اهمیت و مهارت نه گفتن را بدانیم


اهمیت و مهارت نه گفتن را بدانیم

به احتمال زیاد برای شما شرایطی پیش آمده که «نه» گفتن سخت بوده است.

به احتمال زیاد برای شما شرایطی پیش آمده که «نه» گفتن سخت بوده است.می توانید آخرین باری که در این موقعیت قرار گرفتید را به یاد آورید؟آیا شما مجبور به پذیرش شرایطی شدید که اصلا دوست نداشتید و مدتها از آن احساس رنجش داشتید یا اینکه….. فرض کنید در یک برنامه ریزی دقیق با دوستانتان، تصمیم گرفته اید تعطیلات آخر هفته را به تفریح بروید اما والدینتان می گویند ترجیح می دهند این هفته را با هم و در کنار هم باشید. شاید هم یک لباس نو خریده اید و دوستی می خواهد آن را قرض بگیرد و یا اینکه کسی از شما می خواهد با او به مسافرت روید در حالیکه از او خوشتان نمی آید.یکی از دوستانتان از شما می خواهد او را در شرکت در یک مهمانی همراهی کنید در صورتیکه علاقه ای به این کار ندارید.

اگر دائماً مجبور باشیم تسلیم این درخواستها شویم و با آنها موافقت کنیم و به همین خاطر شدیداً احساس ناراحتی داشته باشیم، روزی می رسد که از خود بپرسیم «چرا نمی توانم نه بگویم دلیل به هم زدن برنامه های شخصیم، با درخواست های ناتمام دیگران چیست؟ و چرا در جایی که علاقه به «نه» گفتن دارم با گفتن یک «بله» شرایط سختی به وجود می آورم؟» شاید شما مثالهای نگران کننده تری بزنید مثل اینکه در موقعیتی قرار گرفتم که علی رغم میل باطنی خود مجبور شدم سیگار بکشم و ……. راستی چرا؟؟؟؟؟؟

● پاسخ به این چراها؟

احتمالاً از قطع شدن یا ضعیف شدن ارتباطات دوستانه خود با سایرین وحشت دارید و به همین خاطر از راه پذیرفتن بدون چون و چرای یک درخواست خود را از این وحشت رها می کنید و یا اینکه آنقدر به شخص یا اشخاصی علاقه دارید که از نه گفتن به آنها احساس گناه می کنید در نتیجه ساده ترین راه را این می بینید که به احساسات خود لطمه بزنید و دست از خواسته ها و برنامه های شخصیتان بکشید. شاید هم خود را در مقابل سایرین بیشتر از حد متعارف و معمول مسؤول می بینید و حاضرید برای آنها هر کاری بکنید حتی به سلامتی خود ضرر بزنید!!!

و به همین خاطر رد این درخواست را بی معرفتی،خودخواهی و خودمحوری فرض می کنید پس باز هم خود و برنامه های خود را قربانی این درخواست می کنید و در واقع ارزشهای خود را فدای خواسته های نامعقول دیگران می کنید.

گاهی اوقات هم، انجام دادن کارهای دیگران را از زاویه ای متفاوت می بینید و فکر می کنید درخواست آنها از شما به معنای مهم و با ارزش بودنتان است و اگر آن را نپذیرید در واقع نباید هرگز منتظر تکرار چنین شرایطی باشید.

تمام موارد ذکر شده نمونه هایی از تفکرات و باورهای نادرست و مزاحمتهای فکری است که پیش از نه گفتن به یک درخواست از ذهن ما می گذرد.

از چه راههایی می توان «نه گفتن» راه ساده تر کرد؟

گام اول: در قدم اول سدها یا موانعی که از نظر اخلاقی و ذهنی بر سر راهتان می بینید را شناسایی کنید. برای مثال اگر دوستی از شما درخواست نابجایی کند و اگر به او نه بگویید چه عواقبی خواهد داشت؟

آیا می ترسید او هرگز پس از این ماجرا با شما صحبت نکند.

آیا از این نگرانید که مبادا در مورد شما جور دیگری فکر کند.

یا اگر به کارفرمایتان «نه بگویید» از کار برکنار می شوید؟

یا رد درخواست یکی از همکارانتان واقعا از لحاظ شغلی برای شما زیان آور خواهد بود؟

گام دوم، پس از بررسی خطرات احتمالی از بعد منفی آن، با واقع بینی شرایط احتمالی را در ذهن خود ترسیم کنید.عجله نکنید با دقت این گام را بردارید اگر نیاز می بینید که احتمالات مختلف را یادداشت کنید این کار را انجام دهید شاید برای ابتدای کار مناسب باشد.

اگر نه بگویم دوستم کمی ناراحت می شود اما پایه های دوستی ما استوارتر از این است که با این مورد خراب شود. از طرفی شاید دوستم به خاطر شنیدن «نه» صریح و رک من نسبت به دوستی ما اعتماد بیشتری پیدا کند.

رئیس اداره حتماً در برابر «نه» گفتن من کمی ناراحت می شود. اما اگر «بله» بگویم و با توجه به فشار روحی ناشی از به هم خوردن برنامه هایم عصبانی و بی حوصله کار کنم عواقب بدتری پیش خواهد آمد.

اگر با حمید در این مدت بر خلاف ارزشهای خود و خانواده ام عمل کنم در آینده عواقب خوبی هم از لحاظ فردی و هم اجتماعی در انتظارم نیست.

گام سوم، قطعاً مطالعه شرایط احتمالی از دیدگاهی منطقیتر و خوش بینانه تر این امکان را بوجود می آورد که عدم پذیرش خود را اعلام کنیم.قطعا شما دیگر دنبال توجیه ها و دلایل بی اساس نمی روید.مهارت نه گفتن به شما این آمادگی را می دهد قبل از اینکه جواب مثبت دهید ،فکر کرده و سریع گامهای مورد نیاز را بردارید و پاسخ منطقی به درخواستهای دیگران بدهید.برخی از این پاسخهای شما و نه گفتن های شما ممکن آینده شما را تحت تاثیر قرار دهد و برعکس ناتوانی در نه گفتن در شرایط نامناسب، شما را درگیر موضوعات و موقعیتهایی می کند که بازگشت به شرایط عادی بسیار مشکل است.

در این مرحله مستقیم و با وضوح کامل «نه» را بگویید. اجازه دهید حرکات و رفتار ناشی از مخالفت شما با انجام مسأله مورد نظر با کلامتان هماهنگ باشد، پس بهانه تراشی بی مورد نکنید و به دنبال توجیه ماجرا نباشید.

البته از آن جایی که عادت کرده اید سالها «بله» بگویید و هنر «نه گفتن» به موقع را نداشته اید برای موارد اولیه این تمرین به مشکلاتی برخورد می کنید. که بهتر است برای تمرین این مهارت نخست از موارد ساده تر شروع کنید و به مواردی «نه» بگویید که احتمال خطر و صدمات ناشی از آن کمتر است. به این ترتیب می توانید بعد از مدتی تصمیمات مهمتر و معقولانه ای بگیرید.

قطعاً شروع نه گفتن به افراد خاص ساده تر است مثلاً دوستان نزدیک، خانواده یا غریبه ها… با هر کدام راحتتر هستید با آنها شروع کنید (البته فراموش نشود نه گفتنی که دلیل منطقی و حساب شده ای داشته باشد، نه مواردی که از روی تنبیلی، بی حوصلگی و یا عدم پذیرش مسؤولیت است)

راههای متفاوت یک نه گفتن منطقی و معنی دار:

۱) استفاده از روش مستقیم و ساده:

وقتی شخصی از شما می خواهد کاری را انجام دهید که امکان آن وجود ندارد، خیلی مختصر و به دور از هرگونه دلیل تراشی، مخالفت خود را اعلام کنید.حاشیه پردازی نکنید.

برای مثال دوستی از شما می خواهد تحقیق او را انجام دهید

اگر امکان این کار وجود ندارد خیلی ساده بگویید: نه، متاسفم ،من این کار را انجام نمی دهم.

۲) روش بازتابی:

رضایت و علاقه مندی خود را نسبت به این پیشنهاد نشان دهید و به دنبال آن مشخص کنید در حال حاضر شرایط پذیرش این درخواست را ندارید.

اگه شرایطم اجازه می داد دوست داشتم تحقیقتان را بنویسم اما الان نمی توانم و امکانش نیست.

۳) گفتن نه همراه با دلیل:

دلیل کوتاه و واقعی رد تقاضا را بدون پرداختن به حاشیه و ذکر جزئیات، مطرح کنید.

نمی توانم تحقیق شما را انجام دهم چون برای انجام کارهای خودم وقت کم دارم.

۴) در این روش با مطرح کردن پیشنهادی دیگر در واقع حسن نیت خود را به درخواست کننده نشان می دهید.

این هقته نمی توانم با شما تفریح بیم،برای هفته بعد اگه فرصت شد چطوره؟

۵) نه گفتن همراه با پرس و جو برای یافتن کاری دیگر.

راه دیگر این است که به درخواست کننده نشان دهیم برای انجام امری دیگر آمادگی داریم و رد کردن این مورد خاص به منزله رد تمام موارد ارتباطی نیست.

نمی توانم تحقیق تو را انجام دهم اما اگه کتاب یا منابعی خواستی می تونم در اختیارت بزارم.

۶)و این هم یک نوع از نه گفتن است درست مانند «نواری که سوزنش گیر کرده است.» موقعیت ساده و خاص خود را تکرار کنید. بدون هیچ شرح و توضیح. فقط تکرار

نه من نمی توانم جزوه ام را به تو امانت دهم (نزدیک امتحان است و شما فرصت کمی دارید)

اما خواهش می کنم زیاد طول نمی کشد.

نه نمی توانم جزوه ام را به تو دهم

ـ قبول، چند فصل اول یا آخرش را بده .

نه من نمی توانم جزوه ام را به تو دهم الان دارم می خونم.

یک نه بگویید و از عواقب احتمالی بله خلاص شوید.

خصوصاً در شرایطی که خدای ناکرده به بیراهه می رویم. اگر نه اول را با جرأت بگوییم اسیر «بله» همراه با تعارف نمی شویم.

در ضمن اینکه فراموش نکنید. اگر همیشه «بله» بگویید و از نه گفتن پرهیز کنید. کم کم بله گفتن شما بی معنی می شود. (شاید به همین خاطر عروس خانمها هیچ وقت بار اول بله نمی گویند و ترجیح می دهند سر خود را به گل چیدن گرم کنند!)

وقتی قلباً دوست دارید نه بگویید، بله گفتن به شما استرس می دهد و علایم جسمانی این عدم پذیرش قلبی را به شکل سردرد، کشیدگی عضلات شانه و به هم ریختگی برنامه خواب خواهید دید و مدتها باید وقت خود را تلف کنید تا عواقب آن را جبران کنید.

در نه گفتن دچار گیجی و سردرگمی نشوید، برخی افراد نه گفتن به خواسته یک نفر را نه گفتن به آن شخص و ارتباط با وی می دانند. نه گفتن به این معنا نیست که شما آن شخص را دوست ندارید فقط مفهوم آن «رد خواهش اخیر او می باشد.»

باز هم تأکید می شود که صادق، آرام و مؤدب نه بگویید. این کار به شما کمک خواهد کرد کنترل کارها را به دست گیرید. دیگران از شنیدن «نه» صادقانه شما خوشحالتر خواهند شد تا اینکه کاری را دودل، بی میل و با تأخیر انجام خواهد شد

● تقویت مهارت نه گفتن

مشخص کردن اهداف و برنامه ها گام اول در این راه است. اهداف مشخصی داشته باشید و مسیرهای خود را برای رسیدن به این اهداف معین کنید.

اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.

نه گفتن را با تمرین در مسائل جزئی تر تکرار کنید.

به افرادی که قاطعیت دارند و مهارتهای خوبی در این زمینه دقت کنید و ویژگیهای آنها را مورد توجه قرار دهید.

اطلاعات و آگاهیهای خود را افزایش دهید.

خود را تقویت کنید و مطمئن باشید که نه گفتن ، روابط اجتماعی شما را مختل نخواهد ساخت. در مواردی هم که نه گفتن به مسائل جدی و خطرناکی مربوط می شود، از دست رفتن رابطه به نفع شما خواهد بود. با برقراری روابط سالمتر اجتماعی جایگزینی برای رابطه از دست رفته خواهید داشت
مهارت نه گفتن

مهارت  « نه »  گفتن یعنی اراده ، اقتدار و پافشاری روی حقوق خود و نشان دادن مخالفت نسبت به آنچه مورد نظر ما نیست. با یادگیری این مهارت فرد قادر خواهد بود با احترام ، قدرت و آرامش به خواسته های غیر منطقی خود و دیگران « نه» بگوید. در این رفتار ، فرد در خواست ها ، پیشنهادها ، تحمیل ها و موقعیت های ناخوشایند اطرافیان خصوصاً دوستان را به شکل قاطعانه و منطقی رد می کند اگر « نه» اول را به جرات بگوییم ، اسیر « بله» همراه با تعارف نمی شویم.
مهارت نه گفتن شامل دو قسمت است:
–     « نه» گفتن به خود : « نه» گفتن به موقعیت هایی است که به هر شکلی سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی  ما را تهدید می کند و ما را از دستیابی به اهداف زندگی باز می دارد.

–         « نه» گفتن به دیگران : رد درخواست ها و پیشنهادهای دیگران زمانی که این درخواست ها برای ما مشکلات جدی ایجاد می کنند.

روشهای تقویت مهارت « نه» گفتن:

·         اهداف و برنامه ها را مشخص کنید.

مثلاً اگر هدف قبولی در دانشگاه است برنامه های خود را در این راستا قرار دهید.

·         موانعی که بر سر راهتان می بینید ، شناسایی کنید.

·     برای تمرین این مهارت بهتر است از موارد ساده تر شروع کنید . مثلاً اگر در زمان مشخصی تصمیم به درس خواندن دارید ، در آن زمان درخواست دوستتان را برای رفتن به سینما رد کنید.

·         مهارت « نه» گفتن را از افراد نزدیک ، دوستان و اعضای خانواده شروع کنید تا اعتماد به نفس شما تقویت شود.

·         « نه» گفتن به این معانا نیست که شما آن شخص را دوست ندارید ، فقط مفهوم آن ، رد خواهش اخیر اور می باشد.

·     بهانه تراشی بی مورد نکنید و به دنبال توجیه نباشید. مثلاً اگر برای کار مهمی نمی خواهید با دوستانتان به سینما بروید بی حوصلگی یا عدم علاقه به فیلم را بهانه نکنید.

·     در مسایل مربوط به سلامتی « نه» گفتن به نفع شماست . مثلاً « نه» گفتن به دوستانی که به شما پیشنهاد مصرف سیگار یا مشروب الکلی می دهند.

·     احساسات خود را در تعامل با دیگران و نسبت به اعمال آنها صریح بیان کنید. مثلاً در برابر دوستی که سیگار مصرف می کند به صراحت بگویید « مصرف سیگار به انسان ضرر می رساند ».

·     همدلی کنید. اگر نیازهای دیگران را درک  کنید و بپذیرید ، آنان بیشتر مایل به پذیرفتن خواسته های شما خواهند بود. مثلاً اگر یکی از دوستان شما به دلیل قرار گرفتن در شرایط سخت ، به مصرف سیگار روی آورد ، به او بگویید که شرایط او را درک می کنید و راه حل های منطقی را به وی پیشنهاد دهید.

·         اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.

·         به افرادی که قاطعیت دارند و مهارتهای خوبی در این زمینه دارند دقت کیند و ویژگی های آنها را مورد توجه قرار دهید.

·         صادقانه ، آرام و مودب « نه» بگویید. این کار به شما کمک می کند کنترل خود را دست داشته باشید.

چگونه به شکل منطقی نه بگوییم؟

1-       روش مستقیم و ساده:

خیلی مختصر و به دور از هر گونه دلیل تراشی مخالفت خود را اعلام کنید.

2-       روش بازتابی:

علاقمندی خود را نسبت به طرف مقابل اعلام کنید ، اما بگویید در حال حاضر شرایط پذیرش آن درخواست را ندارید.

3-       گفتن «نه» همراه با دلیل:

دلیل خود را کوتاه واقعی عنوان کنید و از ارائه جزئیات پرهیز نمایید.

4-       پیشنهاد جدید:

با جایگزین کردن یک پیشنهاد جدید ، پیشنهاد ناخوشایند را رد کنید. برای مثال بگویید: این هفته نمی توانم به منزل شما بیایم ، سعی می کنم برای هفته بعد در این خصوص برنامه ریزی کنم.

5-       « نه» گفتن همراه با کمک به او برای انجام کار:

به درخواست کننده نشان دهید برای انجام کاری دیگر آمادگی دارید و رد کردن ایمن موارد خاص به منزله رد تمام موارد نیست. مثلاً « نمی توانم تحقیق و کلیف تو را انجام دهم ، اما اگر کتاب یا منابعی خواستی می توانم در اختیارت بگذارم ».

6-       تکرار نظر مخالف بدون هرگونه دلیل و توجیه:

افرادی که قاطعیت کمتری دارند معمولاً درگیر این باور غلط هستند که در صورت عدم قبول درخواست دیگران ، پیامدهای بدی برای آنان ایجاد خواهد شد ، در حالی که افراد قاطع برای عدم پیروی از دیگران پیامدهای مثبتی را تصور می کنند. بنابراین تغییر باورهای غلط و انتطارات افراد پیش نیاز رفتار قاطعانه هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *