مسئولیت های حرفه ای ناظر آموزشی


مسئولیت های حرفه ای ناظر آموزشی

فقط زمانی که انسان آموخته باشد به خود احترام بگذارد، می تواند احترام به دیگران را نسبت به خود جلب کند. او باید برای عقاید، آرا و طرح های خویش احترام قائل باشد، بدون این که دچار تعصب غیرمنطقی شود.

۱) مسئولیت ناظر در قبال خویشتن:

فقط زمانی که انسان آموخته باشد به خود احترام بگذارد، می تواند احترام به دیگران را نسبت به خود جلب کند. او باید برای عقاید، آرا و طرح های خویش احترام قائل باشد، بدون این که دچار تعصب غیرمنطقی شود.

۲) مسئولیت ناظر در قبال دانش آموزان:

بچه ها یکی از بزرگترین مسئولیت های مربی را تشکیل می دهند، مسئولیتی که تا پایان دوران معلمی بخش عظیمی از تلاش های مربی را به خود اختصاص می دهد. برای فراهم آوردن بهترین بهره آموزشی برای دانش آموزان لازم است که مربی نیازهای آنان را به طور منظم و حساب شده مطالعه و تحلیل کند.نیازهای حال و آینده بچه ها باید درنظر مربی باشد، این نیازها بایستی مبنای برنامه ریزی آموزشی برای دانش آموزان قرار گیرد.

۳) مسئولیت ناظر در قبال حامیان مدرسه:

اگر مربی در مدرسه به عنوان فردی لایق شناخته شود که افراد جامعه و والدین بتوانند به او اعتماد کنند او قادر به اداره موفقیت آمیز و رهبری عملکرد آرام و مؤثری در مدرسه خواهد بود.

۴) مسئولیت ناظر در قبال کارکنان مدرسه:

اگر ناظر به آن چه می گوید عامل باشد راحت تر می تواند معلمان را تشویق به عمل کند. ناظری که در رفتارش با معلمان رعایت اصول دموکراسی را می کند می تواند توقع داشته باشد که معلمان با دانش آموزان در کلاس رفتار مشابهی داشته باشند.

۵) مسئولیت ناظر در قبال رئیس منطقه و مقامات بالاتر:

ناظر در مقابل کسانی که او را به این منصب گماشته اند، مسئول است. مسئولیت او نشانگر وفاداری به اهداف کلی آموزش و پرورش است. ناظر باید بدون نگرش شخصی به مسایل و مشکلات مدرسه به شکل مناسب به حل آنها بپردازد. درواقع کسی که نظارت آموزشی مدرسه را به عهده دارد، باید در برقراری رابطه با مدیران بالاتر در سطح منطقه و استان با بصیرت و دقت عمل کند.

۶) مسئولیت ناظر در قبال همکاران و هم حرفه ای های خویش:

ناظر در قبال مدرسه عضو مهمی از حرفه و رشته نظارت و راهنمایی تعلیماتی است. عضویت چنین رشته تخصصی ایجاب می کند که ناظر به گونه ای عمل کند که به اعتبار هم حرفه ای خویش لطمه نزند. ناظران باید با مشورت یکدیگر مشکلات آموزشی مدارس را حل کنند، لذا ضروریست که با هم رابطه داشته باشند. برای آموزش و پرورش کشور لازم است که امکانات ایجاد انجمن های حرفه ای تخصصی را برای مربیان در حرفه های مختلف آموزش و پرورش فراهم نماید، زیرا ازطریق این مؤسسات می توان تبادل اطلاعات و رشد حرفه ای ناظران را قوت بخشید.

● تجربه تدریس

ازجمله عوامل متعددی که در موفقیت راهنمایان تعلیماتی دخیل می باشند، می توان از تجربه در تدریس نام برد. صاحبنظران نکات قابل توجهی را درخصوص اثرات تجربه تدریس در پیشبرد اهداف آموزشی مطرح ساخته اند که برخی از آنها به قرار زیر می باشد:

۱) تجربه در تدریس و آمادگی راهنمایان تعلیماتی برای تدریس در واقع دلیلی بر علاقه، عشق و تعهد قبلی آنان درباره تعلیم و تربیت کودکان به شمار می رود.

۲) تجربه در تدریس راهنمای تعلیماتی موجب می گردد که وی درک و فهم درستی چه ازنظر فعالیت های معلمان و چه از نظرات و مسایل آموزشی ایشان داشته باشد.

۳) تجربه در تدریس بینش لازم را در این زمینه که مدرسه یک نهاد اجتماعی است در راهنمای تعلیماتی به وجود می آورد.

۴) تجربه در تدریس، راهنمایان تعلیماتی را در موضعی قرار می دهد تا به سهولت شرایطی را که به امر یادگیری کمک می کند، درک نمایند و درجهت فراهم آوردن آن شرایط هرچه بیشتر کوشش کنند.

● نتیجه گیری:

از دیدگاه نظریه پردازان سازمانی، راهنمایان آموزشی افرادی هستند که نمی توانند در آموزش و پرورش تغییرات و اصلاحات اساسی و زیربنایی به وجود آورند. به نظرآنان در عالی ترین شرایط، راهنمایان آموزشی کسانی هستند که بر اجرای صحیح برنامه ها و خط مشی های جدید آموزشی، روش های عملیاتی استاندارد کار، حفظ و ارتقای معیارها و کیفیت تدریس و یادگیری و سرانجام اصلاح و بهبود فرآیند تدریس و یادگیری نظارت دارند. آنان همچنین می توانند برای ایجاد تغییرات مقطعی و کوتاه مدتی که به اصلاح آموزشی درموقعیت، زمان و مکان خاصی منجر می شود، زمینه مناسب و آماده ای فراهم کنند.

به هرحال راهنمایان آموزشی چه مبتکر وآغازگر تغییرات و تحولات در آموزش و پرورش و مدرسه باشند و چه کنترل کننده خط مشی و برنامه های آموزشی و عملیات اجرایی؛ هدفشان این است که مطمئن شوند برنامه ها مطابق طرح های پیش بینی شده با موفقیت اجرا می شود و مدارس، دانش آموزان و معلمان به اهدافشان دست می یابند.

اگر قرار باشد راهنمایان آموزشی در تغییر، اصلاح و ارتقای کیفیت تدریس و یادگیری و برنامه درسی نقش اساسی داشته باشند، باید خواهی نخواهی از نقش سنتی و دیوان سالارانه خود خارج شده، در اصلاحات آموزشی و برنامه های آینده آموزش وپرورش نقش تحولی، انتقالی وپیشگامی ایفا کنند.

فرآیند نظارت و راهنمایی باید فرایند عقلانی و منطقی «تفکر مجدد» درمورد یادگیری و محیط کلاس و مدرسه تلقی شود، در ارزشیابی عملکرد معلمان و کنترل دیوانسالارانه آنان به روش های دیرینه و سنتی نیز لحاظ شود.

تفکر مجدد در مورد یادگیری و تدریس و محیط کلاس و مدرسه باید با کمک معلمان، مدیران و متخصصان دیگر انجام گیرد. راهنمایان آموزشی باید این وظیفه و مسئولیت جدید را با تعهد اخلاقی نسبت به دانش آموزان، معلمان و نظام آموزشی انجام دهند. آنان باید مأموریت جدید آموزش و پرورش را در دنیایی که به سرعت و از روی قهر و اجبار درحال تغییر مستمر است، درک کنند. اهداف و مقاصد آن را بشناسند، تعریف و تحلیل مجدد از دانش آموز، معلم و مدرسه داشته باشند و آن گاه فعالیت های آموزشی و پرورشی را درجهت تحقق این مأموریت، اهداف و مقاصد جدید هدایت و رهبری کنند.

هدف راهنمایان آموزشی در آینده باید غنی سازی بعد تفکر انتقادی درمورد اجزای نظام آموزشی باشد، نه اجرای روش های قدیمی و منسوخ و غیر موثر. آنان باید به عنوان افرادی حرفه ای که کارشان بررسی پیچیدگی های رفتار و رشد انسان، فرآیند تدریس و یادگیری، انگیزش معلمان و دانش آموزان، طراحی برنامه درسی وهدایت و رهبری آموزشی است. در فراهم ساختن محیط بهتر و مناسب تری برای جوانان با دیگر متخصصان همکاری حرفه ای متقابل و گسترده ای داشته باشند.

آنان باید بنا به ضرورت زمانی، در همه جنبه های کار معلم و دانش آموز صاحبنظر باشند، به طوری که بتوانند آنها را بهتر در مسیر آینده شان هدایت کنند.

در مدارس به عنوان جوامع یادگیری (به جای سازمان های آموزشی)، تعهدات اخلاقی راهنمایان آموزشی نسبت به معلم و دانش آموز باید گسترش یابد. این تعهدات اخلاقی باید به صورت هنجارها، ارزش ها و باورهایی که مورد پذیرش و اعتماد معلمان و دانش آموزان است، متجلی شود. مبنای رفتار راهنمایان آموزشی در آینده باید معیارها و تعهدات اخلاقی نسبت به تحقق مأموریت اصلی آموزش و پرورش، یعنی رشد و پیشرفت همه جانبه دانش آموزان باشد. قوانین و مقررات سازمانی نباید در مدرسه و کلاس درس بر جریان های آموزشی و انسانی حاکم گردد. بلکه باید تسهیل کننده وپیش برنده فرآیند آموزش و یادگیری و رشد و پیشرفت معلمان و دانش آموزان باشد. اهمیت قوانین و مقررات و مبنا قرارگرفتن آنها در رفتارهای سازمانی تا حدی است که انگیزه های قوی و بالای معلمان و دانش آموزان برای کار و تلاش تقویت شود.

درچهارچوب مأموریت جدید آموزشی و پرورشی، تعهد اخلاقی نظارت و راهنمایی آموزشی (نه به حاکم قانون، نه از روی اکراه و نه از روی سنت دیرینه و عادت) کمک کردن به تحقق مأموریت جدید است. نه تنها راهنمایان آموزشی باید به صورت یک باور و ارزش نهادی شده و باطناً به این تعهد اخلاقی اعتقاد داشته باشند، بلکه مسئولان و مدیران ارشد آموزش و پرورش و مدیران مدارس و معلمان نیز باید به آن اعتقاد راسخ پیدا کنند. همه افراد مسئول و ذینفع درجامعه آموزش و پرورش باید در قبال مأموریت جدید آن تعهد اخلاقی داشته باشندو عملاً آن را در فعالیت های خود بروز دهند.

هنگامی که معلمان، مدیران، والدین، دانش آموزان و جامعه درتلاش برای نیل به مأموریت جدید آموزش و پرورش درک صحیحی از تغییرات و تحولاتی که باید انجام گیرد، نداشته باشند و تعارض بین افراد و مقاومت درمقابل تغییرات شدت یابد، نقش راهنمایان آموزشی در رفع تعارضات و کاهش مقاومت های در مقابل تغییرات نمایان می شود. وظیفه راهنمای آموزشی در آینده ایجاب می کند که برای نزدیک کردن افکار و نظریات جناح های ذینفع در آموزش و پرورش با آنان همکاری نزدیک و مستمر داشته باشند و تمام کوشش خود را برای ایجاد یکپارچگی و وحدت در آنان به کار گیرد.

رشد جوانان، توسعه آموزش و پرورش و توسعه ملی درگرو توجه خاص به نیروی انسانی در آموزش وپرورش است. اگر می خواهیم آموزش معنا پیدا کند. خلاقیت ها بارور گردد، بهره وری نیروی انسانی بالا رود، اهداف ومعیارهای بالایی از عملکرد به دست آید، باید تحولی فکری و تعهدی اخلاقی در قبال تحقق مأموریت جدید آموزش و پرورش و نظارت و راهنمایی آموزشی درجهان متحول امروزی و قرن نامطمئن آینده در تک تک آحاد و مسئولان و مجریان آموزش و پرورش به وجود آوریم.

در قرن آینده آموزش و پرورشی در مأموریتش برای جامعه و جوانان موفق است که بتواند به قدری که مؤید و تضمین کننده موفقیت ملی و جهانی باشد، اولویت ها و سرمایه های لازم را به آموزش و پرورش اختصاص دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *