تلقیح مصنوعی


رساله علمیّه(فقهی)

 

موضوع رساله:تلقیح مصنوعی

با توجّه به قرآن و روایات

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با پیشرفتهای بشری در هر علمی احکام جدید و مستحدثه ای به وجود می آید و بر عالمان و مجتهدین لازم می آید که در آن مورد به استنباط حکم شرعی بپردازند. یکی از این مسائل مستحدثه بحث تلقیح مصنوعی و رحم اجاره ای است , واین حقیر در این رساله فقهیّه به این موضوع پرداخته ام و از علماء, مجتهدین و صاحبنظران محترم استدعا دارم که نقد و نظرات اصلاحی خود را در این مورد ارائه نمایند.

برای تلقیح مصنوعی چندین حالت را می توان تصوّر نمود:

1- اسپرم را از شوهر بگیرند و و با سرنگ و هر وسیله پزشکی دیگری آن را به داخل رحم همسر تزریق نمایند.

2- اسپرم را از شوهر و تخمک را از همسر بگیرند و آن را در بیرون بارور نموده و با سرنگ به داخل رحم همسر تزریق نمایند.

3- اسپرم را از شوهر و تخمک را از همسر بگیرند و در رحم همسر دیگر مرد تزریق نمایند.

4- اسپرم را از شوهر و تخمک را از همسر بگیرند و آن را در آزمایشگاه بارور نموده و به نوزاد تبدیل نمایند.

5- تخمک را از همسر گرفته و به همسر دیگر(نازا) تزریق نموده و شوهر با او آمیزش نماید.

6- تخمک را از زن اجنبیه گرفته و به همسر تزریق نموده و شوهر با او آمیزش نماید.

7- اسپرم را از شوهر و تخمک را از زن دیگر(غیر از همسر) بگیرند و آن را در بیرون بارور نموده به همسر تزریق نمایند.

8- اسپرم را از شوهر و تخمک را از همسر بگیرند و آن را در بیرون بارور نموده و به زن دیگر(غیر از همسر) تزریق نمایند.

9- اسپرم مرد اجنبی را با سرنگ به زن اجنبیه تزریق نمایند.

10- اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن اجنبیه را گرفته و در بیرون بارور نموده و به همان زن صاحب تخمک تزریق نمایند.

11- اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن اجنبیه را گرفته و در بیرون بارور نموده و تبدبل به نوزاد نمایند.

12- اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن اجنبیه را گرفته و در بیرون بارور نموده و به زن اجنبیه دیگری تزریق نمایند.

13- قبل از اینکه مردی بمیرد نطفه او را گرفته در آزمایشگاه نگهداری کنند و بعد از مرگش به همسرش تزریق نمایند.

14- بعد از مرگ مردی بلافاصله نطفه او را گرفته و به همسرش تزریق نمایند.

15- اسپرم حیوانی را گرفته با سرنگ به زنی تزریق نمایند.

16- اسپرم حیوانی و تخمک زنی را گرفته و در بیرون بارور نموده و به همان زن صاحب تخمک تزریق نمایند.

17- اسپرم حیوانی و تخمک زنی را گرفته و دربیرون بارور نموده و به زن دیگری تزریق نمایند.

18- اسپرم حیوانی و تخمک زنی را گرفته و در بیرون بارور نموده و تبدیل به نوزاد نمایند.

19- اسپرم شوهر و تخمک حیوانی را گرفته و در بیرون بارور نموده و به همسرش تزریق نمایند.

20- اسپرم مردی و تخمک حیوانی را گرفته و در بیرون بارور نموده وبه زن اجنبیه تزریق نمایند.

21- اسپرم مردی و تخمک حیوانی را گرفته و در بیرون بارور نموده و تبدیل به نوزاد نمایند.

22- اسپرم حیوانی وتخمک حیوانی را گرفته و در بیرون بارور نموده وبه زنی تزریق نمایند.

23- اسپرم شوهر و تخمک همسرش را گرفته و در بیرون بارور نموده و به حیوانی تزریق نمایند.

24- اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن اجنبیه را گرفته و در بیرون بارور نموده و به حیوانی تزریق نمایند.

25- اسپرم مردی را به حیوانی تزریق نمایند.

26- اسپرم حیوانی و تخمک را از گیاهی بگیرند و بعد از باروری به زنی تزریق نمایند.

همانگونه که ملاحظه می فرمائید 26 حالت را می توان تصوّر نمود و امکان دارد صور دیگری را هم بتوان تصور کرد ولی ما به همین مقدار بسنده می کنیم و به اصل مطلب می پردازیم.

همانگونه که معلوم است حالتهای 1-2-3-4-5 هیچ اشکالی نمیتوانند داشته باشند و اگر هم اشکال و حرمتی دارند به دلیل مقدمات آنهاست مثل عمل استمناء و یا نظر اجنبی یا اجنبیه که حرام است ولی این حرمت هم به دلیل وجود اضطرار از بین خواهد رفت” َ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ” (در حالى که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید)119:6

مثلاً زن و شوهری که چندین سال است که بچه دار نشده اند و ادامه این نوع زندگی باعث اختلاف و طلاق و مشکلات عدیده ای میشود و این خود نمونه ای از اضطرار است.

پس ما هیچ دلیل خارجی برای حرمت در مورد این حالتها نداریم و پس اصل برائت را می توانیم جاری نمائیم.

 

 

 

 

انواع تلقیح را به طور جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم.

1- اسپرم شوهر و تخمک همسرش را در آزمایشگاه بارور نموده و به زن اجنبیه(صاحب رحم اجاره ای) تزریق می کنند واین صاحب رحم بعد از تولّد نوزاد آنها را به پدر و مادر صاحب نطفه و تخمک تحویل می دهند.

آیات:

دلیل اوّل:حفظ فرج

“وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ” (31:24)

ترجمه: “و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمى‏] فرو بندند وعورتهای خو را نگهبانی کنند و زیورهاى خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که [طبعاً] از آن پیداست. و باید روسرى خود را بر گردنِ خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان [همکیش‏] خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که [از زن‏] بى‏نیازند یا کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکرده‏اند، آشکار نکنند و پاهاى خود را [به گونه‏اى به زمین‏] نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته مى‏دارند معلوم گردد. اى مؤمنان، همگى [از مرد و زن‏] به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید. ”

“وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظُونَ

إِلَّا عَلىَ أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَنهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَیرُْ مَلُومِینَ

فَمَنِ ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْعَادُونَ

“و آنها که فرج های خود را حفظ مى‏کنند

مگر با همسران و کنیزانشان ، که در بهره‏گیرى از آنان ملامت نمى‏شوند

و کسانى که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرند(5-6-23:7)

”   إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَّهَ کَثیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظیماً”

ترجمه: ” مردان و زنان مسلمان، و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادت‏پیشه، و مردان و زنان راستگو، و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه‏دهنده، و مردان و زنان روزه‏دار، و مردان و زنان

نگهبان عورتهایشان، و مردان و زنانى که خدا را فراوان یاد مى‏کنند، خدا براى [همه‏] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است. “(35:33)

در ” یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ ” و ” الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ ” این حفظ فروج مطلق آمده و هیچ قیدی ندارد و چون هیچ قیدی با آن نیامده عموم را

می رساند یعنی زن و مرد فرج خود را از هر چیزی چه عمل آمیزش ,نگاه, لمس و…باید حفظ کنند مگر زن و شوهر.

ان قلت: در این آیات حفظ فرج فقط از عمل آمیزشی است و نگاه و … را شامل نمی شود.

قلت: اگر منظورقرآن فقط حفظ فرج از آمیزش جنسی بود باید یا از کلمات مخصوص خودش استفاده می شد و یا اینکه با آوردن قیدی آنرا مشخص

می نمود زیرا اگر چنین نباشد این کتاب سخن و برهان رسا نخواهد بود ولی خود قرآن خود را چنین معرفی می نماید:” قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّهُ الْبالِغَهُ ”

“بگو: «برهانِ رسا ویژه خداست‏”(149:6)”ِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ ” ” و بر تو کتابی نازل کردیم که بیانگر هر چیزی است”(89:16)

سحن و پیام رسا آن پیامی را گویند که ابهامی نداشته باشد پس بنابراین این حفظ فرج فقط از عمل آمیزشی حرام نیست گرچه آن در اولویت قرار دارد و نیز اگر بپذیریم که این حفظ فرج فقط مخصوص آمیزش جنسی حرام است. پس باید بپذیریم که حفظ فرج از نگاه نامحرم و یا لمس و یا…هر چیزی غیر از آمیزش جنسی حرام نباشد و یا اینکه در قرآن به حرمت آن اشاره نشده در حالی که چنین نیست زیرا قرآن چنین معرفی می کند:” تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ” ” وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبینٍ ” “و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت‏] است‏”

ان قلت: حفظ فرج اگر اطلاق داشته باشد و شامل هر نوع حفظی اعم از نگاه و…

باشد. این برای شوهر و همسر نیز چنین است یعنی اگر اسپرم شوهر و تخمک همسرش را در آزمایشگاه بارور نمایند و بخواهند این را به همسر تزریق نمایند در آن صورت هم دیدن فرج که حرام است اتّفاق می افتد. واین فقط برای زن اجنبیه نیست.

قلت: در جواب این اشکال می گوئیم اوّلاً وجود اضطرار در زندگی این نوع حرمتها را از بین می برد ” َ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ” “در حالى که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید”(119:6) ولی برای زن اجنبیه که رحم خود را اجاره می دهد تا جنین شوهر وهمسری را در آن جای دهد هیچ اضطراری نیست.

ثانیاً ممکن است خود شوهر و یا خود همسر این عمل تزیق را انجام دهند.

ثالثاً ” وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ” آیا فرج جزء زینت زن نیست که باید آنرا آشکار نسازد؟ بلی از این قسمت آیه هم کاملاً فهمیده می شود که این حفظ فرج اطلاق دارد یعنی حفظ کامل اعم از عمل جنسی ,نگاه ,لمس و… می باشد.

 

دلیل دوّم:زنان کشتزارند.

” نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ ” (223:2)

” زنانِ شما کشتزار شما هستند. پس، از هر زمان که خواهید به کشتزار خود [در] آیید، و براى شخص خودتان [در بهره‏مندى از آنها] پیشدستى کنید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را دیدار خواهید کرد، و مؤمنان را مژده ده.”

در این آیه شریفه زنان به عنوان کشتزار نام برده شده اند” نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ”

سؤال این است اگر کسی بذری داشته باشد و بخواهد  خودش مستقیماًآنرا بکارد آیا می تواند در کشتزار دیگری آنرا بکارد؟ جواب روشن  است که نمی تواند.

سؤال دیگر این است که اگر بذر خود را غیر مستقیم بخواهد در این کشتزار که مال او نیست بذر خود را بکارد آیا مجاز است یا نه؟ باز جواب کاملاً واضح است که چه مستقیم یعنی با دست خود و چه غیر مستقیم یعنی به وسیله دیگری حق ندارد بذر خود را در کشتزار دیگری بکارد. با این مقدمات هیچ کس حق ندارد نطفه خود را چه مستقیم و یا غیر مستقیم به رحم زنی غیر از همسر شرعی خود انتقال دهد.

پس با چند صغری و کبری منطقی می توان چنین نوشت:

1- زن به منزله کشتزار است که مرد بذر(نطفه) خود را در آن می کارد.

2- هرکسی چه مستقیم و چه غیر مستقیم باید بذر خود را در کشتزاری بکارد که مال او باشد و نه مال غیر.

3- تنها راه به ملکیّت درآوردن زن فقط از راه نکاح(دائم یا غیر دائم) است.

4- بنابراین نطفه مردی را که با تخمک همسر خود تلقیح نموده اند و به صورت جنین درآورده اند حرام است به رحم زن اجنبیه تزریق نمایند زیرا رحم این زن که قرآن از آن به عنوان کشتزار نام می برد در ملکیّت(که همان نکاح باشد) صاحب نطفه نیست.

2-  تخمک را از زن اجنبیه گرفته و به همسر تزریق نموده و شوهر با او آمیزش نماید.

این نوع هم به دلایل زیر حرام است.

اوّلاً در این نوع هم زن اجنبیه حفظ فرج نکرده و فرج خود را در اختیار دید و لمس دیگری قرار داده تا تخمک را گرفته و به زن دیگری تزریق نماید.

ان قلت: اگر اشکال این باشد این کار را خود زن صاحب تخمک و یا شوهر او انجام می دهد.

قلت: در جواب این اشکال می گوئیم این حفظ فرج تنها از عمل آمیزشی,نگاه,لمس نیست که اگر خود زن و یا شوهرش این عمل را انجام دهد حرمت برداشته شود بلکه هرچه مربوط به فرج است مثل تخمک درون آن را هم باید حفظ کند و این تخمک مال شوهر است و به هیچ صورت به ملکیّت دیگری در نمی آید مگر با طلاق از شوهر و نکاح شرعی با دیگری.

ان قلت: در این نوع تخمک زن به زن دیگر تزریق می شود و نه اینکه در اختیار مرد اجنبی باشد.

قلت:حفظ فرج  بر زن اعم از نگاه  … و همچنین حفظ هر آنچه به فرج مربوط باشد مثل تخمک درون آن فقط مربوط به حفظ مطلق آن از مرد اجنبی نیست بلکه از زنان دیگر هم باید حفظ کند یعنی نباید در اختیار آنها(در رحمشان) قرار دهد

“وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظُونَ”

إِلَّا عَلىَ أَزْوَجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَنهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَیرُْ مَلُومِینَ”

فَمَنِ ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْعَادُونَ”

“و آنها که فرج های خود را حفظ مى‏کنند

مگر با همسران و کنیزانشان ، که در بهره‏گیرى از آنان ملامت نمى‏شوند

و کسانى که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرند(5-6-23:7)

این آیات فوق نه تنها مردان بلکه زنان را هم شامل است یعنی همانگونه که مردان باید فرج خود و هر آنچه مربوط به فرج(نطفه) خود را چه مستقیم و چه غیر مستقیم از غیر همسران و کنیزان باید حفظ کنند زنان نیز چنانند یعنی فرج خود و هرآنچه مربوط به آن است را چه مستقیم و چه غیر مستقیم باید از غیر شوهران حفظ کنند. و هر زنی غیر از این کند تجاوزگر محسوب می گردد.

3-  اسپرم را از شوهر و تخمک را از زن دیگر(غیر از همسر) بگیرند و آن را در بیرون بارور نموده به همسر تزریق نمایند

طبق استدلال های فوق این طریق هم حرام است. زیرا در این نوع هم زن اجنبیه تخمک خود را در اختیار دیگری (غیر از شوهر) قرار می دهد.

4- اسپرم مرد اجنبی را با سرنگ به زن اجنبیه تزریق نمایند.

این هم حرام است چون مخالف حفظ فرج از دو طرف است. یعنی هم از طرف مرد که حفظ فرج نکرده و نطفه خود را هر چند غیر مستقیم به زن اجنبیه تزریق نموده اند “وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظُونَ” و هم حفظ فرج از طرف زن اجنبیه صورت نگرفته “َ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظات‏” و دیگر اینکه طبق آیه” نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ ” (223:2)

” زنانِ شما کشتزار شما هستند. پس، از هر زمان که خواهید به کشتزار خود [در] آیید، و براى شخص خودتان [در بهره‏مندى از آنها] پیشدستى کنید و از خدا پروا کنید و بدانید که او را دیدار خواهید کرد، و مؤمنان را مژده ده.” عمل نشده و از کشتزاری(زنی) استفاده شده که مال صاحب بذر(مرد) نمی باشد.

5- اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن اجنبیه را گرفته و در بیرون بارور نموده و به همان زن صاحب تخمک تزریق نمایند.

این نوع تلقیح و تزریق هم به طریق اولی حرام است زیرا نه حفظ فرج انجام شده و همچنین نطفه در محل حرام تزریق شده.

6- اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن اجنبیه را گرفته و در بیرون بارور نموده و تبدبل به نوزاد نمایند.

این هم حرمت دارد چون حفظ فرج که واجب است از دو طرف زن و مرد اجنبی انجام نشده.

7- اسپرم مرد اجنبی و تخمک زن اجنبیه را گرفته و در بیرون بارور نموده و به زن اجنبیه دیگری تزریق نمایند.

این روش هم حرام است به این علّت که حفظ فرج از سه طرف انجام نشده و نطفه مرد در ملک خود(همسرش) قرار داده نشده.

8- قبل از اینکه مردی بمیرد نطفه او را گرفته در آزمایشگاه نگهداری کنند و بعد از مرگش به همسرش تزریق نمایند.

صرف نظر از اینکه این نطفه چگونه گرفته شده و حرمت آن که در صورت اضطرار این حرمت برداشته می شود. در زمانی که این نطفه را از شوهر گرفتند زوجیت برقرار بوده و اگر آن را در همان زمان به همسرش تزریق می نمودند اشکالی جزء از نظر مقدمات حرام از جمله نگاه و لمس فرج زن نبود که آن هم در صورتی که خود زن آن را انجام می داد و یا در وجود اضطرار این حرمت برداشته می شود ولی باید این مسئله را بررسی کرد که بعد از فوت آیا زوجیت هم بلافاصله از بین می رود یا خیر؟ که در صورت از بین رفتن زوجیت این تزریق نطفه حرام و در صورت عدم از بین رفتن زوجیت این تزریق نطفه اشکالی نخواهد داشت.

بررسی از نظر آیات:

”  وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصینَ بِها أَوْ دَیْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ وَلَدٌ فَإِنْ کانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَیْنٍ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَهً أَوِ امْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّهٍ یُوصى‏ بِها أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ وَصِیَّهً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَلیمٌ ” (12:4)

” و نیمى از میراث همسرانتان از آنِ شما [شوهران‏] است اگر آنان فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى داشته باشند یک چهارم ما ترک آنان از آنِ شماست، [البته‏] پس از انجام وصیّتى که بدان سفارش کرده‏اند یا دینى [که باید استثنا شود]، و یک چهارم از میراث شما براى آنان است اگر شما فرزندى نداشته باشید و اگر فرزندى داشته باشید، یک هشتم براى میراث شما از ایشان خواهد بود، [البته‏] پس از انجام وصیّتى که بدان سفارش کرده‏اید یا دَینى [که باید استثنا شود]، و اگر مرد یا زنى که از او ارث مى‏برند کلاله [بى‏فرزند و بى‏پدر و مادر] باشد و براى او برادر یا خواهرى باشد، پس براى هر یک از آن دو، یک ششم [ما ترک‏] است و اگر آنان بیش از این باشند در یک سوم [ما ترک‏] مشارکت دارند، [البته‏] پس از انجام وصیّتى که بدان سفارش شده یا دینى که [باید استثنا شود، به شرط آنکه از این طریق‏] زیانى [به ورثه‏] نرساند. این است سفارش خدا، و خداست که داناى بردبار است.”

 

در این قسمت از آیه که می فرماید ” وَ لَکُمْ نِصْفُ ما تَرَکَ أَزْواجُکُمْ” زوجیت را به بعد از مرگ هم ادامه داده زیرا ” ازواجکم” آورده یعنی همین کسی که مرده و شما از او ارث می برید ” ازواجکم ” است نه اینکه ” کانوا ازواجکم” باشد.

” وَ الَّذینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما فَعَلْنَ فی‏ أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ ” (234:2)

”  و کسانى از شما که مى‏میرند و همسرانى بر جاى مى‏گذارند، [همسران‏] چهار ماه و ده روز انتظار مى‏برند پس هر گاه عدّه خود را به پایان رساندند، در آنچه آنان به نحو پسندیده درباره خود انجام دهند، گناهى بر شما نیست، و خداوند به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است.”

همانطور که می بینیم در این آیه مبارکه هم, زوجیت به بعد از فوت هم ادامه داشته و فرموده ” یَذَرُونَ أَزْواجاً ” این ” ازواجاً ” بعد از ” یُتَوَفَّوْنَ ” می باشد.

عمل معصوم(ع):

دلیل دیگر بر عدم از بین رفتن زوجیت بلافاصله بعد از مرگ غسل دادن حضرت امیر المؤمنین علی(ع) حضرت فاطمه زهرا(س) را بعد از وفات آن حضرت که اگر زوجیت از بین می رفت این غسل دادن حرام بود و چون امام معصوم(ع) این عمل را انجام داده می فهمیم که زوجیت هم بلافاصله بعد از فوت از بین نمی رود.

اصل استصحاب:

علاوه بر آیات و فعل معصوم که در این مورد داریم اصل عملی استصحاب هم این را تائید می نماید. به این صورت که قبل از فوت شوهر و یا همسر ما یقین به وجود زوجیت بین آنها داشتیم بعد از فوت یکی از آنها شک داریم که آیا این زوجیتی که قبلاً به وجودش یقین داشتیم از بین رفته یا نه؟ اصل عملی استصحاب می گوید که زوجیت هنوز هم باقی است.

پس تزریق نطفه به نحو که گفته شد اشکالی ندارد.

8- بعد از مرگ مردی بلافاصله نطفه او را گرفته و به همسرش تزریق نمایند.

این نوع تلقیح هم اشکالی ندارد. چون زوجیت بعد از فوت بلافاصله از بین نمی رود و استدلال آن گذشت.

انواع تلقیح که در مورد انسان (زن و مرد) است بیان گردید و حکم هرکدام مشخص شد حال می پردازیم به تلقیحی که بین انسان و حیوان صورت می گیرد و نظر شرع را در این مورد مورد بررسی قرار می دهیم.

1-  اسپرم حیوانی را گرفته با سرنگ به زنی تزریق نمایند.

اولاًحفظ فرج نه تنها از انسانها واجب است بلکه حفظ فرج از حیوانات هم در مراحلی واجب می باشد و بر زنان حرام است فروج خود را که به عنوان کشتزار (شوهران) هستند محلی برای نطفه حیوانی قرار دهند.

 

 

ثانیاً آیه قرآن فرموده ” نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ ” (223:2)

با توجّه به آیه, زن اگر کشتزار است این کشتزار مخصوص انسانها می باشد به دلیل “ حَرْثٌ لَکُمْ” و نفرموده “نسائکم  حرث انعامکم” پس اگر این حرث(کشتزار) را خداوند مخصوص بذر(نطفه) انسانها قرار داده ما کیستیم که آن را عوض کنیم و برای نطفه حیوان قرار دهیم.

ان قلت: بلی در اصل, زن کشتزار مرد است و آن هم شوهرش ولی این جزء استثنائات است که این کشتزار برای حیوانی باشد.

قلت: این استثناء را چه کسی اجازه داده؟ اگر خود انسان این اجازه را به خود بدهد که این کار را انجام دهد که چنان حقی را ندارد زیرا ” …افْعَلْ ما تُؤْمَرُ ..”(102:37) “آنچه امر شدی انجام بده”  “.. فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ..”(68:2)

“آنچه امر شده اید انجام بدهید”

ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ

(40:12)

” این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسمهایى (بى‏مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‏اید، نیست خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده حکم تنها از آن خداست فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا ولى بیشتر مردم نمى‏دانند”

و از آنجایی که ما هیچ امری در این مورد از کتاب الله و سنّت رسول الله نداریم اگر این کار را انجام دهیم منشاء امر به این کار نفس می باشد ” أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَهً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ ” (23:45)

” آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‏اى افکنده است؟! با این حال چه کسى مى‏تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمى‏شوید؟”

ثالثاً جمله “ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ” ” زنانتان کشتزار شما هستند ” مفهوم دارد و مفهوم آن این است که ” زنانتان کشتزار غیر از شما نیستند ” یعنی همانطور که بر شما اجازه است بر غیر شما اجازه نیست.

2- اسپرم حیوانی و تخمک را از گیاهی بگیرند و بعد از باروری به زنی تزریق نمایند.

این هم حرام است و دلیل حرمت آن اینست که اولاً حفظ فرج از طرف زن انجام نشده و زن را که خداوند متعال کشتزار شوهرش قرار داده این کشتزار حیوان شده .

 

 

3- اسپرم مردی را به حیوانی تزریق نمایند.

در آیه قرآن کریم داریم که ” نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ” ” زنانتان کشتزار شما هستند” و مفهوم آن این است که ” غیر زنان کشتزار شما نیستند” پس حیوان حرام است که کشتزار انسان باشد. چه بخواهد نطفه خود را مستقیم و یا غیر مستقیم در آن قرار دهد برایش حرام است چون آیه مفهوم دارد. و دیگر اینکه مرد حفظ فرج نکرده یعنی نطفه (را که به فرج مربوط است) حفظ نکرده.

از بین رفتن نسب:

یکی دیگر از دلایل حرمت تلقیح نطفه و تخمک غیر زوج و زوجه و قرار گرفتن نطفه در غیر رحم زوجه مسئله از بین رفتن نسب می باشد و اسلام به مسئله نسب اهمّیت بالایی قایل است که آیاتی در این زمینه ارائه می شود:

” وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکمُ‏ْ أَزْوَجًا وَ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَجِکُم بَنِینَ وَ حَفَدَهً وَ رَزَقَکُم ِّنَ الطَّیِّبَتِ  أَ فَبِالْبَطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ “(72:16)

” خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‏هایى به وجود آورد و از پاکیزه‏ها به شما روزى داد آیا به باطل ایمان مى‏آورند، و نعمت خدا را انکار مى‏کنند؟!”

” یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً ”

” اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را ازیک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت. و از خدایى بپرهیزید که (همگى به عظمت او معترفید و) هنگامى که چیزى از یکدیگر مى‏خواهید، نام او را مى‏برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست.”

” وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‏ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ ” (205:2)

” و چون برگردد [یا ریاستى یابد] کوشش مى‏کند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد، و خداوند تباهکارى را دوست ندارد.”

” ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ ماءٍ مَهینٍ ” (8:32)

” سپس‏نسل او را از چکیده آبى پست مقرّر فرمود ”

”  الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ “(27:2)

” همانانى که پیمان خدا را پس از بستن آن مى‏شکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده مى‏گسلند و در زمین به فساد مى‏پردازند آنانند که زیانکارانند.”

” فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ ” (22:47)

” اگر (از این دستورها) روى گردان شوید، جز این انتظار مى‏رود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندى کنید؟! ”

با توجّه به آیات فوق به اهمیّت نسب و نسل و خانواده از نظر قرآن پی می بریم.

اینگونه تلقیح مصنوعی که برای غیر زوج و زوجه است آیا این کار نسب را از بین نمی برد؟ و چون با این نوع تلقیح نسب صدمه می بیند این هم یکی از دلایل حرمت اینگونه تلقیح ها می باشد.

روایات:

  1. علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن عثمان بن عیسی، عن علی بن سالم، عن ابی عبدالله(ع) قال: “ان اشد الناس عذابا یوم القیامه رجل اقر نطفته فی رحم یحرم علیه” (وسایل الشیعه ج20ص318)

” سخت ترین عذاب در روز قیامت، برای مردی است که نطفه خود در مهبلی قرار دهد که بر او حرام است.”

دلالت روایت:

از سند روایت صرف نظر می کنیم که بعضی به دلیل وجود علی بن سالم در این روایت و اینکه او ناشناخته است روایت را ضعیف دانسته اند, ما به دلالت روایت می پردازیم:

این روایت سخت ترین عذاب را در روز قیامت مخصوص مردی دانسته که نطفه خود را در رحم زنی قرار دهد که بر وی حرام است. مسئله اصلی این است که اگر این کار را مستقیم یعنی از راه زنا, نطفه خود را در رحم زنی(غیر زوجه اش) قرار دهد این عذاب را دارد یا اینکه از طریق غیر مستقیم هم مثل اینکه نطفه را گرفته و در رحم وی تزریق نماید هم همین عذاب را دارد؟ از خود عبارت

” اقر” بیشتر اطلاق فهمیده می شود یعنی چه از راه زنا باشد و چه غیر زنا اگر این کار یعنی نطفه اش را در رحم زنی غیر همسرش قرار دهد این عذاب شامل او می باشد. ولی اطلاق را در “اقر” نمی توان قبول کرد بلکه این نوع عذاب مخصوص مردی است که از راه زنا چنین کاری کند و نطفه خود را در رحم غیر همسرش بریزد. و نمی توان گفت مردی که نطفه خود را به بانک نطفه که امروزه وجود دارد می دهد و آنها این نطفه را به رحم زن اجنبی تزریق می کنند هم دارای چنین عذابی باشد و دیگر اینکه از قرائن حالیه هم بیشتر از “اقر” زنا فهمیده می شود چون مخاطب امام(ع) در موقع گفتن این سخن کسانی بودند که از این “اقر” بیشتر عمل زنا را می فهمیدند به عبارت دیگر “تبادر” از ” اقر” همان قرار دادن نطفه از راه زنا بوده ونه اینکه این قرار دادن نطفه از راه غیر مستقیم باشد که در آن زمان چنین چیزی نبوده . و اگر هم امام(ع) از این “اقر” قرار دادن نطفه از هر دو راه(مستقیم و غیر مستقیم) منظورش بود باید واضح تر می فرمودند چون مخاطب امام(ع) در آن زمان مردمانی بودند که از این عبارت “اقر نطفته فی رحم یحرم علیه” قرار دادن نطفه از راه زنا را می فهمیدند,و از امام علی(ع) حدیثی داریم که می فرماید: “کلّموا الناس قدر عقولهم” ” با مردم به

 

اندازه درک و فهم آنها سخن بگوئید”  آیا عقل مردم آن زمان از این “اقر” هم قرار دادن نطفه از راه زنا و هم از راه غیر مستقیم را می فهمیدند؟ جواب واضح است که آن زمان قرار دادن نطفه به طریق تزریق کردن هنوز نبوده پس قرار دادن نطفه را از راه زنا می فهمیدند.

مطلب دیگر در رابطه با این روایت این است که قرار دادن نطفه باید به وسیله خود شخص باشد چه توسط زنا و یا اینکه خود شخص نطفه خود را گرفته و خودش آن را در رحم زنی غیر از همسرش قرار دهد. یعنی عمل باید به وسیله خود شخص انجام پذیرد تا چنین عذاب اخروی داشته باشد نه اینکه از طریق شخص دیگری این کار(عمل قرار دادن نطفه) صورت گیرد,چون اگر چنین بود باید به جای “اقر” “یُقَرُّ” می بود. بلی اگر بتوان گفت که خود شخص نطفه اش را چه از راه زنا و چه از طریقی که نطفه اش را گرفته و در مهبل غیر همسرش قرار دهد چنین عذاب اخروی دامنگیرش خواهد بود چون در این صورت حداقل لمس و رویت فرج غیر همسرش تحقق یافته که گناهی بزرگ است و عذاب بزرگی هم دارد.

  1. عن محمد بن الحسن، عن سعد، عن القاسم بن محمد، عن سلیمان بن داود، عن غیر واحد من اصحابن، عن ابی عبدالله(ع) قال: قال النبی(ص): (لن یعمل ابن آدم عملا اعظم عندالله عز وجل من رجل قتل نبیا او اماما او هدم الکعبه التی جعلها الله قبله لعباده او افرغ ماءه فی امراه حراما.) (وسایل الشیعه ج4ص299)

امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل می کند که فرمود: هرگز فرزند آدم کاری را انجام نمی دهد که گناه آن در نزد خداوند، از گناه مردی بزرگ تر باشد که پیامبر، یا امامی را بکشد، یا خانه کعبه را، که خداوند قبله بندگان خود قرار داده، ویران کند و یا آب خود را در مهبل زنی بریزد که بر وی حرام است.

در سند این حدیث هم اشکال وجود دارد و آن هم به دلیل وجود قاسم بن محمد که توثیق نشده.

دلالت روایت:

در این روایت گناه مردی را که منی خود را در داخل رحم زنی غیر همسر بریزد در میان گناهانی مثل قتل امام و یا پیامبر ذکر شده. آیا از این “افرغ” فقط ریختن از طریق زنا منظور است؟ و یا اینکه نه خود ریختن منی در رحم زنی غیر از همسر چنین گناهی دارد؟

سه حالت قابل تصوّر است:

1- شخص منی خود را از راه زنا داخل رحم زن اجنبیه بریزد.

2- شخص منی خود را گرفته و خودش به داخل رحم زن اجنبیه بریزد.

3- شخص منی خود را گرفته و از طریق شخص دیگری به داخل زن اجنبیه بریزد.

ظاهر روایت اوّلی و دوّمی را تائید می کند ولی در باره سوّمی سکوت و یا تائید نمی کند.

چون روایت فرموده “افرغ” یعنی اینکه خود شخص باید این ریختن منی را در داخل مهبل زن اجنبیه را انجام دهد نه اینکه شخص دیگری این کار را بکند چون اگر چنین بود باید می فرمود “یُفْرَغُ”.

دیگر اینکه چون وقتی خود شخص هر چند بدون عمل زنا نطفه اش را گرفته داخل رحم زن اجنبیه بریزد حداقل گناهانی مثل لمس و رویت فرج زن اجبیه را انجام می دهد که گناهی عظیم است; ولی قرار دادن نطفه مرد از طریق دیگری مثل پزشگان در آزمایشگاه این عمل هر چند بر طبق آیات حرام است ولی نه اینکه در ردیف قتل امام و یا پیامبر باشد زیرا جزا با گناه برابری نمی کند یعنی نمی توان قبول کرد کسانی که نطفه خود را گرفته اند و به بانک نطفه داده اند که اگر کسی خواست استفاده کند گناه آنها مانند کسی باشد که این عمل را با زنا انجام دهد و یا اینکه نطفه اش را گرفته و خودش در رحم زن اجنبیه قرار دهد.چون اگر چنین باشد این مناسب و موافق نبودن گناه با عذاب است  که آیات   آن را رد می کنند مانند: “جَزاءً وِفاقاً” (26:78) “این مجازاتی است موافق و مناسب(اعمالشان) ”

”  یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً ” (71:17)

”  [یاد کن‏] روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مى‏خوانیم. پس هر کس کارنامه‏اش را به دست راستش دهند، آنان کارنامه خود را مى‏خوانند و به قدر نخک هسته خرمایى به آنها ستم نمى‏شود.”

3″ وعنه، عن محمد بن احمد، عن ابی عبدالله الرازی، عن الحسن بن علی بن ابی حمزه، عن ابی عبدالله المؤمن، عن اسحاق بن عمار قال: قلت لابی عبدالله، علیه السلام: الزنا شر او شرب الخمر؟ و کیف صار فی شرب الخمر ثمانون و فی الزنا ماه؟ فقال: یا اسحاق! الحد واحد ولکن زید هذا لتضییعه النطفه ولو ضعه ایاها فی غیر موضعه الذی امره الله عز و جل به. ” (وسایل الشیعه ج20ص352)

” ابو اسحاق بن عمار می گوید: به ابو عبدالله گفتم: زنا بدتر است و یا نوشیدن شراب؟ و چگونه در نوشیدن شراب هشتاد [تا زیانه] و در زنا صد تا مقرر گردیده است؟ امام فرمود: ای اسحاق! حد یکی است، لکن این مقدار، بدین سبب افزوده شد که زن، سبب از بین بردن نطفه و قرار دادن آن در غیر جایگاهی می شود که خداوند، بدان دستور داده است.”

دلالت روایت:

گویا دلالت این روایت بر حرمت تلقیح نطفه مرد به غیر همسرش کامل و تام است. زیرا روایت غیر از حرمت خود زنا به چند مطلب هم پرداخته.

1- ضایع کردن نطفه

2- قرار دادن نطفه در غیر جایگاهی است که خداوند به آن دستور داده

در این روایت اگر نطفه به غیر محلی که خداوند دستور داده داده قرار بگیرد این نطفه ضایع محسوب می شود و این کار حرام است,به هر طریقی این عمل صورت پذیرد حرمت آن برداشته نمی شود زیرا در روایت خود عبارت” ولو ضعه ایاها فی غیر موضعه الذی امره الله عز و جل به.” خود موضوعیت دارد یعنی قرار دادن نطفه در غیر موضعی که خداوند به آن امر فرموده حرام است حال این قرار دادن چه مستقیم و با عمل زنا باشد و چه غیر مستقیم یعنی گرفتن نطفه و تزریق آن توسط شخص دیگر هر چند از طریق زنا حرمتش بیشتر و گناهش زیادتر است نه اینکه حرمت برداشته شود.

4- ” باسناده عن محمد بن سنان عن الرضا(ع) فیما کتب الیه من جواب مسائله: و حرم الله الزنا لما فیه من الفساد من قتل النفس و ذهاب الانساب و ترک التربیه للاطفال و فساد المواریث و ما اشبه ذلک من وجوه الفساد.”( علل الشرایع ج2ص479)

” امام در پاسخ پرسشهای محمد بن سنان نوشت: خداوند زنا را به سبب فسادی که بر آن مترتب می شود حرام کرد و آن عبارت است از: قتل نفس و از بین رفتن نسبها….”

دلالت روایت:

این روایت سبب حرمت زنا را قتل نفس و از بین بردن نسب دانسته. سؤال این است آیا ایگونه تلقیح که مثلاً شخصی می رود و نطفه خود را به بانک نطفه می دهد و آنها این نطفه را با تخمک زن اجنبیه تلقیح نموده و به اوتزریق می کنند فرزندی که از این طریق متولد شود دیگر پدر خود را نمی شناسد و اگر دختر باشد شاید با کسی که از نطفه اوست ازدواج کند و هزاران مشکل دیگر که همان از بین رفتن نسب است.

5-“احمد بن علی بن ابی طالب الطبرسی فی الاحتجاج عن ابی عبدالله(ع) فی حدیث ان زندیقا قال له: لم حرم الله الزنا؟ قال: لما فیه من الفساد و ذهاب المواریث و الانقطاع الانساب، لاتعلم المراه فی الزنا من احبلها و لا المولود یعلم من ابوه و لا ارحام موصوله و لا قرابه معروفه…”( وسائل الشیعه ج20ص332)

” زندیقی از امام صادق(ع) پرسید: چرا خداوند زنا را حرام کرده است؟ امام فرمود: به سبب این که فساد، از بین رفتن میراثها و قطع نسبها را در پی دارد. در زن، زن نمی داند که چه کسی او را باردار کرده و فرزندی که متولد شده نمی داند که چه کسی پدر اوست. ”

دلالت روایت:

دلالت این روایت هم بر حرمت از بین رفتن نسب کامل است که این از بین رفتن نسب در بعضی از انواع تلقیح مصنوعی و رحم اجاره ای وجود دارد.

چون روایت سوّم ,چهارم وپنجم با قرآن کریم موافق است بدون اینکه به سند روایت بپردازیم آن را هم سنداً و هم دلالتاً قبول می نمائیم زیرا احادیث فراوانی داریم که ما را امر به عرضه روایات بر قرآن کریم داده اند که ملاحظه می فرمائید.

احادیث عرضه بر کتاب.

وسائل الشیعه (آل البیت ) – الحر العاملی ج 27   ص 109 :

( 33343 ) 10 – وعنه عن أبیه ، عن النوفلی ، عن السکونی ، عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) قال : قال رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) : إن على کل حق حقیقه ، وعلى کل صواب نورا ، فما وافق کتاب الله فخذوه ، وما خالف کتاب الله فدعوه ،

 

رسول الله(ص) فرمودند:به راستی که بر هر حقّی حقیقتی است و بر هر صوابی نوری پس آنچه موافق کتاب الله است آنرا بگیر و آنچه مخالف کتاب الله است رهایش کن.

وسائل الشیعه (آل البیت ) – الحر العاملی ج 19   ص 83 :

[ 24208 ] 2 – وعنه عن أبیه ، عن محمد بن عیسى ، عن یونس ، وعن عده من أصحابنا ، عن أحمد بن أبی عبد الله عن أبیه ، جمیعا عن یونس ، عن عبد الله بن سنان وابن مسکان ، عن أبی الجارود قال : قال أبو جعفر ( علیه السلام ) : إذا حدثتکم بشئ فاسألونی عن کتاب الله ،

ابو جعفر(ع) فرمودند: وقتی شما را به چیزی خبر دادم از من بپرسید از کجای کتاب الله است.

وسائل الشیعه (آل البیت ) – الحر العاملی ج 27   ص 118 :

( 33362 ) 29 – سعید بن هبه الله الراوندی فی ( رسالته ) التی ألفها فی أحوال أحادیث أصحابنا وإثبات صحتها ، عن محمد ، وعلی ابنی علی بن عبد الصمد ، عن أبیهما ، عن أبی البرکات علی بن الحسین ، عن أبی جعفر ابن بابویه ، عن أبیه ، عن سعد بن عبد الله عن أیوب بن نوح ، عن محمد ابن أبی عمیر ، عن عبد الرحمن بن أبی عبد الله قال : قال الصادق ( علیه السلام ) : إذا ورد علیکم حدیثان مختلفان فاعرضوهما على کتاب الله ، فما وافق کتاب الله فخذوه ، وما خالف کتاب الله فردوه ، فان لم تجدوهما فی کتاب الله فاعرضوهما على أخبار العامه ، فما وافق أخبارهم فذروه ، وما خالف أخبراهم فخذوه .

امام صادق(ع) فرمودند: اگر دو حدیث مختلف برای شما وارد شد آن دو را بر کتاب الله عرضه کنید پس حدیثی را که موافق کتاب الله است بگیرید و آنچه را که مخالف کتاب الله است رها کنید و اگر در کتاب الله نیافتید آنها را بر اخبار عامّه عرضه کنید پس حدیثی را که موافق اخبار عامّه است رها کنید و آنچه را که مخالف آن است بگیرید.

وسائل الشیعه (آل البیت ) – الحر العاملی ج 27   ص 111 :

( 33348 ) 15 – وعن محمد بن إسماعیل ، عن الفضل بن شاذان ، عن ابن أبی عمیر عن هشام بن الحکم وغیره ، عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) قال : خطب النبی ( صلى الله علیه وآله ) بمنى فقال : أیها الناس ! ما جاءکم عنی یوافق کتاب الله فأنا قلته ، وما جاءکم یخالف کتاب الله فلم أقله .

پیامبر(ص): ای مردم آنچه از من به شما برسد و با کتاب الله موافق باشد پس من آنرا گفته ام و آنچه از طرف من به شما برسد و محالف کتاب الله باشد من آنرا نگفته ام.

وسائل الشیعه (آل البیت ) – الحر العاملی ج 27   ص 111 :

( 33347 ) 14 – وعن عده من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد بن خالد ، عن أبیه ، عن النضر بن سوید ، عن یحیى الحلبی ، عن أیوب بن الحر قال : سمعت أبا عبد

الله ( علیه السلام ) یقول : کل شئ مردود إلى الکتاب والسنه ، وکل حدیث لا یوافق کتاب الله فهو زخرف

ابا عبدالله(ع): هر چیزی را باید به کتاب و سنت ارجاع داد و هر حدیثی که موافق کتاب الله نباشد باطل است.

نتیجه:

با توجّه به آیات حفظ فرج, بودن زنان به عنوان حرث,اهمیّت حفظ نسل و نسب و نیز روایات همه انواع تلقیح های مصنوعی به غیر از برای زوج و زوجه حرام است.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *