نقش اسوه ای و هدایتی معاون :
میدانیم که هر کدام از عوامل اجرایی آموزشگاه وظیفه ای به عهده دارند ودر چهارچوب وظیفه ای که به عهده دارند به تعامل با دانش آموزان می پردازند و در این تعامل سعی می شود طوری عمل شود که به اهداف تعریف شده برسیم حال با توجه به این امر وقتی به وظیفه و شرح وظایف معاونین محترم توجه می کنیم به رسالت سنگین این عزیزان پی می بریم که چه قدر می تواند نقش هدایتی و الگوی رفتاری داشته باشند معاون هر آموزشگاه به عنوان منشا و الگوی نظم و انضباط (ناظم ) شناخته می شود و شالوده نظم هر محیط آموزشی را معاون آن آموزشگاه رقم می زند لذا دانش آموزان وقتی با این دید و نظر به ایشان نگاه می کنند این رسالت بر دوش معاونین محترم سنگین تر خواهد شد که به عنوان الگوی نظم و ترتیب در همه زمینه ها اخلاقی و رفتاری ، اجتماعی ، درسی و … در ذهن دانش آموز متجلی می شوند .
لذا اول خود معاون محترم آموزشگاه به آنچه از عزیزان دانش آموز می خواهد به نحو احسن عمل نماید اگر حضور به موقع می خواهیم ، سر و وضع آراسته می خواهیم ، شرکت در نماز جماعت می خواهیم ، اخلاق حسنه و نیکو می خواهیم خودمان طوری عمل کنیم از رفتار ما به عنوان الگویی برای دانش آموزان باشد نه تنها دانش آموز بلکه دبیران عزیز نیز از ما الگو بگیرند و طوری عمل نماییم که دانش آموز و دبیران محترم به ما اعتماد کرده و بتوانیم با آنها رابطه عاطفی برقرار کنیم تا اگر از آنها درخواستی داشتیم با جان و دل پذیرا باشند .
2-نقش حمایتی ، مشاوره ای و کاهش مشکلات همکاران و دانش آموزان :
مهر و دقت وصف انسانی بود خشم و شهوت وصف حیوانی بود
با توجه به اینکه معاون هر آموزشگاه بیشترین تعامل و ارتباط را با دبیران و دانش آموزان دارد و در حقیقت می توان گفت با توجه به آگاهی معاون از اوضاع درسی و پرونده ای دانش آموزان و اطلاع از وضع زندگی و اجتماعی دانش آموزان و دبیران باید گفت که معاون آموزشگاه باید به عنوان سنگ صبور و مشکل گشا در بین این عزیزان عمل نماید زیرا مدیر آموزشگاه نقش مدیریتی و سرپرستی هر آموزشگاه را بر عهده دارد شاید برای مدیران محترم با توجه به مشغله زیاد کاری و مسئولیتی وقت و مجالی برای رسیدگی به امور مشاوره ای و رفع مشکلات دبیران و دانش آموزان به نحو احسن وجود نداشته باشد لذا معاون هر آموزشگاه باید طوری عمل نماید که همه دبیران و دانش آموزان به او اعتماد کرده و او را به عنوان محرم راز خود دانسته و مشکلات و خواسته های خود را با او در میان بگذارند و احساس کنند که کسی در آموزشگاه هست که بتوانند با او درد دل کنند . لذا همان طور که قبلا اشاره شد رفتار هر فرد می تواند زمینه این امور را فراهم نماید و باید با آگاهی کامل از اوضاع و احوال دانش آموزان و همکاران دبیر به رفع مشکلات آنها بپردازد .
3-نقش آموزشی معاونین :
با توجه به این که آموزش مهم ترین رکن نظام آموزش و پرورش محسوب می شود و آموزش صحیح و جامع باعث پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود و عدم آموزش و تسلط بر مواد درسی توسط دبیران باعث افت تحصیلی دانش آموزان می گردد معاون باید زمینه پیشرفت درسی و آموزشی را از طریق کنترل و همکاری مستمر ومداوم با همکاران کلیه دروس فراهم نماید ، دانش آموزان مستعد و تلاشگر را تشویق نموده و راهکار های مختلف مانند شرکت دانش آموزان در مسابقات علمی ، المپیاد ها ، امتحانات ، آزمون های پیشرفت تحصیلی ، تهیه کتب ، جزوات و بروشور های آموزشی ارائه و اجرا نماید و دانش آموزان را در زمینه های مختلف آموزشی مسابقات و آزمون های علمی تشویق و به شرکت آنها در این آزمون ها اهتمام ورزد . گقتمان آموزشی را در کلاس ها اجرا نماید و در جهت پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ضعیف با اجرای اموری چون کلاس های جبرانی اقدام نماید .
4-نقش ارتباطی (با خانواده و همکاران و دیگر افراد )
می دانیم که شناخت هر امر بر پایه ارتباط با آن پدیده استوار است لذا برای پیشبرد اهداف عالیه آموزشی باید دانش آموز را که محور نظام آموزشی ما می باشد را بشناسیم لذا باید با او ارتباط برقرار نماییم و این ارتباط باید ارتباطی علمی و با اهدافی تعریف شده متناسب با اصول روانشناسی باشد .
برای اینکه بتوانیم به دانش آموزمان کمک کنیم و او را به سر منزل مقصود برسانیم باید حلقه های ارتباطی بین مدرسه و اولیاء(خانواده ) محکم و استوار باشد دانش آموز نیمی از وقت خود را در محیط آموزشی می گذراند اما نیم بیشتر از وقت خود را در خانه است با توجه به این که در خانه خود را بهتر بروز می دهد می توانیم با ارتباطی سازنده با اولیای او بهتر به او کمک کرده و به حق معلم او باشیم که این بعد نه فقط آموزشی که می تواند درس زندگی ، اجتماعی ، اخلاقی و … باشد . با توجه به این گفتار که معاون آموزشگاه بیشترین ارتباط را با دبیران و دانش آموزان دارد نقش کلیدی معاون در ایجاد یک ارتباط سازنده واضح تر می نماید .
باید در برخورد با خطاهای دانش آموزان رعایت عدل و انصاف نماییم و نشان دهیم که مدافع اصول صحیح و طرف دار عدل هستیم . باید ثبات رفتاری داشته باشیم ، قانون را در مدرسه با بی طرفی و دقت اجرا نماییم و علاقه ای بی شائبه و محبتی پدرانه یا مادرانه خود را نسبت به فرد فرد دانش آموزان اثبات نماییم در این صورت است که با ارتباط صحیح و معرفی نمودن خود به عنوان یک پشتیبان می توانیم روابط عاطفی مطلوب داشته باشیم تا نقش ارتباطی خود را ایفا کرده باشیم
5-نقش معاون در ایجاد نظم وانضباط :
یکی از حساس ترین وظایف معاونان برقراری نظم و انضباط در آموزشگاه است و دانش آموزان معاون آموزشگاه را به عنوان ناظم می شناسند بنابراین ناظم بر وزن فاعل و به معنی نظم دهنده (نظم آورنده) می باشد و کسی است که کاری را نظم و ترتیب می دهد و با شنیدن کلمه ناظم این واژه همیشه آشنا برای دانش آموزان به نوعی در ذهنشان واژه هایی همچون نظم و انضباط تداعی می شود . نظمی که گاهی با عطوفت و مهربانی همراه است و گاهی در سایه تنبیه و خشونت حاکم می شود که این نظم می تواند در همه امور تحصیلی دانش آموزان مد نظر قرار گیرد و همچنین کنترل نظم کاری دبیران محترم نیز به عهده ناظم می باشد که لازمه عمل به همه این فاکتورها (حضور به موقع – آراستگی وضع ظاهری – حضور در نماز جماعت – مراسم آموزشگاه – بهداشت و …)این است که اول خود معاون آموزشگاه به این موارد عمل کند و با رفتار خود این موضوع را به دانش آموزان و دبیران آموزش دهد بعدا از آنها بخواهد که به این موارد عمل کنند .
6-نقش معاون در بهداشت روانی در مدارس :
بهداشت روانی یکی از اهداف و اصول آموزش و پرورش می باشد که باید با درایت و آگاهی و تسلط بر امور زندگی آموزشی دانش آموزان تحقق یابد . دانش آموز فقط در آموزشگاه سواد نمی آموزد بلکه درس زندگی فرا می گیرد ، می بینیم گه باید در این موضوع متعهد تر عمل نماییم .
ناظم باید قبل از همه چیز با روحیه دانش آموزان آشنایی داشته باشد و در برخورد با نواقص اخلاقی آنان آرام باشد و تشویق و بهداشت روانی را مد نظر قرار دهد زیرا تشویق و شخصیت دادن به داش آموزان بزرگ ترین مانع برای رفتارهای سوء و بی انضباطی آنان خواهد بود اگر دانش آموزان از لحاظ اخلاقی و بهداشت روانی در سطح غیر قابل قبول باشند باید به دنبال نقطه مثبت در وضع رفتار ظاهری وی باشیم تا جرقه ای برای تشویق او باشد مثلا اگر موی سرش مرتب است می توانیم از این نقطه مثبت نوری به زندگی تحصیلی او بتابانیم و شخصیت قابل قبولی از او بسازیم و زندگی جدیدی را برایش پی ریزی نماییم.
7- نقش معاون در ایجاد جامعه پذیری در دانش آموزان :
یکی از اهداف تربیتی آموزش و پرورش آمادگی دانش آموزان برای ورود سازنده به اجتماع می باشد و رسالت مجریان آموزشی این است که در درجه اول این عزیزان را با هنجارهای موجود در جامعه آشنا کرده و آشتی دهند و برای این امر باید خودمان دارای آگاهی لازم از اوضاع جامعه کنونی باشیم و هدف بشناسیم تا بتوانیم آنان را به سرمنزل مقصود برسانیم دانش آموز را طوری بسازیم که وقتی به پیکره اجتماع خود می پیوندد جامعه اورا پذیرفته و پایگاهی در خور به او بدهد هم چنین طرف دیگر این بحث خود اوست که باید او نیز جامعه را با تمام واقعیتش بپذیرد تا بتواند قطره ای موثر در این دریای مواج باشد . به او بصیرت و بینش دهیم تا مسلح و آگاه به جنگ با ناملایمات زندگی برخیزد باشد که در دیدار با او در اجتماع به او افتخار نماییم .
راههای برقراری ارتباط مربیان با اولیاء دانش آموزان
تحقیقات و مطالعات فراوانی که در کشور ما و سایر کشورها انجام گرفته بیانگر این نکته است که اگر خانواده درگیر و علاقه مند به مسائل تحصیلی فرزندان خود گردد، کودکان نیز با ذوق و شوق بیشتری تحصیل خواهند کرد.
اصولاً هدف از تشکیل انجمنهای اولیا و مربیان نیز چیزی جزاین نیست که اولیا و مربیان با هم آشنا شوند و اولیا از روشها و طرزکار معلمان و از پیشرفتها و احیاناً مشکلات تحصیلی فرزند خود مطلع گردند.
این همکاری دانش آموزان را نیز متوجه می سازد که بین خانه و مدرسه جدایی نیست و تضاد و دوگانگی بین روشهای تربیتی این دو محیط وجود ندارد.
با وجود هدفهای صریح این انجمنها و حسن نیت و علاقه مندی مدیران مدارس در برقراری ارتباط با اولیا
می بینیم که گاه این جلسات آن طور که باید و شاید مورد استقبال قرار نمی گیرد. برخی از اولیا که فرزندانشان دچار مشکلات تحصیلی و رفتاری هستند کمتر به مدرسه می آیند و آنان که با جان و دل در این مراسم حضور می یابند غالباً پدر و مادر دانش آموزانی هستند که از هر جهت مورد رضایت معلمان و مسئولان مدرسه می باشند.
چندی پیش ضمن انجام تحقیقی که در زمینه شکستهای تحصیلی کودکان انجام گرفت از معلمان برخی از مدارس تهران خواسته شد که علل شکست تحصیلی دانش آموزان دبستانی را ذکر کنند.
با اینکه اکثریت معلمان عوامل خانوادگی را به عنوان عوامل اصلی عقب افتادگیهای تحصیلی ذکر کرده بودند، اما تعداد معلمانی که برای برقراری یک رابطه نزدیک و متقابل با خانواده پیشقدم شده بودند اندک بود؛ به عبارت دیگر تماس با خانواده ها یا از طریق جلسات همگانی که یک یا دو بار در سال به ابتکار و دعوت مدیر مدرسه تشکیل می شود، صورت می گیرد و یا با احضار گاه و بی گاه مادر یا پدری به دفتر مدرسه، معلم کلاس سعی می کند مسائل مربوط به تحصیل و رفتار دانش آموز را به اطلاع اولیای وی برساند و همکاری آنان را طلب نماید. با اینکه این روش در برخی از موارد نتایج مثبتی به بار می آورد اما در بسیاری اوقات نیز چندان مثمر ثمر نخواهد بود، زیرا وقتی رفتار نامناسب و یا کار ضعیف دانش آموزی مورد بررسی قرار می گیرد ممکن است طرفین به طور ناخودآگاه بروز مشکلات را در اثر بی توجهی و غفلت طرف مقابل بدانند. از طرفی برخی از اولیا بخصوص افراد طبقات محروم جامعه که علت احضار شدن خود به دفتر مدرسه را کمابیش حدس می زنند ممکن است به بهانه های مختلف از این کار شانه خالی کنند و بدین ترتیب تلاشهای معلم در برقراری ارتباط به نتیجه نرسد.
اولیا چه انتظاری از جلسات دارند؟
هرتل (1975) محققی که سیزده سال در زمینه انجمنهای اولیا و مربیان و کارآیی آن در اروپا تحقیقات وسیعی انجام داده و به نتایج قابل توجهی رسیده است ضمن مصاحبه با اولیای دانش آموزان در مدارس مختلف سوالاتی در زمینه های زیر مطرح نمود:
– از انجمنهای اولیا و مربیان چه انتظاری دارید؟
– از معلم فرزند خود چه انتظاری دارید؟
– در این قبیل جلسات چه عواملی باعث رضایت و خشنودی شما می شود و چه عواملی ممکن است موجبات دلسردی شما را از شرکت در این جلسات فراهم آورد؟
در تحلیل پاسخهای اولیا مشخص گردید که اکثر آنان مایلند از طریق شرکت در این قبیل جلسات از وضع تحصیلی و اجتماعی فرزندان خود مطلع گردند اما ظاهراً از اینکه محتوای این جلسات صرفاً آموزشی است، چندان راضی نیستند و ترجیح می دهند در این نوع گردهمایی ها مسائل مربوط به رشد عاطفی و اجتماعی فرزندانشان نیز مطرح گردد.
اولیا در جلساتی که در آن عقده ها گشوده شده و جلسه به تشنج کشیده می شود و نیز از جلسات سرد و خشک و تشریفاتی روی گردانند. آنان علاقه مند به برقراری ارتباطی باز و صمیمی بر اساس تفاهم و سعه صدر با مسئولان آموزشگاه می باشند و ترجیح می دهند که این جلسات در محیطی گرم انجام گیرد و افراد، راحت و بدون تکلف دور هم جمع شده به بحث و بررسی مسائل اساسی در تعلیم و تربیت کودکان بپردازند.
یکی از انتظارات آنان از انجمنهای اولیا و مربیان این است که مدیر مدرسه قبلاً موضوع صحبت و دستور جلسه را به اطلاع اولیا برساند تا آنان با آمادگی بیشتری در جلسات حضور یابند. دیگر اینکه حتی المقدور از نشاندن اولیا روی نیمکتهای باریک و کوچک دانش آموزان خودداری شود.
تعدادی از اولیا پیشنهاد کرده بودند که در برخی از جلسات، فرزندان آنان نیز حضور داشته باشند تا در جریان تبادل نظرات اولیا و مربیان خود قرار گیرند.
معلمان و مساله ارتباط با اولیا یکی از اشکالاتی که بعضی از اولیا در مورد برگزاری این جلسات ذکر کردند این بود که اغلب در این گردهمایی ها جای معلمان که اهرم اساسی آموزش و پرورشند خالی است. شاید دلیل غیبت برخی از معلمان این باشد که تصور می کنند این انجمنها برای تبادل نظر بین مدیر مدرسه و اولیای دانش آموزان تشکیل می شود در حالی که کلیه اولیا علاقه مندند در این جلسات معلم فرزند خود را ملاقات کنند و احیاناً چند کلمه ای در مورد او رد و بدل نمایند.
در اینجا نقش مدیر آموزشگاه در جلب و دعوت معلمان برای شرکت در این جلسات و نیز آشنا نمودن معلمان با بهترین طرق برقراری ارتباط با خانواده اساسی است. با اینکه معلمان به لزوم ارتباط با خانواده واقفند اما گاه هنر و مهارت لازم را در برقراری این تماسهای پرثمر ندارند و از نقش خود به عنوان عاملی موثر در جلب اولیا به مدرسه غافلند.
آشنایی معلم با اولیا و شناخت فرهنگ و ارزشهای آنان به او کمک خواهد کرد تا با روشها و ابتکارات خاص خود اولیا را به مدرسه جذب و از همکاری آنان استفاده کند. به علاوه این آشنایی و صمیمیت باعث خواهد شد که در موارد لزوم و به هنگام بروز مشکلات تربیتی در خانواده بتواند به راهنمایی اولیا بپردازد. در زمینه شرکت معلمان در انجمنهای اولیا و مربیان لازم است که مدیر مدرسه با حمایت از معلمان خود در جایی که احساس می کند دانسته یا ندانسته آنان مورد سرزنش و انتقاد قرار می گیرند مانع از این شود که معلم از حضور در این جلسات بپرهیزد. گرداننده چنین جلساتی باید فردی مسلط و آگاه باشد و با جهت دادن به مباحث از حمله به شخصیت افراد جلوگیری و کوشش کند جلسه در محیطی پرتفاهم و با رعایت احترام همه شرکت کنندگان ادامه یابد.
تحولی در نحوه برگزاری انجمنهای اولیا و مربیان یکی از طرق موثر در برگزاری این انجمنها این است که در کنار جلسات عمومی که سالی یکی دو بار در مدرسه تشکیل می شود و در آن مدیر آموزشگاه، نماینده انجمن اولیا و مربیان و اولیای دانش آموزان شرکت دارند، معلم هر کلاس نیز با اولیای دانش آموزان خود، جلساتی به طور مستمر؛ مثلاً هر دو یا سه ماه یکبار در کلاس خود تشکیل دهند. چند روز پیش از تشکیل این جلسه می توان دعوتنامه ای کتبی برای اولیا فرستاد. در تنظیم این دعوتنامه ها کودکان نیز می توانند کمک کنند و با خط خود و احیاناً نقاشی کوچکی در حاشیه نامه از پدر و مادر خود این شرکت در جلسه دعوت نمایند. دریافت چنین دعوتنامه ای باعث خواهد شد که اولیا این شرکت در این جلسه اشتیاق بیشتری از خود نشان دهند.
این جلسات را می توان بسته به ابتکار و سلیقه معلم کلاس به روشهای مختلفی اداره کرد که در ادامه به یکی از روشها اشاره می شود:
در ابتدای جلسه معلم می تواند درباره موضوعات مختلف مربوط به کلاس خود مثلاً فعالیت دسته جمعی شاگردان کلاس در زمینه ای خاص صحبت کند، درباره روش تدریس خود و پیشرفتها و یا مسائلی که با آن مواجه است حرف بزند، به نمایشگاه یا مجموعه کارهایی که دانش آموزان در رابطه با دروس خود به طور دسته جمعی انجام داده اند مثلاً مجموعه برگهای پاییزی، گلهای متنوع، روزنامه دیواری کلاس، مجموعه خط کودکان یا چیزهایی از این قبیل اشاره کند و عکسهایی را که از کودکان ضمن کار در کلاس یا گردش علمی گرفته است به معرض تماشای اولیا بگذارد. ابزار این کار تنها یک دوربین ساده است که به هر حال خارج از توانایی مالی یک مدرسه نیست اما همین چند قطعه عکس که نشان دهنده فعالیتهای دانش آموزان کلاس است برای اولیا بسیار جالب و تماشایی خواهد بود. در قسمت دوم برنامه، معلم کلاس به تنهایی یا به کمک فردی متبحر در امور تعلیم و تربیت می تواند مساله ای تربیتی را عنوان کند و از شرکت کنندگان بخواهد نظر خود را در آن مورد اظهار کنند؛ به طور مثال با نشان دادن تصویر کودکی که به طور پنهانی سیگار می کشد یا یواشکی دست در کیف مادرش کرده و یا کودکی که خواهر یا برادر کوچکتر از خود را کتک می زند، نظر اولیا را در مورد چنین واقعه ای که ممکن است در خانه آنان اتفاق بیفتد جویا شود. ممکن است مادر و پدری با دیدن عکس کودکی که پنهانی سیگار می کشد بلافاصله اظهار کند که چنین کاری مورد تائید او نیست و اگر فرزندش به این کار دست بزند به شدت تنبیه خواهد شد. یک مادر دیگر شاید اظهار نماید که کتک زدن کودکان هرگز مساله ای را حل نخواهد کرد و بهتر است کودکان را از عواقب سیگار کشیدن و بیماریهایی که ممکن است در اثر این عادت نامطلوبی عارض شخص گردد آگاه نماییم.
مادر سوم ممکن است به این نکته اشاره کند که بزرگسالان همیشه الگو و نمونه ای برای رفتار کودکان هستند و پدر و مادری که هرگز سیگار نمی کشند بهانه ای به دست فرزند خود برای این کار نخواهند داد.
اولیای دیگر ممکن است نظریات دیگری داشته باشند و این جلسات به آنان مجال خواهد داد تا روشهای تربیتی خود را بازگو نمایند.
در اینجا نقش معلم یا برگزار کننده جلسه این است که بدون تایید رفتار یک فرد و یا انتقاد از رفتار تربیتی فرد دیگر به این مباحث جهت دهد و روشهای تربیتی اولیا را برای آنان روشن کند؛ به طور مثال وقتی مادری می گوید که اولین واکنش او در مقابل عمل خلاف فرزندش تنبیه بدنی است؛ معلم می تواند این طور نتیجه گیری کند:
“- پس شما طرفدار روشهای خشونت آمیز هستید و به اقتدار گرایی پدر یا مادر در محیط خانواده معتقدید” و به مادری که به آگاه نمودن کودکان از عواقب ناپسند کارها اشاره می کند می تواند بگوید:
“به نظر می رسد که شما طرفدار روشهای آزادمنشانه در تعلیم و تربیت هستید زیرا میل دارید با شخصیت دادن به کودکان احساس مسئولیت و آگاهی از عواقب کارهایشان را در آنان رشد دهید.”
معلم کلاس می تواند در هر مرحله نظریات را طبقه بندی کند و در پایان بحث گرایشها و نقطه نظرهای اصلی را مشخص نماید. او بدون اینکه نسخه ای برای اولیاء بپیچد آنان را آزاد می گذارد تا نظر خود را در مورد مسائل تربیتی ابراز کنند. این روش باعث می شود که برخی از رفتارهای تربیتی به طورغیر مستقیم بررسی شود. علاوه بر آن این کار که به صورت داوطلبانه و تدریجی صورت می گیرد برای بعضی از اولیا جنبه انگیزشی خواهد داشت زیرا به آنان مجال می دهد تا روشهای مطلوب و مهارتهای خود را بیان کنند.
بدین ترتیب اولیا نه تنها از احساسات و واکنشهای عاطفی خود در برخورد با مسائل تربیتی آگاهی پیدا خواهند کرد بلکه از راهها و روشهای تربیتی سایر اولیا نیز مطلع شده متوجه خواهند شد که برای حل مسائل تنها یک راه وجود ندارد و انسان می تواند با توجه به اوضاع و شرایط، سالمترین و سازنده ترین راه ترتیب را انتخاب کند.
از طرف دیگر معلم کلاس با شناخت رفتار تربیتی اولیا در خانه به فهم بیشتر رفتار دانش آموزان خود نائل خواهد شد و لذا رفتار و اعمال خود را با توجه به وضع کودک تطبیق خواهد داد.
حسن دیگر این کار این است که اولیا را به تواناییهای خود و نقش مهمی که در پرورش شخصیت فرزندانشان دارند آگاه خواهد نمود.
درمرحله سوم معلم کلاس می تواند از اولیایی که علاقمندند درباره وضع تحصیلی و اجتماعی فرزندشان صحبت کنند و یا او مایل است با آنان گفتگویی داشته باشد، تقاضا کند که جلسه را ترک نکنند. آنان که علاقه مند به بررسی وضع فرزند خود هستند، می توانند یک به یک و به طور خصوصی با معلم کلاس صحبت کنند.
موضوع مهم در این ملاقاتها خصوصی بودن آن است. جو جلسه باید طوری باشد که اولیا بتواند آنچه در دل دارند بگویند و معلم با توجه به وقت محدودی که برای جلسه در اختیار دارد لازم است با علاقه، آمادگی شنیدن مطالبی را داشته باشد که اولیا مایلند درباره فرزند خود بگویند.
در بسیاری از مواقع مستمعی خوب بودن، قدردانی از تلاشهای اولیا برای بهبود وضع تعلیم و تربیت کودکان و ممانعت از نسخه پیچی باعث می شود که خود اولیا راه حل مسائل و مشکلات را بیابند.
این جلسات اولیاء دست خالی بیرون نخواهند رفت. آنان در کلاس فرزند خود نمونه ای از کار او را مشاهده کرده احیاناً عکسی از او در حال فعالیت آموزشی دیده اند، درباره مسائل تربیتی صحبت کرده و با دیگران به تبادل تجربیان پرداخته اند و از همه مهمتر دقایقی چند در مورد مهمترین ثمره زندگی خود با معلم او صحبت کرده و برای پیشرفت وضع آموزشی و اجتماعی او تبادل نظر نموده اند.
بازدید از خانه شاگردان
با اینکه تشکیل انجمنهای اولیا و مربیان و یا جلساتی که معلم در کلاس خود برای اولیای دانش آموزان ترتیب می دهد در جلب همکاری اولیا بسیار موثر است اما بندرت اولیایی نیز وجود دارند که به علل مختلف مانند پرکاری، بی سوادی، بیماری یا داشتن تصویری منفی از مدرسه هرگز در این جلسات شرکت نمی کنند در حالی که فرزندان آنان چه بسا بیش از سایر دانش آموزان به تبادل نظر و همکاری بین خانه و مدرسه خود نیازمند باشند.
در این طور مواقع دیداری از خانه دانش آموز به منظور آشنایی با اولیای وی و نیز شناخت بهتر کودک بسیار مفید به نظر می رسد. در خانه کودک، معلم می تواند به چگونگی روابط دانش آموز با پدر و مادر و خواهران و برادرانش پی ببرد و از نحوه زندگی و مشکلات آنان تا حدودی آگاهی پیدا کند.
معمولاً طرز برخورد معلم با اولیا در خانه با برخوردی که در مدرسه با آنان دارد به کلی متفاوت است. بجز در موارد بسیار نادر، خانواده از پذیرفتن معلم در خانه بسیار خوشحال و مفتخر خواهد شد. بخصوص خانواده های کم در آمد و محروم، ورود معلم را به خانه مانند واقعه ای بسیار بزرگ تلقی خواهند کرد.
در این قبیل خانواده ها ممکن است معلم با شناخت بهتر وضعیت کودک و شرایط زندگی او نظرش نسبت به شاگردش که با این همه مشکلات به مدرسه می آید و سر کلاس می نشیند عوض شده و به شهامت او آفرین بگوید. حسن این قبیل دیدارها در این است که معلم با شناخت و وضعیت زندگی شاگرد در شیوه تدریس و انتظارات خود تجدید نظر خواهد کرد و احتمالاً برای کاهش مشکلات کودک تدابیری خواهد اندیشید. دیدار معلم از کودک بیمار یا دانش آموزی که به عللی ناچار است برای مدتی در خانه بماند در روحیه دانش آموز و خانواده وی بسیار موثر خواهد بود و چه بسا به بهبود سریعتر او بیانجامد.
استفاده از تلفن برای پرس و جو از وضع شاگرد، احوالپرسی و راهنمایی شاگردی که غیبت کرده است در صورتی که تنها راه ارتباط باشد و با رعایت زمان مناسب و خلوت محیط زندگی اولیا، قدم موثر دیگری در جلب همکاری آنها است. برای کودک غایبی که تلفن ندارد دریافت یک پیغام یا یک نامه دسته جمعی از طرف معلم و شاگردان بی نهایت خوشحال کننده خواهد بود.
نکاتی که در زمینه ارتباط با اولیا باید در نظر گرفته شود این است که تماس با اولیا چه در مدرسه، چه در کلاس و چه در خانه دانش آموزان، لازمه اش برنامه ریزی قبلی و آمادگی معلم و مسئولان مدرسه است.
هنگامی که معلم، پدر یا مادری را به مدرسه می خواند تا درباره رفتار فرزندانشان یا وضع تحصیلی او صحبت کند، لازم است کاملاً به موضوع مورد بحث تسلط داشته قبل از تماس با اولیا راهها و روشهایی چند را برای کمک به بهبود وضع دانش آموز امتحان کرده باشد.
در این جلسه می بایست درباره این تدابیر با اولیا صحبت شود و همکاری آنان برای بهبود کار جلب گردد . نکته دیگر این است که معلمان باید برای واکنشهای غیر منتظره اولیا آمادگی داشته باشند و فراموش نکنند که وقتی درباره دانش آموزی با اولیای وی صحبت می شود، در اینجا سرمایه و ثمره زندگانی هر پدر یا مادری مطرح است و بسیاری از اولیا ظرفیت و تحمل لازم را برای بررسی مساله ای این چنین حساسیت ندارند و ممکن است انتقاد یا سرزنش معلم واکنش دفاعی آنان را برانگیزد. در این طور مواقع، وقار و متانت معلم نقش مهمی را بازی می کند و مانع از این خواهد شد که به شکست و ناکامی جلسه و قطع ارتباطات بعدی منجر شود. بنابراین لازم است معلم مذاکره را با ذکر نکات مثبت شخصیت کودک آغاز کند سپس مشکلات را مطرح نموده، راههایی را که برای بهبود وضع به نظرش رسیده شرح دهد و عاقبت همکاری و تشریک مساعی اولیا را جلب نماید.
استفاده از اولیا در غنی ساختن مدرسه و در کلاس درس در این دوران مدرسه نیز مانند سایر نهادهای اجتماعی مورد تغییر و تحول قرار گرفته و بر اساس انتظارات جامعه، اکنون آموزشگاهی مطلوب و مورد نظر است که با جامعه در تعامل و ارتباطی دائمی باشد. به جای اینکه آموزش در محیط بسته کلاس انجام گیرد باید بتوان از همه امکانات محیط اطراف مدرسه و جامعه محلی کمک گرفت، در این مورد اولیای دانش آموزان مناسبترین اشخاص می باشند و می توانند با حضور در مدرسه و کمک به معلم، در بازدیدهای مختلف علمی، در ایراد سخنرانی و شرح تجربیات خود، آموزش مدرسه را غنی و پربار سازند. در برخی از کشورها که نظام آموزشی آنان با روشهای غیر متمرکز اداره می شود، اولیای داوطلب و مطلع برای کمک به معلم و طبق برنامه ای از پیش تنظیم شده، در کلاس حضور می یابند و در اداره کلاس، در تهیه وسایل کمک آموزشی و سایر فعالیتها شرکت می نمایند تا معلم بتواند وقت بیشتری را صرف دانش آموزانی نماید که نیاز بیشتری به رسیدگی و توجه دارند. این کار در مدارس و کلاسهای پر جمعیت بسیار مفید است. غالباً اولیایی که به عنوان کمک آموزگار در کلاسها حضور می یابند اشتیاق و پشتکار فراوانی برای انجام وظائفی که از آنان خواسته می شود نشان می دهند. جنبه عاطفی چنین برنامه هایی نیز قابل توجه است.
برخی از اولیا می توانند در گردشهای علمی کودکان را همراهی نمایند و یا در برگزاری مراسم و جشنها و نیز روزهای خاص مانند روز پرستار، روز پلیس، روز دندانپزشکی، روز درختکاری و غیره با مدرسه همکاری نمایند و با گفتگو با کودکان درباره این مشاغل و مراسم و ترتیب دادن بازدیدهای لازم، نمایش فیلم و غیره به یادگیری دانش آموزان بیفزایند.
از آنچه ذکر شد می توان نتیجه گرفت که برای برقراری ارتباطی موثر با اولیای دانش آموزان راهها و روشهای بی شماری وجود دارد که مسئولان و معلمان مدارس می توانند به ابتکار خود و با توجه به شرایط و موقعیت خاص هر مدرسه ا این راهها استفاده کنند و با جلب همکاری و علاقه اولیا به رشد همه جانبه دانش آموزان کمک کرده، به کارآیی آموزش و پرورش کشور بیفزایند.