شکل گوناگون در گورها دیده میشود:
- به صورت کفن، که مردهها را در آن میپیچیدهاند؛
- به شکل لباس زیر انداز و رو انداز؛
- کف گور فرش شده و مرده را با لباس در آن میگذاشتند.
اشیاء سفالی اصلیترین موادی هستند که تقریباً در همه گورها وجود دارند در کنار این دسته از اشیاء، هدایای دیگری ساخته شده از سنگ، چوب، پارچه در قبور دیده میشود.
صنعت و پیشهها در شهر سوخته
شهر سوخته مرکز بسیاری از فعالیتهای صنعتی و هنری بوده، در فصل ششم کاوش در شهر سوخته نمونههای جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاریهای فصلهای گذشته در شهر سوخته مشخص شد که با توجه به صنعتی بودن شهر سوخته و وجود کارگاههای صنعتی ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته از درختان موجود در طبیعت محوطه برای سوخت استفاده میکردهاند.
باستان شناسان با یافتن مهرهها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور در باره روشهای ساخت ورقهها و مفتولهای طلایی به پژوهش پرداختند و دریافتند صنعتگران شهر سوخته با ابزار بسیار ابتدایی ابتدا صفحههای طلایی بسیار نازک به قطر کمتر از یک میلیمتر تهیه کرده و بعد آنها را به شکل لولههای استوانهای درمی آوردند و پس از اتصال دو سوی ورقهها به یکدیگر مهرههای سنگ لاجورد را در میان آن قرار میدادند.
در شهرسوخته انواع سفالینهها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچه بافی در آنجا است. تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته به دست آمده و مشخص شده مردم این شهر با استفاده از نیزارهای باتلاقهای اطراف هامون سبد و حصیر میبافتند و از این نیها برای درست کردن سقف هم استفاده میکردند.
صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر پیشههای مردمان شهر سوخته بودهاست.
شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بودهاست. این نکته نه تنها در بقایای آثار معماری و کارهای ظریف دستی وصنعتی دیده میشود بلکه در سازماندهی اجتماعی شهر نیز دیده میشود.
شهر سوخته دارای تشکیلات منظم و مرتبی بودهاست. آثار باقی مانده نشان دهنده این امر است که در این شهر طی هزاره سوم پیش از میلاد، دارای یک نظام مرتب و منظم آبرسانی، تخلیه فاضلاب و دانش پزشکی بوده تا آن حد که پزشکان این شهر نه تنها از فنونی چون شکستهبندی آگاه بودهاند، بلکه میتوانستهاند به اجرای اعمال شگفتانگیز جراحی مغز دست بزنند.
از سوی دیگر پیدا شدن تنها لوح نوشته دوران آغاز ایلامی این شهر، همراه با آثار مهرها، نشان از ارتباطات تجاری و کنترل اقتصادی منطقه از سوی این جامعه دارد .
این استخوانها مربوط به کدام حیوان یا پرنده یاجانداری بوده و کارشان دراین اطاقها چه بوده است.
دراین موقع اینطور بنظر رسید که انجام این کار از عهده باستانشناسان به تنهایی برنخواهد آمد. بهمین منظور بود که در حدود ده نفر از متخصصان مختلف ایتالیایی به محل کاوش آمدند و با میکروسکوپها و بوسیله تجزیههای «رادیو کاربون» مشغول مطالعه زندگی ۵۰۰۰ سال پیش دراین مکان گردیدند.
درهمین اوان بود که متخصصان ژاپنی نیز علاقمند به کاوشهای «شهرسوخته» شدند و زمینشناسان و متخصصان «فیزیکهستهای» به همکاری با متخصصان ایتالیایی پرداختند و نمونههای بدست آمده رااز طریق روشهای «پالئوماگنتیک» و «اورانیوم۲۳۸» تحت بررسی قرار دادند.
بررسیهای دانشمندان مزبور نشان داد که بصورت دقیق شهر سوخته در فاصله بین ۲۹۰۰ تا ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد مورد سکونت بوده است.
بخشی از خانههای «شهرسوخته» که اززیر خاک بیرون آورده شده است
هزارسال، نسبت به قدمت بشر، چیز فوقالعادهای نیست، ولی آنچه که بنظر ما فوقالعاده میآید این است که در عرض مدت هزارسال مردم این ناحیه موفق شدهاند شهر بزرگ و آبادی بوجود آورند که مردم آن به انواع صنایع دستی پرداخته و حکومت منظمی تشکیل داده بودند و پیرو مذهب واحدی شده روابط تجارتی و فرهنگی گستردهای با نواحی مجاور خود ترتیب داده بودند.
نکته قابل توجه ازنظر روشن شدن تاریخ سرزمین ایران این است که آثار مکشوف در «شهرسوخته» نشان میدهد که مردم این ناحیه دراوایل استقرارشان، یعنی درحدود ۲۹۰۰ سال پیش ازمیلاد مسیح روابط بسیار نزدیک با مردم ترکمنستان داشتهاند و در اواخر دوران وجودشان، یعنی پیش از ۱۹۰۰ سال پیش ازمیلاد با مردم ساکن در دره پنجاب رابطه بسیار نزدیک پیدا میکنند.
آیا میتوان از مطلب بالا اینطور نتیجه گرفت که اینها مردمی بودند که در حدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد از سوی شمال به طرف دهانه رود هیرمند که در نتیجه شرایط بخصوصی برای شهرنشینی مناسب بود سرازیر شدهاند، و سپس هزارسال بعد، در زمانی که مسیر رود هیرمند تغییر یافت این مردم به طرف دره پنجاب مهاجرت کردند و درآنجا امپراطوری بزرگ «موهنجودارو» و «هاراپا» را تشکیل دادند
ظروف سفالین «شهرسوخته» با ظروف سفالین مکشوف در دره پنجاب شباهت دارند. نقش خورشید که روی یکی ازاین سفالها نشان داده شده در روی ظروف سفالین شهداد نیز دیده میشود. شباهت این نقوش با نقوش ظروف گلی بینالنهرین کمتر است.
باید بخاطر داشته باشیم که تمدن شهداد نیز درهمین حدود اوایل هزاره سوم پیش ازمیلاد در نتیجه تغییر مسیر رودخانه ازبین رفت و درآن زمان مردم شهداد بامردم پنجاب روابط نزدیک داشتهاند.
برای انجام تحقیقات بیشتر، دانشمندان ایتالیایی با باستانشناسان شوروی که در ترکمنستان مشغول کاوش بودند تماس گرفتند. تحققات دقیق باستانشناسان شوروی رابطه مردم شهرسوخته با مردم ترکمنستان دراوایل هزاره سوم پیش از میلاد را تأیید نمود.
مردم سیستان دراین مدت با مردم ساکن بین دو رود دجله و فرات روابط تجارتی داشته و این روابط ازراه زمینی و دریایی کناب خلیج فارس انجام میگرفت. مردم بینالنهرین ازهمین طریق ازسنگ لاجورد افغانستان استفاده مینمودهاند. ولی تمدن سیستان را نمیتوان وابسته به تمدن جلگه بینالنهرین یامصر دانست زیرا دراین مکان خصوصیاتی وجود داشته است که آنرا کاملأ متمایز مینماید.
وجود تعداد زیاد اشیاء بسیار کوچک که بعضی ازآنها بیش از ۲ میلیمتر در ۲ میلیمتر عرض و طول ندارند موجب شد ک ازیک متخصص «پالئوبوتانیست» نیز کمک خواسته شود. آزمایشهای میکروسکوپی نشان داد که دراین اجتماع ماهیها و پرندگان و خرچنگها نیز مورد استفاده غذایی بوده است. درمیان حیوانان استخوانهای بز و غزال و گوسفند ۹۹ درصد باقیماندههای حیوانی دراین ناحیه راتشکیل میدادهاند. بین پرندگانی که دراینجا مورد مصرف اهالی بودند مرغهای آبی، قرقاول،مرغابی و غاز وجود داشته است که بیشتر آنها میتوانستند اهلی بوده باشند. ضمنأ وجود هزاران پیکان سنگی نشان میدهد که شکار پرندگان درمیان ساکنان این ناحیه بسیار رواج داشته است.
دانشمند پالئوبوتانیست «لورنزوکنستانین» مطالعه این آثار را برعهده گرفت و برای این کار به سیستان آمد و باستانشناسان پند فیلسوف جهان کهن «اپیکور» یا «ابیقور» را سرلوحه برنامه خود قرار دادند و آن این بود که «ازاشیاءکوچک به حقایق بزرگ یابند».
مجموع سطحی که ازاین نظر باید مورد بررسی قرار گیرد در حدود ۱۰۰ هکتار وسعت دارد. میلیونها آثار بسیار کوچک از استخوان و چوب وصدف و چوب و نظایر آن تحت بررسی دانشمندان ایتالیایی قرار گرفت.
باستانشناسان دراین مکان آثار دانههای گندم و جو و شاهدانه و تخم خربوزه و حتی انگور نیز پیدا کردند. این امر برای دانشمندان باستانشناس مسلم گردید که پرندگان و حیواناتی که آثارشان در شهر سوخته بدست آمده درحال حاضر دیگر دراین مکان زندگی نمیکنند.
اشیاء دیگری که ساخت دست انسان بوده است و ازجنس فیروزه یا سنگ لاجورد است در شهرسوخته بدست آمده است.
کاوش کنندگان فکر میکنند که وصعت این شهر به ۷۰ هکتار میرسیده است. درطرف جنوب و مغرب آن مردگان بخاک سپرده شدهاند. با تخمینی که زده شده احتمال دارد که در حدود ۲۱۰۰۰ قبر دراین ناحیه وجود داشته باشد. با کمک متخصصان «پالئوپاتولوژیست» و «آنتروپولوژیست» بسیاری از مطالب مربوط به زندگی دراین ناحیه با مطالعه اسکلتها روشن شد. به این وسیله توانستند بفهمند صاحبان این قبرها تقریبأ ازچه گروه نژادی بودهاند. سن مردگان در قبرهایی که شکافته شد نیز تشخیص داده شد و نسبت تعداد مردان به زنان و کودکان معین گردید. پروفسور «توچی» تصمیم دارد از متخصصان دیگری نیز کمک بخواهد که با معاینه استخوان ساق پاها بتوانند گروه خونی این مردگان را مشخص نمایند. مثلأ معلوم شد در زمان معینی یک مرض مسری موجب مرگ تعداد زیادی کودکان و نوجوانان شده وآنها را بخاک سپردهاند. استخوان جنینی را درشکم مادرش که حامله بوده و مرده است تشخیص دادند. این نوع تحقیقات در مورد مردگان ممکن است نتایج بسیار جالبی در برداشته و در علم باستانشناسی تازگی دارد. بنابر تخمینی که زدهاند در قبرستانی که مورد تحقیق قرار گرفته ۵۵ درصد از ۶۰ اسکلتی که بیرون آمده کودکان کمتر از نه سال بودهاند، یک اسکلت از مرد ۲۰ ساله بوده، یک کودک پنجساله بخاک سپرده شده و دریک گور دونفر قرار داده شدهاند.
نقوش بالا باحتمال قوی نشانهای از خورشید، یا مفهوم دیگری است که اکنون برما پوشیده است. نقش خورشید بصورت صلیب در بسیاری از نقاط فلات ایران دیده میشود و احتمالأ مربوط به پرستش خورشید درآن زمانهای کهن میباشد
تحقیقات باستانشناسان نیز نشان داده است که تعداد زیادی از ساکنان شهرسوخته بکارهایی اشتغال داشتهاند که مربوط به قوت و غذا نبوده است. صنعت کوزهگری، حصیربافی، سنگ تراشی و تهیه جواهرات و زینتآلات از سنگ لاجورد یا فیروزه عدهای از صنعتگران شهرسوخته را به خود مشغول میساخته است.
تحقیقات باستانسناسان درناحیه سیستان راه جدیدی برای بازسازکردن زندگی مردم پیش از تاریخ فلات ایران بازنموده است. برای آنان مهم نیست که اشیاءمختلفی را که ازنظر هنری ارزشی دارد از زیر خاک بیرون آورده در موزهها قرار دهند. آنها میخواهند بوسیله میکروسکوپ، تجزیههای مختلف ازطریق رادیو کاربون، و مطالعه دقیق با روشهای بسیار جدید روی آثار ناچیز مانند ریزههای استخوانهای پرندگان یا باقیمانده حبوبات و چوب و غیره زندگی مردم آن ناحیه را درآن روزهای بسیار کهن معرفی نمایند.
رود هیرمند پیش ازآنکه درمیان شنزارهای سیستان نابود گردد، درجلگههای مجاورش وضعی شبیه به دره نیل بوجود آورده بود، به این معنی که در مواقع معینی در نتیجه بالاآمدن سطح آب زمینهای واقع درکنار آن مشروب میشد و خاک را حاصل خیز میکرد و این امر سبب شده بود که ساکنان این ناحیه بتوانند به کار زراعت بپردازند و در مرحله شهرنشینی موفق به پیشرفتهایی گردند.
این نکته قابل توجه است که شهرسوخته تنها نقطه از ناحیه جنوب ایران نبوده است که درهزاره چهارم ازمیلاد به درجه نسبتأ بلندی ازتمدن رسیده بوده است.
اینها شاید علاماتی باشند که برای مردم آنروز مفهوم مشخصی داشتهاند ودرواقع میتوانند بصورت مراحل اولیه «خط» معرفی گردند.
درمجاورت نزدیک یا دوراز شهر سوخته در نقاطی مانند «تپه یحیی» و «تلابلیس» و بم و شهداد کاوشهایی انجام گرفته است که حاکی از وجود تمدن پیشرفتهای در ناحیه وسیع جنوب ایران و سواحل فارس بوده است.
اکنون وقت آن رسیده است که خصوصیات این تمدن بوسیله باستانشناسان جوان ما مشخص و معرفی گردد
نمایی از آهنگری
در یک تقسیم بندی کلی، اشیاء پیدا شده را میتوان به گروهای زیر تقسیم کرد:
- اشیاء زینتی
- اشیاء آیینی
- اشیاء مربوط به پیشهها
- اشیاء مورد استفاده در زندگانی روزمره
- مواد غذایی
کشفیات
برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی پیدا شد . مطالعات اولیه نشان داده اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره ۶۷۰۵ مصنوعی بوده است . همین مطالعات نشان می دهند که زیر طاق ابروی زن مذکو آثار آبسه دیده می شود. به علت طول زمان زیادی که بخش زیرین این چشم مصنوعی با پلک چشم در تماس بوده است آثار ارگانیکی پلک چشم نیز در روی آن مشهود است . جنس و ماده ای که چشم مذکور با آن ساخته شده است هنوز به دقت روشن نشده و تشخیص آن به آزمایشهای بعدی موکول شده است اما به نظر می رسد که چشم مزبور از جنس قیر طبیعی که با نوعی چربی جانوری مخلوط شده است ساخته شده است . در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگهای داخل کره چشم توسط مفتولهای طلایی به قطر کمتر از نیم میلی متر طراحی شده اند مردمک چشم در وسط طراحی شده و جز از آن تعدادی خطوط موازی که تقریبا یک لوزی را تشکیل می دهند در پیرامون مردمک دیده میشود از دو سوراخ جانبی واقع در دو سوی این چشم مصنوعی جهت نگهداری و اتصال آن به حدقه چشم استفاده می شده است . بررسیهای انسان شناسانه نشان داده که به احتمال بسیار زیاد زن مزبور دارای سنی بین ۲۵ تا ۳۰ سال بوده و دو رگه (سیاه و سفید) بوده است . اشیاء پیدا شده در این قبر دو قسمتی عبارت بوده اند از ظرفهای سفالی، مهرهای تزیینی، یک کیسه جرمی و یک آینه مفرغی . قدمت این قبر و چشم مصنوعی به حدود ۲۸۰۰ سال بیش از میلاد و ۴۸۰۰ سال پیش از این می رسد . مطالعه جهت دستیابی به اطلاعات بیشتر در این مورد چشم و اسکلت ادامه دارد.